زندگیاش مثل شعری از دفتر اشعار خودش است!
در آخرین ماه هر سال میآید و در آغازین روزهای فروردین هر سال میرود چنانکه گویی آمدن و رفتنش شوخی روزگار بوده!
۳۵ سال بیشتر نتوانست اشک یتیمان را تحمل کند و شعر اشک یتیم را گفت و رفت.
نه میتوان تولدش را شادباش گفت و نه میتوان فقدانش را تسلیت٬ که آمدن و رفتنش مثل عاشقانههای شقایقی غریب در دشت ادب بود.
در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم که بروی زمزمهای میشنوی؛
اینکه خاک سیهش بالین است اختر چرخ ادب پروین است
پانزدهم فروردین ماه پایانی بر یک عاشقانه از عاشقانههای بیپایان شقایقهای ادب این دیار را به اطلاع ادبپروران میرسانیم و زمزمه میکنیم...
زادن و کشتن و پنهان کردن دهر را رسم و ره آیین است
خرم آن کس که در این محنتگاه خاطری را سبب تسکین است
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.