علوم باستانی ارتباط تنگاتنگی با طبیعت و محیط زندگی اطراف و ماورا و دنیای درون ذهن٬ نزد پیشینیان داشته است٬ به ویژه در علوم خفیه!
علوم باستانی اصطلاحی است عام که به دانش بشری پیش از انقلاب صنعتی اطلاق میشود. مفهومی که بیانگر موجودیت دانشی است که بیشتر بر اساس نتیجهگیریهای ضمنی و استفاده از اخبار و دانش رسیده از پیشینیان است٬ که همواره اسرار این علوم نزد اساتید پنهان بوده و تنها وقتی شاگردی به مقام استادی میرسیده از این علوم آگاه میگردیده!
قدما در این علوم به دنبال کشف نیروهای ماورایی و آسمانی در مواد طبیعی پیرامون خود بودهاند. این علوم بر اساس قوانین فیزیک و شیمی استوار نیستند چنانکه اگر در بطن این علوم تأملی شود با بسیاری از مسائل مواجه میشویم که علوم مدرن آن را مردود میداند و در عالم قوانین فیزیک و شیمی امری محال هستند اما در واقعیت عینی٬ برای خود محلی از اِعراب دارند!
در این بین علوم باستانی در نزد صاحبان اندیشه به دو شاخه علوم جلیه و خفیه تقسیم میشود. در کل علوم جلیه شامل؛ علوم مذهبی و کتابت و طب و فلسفه و منطق و جبر و هندسه و علومی هستند که تعریف کلی و قوانین معلوم دارند و بر بیشتر عموم مردم مکشوف هستند!
اما علوم خفیه در کل علومی هستند که به ماورا و خواص پنهانی مواد دلمشغول هستند اما نباید این نکته را از نظر دور داشت که بسیاری از شاخههای علوم جلیه و خفیه٬ گاه چنان با یکدیگر عجین میشوند که تمیز دادن آنها مشکل است٬ مانند ریاضیات که هم در دسته علوم جلیه است مثل جبر٬ و هم در علوم خفیه قرار دارد مانند علمالاعداد که به دنبال کشف خواص ماورایی اعداد است.
ژئوپارک قشم به لحاظ ساختار و موقعیت طبیعی و فرهنگی خود٬ مبتنی بر سیالیت دریا و مداومت باد و رازآلودگی خاک و هرم آفتاب و پایایی خورشید است و هر بینندهای را به سیاحتی در دنیای اسرارآمیز علوم باستان دعوت میکند. سرزمینی که کیمیا و سیمیا و ریمیا و هیمیا و لیمیا را میتوان در حالت عینی دید و در زمانی که علوم مدرن در تلاش هستند آنها را به چالش بکشند در این محدوده جغرافیایی شگفتیساز٬ شاهد به چالش خواندن قوانین فیزیک و شیمی و ریاضی مدرن توسط این علوم هستیم!
کافی است چشمی برای دیدن راز زیباشناسی٬ گوشی برای شنیدن اسرار افسانه٬ پایی برای دویدن میان افسونهای بیپایان جزیره و فکرتی برای درک راز آفرینش در کولهباری گذاشت و به این دیار سفر کرد و سیاحتی را که ژئوپارک قشم برای مکاشفهگران تدارک دیده را طی کرد!
حال آیا به راستی در این سیاحت نشانههایی از ارتباط علوم خفیه با فرهنگ و طبیعت جزیره قشم خواهیم یافت٬ ارتباطی دو سویه که از سویی طبیعت به رشد شاخوبرگ این علوم کمک کرده باشد و از سویی دیگر این علوم در خدمت شناخت رازها و مواهب طبیعت پیرامون باشند؟ و آیا این مفاهیم فقط در قالب گفتاری زیباشناسانه هستند و یا حقیقتی سیال و قابل لمس؟
روزی روزگاری کیمیاگران که تا آن روز در آزمایشگاههای درباری خود نشسته بودند و به دستور پادشاهانِ وقت در تلاش برای تبدیل فلزات به طلا بودند ناگهان میشنوند٬ برخیزید که جزیرهای در گوشهای از این عالم قرار دارد که در آن سنگ آتش به وفور یافت میشود که گویند این سنگ عصاره کیمیاست و در آن میان پیری کیمیاگر گفته؛ آری شنیدهام که در قشم این سنگ بسیار یافت شود اما اوراد کیمیاگریاش فقط در کف جزیرتیهاست و کسی که به سودای تبدیل مس به زر به آن دیار برود دامنگیر خاکش شود!
و چه بسیار کیمیاگرانی که با این سودای خام در سر به این دیار آمدند و فالگوش ایستادند تا راز فراگشت بر آنها مکشوف شود اما تندیس شدند و راز بر آنها مکشوف نشد!
پیریت یا سنگ آتش یا عصاره طلای کیمیاگران غرب و یا طلای ابلهان و یا عصاره ذات آتش یعنی خورشید٬ یکی از نشانههای علوم باستانی و خفیه در جزیره است. علمی که در آن بشر عمر گرانبهایش را صرف به دست آوردن ثروت نموده و جزیرتی آن را با قناعت نادیده گرفته و به لقمهای نان تمشی و ماهی و رطب و جرعهای شرجی بسنده کرده!
کیمیا٬ سیمیا٬ ریمیا٬ هیمیا و لیمیا پنج علم خفیه عهد باستان هستند که نشانههای آن را در جزیره و نزد مردم آن خواهی یافت. مردمی که رازهای اعماق خلیج فارس را میدانند در حالی که در نظر دیگر مردمان٬ افسانههایی هستند غیر ممکن٬ اما زیبا!
مردمانی که عناصر طبیعی نایابی را در اطراف خود دارند و در مکانهایی که از فرط رویایی بودنشان گاه ماورایی خوانده میشوند زندگی میکنند!
سرزمینی که به اعتقاد جزیرتیها موجودات آسمانی و موجوداتی از اعماق دریاها و سرزمینهای ماورایی به آن رفتوآمد دارند و داستان از آنها برای گفتن بسیار است!
قدم گذاردن در این مکانها و یا وارد شدن به وادی افسانههای مردمان جزیرتی٬ تجربهای است برای شناخت تاریخ و فرهنگ و علم.
در این باره سؤالی در ذهن نقش میبندد که آیا مردم جزیرهنشین با علم کیمیا و سایر علومی که آنها را اختصاراً علوم خفیه میخوانیم آشنا بودهاند یا خیر؟
و جوابی که به آن باید داد آنست که آنچه از شواهد پیداست آری! آری مردمان جزیرهنشین با این علوم آشنا بوده و هستند!
کیمیاگری معروفترین علم از علوم پنچگانه عهد باستان است و در متون به جای مانده از عهد کهن٬ به سنگ آتش اشاره شده و این عنصر در این جزیره فراوان است. پس این مدعا نزدیک به ذهن است که کیمیاگرانی نیز به این دیار آمده باشند و یا اساساً این علم از این دیار به جهان معرفی شده باشد و یا اینجا به تکامل رسیده!
هرچند که ظاهراً معدود هنرمندانی موفق شدهاند خاک را به هنر کیمیا کنند اما اخباری هم وجود دارد که گویا کیمیاگرانی با بهره گرفتن از پیریت٬ مس را به طلا تبدیل کردهاند و هنوز هم این تکاپو ادامه دارد اما کسی نمیداند که آیا یک جزیرتی در گوشهای دنج در این جزیره نشسته و کیمیاگری کرده است و یا آزمایشگاهی باستانی در گوشهای برپا بوده و پیری مویپشمکی به این صناعت سرگرم بوده٬ بر کسی معلوم نیست!
در قشم به ویژه در محدوده منطقه ژئوپارک بسیاری از مراسم و آئینهای ویژه توسط اهالی بومی برگزار میشود و مراسم «زار» یکی از معروفترین آنها است.
در نگاه مردمان دیگر مناطق کشور٬ زار مراسمی است خرافی و خشن٬ اما حقیقت پس از ملاقات با برگزارکنندگان و کسانی که از نزدیک تجربهای از آن دارند٬ چیز دیگری است!
این مراسم به شکل واقعی خود در برگیرنده شمای علوم خفیه باستانی است٬ اما متأسفانه به واسطه برداشتهای غلط بعضی از نویسندگان و محققان شکل تحریف شدهای از آن در اذهان عموم نقش بسته است. شکلی که حاصل یکسونگری است. این محققان بی آن که به تمام جوانب این مراسم وقوف کامل داشته باشند٬ به آن تاختهاند! و به آن از وجه یک فرهنگ وارداتی همراه با ورود آفریقاییتبارها به کشور نام میبرند.
در حالیکه این مراسم نیز مانند هر موضوع دیگری دارای لایه پنهان است و برای شناخت آن نباید به آن با دید سفید مطلق یا سیاه مطلق نگریست. مسلماً اگر از دریچهای که یک جزیرتی به این مراسم مینگرد٬ دیگران هم بتوانند بنگرند٬ دریچهای خواهد بود به یکی از شاخههای علوم باستانی!
در شاخه لیمیا که در آن به علم طلسمات پرداخته میشود و همچنین در شاخه هیمیا که به علم تسخیرات میپردازد٬ نشانههایی وجود دارد که ثابت میکند این مراسم یک آئین خرافی و بیبنیاد و تماماً وارداتی نیست بلکه یک باور کهن است که از قدما به ارث رسیده. هرچند ممکن است در طول تاریخ از دستبرد تحریف در امان نمانده باشد٬ اما ارکان اصلی آن گواه این مدعا هستند و در این بین موسیقی که در گرماگرم مراسم نواخته میشود میتواند نوعی موسیقی کوبهای زنگی نیز باشد!
اثبات درست یا غلط بودن یک باور٬ در این گفتار مطرح نیست بلکه فقط تطبیق آن با علوم باستانی موردنظر است و بهرهمندی یک قوم از دانش روزگاران خود. هرچند که همین نکته خود نیز جای بحث آکادمیک بسیار دارد چراکه جزیرتیها تسلیم بیچونوچرای دین مبین اسلام هستند و بیشک این خصیصه مانع از بسیاری از لغزشها خواهد بود؛ نکته کلیدی که متأسفانه از دید برخی محققان مهجور مانده است!
آری استوار بودن ستونهای فرهنگ قشم بر عناصر آفرینش و وفور جاذبههای رؤیایی و گاه ماوراییگونه ژئوپارک قشم٬ گمانهزنیها را در این خصوص بسیار مسجل کرده و هر جویای علم و معرفتی را به خود میخواند.
قشم و علوم خفیه مقاله ای است از کتاب «و اینچنین است قشم»
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.