- از زمانی که سیل به سان یک حیوانی درنده به ترکمن صحرا حمله کرد و روزهای نفسشمار مقابله با آن حماسهساز شد تا الان که لاشه گندیده این حیوان را کسی نیست از روی زمین بردارد، استان گلستان با چالشهایی مواجه شد. استاندار که در زمان سیل در غیبت بود و خلاصه بعد از کلی این ور و آن ور غلطیدن به خودش رضا داد تا از خواب بیدار شود و سری به استانی که گوشهاش در سیل فرو رفته بزند، به دلیل خواب سنگینی که رفته بود و بر اثر فشار شبکههای اجتماعی از مسوولیت عزل شد. خوشحال شدیم به دلیل این پیروزی و در آن گیرودار بحران به اصطلاح عامیانهاش دلمان گویا خنک شده بود. فرماندار آققلا هم کم از استاندار نصیبش نشد و او را هم به باد نقد گرفتیم. ما بین اصحاب رسانه و تحلیلگران طمینان بر سر عزل او بود. فرماندار گمیشان نه اینکه نقد نشده باشد؛ عده قلیلی او را نیز با باد انتقاد گرفتند اما بیشتر از او تمجید شد تا نقد.
- حالا که استاندار بر کنار شده بود و معاونش هرچند سعی کرد روی رییس سابقش را سفید کند و نشد، گمانهزنی برای انتصاب استاندار جدید آغاز شد. چند نفری برای تصدی این پست از سوی نماینده ولی فقیه در استان گلستان معرفی شد که یک نفر از این چند نفر ترکمن بود. حالا گمانهزنی و تحلیلهای رسانهای برای این چند نفر شروع شده بود. عدهای از ترکمنها خواهان تصدی این پست توسط یک ترکمن بودند. هرچند کل تحلیلهایی که در رسانهها در رابطه با این چند نفر شاهد بودیم از مثبت بودن تمام این گزینهها برای تصدی این شغل حکایت داشت. هیجانها برای تصدی این پست بالا رفت و همه منتظر که از بین این چند نفر کدام یک انتخاب خواهد شد.
- دقیقا در اوج بودیم، هیجانها بالا که دقیقا از بین این 5 نفر کدامشان انتخاب خواهد شد که یک دفعه انگار که با سر افتادیم روی زمین. کسی از بین این 5 نفر انتخاب نشد و یک نفر از استان گیلان را به سمت استانداری گلستان انتخاب کردند و گویا به همه ماها که یکی از این 5 تا را مناسبتر میدیدیم گفته شماها کیلو چند؟ واقعا وزن ما چقدر است؟ مثلا وزن یک فعال اجتماعی، وزن یک خبرنگار، یک روزنامهنگار، یک نویسنده، وزن یک تحلیلگر، یک روشنفکر و وزن مردم؟ ماها چقدر میارزیم که نیامدند حتی از این گرینههایی که استان انتظار داشت یک نفر را انتخاب کنند؟
- شوکها اما تمام نمیشوند. حالا که سیل آمده روی سرتان آوار شده بگذارید همان استانداری که عزل شده برود سر پستی دیگر که حداقل کمتر از آن نباشد. خواب استاندار سابق گلستان در نهایت با عنایت مسوولین به رویایی شیرین تعبیر شد. استاندار شد مشاور شهرداری تهران. این بار دماغمان سوخت. اما به این هم راضی نشدند و فرمانداران سه شهر آققلا، گمیشان و مراوهتپه منصوب شدند و در کمال ناباوری فرماندار آققلا را فرستادند مراوهتپه و فرماندار گمیشان را هم گذاشتند آققلا. برای فرمانداری گمیشان هم شخصی از گنبد را مناسب دیدند.
- در انتصاب فرمانداران تنها کاری که انجام شد جابجایی صورت گرفت. در خود گمیشان مگر کم افرادی وجود دارند که لیاقت تصدی این پست را داشته باشند. وزیر کشور با یک نگاه از روی سعه صدر به گمیشان میتوانستند فردی که خود بومی گمیشان است از همانجا پیدا کنند. فردی که مسلما در این شرایط بحران پس از سیل میتوانست با احاطه و دلسوزی بیشتری به شهری که تعلق خاطر دارد خدمت کند. و یا مراوهتپه را چه فرض کردند، همان را که آققلاییها به چوب نقدش زدند گذاشتند آنجا. یا برای آققلا هم میتوانستند فرمانداری که مردم انتظارش را دارند بگذارند تا از آلامشان کاسته شود.
- استانداران هرچند توسط هیات وزیران انتخاب میشوند اما نمایندگان استان گلستان در مجلس بهعنوان نماینده مردم آیا نمیتوانند به این انتصابها اعتراض کنند؟ آنان چرا در مقابل هر تصمیمی که برای استان گرفته میشود سکوت اختیار میکنند. آیا امکان اینکه بین نمایندگان اجماعی صورت بگیرد و به عنوان نماینده ملت در مقابل تصمیم دولت اعتراض کنند وجود ندارد؟
- با تمام این چالشهایی که این اواخر استان به خود دید و با این انتصابهایی که صورت گرفته و اعتراضها و تحلیلها برای این انتصابها هیچ فایدهای نداشته، چارهای نیست غیر از امیدوار بودن. امیدوار به اینکه دستمرد ثابت کند که میتواند بهتر از هر گمیشانی به این شهر خدمت کند، ضمیر از تجربهاش در جریان سیل استفاده کند و یادش باشد غافلگیر نشود و توماج از تجربهاش برای خدمت به آققلا برای پس از سیل و سایر موارد بهره ببرد و آققلا را برای مردمانی که لیاقتشان زندگی بهتر از این است به شهری به از این که هست، تبدیل کند.
صدیقه جاذبی
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.