همزیستی نیوز - اگر به گردشگاههای ساحلی علاقه دارید، در باتومی گرجستان جاذبههای متعددی منتظر شماست. این شهر در کنار دریا قرار گرفته و یکی از محبوبترین مقصدهای گردشگری در گرجستان است. این شهر بندری به تنهایی هزاران جاذبهی گردشگری دارد که سلیقههای مختلف را راضی میکند. در این شهر از قدم زدن در گردشگاههای ساحلی و غذا خوردن در رستورانها و کافههای مشرف به دریا لذت میبرید. پارک دلفینها، باغ گیاهشناسی، تلهکابین آرگو، پارک آبی، آکواریوم، کلیساها و پلهای تاریخی، گوشهای از دیدنیهای باتومی هستند. در موزهی باستانشناسی و موزهی هنرهای زیبا میتوانید با تاریخ، فرهنگ و هنر گرجستان آشنا شوید. پارکهای متعددی هم برای تفریحات خانوادگی گردشگران وجود دارد که سر زدن به آنها خالی از لطف نیست.
منبع: کجارو www.kojaro.com
همزیستی نیوز - نتایج شمارش آرای انتخابات پارلمانی انگلیس مشخص کرد که حزب حاکم محافظهکار به رهبری ترزا می، نخستوزیر این کشور اکثریت پارلمانی خود را از دست داد و پارلمان جدید یک پارلمان به اصطلاح "معلق" خواهد بود، چون هیچ حزبی اکثریت را در آن به دست نیاورد.
به گزارش ایسنا، ترزا می قرار است ظهر امروز به وقت محلی برای اعلام آمادگی جهت تشکیل دولت جدید به کاخ باکینگهام برود تا با ملکه انگلیس دیدار کند.
اگرچه جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر خواستار استعفای ترزا می شده اما او گفته اکنون کشور به "ثبات" نیاز دارد و کنارهگیری نخواهد کرد.
ترزا می به امید کسب اکثریت بالاتر، انتخابات پارلمانی زودهنگام را برگزار کرد اما در نهایت این انتخابات بر خلاف پیش بینی او منجر به افزایش کرسیهای حزب مخالف کارگر و کاهش کرسی های حزب حاکم محافظه کار شد.
به گزارش بیبیسی، صبح پنجشنبه رایگیری به منظور انتخاب ۶۵۰ نماینده مجلس عوام پارلمان بریتانیا آغاز شد و نتایج شمارش آرا مربوط به 649 کرسی از مجموع 650 کرسی طی امروز جمعه، نشان داد که حزب حاکم محافظه کار نخواهد توانست به ۳۲۶ کرسی لازم برای برخورداری از اکثریت در پارلمان دست یابد.
تا این لحظه، نتیجه شمارش آرا در 649 حوزه انتخابیه نشان میدهد که حزب محافظه کار با از دست دادن ۱۲ کرسی، تا کنون 318 کرسی کسب کرده و حزب کارگر با به دست آوردن 29 کرسی، تعداد کرسیهای خود را به۲۶۱ کرسی افزایش داده است. حزب ملی گرای اسکاتلند با از دست دادن ۲۱ کرسی به ۳۵ کرسی دست یافته و حزب لیبرال دموکرات با کسب ۴ کرسی، ۱۲ کرسی به دست آورده است. حزب اتحادگرای ایرلند شمالی نیز با کسب ۲ کرسی بیشتر، توانسته است ۱۰ کرسی را کسب کند و سایر احزاب نیز ۲ کرسی از دست داده و در مجموع 13 کرسی به دست آوردهاند. در این میان، حزب شین فین که شماری از کرسیهای ایرلند شمالی را به دست میآورد از حضور در مجلس خودداری میورزد.
حزب لیبرال دموکرات به طور سنتی سومین حزب بزرگ در پارلمان بریتانیا بود اما در انتخابات اخیر، مقام خود را به حزب ملی گرای اسکاتلند واگذار کرد. حزب ملی گرای اسکاتلند، که مواضعی چپگرایانه دارد، با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا مخالف بوده و با اتکا به اینکه اکثر مردم این بخش از بریتانیا نیز خواستار ادامه عضویت در اتحادیه اروپا بودهاند، احتمال برگزاری مجدد همهپرسی استقلال اسکاتلند را نیز مطرح کرده بود. این حزب تنها برای حوزههای انتخابیه اسکاتلند نامزد انتخاباتی معرفی کرده بود.
از لحاظ کسب آرا، حزب محافظه کار ۴۲.۴ درصد و حزب کارگر ۴۰ درصد آرا را به خود اختصاص داده اند که با نتیجه نظرسنجیها که حاکی از پیشتازی قابل توجه حزب محافظهکار بود اختلاف قابل توجهی دارد. جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر، نتیجه انتخابات را پاسخ منفی رایدهندگان به نخست وزیر توصیف کرده و از ترزا می خواسته است از سمت خود کنارهگیری کند.
انتخابات دوره قبلی پارلمان انگلیس در ماه مه سال ٢٠١٥ برگزار شد و حزب محافظه کار به رهبری دیوید کامرون که از سال ۲۰۱۰ رهبری یک دولت ائتلافی با حزب لیبرال دموکرات را در دست داشت، با کسب اکثریت لازم در این پارلمان، توانست دولت جدید را به طور مستقل تشکیل دهد.
از جمله وعدههای کامرون در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۵، برگزاری همهپرسی در مورد ادامه عضویت یا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بود. با اینکه او و بسیاری از اعضای دولت و شخصیتهای سیاسی احزاب مختلف در جریان تبلیغات قبل از همهپرسی از ادامه عضویت بریتانیا حمایت کردند، شرکت کنندگان در همه پرسی به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا - موسوم به برگزیت - رای دادند. با مشخص شدن نتیجه همهپرسی، دیوید کامرون با اعلام اینکه فرد جدیدی باید مسئولیت مذاکره خروج این کشور از اتحادیه اروپا را بر عهده بگیرد، از سمت خود کنارهگیری کرد و حزب محافظه کار ترزا می را به عنوان رهبر حزب و نخست وزیر برگزید.
ترزا می پس از انتصاب به نخست وزیری تاکید کرد که مهمترین موضوع برای دولت او مذاکره برگزیت با بهترین شرایط ممکن است. او پس از کسب موافقت پارلمان برای به جریان انداختن روند مذاکرات خروج از اتحادیه اروپا، اعلام کرد که خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام است، هر چند پیشتر با انتخابات پیش از موعد مخالفت کرده بود. با توجه به اینکه حزب محافظه کار توانسته بود در انتخابات قبلی به شکلی غیرمنتظره به اکثریت کافی برای تشکیل دولت دست یابد و همچنین، اجتناب دولتها از برگزاری انتخابات در شرایط رکودی، برخی از ناظران این تصمیم را مخاطرهآمیز توصیف کردند.
استدلال او این بود که محور قرار گرفتن برگزیت در این انتخابات به معنی آن است که دولت آینده حمایت مردم در مذاکرات را کسب کرده و با قدرت و اعتبار بیشتری در این زمینه پیش خواهد رفت. به همین دلیل، با آشکار شدن نتایج رایگیری در روز جمعه، برخی از سیاستمداران این انتخابات را داوری در مورد موقعیت شخصی ترزا می در سمت نخست وزیر توصیف کرده و گفتند که مسئولیت نتیجه انتخابات متوجه اوست.
حزب کارگر با اختلاف درون-حزبی بر سر رهبری جرمی کوربین مواجه است و در ضمن شباهت دیدگاه آن به حزب محافظه کار در مورد خروج از اتحادیه اروپا همراه با ابهاماتی در مورد موضع رهبر حزب در این زمینه و موقعیت ضعیف در نظرسنجی ها وارد مبارزات انتخاباتی شد و ظاهرا انتظار این بود که حزب محافظه کار با اکثریت بزرگتر به قدرت بازگردد. با این همه، در طول مبارزات انتخاباتی، موضوعات دیگری علاوه بر برگزیت مطرح شد و به خصوص وعده های حزب کارگر برای بهبود امکانات رفاهی و مخالفت با ریاضت اقتصادی از آن جمله بود. با توجه به نتیجه انتخابات، به نظر میرسد که برای رایدهندگان موضوعاتی فراتر از خروج از اتحادیه اروپا اهمیت داشته و برنامه حزب کارگر توانسته است نظر آنان را جلب کند.
نتیجه این انتخابات ابهاماتی را در مورد آینده پدید آورده است. با از دست رفتن اکثریت حزب محافظهکار در پارلمان و ناکافی بودن تعداد کرسیهای حزب کارگر، هیچ حزبی به تنهایی از اکثریت پارلمانی برخوردار نیست و در نتیجه، تنها راه باقی مانده تشکیل دولت اقلیتی یا یک دولت ائتلافی، احتمالا به رهبری حزب محافظه کار است. در صورت تشکیل دولت اقلیت، این دولت باید مورد به مورد خواستار حمایت از لوایح آن در مجلس شود. معمولا حزب اتحادگرای ایرلند به طور سنتی به نفع دولت محافظهکار رای داده است. همچنین، اینکه نمایندگان حزب شینفین، که یک حزب چپگرای ایرلندی است، معمولا از حضور در مجلس خودداری میورزند عملا به تصویب لوایح یک دولت محافظه کار کمک میکند.
در عین حال، با توجه به تاکید ترزا می به لزوم حمایت گسترده مردم برای موفقیت در مذاکرات برگزیت، مشخص نیست که آیا دولت آینده دوامی خواهد داشت یا اینکه برگزاری انتخابات دیگری در آینده نزدیک ضرورت خواهد یافت.
در واکنش به نتیجه انتخابات بریتانیا، یک مقام اتحادیه اروپا گفت که نگران است مذاکرات برگزیت نتواند در موعد مقرر - یازده روز دیگر - آغاز شود. همچنین، نایجل فاراژ، رهبر سابق حزب یوکیپ (استقلال) و از حامیان سرسخت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، گفته نگران آن است که برگزاری همهپرسی دیگری در مورد عضویت اتحادیه اروپا مجددا مطرح شود. در همه پرسی برگزیت در تابستان سال گذشته، ۵۱.۸۹ درصد از رای دهندگان به خروج و ۴۸.۱۱ درصد به ادامه عضویت رای دادند.
پارلمان بریتانیا از دو مجلس عوام و اعیان (لردها) تشکیل شده است. در گذشته، اشراف موروثی که دارای لقب لرد بودند یا کسانی که این لقب را به طور مادام العمر دریافت میکردند، در این مجلس عضویت مادامالعمر داشتند. با اصلاحاتی که در دهههای اخیر در این مجلس صورت گرفته، تنها معدودی از اشراف موروثی به انتخاب همترازان خود عضو این مجلس میشوند و سایر اعضا را اشراف غیرموروثی، یعنی کسانی تشکیل میدهند که این عنوان را برای طول عمر خود دریافت میکنند.
نهاد اصلی قانونگذاری در بریتانیا مجلس عوام است. در این کشور، اعضای دولت باید عضو پارلمان باشند و معمولا نخست وزیر و وزیران اصلی از نمایندگان مجلس عوام هستند. هر شهروند بریتانیایی میتواند به عنوان نامزد نمایندگی مجلس عوام برای یکی از حوزههای انتخابیه ثبت نام کند، اما تمام نامزدها هنگام ثبت نام باید ۵۰۰ پوند را به عنوان سپرده نزد مرکز ثبت نام ودیعه بگذارند. سپرده نامزدهایی که موفق به کسب دست کم ۵ در صد آرای حوزه نشوند به نفع دولت ضبط خواهد شد. عضویت در مجلس اعیان انتصابی است و به توصیه نخست وزیر، معمولا پس از رایزنی و نظرخواهی از جمله رهبران سایر احزاب، و فرمان سلطنتی صورت میگیرد.
در گذشته، نخست وزیر بریتانیا میتوانست هر زمان که صلاح میدانست مجلس عوام را منحل کند اما در سال ٢٠١١ و دوره نخست وزیر دیوید کامرون، قانونی به تصویب رسید که براساس آن دوره قانونگذاری به مدت پنج سال تثبیت شد هر چند در صورت رای عدم اعتماد مجلس به دولت یا رای اکثریت دو سوم نمایندگان مجلس عوام به انحلال پارلمان، میتوان پارلمان را منحل کرد.
طبق قوانین بریتانیا، انتخابات پارلمانی باید ظرف ٢٥ روز کاری (منهای تعطیلات آخر هفته و سایر تعطیلات) از تاریخ انحلال یا پایان دوره قانونگذاری مجلس قبلی صورت گیرد و انتخابات فعلی در پی اعلام تصمیم ترزا می برای انحلال پارلمان و تصویب لایحه انحلال پارلمان در پارلمان در روز ١٩ آوریل برگزار شده است. در پی تصویب لایحه انحلال پارلمان، روز ۳ مه نخست وزیر فرمان ملکه برای انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات جدید در روز ۸ مه را دریافت کرد.
همزیستی نیوز - علیرضا خراسانی در وبلاگ خود نوشته است: جمعکردن ایرانیها دورِ هم و مدیریت زمان برای یک تور علمی-تفریحی کار آسانی نیست چرا که دو پادشه در یک اقلیم نمیگنجد چه برسد به 17 الی 18 پادشاه که یک هفته باید کنار هم باشند!
متأسفانه پرواز مستقیم به کره علیرغم مراودات زیاد اقتصادی وجود ندارد و برای چرخاندن لقمه دور دهان باید به امارات- چه هواپیمایش و چه خاکش- تکیه کرده و ازآنجا پرواز خستهکننده 8-9 ساعته را انجام داد.
در فرودگاه سئول با مسئولان کرهای تور آشنا میشویم که بیتا - خانم کرهای فارغالتحصیل روابط بینالمللی دانشگاه تهران - مسئول هندل کردن سفر و آشنا کردن ما با مردم و فناوریهای الجی است.
بیتا با یک تیم ناسازگار مواجه شده است که یکی دنبال چینج کردن دلار به وون (واحد پول کره) است و یکی جای دیگر رفته و ...
همان ساعت اول با لهجه شیرینش میگوید ما کرهای ها یک مثال درباره ایرانیها میزنیم. هر کاری میکنم که مثال چیست نمیگوید اما از تنبلی و ... حرف میزند و میگوید هر وقت ما میخواهیم یکی را مثال بزنیم در این مورد، به ایرانیها حواله میدهیم!
خوب، همان لحظه ضربه کاری را خوردیم! البته ما خودمان هم میدانیم که ملتی هستیم که سردرگمیم و همهچیز داریم و میخوابیم و میخوریم و کار نمیکنیم و غر میزنیم و ... اما نمیدانستم ضربالمثل هم شدهایم!
بدون اینکه به من بر بخورد، مسئولیت مستقیم تمام خصوصیات اخلاقی هموطنان را برعهدهگرفته و پس از نیم ساعت تأخیر، در آغاز برنامه بهسوی اهداف تعیینشده میرویم.
سوار بر اتوبوس وی-آی-پی بهسوی رستوران رفته و بعد بهسوی هتل میرویم.
شب بود و چیزی دیده نمیشد اما اولین چیزی که نظرم را جلب کرد این بود که تابلوهای راهنمایی اغلب تکزبانه بوده و بهندرت تابلوی کرهای- انگلیسی دیده میشد، منهای محله آمریکاییها که نزدیک رستوران بود و پر از واژههای غربی!
مگر کره یک کشور بینالمللی نیست؟ پس چرا انگلیسی حرف زدن مردمان کوچه و خیابانش کم است؟
مثل همه کشورها قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت میکردند و دوباره غصه خوردم که چرا ما اینجوری نیستیم؟ و داستان تکراری فرهنگ و ...
معماری شهری سئول تفاوت بزرگی با تهران دارد و آن پیاده روهایی است که بسیار عریض بوده و خودروها و موتور می توانند پارک کرده و مردم هم عبور کنند. ابن نوع معماری سبک زندگی خاصی نیز در پایتخت ایجاد کرده است.
کرهای ها روشن هستند و سبز که رنگ سبز را در اوج خلاقیت در معماری خود بکار بردهاند، تقریباً هر مسافری که وارد فرودگاه اینچئون میشود نمادی از این سبزی را هنگام گرفتن ساک و چمدان خود میبیند و در شهر نیز سبزی و طراوت موج میزند.
تقریباً سئول هم جمعیت تهران است اما آن کجا و این کجا!
صبح روز بعد به برج دوقلوی ال جی میرویم که نمادی مدرن را در بر میگیرد و اولین چیزی که نظرم را جلب میکند، ایستادن کارمندان در صف کارت زنی بهطور منظم است که البته ما را به صورت اختصاصی از جلوی آنها عبور میدهند تا بتوانیم به طبقه 15 برویم.
هنگام ورود با کلمه سیگنیچر روبرو میشوم که بخشی از استراتژی جدید الجی است تا زندگی ما را با محصولاتش هوشمندتر کند. سیگنیچر فرهنگ جدید هوشمندتر شدن زندگی ما با محصولات جدید است تا بتوانیم از محل کار، داخل یخچال را دیده و دستور خرید اقلام لازم را آنلاین سفارش دهیم. سری جدید بخشی از توسعه اینترنت اشیاء است که الجی دنبال میکند و با کمک هوش مصنوعی گوگل میخواهد ما با دستور صوتی لوازمخانگی خود را مدیریت کنیم.
الجی سیگنیچر کلاس جدیدی از دیزاین و طراحی را در بر میگیرد که تجربه زندگی متفاوت را به ارمغان میآورد.
گفتم مدیریت یاد این نکته در سفر افتادم که این کلمه در کره با ایران فرق دارد. مدیریتی که در الجی دیدم مبتنی بر شایستهسالاری بود. هر کس امتیاز بیشتری برای خلق و تولید محصولات جدید داشته باشد به مدیریت میرسد و چرخهای از موفقیت زنجیرهای را میبینیم که حاصلش بالاتر بودن درآمد یک کمپانی مانند الجی (129 میلیارد دلار) از درآمد نفت کل مملکت ما میشود.
هرگز حاضر نیستم در این زمینه آنها را با خودمان مقایسه کنم. فقط به خودم میگویم بیخیال@
الجی از 1958 شروع کرده و حالا با داشتن 71 کمپانی و 75150 نیروی کار در جهان یکی از موفقترینها است.
برداشتی که من از شعار Life's Good الجی کردم این بود که برای زندگی بهتر باید ابداع کرد و اگر این ابداع به دلایلی راضیکننده نباشد، باید آن را تغییر داد تا به مطلوب موردنظر رسید. این فلسفه را در گوشی جی 5 ماژولار الجی در سال 2016 و تغییر به مدل کلاسیک جی 6 در سال 2017 دیدم.
الجی مدیریت سبز محیط زیستی را در تمامی محصولات خود رعایت کرده و حالا در سیگنیچر با ترکیب فناوریهای هوشمند، اجازه باز شدن درب یخچال را بهصورت خودکار با قرار گرفتن جلوی آن داده است و این یعنی زندگی خوب!
از سوی دیگر لباسشویی دوقلو با نویز کمتر، مصرف انرژی پایین ترو مدیریت آن با گوشی هوشمند قابلتوجه بود که در بازدیدمان آن را به خوبی لمس کردیم.
الجی با پلتفرم مجهز به سنسور SmartThinQ و شراکت با گوگل و آمازون، سعی کرده است سری سیگنیچر را هوشمندتر از قبل سازد و این کار با افزودن دستورات صوتی دیجیتالی امکانپذیر شده است.
سیاست این کمپانی کرهای این است که محصولات جدید را در بازارهای بزرگی مانند آمریکا تست کرده و سپس وارد بازارهایی مانند ایران کند. از سوی دیگر استراتژی تفاوت قیمت را در الجی بدون افت کیفیت شاهد هستیم، چراکه آنها میدانند قدرت خرید ایرانیها مانند آمریکاییها نیست و به همین خاطر ضمن بومیسازی محصولاتی مانند سولاردوم پرشیا در ایران، آن را پرفروشترین هم کرده است.
الجی حتی برای محصولات غیرهوشمند نیز هاب مخصوص ساخته تا بتوان لوازمخانگی قدیمی را نیز هوشمند کرد.
درنهایت در نقشه راه تا سال 2020 ترکیبی از لوازمخانگی وای فای، دستورات صوتی دیجیتال و هوش مصنوعی باید بهسوی محصولات جدید متصل به اینترنت اشیاء حرکت کرد و درنهایت الجی بهروزی فکر میکند که همهچیز به همهچیز وصل شود.
بازدید از خط تولید کارخانه Changwon نیز خالی از لطف نبود و ما را با جدیدترین سیستم کارخانهای تولید آشنا ساخت که نمونه آن به صورت انتقال فناوری در ایران احداث شده است.
در طول مسیر نکاتی را دیدم که می تواند از دید یک ایرانی حائز اهمیت باشد:
اول اینکه اغلب ماشینها شیشه دودی داشتند (غیر از وسایل نقلیه عمومی) و این مورد را در سایر کشورها به این شدت و حدت ندیده بودم. تقریباً غیر از وسایل نقلیه عمومی، اغلب خودروها دودی بودند که ممکن است به فرهنگ سکوت و خزیدن در خلوت و حفظ حریم خصوصی شهروندان مربوط باشد.
کرهای ها را پارسال کف خیابان و هنگام تظاهرات علیه رئیسجمهور وقت، خانم پارک دیده بودم که چگونه درحالیکه برف میآمد، در سکوت وسط خیابان نشسته بودند. بخشی از ماجرا مربوط به پرداخت 3 میلیون دلاری یکی از نزدیکان خانم پارک بود که وارد جزییات نمیشوم اما واقعاً 3 میلیون دلار باعث شد تا دولت خانم پارک محاکمه و رفتنی شود.
نکته بعدی که متوجه شدم اینکه کرهای ها وقتی عصبانی میشوند، سکوت میکنند و کظم غیظ میکنند! آنها به اخلاقهای توصیهشده ما بیشتر عمل میکنند تا حرف بزنند و اگر سکوت و آرامش و حفظ حریم خصوصی را کنار هم قرار دهیم میتوانیم نمونه یک رفتار باوقار در خیابان را از یک کرهای ببینیم.
البته این را هم دیدم که برخی مردم ماسک سیاه بر صورت داشتند!
وقتی پرسیدم اعلام کردند که مُد شده است و داستانش به این موضوع بر میگردد که برخی افراد مشهور و سلبریتی ها توسط برخی کنکاش میشوند و به همین دلیل افراد مشهور از ماسک استفاده میکنند که این موضوع کمکم تبدیل به مد در نسل جوان شده است.
دلایل دیگر برای ماسک زدن را بررسی نمیکنیم اما همینکه نسل جدید در حال تغییر است قابلتوجه میشود، چراکه مردم خانه و منازلشان را معمولاً درجایی اختیار میکنند که مدارس بهتری داشته باشد تا فرزندانشان تربیت بهتری پیدا کنند و به همین خاطر مناطق گرانقیمت جاهایی است که سیستم آموزشی بهتر هم دارد. بگذریم از اینکه به خیابان تهران هم در سئول سر زدیم که بهترین منطقه پایتخت محسوب شده و نام این خیابان باافتخار تهران است تا بفهمیم روزگاری هم نام ما در کره طنینانداز بوده است.
کره بهعنوان یکی از 35 کشور عضو OECD با نرخ 19 درصد سیگار روزانه در سال 2013 مواجه شد و قانون منع کشیدن سیگار در مکانهای عمومی و.. را (تخطی کنندگان 100 وون جریمه میشوند) اجرا کرد اما چندین مورد به چشم خودم دیدم که جلوی ساختمانهای اداری و ... در خیابان سیگار میکشیدند و با خودم گفتم شاید این مکانها استثنا باشد.
یکی دیگر از نکاتی که نظرم را جلب کرد وجود یک گیره نگهدارنده کری-یر کودک جلوی توالت عمومی در فرودگاه بود. همانطور که در عکس میبینید مادر میتواند کودک را آویزان کرده و به دستشویی رفته و برگردد، بدون اینکه بچه آلوده شود یا مادر بهزحمت افتد یا کودک دزدیده شود یا دهها چیز دیگر که به مغزم خطور کرد که اگر این آیتم در ایران بود چه میشد؟...
به فروشگاه مرکزی الجی رفتیم که آن سویش فروشگاه مرکزی سامسونگ بود و رقابت این دو بدون توقف در پایتخت ادامه داشت. گرانتر بودن محصولات الجی در فروشگاه مرکزی در مقایسه با کشور خودمان اولین چیزی بود که با دیدن اتیکت قیمتها شوکهمان کرد و آنها توضیح دادند که سطح درآمد مردم کره با ایران فرق دارد و لذا قیمتها نیز فرق دارد. البته برخی محصولات مانند لپتاپ و.. ساخت الجی دیدیم که در ایران ندیده بودیم و مدیران ایرانی الجی قول دادند که سایر محصولات خوب الجی بهزودی در ایران باقیمت معقول عرضه شود.
در شهر این نکته را نیز متوجه شدم که ایستگاههای اتوبوسشان خیلی مدرن نبود و تقریباً وضعیت مشابه ایران داشتند با این فرق که اتوبوسهای شان دود نمیکرد!
ساختمانسازیهای هردمبیل هم ندیدیم و حتی ساختمانهای در حال ساخت بدون شلوغ پلوغی و راهبندان ساخته میشدند و دکوراسیون شهری را برهم نزده بودند که در عکس زیر مشاهده میکنید.
بهسوی رستوران حرکت کردیم و در طول مسیر چیزی نظرم را جلب کرد.
درختان کنار جاده از سه یا چهار طرف با چوب بستهشده بودند. همانطوری که در تصاویر میبینید اغلب درختان بدین روش با اهداف چندمنظوره حصاربندی شده بودند: هم هنگام وزش شدید باد نمیشکستند، هم بهصورت اصولی رشد میکردند، هم زیبایی خاصی به خود گرفته بودند و هم کسی از آنها آویزان نمیشد و ....دهها دلیل دیگر...
روز بعد در برج دوقلوی الجی مصاحبهای با آقای اسکات جونگ قائممقام و مدیر آسیا-خاورمیانه الجی داشتیم که بسیار مفید بود.
آقای جونگ باقدرت و نبوغ خود مدیریت این بخش را در دست گرفته و سود الجی را بالابرده است تا با ساخت محصولات جدید به این استراتژی تداوم بخشد.
وی از بازار بزرگ ایران بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی الجی نام برد که بهزودی محصولات سیگنیچر را دریافت خواهد کرد و در درازمدت این کمپانی کرهای قصد احداث کارخانجات بیشتر در ایران را دارد تا به انتقال تکنولوژی دست بزنند.{لینک}
در جزیره زیبای ججو که بودیم متوجه مزرعه پرورش اسب شدم و درخواست کردم تا بتوانیم اسبسواری کنیم اما با تعجب به من گفته شد این اسبها مصرف خوراکی دارند. مردم کره گوشت اسب نمیخورند اما ظاهراً در این جزیره بخشی از گوشت نزدیک گردن اسب مصرف خوراکی دارد که با سس سوی و روغن سیسامی خورده میشود.
در آبشار جیونگ بنگ بهعنوان مرکز توریستی، اوج مدیریت گردشگری را دیدم. معماری صحیح راه برای ورود و خروج به آبشار، قرار دادن تابلوهای احتیاطی، جلوگیری از فروافتادن سنگریزه و اجسام خطرناک از لبه کوه به روی توریستها، نوشتههای دو زبانه برای در نظر گرفتن شرایط رفتوآمد بهسوی آبشار؛ همه و همه باعث شد تا بفهمم چرا ما نمیتوانیم مدیریت گردشگری خوبی در کشور خود داشته باشیم، چراکه ریزترین و الفبای گردشگری را بلد نیستیم چه رسد به مدیریت میلیونی توریسم در کشور بهاصطلاح باستانی ایران با 80 میلیون ادعا برای رئیس شدن!
هنگام بازگشت به سئول چرخی در شهر زدیم. کرهای ها رئیسجمهور جدید خود را انتخاب کرده و آرامش در همه جای شهر حکمفرما بود. جلوی یک مرکز مذهبی بزرگ (مانند سازمان خیریه و اوقاف) پیرمردی را دیدیم که بادبزن رنگ میکرد و میفروخت و از این راه خرج خود را در میآورد.
شاید بتوان او را تنها گدای کرهای خواند که ما دیدیم. آنوقت ما افتخارمان این است که جلوی تلویزیون نشسته و به مردم وعده دهیم که میخواهیم یارانه مردم را چند برابر کنیم!
چرا بهجای تشویق مردم بهکار و تلاش، آنها را متوقع میکنیم؟
چرا نمیخواهیم کارکنیم و بعد پولدار شویم؟
چرا نافمان را با دروغ بریدهاند؟ و سمبل تنپروری و ضربالمثل کرهای ها شدهایم؟
آیا با خوردن و خوابیدن میتوانیم درآمد یکی از شرکتهای پتروشیمی خود را 129 میلیارد دلار کنیم؟
آیا با فحش دادن به عالم و آدم میتوانیم گردشگری را توسعه دهیم؟
آیا با فراری دادن سرمایههای بزرگ میتوانیم در دنیا سربلند شویم؟
کرهای ها کار میکنند و حرافی نمیکنند و به همین دلیل در سکوت پیشرفت کردهاند و ما فقط ادعاهایمان گوش فلک را کر کرده است و به قولی هنوز در توهم هستیم که فقط ما بهشت میرویم و دیگران به جهنم! حال اگر کمی چشمانمان را بازکنیم میفهمیم که تَهِ دنیا هستیم. ..
اینفوگرافیک زیر برنامههای ال جی برای یک زندگی هوشمندتر را در آینده نزدیک روشن میکند.
همزیستی نیوز - عضویت در یک دانشگاه نخبهپرور میتواند آینده زندگی و موفقیت فرد را تضمین کند و با تاثیری که میگذارد میتواند درهای شرکتهای بزرگ دنیا را به روی دانشجویانش باز کند. دانشگاههای برتر دنیا اغلب پول زیادی در ازای خدماتشان مطالبه میکنند، بنابراین دانشجویان باید دانشگاهی را مورد انتخاب قرار دهند که در عین برتر بودن برایشان مقرون به صرفه باشد.
به گزارش ایسنا و به نقل از یونیورسیتی هرالد، برترین دانشگاهها در مقایسه با دانشگاههای متوسط معمولا شهریه بیشتری دریافت میکنند. شرکتها به دنبال کسانی هستند که در یک محیط با ثبات تحصیل کرده باشند، جایی که با برترین ذهنها و شخصیتها پرورش یافته باشند.
در ذیل 10 انتخاب برتر ممکن در 10 کشور مختلف برای دانشجویان خارجی ذکر شده است.
1. دانشگاه هاروارد آمریکا
هزینه تحصیل در این دانشگاه، سالانه حدود 45 هزار و 278 دلار است. دانشگاهی که در سال 1636 تاسیس شده است و از بالاترین استانداردها برخوردار است. این دانشگاه یکی از باکیفیتترین امتحانات ورودی را دارد که این بدان معنی است که مدیران این دانشگاه بهترین بهترینها را انتخاب میکنند.
2. دانشگاه آکسفورد انگلستان
شهریه این دانشگاه حدود 27 هزار و 753 دلار در سال است. این دانشگاه قدیمیترین دانشگاه انگلیسی زبان دنیا و دومین دانشگاه قدیمی دنیاست. شهرت این دانشگاه در علوم سیاسی، بازیگری، شعر و ادبیات و روزنامهنگاری است.
3. موسسه تکنولوژی فدرال سوییس
تحصیل در این موسسه، سالانه تنها 1320 دلار هزینه در بر دارد. موسسه فدرال سوییس آموزشگاهی برای فراگیری علم، تکنولوژی، مهندسی و ریاضیات است. این موسسه دارای دو شعبه در شهرهای لوزان و زوریخ میباشد.
4. دانشگاه تورنتو کانادا
شهریه این دانشگاه 31 هزار دلار در سال است. رشتههای مهم این دانشگاه حسابداری، باستانشناسی، هنر و فضانوردی است.
5. موسسه سلطنتی تکنولوژی سوئد
هزینه تحصیل در این موسسه چیزی حدود 23 هزار دلار در سال میباشد. رشتههای تخصصی این موسسه مهندسی و تکنولوژی است. این موسسه رتبه اول در شمال اروپا را دارد.
6. دانشگاه دولتی لومونوسوف روسیه
دانشجویان با پرداخت سالیانه تنها 5000 دلار میتوانند تحت آموزش باکیفیتی قرار بگیرند. این دانشگاه به دلیل دارا بودن بلندترین ساختمان آموزشی در دنیا شهرت دارد. اینجا همچنین مقر دورههای بینالمللی جمعیتشناسی یونسکو، مرکز بینالمللی لیزر و مرکز بینالمللی بیوتکنولوژی است.
7. دانشگاه سوربن فرانسه
برای حضور در دانشگاه سوربن متقاضیان باید تنها 280 دلار در سال بپردازند. دانشگاهی که در شهر رویایی پاریس واقع شده است و از سال 1970 مشغول به فعالیت است. دانشگاه سوربن بعد از اینکه دانشگاه پاریس به دلیل فعالیتهای دانشجویی در سال 1968 بسته شد به عنوان جایگزین اصلی این دانشگاه در نظر گرفته شد.
8. دانشگاه ملی استرالیا
دانشگاه ملی استرالیا یکی از محبوبترین دانشگاههای دنیاست که برای انجام تحقیقات 27 هزار دلار سرمایه در اختیار محققان قرار میدهد. این بودجه اخیرا به یک پژوهش بزرگ راجع به نهمین سیاره اسرارآمیز منظومه شمسی(پلوتو) اختصاص داده شده است.
9. دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ آلمان
این دانشگاه ارزانترین انتخاب این لیست با شهریه 124 دلار در سال است که برنامههای آموزشی آلمان و اروپا را پوشش میدهد. این دانشگاه یکی از مشهورترین دانشگاههای آلمان است.
10. دانشگاه بولونیا ایتالیا
آخرین دانشگاه این لیست دانشگاه بولونیا است. هزینه تحصیل در این دانشگاه سالانه حدود 1000 دلار است. این دانشگاه قدیمیترین دانشگاه دنیاست و دارای رتبه 208 در آخرین ردهبندی دانشگاههای جهان است.
همزیستی نیوز - رمان جدید «هاروکی موراکامی» شب گذشته روانه بازار کتاب شد و هواداران او باز هم شب در صف ایستادند تا بتوانند اولین نسخههای آن را خریداری کنند.
به گزارش ایسنا، «استریتز تایمز» نوشت: هواداران پروپاقرص «هاروکی موراکامی» پنجشنبه شب را پشت در کتابفروشیهای این کشور صف بستند تا بتوانند «قتل یک افسر شوالیه»، جدیدترین رمان این نویسنده سرشناس ژاپنی را بخرند.
کتابفروشیهای بزرگ ژاپن برنامهای شبانه را برای عرضه اولین نسخههای این رمان تدارک دیده بودند و تا ساعتهای اولیه شب برای خرید کتابخوانهای ژاپنی باز بودند.
«شینچوشا» ناشری است که رمان جدید «موراکامی» را در توکیو عرضه کرده است. شب گذشته در همسایگی کتابفروشیهای محل عرضه کتابهای این انتشارات، مملو از طرفداران کارهای «موراکامی» بود.
«موراکامی» مشهورترین نویسنده حال حاضر ژاپن است که کتابهایش تاکنون به ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده است. کتاب جدید این رماننویس در دو جلد با عنوان «ایدههای در حال ظهور» و «استعاره برانگیزاننده» به چاپ رسیده است.
یکی از هواداران او که شب گذشته را در صف ایستاده بود، گفت: من یک خواننده سفت و سخت هستم و قصد دارم همین امشب این کتاب را بخوانم تا بتوانم نظرم را درباره آن در توییتر منتشر کنم.
جوانی که یکی از اولین نسخههای «قتل یک افسر شوالیه» را دریافت کرد، نیز گفت: من درباره این کتاب خیلی هیجانزده بودم. امشب تا هرکجا که بتوانم در قطار به سمت خانه و تا وقتی که بیدار باشم، میخوانم.
هنوز جزییاتی درباره موضوع این رمان منتشر نشده و «موراکامی» به خوانندگانش اعلام کرده میخواهد خودشان موضوع این اثر را کشف کنند. سخنگوی انتشارات «شینچوشا» در اینباره به «فرانس پرس» گفت: نویسنده به ما گفته است که میخواهد خوانندگانش خود این کتاب را کشف کنند، بدون اینکه پیش از انتشار درباره آن چیزی بدانند. به همین خاطر است که ما هم تصمیم گرفتیم تا زمان چاپ چیزی درباره آن نگوییم. حتی در داخل کشور هم افراد خیلی کمی به این اثر دسترسی داشتند.
انتشارات «شینچوشا» تاکنون یک میلیون و ۳۰۰ هزار نسخه از این کتاب ۲۰۰۰ صفحهای را در دو جلد منتشر کرده است. هنوز تاریخی برای ترجمه رمان جدید «موراکامی» اعلام نشده است.
خود این نویسنده طی مراسمی برای دریافت جایزه در دانمارک، گفت: «قتل یک افسر شوالیه» رمانی طولانیتر از «کافکا در کرانه» است، اما از رمان «۱Q۸۴» کوتاهتر است. این یک داستان خیلی عجیب است.
«NHK» شبکه دولتی تلویزیون ژاپن دو ساعت پیش از انتشار اولین نسخههای این کتاب، برنامهای را روی آنتن برد و به "پدیده هاروکی موراکامی" پرداخت.
«هاروکی موراکامی» بیشتر کتابهایش را به سبک سوررئال به نگارش درآورده است و آثارش تاکنون به بیش از ۵۰ زبان برگردانده شدهاند. هر سال نام این نویسنده به عنوان یکی از نامزدهای نوبل ادبیات بر سر زبانها میافتد، اما او هنوز موفق به کسب این افتخار نشده است.
این چهره ادبی که متولد ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ است و به تازگی وارد ۶۸ سالگی شده، نویسندگی را پس از پایان تحصیلات دانشگاهی و راهاندازی یک کلوب جاز در توکیو شروع کرد. رمان عاشقانه «جنگل نروژی» او که در سال ۱۹۸۷ منتشر و به اثری پرفروش تبدیل شد، او را به عنوان یک ستاره ادبی به شهرت رساند. «۱Q۸۴ » طولانیترین رمان «موراکامی» است که سال ۲۰۰۹ در سه جلد به زبان ژاپنی چاپ شد.
«سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» آخرین رمان او پیش از «قتل یک افسر شوالیه»، در سال ۲۰۱۳ روانه بازار شد و با استقبال زیادی مواجه شد. پس از آن مجموعه داستان کوتاهی با نام «مردان بدون زنان» در سال ۲۰۱۴ از این نویسنده منتشر شد.
همزیستی نیوز - فروش کتابهای ضدآرمانشهری با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» و نگرانی آمریکاییها از آینده کشورشان، افزایش چشمگیری پیدا کرده؛ گویی مردم میخواهند بدانند سرانجام کارشان با وجود یک حاکم مستبد به کجا ختم میشود.
به گزارش ایسنا، با گذشت همین زمان کوتاه از رئیسجمهور شدن «ترامپ»، آثاری همچون «۱۹۸۴»، «قصه ندیمه» و «دنیای قشنگ نو» صدرنشین فهرست پرفروشترینها شدهاند.
«کلین کانوی» مشاور رسانهای «دونالد ترامپ» چند هفته پیش در سخنرانی خود از اصطلاحات «جورج اورول» در رمان مشهور «۱۹۸۴» استفاده کرد و همین جرقهای شد برای صدرنشینی دوباره این کتاب در جدول پرفروشها.
«میچیکو کاکوتانی» در «نیویورک تایمز» مقالهای درباره این رمان ضدآرمانشهری با عنوان «چرا خواندن «۱۹۸۴» در سال ۲۰۱۷ یک ضرورت است؟» به چاپ رساند. پس از آن، نشریه «نیو ریپابلیک» اشاره کرد که این تنها اثری نیست که در این برهه ارزشمند است و باید خوانده شود. «ژوزفین لیوینگستون» نوشت که کتاب «کافکا»، «محاکمه» هم اثر خوبی در این زمینه محسوب میشود.
کتابهای زیادی درباره نظارت رسانهها، کنترل نشر اطلاعات و تناقضهای رهبران سیاسی نوشته شده است. اگر شما هم «۱۹۸۴» را خواندهاید و به دنبال رمانهایی با همین تم هستید، میتوانید به لیستی که «هافینگتون پست» از داستانهای ضدآرمانشهری واقعگرایانه تهیه کرده است، نگاهی بیاندازید:
«تزار عشق و تکنو» نوشته «آنتونی مارا»
مجموعه داستان «تزار عشق و تکنو» که «آنتونی مارا» در سال ۲۰۱۵ منتشر کرده، شامل داستانهایی است که در دورههای مختلف روایت میشوند. این اثر نشان میدهد چگونه تاریخ، برخی حقایق را فرسوده میکند و از بین میبرد و برخی دیگر را به حال خود رها میکند. اولین داستان این مجموعه نمونهای ملموس از پرداختن به تم سانسور است؛ شخصیت اصلی داستان در دوره «ژوزف استالین» در ادارهای کار میکند که وظیفهاش، پاک کردن چهرهها از نقاشیها و روزنامههاست. وقتی او با چهره آشنای یک بالرین روبهرو میشود، کارش را به درستی انجام نمیدهد و این تمرد عواقبی را برایش دربردارد...
«مبادله کلمات» نوشته «آلنا گریدون»
ضدآرمانشهری که «آلنا گریون» در کتاب «مبادله کلمات» توصیف کرده، تفاوت چندانی با آنچه ما در ذهنمان داریم، ندارد و همین باعث ترسناکتر شدن آن میشود. یک بیماری عصبی، بدن افرادی را که از تکنولوژی استفاده میکنند عفونی میکند و باعث میشود آنها دیگر نتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنند. کتابخوانها کم و بیش از ابتلا به این بیماری ایمن هستند.
«هیاهوی زمان» نوشته «جولین بارنز»
«هیاهوی زمان» جدیدترین اثر «جولین بارنز» رماننویس انگلیسی برنده «من بوکر» و «فمینا» است که در سال ۲۰۱۶ روانه بازار شد. این اثر تم ضدآرمانشهری ندارد، اما داستان زندگی یک هنرمند را در حکومتی دیکتاتوری روایت میکند. «دیمیتری شوستاکوویچ» آهنگساز متوجه «استالین» نمیشود، تا اینکه این دولتمرد مستبد افکار منفی خود را درباره موسیقی او به وضوح بیان میکند. او کشته یا تبعید نمیشود، بلکه به اجبار در شرایطی قرار میگیرد که باید نماینده ایدهآلهای حکومت شوروی شود. این رخداد باعث میشود «شوستاکوویچ» از خود بپرسد، ارزش کدام یک بیشتر است: زندگی یا هنرش؟
«الفبای شعلهور» نوشته «بن مارکوس»
«الفبای شعلهور» دومین رمان «بن مارکوس» آمریکایی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. موضوع این کتاب ادبیاتی است که نوجوانان در قبال بزرگسالان به کار میگیرند. اما این یک داستان معمولی نیست؛ در «الفبای شعلهور»، نوجوانان با کلماتی که استفاده میکنند میتوانند از لحاظ فیزیکی خسارتهایی به والدین خود وارد کنند. در ادامه این شرایط، مسائل نابسامانی روی میدهد و آزمایشهای مختلفی صورت میگیرد. در این میان، «سم» قهرمان داستان «مارکوس»، وارد عمل میشود و به دنبال درمانی برای این مسأله میگردد. کل این داستان میخواهد بگوید کلمات هم درست مثل اعمال میتوانند به دیگران آسیب برسانند.
«دایره» نوشته «دیو اگرز»
«دایره» به قلم «دیو اگرز» از آن رمانیهایی است که مورد توجه سینماگران قرار گرفته و فیلم اقتباسی آن قرار است تا پایان سال جاری میلادی اکران شود. «اما واتسون»، «تام هنکس» و «جان بویگا» از بازیگران این پروژه سینمایی هستند.
موضوع این فیلم درباره سانسور است. وقتی میخواهیم از سانسور حرف بزنیم، شهروندان درستکاری را تصور میکنیم که در یک حکومت خفقانآور دست به هر کار خلاقانهای میزنند تا حرفهایشان را به گوش دیگران برسانند. اما در رمان «دایره» این نویسنده برنده جوایز «مدیسی» و «ایمپک دوبلین»، مقوله سانسور خیلی پیچیدهتر از این است. در این کتاب سیستمی با ترکیب گوگل و فیسبوک شکل میگیرد که در آن، بیان آشکار همه چیز بر شخصیسازی اطلاعات برتری دارد و نتیجه آن چیزی نسیت جز خودسانسوری.
«داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» نوشته «گری اشتاینگارت»
«داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» رمانی است از «گری اشتاینگارت» نویسنده روسی ـ آمریکایی که بیشتر به نگارش طنز انتقادی شهرت دارد. ممکن است نام «داستان عاشقانه واقعی خیلی غمگین» شما را به یاد «۱۹۸۴» جورج اورول نیاندازد، اما باید بدانید این داستان درباره جامعهای در آینده است که در آن همه منابع و ابزارهای شخصی و روابط، تحت نظارت قرار دارند و داشتن هرگونه ارتباط نزدیک غیرممکن است.
«پسر یتیم ارباب» نوشته «آدام جانسون»
نویسنده کتاب «پسر یتیم ارباب» که سال ۲۰۱۳ جایزه ادبیات داستانی «پولیتزر» را برد، «آدام جانسون» آمریکایی است. او در این رمان شرایط متناقضی را در کره شمالی توصیف کرده؛ دولت این کشور به مردم اعلام میکند قرار است کاری را انجام دهد، اما در واقع کار دیگری انجام میدهد. این تاکتیکی است که باعث میشود شهروندان به دریافتهای شخصی خود از واقعیت تردید کنند.
«شب مادر» نوشته «کورت ونهگات»
«شب مادر» را «کورت ونهگات» در سال ۱۹۶۱ به چاپ رساند. این رمان درباره نمایشنامهنویسی ضدسیاست است که در آمریکا به دنیا آمده و در آلمان بزرگ شده. او در زمان جنگ جهانی دوم در آلمان میماند و به کمپین تبلیغاتی نازیها میپیوندد. بعدها به آمریکا برمیگردد و سرانجام به نماد برتریطلبان سفیدپوست تبدیل میشود. «ونهگات» درست مثل «ریشآبی»، این کتاب را به گونهای نوشته که انگار در حال روایت خاطرات خودش است.
همزیستی نیوز - آلمان را میتوان یکی از سختگیرترین کشورها در زمینه ایزوله تصمیمات پولی از انگیزههای دولتی و سیاسی دانست؛ واقعیتی که بهخوبی در شاخصهای جهانی منعکسکننده استقلال بانک مرکزی نیز انعکاس یافته است. وسواس در لزوم استقلال بانک مرکزی از تصمیمات دولتی ریشه در فوبیای سیاستگذاران آلمانی از شرایط ابرتورمی تجربهشده در این کشور در سالهای پس از جنگ جهانی اول دارد.
روزنامه «دنیای اقتصاد» پس از این مقدمه، در گزارشی، ضمن انعکاس تصویر آلمان در شرایط ابرتورمی به جستوجوی پاتک سیاستگذاران آلمانی در واکنش به سونامی تورمی پرداخته است.
نگاه به شاخصهای جهانی منعکسکننده استقلال بانکهای مرکزی نشان میدهد ژرمنها یکی از سختگیرانهترین سیاستها را در قبال ایزوله تصمیمات پولی از دخالتهای دولت در پیش گرفتهاند. بررسیهای کارشناسان نشان میدهد که این حساسیت ریشه در مشکلاتی دارد که آلمانها در دهه 1920 تجربه کردهاند. در سالهای ابتدایی دهه یادشده فشار دولت باعث چاپ بیرویه اسکناس از سوی «رایش بانک» شد؛ اقدامی که در نهایت باعث ایجاد روند کمسابقهای در صعود تورم در این کشور شد. اگرچه هدف آلمان از تضعیف واحد پول خود افزایش توان رقابتی محصولات صادراتیاش بود، اما این سیاست در عمل باعث تبدیل مارک آلمان به کاغذی بیارزش شد. اما آلمانیها این موج مخرب را چگونه مهار کردند؟
ابرتورم؛ مرگ ناگهانی پول
آلمان را میتوان یکی از سختگیرترین کشورها در زمینه استقلال بانک مرکزی دانست. تفسیر ژرمنها از استقلال بانک مرکزی، هرگونه تکلیف برای دخالت بانک مرکزی در بازار را مخالف با اصل استقلال بانک مرکزی میداند. به همین جهت استقلال سیاسی، نهادی، کارکردی و مالی بانک مرکزی آلمان بهعنوان یک اولویت موکد در تصمیمگیری نخبگان اقتصادی آلمانی مورد توجه بوده است. حساسیت آلمان بر لزوم استقلال بانک مرکزی به حدی است که منتقدان این زاویه دید از سیاست آلمان در قبال بانک مرکزی با عناوینی چون «وسواس آلمانی» و « فوبیای ناشی از تورم» یاد میکنند. بهنظر میرسد حساسیت ژرمنها در عدم دستاندازی دولت در خط مشی بانک مرکزی ریشه در تجربیات ناخوشایندی دارد که آلمانها در سالهای پس از جنگجهانی اول پشت سرگذاشتند.
سیاست آنروزهای آلمان که هیچ محدودیتی برای چاپ پول بدون پشتوانه از سوی بانک مرکزی وقت آلمان (رایش بانک) قائل نمیشد، باعث بروز یک دوره «ابرتورم» طی سالهای 1921 تا 1923 در آلمان شد. اگرچه وقوع جنگ، از دست رفتن بخشی از منابع تولیدی و محکومیت آلمان به پرداخت خسارت ناشی از آغاز جنگ همگی در کنار سیاستهای نادرست پولی در ردیف متهمان وقوع ابرتورم در آلمان قرار گرفتهاند، اما بررسیهای کارشناسی نشان میدهد که عمق اثر این سیاستهای نادرست به حدی بودهاست که میتوان تصمیمگیری نادرست در قبال چاپ بیرویه پول را مجرم اصلی سقوط اقتصاد آلمان در اوایل دهه 1920 دانست.
جیمز ریکاردز در یکی از فصول کتاب خود با عنوان «جنگهای ارزی» که ترجمه آن به کوشش «حسین راهداری» در انتشارات «دنیای اقتصاد» به چاپ رسیده است، به بررسی روزهای مرگ پول در آلمان در سالهای پس از جنگ جهانی اول پرداخته است. بر این اساس بانک مرکزی آلمان که پیش از رفورم پولی در سال 1948، با نام «رایشبانک» شناخته میشد، در سالهای پس از جنگ جهانی اول به تحریک دولت وقت آلمان اقدام به انتشار گسترده پول بدون پشتوانه کرد. اگر چه بار خسارت جنگی بر دوش آلمان با واحد پولی غیر از مارک محاسبه میشد، اما هدف آلمانها از این اقدام در نهایت کاهش فشار ناشی از خسارتهای جنگی تحمیل شده به این کشور بود. هدف آلمانها از تضعیف پول ملی در واقع افزایش درآمد ارزی از طریق کاهش قدرت مارک و به تبع آن افزایش توان رقابتی کالاهای صادر شده از آلمان بود؛ سیاستی که در ادبیات اقتصاد با عنوان سیاست «تضعیف همسایه» شناخته میشود.
سیاست تضعیف همسایه تا حدودی بار مالی خسارتهای جنگی بر دوش آلمان را تعدیل کرد؛ اما مشکلات داخلی ایجاد شده برای آلمان تا حدی بود که اوضاع وخیم اقتصاد در مرزهای آلمان، حتی مواضع کشورهای طرف مقابل آلمان در جنگجهانی اول در قبال این کشور را تحتتاثیر قرار داد. طی سالهای 1921 تا 1923 سطح قیمتها در این کشور در هر ماه به طور میانگین 4 برابر شد. ریسک نامتعارف سرمایهگذاری در آلمان چمدانهای پول سرمایهگذاران را فراری میداد. اوضاع در ماههای ابتدایی سال 1922 در این کشور به حدی وخیم بود که مردم برای گرم شدن خانههای خود اقدام به سوزاندن اسکناس میکردند. واحد خرید فروش در این کشور طی سالهای یادشده عملا به «یک گونی مارک» تغییر پیدا کرده
بود. اگرچه آلمانها در نظر داشتند از تضعیف پول ملی بهعنوان یک ابزار استفاده کنند، اما بهنظر میرسد افسار این ابزار خیلی زود از دست سیاستمداران آلمانی خارج شد. نرخ برابری پول آلمان که در سال 1914 معادل با 2/ 4 مارک به ازای هر دلار بود در سال 1923 به 2/ 4 هزار میلیارد مارک به ازای هر دلار رسید. قیمت یک قرص نان در پاییز سال 1923 به حدود 200 میلیارد فرانک رسید و مردم بهجای مبادله با استفاده از پول به تهاتر و مبادله کالا به کالا روی آوردند. به این ترتیب سیاست تضعیف مارک عملا به مرگ واحد پول آلمان منجر شد.
استقلال بانک مرکزی؛ سد مهار ابرتورم
به عقیده کارشناسان، دو راهحل بیشترین تاثیر را در مهار موج ابرتورم در آلمان داشته است؛ «اصلاحات پولی» و «خارج کردن بانک مرکزی از منابع رفع کسری بودجه دولت». آغاز دوران مهار ابرتورم در آلمان را میتوان روزهای پایانی سال 1923 دانست یعنی زمانی که دولت با معرفی واحد پول جدید «رنتن مارک» سعی داشت اعتماد ازدسترفته ژرمنها به واحد پول ملی را بازگرداند. واحد پولی جدید به پشتوانه وامهای کشاورزی و مسکن و با توانایی بستن مالیات بر وثیقه آنها حمایت میشد. آلمانیها که هنوز در تب تورمی میسوختند با وسواس شدید و زیر نظر «یالمر شاخت» (از حامیان استقلال بانک مرکزی آلمان و رئیس بانک مرکزی آلمان پس از بحران ویمر) اقدام به انتشار واحد پولی جدید کردند.
یالمر شاخت که خود از معماران نظام نوین بانکی در آلمان بود، در رأس گروهی از خبرگان مالی روند انتشار «رنت مارک» را تحت کنترل قرار داد. در ماههای پایانی سال 1923 در حدود 500 میلیون رنت مارک به چرخه پولی این کشور وارد شد. این میزان در ابتدای سال 1924 به یک میلیارد رنتن مارک و در ابتدای تابستان سال 1924 به 8/ 1 میلیارد رنتن مارک افزایش یافت؛ اما رنتن مارک هم یک درمان موقتی بود و در سال 1924 «رایش مارک»، واحد پولی جدید آلمان که به پشتوانه طلا و تحت یک روند شدیدا کنترلی منتشر شد، مارکهای متورم شده آلمان در دوران ابرتورم را به زبالهدان سپرد.
به عقیده کارشناسان، عامل اصلی توقف انبساط مخرب حجم پول در آلمان در واقع نه کاهش حجم چاپ پول بلکه ممنوعیت پر کردن شکاف بودجه دولت آلمان با استفاده از پولهای منتشر شده از سوی بانک مرکزی بود. سیاست آلمان در قبال رابطه بانک مرکزی پس از مشاهده عواقب چاپ بیرویه پول تغییر مسیر داد. عواقبی که نه تنها التهاب بدنه اقتصادی آلمان را تا مدتها در محدوده تب نگه داشت، بلکه با ایجاد شرایط ظهور نازیها در آلمان، به شکلی غیر مستقیم بر شروع جنگ جهانی دوم نیز تاثیرگذاشت.
آلمان پس از عبور غول تورمی
رفتار آلمانها پس از عبور سونامی تورمی در دهه 1920 را میتوان مصداق ضربالمثل «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد» دانست. ضربه اقتصادی ناشی از دخالت دولت در روند انتشار پول بر بدنه اقتصاد آلمان به حدی بود که آلمان طی دهههای پس از عبور ابرتورم طی چند دوره اصلاح قوانین همواره دست دولت را در تصمیمات بانک مرکزی کوتاهتر کردهاند. سه رتبهبندی جهانی بهعنوان سنگ محک میزان استقلال بانکهای مرکزی در دنیا مورد توجه قرار میگیرد: «Alensia» ، «Summers» و «Cukierman». آلمان در سال 2015 از لحاظ شاخصهای مورد بررسی در هر یک از این ردهبندیها جزو 5 کشور اول دنیا از نظر استقلال بانک مرکزی قرار داشته است.
کارشناسان فدرال رزرو آمریکا در پژوهشی در سال 2014 به مقایسه رتبه استقلال بانکهای مرکزی از نظر این سه مرجع رتبهبندی جهانی و وضعیت متغیرهای کلان اقتصادی در برخی از کشورهای توسعهیافته پرداختهاند. بر مبنای بررسی کارشناسان بانک مرکزی آمریکا، طی سالهای 1950 تا 1988 آلمان در کنار اتریش و سوئیس دارای مستقلترین بانک مرکزی در میان کشورهای آمریکای شمالی و اروپا بوده است. یکی از یافتههای جالب توجه این بررسی وجود رابطه مستقیم و معنادار بین میزان استقلال بانک مرکزی و موفقیت برنامههای مهار تورم است.
آلمانها که در دهه پیش از جنگجهانی دوم در برخی از برههها تورم ماهانه سه رقمی را تجربه کرده بودند پس از اصلاح نگاهشان به سیاستهای پولی در سال 1948، بیش از تمامی کشورهای اروپایی و آمریکا در مهار تورم موفق بودهاند. اولویت به استقلال بانک مرکزی و کنار گذاشتن ملاحظات سیاسی، پادزهری بود که نخبگان آلمانی در پاسخ به شرایط بحرانی دهه 1920 به بدنه اقتصاد خود تزریق کردند.
همزیستی نیوز - مدیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری، پیامی را منتشر کرد. ترجمه فارسی متن این پیام که در سایت کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده به این شرح است
پیام مدیر کل یونسکو، ایرینا بوکووا به مناسبت روز جهانی زبان مادری، ۲۱ فوریه ۲۰۱۷
در روز جهانی زبان مادری، یونسکو بار دیگر بر تعهد صمیمانه خود به حمایت از تنوع زبانی و چند زبانگی تاکید میکند. زبانها بیانگر ماهیت ما هستند و موجب شکلگیری افکار و هویت ما میشوند. تنوع زبانی درک درست هر فرهنگ را ممکن میسازد و همکاریهای موثر و صحیح بینالمللی تنها در سایه احترام به تنوع زبانی ممکن خواهد بود. دسترسی به تنوع زبانی، موجب بیدار شدن حس کنجکاوی و فهم متقابل در افراد میگردد به همین دلیل یادگیری زبان، نوید بخش صلح، نوآوری و خلاقیت میباشد.
روز جهانی زبان مادری که امسال به حفاظت و حمایت از آموزش چندزبانی میپردازد، فرصت مناسبی برای اجرای اهداف توسعه پایدار است، به ویژه هدف چهارم توسعه پایدار که به دنبال تضمین آموزش باکیفیت و فراگیر و ترویج یادگیری مادامالعمر برای همگان است. ارائه آموزش و اطلاعات در زبان مادری برای بهبود یادگیری و رشد اعتماد و عزت نفس، که از عوامل قدرتمند توسعه محسوب میشوند، امری ضروری است.
زبان به ما زندگی می بخشد. همه ما فرهنگها، ایدهها، احساسات و حتی الهامات یک جهان بهتر را در درجه نخست، از طریق یک زبان خاص درک میکنیم. ارزشها و چشماندازهایی که موجب غنای بشریت میگردند، از طریق زبان منتقل میشوند. با ارزش دادن به زبانهای گوناگون، دریچهای به آیندههای ممکن به رویمان گشوده شده و توان مورد نیاز برای دستیابی به آنها نیز تقویت میگردد. در روز جهانی زبان مادری، یونسکو خواستار درک آموزش چندزبانگی در همه جا، از جمله نظامهای آموزشی و اداری، بیانات فرهنگی، رسانه، فضای مجازی و تجارت است. هر چه بیشتر زبان را ارج نهیم، به ابزارهای بیشتری برای ساخت آیندهای با کرامت برای همه افراد دست خواهیم یافت
ایرینا بوکووا
مدیر کل یونسکو
همزیستی نیوز - حساب توییتر سفارت فرانسه در تهران از افزایش ۲۳۵ درصدی مبادلات بین دو کشور ایران و فرانسه خبر داد.
به گزارش ایسنا، در این پیام توییتری آمده است: «افزایش ۲۳۵ درصدی مبادلات بازرگانی میان ایران و فرانسه در ۲۰۱۶: برجام میوه داده است.»