همه بانوانی که به قشم سفر کردهاند بدون تردید اگر ( نقش حنا ) را تجربه نکرده باشند وسوسه ترسیمش روی دست یا پای خود را داشتهاند.
( حنا ) در فرهنگ بومی قشم جایگاه ویژهای دارد و در جشنها و مراسم آیینی و بسیاری از شئون زندگی مردم جزیرهنشین نقش دارد. حنا از دیرباز یکی از شاخصهای فرهنگ بومی این منطقه به شمار میرفته و در حال حاضر نیز کار با حنا برای بسیاری از بانوان هرمزگانی یک هنر محسوب میگردد.
در فرهنگ ایرانیان و فرهنگهایی که ریشه در تاریخ کهن دارند نیز حنا حضوری پررنگ دارد. از هر ایرانی که سؤال شود حنا را به خوبی میشناسد٬ البته تا همین چند سال پیش٬ حنا با اسم یزد پیوند دیرینهای داشت٬ چنانکه هنوز هم گذر ( مازاریها ) در یزد بوی حنا میدهد و صدای چرخ ( مازاری ) به گوش میرسد.
عمده رویشگاه درختچه حنا در استانهای سیستان و بلوچستان٬ کرمان٬ هرمزگان و خوزستان است و چرخ صنعت استحصال حنا یعنی همان پودر سبزرنگ جادویی در یزد میچرخد و نام مازاری به آن دادهاند. ( ماز ) به معنای ( چرخ نورد ) است و مازاری نام کلی حرفه تولید حنا است.
میتوان از زبان ناخداهای سالخورده جزیرتی که تا سالهای نه چندان دور در پهنه آبی خلیج فارس دریانوردی میکردهاند شنید که حنا یکی از اقلام عمده صادراتی ایران به حاشیه جنوبی خلیج فارس و شمال آفریقا بوده٬ سالهایی که هنوز اژدهای سرخ چین بیدار نشده بود.
در حال حاضر مصرف حنا کاهش نیافته و همچنان بازار خوبی دارد اما محصولات متنوع چینی و هندی مجالی به محصول با کیفیت و سنتی ایران نمیدهند و حنای ایرانی دیگر مثل قبل رنگی ندارد.
( میکا والتاری ) در رمان تاریخی ( سینوهه پزشک مخصوص فرعون ) در چندین جا به حنا اشاره میکند که ظاهراً در ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح٬ حنا برای مصریان بیشتر جنبه آرایشی داشته.
این گیاه خوشرنگ در ادبیات ایران نیز برای خود حضور کم و بیش پررنگی دست و پا کرده!
صائب تبریزی در مطلع غزلی مینویسد؛
مغیلان پای نازک طینتان را در حنا دارد چه غم دارد ز خار٬ آن کس که آتش زیر پا دارد؟
و بیدل دهلوی نیز در مطلعی از غزلیات خود در وصف نگارههای حنا مینویسد؛
رگ گل آستین شوخی کمین صید ما دارد که زیر سنگ دست از سایه برگ حنا دارد!
رنگ٬ دستمایه اصلی هنرمندان و ادبپروران در استفاده از حنا در آثار خویش است. تولید رنگ پس از مخلوط شدن با آب مهمترین خصیصه حنا است. هرچند انواع حنا وجود دارد و هر کدام از آنها نیز دارای رنگ خاص هستند٬ اما غالباً رنگ حنایی را همه میشناسیم.
زنان جزیرتی حنای ایرانی را خیلی خوب میشناسند و به سادگی به نوع آن که مربوط به چه منطقهای است و یا محصول چه فصلی از سال است پی میبرند. مانند برگ سبز چای که در سال چند نوبت چیده میشوند و هر کدام رنگ و بوی مخصوص خود را دارند٬ حنا نیز در سه نوبت تیرماه٬ شهریورماه و دیماه برداشت میشود که باز هم مانند چای هر کدام دارای رنگ و ویژگیهای خاصی هستند و تشخیصش فقط در توان افراد حاذق است.
در کل حنا نزد زنان جزیرتی سه کاربرد ویژه دارد؛ پزشکی٬ آرایشی٬ آیینی.
به شکل بسیار ظریفی رد پای علوم باستانی در جزیره قشم وجود دارد و حنا نیز از این قاعده مستثنا نیست. خواص درمانی حنا بیشتر همانی است که از طب قدمایی بجا مانده و به شکل کامل و مستندش نزد زنان جزیرتی موجود است.
اما کاربرد آیینی حنا نزد زنان جزیرتی بسیار پررنگتر از خواص طبی آن است. در مراسم عروسی٬ جزیرتیها آیین حنابندان را در ۲ شب و با عناوین ( حنیر دزی ) و ( حنیر راستی « به معنای شروع جشن عروسی و پذیرایی عمومی از میهمانان است » و حنیر عوضا « به معنای عوض کردن حنای مخصوص عروسی میان خانواده عروس و داماد است و نشانه پیوند مبارک دو خانواده » ) برگزار میکنند که دارای آداب و رسوم مفصلی است.
زنان معتقد و پایبند به مبانی دین مبین اسلام آیین حنابندان و سایر مراسم جشن عروسی را با شعائر اسلام پیوند دادهاند و این مراسم در جزیره همراه با مدحخوانی پیامبر مکرم اسلام (ص) و حضرت فاطمه زهرا (س) و سایر اولیای دین همراه است. در جزیره قشم اعیاد اسلامی جایگاه بسیار ویژهای در تقویم دارند که هر کدام از آنها نیز با نقش و رنگ حنا٬ جان میگیرند و در زندگی جاری و ساری میشوند.
گفتنیها راجع به حنا و حنیر! در جزیره بسیار است و همه گفتنیها در این مختصر نمیگنجد. اما اگر بخواهیم حق مطلب در این نوشتار ادا گردد باید نگارههای حنا در جزیره را به گلبافتههای قالیهای ایرانی تشبیه کنیم و همانگونه که نگارههای قالی از رنگ و تار و پود جان میگیرند٬ نقش حنای جزیره نیز تارش را از دیبای فکرت زنان دارد و پودش را از هنر دستانشان و رنگش را از طبیعت پر از رنگ جنوب.
متأسفانه در سالهای اخیر انواع و اقسام محصولات و حتی شابلونهایی با طرحهای آماده به بازار آمده که عمدتاً مصنوعاتی از کشورهای چین و هند هستند که بعضاً از سوی افراد ناآگاه نیز مورد استقبال قرار میگیرند. اما اگر خواهان اصالت زیبایی هستیم باید دستها را به هنر دستان زنان قشمی بسپاریم و نسیم دریا و حریر امواج و طلای مذاب کویر و لطافت حضور و... را تجربه کنیم؛ تجربهای به گرانبهایی گلبافتههای ایرانی.
و هرچند که این طرحها چند روزی بیشتر ماندگاری ندارند اما عطرشان تا همه عمر در مشام مسافران به قشم ماندگار خواهد بود.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.