b_300_300_16777215_00_images_963_farzad.jpg

همزیستی نیوز - عبدالحسین فرزاد با انتقاد از وضعیت فرهنگ و نشر کتاب می‌گوید: بدترین تهمت‌ها را به هنرمندان برجسته ما می‌زنند.

این استاد دانشگاه و مترجم آثار ادبیات عرب در گفت‌وگویی با ایسنا از مطالبه‌های اهل قلم از مسئولان گفته که مشروح آن در پی می‌آید.

سوال اصلی من به طور مشخص به مطالبات اهل قلم و کتاب و اندیشه از نهادهای فرهنگی اختصاص دارد. خواسته شما از متولیان حوزه فرهنگ برای رفع مشکلات اهل قلم چیست؟

اصلی‌ترین خواهش اهل قلم، آزادی بیان است. متأسفانه این مسأله که در حقوق بشر و نیز در قانون اساسی ما هم وجود دارد رعایت نمی‌شود. بسیاری از سانسورچی‌ها هم فاقد سواد کافی هستند و کتاب‌هایی که به آن‌ها داده می‌شود در حد فهم‌شان نیست. تلخ‌ترین دوران سانسور در ایران در روزگار آقای میرسلیم و نیز در زمان احمدی‌نژاد بود. در زمان میرسلیم به بنده رسما گفتند اگر می‌خواهی کتاب نقد ادبی‌ات چاپ شود هیچ اسم و رسمی از ادیبان معاصر ایران (شاملو، هدایت، فروغ و...) نباید آورده شود. به همین جهت در کتاب نقد ادبی بنده همه صحبت‌ها و مثال‌ها از شاعران و نویسندگان معاصر غیرایرانی است. البته بنده در کلاس درس، بزرگان ادب معاصر را تدریس می‌کردم. تا این‌که یک روز خانم پونه ندایی که در دانشگاه شهید بهشتی دانشجوی ما بود و اکنون سردبیر مجله خوب شوکران است نزد من آمد و گفت «قرار است ما عده‌ای دانشجو نزد مقام معظم رهبری برویم و جلسه پرسش و پاسخ داشته باشیم. من از ایشان چه بپرسم؟» بنده عرض کردم از آقا درباره احمد شاملو و فروغ فرخزاد و سایر بزرگان ادب معاصر بپرسید که آیا در دانشگاه‌ها نباید این‌ها تدریس شود؟

همه ما از تلویزیون آن پرسش و پاسخ را دیدیم و شنیدیم. مقام معظم رهبری بدون این‌که کسی را نام ببرند، گفتند: «اگر مقصودت آن آقا و آن خانم (شاملو و فروغ فرخزاد) است از نظر بنده اشکالی ندارد که در دانشگاه‌ها آثار آنان مورد بررسی قرار گیرد. بعد فرمودند حتی اگر نویسندگان و شاعران بزرگی در مملکت هستند که ما را هم قبول ندارند از نظر من اشکالی ندارد که آثار آن‌ها در دانشگاه مطالعه شود. و بعد هم گفتند بنده رهی معیری را خیلی دوست دارم.» پس از بیانات رهبری، قدری فضا بازتر شد.

گروهی از نویسندگان و شاعران و هنرمندان درجه ۱۰ کشور که ایمان‌شان (!) از هنرشان بیشتر است، چون نمی‌توانند اقبال عامه داشته باشند و تریبون‌های مفتی و مجانی در اختیار دارند، بدترین تهمت‌ها را به هنرمندان برجسته ما می‌زنند.

خوشبختانه دادگاه مردم بی‌توجه به این جوسازی‌ها آثار ارجمند هنری را مطالعه می‌کند و آثار فرمایشی را دور می‌اندازد. البته هنرمندان بزرگ و حقیقی چنین نیستند. یار عزیزم مرحوم دکتر قیصر امین‌پور این‌طور نبود. خودش شاعر و نقادی توانا بود. هرگز از او نشنیدم که به یکی از بزرگان ادب معاصر بی‌احترامی کند. یادش گرامی باد.

کتاب المنهج (نثر و شعر عربی) که بنده و مرحوم دکتر جعفرشعار برای تدریس در دانشگاه تالیف کرده‌ایم کتابی جامع است که متون نظم و نثر و نمایشنامه عرب را در خود دارد. از عصر جاهلی تا امروز نمونه‌هایی از شعر و نثر دربر دارد. استاد بزرگوارم دکتر شفیعی کدکنی این کتاب را برای تدریس در دانشگاه، ایده‌آل خواندند، زیرا در عین حال سیر اندیشه عرب را از عصر جاهلی تا امروز به نمایش گذاشته است. یعنی از امرؤالقیس بزرگ‌ترین شاعر عصر جاهلی تا آدونیس (علی احمدسعید اسبر) بزرگ‌ترین شاعر زنده عرب را درخود دارد. اما متأسفانه برای هر تجدید چاپ که رفته است، کسانی که اکثرا عراقی هستند و عربی هم خوب نمی‌دانند بخشی از این کتاب نفیس را حذف کرده‌اند. اشعار نزار قبانی و آدونیس را حذف کرده‌اند، زیرا دشمنی پنهانی میان عراقی‌ها و سوری‌ها وجود دارد و باید تاوان آن را فرزندان ایران بدهند.

درد دل زیاد است. باید عرض کنم نخستین اصل در میان اهل قلم و مطبوعات، آزادی بیان است. با آن‌که این مسائل وجود دارد من همواره خودم را آزاد می‌دانم و در کلاس‌هایم این اصل را رعایت می‌کنم. یک چیز را باید تأکید کرد و آن این‌که اِعمال‌کنندگان شدید ممیزی در حقیقت از ابراز عقیده مخالف خود هراس دارند. عمل آن‌ها به خاطر نظام نیست، بلکه به خاطر خودشان است وگرنه نظام ما پایه‌هایش بسیار محکم‌تر از این حرف‌هاست که با چهار انتقاد بلرزد. من تصور می‌کنم سانسور در وزارت ارشاد ما جناحی است و دولتی نیست.

با توجه به این‌که در چند سال اخیر  و در دولت جدید همواره یکی از شعارها رسیدگی به امور هنرمندان، نویسندگان، اهل فکر و اندیشه و حل مشکلات و مصائب این قشر از جمله تسهیل در انتشار آثار آنان بوده است، آیا رفع مواردی چون ممیزی همچنان در صدر مطالبه اهل قلم قرار دارد؟

البته از دوره احمدی‌نژاد خیلی بهتر شده است اما عقبه آن‌ها هنوز هم در بسیاری از ادارات از جمله وزارت ارشاد مشغول به کار هستند و همان روش را دنبال می‌کنند. هدف آنان رواج بی‌سوادی و انتشار ضدکتاب‌ها بود. برای همین کتاب‌های ارجمند را باید در پیاده‌رو جلو دانشگاه تهران بخریم و ضدکتاب‌ها و طالع‌بینی‌ها و کتاب‌های خرافی را از پشت ویترین‌های پرزرق و برق. به بیان دیگر هنوز رفع ممیزی مدنظر اهل قلم است. ما امیدواریم که دولت امید در دوره دوم خود بتواند این مسأله را بیشتر مورد توجه قرار دهد. سانسور معنایش این نیست که کتاب‌های انتقادی را مانع شویم و کتاب‌های بسیار سطح پایین و بی‌ارزش را اجازه نشر دهیم.

البته طوری که جناح مخالف دولت جدید شمشیرها را از رو بسته است گمان نمی‌رود که دولت جدید بتواند کاری از پیش ببرد و بیش‌ترین انرژی این دولت صرف پاسخ دادن به اتهامات واهی خواهد شد.

 متولیان فرهنگی چه اولویت‌هایی را باید دنبال کنند تا شرایط کتاب و کتاب‌خوانی بهبود یابد؟ در عین حال راهکارهای رفع گرفتاری‌های اهل قلم در شرایط حاضر چیست؟

اهل قلم هنوز هم چشم‌انتظار تسهیل در انتشار آثار خود هستند و نیز این‌که دولت به نشریات و نیز انتشارات کاغذ ارزان بدهد تا کتاب‌ها و مجلات ارزان در اختیار مردم و دانشجویان قرار گیرد. دانشجوی ما مجله ۲۵ هزار تومانی و کتاب ۸۰ هزار تومانی را نخواهد خرید زیرا توان ندارد، مگر این‌که کتاب درسی باشد و از روی اجبار بخرد. به همین جهت است که دانشجویان کتاب‌های جانبی و مجلات را نمی‌خوانند و اطلاعات عمومی آن‌ها بسیار پایین است. در کلاس فوق لیسانس، هیچ‌کس بلد نبود کانال سوئز کجاست و وقتی پرسیدم تنگه هرمز کجاست فقط یک نفر گفت فکر می‌کنم در خلیج فارس باشد.

در این‌جا می‌توانم این نکته را نیز بیفزایم که باید برای نویسندگانی که شغلی جز مترجمی و نویسندگی و تألیف ندارند از سوی دولت تسهیلاتی از جهت مالی و بیمه و مسکن و امثال آن فراهم شود تا اهل قلم دغدغه نان و آب نداشته باشند. زیرا ما افرادی داریم که از راه نوشتن کتاب روزگار می‌گذرانند. شرایط کتاب‌خوانی  برمی‌گردد به دوران مدرسه. کتاب و کتاب‌خوانی هنگامی رواج پیدا می‌کند که فرهنگ آن را رواج دهیم و این فرهنگ هنگامی رواج پیدا می‌کند که شخص غم نان شب نداشته باشد.

با توجه به این‌که شاهد پایین آمدن شمارگان کتاب‌ها بوده‌ایم، آیا سیاست‌های متولیان فرهنگی در طی سالیان گذشته در حوزه کتاب و کتاب‌خوانی رو به بهبودی رفته است؟ آیا این سیاست‌ها باعث شده‌اند جامعه ایرانی به کتاب خواندن ترغیب شود؟

متأسفانه خیر. متولیان فرهنگی اگرچه در دولت جدید کوشش‌هایی کرده‌اند اما کافی نبوده است و همچنان آمار کتاب‌خوان‌ها سیر نزولی را طی می‌کند. این را بنده از این جهت عرض می‌کنم که استاد دانشگاه هستم و می‌بینم که ۹۹ درصد دانشجویانم جز کتاب‌های درسی هیچ کتابی  نمی‌خوانند و همین عده هیچ نشریه‌ای را به طور مرتب مطالعه نمی‌کنند تا فضای فرهنگی و اطلاعاتی آن‌ها را از جهت علمی گسترش دهد و فضای تنفسی آنان باشد؛ درحالی که در دهه ۴۰ و ۵۰ که ما دانشجو بودیم تقریبا همه مجلات را می‌خواندیم؛ مجلاتی مانند: نگین، آینده، یغما، فردوسی، سخن و غیره.

سال‌هاست در دولت‌های مختلف در نمایشگاه‌ها و طرح‌های گوناگون با این توجیه که ارائه یارانه می‌تواند باعث تشویق مخاطبان برای خرید کتاب شود سیاست ارائه یارانه دنبال شده است. آیا  شما دادن یارانه‌های دولتی برای خرید کتاب را به صلاح صنعت نشر، توسعه فرهنگ و بخصوص ادبیات و داستان‌نویسی در ایران می‌دانید؟

بنده با هرنوع یارانه‌ای بدین‌گونه مخالفم. همان‌طور که عرض کردم باید کاری کرد که قیمت کتاب‌ها و نشریات آن‌قدر پایین باشد که به راحتی بتوان خرید. چیز عجیبی که در کشور ما پس ازانقلاب پیدا شده این است که در تمام دنیا نرخ پست برای مطبوعات بسیار ناچیز است و من در سال ۱۳۵۲ کتاب قطور مرصاد العباد را برای یکی از مصری‌ها به دانشگاه عین الشمس فرستادم. هزینه پست آن کتاب فقط ۱۰۰ ریال شد. اما اکنون اگر بخواهید به خارج از ایران کتاب بفرستید بیچاره می‌شوید. من آدم بدبینی نیستم اما نمی‌توانم این عمل را تصادفی تصور کنم. مرحوم دکتر خانلری هرکس را که می‌دید سواد و دانشی دارد به بنیاد فرهنگ ایران فرامی‌خواند و زیر پر و بالش را می‌گرفت تا فقط بنشیند و بنویسد و تألیف کند. مرحوم استاد خدیو جم که از مترجمان خوب ما بودند و نیز خیلی‌های دیگر مورد علاقه و پشتیبانی استاد خانلری بودند. با صدقه دادن که نمی‌شود فرهنگ‌سازی کرد و دانشمند و کتاب‌خوان پرورش داد. پول باید در خدمت معنویت و فرهنگ باشد.

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار