b_300_300_16777215_00_images_022_mirror-room-looking-down-2.jpg

  1-  یک روز آقای شواف به من گفت: "جیم! اگه می خواهی ثروتمند و شاداب باشی این درس را خوب بیاموز: یاد بگیر که سخت تر روی خودت کار کنی تا روی شغلت!" از آن زمان به بعد من روی توسعه فردی خودم کار کرده ام و باید اعتراف کنم که از میان همه تکالیف؛ این چالشی ترین تکلیف است و تا پایان عمر ادامه دارد!

ببینید! آنچه می شوید بسیار مهم تر است از آنچه بدست می آورید!

بنابراین سوال مهمی که هنگام انتخاب یک شغل باید بپرسید این نیست که من چی بدست میارم، بلکه این است که من با این شغل چی میشم؟!

چرا که آنچه می شوید مستقیما آنچه بدست می آورید را تحت تاثیر قرار می دهد و بیشتر آنچه امروز دارید، توسط فردی که به آن تبدیل شده اید بدست آمده است!

○من همچنین دریافته ام که درآمد، به ندرت از توسعه فردی فراتر می رود! بعضی وقت ها درآمد یک جهشی می کند اما اگر مسئولیت هایی که همراه آن می آید را نیاموزید، معمولا به میزانی که توانایی مدیریت آنرا داشته باشید؛ کاهش می یابد!

ثروتمندی گفت: اگر کل پول جهان را بگیرید و بطور یکسان میان همه توزیع کنید، خیلی زود پولها به جیب هایی که قبلا در آنها بودند، بر می گردند! چرا؟ چون چیزی که با توسعه فردی بدست نیامده باشد، نگه داشتنش سخت است!

□پس یک اصل مهم زندگی این است: برای داشتن بیشتر از آنچه داشته اید، از آنچه هستید بیشتر بشوید! این چیزی است که باید بیشترین تمرکز خود را روی آن بگذارید وگرنه باید با اصل عدم تغییر کنار بیایید که می گوید: تا وقتی آنچه هستید را تغییر ندهید، همیشه چیزی را خواهید داشت که داشته اید!

2

فردی از اوضاع زمانه خود نزد پیر خردمندی گلایه کرد و گفت: کارگرانم با من رو راست نیستند، بچه ها، همسرم و همه دنیا خیلی خودخواه شده اند...هیچکس کارش درست نیست و اوضاع خیلی خراب است!

پیر خردمند گفت: در روستایی یک اتاق بود که ١٠٠٠ آیینه داشت. دختر بچه ای هر روز داخل آن می رفت، بازی می کرد و از اینکه هزاران بچه دیگر اطرافش بودند شاد بود! با هر کف زدن او، همه آن ١٠٠٠ دختر بچه کف می زدند و او این اتاق را شاد ترین و زیباترین جایی می دانست که در دنیا وجود دارد!

همین مکان یک بار میزبان مردی غمگین و افسرده شد! مرد ناگهان دید هزاران نفر عصبانی در چشمان او زل زده اند! ترسید و دستش را بلند کرد تا به آنها حمله کند و در پاسخ هزاران دست بلند شد تا او را بزنند! او با خود فکر کرد که آنجا بدترین نقطه عالم است و از آن اتاق فرار کرد!

دنیا هم مانند اتاقی است با ١٠٠٠ آیینه در اطراف ما! هر چه ما انجام می دهیم، سزا/پاداش آنرا به ما عینا یا چند برابر پس می دهد! این دنیا مثل بهشت است یا جهنم! بسته به خود ما دارد که از آن چه بسازیم!

گر چه دیوار افکند سایهٔ دراز

باز گردد سوی او آن سایه باز

این جهان کوهست و فعل ما ندا

سوی ما آید نداها را صدا

مولانا

3

سه کارگر مشغول چیدن آجر و ساختن یک بنا بودند که رهگذری از آنها پرسید مشغول چه کاری هستید؟

نفر اول: مگه نمی بینی؟! دارم یه لقمه نون در میارم!

نفر دوم: مگه نمی بینی؟! دارم آجر می چینم!

نفر سوم که با عشق و علاقه خاصی کار می کرد پاسخ داد: دارم یه اثر تاریخی زیبا بنا می کنم!

در واقع هر سه نفر مشغول انجام یک کار اما با سه رویکرد متفاوت بودند!

از کلام ما بر ما حکم می شود؛ می توانیم با آن خوشبخت شویم یا شوربخت! می توانیم با آن کاخ بسازیم یا قبرستان! مراقب کلماتی که آنها را بیان می کنیم، باشیم!

میکل آنژ، روزهای زیادی با علاقه و صبر فراوان روی یک مجسمه سنگی کار می کرد و برای روتوش تمام جزئیات آن زمان طولانی را صرف می کرد. یک تماشاگر با خودش فکر کرد این همه کار تکمیلی چه اهمیتی دارد؟! و از مایکل پرسید چرا اینقدر برای آن خود را به زحمت می اندازد؟! پاسخی که شنید این بود:

"Trifles make perfection and perfection is no trifle!"

کارهای جزئی و ناچیز؛ سازنده کمال اند و کمال؛ هیچ یک از این کارهای جزئی و ناچیز نیست!

تعالی و ممتاز بودن یک کار زمانی رخ می دهد که عامل آن برای انجام آن به خود افتخار کند! و یک اصل است که می گوید: کیفیت یک کار و کیفیت عامل آن؛ دو چیز جدا نشدنی اند!

منبع: کانال اندیشه و حرکت

نشر: گاهنامه مدیر

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار