«بقایی از آزاد بودن رسانهها كه ميتواند باعث شود تا مطبوعات رونق گرفته و از اقبال بيشتر مردم برخوردار شوند، حرف نميزند. به جاي آن روشهاي صدقهپرورانه را در دستور كار اعلام ميكند تا در پوشش اين موضع اصل و بنيان رسانهها را به فاصله اندكي از بين ببرد.»
به گزارش ایسنا، روزنامه قانون نوشت: «حميد بقايي تصور نادرستي از روزگار و مردم دارد. او نميداند دوران وعدهدادنهاي نجومي گذشته است. با اين حال روز گذشته اعلام كرد: «ضمن افزایش بودجه یارانه مطبوعات ترتیبی اتخاذ خواهم کرد تا بخش عمده یارانه مطبوعات مستقیما به حساب خبرنگاران سراسر کشور واریز شود.»
از حرفهاي بقايي دو موضوع قابل فهم است. اول: نگاه صدقهپروري دوم: برهمزدن ساختارها و نهادها
صدقهپروري: اين كه او (و حتي ساير اصولگرايان مانند قاليباف، جليلي، رضايي و بذرپاش) مرتبا در اعلام مواضعشان به مردم وعده ميدهند «فلان مبلغ را تحت پوشش يارانه به شما خواهيم داد»، به ما ميگويد كه از نظر آنها مردم ايران يك مشت بيچاره هستند كه هيچ آمال و آرزويي به غير از نگاه كردن به دست دولتها براي زندگي بهتر ندارند. به عبارت روشنتر اين نوع وعدهها متاسفانه بخشي از مردم را جذب و تقويت ميكند اما به هر حال سالهاست كه تجربه دريافت يارانهها و بعد چند برابر شدن قيمتها هنوز در خاطر مردم باقي مانده است. به اعتقاد من دغدغه مردم امروز زندگي بهتر و رفاه بيشتر هست اما حداقل اين را فهميدهاند كه براي اين امر بايد همگي تلاش كنيم. با اين حال وعدههاي اينگونه نشان از عمق نگاه بهاريها و اصولگرايان به مردم دارد.
دوم برهم زدن ساختار نهادها: وعده بقايي به جامعه مطبوعاتي را ميتوانيم به كل جامعه تعميم دهيم. بقايي ميداند كه يارانهها را مديران مطبوعاتي دريافت ميكنند. در عين حال خبرنگاران با شرايط سخت زندگي ميكنند. حقوقشان كم، كارشان زياد و هميشه زير سايه تهديدها هستند. در اين وضعيت اعلام ارقامي كه به رسانهها به عنوان يارانه داده ميشود، خبرنگاران را با اين سوال مواجه ميكند: اين پولها چه ميشود؟ اين همان بازي و استراتژي بود كه در مورد پرداخت يارانههاي نقدي به كل جامعه ايران هم به راه انداختند. به عبارت روشنتر اين توقع را در خبرنگار ايجاد ميكنند كه «اين حق و سهم توست كه مديريت آن را دريافت ميكند. ما مي خواهيم حق تو را به خودت بديم و واسطهها را حذف كنيم.» با اين حال فراموش كردند كه همان زمان هم اگر چه بخش مهمي از مردم فريب وعدههاي آنها را خوردند اما جامعه مطبوعاتي مرتبا هشدار داد اين نوع پرداخت يارانه به ضرر خود مردم است. حالا تصور كنيد يارانه مطبوعات به خبرنگاران واگذار شود. اتفاقي كه در عمل ميافتد اين است كه بعد از دو ماه اساسا روزنامه و نشريهاي منتشر نميشود كه به آن يارانه تعلق بگيرد و بعد دولت آقاي بقايي بخواهد آن را به حساب خبرنگارش واريز كند. همين امروز هم مطبوعات با وجود همه حمايتها و يارانهها، با شرايط سخت اقتصادي روبهرو هستند. شكل تبليغات تغيير كرده است. بحران جامعه مطبوعاتي همين امروز به خاطر عدم رعايت حق و قانون كپيرايت رفتهرفته به فاجعهاي تبديل شده است. با اين حال فرض كنيد قرار باشد همين مقدار كمك دولتي هم به جاي اين كه در اختيار آن نهاد (رسانه) قرار بگيرد، در اختيار اشخاص گذاشته شود. در آن صورت هزينه كاغذ، چاپ و تحريريه نشريات را مديران از چه منابعي بايد تامين كنند؟ بقايي در قالب اين طرح اساسا نشان داد كه در پوشش خيرخواهي، نياتي كه در دل دارند تا چه اندازه ناپاك و پليد است. او از آزاد بودن رسانهها كه ميتواند باعث شود تا مطبوعات رونق گرفته و از اقبال بيشتر مردم برخوردار شوند، حرف نميزند. به جاي آن روشهاي صدقهپرورانه را در دستور كار اعلام ميكند تا در پوشش اين موضع اصل و بنيان رسانهها را به فاصله اندكي از بين ببرد. بيتوجهي جامعه رسانهاي به اين حرفها نشان داد كه تيم احمدينژاد مردم و رسانهها را دستكم گرفته و تصور ميكنند همچنان مي شود با وعدههاي دهان پر كن، ديگران را خام كرد.»
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.