همزیستی نیوز - نشست «بررسی و کندوکاو انسداد ارتباطات(فیلترینگ)بر کنش های مسالمت آمیز و صلح جویانه کاربران شبکه های اجتماعی» با حضور نعمت الله فاضلی دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مهدی محسنیان راد استاد دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق برگزار شد.
به گزارش شفقنا رسانه،در ابتدای این نشست نعمت الله فاضلی با یک تحلیل فرهنگی درباره پیوندهای میان انسداد ارتباطی،سیاست های ارتباطی و صلح گفت: .به نظرم مسئله صلح چیزی جز مسئله ارتباط نیست و مسئله ارتباط هم چیزی جز صلح نیست.پس ارتباط و صلح واژه های مترادف اند.با توجه به این برداشت و تلقی که از صلح دارم می خواهم سیاست ارتباطی و کنترل ارتباطی را در فضای جامعه خودمان تحلیل کنم .اگر چه فیلترینگ به معنایی که مورد نظر بود؛ یعنی کنترل کردن شبکه تلگرام،در عمل برای گروه های هدف مورد نظر ،تحقق پیدا نکرد.چون آن گروه ها از طریق فیلترشکن های متعدد به شبکه های اجتماعی خود دسترسی دارند.
بزرگترین مسئله ما ارتباطات است
او افزود: بر مبنای این دیدگاه مفهوم فیلترینگ را نباید فقط بر مبنای مفهوم فیلتر کردن یا نکردن شبکه ای چون تلگرام فهمید و توضیح داد.من در اینجا بحث تکنیکی در حوزه ارتباطات ندارم و بیشتر تحلیل فرهنگی می کنم. بعد از انقلاب اسلامی و تا زمانیکه نظام جمهوری اسلامی هست اگر سیاست فرهنگی را به این فضایی که شکل دادیم ،بخواهیم ادامه دهیم بزرگترین مسئله ما ،مسئله ارتباطات است.یعنی حاکمیت، بزرگترین تمرکز خود را بر این موضوع بگذارد که از طریق مدیریت ارتباطات، بتواند آن هدف های غایی سیاست فرهنگی خود را تحقق ببخشد.
این مدرس دانشگاه با توضیح درباره این هدف ها گفت: آن هدف های غایی چه چیزهایی هستند ؟یکی از آن ها این است که جامعه اسلامی درست کنند و ارزش ها و باورهای اسلامی را در جامعه گسترش دهد وعلاوه بر این، ارزش های سیاسی یا ارزش های انقلابی را در جامعه استقرار ببخشد .اگر این دو هدف غایی را در نظر بگیریم یعنی برساختن جامعه دینی و شیعی و برساختن جامعه انقلابی بر مبنای ارزش هایی که در تاریخ انقلاب بیرون آمده است.بزرگترین کاری که تا کنون در بعد سیاست فرهنگی انجام شده این بوده که ارتباطات را مدیریت کند.
فاضلی ادامه داد: برای همین بخشی از تلاش اش این بوده که به صورت ایجابی رسانه شکل دهد. در بین بسیاری از کشورها، ایران جزء کشورهایی است که بیشترین بودجه خود را به تاسیس شبکه های رادیویی و تلویزیونی،مطبوعات و مجله اختصاص و به طور طبیعی در فضای امروزی زیرساخت ها و رسانه های مجازی و الکترونیکی را توسعه داده است یعنی به طور همزمان ناگزیر بوده که شبکه های ارتباطی را توسعه دهد و به طور ایجابی خودش سعی کند ارتباطات را تولید و متصدی ارتباطات در جامعه شود.
از اشکال گوناگون اختلالات ارتباطی تا بی اعتمادی به رسانه ها
او با اشاره به سیاست های ارتباطی حاکم بر جامعه بیان کرد: از طرفی می خواستند جلوی ارتباطات و تعاملاتی را که با آن اهداف غایی سازگار نبود بگیرند. برای همین نهادهایی مثلا در حوزه کتاب؛ اداره ممیزی یا سانسور و در حوزه دانشگاه ها نهادی چون «سمت» را ایجاد کرده یا شورای بررسی متن بوده که وظیفه این سازمان ها ،مدیریت محتوای کتاب ها بوده که مبادا محتوای ارتباطی ای وارد جامعه شود و با آن اهداف غایی ناسازگار باشند.یا در مجلس قوانینی وضع شد، که اگر افرادی از ارتباطات و قواعد ارتباطی که با سیاست فرهنگی سازگار نیست،استفاده کنند آنها را مجازات و را تحت کنترل خود قرار دهد و فضا را برای آنها محدود کند .مجموعه این اقدامات در چند دهه اخیر این موارد است : اول اینکه مسئله ارتباطات به عنوان یک امر طبیعی جا نیافتاده است .یعنی نتواسته اند سیاست های ارتباطی خود را به صورت سیاست های بهنجار یا طبیعی ایجاد کنند.برای همین جامعه برداشتی دقیقا برعکس آن اهداف غایی دارد.
فاضلی ادامه داد:یعنی جامعه در حوزه ارتباطات به این نتیجه رسیده که آن چیزی که به عنوان ارتباط شکل گرفته ،ارتباط نیست .بلکه اشکال گوناگون اختلالات ارتباطی است که همین باعث بی اعتمادی به رسانه های حکومتی ،بی اعتمادی به سیاست ها و خط مشی های ارتباطی که ایجاد کرده- چه سیاست های مربوط به کنترل و انسداد ارتباطات باشد چه سیاست هایی که مربوط به تولید ارتباط باشد- شده است. . به همین جهت همه اینها به چالش کشیده شده اند و عملا جامعه به یک مقاومت ارتباطی در طی این سال ها سوق داده شده است .یعنی جامعه به طور خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش می کند از مدار ارتباطی و سیاست های ارتباطی که به طور رسمی در حال شکل گیری است هر روز خارج شود و مدارهای ارتباطی دیگری شکل بدهد. یعنی مدارهایی که بیرون از این سیاست های ارتباطی هستند .
راه حل منازعات مان را پیدا کنیم
این مدرس حوزه مطالعات فرهنگی با اشاره به مولفه های صلح در ارتباطات گفت: اما این روی صلح چیست؟ صلح یا فضایی که در آن گفتگو است و خودها و دیگری ها با یکدیگر درباره منافع، ارزش ها، باورها و درباره شرایط زندگی با هم گفتگو می کنند. گفتگو به این معنا که گروه ها با ویژگی های متفاوت جنسیتی،قومیتی،گفتگوی دولت با شهروندان،گفتگوی ادیان،گفتگوی نسل ها است. وقتی این گفتگو شکل می گیرد ، امکان یک زبان مشترک به وجود می آید و این امکان به وجود می آید که ما همدیگر را فهم پذیر و ارزش ها و منافع مشترک پیدا کنیم. یا راه های حل منازعات مان را بیابیم.
او افزود: یعنی بر پایه گفتگو تفاوت های یکدیگر را پیدا کنیم و بر آن اساس زندگی را برای هم زیست پذیر کنیم و همگی به عنوان شهروندان با هم قرارداد اجتماعی داشته باشیم .ارتباط در معنای فرهنگی و اجتماعی چیزی نیست جز صلح. به معنای دیگرخشونت چه زمانی به وجود می آید؟ زمانیکه این گفتگو و تعامل بین خود و دیگری ها نباشد .سیاست های ارتباطی در سال های گذشته سیاستی نبوده که گفت و گوی بین نسل ها میان اقوام و میان گویش ها و میان خود و دیگری ها را تسهیل کند.
در فضای جدید با افراد گفتگو می کنیم نه با سازمان و احزاب
فاضلی با اشاره به اتفاقات در دنیای جدید و تاثیرات آنها بر ارتباطات بیان کرد: اتفاقی که در بیست سال اخیر افتاده این بوده که از طریق دنیای مجازی و شبکه های موبایلی، ما به زیرساخت های تکنولوژی راه پیدا کردیم برای اینکه بیرون از سیاست های رسمی ،بتوانیم در یک حوزه عمومی مجازی و پست مدرن با هم امکان هم نشینی و با هم بودن را پیدا کنیم.در واقع در این دو دهه ای که دنیای مجازی گسترش پیدا کرده مخصوصا در این چند سال اخیر که شبکه های موبایلی چون تلگرام و اینستاگرام به وجود آمده، مجموعه آدم ها با ویژگی ها گوناگون در سایه گفتمانی مدنی آزاد و فارغ از سیاست های رسمی امکان این را داشته اند تا به عنوان افراد شروع به گفتگو کنند نه با گروها و احزاب و سازمان ها.چون در فضای جدید ،قواعد ارتباطی قواعدی نیست که حکومت ها یا ایدئولوژی ها آن را تعریف کنند و شکل دهند.
او ادامه داد: به بیان دیگر شرایط تولید ارتباط تغییر کرده است.خب در این شرایط جدید چه اتفاقی می افتد ؟در این شرایط و فضای جدید تمام گروه هایی که بر اساس سیاست رسمی یعنی حاشیه رانده ها، طرد شده ها و همه فرودست ها و تمام کسانیکه از منظر ایدئولوژی یا گفتمان رسمی به عنوان دیگری به حساب می آمدند و از مدار ارتباطی خارج می شدند در فضای ارتباطی جدید این غیرها به رسمیت شناخته و امکان دیده شدن و خوانده شدن را دارند.
به گزارش شفقنا رسانه،این پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی با توضیح درباره ویژگی های الگوی ارتباطی گفت: پس ما در اینجا با دو نوع الگوی ارتباطی روبرو هستیم الگوی ارتباطی مدنی ،الگوی ارتباط رسمی .این الگو(رسمی) تولید خشونت می کرد و می کند چون با محدودیت ها حذف شدن ها و طرد ها به اشکال گوناگونی اجازه نمی داد و نمی دهد تا افراد بتوانند به نوعی آن فرصتی که نیاز دارند برای دیده شدن برای خوانده شدن و به رسمیت شناختن را پیدا کنند .
از سرخوردگی تا دیده نشدن
او با مهم دانستن داشتن ارتباطات تعاملی در جامعه توضیح داد: معتقدم مهم ترین جایی را که خشونت ایجاد می کند فقر یا جنگ نیست.بلکه از رسمیت انداختن و به حاشیه راندن است یا امکان خودبیانگری را از افراد گرفتن و منع در دیدن و دیده شدن است. به عبارت دیگر در دنیای جدید انسداد ارتباطی همان خشونت است و معتقدم سخت ترین خشونت،خشونت نمادین است نه خشونت فیزیکی. دلیلش این است که در ابتدا آنچه افراد را به خشونت فیزیکی می کشاند خشونت نمادین است. آن جایی که فرد تحقیر می شود و از طریق سیاست های ارتباطی، فرد به عنوان شهروند درجه دوم یا شهروند برچسب خورده یا طبقه بندی شده شناخته می شود.خب بعد از مدتی این موقعیت و این حاشیه راندگی و انسداد ارتباطی، او را به یک خشونت و عصبانیت می کشاند .
او افزود: انسداد ارتباطی منجر به پندار خوارشدگی می شود یعنی شهروند فکر می کند در فضای جدید به او فرصت نمی دهند تا دیده شود و یا به او فرصت نمی دهند تا خود را بیان کند یا به او فرصت نمی دهند تا صدای خود را شکل دهد .دیده شدن، صدای خود را شکل دادن تماما در ارتباطات معنا پیدا می کند،البته در فضای ارتباطی عادلانه ،آزاد و انسانی ،جامع و فضای ارتباطی که برای صلح باشد این اتفاق می افتد. یکی از خبرنگارها از من پرسید چرا با وجود بحران های زیاد در شرایط فعلی،جامعه نسبت به تلگرام حساسیت نشان می دهد ولی در مورد موضوعات دیگر به این شکل نیست .پاسخ من این بود که مسئله تلگرام نیست مسئله اصلی خشونت نمادینی است که به فرد تحمیل می شود و این تحقیر و خوار شدن و منع و محدودیت برای دیده شدن و از رسمیت انداختن هویت فرد است که از طریق فیلترینگ تلگرام به صورت نمادین در جامعه ابراز می شود .
فاضلی ادامه داد: مسئله فیلتر شدن تلگرام نیست، مسئله فضایی است که در آن انسان ایرانی امروز احساس می کند تحقیر می شود یا اینکه کسی برایش تصمیم می گیرد که چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند .مسئله اصلی آن امر و نهی های ارتباطی است که به ما می گوید بالغ نیستید و به ما می گوید شما تشخیص اینکه چه چیزهایی را ببنید و چه چیزهایی را نبینید،ندارید. پس آن سیاست است که این آلرژی را ایجاد می کند و این آلرژی جزء فرهنگ سیاسی ما شده است .چون هر کدام از تکنولوژی های ارتباطی که آمدند، نظام سیاسی این حساسیت را در شهروندان ما تقویت کردند و انباشته شد تا به این لحظه رسید. لحظه ای که جامعه سواد دارد و می خواهد یک زیست جهان وطنانه داشته باشد و در یک چشم انداز جهانی امکان دیدن و دیده شدن پیدا کند.
فاضلی با توضیح درباره جایگاه فیلترینگ از منظرصلح تصریح کرد: اما قاعده این است که شهروندان خودشان عاقل و بالغ اند و خودشان تشخیص می دهند چه بخوانند یا چه ببینند .قاعده آن چیزی است که قانون اساسی گفته است و این قانون به ما شهروندان دسترسی آزاد به اطلاعات و ارتباطات را داده است .
بازاندیشی در سیاست های ارتباطی ضروری است
او افزود: به همین دلیل می خواهم بگویم خشونت از کجا می آید .خشونت از منظر فرهنگی از انسداد ارتباطی می آید .اگر این سوال پیش آید که جایگاه فیلترینگ از چشم انداز صلح کجاست؟پاسخ اش این است اگر جامعه ایران خواهان صلح است جامعه ای که حداقل خشونت را دارد جامعه ای که در آن اعمال خشونت به عنوان امری ضد فرهنگ و ضد ارزش های انسانی به حساب می آید، لاجرم باید بپذیرد که در سیاست های ارتباطی خود امکان دیدن و دیده شدن را برای افراد به طور برابر فراهم کند.اما در این شرایط موجود هر نوع تلاش برای انسداد ارتباطی خودش زمینه ای را فراهم می کند برای خشونت های نمادین جمعی و برای احساس سرخوردگی و احساس تحقیر .
به گزارش شفقنا رسانه،فاضلی با اشاره به نیاز حال حاضر جامعه گفت: باید پذیرفته شود( به خصوص در شرایط حساس فعلی که منازعات بین المللی به اوج خود می رسد)تا در تمام سیاست هایی که باعث خوارشدگی و طردشدگی می شود، باز اندیشی کنیم. و برای این کار باید از منظر سیاست های ارتباطی تصمیم بگیریم .در برنامه تلویزیونی که زنان ما با تنوع گوناگون از نگرش ها و بینش های مختلف دیده نمی شوند یک فیلتر ارتباطی در تصویر تلویزیونی وجود دارد.در حوزه کتاب آنجا که کتاب ها ممیزی می شوند و نویسندگان به اشکال گوناگون امر و نهی می شوند و به نوعی مانع از انتشار آزاد اندیشه هایشان می شوند در آنجا هم یک فیلترینگ در حوزه چاپ و نشر صورت می گیرد یا در سینما و موسیقی ما سال ها است که با فیلترینگ زندگی می کنیم یعنی ما با اشکال گوناگونی از طرد کردن و حاشیه راندن و در نهایت از رسمیت انداختن سلائق و علایق گروها مواجه هستیم .
ارتباطات فن اداره جامعه است
او ادامه داد: در یک نظر سنجی دیدم که وضعیت ناامیدی و بی اعتمادی به بحرانی ترین وضعیت خود رسیده است و می دانید این دو ویژگی مساوی است با نفرت و این ویژگی هم مساوی است با خشونت .و برای این نامیدی ها و بی اعتمادی و خشونت ها چیزی نیست جز اشکال فیلترینگ های فرهنگی ،اجتماعی. فیلتر هایی که شهروندان را از رسمیت می اندازد.و ارتباطات این رسمیت را تعیین می کند نه شناسنامه نه پاسپورت نه قوانین رسمی.در ارتباطات هست که من به عنوان شهروند حق زیستن را در عمل پیدا می کنم.
فاضلی در پایان با اشاره به وظیفه دانشگاهیان و روزنامه نگاران در تزریق امید به جامعه گفت: ارتباطات فن اداره جامعه است در سال های گذشته از ارتباطات نه برای فن اداره جامعه بلکه برای اشکال تضادها و تعارض ها استفاده می کنیم و همه این ها باعث عصبانیت، خشونت در جامعه شده است.من دوست ندارم از ناامیدی در این شرایط صحبت کنیم و فکر می کنم آن کسی که جامعه را نا امید می کند خیانت می کند . من کاری به حاکمیت ندارم. فکر می کنم ما دانشگاهی ها ما روزنامه نگارها به اسم اینکه می خواهیم واقعیت را بگوییم نباید همچنان فریاد بزنیم و ناامیدی را ترویج دهیم .باید امکان امید برای تغییر را ایجاد کنیم. از همه خواهش می کنم موقعیت حساسی را که الان در آن قرار گرفتیم با هم درک کنیم و با حاکمیت گفتگو کنیم در فضاهای دانشگاهی در سازمان هایی که هستیم با مدیران گفتگو کنیم.
به گزارش شفقنا رسانه مهدی محسنیان راد عضو هیئتعلمی دانشگاه امام صادق (ع) در ابتدای سخنان خود گفت: نابردباری درباره شبکههای اجتماعی در سه نسل در میان حکومتهای ایران نهادینهشده است. شبکه اجتماعی شفاهی مجموعه وسیعی از تعدادی پاره شبکه است و اینها در مناطق جغرافیایی مختلف پراکنده هستند. اتفاقاً ایران به دلیل ساختار اقلیمیاش در درازمدت اتصالات پاره شبکههای دیگرشان کمی غیر مویرگی ولی با شبکههای دیگر صفر بوده است. همین الان هم در مناطقی از ایران روستاهایی میبینیم که در عزلت ارتباطی سیر میکنند.
محسنیان با اشاره به سه اتفاق مهم در ۳۷ سال گذشته گفت: در دهه های اخیر سه اتفاق افتاد. اول تمبر پست به جریان افتاد، این تمبر یک ویژگی دارد. وقتی میخواستم پیش از آن پاکتی را به چاپار ببرم شناسایی میشدم. چون چاپارِ نظام دولتی بود. اما وقتی پاکت را تمبر زدم و در داخل پست انداختم دیگر شناسایی نمیشدم. دومین اتفاق اختراع تلگراف بود و بعد تلفن اختراع شد. این سه ابزار جدید یکدفعه نسل شبکه اجتماعی را تغییر داد و شرایط جدیدی را فراهم کرد.
او ادامه داد: تنها اتصال بین شبکهها و پاره شبکهها ابزارهای موجود زنده مثل اسب، انسان و کبوتر نامهبر بوده است. باید اتفاقی میافتاد تا این پاره شبکههایی که با هم پیوسته یک شبکه را تشکیل میدادند به هم متصل میشدند. اتصالات درون پاره شبکهها در میان روستاها اغلب منسجم و تقریباً مداوم بوده است اما میان شبکهها تقریباً نامنسجم، پراکنده، گسسته و حالت مویرگی و موقت داشته است. در ایران از دیرباز یک مراکزی ، محل این شبکههای اجتماعی نسل اول بوده است. مثل قهوهخانهها، زورخانهها، بازارها و… .
خصلت شبکه اجتماعی ارتباطات افقیاش است
محسنیان ضمن اشاره به سخنان دکتر فاضلی درباره خصلت شبکههای اجتماعی گفت: یک خصلت شبکه اجتماعی ارتباطات افقیاش است. در دانش ارتباط شناسی دو اصطلاح ارتباطات عمودی و ارتباطات افقی داریم. وقتی ارتباطات از بالا به پایین و فرمایشات ملوکانه باشد حالتش عمودی است. در حالی که در ارتباط افقی چنین شرایطی وجود ندارد و هر دو با وزنی برابر روبه روی هم ایستادید. دکتر فاضلی اشاره کردند که فناوریهای جدید در ارتباطات عمودی اختلال ایجاد میکند.
او با بیان اینکه وضعیت نسل اول شبکههای اجتماعی در کشورهای پیشرفته هم فرقی با سایر کشورها نداشت، توضیح داد: در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه کالیفرنیا کاری انجام دادیم. به عنوان مثال تا پیش از انقلاب ۱۷۷۶ در آنجا مستعمرههای سیزدهگانه آمریکا بدون هیچ پیوندی از یکدیگر روزگار میگذراندند. این عدم پیوند حداقل ناشی از سه عامل بود از جمله پراکندگی جغرافیایی در ایالاتمتحده آمریکای پهناور ، فواصل طولانی متکی به اسب و عدم امکان همصحبتی. مهاجرانی از کشورهای مختلف و با زبانهای مختلف به آنجا آمده بودند و نمیتوانستند با هم ارتباط برقرار کنند. بنابراین نسل اول شبکه اجتماعی در همه جهان مشترک بوده است.
در حکومت صفویه ارتباط عمودی بوده است
به گزارش شفقنا رسانه،محسنیان با اشاره به عمودی بودن ارتباط در دوره صفویه گفت: وقتی بهتدریج قهوهخانهها در اصفهان رونق گرفت، تبدیل به مراکزی مهم برای تبادلات اجتماعی شد. بنابراین گاه ممکن بود که دامنه گفتگوها به انتقاد از روش حکومت مسلکی و شیعی صفویه کشیده شود. حکومت مسلکی در همه جای جهان عادت به ارتباط افقی ندارد. حکومت مسلکی معتقد است که مسلک خودش در جهان برتر است و حالا این مسلک اصلاً نمیتواند افقی ارتباط برقرار کند.
او ادامه داد: حکومت صفوی هم از همین جنس بود. مردمی سنی مذهب که ظرف ۱۵ سال تبدیل به شیعه شدهاند و الان در قهوهخانه نشستهاند و صحبت میکنند. این مردم وارد حوزههایی میشوند که حکومت دوست ندارد درباره این حوزهها در آنجا صحبت شود. بنابراین شاه حکم میکند هر روز قبل از آنکه کسی داخل قهوهخانه شود صاحب قهوهخانه باید میزبان کسی شود که در آن زمان به او ملا می گفتند و موظف است وقتی جمعیت حاضر در قهوهخانه زیاد شد شروع به گفتن مسائل شرعی، روایتهای تاریخی سودمند و شعرهای مناسب نماید. در این پروژه نا بردبارانه پس از آنکه آن فرد دوساعتی مردم را مشغول میکرد به حاضرین میگفت الان دیگر وقت کار است و به سراغ کار و حرفه خود بروید. مردم هم فوراً اطاعت میکردند و بیرون میرفتند. ضمن آنکه هنگام خروج از قهوهخانهها هر یک مبلغی هم به وی میدادند.
محسنیان به بیان تفاوت شبکههای اجتماعی نسل دوم در ایران و کشورهای دیگر پرداخت: شبکه اجتماعی نسل دوم یا ارتباطات راه دور (telecommunication) از سال ۱۸۴۰ شروع میشود. ۱۸۷۷ سومین نسل آن راه میافتد. نکتهای که بسیار کم به آن توجه شده این بوده که ما هم تلگراف، تلفن و روزنامه تهیه کردیم و تیراژ آن حدود هزارتا بوده است این درحالی است که در پاریس روزنامه ۷۴ هزار تیراژی داشتیم. به عبارتی در ایران زیاد مصرف عامه نداشته است. تمبر پست در فاصله بسیار کوتاهی در اروپا همگانی شد. وقتی اولین خط تلگراف در ایالاتمتحده درست شد، بعد از ۵ سال برای ۱۱ هزار کیلومتر آن را نصبکرده بودند. در سال ۱۹۱۰ نزدیک به ۸ میلیون خط تلفن در امریکا بود. با این شبکه نسل دوم شما با تلفن، تلگراف و پست فقط مبادله اطلاعات انجام میدهید و ارتباط برقرار میکنید.
او ادامه داد: با این حال وضعیت در ایران به گونه دیگری است. چون از ابتدا هر سه در انحصار حکومت قرار گرفتند. به عبارتی مصیبت ایران الان انحصار رسانهای است. ۵ روزنامه پرتیراژ برای حکومت هستند. تلویزیون ما جزء نادرترین کشورهای جهان است که در انحصار است. تلفن و پستمان در انحصار است. سهم مجموع جمعیت برخوردار از امکانات هم بسیار ناچیز و توزیع آن بسیار نامتوازن است. به عبارتی به نفع پایتخت و پولدارها، به زیان روستاها و عشایر است. در سال ۱۳۳۷ از هر ۱۳۷ نفر ایرانی فقط یک نامه به پست انداخته میشد.
محسنیان به مقایسه نسل مختلف شبکهها در کشورهای پیشرفته و عقبمانده پرداخت: تأثیر این شرایط سبب شد که ساختار شبکه نسل دوم در کشورهای پیشرفته و در حال گذار دو ساختار متفاوت پیدا کند. ولی در کشورهای عقبمانده هر سه نسل در حال زندگی کردن هستند. یعنی شما مجموعهای دارید که به تمام کامپیوتر، شبکهها، ابزارها و… دسترسی دارند و بهروز هستند. عدهای هم دارید که به همان شبکه نسل دوم یعنی تلفن دسترسی دارند. این ربطی به سواد ندارد. افرادی هستند که لیسانس دارند ولی شاید ۵ سال یکبار هم به سراغ اینترنت نروند. گروهی هم دارید که همان شبکه نسل اول؛ شفاهی را طی میکنند. شما از کاشان کمی دورتر بروید مناطق اینچنینی را پیدا میکنید. در حالی که در کشورهای پیشرفته شبکه یکپارچه و منسجم است.
نابردباری حکومت در زمان شبکه نسل دوم
او به نابردباری حکومت در زمان تلگراف اشاره کرد و توضیح داد: وقتی تلگراف به تمام شهرهای ایران میرسد، دیگر از شهرها میتوان به روزنامه حکومتی تلگراف بزنند. با این حال وقتی به تمام تلگرافهایی که در روزنامه دوره اواخر قاجار مروری انداختیم دیدیم خبرهایی که تلگراف میشد مثلاً فلانی که حاکم فلان ولایت بود خبر داد همهچیز خوب است و گاهی اخباری درباره وضع هوا و بارندگی هم میداد.
محسنیان ادامه داد: ما نابردباری حکومت را در تمبر پست زمان رضاشاه هم میبینیم. یک نفر نامهای برای رضاشاه مینویسد و چون نامه به اسم شاه بوده کسی جرئت باز کردن آن را نداشته تا به دستش برسد. وقتی شاه نامه را باز میکند میبیند از فردی تظلم خواهی کرده است. عصبانی میشود و دستور میدهد کنار هر صندوق پست یک پاسبان بگذارند تا وقتی فردی میخواهد نامهاش را در صندوق بیندازد اول ببیند که نامه به آدرس رضاشاه نیست و بعد اجازه دهد تا نامه را در صندوق بیندازد.
او با بیانی انتقادی گفت: ما ۱۸۱ سال است که در حال فیلترینگ هستیم و ۱۸۱ سال است که به حکومتها عادت دادیم تا بدانند مشروعیت دارند اگر این کار را بکنند.
محسنیان در ادامه سخنان خود به بیان مختصات ابزارهای نسل سوم پرداخت و توضیح داد: ابزارهایی که نسل سوم را ساخت همان مختصات نسل دوم را داشت. آقای شپرد میگوید:«این ابزارها آنگونه کند و پرزحمت نبود. » شبکه اجتماعی مجازی که ما به آن شبکه اجتماعی دیجیتال یا نسل سوم میگوییم هر نوع تعامل نمادین متن بنیاد است که بر پایه فناوری و به گونه رقومی انجام میشود. این شبکه سه مشخصه دارد. اول چندرسانهای است. دوم حجیم و پر عضو است. سوم چند تعامل گر است. اگر مازلو الان بود یک طبقه اضافه میکرد و آن نیاز رسانهای بود.
او ادامه داد: حاصل این سه خصلت، امکاناتی فراهم آورده که در نسل قبلی نبوده است. به عنوان مثال؛ مخالفان آزادی حمل اسلحه در ایالاتمتحده آمریکا در دوران نسل دوم شبکههای اجتماعی در سراسر کشور پراکنده و از یکدیگر بیاطلاع بودند. در حالی که با امکانات شبکههای نسل سوم توانستند از تعداد و وجود گستردگی یکدیگر آگاه شوند. کشورهای پیشرفته، شبکه اجتماعی معاصر خود را یک سرمایه اجتماعی میدانند. در حالی که در اینجا شبکههای اجتماعی معاصر را مزاحم خود میدانند.
محسنیان انتقاد کرد: در کشور ما هر سه نسل شبکهها زندگی میکنند. در دولت احمدینژاد اتفاق بدی افتاد. گروهی با تلفن همراهش جوکهای بد احمدینژادی میگفت. گروهی تحلیل میکرد که چه اتفاقی در حال افتادن است. گروه دیگر چیزی نمیدانست و رأی هم میداد. این سه گروه با هم در ارتباط نبودند و چون بیخبر از هم بودند آن اتفاقات افتاد. فیلترینگ تلگرام دنباله نابردباریهایی است که در طی ۱۸۱ سال گذشته از سوی ایران اجرا شده و زمانه آن را خنثی کرده است. ادامه این شیوه پیامدهای زیان باری خواهد داشت که فقط یکی از آنها عقبماندگی جهانی است.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.