همزیستی نیوز - شماره 647هفته نامه همزیستی به تاریخ 14اردی بهشت ماه98 با مطالب متنوع منتشر شد. در این شماره می خوانیم:
« رنج زنان درعرصه تعلیم و تولید » این تیتر اول این شماره همزیستی است که به مناسبت بزرگداشت دو روز کارگر و معلم به مشکلات این دو قشر مهم هرجامعه پرداخته است.
در این مطلب می خوانیم: « یازدهم و دوازدهم اردی بهشت هرسال دو قشر اصلی هر جامعه یعنی کارگران و معلمان به مناسبت روز کارگر و روز معلم فرصت پیدا می کنند تا حداقل یک روز هم شده به خودشان بیاندیشند و باور کنند که آنها نیز در جامعه حضور دارند و شاید همین باور باعث شده که یک باره مطالبات انباشته شده شان در طول سال های گذشته سرریز و صدای اعتراض و فریادشان برای احقاق حقوق شان بلند شود.»
در ادامه این مطلب آمده است: «گرچه در تمام سال های گذشته در چنین روزهایی، مسئولان ذیربط چه در عرصه کار و تولید و چه درعرصه تعلیم و تربیت از نقش بی بدیل کارگران و معلمان در تحکیم پایه های اقتصادی و فرهنگی سخن به درازای عمر مفید همین دو قشر گفته اند و آنها را مستحق برخورداری از حداقل امکانات مادی و معنوی برای داشتن رفاه نسبی در زندگی شان دانسته اند، اما وقتی صدای اعتراض کارگران و معلمان هرسال بلندتر از سال گذشته به گوش می رسد، کمتر کسی پیدا می شود که گفته های این مسئولان را باور کند.
در بخشی از این مطلب می خوانیم: «سخن از مشکلات کارگران و معلمان در جامعه ما آن قدر گفته شده است که دیگرتکرار آنها چیزی جز ملال برای شنوندگان نیست و هم کارگران و معلمان از یک سو و هم مسئولان از سوی دیگر در یک توافق نانوشته به این حقیقت تلخ رسیده اند که باز شدن این گره کور منوط به باز شدن گره های دیگر این جامعه است و صرف حل شدن مشکلات این دو قشر به معنی رسیدن آنها به آرزوهای شان نیست ، چرا که به قول معروف همه ما کشتی نشستگان دراین موج دریاییم و سرنوشت ما جدا از سرنوشت دیگرمسافران این کشتی نیست.
در ادامه این مطلب آمده است: « زنان کارگر نخستین قربانیان بحرانهای اقتصادی محسوب می شوند و هرگاه برنامه اخراج یا تعدیل نیرو پیاده سازی می شود، زنان در صف اول قرار دارند و بسیاری از کارفرمایان معتقدند که زنان در صورت ازدواج و بارداری بهره وری کمتری دارند و با وجود تجربه و مهارت لازم، کنار گذاشته می شوند.»
در بخش دیگری از این مطلب نیز آمده است: « آنچه زنان از آن بیشتر رنج میبرند بیاعتمادی زنان به زنان است. متأسفانه زنان خودشان با خودشان بیرحمترند. آنچه جامعه به ما قبولانده همین است: ما نمیتوانیم، آنها میتوانند. مشکلات زنان در آموزشوپرورش باورنکردن یکدیگر است. در ادارات از ضعیفترین زنان در کارهای بالاتر استفاده میشود چون زنان ضعیف هرگز اجازه نمیدهند افراد آزاده و بزرگ به جایی برسند. چطور یک مدیر توان دیدن همکار زن خود را ندارد. چطور نمیتواند ببیند که بازرس مدرسه زن باشد!؟ اگر بازرس مرد بود دوبرابر تحویلش میگیرد. بااینهمه من همیشه اعتقاد داشته و دارم که زنان آنقدر بزرگ هستند که بیشتر از مردان به هم ضربه میزنند. در آموزشوپرورش بیشترین آمار زنان خودسرپرست وجود دارد. زنانی کوشا، باسواد و مظلوم. ما زنان باید به خودمان شخصیت بدهیم. خودمان را باور کنیم. سر حقوقمان بایستیم. کسی نمیتواند بیشتر از گلیمش پایش را دراز کند؛ اما وقتی جاخالی میدهیم آنها هم جلوتر میآیند و عرصه بر ما تنگتر میشود.»
« معلم یا شاغل در شغل معلمی؟» عنوان سرمقاله این شماره همزیستی است که مدیر مسئول این نشریه به مناسبت هفته معلم آن را نوشته و در بخشی از آن آورده است: « امروزه صحبت کردن درباره مشاغل خاص مانند معلمی کار سختی است، سختی اش هم به این است که تاثیر و نقش این گونه مشاغل در جامعه ما سنجش علمی و ارزشیابی نمی شود و اگر هم بشود نتایج آنها در تصمیم سازی ها بکار گرفته نمی شود و در نتیجه این مشاغل در جایگاه واقعی خود نیز قرار نمی گیرند.
به عبارت دیگر ما نمی توانیم توقع داشته باشیم همانطور که در یک جامعه توسعه یافته، حرفه های بنیادین از جمله معلمی، بطور طبیعی در جایگاه شایسته و بایسته خود قرار می گیرد، این نوع حرفه ها در جامعه ای مانند جامعه ما نیز از این جایگاه برخوردار شود و علتش هم چیزی نیست جز همان نبود سیستم سنجش و ارزشیابی علمی مشاغل که نتایج آن مورد تایید همه طرف های ذینفع باشد و این نتایج نیز در تصمیم سازی ها بکار گرفته شود.»
در ادامه این مطلب می خوانیم: «پرواضح است همانطور که در جوامع توسعه یافته، همه مسئولان و تصمیم سازان یک کشور سر بر آستان مقدس معلمان می سایند و بالاترین امکانات مادی و والاترین ارزش های معنوی را به آنها اختصاص می دهند، همین مسئولان و تصمیم سازان حتی به اندازه یک سر سوزن هم اجازه نمی دهند کسانی که شایستگی کامل پوشیدن کسوت مقدس معلمی را ندارند به عرصه این شغل ورود کنند.
اما آیا در کشور ما اینگونه است؟ کسانی که فریاد شان مبنی بر اینکه « معلمی شغل انبیاست » گوش فلک را کرده است و همیشه هم در زمره مسئولان و تصمیم سازان این جامعه بودند می توانند تضمین بدهند که دروازه ورود به عرصه تعلیم و تربیت کشور را طوری طراحی کرده اند که تنها افراد شایسته هم از نظر علمی و هم از نظر اخلاقی وارد این عرصه بشوند؟»
«عشق کافی نیست» عنوان یادداشت دیگر این شماره همزیستی است که همکار ستون نویس این نشریه صدیقه جاذبی نوشته و در بخشی از آن آمده است: « در کشوری که جمهوریتش اسلام را به یدک میکشد بالاتر از پیامبری مقامی نیست و این مقام چسبانده شد به شغل معلمی و شد:«معلمی شغل انبیاست». اما ما از این شباهت فقط ساده زیستیاش را لایق معلمان دانستیم و آن اعتبار و ارزشی که لازم بود هرگز برای آنها قائل نشدیم»
در بخش دیگر این مطلب می خوانیم: « یادمان باشد در شغلی که پیشنیازش عشق است، عشق کافی نیست. باید در استخدام معلم ضمن اینکه این پیشنیاز را در نظر گرفت در ادامه کاری باید کرد که این عشق بماند.»
همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوینی از قبیل « زبان و رمز و راز زمین »، « تقدیم 2000شاخه گل به دو هزار معلم جزیره قشم»، «همایش نکوداشت دویست وهشتاد وششمین سالروزتولد مختومقلی فراغی برگزار شد»، « خطری که روستاهای سیل زده را تهدید می کند»، «معلم خوب من و 15کاری که انجام نمی دهد»، «آن معلم با دوچرخه آمد»، «فارغ التحصیلان دانشگاه ها: سبقت عرضه از تقاضا» و چندین خبر از استان گلستان و مطالب متنوع دیگر به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز ومدیرمسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.