b_300_300_16777215_00_images_959_sokhan.gif

جان کلام سخنان رییس جمهوری کشورمان در آیین گشایش بیست و دومین دوره نمایشگاه مطبوعات آزادی و امنیت قلم در عرصه روزنامه نگاری بود که با استقبال گسترده مردم و بخصوص خود اصحاب مطبوعات و رسانه ها مواجه شد.

دکتر روحانی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور و مسئول اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این آیین به صراحت ازشرایط موجود حرفه روزنامه نگاری در کشور انتقاد کرد و خواستار تامین آزادی و امنیت برای مطبوعات و رسانه های منتقد شد.

گرچه این نکات مورد تاکید آقای روحانی در این سخنرانی به شدت مورد استقبال خود مطبوعات قرار گرفت، بطوری که صبح فردای آن روز از 55روزنامه بررسی شده 45 روزنامه،  تیتر یک یا عکس یک خود را به فرازهایی از این سخنرانی اختصاص دادند، اما مثل همیشه نکات اساسی و زیربنایی مطرح شده در این سخنرانی تحت الشعاع نکات سیاسی و جناحی قرار گرفت.

به عنوان مثال آقای روحانی در سخنان خود به درستی از آزادی و امنیت مطبوعات دفاع کرد ولی این را هم گفت که برخی از مطبوعات از رانت اطلاعاتی استفاده می کنند و آن را بلای بزرگ کشور خواند. وی همچنین خواستار خصوصی سازی مطبوعات دولتی شد و از قصد دولت برای تهیه لایحه نظام رسانه ای کشور سخن گفت.

 مقوله های مطرح شده در سخنان آقای رییس جمهوری در خصوص مطبوعات و رسانه ها را اگر بخواهیم فهرست وار بنویسیم می توان به این موارد اشاره کرد: 1- آزادی 2- امنیت 3- رانت خواری 4 – خصوصی سازی 5 – نظام رسانه ای 6 – افراط گرایی 7 – اتهام زنی 8 – هتاکی 9 – یارانه  10 – تخلفات صنفی  

از این 10مقوله،  اولویت نخست به نظر نگارنده چیزی نیست جز مقوله نظام رسانه ای که متاسفانه همیشه در هیاهوی مقوله های قشنگ و دهن پرکن مانند آزادی و امنیت به حاشیه رانده شده و تاکنون هم اقدامی برای وضع قانون نظام رسانه ای از سوی دولت وهمچنین از سوی مجلس صورت نگرفته است، در صورتی که آزادی و امنیت روزنامه نگاران نیز در سایه وجود یک نظام رسانه ای قوی نهادینه می شود.

خدایش بیامرزد استاد فرزانه و محبوب دل های همه مطبوعاتی های واقعی مرحوم دکتر معتمدنژاد را که در کلاس درسش از روند نافرجام تهیه لایحه نظام رسانه ای کشور در برنامه های 5ساله توسعه دولت به تلخی یاد می کرد و عمر پربرکتش هم کفاف نداد تا همچنان شاهد این روند تلخ باشد.

نقش مطبوعات در تنظیم و تعدیل قدرت

نگاهی به بازخورد سخنان روحانی در نمایشگاه مطبوعات که  مهم ترین آنها را می توان به موضع گیری صریح رییس قوه قضاییه در مقابل این سخنان، اشاره کرد، نشان می دهد که  مطبوعات به رغم کاستی ها، محدودیت ها و نامهربانی ها نسبت به آن، جای خود را به عنوان یک رکن اساسی در تنظیم و تعدیل قدرت در کشور، البته به تدریج، باز می کند.

گرچه این یک عادت مزمن در کشور است که مطبوعات تنها در موسم برگزاری نمایشگاه مطبوعات مورد توجه، عنایت و البته نوازش مسئولان تراز اول کشور قرار می گیرد و سخنان زیبا در وصف اوضاع و احوال اصحاب مطبوعات فراوان گفته می شود، اما به محض اینکه نمایشگاه تمام می شود، انگار مشکلات و مسائل مطبوعات نیز با همان نمایشگاه تمام می شود و دیگر سخنی گفته نمی شود تا سال دیگر و نمایشگاه دیگر!

در یک موسم دیگر نیز مطبوعات خیلی طرفدار پیدا می کند و آن هم  موسم انتخابات است که البته اهل فن! یعنی کسانی که به رای مردم احتیاج دارند، به خوبی می دانند که مطبوعات نقش بی بدیلی در کشاندن مردم به پای صندوق های رای دارند و  تاریخ انتخابات مختلف در طول این نزدیک به چهاردهه گذشته، نشان داده که هروقت مطبوعات فرصت عرض اندام در انتخابات داشته،  تاثیرات شگرف خود را نیز در نتایج آنها برجای گذاشته است.

بدیهی است که مطبوعات نمی توانند به این موسم ها دلخوش باشند و بپذیرند که تنها پلی باشند برای عبور برخی ها از روی آن برای رسیدن به اهدافی خاص!

به عبارت دیگر، مطبوعات که در تقسیم، تعدیل و تقویت قدرت در جامعه نقش افرینی می کند آیا به سهم خود در این کارزارها توجه داشته و آن را مطالبه کرده است یا خیر؟

تحول اساسی در مطبوعات کشور

برای یافتن پاسخ این پرسش بد نیست کمی به عقب برگردیم، یعنی به حدود دو دهه قبل که با روی کار آمدن دولت اصلاحات، مطبوعات هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی در کشورمان به یکباره دچار تحول اساسی شد، بطوری که تعداد روزنامه های کشور از رقم کمتر از انگشتان دست، به ده ها روزنامه و تعداد سایر نشریات به صدها عنوان نشریه افزایش پیدا کرد و نسلی جدید از روزنامه نگاران جوان تحصیل کرده و با انگیزه و خلاق با هدایت روزنامه نگاران قدیمی در هیات های تحریریه این مطبوعات تازه نفس که هم از نظر فرم و شکل و هم از نظر محتوا انقلابی در تاریخ مطبوعات معاصر رقم زدند، مشغول بکار شدند.

اولین قدرت نمایی این مطبوعات دو سال بعد از آغاز فعالیت های آنها یعنی در انتخابات مجلس ششم در سال 1378       

به منصه ظهور رسید و اعضای لیست های مورد حمایت روزنامه نگاران که بسیاری از خود روزنامه نگاران نیز در میان آنها بود در تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور به پیروزی خیره کننده ای دست یافتند و توانستند فراکسیون های قوی در مجلس تشکیل بدهند.

به رغم حضور روزنامه نگاران در کسوت نماینده های مردم در مجلس ششم، برخی تندروی های سیاسی  در این مجلس باعث شد که مطالبات واقعی مطبوعات قربانی این تندروی ها شود و بهترین فرصت برای پایه گذاری نهادهای قانونی و غیردولتی مطبوعات در کشور از بین برود.

با پایان یافتن عمر هشت ساله دولت اصلاحات در سال 1384و کم سو شدن چراغ مطبوعات که در این هشت سال با توقیف ها و تعطیلی های فله ای بسیار کم رمق شده بود، مسیر توسعه مطبوعات تغییر جهت داد و در هشت سال بعد از دولت اصلاحات، نهضت توسعه کمی مطبوعات یعنی افزایش عناوین نشریات، بدون تناسبت با کیفیت آنها، در دستور کار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت قرار گرفت و سیل صدور مجوز انتشار نشریه از سوی هیات نظارت بر مطبوعات در کشور و بخصوص در استان ها و شهرستان های کم برخوردار با بهانه زیبای رعایت عدالت  راه افتاد.

سیاست افزایش بی رویه عناوین مطبوعات در دولت نهم و دهم که مانند بسیاری از طرح های پوپولیستی آن  به خالی شدن محتوای بسیاری از مطبوعات و دور شدن آنها از رسالت و وظایف اصلی شان یعنی آگاهی بخشی و اثربخشی در توسعه موزون جامعه انجامید با روی کارآمدن  دولت یازدهم  هم  جهت آن تغییر چندانی نکرد و این دولت نیز به صدور فله ای مجوز انتشار نشریات ادامه داد، با این تفاوت که شعار این دولت حمایت از بخش خصوصی و جلوگیری از افزایش تعداد نشریات دولتی و بخش عمومی  بود.

گرچه همزمان با توسعه کمی مطبوعات در طول سال های بعد از دولت اصلاحات تا آغاز بکار دولت آقای روحانی حمایت یارانه ای دولت از مطبوعات بخش خصوصی به کمترین میزان و درمقابل حمایت از مطبوعات دولتی و وابسته به بخش عمومی به بیشترین میزان خود رسید، جهت این حمایت در طول سه سال دولت یازدهم تغییر یافت، بطوری که بخش اعظم یارانه های مطبوعات در قالب روش های هوشمند به نشریه های بخش خصوصی تزریق شد و در عوض به تدریج میزان یارانه های مطبوعات دولتی و بخش عمومی کاهش یافت.

حلقه مفقوده در عرصه توسعه مطبوعات

حلقه مفقوده ای که هم دولت نهم و دهم و هم دولت یازدهم در عرصه توسعه مطبوعات برای یافتن آن تلاش نکردند این بود که چرا به رغم این افزایش در عناوین نشریات و تزریق دهها میلیارد تومان از بودجه سالانه کشور به عنوان یارانه به آنها، اکثریت نشریات بخش خصوصی نه تنها در طول این سال ها توسعه پیدا نکردند بلکه یکی پس از دیگری به محاق رکود و یا به تعطیلی کشانده شده اند و تنها معدود مطبوعاتی از بخش خصوصی زنده ماندند که خط مشی و گرایش های سیاسی آنها با دولت های وقت هم سو و هم خوانی داشت.

موضوعی که این دولت ها خیلی دوست ندارند درباره آن صحبت کنند و صرفا به اعلام ارقام نجومی یارانه های پرداختی دولت به مطبوعات و افزایش تعداد مجوزهای انتشار نشریات به عنوان خدمات خود به اصحاب مطبوعات می پردازند و از اعلام عملکرد واقعی و خروجی فعالیت های این خیل عظیم مطبوعات شانه خالی می کنند.

این عملکرد چیست و چرا در هیاهوی روزمره معضلات و مشکلات درهم تنیده و متاسفانه نهادینه شده خود اصحاب مطبوعات از یک طرف و جامعه مخاطب از طرف دیگر، پنهان مانده و فراموش شده است؟

یکی از مهم ترین شاخص های توسعه مطبوعات در هر کشور شاخص تیراژ مطبوعات است که از سوی یونسکو در هنگام اعلام رتبه توسعه انسانی کشورها به آن استناد می شود.

در این خصوص سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات از آمارها و شاخص‌های نازل ایران در رتبه‌بندی جهان در خصوص موضوع آزادی بیان ابراز نگرانی کرده بود.

ماشاءالله شمس‌الواعظین در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب به برخی شاخص‌های ایران در زمینه آزادی بیان در رتبه‌بندی‌های بین‌المللی اشاره کرده و افزوده بود: «در ایران برای هر 65 نفر ایرانی یک روزنامه عرضه می‌شود. این، در مقایسه با شاخص یونسکو ما را در رتبه شصت و ششمین کشور جهان قرار می‌دهد یعنی پس از کشورهایی مانند برمه، سودان و میانمار. در حالی که شاخص حداقلی توسعه یافتگی این است که برای هر 8 نفر یک روزنامه عرضه شود. این حداقل است. یعنی برای جامعه 80 میلیونی باید برای هر 8 نفر یک روزنامه تولید شود تا ما به کف شاخص‌های توسعه در جهان برسیم».

وی ادامه داده بود: «با این وضع هر چه مسئولان دولتی بگویند بی‌فایده است. چرا که دنیا به آمار نگاه می‌کند. تیراژ روزنامه‌ها یک علامت است و نشان می‌دهد افکار عمومی به سیستم اطلا‌ع‌رسانی کشور بی‌اعتماد شده است. در اردیبهشت ماه سال 79 تیراژ روزنامه‌ها در ایران به 8/3 میلیون رسید. با گذشت ده سال از آن زمان و افزایش جمعیت،‌ تیراژ روزنامه‌ها به 2/1 میلیون رسیده است. این خطرناک نیست؟ مخاطب روزنامه‌ها کجا هستند؟ معلوم است که مخاطب به رسانه‌های خارجی گرایش یافته و یکی از علائم از دست رفتن اعتماد ملی به روزنامه‌ها و سیستم اطلاع‌رسانی،  تکثر رسانه‌های فارسی زبان در خارج است». (سایت آفتاب  اول آبان 86)

همچنین مدیرکل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی وزارت ارشاد در سال 1390گفته بود: در حوزه تیراژ روزنامه باید روزانه بیش از ۷ میلیون تیراژ داشته باشیم در حالی که آمار واقعی تیراژ روزانه به زحمت به بیش از ۲ میلیون نسخه می‌رسد.

به گزارش سرای روزنامه نگاران ایران، پدارم پاک‌آیین افزوده بود: از لحاظ تعداد عناوین و آمار کمی مطبوعات، ما از بسیاری از کشورها جلوتر هستیم. البته این آمار علاوه بر این‌ که می‌تواند ظرفیتی برای رقابتی‌تر شدن فضای رسانه‌یی باشد اما نباید مجزا از شاخص‌های دیگری مانند تیراژ سرانه سنجیده شود.

وی ادامه داده بود: ما با داشتن ۵۰۸۶ مجوز رسانه و ۳۲۶۷ نشریه در حال انتشار، آمار بالایی داریم اما از لحاظ تیراژ سرانه با وضعیت مطلوب فاصله داریم چرا که حداقل در حوزه تیراژ روزنامه باید روزانه بیش از هفت میلیون تیراژ داشته باشیم در حالی که آمار واقعی تیراژ روزانه به زحمت به بیش از دو میلیون نسخه می‌رسد.

آمارها دروغ نمی گویند

روزنامه جام جم نیز درمطلب خود با تیتر آمارها دروغ نمی گویند در تاریخ11اردی بهشت 95 نوشت: بیش از 70 روزنامه سراسری داریم که به صورت روزانه چاپ و نشر می شوند، اما شمارگان همه آنها معادل فقط 12 درصد پرتیراژترین روزنامه ژاپنی، یومیوری شیمبون است. در ژاپن شمارگان سه روزنامه روی هم 22 میلیون را هم پشت سر می گذارد و در ایران روزنامه بیرون می آید با 500 نسخه، روزی 500 نسخه.

در صدر روزنامه های پرشمارگان و پرخواننده فقط جراید سرزمین آفتاب تابان حضور ندارند که می توان سراغ گرفت از لیبراسیون فرانسه و بیلد آلمان و یو. اس. تودی آمریکا. این آخری روزانه در یک میلیون و 800 هزار نسخه به چاپ می رسد.

در مجموع کشورهای چین، هند، ژاپن، آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه، روسیه، برزیل و ایتالیا بیشترین شمارگان روزنامه را در دنیا دارند.

این روزنامه در ادامه  با اشاره به اینکه  ژاپنی ها 800 برابر ایرانی ها روزنامه می خوانند و اصولا بیش از 90 درصد مردم ژاپن هر روز روزنامه می خوانند، پرسیده است: چرا با وجود پر تعداد بودن روزنامه ها در کشورمان به نسبت کشورهای دیگر، سطح مطالعه مطبوعات اینچنین نازل و پایین است؟! آیا این جراید پرشمار قابلیت جذب مخاطبان را ندارند؟ دور نیست سال های دهه 60 که هر روز بعدازظهر صف ها شکل می گرفت برای دو روزنامه عصر آن زمان که اتفاقا هنوز هستند یا بعید نیست ایامی که برای مقطعی هر چند کوتاه، روزنامه ها جان گرفتند و شاخه زدند و بعد دوباره به رکود پیوستند.

مطلب جام جم این گونه ادامه یافته است: از 70 روزنامه روزانه در حال نشر در کشور، شاید بتوان حساب جرایدی به تعداد انگشتان دو دست را از بقیه جدا کرد، آن هم در نهایت خوشبینی و مثبت اندیشی که مابقی مطبوعات محتوایی تکراری و بشدت شبیه هم دارند، برآمده از برداشتن خبر و مطلب از روی خبرگزاری ها و سایت های خبری.

به عبارت بهتر، فرآیند تولید در اکثریت قریب به اتفاق روزنامه ها ابتر مانده یا به طور کل به محاق رفته است. همه فعالیت های مربوط به خلق محتوا نهایتا خلاصه می شود در تغییر تیتر خبر یا گزارشی که از روی خبرگزاری برداشته شده و اگر حوصله ای باشد، نگارش لید و سرآغاز و دیباچه ای بر آن.

نهایتا مطلب این روزنامه به اینجا ختم شده است: در اینجا پرسش دومی هم مطرح می شود درباره چرایی وجود و چاپ این همه روزنامه شبیه هم و تکراری و البته بی محتوا. اگر کشوری که در این زمینه پیشرو و به تعبیری پرسابقه ترین است فقط 29 روزنامه دارد، چرا در ایران ما این تعداد به بیش از 70 می رسد؟! اگر چاپ و نشر مطبوعات در کشور، یک فرآیند کاملا مستقل و در حیطه وظایف و اختیارات بخش خصوصی بود، شاید این سوال محلی برای طرح نداشت، اما همه می دانند جراید در ایران با کمک مستقیم و بلاواسطه دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر می شود و هر روزنامه بسته به میزان شمارگانش از سهمیه کاغذ و یارانه های دیگر برخوردار است. پس درآمدن پرهزینه روزنامه هایی بشدت شبیه هم و برگشت خوردن و خمیر شدنشان نوعی اجحاف است به بودجه عمومی کشور.

البته روزنامه جام جم که خود ارگان رسمی صدا و سیما بوده و در زمره مطبوعات متعلق به بخش عمومی محسوب می شود به خوبی به این موضوع واقف است که نتیجه گیری اش در این مطلب، همه داستان نیست و اتفاقا بسیاری از مطبوعات هم هستند که در کنار برخورداری از" کمک مستقیم و بلاواسطه دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" از منابع  دیگر نیز حمایت همه جانبه شده و بدون دغدغه از کاهش تیراژ، برگشت خوردن و خمیرشدن همچنان منتشر می شوند.

 اما آخرین آمار از تیراژ مطبوعات کشور را تابناک در خرداد امسال از قول حسین انتظامی معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این گونه اعلام کرده است: میزان واقعی تیراژ روزنامه ها 900 هزار نسخه است که از این میزان نیز تنها 500 هزار نسخه به فروش می رسد و به عبارتی، نصف تیراژ از روی دکه ها به دفاتر این نشریات برگشت می خورد.

یعنی برای یک جمعیت 80میلیونی در ایران حتی یک میلیون روزنامه نیز منتشر نمی شود، اما برای جمعیت 127میلیونی ژاپن چیزی حدود 72میلیون نسخه روزنامه در هر روز منتشر می شود!                         

این آمارها گویای حقایق تلخ و در عین حال تاسف آوری از روند شکست خورده تلاش های به اصطلاح توسعه مطبوعات در کشور است که دولت ها یکی پس از دیگری با رنگ و لعاب متفاوت انجام دادند! گرچه نقش مجالس نیز در این مسیر بیشتر از دولت ها بوده و در واقع اگر اراده ای در نمایندگان ادوار گذشته برای بهبود وضعیت مطبوعات وجود داشت دولت ها را می توانستند در رسیدن به این هدف مکلف کنند.

امروزه البته با گسترش فضای مجازی و پیدایش شبکه های اجتماعی و رسانه های الکترونیکی، متولیان مطبوعات در کشور، ناکامی ها و کمبودها را در این حوزه به گردن این تغییر می اندازند و به راحتی از زیر بار مسئولیت و پاسخگویی دراین رابطه شانه خالی می کنند.

بدیهی است که این تغییر اجتناب ناپذیر بوده و رسانه های جدید در کشور ما نیز مانند کشورهای دیگر به عنوان یک رقیب قوی برای مطبوعات مکتوب عمل می کنند ولی در همان کشورها  مطبوعات با تیراژ میلیونی همچنان منتشر می شوند.

و آخر اینکه تا زمانی که نگاه به مقوله رسانه ها تغییر نیابد و ساختار رسانه ای کشور مطابق با نیاز امروز جامعه  و در راستای رقابت حرفه ای با رقبای خارجی بازسازی نشود و منافع و مضرات آن،  نه براساس دیدگاه های عوام خواهانه،  بلکه براساس دیدگاه های مبتنی بر علم و تجارب جهانی سنجیده نشود، وضعیت مطبوعات کشور نیز همان خواهد بود که تا کنون بوده است!   

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار