همزیستی نیوز - استاندار گلستان گفت: با پیگیریهای انجام شده و کمک نمایندگان، لایحه یکفورتی منطقه آزاد اینچه برون در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گرگان، حسن صادقلو ظهر چهارشنبه در حاشیه جلسه شورای هماهنگی حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در جمع خبرنگاران اظهار داشت: لایحه منطقه آزاد اینچهبرون جزو قولهای رئیس جمهور در استان گلستان و مصوبات سفر هیئت دولت به استان گلستان بوده که تقدیم مجلس شده است.
وی افزود: دولت وظیفه خود را در این زمینه انجام داده و با برسی آن در شورای عالی مناطق آزاد و تصویب در هیئت دولت به مجلس تقدیم کرده است.
استاندار گلستان تصریح کرد: با وجود تصویب این لایحه در کمیسیونهای اصلی و فرعی در مجلس نهم، اما متاسفانه این لایحه در صحن علنی رای کسب نکرد.
صادقلو گفت: در ادامه این پیگیریها با کمک نمایندگان مجلس استان، جلسهای با آقای لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی گذاشته شد و وی دستور دادند که به علت اینکه این لایحه به صورت عادی وارد مجلس نشور، با قید فوریت به مجلس ارائه شود.
وی اظهار کرد: پیروز این موضوع هماهنگی های لازم انجام شد و لایحه منطقه آزاد اینچهبرون به صورت یکفورتی به مجلس ارائه شد و امروز با رای نمایندگان یک فوریت آن رای آورد.
استاندار گلستان افزود: امید داریم در ادامه نیز این لایحه در کمیسون اصلی در مدت یک ماه بررسی و سپس در صحن علنی ارائه و رای لازم را کسب کند
همزیستی نیوز – استاندار گلستان با صدور حکمی سرپرست مرکز برنامه ریزی، نوسازی و توسعه فناوری اطلاعات استانداری این استان را منصوب کرد.
براساس حکم شماره 10017/1/95.مورخه 13تیرماه 95صادره از سوی حسن صادقلو که تصویر آن روز شنبه به پایگاه خبری همزیستی نیوز واصل شده است ابراهیم قدمنان به عنوان سرپرست مرکز برنامه ریزی، نوسازی و توسعه فناوری اطلاعات استانداری گلستان منصوب شد.
استاندار گلستان در این حکم اظهار امیدواری کرده که قدمنان با اتکال به خداوند متعال در راستای برنامه های دولت تدبیر و امید با استفاده از ظرفیت های لازم در انجام وظایف محوله با رعایت قانون مداری و اعتدال درجهت دستیابی به اهداف متعالی نظام مقدس جمهوری اسلامی موفق و موید باشند.
ابراهیم قدمنان پیش ازاین مدیرکلی آموزش و پژوهش استانداری گلستان، معاونت اداره کل تعاون این استان، مدیریت مشارکت های مردمی آموزش و پرورش استان و بخشداری مرکزی شهرستان گرگان را در کارنامه سوابق اجرایی خود دارد.
همزیستی نیوز - استاندارگلستان حضور سه نماینده ترکمن در میان هفت نماینده استان در مجلس و انتصاب چهار فرماندار ترکمن را در این استان نشانه منزلت اقوام و همگرایی آنها و توجه نظام به قوم ترکمن دانست.
به گزارش ایرنا حسن صادقلو روز چهارشنبه در جمع نمازگزاران اهل سنت عید سعید فطر شهرستان کلاله گلستان را رنگین کمان اقوام ایرانی دانست و گفت: همگرایی، اتحاد و همدلی از ویژگی های برتر اقوام ایرانی در استان گلستان است.
نمایندگان گنبد، بندرترکمن و کلاله در مجلس شورای اسلامی و فرمانداران آق قلا، بندرترکمن، گمیشان و مراوه تپه ترکمن هستند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه این دولت مشکلات زیادی از جمله بیکاری را به ارث برده است، افزود: فعالیت های دولت تدبیر و امید در استان گلستان براساس سیاست های اقتصاد مقاومتی مورد تاکید مقام معظم رهبری انجام می شود . وی با بیان اینکه هزار پروژه اقتصادی و عمرانی در این دولت افتتاح یا کلنگ زنی شده است، خاطرنشان کرد: این پروژه ها هم اکنون 40 تا 60 درصد پیشرفت فیزیکی دارد. صادقلو با اشاره به تصویب 4200 میلیارد ریال تسهیلات برای بنگاه های اقتصادی گفت: به این تسهیلات شش درصد یارانه تعلق می گیرد و تاکنون 281 بنگاه اقتصادی برای دریافت این تسهیلات معرفی شده اند. استاندار گلستان گفت: به صورت جدی پیگیر استفاده از آب رودخانه اترک با احداث سد چایلی درشهرستان مراوه تپه هستیم و بر اساس آنچه که عرف، قانون و حق است، سهم خود از آب اترک را به دست می آوریم. استاندار گلستان به برگزاری انتخات مجلس دراستان گلستان نیز اشاره کرد وگفت: انتخابات را به عنوان حق الناس و امانت نگاه کردیم و با مشارکت 80.39 درصدی مردم ، رتبه نخست را در کشور کسب کردیم و سه نفر از هفت نماینده راه یافته به مجلس شورای اسلامی از برادران ترکمن هستند. وی خاطرنشان کرد: توفیق استان گلستان را در سایه منزلت اقوام و همگرایی آنان می بینم و فعالیت چهارفرماندار ترکمن دراستان، نشانه توجه به قوم ترکمن است. در آیین برگزاری نماز عید فطرکلاله، نماینده مردم شهرستان های مینودشت، گالیکش، کلاله و مراوه تپه نیز در سخنانی با اشاره به برخی مشکلات استان گلستان گفت: براساس سیاست اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل مورد تاکید رهبر معظم انقلاب است که دراین راستا ضمن همگامی با دولت درجهت خدمت به مردم و رفع مسائل ومشکلات آنان تلاش می کنیم. شهرام غراوی اعلام کرد: بر اساس گفت وگو ها و بررسی هایی که با مسئولان مرتبط داشتیم، درآینده نزدیک نرخ خرید گندم جوانه زده کشاورزان شرق گلستان که توسط دولت انبار شده است، مشخص وبهای آن پرداخت خواهد شد. شهرستان کلاله با افزون بر 110هزار نفر جمعیت درشرق استان گلستان قراردارد.
همزیستی نیوز - استاندار گلستان با اشاره به بحث منطقه آزاد اینچه برون ابراز امیدواری کرد که در آینده نزدیک ایجاد این منطقه در قالب لایحه ای دوفوریتی تقدیم مجلس شود و به عنوان بزرگترین منطقه آزاد کشور به تصویب برسد.
به گزارش ایرنا از روابط عمومی استانداری، حسن صادقلو شامگاه شنبه در دیدار با ائمه جمعه استان ادبیات دولت تدبیر و امید را اعتدال و عقلانیت، دوری از بداخلاقی ها و جناح بازی ها و کاهش بداخلاقی ها دانست و گفت: یکی از مهمترین اقدام ها که در این دولت به سرانجام رسید بهره برداری از کریدور ریلی ایران، ترکمنتستان و قزاقستان با حضور روسای جمهوری این کشورها است.
وی در خصوص دیگر فعالیت ها بیان کرد: مسیر ریلی قره تپه به اینچه برون نیز با هزینه 20 میلیارد تومان بازسازی شد و همچنین مسیر گرگان تا گلوگاه به طول 35 کیلومتر با هزینه 90 میلیارد تومان در سال جاری به بهره برداری خواهد رسید. استاندار گلستان با اشاره به بحث منطقه آزاد اینچه برون نیز ابراز امیدواری کرد که در آینده نزدیک ایجاد این منطقه در قالب لایحه ای دوفوریتی تقدیم مجلس شود و به عنوان بزرگترین منطقه آزاد کشور به تصویب برسد. وی درادامه با یادآوری تسهیلاتی که به صنایع برای توسعه و رونق اقتصادی ارایه خواهد شد ،گفت: در اعطای این تسهیلات نظارت کامل وجود دارد و یارانه به صاحبان صنایع پرداخت خواهد شد. صادقلو با تشریح وضعیت پتروشیمی استان گلستان گفت: امیدواریم با توافقات صورت گرفته از این مجموعه در راستای تبدیل گاز طبیعی به پروپیلن استفاده کنیم. احداث مجتمع پتروشیمی گلستان در سفر اسفند سال 84 رییس جمهوری وقت به استان مصوب شد، در آن سال ها مردم از پذیره نویسی این پروژه استقبال گسترده ای داشتند و افزون بر 93 هزار نفر سهام آن را خریداری کردند تا شاید به صنعتی شدن استان خود و رفع مشکلات بیکاری و توسعه نیافتگی منطقه کمک کنند اما طولانی شدن اجرای پروژه مشکل کمبود اعتبار و خرید تجهیزات مورد نیاز زمینه ساز یاس مردم شد. مردم گلستان در آبان 85 نیز با جدیت در پذیره نویسی شرکت صنایع پتروشیمی گلستان حضور یافتند و این در حالی بود که مسوولان انتظار این همه حمایت از توسعه استان را نداشتند، اما با گذشت 10 سال از آغاز عملیات اجرایی هنوز چراغ پتروشیمی گلستان در خاموشی مطلق به سر می برد و مردم در ناامیدی و انتظار برای صنعتی شدن استان و کسب درآمد از محل سهام خود هستند. هدف شرکت صنایع پتروشیمی استان گلستان تولید سالانه 677 هزار تن آمونیاک و 1073 تن کود اوره با مشارکت و سرمایه گذاری بخش خصوصی و شرکت ملی صنایع پتروشیمی اعلام شده است. رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی گلستان نیز در این جلسه گفت: با هدف بهره گیری از فرصت های 3 استان گلستان، مازندران و گیلان، نقشه راه استان های شمالی ترسیم شد. حسین پیشقدم با تشریح اقدامات صورت گرفته و در دست اقدام در حوزه زیرساخت و تولید استان، گزارشی از تکمیل زیرساخت های پرورش میگو و ماهیان خاویاری، زهکشی 280 هزار هکتار از اراضی شمالی، حمایت از واحدهای تولیدی، جذب اعتبارات از صندوق توسعه ملی، اقدامات زیربنایی حوزه جاده ای و راه آهن، پروژه های وزارت نیرو در استان، موزه روستایی قرق و دیوار دفاعی گرگان و مرتفع نمودن مشکلات اعتبارات هزینه ای استان در سال 94 ارایه کرد. رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت گلستان هم در این نشست گزارشی از آخرین وضعیت صنعتی استان ارایه کرد و گفت: صنعت گلستان در سالهای 93 و 94 شاهد سرمایه گذاری در بیش از 200 واحد صنعتی با اعتبار 340 میلیارد تومان و اشتغال زایی 2 هزار و 500 تن بود. حسینقلی قوانلو با اشاره به تسهیلات 422 میلیارد تومانی وزارت صنعت، معدن و تجارت برای رونق تولید در گلستان افزود: اعطای این تسهیلات به 317 واحد تولیدی موجب اشتغالزایی سه هزار و 500 نفر خواهد شد. رییس دادگستری کل هم در سخنانی گفت: در ارزیابی ماه گذشته قوه قضاییه، گلستان رتبه نخست عملکرد مطلوب را در میان استان های کشور به خود اختصاص داد. هادی هاشمیان همچنین افزود که حد نصاب ختم پرونده های وارده به محاکم قضایی استان از 96 روز به 86 روز کاهش یافته و تعداد زندانیان استان نیز طی یکسال گذشته 24 درصد کاهش داشته است.
همزیستی نیوز - رئیس سازمان جهاد کشاورزی گلستان با بیان اینکه پنبه میتواند به عنوان کشت دوم مطرح شود، گفت: کشت نشایی پنبه انقلاب عظیمی در کشاورزی گلستان ایجاد میکند.
به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، مختار مهاجر پیش از ظهر پنجشنبه در جمع مدیران دستگاههای اجرایی بخش کشاورزی استان گلستان با بیان اینکه در استان گلستان 650 هزار هکتار اراضی کشاورزی وجود دارد، اظهار کرد: یافتههای کارشناسان بخش کشاورزی در استان به صورت مستمر در راستای افزایش تولیدات در اختیار کشاورزان استان قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه استان گلستان به عنوان یک استان شاخص در حوزه دامپروری و تولید محصولات استراتژیک کشاورزی در کشور مطرح است، تصریح کرد: عدم رقابتپذیری اشتغال کشاورزی با مشاغل دیگر یکی از معضلاتی است که در حوزه کشاورزی با آن روبهرو هستیم.
برداشت یک میلیون و 300 هزار تن گندم از اراضی کشاورزی استان گلستان
رئیس سازمان جهاد کشاوری گلستان افزود: خوشبختانه امسال به دلیل اقدامات ناظران کارشناسان بخش کشاورزی و شرایط خوب آب و هوایی برداشت یک میلیون و 300 هزار تن گندم را از اراضی کشاورزی استان شاهد بودیم.
مهاجر گفت: از مجموعه 570 نوع بیماری که در کشاورزی و غلات شناسایی شد 510 بیماری در استان گلستان وجود دارد و خوشبختانه با بکارگیری ناظرین گندم در استان توانستیم با توجه به میزان بارندگی در زمان داشت گندم در استان از شیوع بیماریها جلوگیری کنیم.
وی بیان داشت: 280 هزار هکتار از 300 هزار هکتار از اراضی کشاورزی که گندم کشت شده توسط کارشناسان ناظر گندم مدیریت شد و اگر مدیریت بیشتر صورت میگرفت شاید گلستان برداشت یک میلیون و 500 هزار تن را تجربه میکرد.
وی با بیان اینکه در کشت پنبه در استان با مشکلات زیادی رو به رو هستیم، گفت: میانگین تولید پنبه در هر هکتار 4.5 تا پنج تن در هکتار است و با توجه به تولید ارقام مختلف بذر پنبه میتواند امروز پنبه را به عنوان کشت دوم در استان مطرح کرد.
رئیس سازمان جهاد کشاوری گلستان خاطرنشان کرد: کشت نشایی پنبه یکی دیگر از موضوعاتی است که در زمینهای کشاورزی دنبال میکنیم و امیدواریم این موضوع یک انقلاب عظیمی در کشاورزی گلستان به وجود بیاورد.
مهاجر گفت: مشکلات بخش کشاورزی روز به روز در حال افزایش است و یکی از مشکلات حاد ما در آینده ذخایر آبی است و با توجه به مشکلاتی که در آینده در این حوزه داریم و اثرات منفی آن در استان، خسارت غیرقابل جبرانی را به کشاورزی ما وارد خواهد کرد.
بیتوجهی به ذخایر آبی استان کویر شدن استان گلستان را شاهد خواهیم بود
وی یادآور شد: یک هزار و 400 متر مکعب سهمیه هر گلستانی نسبت به ذخایر آبی استان است و اگر نسبت به ذخایر آبی کم توجهای کنیم شاهد کویر شدن استان گلستان خواهیم بود.
رئیس سازمان جهاد کشاوری گلستان افزود: پیشبینی ما برای نیاز استان گلستان به ذخایر آبی 7 میلیارد متر مکعب خواهد بود که در حال حاضر موجودی ما تنها 2.4 میلیارد متر مکعب است.
مهاجر با بیان اینکه در بخش اراضی شیبداری قابلیت کشت محصولات زیتون را در استان داریم، خاطرنشان کرد: روغن زیتون استان گلستان یک برند است و نیاز است صنایع تبدیلی آن را در استان گلستان توجه داشته باشیم.
همزیستی نیوز – فوتبال گلستان فصل گذشته هیچ تیمی در لیگهای برتر، دسته اول و دسته دوم کشور نداشت و به نظر میرسد در فصل پیش رو نیز همین طور خواهد بود تا استعدادهای استان یکی پس از دیگری تلف شوند.
تنها نماینده فوتبال استان در فصل گذشته تیم شهدای آق قلا در رقابتهای زیرگروه لیگ دسته سوم بود که به سختی در هفته پایانی بقایش در سطح چهارم فوتبال کشور را تضمین کرد و در فصل جدید نیز این تیم در کنار استقلال جوان خان ببین، نمایندگان گلستان در پایینترین سطح فوتبال کشور هستند.
در حال حاضر ۱۶ تیم در لیگ برتر، ۱۸ تیم در لیگ دسته اول و ۳۶ تیم در لیگ دسته دوم فوتبال کشور حضور دارند و در مجموع ۷۰ تیم در سه سطح فوتبال ایران فعالیت میکنند.
این ۷۰ تیم از ۲۲ استان کشور هستند و گلستان در کنار ایلام، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، سمنان، چهارمحال و بختیاری، کردستان و زنجان، جزو ۹ استانی است که هیچ نمایندهای در سه سطح نخست فوتبال ایران ندارد.
تمامی این اتفاقات در حالی افتاده که تا دو سال پیش تیم اتکای گلستان در لیگ یک کشور حضور داشت و تیم عمارت گلستان نیز در آستانه صعود به لیگ دو قرار گرفته بود، اما اکنون فوتبالدوستان استان باید دلخوش به تیمهایی باشند که بتوانند به مرحله نهایی لیگ دسته سوم صعود کنند.
100میلیون تومان برای اتکا فراهم نکردند
بازیکن پیشین تیم فوتبال اتکای گلستان که فصل گذشته عضو تیم خیبر خرم آباد در لیگ یک بود در گفتگو با مهر، اظهار کرد: فوتبال گلستان هر سال در حال پسرفت است و حضور نداشتن نمایندهای از استان در لیگهای کشور موجب بیانگیزگی و در نهایت دلزدگی بازیکنان از فوتبال خواهد شد.
محمدعلی نعمتی افزود: این شرایط موجب میشود تا بازیکنانی که در سنین پایین به مدارس فوتبال استان میروند به آینده خود نا امید باشند، زیرا میدانند که گلستان تیمی در کشور ندارد تا برای رسیدن به آن تلاش کنند.
وی با اشاره به انحلال تیم فوتبال اتکای گلستان در سال ۹۳، یادآور شد: در پایان نیم فصل نخست سال ۹۳ که حامی مالی تیم کنارهگیری کرد، ما فقط ۵ امتیاز با تیمهای بالاتر از خودمان اختلاف داشتیم و میتوانستیم این اختلاف را در نیم فصل دوم جبران کنیم.
نعمتی تصریح کرد: در آن زمان تیم هیچ صاحبی نداشت و مسئولان نیز نتوانستند ۱۰۰ میلیون تومان برای حضور در نیم فصل دوم فراهم کنند تا فوتبال گلستان اکنون در آرزوی داشتن تیمی در لیگ دو باشد.
وی ادامه داد: تمامی این اتفاقات موجب شد تا یکی از نسلهای با استعداد فوتبال گلستان برای همیشه بسوزد و امیدوارم چارهای برای نسوختن نسلهای بعدی فوتبال این استان بیاندیشیم.
خیال مسئولان راحت است که گلستان تیمی در فوتبال ندارد
یکی از مربیان با سابقه فوتبال گلستان نیز در گفتگو با مهر، اظهار کرد: بازیکنان جوان و امید فوتبال استان تمام تلاش خود را میکنند تا در رده بزرگسال به تیمی ملحق شوند، اما گلستان تیمی ندارد تا این بازیکنان در آن بازی کنند.
علیحسین اسدی افزود: مسئولان استانی خیالشان راحت است که گلستان دیگر تیمی در فوتبال کشور ندارد و در شرایط موجود حمایتی نمیکنند و به دنبال اسپانسر هم برای تیمداری نمیروند.
وی گفت: تیم اتکای گلستان را در لیگ یک به راحتی از دست دادیم و تیم عمارت گلستان نیز که در مرحله نهایی لیگ دسته سوم حضور داشت، فروخته شد تا به نوعی فوتبال برای استان ما تعطیل شود.
وی ادامه داد: چندی پیش بهشهر در لیگ دو اقدام به خرید امتیاز کرد تا در فوتبال کشور تیم داشته باشد اما استان گلستان با این همه استعداد هیچ تیمی در لیگهای کشور ندارد.
مسئولان استانی باید سرمایه گذاران را به تیمداری ترغیب کنند
دبیر هیئت فوتبال گلستان نیز در گفتگو با مهر، نبود حامیان مالی را دلیل نداشتن تیمی از استان در لیگهای کشور دانست و گفت: در حال حاضر شرایط اقتصادی این اجازه را نمیدهد که کسی به سمت تیمداری بیاید و آن دوران که برخی برای عشق و علاقه اقدام به تیمداری میکردند نیز گذشته است.
مرتضی شکی افزود: به عقیده من چیزی به نام اسپانسر وجود ندارد و کسی که تیمداری می کند به دنبال سود است و مسئولان استانی باید سرمایه گذاران را ترغیب کنند تا برای تیمداری در گلستان قدم بردارند و در ادامه اداره کل ورزش و جوانان و هیئت فوتبال استان نیز راهنماییهایی لازم را انجام دهند.
وی با اشاره به حامی مالی تیم فوتبال اتکای گلستان که در نهایت از ادامه تیمداری انصراف داد، یادآور شد: آقای میری با وعدههای مسئولان اقدام به تیمداری در فوتبال گلستان کرد اما این وعدهها عملی نشد و ایشان از ادامه تیمداری انصراف داد.
وی ادامه داد: مسئولان گلستان باید طرحهای اقتصادی استان را به سرمایه گذاران معرفی کنند تا آنها با این انگیزه وارد فوتبال شوند و به عقیده من با این کار میتوان به فوتبال گلستان کمک کرد.
فوتبال گلستان ظرفیت حضور در لیگ دو را دارد
دبیر هیئت فوتبال گلستان با بیان اینکه نبود تیمی از استان در لیگهای کشور مانع پیشرفت این رشته خواهد شد، اظهار کرد: به عقیده من فوتبال گلستان حداقل ظرفیت حضور در لیگ دسته دوم کشور را دارد و اگر تیمی در این سطح داشته باشیم، فوتبالیستهای استان با انگیزه و تلاش بیشتری فعالیت خواهند کرد.
شکی افزود: فوتبال گلستان در ردههای پایه چندین تیم در سطح کشور دارد و شاید با این اوضاع آنها هم از ادامه فعالیت دلسرد شوند و هزینهای در این بخش انجام ندهند.
وی تصریح کرد: سردار شهریاری که از افراد شناخته شده در مدیریت فوتبال کشور است در سال ۹۳ برای در اختیار گرفتن تیم اتکای گلستان به استان آمده بود، اما در آن زمان با شرایط و حضور ایشان موافقت نشد، اگر ایشان اتکا را در اختیار می گرفت، برای سالها گلستان در سطوح بالای فوتبال کشور باقی میماند.
شکی ادامه داد: سال گذشته نیز به سردار شهریاری پیشنهاد دادیم تا برای تیمداری به فوتبال گلستان ورود کند، اما ایشان اعلام کردند که دیگر آن اسپانسر مورد نظر حاضر به تیمداری نیست.
وی یادآور شد: شرایط استان در حال حاضر به صورتی نیست که اسپانسری بیاید و میلیاردی برای فوتبال گلستان هزینه کند و باید منتظر ماند و دید که چه کاری از دست مسئولان استانی بر میآید.
به گزارش خبرنگار مهر، در حال حاضر فوتبال گلستان در کشور با نامهایی مانند سردار آزمون، عزت پورقاز، احمد نوراللهی و ... شناخته میشود و شاید با نداشتن تیمی در سطح کشور دیگر چنین استعدادهایی ظهور نکنند و پسرفت این ورزش در استان سرعت بیشتری به خود بگیرد.
شرایط حال حاضر مساعدت مسئولان گلستان و در راس آن استانداری را میطلبد تا برنامهای برای حضور تیمی از استان در لیگ دسته دوم فوتبال کشور داشته باشند، استانی که در این چند سال نشان داده استعدادهای فوقالعادهای در فوتبال دارد که میتوانند در کشور زبانزد باشند و امیدواریم تا دیر نشده مسئولان ارشد استانی دست به کار شوند.
توی این چند سالی که در خانه کتاب* مشغول به کار هستم . سعی کردم اکثر کتابهای رده سنی نوجوانان را مطالعه کنم . تا وقتی که دختران و پسران نوجوان که خوشبختانه بسیار کتابخوان و اهل مطالعه هستند از من برای خرید کتاب راهنمایی و یا مشاوره می گیرند بتوانم به بهترین شکل آن ها را راهنمایی کنم. گرچه به نظر من کتاب های این رده سنی به خاطر موضوعات جالب، گاهی فانتزی و شیوه ایده پردازی شان خیلی گیراتر و حتی قابل درک تر از کتاب های بزرگسالان هستند و مطالعه را برای مان جذاب تر می کنند
کتاب « قصه ها عوض می شوند » هم یکی از همین کتاب هاست . کتابی با بیست و چهار فصل در بیست و چهار جلد که یکی از پر فروش ترین کتاب های انتخاب شده از سوی نیویورک تایمز است با داستانی فانتزی و کاملا تخیلی . داستان این کتاب از جایی آغاز می شود که خواهر و برادری در زیر زمین خانه شان یک آینه جادویی پیدا می کنند آینه ای که آن دو را به درون خود می کشد و آنها سر از سرزمین قصه های کلاسیک مثل شنل قرمزی، سیندرلا، گیسو کمند و غیره ... در می آورند و ماجرای اصلی قصه را به گونه ای جالب و خواندنی تغییر می دهند.
ولی نمی دانم چرا تا به حالا نتوانستم با این کتاب ارتباط بگیرم.
بگذریم...
خانم مهدوی یکی از مشتریان خوب خانه کتاب است که اکثر اوقات به همراه دو دختر نوجوانش که به شدت اهل مطالعه هستند برای خرید به خانه کتاب می آیند.
دقیقا یادم هست اولین بار برای خریدن کتاب « لوتاپترمن » به خانه کتاب آمدند.
جالب اینکه تا آن موقع نه این کتاب رو دیده بودم نه اسمش را شنیده بودم
به خانم مهدوی گفتم این کتاب را سفارش می دهم تا انتشارات برای مان ارسال کند فقط باید کمی صبر کنید تا به دست مان برسد.شماره تماس شان را گرفتم تا موقعی که کتاب رسید با آن ها تماس بگیرم.
بالاخره کتاب « لوتاپترمن » با سفارشات جدید رسید. از سر کنجکاوی یک جلد از این کتاب نو رسیده را خواندم . داستان قشنگی داشت
«لوتا پترمن» دختری ده ساله است که در یک دنیای فانتزی زندگی می کند، دنیایی که در حال تغییر از دوران کودکی به نوجوانی است و صد البته با شیطنت ها و کنجکاوی های مخصوص دختران در این سن. نا گفته نماند که کلی اتفاقات خندهدار و دردسرهای عجیب و غریب را هم رقم میزند. هر چند خود « لوتا » نمیداند دلیل این اتفاقات چیست؟؟
از آن به بعد خانواده مهدوی مشتری همیشگی ما شدند و برای خرید بازی فکری و کتاب به فروشگاه ما می آمدند.
چند مدتی بود که دیگر پیدایشان نبود.
تا یک روز دل انگیز از ماه اردیبهشت که هوا ابری بود و هر لحظه امکان داشت باران ببارد، خانم مهدوی با دوستش آمد بدون دخترهایش.
خانم مهدوی بعد از سلام علیک همیشگی با حالت عجیب و پر از حسرت گفت: آرزوی بچه ام این بود که گردونه جایزه فروشگاه شما رو بچرخونه.
من هم با لحن کاملا امیدوارانه گفتم: انشالله سری جدید مسابقات پیج، برنده میشه و میاد گردونه رو می چرخونه.
خانم مهدوی سکوت کرد و به همراه دوستش آرام به سمت غرفه های کتاب رفتند. من هم طبق معمول مشغول انجام کارهایم شدم ...
بعد از حدود نیم ساعت خانم مهدوی با سبد خریدش آمد جلوی صندوق. سبد رو از دستش گرفتم
همانطور که داشتم اجناسی را که خریده بودند توی سیستم وارد می کردم نا خواسته پرسیدم :
راستی دختراتون چطورند؟ خیلی وقته بهمون سر نزدید
خانم مهدوی با اندکی مکث گفت: دختر بزرگم که فوت کرد و ادامه حرفش را خورد
منی که بهت زده شده بودم با صدای بلند گفتم: ای واای نه!!
و در حالی که از شدت شوک زبانم بند آمده بود بریده بریده ادامه دادم: نمی دونم چی بگم فقط اینکه خدا بهتون صبر بده
خانم مهدوی سرش پایین بود و از کیفش دستمال کاغذی بیرون آورد و جلوی صورتش گرفت.
هوا ابری بود مثل دل های ما برای این مصیبت و باران نم نم می بارید، مثل چشمان غمگین خانم مهدوی.
سکوتی تلخ و سنگین بر فضای خانه کتاب حکم فرما شد.
و ما مادری را می دیدیم که از غم داغ فرزند می سوخت و هق هق می کرد.
اسپیکر فروشگاه هم انگار با این غم همنوا شده بود :
چه دل خونیه
حالم خراب تر از اونکه بدونیه
چه دله خونیه
اونی که داره می گذره جوونیه
کجا تو گم شدی کجا نشونیه
چه دل خونیه
تو حالی که باید عشق برسونیه
چه دل خونیه
داره بارون میاد چه آسمونیه
چیزایی که میگی به چه زبونیه
واقعا چه دنیای عجیبی است
همیشه با خودم می گفتم اگر روزی بخواهم خاطره خانواده مهدوی را بنویسم
کتاب « خشت دل » اولین کتاب هاجر مظاهری است که آخرین روز تیرماه سال جاری در خانه کتاب قشم با حضور جمعی از اصحاب شعر، قلم و رسانه و علاقه مندان فرهنگ و هنر رونمایی شد.
هاجر مظاهری این کتابش را مجموعه ای از داستان های زندگی معمولی افراد جامعه توصیف می کند که به گفته خودش قهرمانان این داستان ها زنان هستند.
وی که از کودکی شیفته کتاب و قصه ها بوده است، پدر و مادرش را عامل دوستی خود با کتاب و این دوستی را انگیزه ای قوی برای نوشتن اولین کتابش می داند.
هاجر مظاهری که مدیر خانه کتاب قشم است گرانی کتاب را یکی از دلایل کم بودن سرانه مطالعه در کشور ارزیابی می کند و معتقد است که برای کتاب خوان کردن افراد جامعه باید انگیزه کتاب خوانی را از دوران کودکی ایجاد وعلاقه آنها به کتاب در وجودشان نهادینه شود.
مشروح گفت و گوی همزیستی با هاجر مظاهری نویسنده کتاب خشت دل که توسط انتشارات « پر سرخ » با مدیریت ایرج اعتمادی منشر شده است را با هم می خوانیم.
*****
کتاب « خشت دل » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شاملمضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد.
کتاب « خشت دل » شامل هشت داستان کوتاه با موضوعات مختلف است. داستان هایی روان، با کش و قوس هایی نه چندان پیچیده و روایتگر زندگی معمولی افراد جامعه ماست، اضافه می کنم که اکثر داستان ها راوی محور و قهرمانانش زنان هستند که در دوره های مختلف زمانی روایت شده اند.
انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبهمادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.
از کودکی شیفته کتاب و قصه ها بودم یادم هست مادرم به شیوه خلاقانه برایم کتاب می خواند، مادرم برای هر شخصیت یک صدای جداگانه در می آورد و با این کار جذابیت کتاب را برایم صد چندان می کرد. پدرم هم همیشه برایمان کتاب هدیه می خرید با مناسبت یا بی مناسبت. همین باعث شد این دوستی با کتاب همیشه در وجود من باشد و انگیزه شد که روزی من به جای خواندن کتاب نویسنده باشم و بقیه، داستان های مرا که با عشق می نویسم، بخوانند.
کاملا واضح است که نوشتن کتاب جنبه اقتصادی چندانی برای نویسنده ندارد به این دلیل که هزینه چاپ نسبتا بالا هست و از طرفی هیچ نهادی نویسنده را پشتیبانی مالی نمی کند و تمام هزینه چاپ و ویرایش به عهده شخص نویسنده است.
استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟
خدا رو شکر تا امروز استقبال خوب بوده است. از آنجایی که خودم مدیر خانه کتاب قشم هستم، افراد زیادی بخصوص زنان برای خرید به ما مراجعه می کنند و می گویند علاقه زیادی به خواندن کتاب دارند ولی به خاطر مشغله خانه، مدرسه بچه ها و غیره ... وقت کتاب خواندن ندارند. از آن جایی که کتاب «خشت دل» شامل هشت داستان کوتاه هست گزینه مناسبی برای آن ها و کسانی که مشغله زیاد و زمان کمی دارند، بشمار می رود.
به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدیدسرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش اینسرانه چیست؟
یکی از مهم ترین دلایل کم بودن سرانه مطالعه در کشورمان بدون شک گران بودن قیمت کتاب هست که آن هم نسبت مستقیمی با گرانی کاغذ وارداتی دارد. و از طرفی متاسفانه سیستم آموزشی مدارس ما به گونه طراحی نشده اند که دانش آموزان را به غیر از خواندن کتاب های درسی به خواندن کتاب های غیر درسی تشویق کند.
برای کتابخوان کردن افراد بهتر است این تشویق و ایجاد انگیزه از دوران کودکی شروع شود، مثل عضو کردن کودک در کتابخانه، خرید کتاب های مناسب و هدیه دادن به کودک به مناسب های مختلف تا این علاقه در وجودش نهادینه شده و در گذر زمان رشد کرده و شکوفا شود.
مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعهکدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.
همان طور که آمارهای جهانی نشان می دهد سرانه کتاب خواندن در کشورهای توسعه یافته بسیار بالاست، پس نمی توان از تاثیر مستقیم کتابخوانی بر ارتقا فرهنگ و توسعه یک کشور چشم پوشید. به علاوه تاثیر کتاب خواندن در بالا بردن سطح زندگی شخصی افراد نیز بسیار تاثیر دارد.
به عنوان مثال دانش آموزانی که بیشتر کتاب می خوانند دایره لغات وسیع تر، اطلاعات عمومی بالاتر و دیدگاه وسیع تری نسبت به زندگی دارند.
توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.
توسعه شبکه اجتماعی یک شمشیر دو لبه هست که هم در جهت ارتقا فرهنگ کتابخوانی تاثیر دارد و هم در کاهش آن. از طرفی وجود صفحات و گروه های کتاب خوانی که به معرفی کتاب های خوب و ارزشمند می پردازند باعث تشویق افراد به تهیه و خواندن کتاب می شود و از طرف دیگر، جاذبه های شبکه های اجتماعی باعث می شود افراد اوقات فراعت خود را با آن ها پر کرده و کمتر به سمت خواندن کتاب بروند.
سرکار که به مرحله رفیع تولید محتوا(نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مندشدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم بشوید؟ باعث امتنان است مراحل طیشده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفیبیان نمایید.
من همیشه علاقه وافری به نوشتن داشتم. در دوران مدرسه انشاهای تخیلی و طولانی می نوشتم که مورد تشویق دوستانم قرار می گرفتم. از سال ۹۵ که به انجمن داستان راه پیدا کردم، علاقه ام به نوشتن دو چندان شد، ضمن این که حالا راه و شیوه های نوشتن را هم یاد گرفته بودم.
همچنین در مسابقه داستان نویسی نماز و نیایش که از طرف اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی منطقه آزاد قشم در سطح کشوری در سال 1399 برگزار شد در بخش دلنوشته، داستان من تحت عنوان « جواب نامه » اول شد. داستان من و دیگر داستان هایی که در بخش های دیگر مقام آورده بودند در کتابی با عنوان « مناجات و گلدسته ها » با حمایت این اداره کل به چاپ رسید که این اتفاق انگیره ام را برای نوشتن بیشتر کرد.
به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی- خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظریدرباره آنها دارید؟
از میان نویسندگان ایرانی علاقه بسیار زیادی به آقای هوشنگ مرادی کرمانی دارم، چرا که قلم بسیار روانی دارند و قصه هایشان از دل زندگی مردم عادی به زیباترین شکل بیرون می آید، چنانچه قصه های مجید هنوز هم پس از گذشت چند دهه یکی از آثار محبوب مردم ایران است.
جلال آل احمد با مدیر مدرسه، بزرگ علوی با کتاب چشمهایش و علی محمد افغان با کتاب شوهر آهو خانم برای من در بخش کتاب های بزرگسالان و فرهاد حسن زاده با کتاب زیبا صدایم کن و جمال الدین اکرمی با کتاب بازگشت پرفسور زالزالک در بخش کتاب کودک و نوجوان نویسندگان مورد علاقه ام هستند.
و البته از میان نویسندگان خارجی به داستان ها و تخیلات رولد دال که یکی بهترین و تاثیرگذارترین نویسندگان کودک و نوجوان دنیاست بسیار علاقه دارم به خصوص به کتاب ماتیلدا و دنی قهرمان دنیا که با تمام عشقش به کودکان نوشته است.
چارلز دیکنز و ویکتور هوگو دو نویسنده برجسته جهان، نویسندگانی که بهترین داستان ها را به مردمان کره زمین هدیه دادند داستان هایی با قهرمانان ملموس و واقعی و برآمده از فقر و قربانی سیاست و افکار سیاستمداران. مگر می شود گوژپشت نتردام یا بینوایان هوگو را خواند و به فکر فرو نرفت و آیا می شود برای الیورتویست چالز دیکنز دل نسوزاند.
در آخر این را اضافه می کنم که زندگی جای عجیبی است یک روز کتاب می خوانی یک روز قصه می گویی یک روز داستان می نویسی و بالاخره روزی از راه می رسد که آنچه با جان دل نوشتی به صورت کتاب با اسم تو چاپ می شود...
دکتر احمد فهیمی پور را از سال ها پیش می شناختم، چندین بار او را در مطبش دیده بودم و با هم صحبت کرده بودیم. یک بار هم گفت و گوی کوتاهی را از او در نشریه «همزیستی قشم» که بین سال های 90 تا 95 در قشم چاپ می شد، منتشر کردم.
مطب چشم پزشکی او که در مرکز شهر قشم در میان انبوهی از مطب ها و داروخانه ها واقع شده است، بسیار کوچک و همیشه هم شلوغ است که البته این شلوغی بخاطر مشترک بودن با مطب یک پزشک عمومی مشهور قشم است. یعنی این دو مطب، سالن انتظار و منشی مشترک دارند و معلوم نیست که این همه بیمار و همراه نشسته در آن متعلق به کدام مطب هستند که البته بعدا برایم مشخص شد مردم قشم قبل از چشم شان مشکلات متعدد در سایر اعضا و اجزای بدن شان دارند و چشم برای شان در اولویت نیست. وقتی دکتر فهیمی پور هم به من گفت که تنها چشم پزشک جزیره است که از سال 1375 در قشم مشغول طبابت است و جز چشم پزشکان جوان که برای گذراندن طرح یک ساله شان بطور موقت در بیمارستان و یا درمانگاه قشم مستقر می شوند، چشم پزشک دیگری در قشم وجود ندارد، برایم مسجل شد که واقعا چشم در اولویت جزیره نشینان نیست.
گرچه برای جمعیت بالای 150 هزار نفر جزیره قشم، طبق میانگین کشوری حداقل 4 متخصص چشم مورد نیاز است(طبق بعضی برآوردها درایران برای هر 40 هزار نفر جمعیت یک چشم پزشک وجود دارد) این نسبت در ژاپن ۱۱۰، در امريكا ۵۹ و در استراليا بين ۳۸ تا ۴۴ متخصص چشم به ازاي يك ميليون نفر است و براساس آماري كه سايت آماري استاتيستا در خصوص سرانه چشم پزشكان كشورهاي اروپايي به ازاي يك میليون نفر در سال ۲۰۱۷ منتشر كرده است، جمهوري چك با ۳۷۹ در رتبه بالاترين كشور قرار دارد و در بين اين كشورها اوكراين با ۱۲۰، آلمان با ۸۱، سوئد با ۶۶ و تركيه با ۴۶ ديده مي شود.
دکتر احمد فهیمی پور متولد یزد که پس از فارغ التحصیلی در رشته پزشکی عمومی از دانشگاه تبریز در سال 1359 و گذراندن دوران سربازی و طرح در سال 1362 در آزمون دستیاری تخصصی رشته چشم پزشکی در دانشگاه تهران(بیمارستان فارابی) قبول شده است، فعالیت های آموزشی، علمی و حرفه ای خود را در این رشته این گونه توضیح می دهد:
بعد از اتمام دوره سربازی و طرح برای ادامه تحصیلات تخصصی به خارج از کشور رفتم ولی بعد از مدتی با توصیه یکی از دوستانم در خارج، دوباره برگشتم ایران و استدلالم هم این بود که وقتی امکان ادامه تحصیل در ایران فراهم است، چرا در کشور نمانم و به مردم کشور خودم خدمت نکنم.
بنا براین در سال 1362 در آزمون دستیاری تخصصی رشته چشم پزشکی دانشگاه تهران(بیمارستان فارابی) شرکت کردم و به عنوان سهمیه هیات علمی دانشگاه مازندران قبول شدم. وقتی در سال 1366 دوره تخصصی ام را تمام کرده و فارغ التحصیل شدم و خودم را به این دانشگاه معرفی کردم، متوجه شدم که خدمت به وطن و مردم به این سادگی ها هم نیست!
با تعجب می پرسم: یعنی چه؟ مگر از همان اول سهمیه ها توسط وزارت علوم( وزارت بهداشت) تعیین و به دانشگاه های ذیربط ابلاغ نمی شود؟
چه عرض کنم! خیلی راحت به من گفتند که شما سهمیه ای در این دانشگاه نداری و اگر بخواهی می توانیم شما را به گنبد معرفی کنیم!
وقتی به معاونت مربوطه وزارتخانه موضوع را گفتم، آنها هم خیلی راحت آب پاکی روی دستم ریختند و گفتند: دانشگاه مازندران نه تنها سهمیه شما را بلکه سهمیه 9 نفر دیگر را هم که با شما در سال 62 به عنوان سهمیه هیات علمی دانشگاه مازندران قبول شده بودند، برای افراد مورد نظر خود تخصیص داده و کاری هم از دست وزارتخانه برنمی آید!
به همین راحتی حق شما و 9 متخصص دیگر را خوردند و شما هیچ اعتراضی و شکایتی نکردید؟
ما چکار می توانستیم بکنیم؟ گرچه ممکنه بصورت انفرادی اقداماتی انجام شده باشه و به نتایجی هم رسیده باشد ولی من که کاری نتوانستم بکنم.
با خودم می گویم: وقتی در همان دهه اول انقلاب 10 نفر متخصص این دیار به این راحتی در مقابل اجحاف، تبعیض و تضییع حقوق مسلم شان کوتاه آمدند و اجازه دادند در روز روشن عده ای با خیال راحت حق شان را بخورند و آب از آب هم تکان نحورده است، جای تعجب نیست که امروز در دهه پنجم انقلاب این گونه تضییع حقوق افراد در این کشور نهادینه و عادی هم شود.
بگذریم! کمی درباره دانش چشم پزشکی برای ما بگو آقای دکتر!
چشم پزشکی با آناتومی، فیزیولوژی و بیماری های چشم، پلک و مجرای اشکی سر و کار دارد و مهارت یک متخصص چشم در تشخیص و درمان بیماری های طبی و جراحی چشم انسان است و از آنجا که چشم انسان در معرض حوادث و بیماری های مختلف مانند عفونت میکروبی چشم، آب سیاه، آب مروارید، گل مژه و دکولمان شبکیه است و چشم پزشکان بر روی چشم جراحی هم انجام میدهند، تخصص آنها تخصصی جراحی و طبی است. این تخصص امروز با پیشرفت شگرف علم و تکنولوژی درهم آمیخته است و هرچقدر ابزار تکنولوژی مانند دوربین، لنز و مانند اینها همراه با داده پردازی، اطلاعات و ارتباطات پیشرفت کرده به همان نسبت دانش چشم پزشکی و مهارت چشم پزشکان نیز توسعه پیدا کرده است.
جایگاه این دانش در کشور و جزیره قشم در کجا قرار دارد؟
بطور کلی جایگاه رشته های پزشکی از جمله چشم پزشکی از نظر کیفی و سطح دانش پزشکان در اکثر رشته ها الحمد الله در کشورمان بسیار خوب است و در مقایسه با کشورهای منطقه و حتی در سطح جهانی، پزشکان حاذق و مشهوری داریم و این البته جدا از پزشکان بی شمار ایرانی شاغل مقیم در خارج از کشور بخصوص آمریکا، کانادا و اروپاست که نام ایران عزیزمان را در مراکز و موسسات معتبر علمی جهان بلند آوازه کرده اند. و اما درباره وضعیت چشم پزشکی در جزیره قشم داستان کاملا فرق می کند.
خنده ای تلخ می کند و ادامه می دهد: همانطور که پیشتر گفتم من تنها چشم پزشک این جزیره هستم و گرچه تخصص این رشته را دارم اما این وضعیت مطبم است که ملاحظه می کنید، یک مطب استیجاری با حداقل امکانات، تجهیزات و دستگاه های مورد نیاز یک متخصص چشم پزشکی.
به نظر من دو سناریو برای این وضعیت شما قابل تصور است. یکی اینکه این رشته شما بخاطر کم بودن تعداد مراجعین یا در واقع بیماران چشمی در جزیره، درآمد زا نیست و مثل هر بیزینس تابع عرضه و تقاضاست و چون تقاضا کم است، بطور طبیعی درآمد شما و در نتیجه امکانات و تجهیزات مطب شما هم کم است!
سناریو دیگر این است که بیماران چشمی در جزیره اتفاقا بخاطر شرایط خاص آب و هوایی زیاد هم است اما وقتی امکانات و خدمات موردنیاز چشم پزشکی در قشم نیست، بطور طبیعی مثل خیلی از رشته های پزشکی دیگر، مردم برای دستیابی به خدمات بهتر چشم پزشکی به شهرهای بزرگ مانند بندرعباس، شیراز و یزد می روند.
کدام یک از این سناریوها را قبول دارید؟
معلومه که سناریو دوم درست است، همانطورکه مثلا در بسیاری از رشته های پزشکی از جمله گوش و حلق و بینی، اورولوژی، غدد، پوست و اورتوپدی در قشم متخصص ثابت نداریم و مردم مجبورند برای برخورداری از خدمات مطلوب در این رشته ها به شهرهای بزرگ کشور بروند، در چشم پزشکی نیز وضعیت اینگونه است و مردم برای برخورداری از خدمات مختلف چشم پزشکی به جز یک ویزیت ساده و در نهایت مشکلات پلک و مژه به شهرهای دیگر کشور می روند.
مگر شما متخصص چشم نیستید و درمان بیماری ها و نقص های چشمی با کمک دارو یا انواع عمل های جراحی یکی از وظایف شما به عنوان یک متخصص چشم نیستند؟
چرا! ولی مساله اینجاست که من امکانات و تجهیزات انجام این وظایف را در قشم ندارم! من سال هاست دارم فریاد می کشم که اینجا باید یک کلینیک تخصصی چشم دایر شود تا هم بنده بتوانم وظایف حرفه ای خودم را انجام بدهم و هم سایر متخصصان چشم تشویق شوند که به قشم بیایند و مستقر شوند. ولی کو گوش شنوا؟
البته مشکل جزیره قشم در عرصه بهداشت و درمان فقط چشم پزشکی نیست که با دایر شدن یک کلینیک مجهز چشم، بگوییم مشکل حل شد، بلکه ما در اینجا مشکلات بزرگ تری در این عرصه داریم و تا زمانی که بهداشت و درمان در اولویت اول مدیریت جزیره، مانند همه جوامع توسعه یافته، قرار نگیرد، راه به جایی نخواهیم برد.
معلومه در هر جامعه ای حرف اول را سلامتی انسان ها می زند و اگر ما در همه زمینه ها هم توسعه پیدا کنیم ولی برای معالجه و درمان یک بیماری یا جراحت کوچک، مجبور به طی مسیر طولانی شویم و در این راه بعضا جان مان را از دست بدهیم، این اسمش توسعه نیست، این همان زدن شیپور از سر گشادش است!
من اعتقاد دارم که مثلا همین موضوع جذاب و مشهور سرمایه گذاری و جذب سرمایه گذاران داخلی و خارجی که من یادم می آید از همان ابتدای تاسیس منطقه آزاد قشم کلیدواژه سخنان همه مسئولان جزیره بود تا زمانی که سرمایه گذار البته به مفهوم واقعی کلمه در جزیره از نظر دستیابی فوری و آسان به امکانات کامل و مجهز درمانی برای خود و خانواده اش مطمئن نشود، امکان ندارد در این جزیره سرمایه گذاری کند.
چه انگیزه ای باعث شده که به رغم این مشکلات، نبود امکانات و تجهیزات و بخصوص درآمدزا نبودن قشم برای شما، همچنان دراین جزیره مانده اید؟ تصور عمومی این است که رشته ای مانند تخصص چشم یکی از رشته های پردرآمد و لاکچری است.
من چون اولین و تنها چشم پزشک قشم هستم و به رغم اینکه پروانه مطبم برای تهران است هرکار کردم نتوانستم وجدان خودم را راضی کنم که قشم را ترک کنم. چند بار متناوب از قشم رفتم به این امید که یک نفر چشم پزشک دیگر پیدا شود و بیاید در قشم مستقر شود. ولی کسی حاضر نشد بیاید قشم. حتی سال 1376 یک پیشنهاد خوب از راس الخیمه داشتم ولی نرفتم. ایران و قشم را دوست دارم چکار کنم؟
آقای دکتر! نگاه کلی جامعه ما به شما پزشکان این است که درآمدهای تان بالا و زندگی تان مرفه است و البته عده ای هم شما ها را مرفهان بی درد می خوانند و معتقدند برخلاف قسم پزشکی، پول و مال برای شما اولویت دارد. گرچه من به شخصه معتقدم پزشکان نیز مانند سایر اقشار تحصیلکرده و روشنفکر این دیار، دیر زمانی است که اسیر طوفان های متعدد شدند و جایگاه واقعی آنها دچار خدشه شد و از میان این طوفان ها نیز پزشکانی سر برآوردند که جز مدرک و عنوان، توشه ای از این حرفه مقدس انسانی نیاندوخته اند. شما به عنوان یک پزشک متخصص در کجای این نگاه ها قرار دارید؟
من حقیقتش بری از تمام این نگاه ها هستم و همانطور که گفتم وجدانم راضی نیست که از قشم بروم، همین وجدانم نیز هیچوقت راضی نبوده و نیست که قسم پزشکی ام را بخاطر پول و مقام زیرپا بگذارم. چون امکانات و تجهیزات کافی در قشم برای انواع عمل های چشم که بسیار درآمدزا هم هستند، نیست، آنها را انجام نمی دهم و حتی از انجام عمل های کوچک مانند لیزرPrP( برای جلوگیری از رشد عروق جدید غیر طبیعی در شبکیه چشم) که همکاران چشم پزشک در شهرهای دیگر در مطب شان در عرض 10 دقیقه آن را انجام می دهند و دستمزد قابل ملاحظه ای هم می گیرند، خودداری می کنم، چون خطرش بالاست. یعنی حاضر نیستم بخاطر افزایش درآمدم با سرنوشت مردم عزیز قشم که من دراین مدت طولانی اقامتم در این جزیره به پاره ای از این مردم تبدیل شدم، بازی کنم. گرچه بعضی از این عمل ها بسیار ساده و خیلی هم به تجهیزات آنچنانی نیاز ندارد، اما چون اینجا کلینیک نیست، خدای ناکرده به هر دلیلی، بیماری به هنگام یا بعد ازعمل حتی ساده، نیاز به یک اقدام اورژانسی که امکانش در جزیره نیست، داشته باشد و تا بخواهد خودش را مثلا به بندرعباس برساند اتفاقی برای چشمش بیافتد، من هرگز خودم را نخواهم بخشید.
می گویم: من شما را تحسین می کنم، کمتر پزشکی در این دوره و زمانه پیدا می شود که نگاهش به حرفه اش و به مردم این گونه باشد، دوره و زمانه ای که وجدان حرفه ای بخاطر هنجارشکنی های نهادینه شده در جامعه، به مطاعی نایاب تبدیل شده است.
بگذریم! آقای دکتر با توجه به ارزشمندی و حساسیت چشم به عنوان یک عضو اصلی و اساسی انسان، مهم ترین آسیب ها و تهدیدهایی که متوجه آن است، کدامند؟
مهم ترین آسیب و تهدیدی که متوجه چشم افراد است ضربه به چشم آنهاست، پارگی و خراش قرنیه نیز خطرناک است و البته نفوذ اشیاء خارجی در چشم و سوختگی شیمیایی آن نیز بعضی از افراد را تهدید می کند که این دو مورد اخیر بیشتر متوجه افراد دارای مشاغل خاص است.
شایع ترین بیماری های چشمی در جزیره قشم کدامند و دلایل و عوامل شیوع و راه های مقابله با آنها چیست و چه توصیه هایی به مردم برای حفاظت از چشمشان دارید؟
آب مروارید(کاتاراکت)، ناخنک، آب سیاه و بیماری های ثانویه چشم شامل دیابت و بیماری های ژنتیکی از جمله شایع ترین بیماری های چشمی در جزیره هستند که من در مطبم همه روزه با مبتلایان به آنها مواجه هستم. غیراز دلایل و عوامل کلی شیوع این بیماری ها از جمله وراثت، افزایش سن، نواقص مادرزادی، سیگار کشیدن، چاقی، مصرف بیش از اندازه الکل
و بیماریهای مزمن مانند دیابت و فشار خون، من معتقدم گرمای جزیره و اشعه آفتاب و دریا در شیوع این بیماری های چشمی در قشم تاثیرگذار هستند.
برای مقابله با این بیماری ها هم توصیه من این است که پدر و مادرها بچه های خود را از یک تا سه سالگی سالی یک بار به معاینه چشم ببرند و اگر از سه سالگی به بعد معلوم شد که چشم بچه ضعیف است با تجویز چشم پزشک اقدامات درمانی را شروع کنند. البته بزرگ ترها و مخصوصا افراد مسن نیز نباید از معاینه های دوره ای توسط چشم پزشک غفلت کنند و با تجویز او از عینک مناسب باید استفاده و تغذیه مناسب هم نباید فراموش شود.
حالا بپردازیم به موضوع دخالت افراد غیر پزشک در امور چشم پزشکی، این نوع دخالت ها را چگونه می بینید و آیا مورد یا مواردی در این خصوص در ایران و جزیره قشم مشاهده کردید؟ تبعات و پیامدهای این گونه دخالت ها چیست؟
متاسفانه دخالت افراد غیر پزشک در امور پزشکی نه تنها در کشور ما بلکه در کشورهای دیگر که مشابه کشور ما توسعه نیافته اند به یک موضوع عادی تبدیل شده است، به عبارت دیگر، مردم این کشورها به آن درجه از آگاهی و توسعه نرسیده اند که خودشان این دخالت ها را برنتابند و تا زمانی که مردم یک جامعه به این آگاهی نرسند، دکان و دستک عاملان این دخالت ها روبراه و کاسبی آنها رواج و رونق دارد. درچشم پزشکی نیز این نوع دخالت ها که من آنها را سوء استفاده و کلاشی می خوانم، مخصوصا در مناطق روستایی جزیره قشم مشاهده شده و می شود.
ممکنه نمونه هایی از این دخالت ها را توضیح دهید؟
یک نمونه که من فیلمش را هم دارم مربوط به فردی است که مدعی می شود جسم خارجی را از چشم افراد خارج می سازد. در این فیلم بوضوح مشخص می شود که این فرد سنگریزه بسیار ریزی را از قبل در کف دستش آماده دارد و پس از تلاش ظاهری مدعی می شود که آن را از چشم طرف درآورده است!
یا فردی که براده فلز به درون چشمش رفته است، پیش یکی از این افراد می رود و او پس از یک تلاش ظاهری، سنگریزه ای را به او نشان می دهد و مدعی می شود که از چشمش درآورده است( در صورتی که باید براده فلز باشد). این فرد که مشکل چشمش برطرف نشده بود، نزد من آمد و من نیز پس از شنیدن داستانش تاکید کردم که برای معالجه فورا به تهران برود.
اقدام غیر مجاز یک تبعه چینی در تجویز عینک طبی به مردم در درگهان نیز یکی دیگر از دخالت های غیر قانونی در امور چشم پزشکی بود که البته اخیرا با همت مسئولان ذیربط، مغازه عینک فروشی این تبعه چینی بسته شد. این فرد که فاقد هرگونه مدرک چشم پزشکی بود مدت سه سال، نمره عینک تعیین و همانجا هم عینک را آماده و به مردم می فروخت.
آقای دکتر! این همه سال که در جزیره قشم بودی حتما خاطرات تلخ و شیرینی از فعالیت های حرفه ای خود در این جزیره دارید، اگر ممکنه لطفا از این خاطرات برای ما بگویید.
اول این را بگویم که زندگی در جزیره قشم و ارتباط و هم صحبتی روزانه با مردم این جزیره، چه بومیان و چه غیر بومیان، برای من همیشه یک خاطره زیبا و ماناست.
اما اینکه مربوط به امور پزشکی باشد یک خاطره شیرین و متاسفانه یک خاطره تلخ همیشه در ذهنم باقی مانده است. خاطره شیرینم این است که در سال 1376 یک نفر که فکر می کرد مشکل بینایی دارد به من مراجعه کرد که من پس از معاینه چشمش متوجه شدم مشکل از چشمش نیست و متوجه تومور در مغزش شدم و راهنمایی کردم که فورا برود عمل کند که خوشبختانه بموقع عمل کرد و سلامتی اش را هم بدست آورد.
خاطره تلخ هم شبیه خاطره قبلی است اما این دفعه خانواده بیمار به توصیه من که متوجه تومور مغز در بیمار حدود 35 ساله شده بودم، اهمیت ندادند و بیمار را مجددا به چشم پزشک در بندرعباس بردند و نمی دانم آنجا چه اتفاقی افتاده که براش عینک تجویز می شود. خانواده اش بعدا به من تعریف کردند که یک ماه پس از استفاده از عینک، حال بیمار به هم می خورد و این دفعه در بندرعباس تشخیص تومور مغز صورت می گیرد ولی تا آمده بودند که ببرند اتاق عمل، این بیمار تمام می کند!
به عنوان سئوال آخر می خواهم نظرت را درباره نقش اجتماعی و سیاسی جامعه پزشکی در جامعه قشم بپرسم. من در طول بیش از سه دهه فعالیت رسانه ای ام بارها و بارها با پزشکان گفت و گو کرده ام، پزشکانی که بواسطه پست و مقام دولتی و حکومتی خود مدعی خدمت به مردم بودند یا پزشکانی مانند شما که هیچگونه وابستگی به دولت و حکومت نداشتند و اتفاقا ادعایی هم نداشته و ندارند. شما پزشکان ماهیت شغل تان ایجاب می کند که با مردم و کنار مردم باشید، یعنی همانطور که مردم در مهم ترین عرصه زندگی خود یعنی سلامتی شان شما را ملجاء و محرم می دانند، انتظار دارند که در عرصه اجتماعی نیز به عنوان یک قشر تحصیل کرده و روشنفکر در کنار آنها باشید. من البته با پزشکانی که با اهداف متعالی از جمله خدمت به مردم وارد عرصه های اجتماعی و سیاسی شدند، اما چون ساختار این عرصه ها امکان نیل به آن اهداف را از آنها سلب کرد، خود به خود از مردم جدا شدند، کاری ندارم، شما به عنوان یک پزشک با سابقه که الان پیشکسوت هم محسوب می شوید در کجای این معادله چند مجهولی قرار دارید؟
درباره نقش اجتماعی و سیاسی پزشکان در قشم که به نظرم بهتر است صحبتی نکنیم، یعنی چیزی نیست که بشود درباره آن صحبت کرد. ما پزشکان در این جزیره تا آنجا که من بودم یعنی از سال 1375 نزدیک به سه دهه پیش، اصلا یادم نمی آید که حداقل یک دورهمی دوستانه حتی برای مسائل صنفی خودمان داشته باشیم. فقط گاهگاهی منشی مطب یکی از پزشکان قشم که نمایندگی نظام پزشکی استان هرمزگان را در قشم بعهده دارد برای برخی امور پروانه و مانند اینها زنگ می زند و چند سئوال می کند، همین! ولی اینکه مثل بقیه شهرهای دیگر که حداقل ماهی یک بار در محل نمایندگی نظام پزشکی جلسه باشه و پزشکان همدیگر را بشناسند و درباره مسائل صنفی خود هم اندیشی و هم افزایی داشته باشند، اصلا از این چیزها در قشم خبری نیست.
من معتقدم که اگر نظام پزشکی هم طبق قوانین، مقررات و آیین نامه های خود ملزم به گذاشتن جلسات دوره ای نیست، ما خودمان پزشکان متخصص و عمومی، دندانپزشکان، داروسازان و سایر مشاغل مرتبط در قشم، حداقل سالی یک یا دوبار دور هم جمع شویم و ضمن آشنایی با یکدیگر از ظرفیت همدیگر برای حل مسائل حرفه ای خودمان و مشکلات مردم قشم در امور پزشکی استفاده کنیم. طبیعی است که یک دست صدا ندارد، اگر هرکدام به فکر کار و درآمد و زندگی خودمان باشیم و فکر کنیم هرچقدر از دیگران جدا باشیم بهتر و راحت تر هستیم، فکر اشتباهی است، ما انسان ها محکوم به زندگی اجتماعی هستیم، اگر حال جامعه خوب نباشد، مطمئن باشیم که حال ما هم، گرچه درآمد و امکانات ما خیلی هم خوب باشد، خوب نخواهد بود.
همزیستی: رشاد عقیلی از 19 سالگی سرودن شعر را آغاز کرده و در طول 22 سال افزون بر شش هزار بیت شعر سروده و سرانجام در سال 1401 همه این اشعارش را در کتابی تحت عنوان دیوان عقیلی به چاپ رسانده است.
سرودن این همه شعر با مضامین متنوع و جمع آوری آنها در طول این مدت طویل، کار بزرگی است و نشانه ای از همت و پیگیر بودن این شاعر جوان جزیره قشم بشمار می رود.
رشاد عقیلی که در یک خانواده اهل شعر و ادب جزیره قشم به دنیا آمده از کودکی به شعر و شاعری علاقه مند بوده و در دوران دبیرستان اشعار « انتقادی، عاشقانه و اجتماعی » می سروده است.
به گفته خودش غالب اشعارش مضامین سیاسی اجتماعی دارند و علت پرداختن به این مسائل را هم علاقه مند بودنش به کنش های مدنی می داند و معتقد است شاید بتواند با سرایش شعر، سخنش را بهتر به دیگران برساند و مشکلی از مشکلات جامعه را مطرح و حل کند.
گفت و گوی همزیستی را با رشاد عقیلی شاعر جزیره قشم و پدیدآورنده کتاب شعر « دیوان عقیلی » که توسط انتشارات پر سرخ قشم با مدیریت ایرج اعتمادی در سال 1401 منتشر شده است را با هم می خوانیم
*********************************
به عنوان پدیدآورنده و سراینده اشعار کتاب « دیوان عقیلی » این کتاب را از نظر محتوا معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد. همچنین انگیزه و هدف شما برای سرودن این اشعار و انتشار این اثر چه بوده است؟
اشعار کتاب « دیوان عقیلی » در مضامین دینی، اجتماعی، سیاسی، اقلیمی، گردشگری و عاشقی سروده شده و شامل شش هزار بیت شعر است که در طول 22 سال با تلاش بنده در عرصه ی ادبیات پدید آمده است.
لطفا بفرمایید چگونه وارد عالم شعر و شاعری شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم به سرودن شعر گرفته اید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.
از کودکی به شعر و شاعری علاقه مند بودم و در این هنر طبع روانی داشتم، پدرم هم عاشق شعر و ادبیات بود و دیوان اکثر شاعران در خانه ی ما وجود داشت و پدرم هر پرسشی را با شعر جواب می داد. در خانه شعرخوانی داشتیم و در مجالس شعرخوانی بیرون از خانه هم شرکت می کردم، بسیاری از استادان من اهل شعر و بلاغت سخن بودند و همین مسأله مرا به سمت شعر و شاعری سوق داد.
در دوره ی دبستان اشعار کودکانه می سرودم و در دوره ی راهنمایی کمی مضامین برتر و در دوره ی دبیرستان شعرهای انتقادی، عاشقانه و اجتماعی می سرودم و بعدها به صورت تخصصی وارد انجمن های شعر فعال در قشم، استان و کشور شدم.
اولین شعرتان را در چه قالب و با چه مضمونی سرودید؟ عنوان و چند بیت از آن را مرقوم بفرمایید.
اولین اشعارم بیشتر به زبان بومی و در توصیف سرسبزی مناطق اطراف رمکان بعد از زمستان و بهار جزیره بود.
زمستون چه خشن بارون ابارت
بهار و شوزی همراهش اتارت
کشاورز نجیب شهر رمکون
داخه صحرا ارت گندم اکارت
قالب شعری مورد علاقه شما چیست و علت علاقه تان به این قالب چیست؟
بیشتر اشعار کلاسیک من در قالب مثنوی هستند و علت گرایش من به مثنوی سرایی این است که به سبب فراخی بیان وقایع در آن می توانم با دستی باز سرایش بکنم.
موضوعات ومضامین شعرهای شما کدام است و هدف شما از پرداختن به این موضوعات و مضامین چیست؟
غالب اشعار من مضامین سیاسی اجتماعی دارند و علت پرداختن به این مسائل علاقه مند بودن من به کنش های مدنی هست و اینکه شاید بتوانم با سرایش شعر سخنم را بهتر به دیگران برسانم و مشکلی از مشکلات جامعه مطرح و حل بشود.
به کدام شاعر یا شاعران(ایرانی - خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟
به شاعران ایرانی زیادی علاقمند هستم از جمله سعدی، مولانا، حافظ، فردوسی، شاملو و فروغ و از شاعران خارجی نزار قبانی و غاده السمان سوری و شاعر پارسی گوی پاکستانی اقبال لاهوری
آیا در سروده های خود از شاعر یا شاعرانی الگو گرفته یا تاثیری پذیرفته اید؟ لطفا اگر پاسخ تان مثبت است توضیح بدهید
می توانم بگویم از هر شاعری یک نقطه ی قوتی را گرفته ام و تاثیر پذیر از همه ی شاعران بوده ام و ادبیات همین است.
عضو تشکل های شاعران هستید؟ لطفا نام ببرید، نقش این تشکل ها را در توسعه کمی و کیفی آثارشاعران چگونه می بینید؟
عضو انجمن شعر قشم و انجمن شاعران بندرعباس و انجمن حافظ شیراز هستم.
بیوگرافی: رشاد عقیلی فرزند محمد متولد 1360 متاهل همسرش استاد نقاشی و علاقمند به ادبیات هست، دو کتاب شعر منتشر کرده با عناوین « نهنگ تنهای شعر » و « دیوان عقیلی ».