روزنامهنگاران آزاد برای اینکه بتوانند در دنیای پرازدحام و رقابتی رسانههای امروز، سردبیران را به انتشار مطالب تولیدی خود قانع کنند باید از اصولی آگاهی داشته باشند که احتمال موفقیت آنها را افزایش میدهد.
کار روزنامهنگاری آزاد بسیار طاقت فرساست. ساعتها را صرف یافتن سوژههای مهم میکنید، سرنخهای اختصاصی و هوشیارانه را مییابید و مصاحبههایی را دنبال میکنید. اما این کارها را انجام نمیدهید تا مطالب و دیدگاههایتان در سیاهچاله صندوق پستی سردبیران ناپدید شود و امکان دریافت بازخوردها درباره آن، حالا چه مثبت و چه منفی، وجود نداشته باشد.
به نظر میرسد صندوق پستی سردبیران پر از مطالب ارسالی است و چنین مطالبی در حالی در این صندوق ها محبوس میشوند که از اهمیت خبری سوژه شما کاسته میشود و شما دیگر شانس زیادی برای کسب درآمد ندارید. بدتر از همه، همیشه این تردید وجود دارد که سوژهای که شما پیشنهاد کردهاید، توسط کارمندان رسانه مربوطه کار شود.
با وجود اینکه یافتن مشتری برای مطالب تهیهشده توسط یک روزنامهنگار آزاد دشوار است اما میتوانید با استفاده از چند راهکار شانس موفقیت خود را افزایش دهید. برخی از اصول کلی را در ادامه میآیند:
۱- مطالب رسانهای را که قصد دارید مطالب خود را برای آن ارسال کنید، مطالعه کنید. شاید فکر کنید که معلوم است باید مطالب خوانده شوند اما در کمال تعجب باید گفت که اغلب روزنامهنگاران آزاد این کار را نمیکنند.
۲- ببینید چه موضوعهایی مورد علاقه آن رسانه است و چه خللهایی وجود دارد. درباره بهترین قالبی که میتوانید کار کنید اعم از خبر، وبلاگ، دیدگاه، گزارش یا هر چیز دیگری فکر کنید. یک بخش ویژه را شناسایی و بررسی کنید چه کسی آن بخش را دبیری یا سردبیری میکند و بعد سعی کنید بهطور مستقیم مطالب خود را برای او بفرستید و از ارسال مطالب به یک ایمیل سازمانی خودداری کنید.
۳- به یاد داشته باشید که سردبیران تحت فشارهای حرفهای قرار دارند. آنها احتمالا مطالب بیشتری برای رسیدگی دارند از جمله مطالب ارسالی از سوی روابطعمومیها، تماس از سوی منابع علمی، کارکنان خود آنها، رسانههای رقیب و دیگر روزنامهنگاران آزاد. برای اینکه توجه سردبیران را جلب کنید باید مطالب خود را درست تهیه و ارسال کنید.
۴- شاید استفاده از ایمیل راهکار نخست باشد. یک لید دقیق و غیرمبهم که شامل خلاصهای از مطلب باشد تهیه کنید. اگر مطلب شما خبر است این، لید خبر شما را تشکیل میدهد. یک متن و سابقه متشکل از ۱۰۰ کلمه بنویسید. این متن باید شامل اطلاعاتی در تایید لید شما باشد و کمک کند تا درباره اهمیت موضوع توضیح دهید. بعد بهطور خلاصه شرحی از سابقه همکاری قبلی خود با رسانهها ارائه دهید. این امر به سردبیر کمک میکند تا اعتبار نوشتههای شما را احساس کند.
۵- یکی دیگر از روشهایی که میتوانید مهارت نویسندگی خود را نشان دهید ارسال متن کامل مطلب تهیه شده است. از این طریق سردبیر میتواند دقیقا آنچه را که دریافت کرده رؤیت کند و میزان نیاز آن به ویرایشهای احتمالی را بررسی کند.
۶- اما گام بعدی چیست؟ منتظر نمانید رسانهای که مطالب خود را برای آن ارسال کردهاید، به شما پاسخ دهد. مصر باشید. کمی صبر کنید بعد تماس بگیرید تا از رسیدن مطلب خود مطمئن شوید. به احتمال زیاد این امر سردبیر را وادار خواهد کرد تا مطلب شما را بخواند و بهترتیب به آن پاسخ دهد. رعایت ادب و رفتار جذاب بهترین روش برای گرفتن نتیجه مطلوب است.
۷- برای جلوگیری از به سرقت رفتن ایدههای خود چه بکنیم؟ در واقع همیشه این احتمال رخ نمیدهد اما اگر ایده بسیار جالبی دارید، سعی کنید به اندازهای اطلاعات درباره آن ارائه دهید که توجه سردبیر را جلب کند. اطلاعات شما باید به میزانی باشد که بهراحتی امکان دنبالکردن آن وجود نداشته باشد. وقتی که خوب توجهات را جلب کردید میتوانید اطلاعات بیشتری را در اختیار نهید.
پس در یک جمع بندی:
- یک بخش خاص را در یک رسانه مورد نظر هدف قرار دهید و مطلب خود را برای سردبیر مسئول آن بخش ارسال کنید.
- مهمترین بخش موضوع خود را با زبانی شفاف و دقیق بیان کنید.
- خلاصهای از سابقه خود ارائه دهید.
این کارها را هرگز انجام ندهید:
- بدون اینکه ابتدا مطالب یک نشریه یا روزنامه را بخوانید مطلبی برای آن نفرستید.
- منتظر نمانید تا پاسخی را از طرف رسانه مربوطه دریافت کنید.
- اگر سوژه شما جدید و بسیار مهم است اطلاعات زیادی درباره آن ندهید.
منبع: گاردین
بامداد لاجوردی: دیگر دوستی موثر هم یک ایده است، و هم سبکی از زندگی که در حال رواج در سراسر دنیاست. کاهش دادن رنج، چه در انسان و چه در حیوانات، مطلوب است، حتی اگر از بین بردن برخی از آنها فعلا ممکن نباشد
در نگاهی دمدستی نسبت به اثر تازه پیتر سینگر ممکن است تصور شود که او در کتابش همانند بسیاری از دیگر معلمان اخلاق انسانها را به دیگر دوستی و مشارکت در امور خیریه دعوت میکند و نسبت به چگونگی و کیفیت این دعوت به عمل دگردوستانه ساکت مانده است. اما از منظری عمیقتر سینگر برای مقصود خود در دعوت مردم جهان به عمل خیرخواهانه موضعی متفاوت، خلاقانه و امروزیتری میگیرد. در حقیقت این فیلسوف اخلاق مترصد آن است که موضعی عقلانی برای جلب مشارکت افراد در امور خیریه و دیگر دوستانه داشته باشد. او در اثر خود مخاطب را در معرض سوالات و چالشها و آزمایشهای متعددی قرار میدهد که پاسخ به آنها میتواند افقهای جدیدی را برای خواننده کتاب بگشاید.
سینگر در این کتاب نشان میدهد چطور صرف بخش قابل توجهی از مال، وقت و حتی عضوی از بدن برای بهبود و رضایتمندی زندگی دیگران میتواند عقلانی باشد و به راحتی با عقل امروزی قابل اثبات و درک باشد؛ به طوریکه اگر بشنوید کسی کلیهاش را بابت رضایتمندی و لذت دیگری از زندگی اهدا کرده است، تعجب نخواهید کرد. این موضع سینگر او را از کسان بسیاری که در اینگونه موارد بیشتر به دنبال تهییج عواطف و ترغیب احساسی مخاطبان خود هستند متمایز میکند و نشان میدهد اعمال خیرخواهانه عقلانی هستند.
این فیلسوف اهل استرالیا در اثر خود اصولی عقلانی برای مشارکت در فعالیتهای خیرخواهانه ترسیم میکند. وی در بخشی از کتابش این ایده را به چالش میکشد که «انسانها بیشتر تمایل دارند در فعالیتهای مشارکت خیرخواهانه داشته باشند که در مجاورت آنها قرار دارد و با چشم خود آن را میبینند!» سینگر با زیرکی آزمایشی را طراحی میکند و نشان میدهد این روش انتخاب ما چقدر غیرعقلانی و حتی غیراخلاقی است. وی با طراحی آزمایشی میپرسد: تصور کنید در پارکی در حال قدم زدن هستید و ناگهان متوجه کودکی میشوید که در حال غرق شدن در استخر کوچک پارک است. سینگر در ادامه یادآور میشود که تنها مشقت نجات کودک برای شما از بین رفتن کفش گران قیمت شماست. وی با اطمینان میگوید که شما حاضر خواهید بود برای نجات کودک کفش یا لباس گران قیمت خود را فدا کنید. او سپس با زیرکی میپرسد پس چرا حاضر نیستید از خرید کفش و لباس گران قیمت صرف نظر کنید و در عوض برای دهها کودک در آفریقا یا جاهای دورتر واکسن تهیه کنید و جان آنها را نجات دهید؟ خیلی از ما البته در پاسخ به این سوال تنها مجاورت مکانی و درگیری عاطفی را بهانه میآوریم اما این در حالیست که این نوع قضاوت تا حد زیادی غیرعقلانی است.
پیتر سینگر علاوه بر رویکردهای بالا به مخاطب خود نشان میدهد چقدر مصرف گرایی و لوکس گرایی در دنیای کنونی غیرعقلانی و غیراخلاقی است. او به همین ترتیب عنوان میکند، اگر روحیه دگردوستی در جامعه وجود داشته باشد، انسانها از مصرف بسیاری از کالاهای غیرضرور و تجملاتی دست خواهند کشید.
این فیلسوف اخلاقی به نحو چالش برانگیزی رویکردهای عاطفی و احساسی نسبت به فعالیتهای خیرخواهانه را به نقد میکشد. او میگوید فرد خیرخواه یا همان دگردوست باید اصول و چارچوبی را برای عمل دگردوستانهاش رعایت کند و نمیتواند بیگدار به آب بزند. وی نشان میدهد اینکه فرد متمولی تبدیل به دستگاه پولسازی برای عمل خیرخواهانه شود و به تعبیری «ابزار» عمل خیر باشد، رویکردی غیرعقلانی است و در عوض وی توصیه میکند که عمل خیر باید «هدف» باشد و نه ابزار.
پیتر سینگر در این کتاب تلاش میکند تا درکی نو از اصلاح الگوهای مصرف و مشارکت در امور خیریه به خوانندگان خود عرضه دارد. وی در کتاب خود عملا بسیاری از تصورات غالبی دوران کنونی را به چالش میکشد و نشان میدهد انسان امروزی چگونه میتواند با دوری از مصرف زدگی به شکل موثری در امور خیر و نوع دوستی مشارکت داشته باشد.
مصطفی ملکیان و محمدرضا جلاییپور نیز بر این کتاب مقدمه نوشتهاند. مقدمه ملکیان بر این کتاب میتوان شاهدی از وزن رویکردهای اخلاقی سینگر در اثرش هست؛ مصطفی ملکیان در مقدمه فشرده خود به همان سبک نوشتاری خودش، ایدههای محوری پیتر سینگر را به طور خلاصه و موردی در شانزده بند دستهبندی کرده و آنها را مورد به مورد بیان میکند؛ به طوریکه مخاطب با مطالعه آن تا حدی قابل قبولی از مواضع اخلاقی سینگر اطلاع پیدا میکند.
در این کتاب پس از مقدمه مصطفی ملکیان، مقدمه دیگری به قلم محمدرضا جلاییپور آمده است. جلاییپور با مقدمه خود تلاش کرده تا اهمیت رویکرد پیتر سینگر در خیریههای در دنیای کنونی را تشریح کند و خواننده را مجاب کند که مواجهه با این رویکرد جدید ارزشمند است و به همین ترتیب این اطمینان را به مخاطبان کتاب بدهد که با صرف وقت نسبت به این کتاب نه تنها چیزی را از دست نخواهند داد بلکه افقهای جدیدی نیز در برابر آنها گشوده خواهد شد.
کتاب « دیگر دوستی موثر؛ رساندن بیشترین خیر چگونه فهم ما را از زندگی اخلاقی تغییر میدهد؟» نوشته پیتر سینگر فیلسوف اخلاق در عصر کنونی است که اخیرا به فارسی توسط آرمین نیاکان ترجمه و توسط نشر نی نیز منتشر شده است.
همزیستی نیوز - ذوالفقار امیرشاهی رئیس نمایندگی وزارت امورخارجه در استان گلستان در جمع خبرنگاران ایسنا-منطقه گلستان اظهار کرد: دفتر وزارت امور خارجه در استان گلستان، ۲۳ سال پیش تأسیس شد و در سال ۱۳۹۸ این دفتر به نمایندگی وزارت امورخارجه ارتقاء پیدا کرده است. این کار با هدف انجام مأموریتهای مهم در بخش کنسولی، حقوقی، تأیید اسناد و ساماندهی مهاجرین از کشورهای همسایه و دوست و همچنین مهاجرین از استان بهسوی سایر کشورهای جهان انجام گرفته است.
وی خاطرنشان کرد: موضوع گسترش مناسبات تجاری، بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم برای توسعه تجاری و اقتصادی استان هدفگذاری شده است و در این راستا طی سه ماهه گذشته ارتباط بسیار خوبی با کشورهای مختلف برقرار کردیم.
رئیس نمایندگی وزارت امورخارجه در گلستان گفت: در ابتدا با هماهنگی نمایندگی وزارت خارجه در استان گلستان، هیئت تقریبا ۱۲ نفره از منطقه ساتارف روسیه به استان سفر کردند و دیدار با استاندار، اتاق بازرگانی، فعالان اقتصادی و برگزاری سمینار و نشست در زمینههای مختلف اقتصادی با این هیئت انجام شد. در این سفر مقرر شد، تفاهمنامهای همهجانبه در زمینههای صنعتی، کشاورزی، علمی، آموزشی و تبادل دانشجو و استاد بین طرفین منعقد شود.
امیرشاهی خاطرنشان کرد: به مناسبت برگزاری سیزدهمین جشنواره بینالمللی فرهنگ اقوام ایران زمین، حضور بیش از ۱۰ سفیر، کاردار و نمایندگان سفارتهای خارجی بهویژه سفیران کشورهای قزاقستان، ترکمنستان، چین و بنگلادش را در استان داشتیم.
وی در ادامه بیان کرد: خط ریلی که کشور چین را به قزاقستان و بعد از آن به ترکمنستان و در ادامه به استان گلستان متصل می کند، پل ارتباطی بسیار مهم اقتصادی است که میتوان با تمرکز بر آن، راه ابریشم گذشته که چین در پی احیای آن بود را جان و رمق بخشید. تجار ما می توانند با استفاده از این مسیر ریلی، با کمترین هزینه و امکانات بیشتر، با کشور مختلف جهان ازجمله اتحادیه اوراسیا مناسبات داشته باشند.
رئیس نمایندگی وزارت امورخارجه در گلستان در خصوص راهاندازی خط پروازی گرگان-آکتائو، گفت: در این زمینه آیتالله نورمفیدی، نماینده ولیفقیه در استان و دکتر حقشناس استاندار گلستان تأکید فراوانی داشتند و با تلاش مدیران این مهم محقق شود.
امیرشاهی در ادامه به مأموریت دیگر نمایندگی وزارت امور خارجه در استان اشاره کرد و گفت: مردم استان برای تأیید اسناد، مجبور بودند راه طولانی را به استانهای مجاور طی کنند. برای حل این مشکل، با وجود اینکه با کمبود نیروی انسانی مواجه هستیم، از نیمه دوم مهرماه امسال بخش تأیید اسناد را در نمایندگی وزارت امور خارجه در استان تأسیس کردیم.
وی خاطرنشان کرد: امروز شاهد حضور قابلتوجهی از تجار، دانشجویان، مهاجرین و سایر افرادی که با انگیزههای مختلف قصد مهاجرت از کشور را دارند، در نمایندگی وزارت امورخارجه در استان جهت تأیید اسناد هستیم.
رئیس نمایندگی وزارت امورخارجه در گلستان در پایان با اشاره به اهمیت انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد: بدخواهان جمهوری اسلامی مدام ما را متهم میکنند که در جمهوری اسلامی دموکراسی وجود ندارد؛ در حالی که در طول چهل سال انقلاب اسلامی، هر دو سال در کشور انتخابات برگزار کردیم.
امیرشاهی تأکید کرد: در شرایط حساس کشور و توطئه دشمنان با استفاده از ابزارهای مختلف ازجمله تحریمهای ظالمانه علیه ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران، باید افرادی وارد مجلس شورای اسلامی شوند که شرایط لازم را برای تغییر و تحولات اقتصادی در جهت پیشرفت، توسعه و آبادانی و نیز تقویت اقتصاد مقاومتی داشته باشند و توطئه دشمنان را خنثی کنند.
همزیستی نیوز - ترجیح میدهم موسیقی نواحی به شکل عامیانه به میان مردم بیاید و مردم، این سبک موسیقی را گوش دهند و سالنهای اجرایش را پر کنند تا آنکه موسیقیهای بیهویت در ذهن مردم رسوخ کند.
دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران در گستره ملی بهصورت غیر رقابتی از تاریخ ۱۶ تا ۱۹ آبان ۱۳۹۸ در شهر کرمان برگزار شد. اتفاق ویژه جشنواره امسال حضور بانوان و اجرای برنامه در قالب گروههای موسیقی از مناطق و استانهای مختلف بوده است. پیش از این، زنان کمتر در جشنواره موسیقی نواحی جایی داشتند، اما در سالهای اخیر توانستهاند با حضور خود کمکم به این جشنواره رنگی تازه ببخشند.
امسال ۲۰ نوازنده زن به میزبانی استان کرمان روی صحنه رفتند که برخی از آنها در قالب همنوازی با مردها و برخی دیگر در قالب گروههای مستقل برنامه اجرا کردند.
به بهانه دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران به سراغ هانا کامکار، خواننده و نوازنده گروه «کامکارها» رفتیم. او ۳۸ ساله و فرزند بیژن کامکار است و علاوه بر حضور در گروه موسیقی کامکارها، بازیگری در تئاتر را هم تجربه کرده است. او همچنین موسیقی نمایشها را مینویسد و در کنار اینها عکاسی و فیلمسازی هم میکند.
گفتوگوی خبرنگار ایرناپلاس را با هانا کامکار بخوانید؛
با اتفاقات تازه و تحولاتی که بهوجود آمده، آیا در حال حاضر امکان آموزش موسیقی برای دخترها مانند پسرها مهیاست؟
بر اساس چیزی که در آموزشگاههایی که با آنها در تماس هستم، میبینیم، بله! ما تعداد زیادی مدرس موسیقی زن داریم که اساتید بسیار خوبی هستند. در تهران آموزشگاههای موسیقی به تعداد بالا وجود دارد، تا جایی که میتوان گفت در هر محله میتوان به آموزشگاه موسیقی دسترسی پیدا کرد که مدرس زن در آن فعال است. مگر اینکه خود خانواده دارای مسائل ویژهای باشند و نتوانند کودک یا نوجوان خود را به آموزشگاه بفرستند. اگر مشکلی نباشد، از نظر کمی و کیفی برای آموزش زنان مشکلی نداریم. البته در اجرای کنسرت میدانم که شرایط برابر نیست. در خیلی از شهرستانها امکان اینکه زنان روی صحنه بروند وجود ندارد. البته باز هم شرایط نسبت به گذشته بهتر شده است.
در موسیقی نواحی، عموما هنر موسیقی از پدر به فرزندان منتقل میشود، آیا این انتقال برای دخترها هم مانند پسرها اتفاق میافتد؟
بانوان جوانی میشناسم که پدرانشان از اهالی موسیقی هستند و کارشان بسیار عالی و خوب است، مانند دیانا دختر محسن شریفیان. به نظرم باید شادباش عظیمی به محسن شریفیان گفت که اینگونه دخترش را حمایت میکند، اما در رشتههای دیگر خیلی آگاه نیستم که آیا همه پدرها اجازه میدهند دخترانشان موسیقی بیاموزند یا محسن شریفیان به دلیل شخصیت دنیادیدهاش چنین رفتاری را با دختر خود داشته است؟ امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد. امیدوارم باقی اساتید موسیقی نواحی -که حافظان موسیقی ارزندهای هستند- دخترانشان را هم تشویق کنند تا آنها هم با موسیقی که از پدرانشان به ارث گذاشته شده است، این راه را ادامه دهند.
موسیقی نواحی به صورت تخصصی به مناطق و شهرهای خاصی از کشورمان تعلق دارد و هر منطقه و هر قوم و نژاد برای خودش موسیقی اختصاصی دارد. در سالهای اخیر شاهد بازآفرینی، پاپ شدن یا الکترونیکی شدن برخی نواهای محلی بودهایم؛ شاید به این خاطر که مخاطبان بیشتری داشته باشد، در صورتی که ممکن است این کار موجب تضعیف و فراموشی موسیقی اصیل نواحی شود. به نظر شما برای جلوگیری از خطر نابودی و فراموش شدن موسیقی اصیل نواحی، در برابر موسیقی پاپ چه میتوان کرد؟
من از رویکردی با این تغییرات موافقم، زیرا این باعث میشود عامه مردم با موسیقی نواحی آشنا شوند. میبینیم که کامکارها سالها در حوزه موسیقی نواحی کار کردهاند، نتایج فعالیت این گروه همیشه برای عوام نبوده، اما برای عوام قابل فهم بوده است و معمولا شاهد استقبال خوبی از سوی تماشاگران غیر هنری بودیم. به شخصه شاهدم که موسیقی کردی در بخشی از کره زمین پخش شد، تعداد زیادی موزیسین در نواحی مختلف فعال شدند و به کار خود ادامه دادند. من خیلی از عامیانه شدن موسیقی نواحی نمیترسم، زیرا این را در خانواده خود دیدهام. موسیقی کردی و لباس کردی و ... توسط این خانواده و به بهانه موسیقی به تعداد زیادی از کشورها منتقل شده است.
اگر عامیانه کردن موسیقی نواحی، تا جایی باشد که از چارچوب این سبک بیرون نرود، اتفاق خوبی است. یعنی از سازهای همان منطقه استفاده شود و مثلا به سمت سازهای الکترونیک کشیده نشود که سنخیتی با موسیقی نواحی ندارند. مثلا در ۱۰ سال گذشته با گروه رستاک روبهرو شدیم. این گروه خیلی از کامکارها الهام گرفته است. رستاک کاری کرد که موسیقی نواحی به میان مردم آورده شود تا مردم بنشینند و موسیقی لرستان، بلوچستان و شمال خراسان را گوش کنند. قبلا این سبک از موسیقی چیزی نبود که مردم عادی به راحتی گوش بدهند.
آیا موسیقی نواحی بدون این تغییرات و پیدا کردن حالت عامیانه میتوانست تا این اندازه بین مردم گسترده شود؟
هیچ وقت نمیتوانست تا این اندازه گسترده شود. من موافق فعالیت گروههایی مانند رستاک و گروه فرج علیپور که با موسیقی لرستان چنین کاری کرده است، هستم. خیلی از اساتید هستند که موسیقی نواحی را با حفظ اصالتها میان مردم آوردهاند. تا زمانی که اصالتها زیرپای گذاشته نشود، با این رویکرد مخالف نیستم. البته برخی از کارها هم غیرقابل شنیدن است، زیرا آنقدر به سمت فضای عامهپسند رفتهاند که از اصالت خود دور شدهاند. برخی اصوات دلنشین نیست و خواستهاند تکنیکهای دیگری وارد آواز ایرانی کنند. امیدوارم مردم ایران و باقی کشورها موسیقی نواحی ما را بشناسند، زیرا ایران یکی از کشورهایی است که موسیقی نواحی را با قومها و نژادهای گوناگون دارد که واقعا زیباست. ایران رنگینکمانی از فرهنگهای گوناگون است. موسیقی هر گوشهای از این کشور انسان را دیوانه میکند. مثلا عاشقهای آذربایجان، موسیقی بلوچستان، کردستان، لرستان، چهارمحال و آوازهای بختیاری، شیراز، گیلان و مازندران را داریم. دست روی هر جایی بگذاریم موسیقی داریم و چه خوب است که به میان مردم آورده شود تا همه بشنوند.
موسیقی پاپ که این روزها میشنویم، موسیقی بدون هویت و با اشعاری ضعیف است. موسیقی بیهویتی که از آمریکا، ترکیه و کشورهای عربی تقلید میکند. این موسیقی را به بیهویتترین شکل ممکن به خورد مردم میدهند و سالنهای کنسرت آنها پر میشود، در نتیجه فرهنگ ایران به سوی نابودی میبرند. ترجیح میدهم موسیقی نواحی به شکل عامیانه به میان مردم بیاید و مردم این سبک موسیقی را گوش دهند و سالنها اجرایش را پر کنند تا آنکه موسیقیهای بیهویت در ذهن مردم رسوخ کند.
گفتوگو از آیدین پورخامنه
همزیستی نیوز - نخستین تئاتری که بانوان ترکمن شهرستان «راز و جرگلان» از توابع استان خراسان شمالی بازیگر آن بودند روز پنجشنبه 16 ابان 98 در پلاتوی مجموعه فرهنگی هنری گلشن بجنورد به روی صحنه رفت و با استقبال علاقهمندان به این رشته روبه رو شد.
تهیه کننده این تئاتر به خبرنگار ایرنا اظهار داشت: تئاتر «زنان بی حضور آقایان» نخستین حضور بانوان ترکمن در صحنه است و امیدواریم ادامه داشته باشد.
رضا غلامی مطلق با بیان این که کارگران این تئاتر آزاده حیدرزاده و یکی دیگر از تهیه کنندگان نیز فرهاد سلیمانی است اظهار داشت: هر سه بازیگر این تئاتر بانوان شهرستان راز و جرگلان هستند که به بیان مشکلات بانوان ترکمن با زبان تئاتر می پردازند.
وی افزود: اگر چه این بازیگران آماتور هستند اما توانسته اند به خوبی طرح مشکل کنند و امیدواریم این تئاتر پس از این اجرا، بازهم به روی صحنه رود.
یک اجرای خاص و متفاوت در تئاتر خراسان شمالی
همچنین پایگاه خبری عصر اترک این اجرا را یک اجرای خاص و متفاوت خواند و نوشت: امروز در سالن گلشن بجنورد یک نمایش خاص و متفاوت توسط دختران ترکمن اجرا شد.
به گزارش عصر اترک، این نمایش هنری به کارگردانی آزاده حیدرزاده و به تهیه کنندگی رضا غلامی مطلق و فرهاد سلیمانی با نام "زنان بی حضور آقایان" به نویسندگی محمود ناظری است.
در این تئاتر برای اولین بار سه خانم ترکمن از منطقه رازوجرگلان از جمله صاحب جمال رحیمی خبرنگار عصر اترک نقش آفرینی می کنند که برای اولین بار در استان خراسان شمالی صورت گرفته است.
صداوسیما پس از انتقاد مقام معظم رهبری، کمیتهای برای حفظ، ترویج و پاسداشت زبان فارسی تشکیل داد اما این کمیته از ۳۱ اردیبهشت تاامروز دستاورد قابلتوجهی در این امر جز پایش مجریان نداشته است.
به گزارش ایرنا مدتها بود صداوسیما به عنوان یک رسانه پرمخاطب برنامههایی را تولید و پخش میکرد که نه فقط کمکی به ترویج، حفظ و نگهداری زبان و ادب فارسی نمیکرد؛ بلکه به زبان فارسی آسیب هم میزد. گاه سریالهایی تولید میشد و شخصیتهای اصلی کلمات و جملاتی را استفاده میکرد که به هیچوجه با زبان فارسی معیار سنخیتی نداشت و این موضوع در سریالهای طنز بیشتر مشهود بود. این کلمات و جملهها گرچه از زبان فارسی درست و فصیح دور بود و حتی به زبان کشور آسیب وارد میکرد؛ خیلی زود جای خود را میان افراد مختلف جامعه باز میکرد و وارد زبان روزمره میشد. یکی از آثار نمایشی در این زمینه سریالستایش ۳ بود که تا هفته پیش از شبکه سه سیما پخش میشد و یکی از نقشهای اصلی از کلماتی بسیار سخیفی چون دکی، زکی برای جلب توجه مخاطبان استفاده میکرد.
مجریان و مهمانانی که فارسی نمیدانستند
مجریان صداوسیما نیز در یک دوره بسیار از کلمات خارجی استفاده میکردند و این ضربه دیگری بود که صداوسیما به زبان فارسی زد. کارشناسان تخصصی و مهمانانی که در شبکههای مختلف سیما حضور پیدا میکردند و مقابل دوربین مینشستند، نیز توجهی به پاسداشت زبان فارسی نداشتند بلکه حتی احساس میکردند هر چقدر بیشتر از کلمات انگلیسی در بیان استفاده کنند درجه علمی خود را بالاتر میبرند.
آگهیهایی که زبان بیگانه را تبلیغ کرد
یکی دیگر از مشکلات در این عرصه تبلیغات تلویزیونی بود. تبلیغاتی که پر بود از کلمات انگلیسی، این رخداد پس از چند سال باعث شد بیشتر تولید کنندگان برای اینکه محصولات خود را بهتر و بینالمللی تر نشان دهند نام خارجی روی آن بگذارند. همین مساله دلیل خوبی بود که کلمات خارجی برای کودکان و نوجوانان آشنا شود و به جای استفاده از واژه معادل فارسی، از این واژهها استفاده کنند. به چشم نوجوانان که هنوز نمیتوانند این آسیبها را تحلیل کنند واژههایی چون کوکی، لاکچری، پنیر پیتزا، سس مایونز و کچاب جذاب تر به نظر میرسید.
بودجهای که خرج زبان فارسی نشد
صداوسیما به عنوان سازمانی با بودجه دولتی، در یک دوره زمانی طولانی هیچ قدمی برای زبان فارسی برنداشت. برای پاسداشت زبان فارسی برنامهای نساخت و حتی پای شعرخوانی و مشاعره را نیز از شبکههای تلویزیون برید. همه این مسائل باعث شد منتقدان، ادیبان و متخصصان زبان فارسی شروع به اعتراض کنند.
انتقاد رهبر انقلاب از صداوسیما و ترویج زبان بیهویت
رهبر معظم انقلاب اسلامی ۳۱ اردیبهشت سال جاری (همزمان با شانزدهم ماه مبارک رمضان) در دیدار با جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت به انتقاد از صداوسیما پرداخته و فرمودند: راجع به زبان فارسی بنده در حقیقت نگرانم. من از صدا و سیما گله مندم. به جای اینکه زبان صحیح و معیار و صیقل خورده کاملا درست را ترویج کند، زبان بی هویت را ترویج میکند. زبان بی هویتی که گاهی غلط و بدتر از همه پر از تعبیرات فرنگی و خارجی است. وقتی یک مجری یک تعبیر فرنگی از یک مترجم یا نویسنده را در صدا و سیما تکرار میکند، موجب عمومی شدن آن لغت و آلوده شدن زبان میشود. ما داریم مفت زبان خودمان را به زوائد مضر آلوده میکنیم.
حضرت آیتالله خامنهای درباره برخی ترانههای سخیف که از صداوسیما و پایانبندی سریالها پخش میشود، گفتند: زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتا به وسیله شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانه سرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیت المال در صداوسیما و دستگاه های دولتی و غیردولتی پخش شود.
کمیته ترویج و حفظ زبان و ادبیات فارسی
پس از تاکید و انتقاد مقام معظم رهبری به عملکرد صداوسیما، این رسانه به فکر ترویج و پاسداشت زبان فارسی افتاد و در این راستا ستادی به نام ستاد ترویج و حفظ زبان و ادبیات فارسی نیز در صداوسیما تشکیل شد و مسعود احمدی افزایی مدیر وقت شبکه آموزش نیز به عنوان دبیر این ستاد مسئول پیگیری این امر مهم شد.
این ستاد تاکنون دو جلسه هماندیشی با ادیبان و ویراستاران و زبان شناسان کشور برگزار و برنامههایی در این عرصه تولید و روانه آنتن کرده است. به گفته احمدیافزایی، مجریان صداوسیما در این حوزه پایش شده و تقدیر میشوند یا اخطار میگیرند.
ادیبان، زبانشناسان و ویراستاران اما معتقدند بهتر است صداوسیما دست از برگزاری این هماندیشیها بردارد و بیشتر تمرکز خود را روی حل مشکلات در این حیطه بگذارد. چون این جلسهها باعث میشود دیرتر در این حوزه قدمی برداشته شود و زمان از دست میرود. این منتقدان باور دارند صداوسیما باید از ساخت برنامههای تخصصی در این حوزه منصرف شود چون مردم عادی بیننده این برنامهها نیستند و در مقابل سعی کند در سریالها یا برنامههای پربیننده زبان و ادبیات فارسی را ترویج دهد.
با بررسیهای موجود صداو سیما از ۳۱ اردیبهشت سال جاری به صورت حرفهای به جز پایش مجریان کاری دراین حیطه انجام نداده است.
فقط پایش مجریان به زبان فارسی کمک نمیکند
قائم مقام انجمن زبانشناسی ایران با تاکید بر نقش زبان به عنوان ابزار اصلی رسانه درباره نحوه عملکرد صداوسیما در حیطه حفظ زبان فارسی به خبرنگار فرهنگی ایرنا گفت: قطعا اگر برنامهریزی دقیقی در سازمان صداوسیما اتفاق بیفتد کمک بزرگی به متخصصان زبان و ادبیات فارسی میشود؛ افرادی که در این عرصه علم دارند و تحقیق کردهاند.
فاطمه عظیمی اظهار داشت: اگر صداوسیما و رسانهها خوب روی این موضوع متمرکز شوند، دست در دست همدیگر میتوانیم، قدمهای خوبی در این حوزه برداریم. درست است که مرحله اول پایش و آموزش مجریان تلویزیون است؛ اما باید روی همه برنامههای صداوسیما دقیق شد و مشکلات منجر به ترویج زبان بیگانه را حل کرد.
۳۱ سال پیش و نخستین نشست زبان فارسی در صداوسیما
وی خاطر نشان کرد: سال آینده فرهنگستان سوم (فرهنگستان فعلی) سی ساله میشود؛ یعنی ۳۰ سال است که در حیطه تخصصی در کنار واژههای عمومی واژه سازی میکند. چقدر به عنوان یک فارسی زبان با کلمات ساخته شده توسط این فرهنگستان آشنا هستیم. امروز چقدر رسانهها از جمله صداو سیما همراه با واژههای فرهنگستان پیش رفته اند. زمانی که رسانهها از این واژهها استفاده نکنند؛ مردم نیز با این واژهها آشنا نمیشوند و از آنها استفاده نمیکنند.
عظیمیفرد با تاکید بر نقش رسانه به عنوان بازوی اجرایی فرهنگستان برای ترویج و حفظ زبان فارسی، گفت: رسانه اگر خوب عمل کند میتواند در سیاست گذاری زبان، فقط مجری نباشد بلکه سیاستگذاری کند. صداوسیما و رسانههای مکتوب مدت زیادی غفلت کردند. نمیخواهم دلیل این غفلت را باز کنم. از دهه ۶۰ خورشیدی توجه به زبان اول، زبان معیار در سازمان صداوسیما شروع و اولین نشست تخصصی زبان رسانه سال ۶۷ برگزار شده است؛ یعنی دقیقا از ۳۱ سال پیش. سال ۷۰ شورای عالی ویرایش سازمان صداوسیما تشکیل شد، سال ۷۱ دومین نشست تخصصی زبان رسانه برگزار و بزرگان ادب فارسی به این نشست رفت و آمد داشتند.
گسترش شبکهها یکی از دلایل غفلت صداو سیما بود
عظیمی فرد با اشاره به اینکه دلایل غفلت صداوسیما و دیگر رسانهها در استفاده از زبان فارسی به طور تخصصی باید پیگیری و حل شود گفت: یکی از دلایل این بود که شبکهها زیاد شد و این گستردگی منجر به فراموشی برخی موضوعات؛ آن هم دقیقا موضوعاتی که باید بیشتر به آنها توجه میکردیم و برنامهریزیهای خاصی برایش تدارک میدیدم. از ماه رمضان امسال اتفاقی افتاد و رهبری مشخصا از سازمان صداو سیما خواست نسبت به برخی مسائل متمرکز شود، من به عنوان یک زبانشناس خیلی خوشحال هستم از این موضوع و از فرصتی که پیش آمده است.
قائم مقام انجمن زبانشناسی در پایان عنوان کرد: برخی از اتفاق ها در سازمان صداوسیما افتاد که دستاورد خوبی برای زبان و ادبیات فارسی داشت. شاید این اطلاعات را کمتر کسی داشته باشد اما هر فردی که بخواهد کارمند رسمی صداو سیما باشد حتما باید در آزمون زبان فارسی شرکت کند و نمره خوبی بگیرد. یکی از دستاوردهای اولین نشست تخصصی زبان فارسی در دهه ۶۰ این بود: افرادی میتوانند دراین سازمان کار کنند که زبان و ادبیات فارسی را بهخوبی بشناسند، از کارمند اداری تا نویسنده. به هر حال امروز خوشحالم که قرار است به صورت جدی روی این موضوع کار کنیم و امیدواریم به دستاوردهای خوبی در این راستا برسیم.