" هر سحر، لحظه ها منتظرند، دست کارگران دیوارهای زندگی را از نو بالا برند. کدام روز است که روز کار و کارگران زحمت کش نباشد؟"
چه گونه می توان طبقه کارگر را به نحو احسن واداشت تا نقش اجتماعی اش را بپذیرد و چه گونه می توان تظلم خواهی هایش را به بهترین وجه اداره کرد و جهت داد؟ اصولا یک فرد به عنوان کارگر، چه گونه عهده دار این نقش اجتماعی می شود و چه گونه سازمان اجتماعی خاصی با توجه به ساختار اقتدارش برپا می شود. کارگران، متشکل از افراد با انبانی از تجربه ها هستند و الگوهایی در روابط و ایده ها و نهادهای شان حاکم است که به مثابه یک طبقه، تاریخ خویش را می زیند. آنان در نتیجه تجربه های مشترک، همانندی منافع شان را بین خودشان احساس و تقریر می کنند، آن هم بر علیه آنانی که منافع شان با منافع آنان متفاوت و معمولا متضاد است.
در تجربه تاریخ حداقل چهار دهه اخیر کشورمان، کارگران سرخورده از وضعیت اقتصادی شان، در جست و جوی هوای تازه ای برآمده اند که در آن مجالی پیدا کنند برای یافتن پاسخی به پرسش های تلنبار شده شان. پرسش هایی که پاسخ شان را در پی تعریف تازه ای از کنش گری و کنش پذیری در تاریخ کار و کارگری جست و جو کرد. تاریخ کار و کارگران را، نه از منظر نهادهای قدرت، بلکه نگاه به تاریخ آنان بایستی ازپایین باشد؛ از منظر فرودستان و تهی دستان. تاریخ اجتماعی آنان را بمثابه تاریخ مبارزه و مصاف میان فرادستان و فرودستان نگریست. همچون جنبشي پویا باید تحلیل کرد، تحلیلی که پویایی پیگیر را توأمان دارد، پویایی سرشار از پیوندها و گسست ها و سازش ها و مقاومت ها، جامعه برای کارگران نه ایستا که همیشه در حرکتی پیوسته بوده است.
تاریخ مبارزات کارگران را نه از منظر آمارهای اقتصادی، بلکه از نگاه " اقتصادی اخلاقی" و " کرامت انسانی" نگریست و در ثبت اعتراضات آنان در تاریخ مبارزاتشان، مثلا برای تامین معیشت و یا برای بالارفتن قیمت خورد و خوراک روزمره شان، نباید فقط در پی ناتوانی مالی آنان تبعید گشت تا با عدد و رقم نشان دهیم، بلکه بایستی حس توهین دیدگی آنان در ثبت تاریخ مبارزه شان برجسته شود.در این روایت ، می توان صدای بی صدایان را شنید. صدای تهیدستان و فرودستان، صدای دگراندیشان ، صدای معترضان، صدایی که به نسل جوان مردم بالاخص کارگران آموخت که حقیقت را شجاعانه به صاحبان قدرت بگویند.
تاریخ نگاری جنبش های کارگری در جهان، حرکت ها و چرخش های بزرگی را به تجربه نشسته است و این، به غنای فهم آنان از گذشته کمک کرده است. علیرغم این تجربه ها، تاریخ نگاری از نگاه فرودستان و یا باصطلاح " تاریخ از پایین" و یا " تاریخ مردمان" جایگاه مغتنمی نیافته است و عمدتا تخته بند تاریخ نگاری های برگرفته از مطالعات غیرسیاسی در باره فرادستان وبرکشیدگان و... بوده است ، ولذا جا دارد، در تعامل با چرخش های نو، و بر گرفته از دست آوردهای به جا مانده از این چرخش ها، پر قوام تر و استوارتر گردد. و این ممکن و میسر نمی شود مگر این که ، پای آگاهی به میان آید که کارگران باید در پی کسب آن باشند تا که چنان که باید و شاید، از منافع حقیقی و جایگاه واقعی خودشان آگاهی داشته باشند. این شناخت و آگاهی متاسفانه در زیر سلطه فرادستان، از مجرای شایسته خود به انحراف کشیده شده، و به شیوه ای ناکارا ظاهر می شود، و این، مایه دردسرسازی می باشد که به نوعی رفع گردد، نهادهای مدنی از جمله انجمن ها وسازمان ها و اتحادیه های صنفی، و به نوعی احزاب یا نظریه پردازان هستند که از آگاهی طبقاتی، نه آن چنان که هست بلکه، آن چنان که باید باشد؛ پرده بردارند. این گروه ها در نقش های اجتماعی خویش ظاهر شده، و گروه های کارگری را به نحو احسن وابدارند تا نقش اجتماعی خویش را پذیرفته؛ تا تظلم خواهی های شان را به بهترین وجه " اداره کنند و حهت دهند."
اما پرسش اساسی این است که یک فرد کارگر چه گونه این نقش اجتماعی را عهده دار می شود و چه گونه سازمان اجتماعی خاصی با توجه به ساختار اقتدارش برپا می شود؟ چه گونه می توان به طبقه کارگر به عنوان مهم ترین عامل در حیات سیاسی کشور نگریست؟ چه گونه می توان نقش و عاملیت زحمت کشان و فرودستان را در حیات اقتصادی و سیاسی کشور آشکار ساخت و درجه سهم شان در شکل گیری تاریخ را به مدد تلاش های آگاهانه ، نشان داد؟
در این وضعیت حاکم بر نظام اقتصادی و سیاسی کشور، بسیاری از کارگران، آرمان ها و آرزوهای خود را بربادرفته و به بن بست نشسته و به طاق نسیان سپرده شده می بینند؛ آنان در این روزگاران، علیرغم بصیرت هایی که در طول تجربه های صنفی خود در مصاف با بلیه های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی یافته اند ، کماکان خود را قربانی نظام های سلطه می بینند.
اگر چه این بی صدایان، بنا بر تعریف خود، سندی از افکار خویش بر جای نمی گذارند. ولی چندی است که، بیداری کارگران زحمت کش، طبقات فرادست را مضطرب ساخته است. و این چنین بوده است که برخی اولیاء امور و فرادستان حاکم برآشفته ؛" فقرا را با ترفندهای نرم و ظریف وا می دارند و نصیحت می کنند که به تکه نانی قناعت ورزند." وکسی هم نیست که به حضرات اطمینان خاطر دهند که مردم ما دیگر روشن بین تر از آن هستند که، سینه چاک حرف های مفت آنان گردند. آنان دیگر از زبان پرطمطراق یا ادعاهای بی پایه و اساس نیز خوش شان نمی آید. نظام حکومتی ما باید به این نکته اذعان کند که نظام مدیریتی آنان، بدون مدخلیت و بدون نمایندگی حقیقی فرودستان و کارگران، ضرورتا معیوب است.
واقعیت این است که، یکی از علل و دلایل وخامت وضعیت کارگران و وخامت پیشه وران روزمزد کاملا بستگی دارد به میزان کمال یافتگی امر تشکل یابی در میان آنان. وضعیت کارگران به هیچ وجه به مکنت و سود کارفرمایان بستگی ندارد، بلکه به قدرت کارگران برای مطالبه قیمتی بالا به ازای کارشان بستگی دارد.
قشرهای زحمت کش را می توان با خاک مقایسه کرد که همه چیز از آن رشد می یابد و تولید می شود، و سایر طبقات بسان درختانی هستند که غذایشان را از سطح خاک کسب می کنند . در واقع کار و مهارت آنان به منزله منبع ارزش است. و این واقعیتی انکارناپذیر است.
آیا زمان آن نرسیده است که از دست این گزاره که؛" ثروت از کارگران و زحمت کشان جاری ولی به سمت و سوی اغنیا وطبقه جدا از مردم راهی" رهایی یافته، بیرق های ملکوتی حقوق بشر به اهتزار درآید و زنجیرهای ظلم از قوزک پای زحمت کشان بگسلد.
صدای کارگران، فریادی است که پژواک آن در جهان می پیچد، ولی کسی به داد این مستمندان نمی رسد. صدای دلخراش کارگران را گوش شنوایی نیست. کارگرانی که بین نان و جان در تلاشند. آنان نان را انتخاب می کنند، اما برای لقمه ای نان؛ جان می دهند.
به امید روزی که افتادگان و فرودستان و زحمت کشان به تحقق دل خواسته هایشان، دلخوش شوند ، و براندازند همه قواعد و رسومی را که، محرومیت ملت را مؤیدند ، و حشمت عبث را مسبب ، و نظام مدیریتی فساد انگیز را مؤسس. ما همچنان در آرزوی روزهای بهتری برای کارگران و دیگر اقشار فرودست و مردم محروم از حقوق شایسته شان هستیم. و آنان را در مقام انسان هایی ببینیم که فعال مایشاء، و واضع قوانین خویش باشند. و این مستلزم مقدماتی مبتنی بر ایمان بی حد و حصر به نهادهای نمایندگی، نیروی خرد و آگاهی، و بنا به عقیده و کلام تامس پین،" یک عالمه شعور نهفته در وضعیتی خفته" است.
اول ماه مه، روز جهانی کار و کارگر فرخنده باد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.