دو دو تا چند تاست؟ دو دو تا می شود چهارتا! یعنی دو دو تا هرگز نمی شود سه یا پنج! این اصطلاح را معمولا وقتی بخواهیم یک معادله بدیهی را در عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی یا حتی ورزشی مطرح کنیم، بکار می بریم.

مثلا وقتی می خواهیم بگوییم که اشتغال در هرجامعه به دو فاکتور نیروی انسانی(کارگر) و سرمایه گذاری(کارفرما) نیاز دارد از این اصطلاح استفاده می کنیم و می گوییم کارگر وقتی با کارفرما به توافق می رسد اشتغال ایجاد می شود، یعنی این دو لازم و ملزوم یکدیگرند، هیچ آدم عاقلی نمی آید در این معادله بدیهی شبهه ایجاد بکند و بگوید اشتغال بدون حضور کارفرما نیز ممکن است یا برعکس، خود کارفرمایان می توانند بدون کارگران اشتغال ایجاد کنند!

یا وقتی می گوییم توسعه در هر جامعه با مدیریت درست امکانات آن جامعه، حاصل می شود یعنی بدیهی است که اگر همه امکانات دنیا را نیز به ما بدهند، وقتی نتوانیم مدیریت درست برای استفاده آنها اعمال کنیم، راه به جایی نخواهیم برد.

این موارد، بدیهیاتی است که در خیلی از عرصه های مختلف مشاهده می شود، ولی معلوم نیست که چرا برخی از ما ها از این بدیهیات غافلیم و مصر هستیم که دو دو تا چهارتا نمی شود، بلکه عددی می شود که ما می خواهیم!

مثلا برخی ها از همان اول معتقد بودند که فقر در جامعه، نتیجه ظلم و ستم سرمایه داران زالو صفت وابسته به رژیم شاه متکی به قدرت های خارجی است و با این شعار، نابودی این سرمایه داران و کمک به فقرا را سرلوحه فعالیت های خود قرار دادند تا فقر را در جامعه ریشه کن کنند!

در صورتی که فقر چیزی جز ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای انسانی نیست  و مقابله با آن نیز تنها توانمند ساختن انسان ها در برآوردن نیازهای شان است و مقابله با به اصطلاح دشمنان آنها بدون توانمند ساختن افراد فقیر، راه به جایی نخواهد برد، همانطور که تجربه بسیاری از جوامع، صحت این ادعا را ثابت کرد.  

کمک مستقیم به فقرا نیز چیزی جز نادیده گرفته شدن این ضرب المثل مشهور نبود که "اگر به مردم فقیر می خواهی کمک کنی به جای اینکه هر روز به آنها ماهی بدهی، ماهیگیری یادشان بده".

نتیجه نادیده گرفتن این بدیهیات و به قول معروف بی توجهی به "دو دو تا چهار تا" بعد از چهار دهه در کشور ما به عنوان نمونه به کجا رسید؟ جز اینکه کلاف سر در گم اشتغال  با  آمار رسمی اعلام شده مبنی بر وجود 40میلیون نفر جمعیت غیرفعال در کشور، درهم تنیده و کار به جایی رسیده که چشم اندازی برای حل معضل بیکاری تصور نمی شود.

خیلی عجیب است که به رغم نتیجه ندادن سیاست هایی مانند تحویل روزانه ماهی به مردم فقیر در کاهش فقر نیز از یک دهه پیش با اختصاص یارانه نقدی ماهانه به مردم، بعد جدیدی به این سیاست با شعار پوپولیستی توزیع عدالت اضافه شد که نتیجه آن به هدر رفتن  ماهانه یک رقم سرمایه فوق عظیم ملی است و متاسفانه این سیاست همچنان با دستمایه حفظ کرسی های سیاسی، تداوم پیدا کرده است.

این مورد نیز همان نادیده گرفتن معادله بدیهی دو دو تا چهارتاست، یعنی اختصاص یک مبلغ نقدی ناچیز تحت عنوان یارانه به همه مردم با هدف خدمت به آنها، جز اینکه به افزایش افسار گسیخته قیمت ها، کاهش قدرت خرید اکثریت مردم و عمیق تر شدن فاصله طبقاتی در جامعه، منجر بشود، نتیجه دیگری در بر  نداشته است.

 آیا این برنامه و برنامه هایی از این دست که معادله بدیهی دودوتا چهارتا در آنها نادیده گرفته شده، راه به جایی برده است که نه تنها از نتایج اسفبار آنها عبرتی نمی گیریم، بلکه همچنان می گوییم مرغ یک پا دارد! و بر تداوم آنها اصرار داریم؟

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار