b_300_300_16777215_00_images_0006_700-1---Copy.jpeg

هفتصدمین شماره هفته نامه همزیستی در زمانی منتشر می شود که جامعه ما شاهد وقوع حوادث و رویدادهای غم انگیز، هولناک، بی سابقه و منحصر بفرد است.

وقتی 20 سال پیش مجوز انتشار همزیستی را گرفتم مانند خیلی از روزنامه نگاران در آن زمان، رسالتی برای خودم قائل بودم تا از طریق این حرفه، نقشی هرچند اندک در جلوگیری از شکل گیری و وقوع این نوع حوادث و رویدادها در جامعه داشته باشم.

بر این اساس، بعد از حدود 18سال فعالیت رسانه ای نیمه حرفه ای ام که توام با تحصیل و سربازی و حتی اشتغال غیر رسانه ای بود در سال 1380 تصمیم گرفتم بطور جدی رسانه ای مستقل برای خودم دست و پا کنم  تا آنطور که خودم تشخیص می دهم، نه اینکه برایم تعیین کنند چه و چگونه بنویسم، روزنامه نگاری کنم.

از انتخاب نام نشریه، نوشتن اولین سرمقاله تحت عنوان «منشور همزیستی» و چینش ترکیب اعضای هیات تحریریه نشریه، همه و همه گویای وجود عزمی راسخ در نزد کسی بود که با تمام وجودش باور داشت که از طریق نشریه اش می تواند مروج صلح ، دوستی، هم اندیشی، هم فکری و در یک کلام همزیستی در یک جامعه کوچک مانند استان گلستان باشد که هم از نظر قومیتی، هم از نظر مذهبی، هم از نظر اندیشه ورزی و هم از نظر گرایشات سیاسی، بسیار متنوع و به قولی یک ایران کوچک بود، ایران کوچکی که می توانست برای نشریه، سکویی برای پرش به سوی ایران بزرگ و حتی جهان باشد!

اما امروز بعد از گذشت 20سال و انتشار 700  شماره از نشریه همزیستی، بطور دردناکی به محاکمه این باورم نشسته ام. با خودم فکر می کنم که در کجای این باور ایستاده ام، تا کجا توانسته ام حداقل به حداقل های آرزوهای بزرگم برسم، آرزوی کاستن از اختلافات، آرزوی تحمل یکدیگر، آرزوی احترام به مخالف، آرزوی احتراز از هرگونه تبعیض، آرزوی برابری حقوق زن و مرد و اقلیت و اکثریت و در یک کلام آرزوی برچیدن دیوار مصنوعی خودی و غیر خودی! که همه اینها لازمه همزیستی افراد یک جامعه در کنار هم است.

وقتی به سیر تحولات 20 سال گذشته این جامعه نگاه می کنم می بینم که این آرزوها سال به سال رنگ باخته و به جای آنها آرزوهای دیگری نشسته است، آرزوهایی که هم از نظر کمی تعدادش بسیار کم شده و هم از نظر کیفی به شدت نزول کرده است.

بوی خوش گل های بهار مطبوعات

هرگز یادم نمی رود سال 1380 را که آقای خاتمی دور دوم ریاست جمهوری خود را آغاز کرده بود و ما روزنامه نگاران سرمست از بوی خوش گل های بهار مطبوعات که او با شعارهای زیبا در دور اول ریاست جمهوری در باغ سبز آن را به ما نشان داده بود، چه معصومانه باور کرده بودیم که نهال آرزوهای مان در این باغ به بار خواهد نشست و چه نقشه ها که برای میوه های شیرین درختان این باغ نکشیده بودیم!

چه خوش بینانه از مصادف شدن آغاز انتشار نشریه ام با آغاز دور دوم ریاست جمهوری فردی در نشریه ام نوشتم که گویا آمده بود همه آرزوهای من و دهها میلیون ایرانی همانند من را برآورده کند، آرزوهایی از جنس زمین نه از جنس آسمان! آرزوی داشتن یک زندگی معمولی، بزرگ ترین آرزوی ما بود!

امروز که به چهار سال دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی از دریچه مطالب چاپ شده در نشریه همزیستی آن زمان نگاه می کنم، می بینم من و بسیاری از روزنامه نگاران همکارم در سایر رسانه ها در قالب خبر، گزارش، گفت و گو، عکس، کاریکاتور و سایر محصولات خبری آن دوران از دولت هشتم و رئیسش چیز زیادی نخواسته بودیم، فراهم کردن زمینه و بستر یک زندگی معمولی برای مردم، آرزویی کوچک برای مردمی بزرگ!

دعواهای حیدری نعمتی

اما این آرزوی کوچک در قیل و قال فریادها و دعواهای حیدری نعمتی کسانی که با لطایف الحیل تریبون ها و گلوگاه های اصلی این مرز و بوم را در چنگال خود گرفته بودند، گم شده بود و ما روزنامه نگاران در تاریکخانه تحریریه ها و دفاتر مطبوعات، شاهد خاموش آتشی بودیم که روز به روز، ماه به ماه، سال به سال و دوره به دوره، بنیان های اساسی جامعه از جمله اخلاق، فرهنگ، اقتصاد، قانون و ارزش های انسانی را از ریشه می سوزاند و نابود می کرد.

و ما روزنامه نگاران چه ساده بودیم که می پنداشتیم با نوشتن و انتشار گزارش، مقاله و یادداشت های انتقادی جلو پیشروی این آتش را می گیریم که البته منظور من روزنامه نگارانی است که:

- قهرمانانه پیه همه چیز را به تن شان مالیدند و بی محابا قلم مقدس شان را بر دل تاریکی ها فرو کردند و پرده از بسیاری از فسادها و خیانت ها برکشیدند.

- هنرمندانه این قلم را با دانش و تجارب روزنامه نگاری حرفه ای، تخصصی و تحقیقی خود  درآمیختند و ریشه و دلایل این فسادها را برملا کردند.

- صادقانه ولی نا دانسته، تاکید می کنم نا دانسته، قلم را با رنگ و لعاب باورها و اعتقادات مردم در زمین بازی دشمنان همین مردم، بکار گرفتند با این امید که قدمی برای حل مشکلات جامعه بردارند.                  

من هیچوقت چه آن زمان و چه امروز، هرگز تلاش ها و خون دل خوردن این روزنامه نگاران وطنم را فراموش نمی کنم و البته مردم نیز این روزنامه نگاران را می شناسند و یا اینکه درآینده آنها را خواهند شناخت، چرا که آثارآنها در تاریخ ثبت می شود.

پاشنه آشیل نهضت مقدس روزنامه نگاری

اما در طرف دیگر این روزنامه نگارها، شوربختانه باید اعتراف کنم که افرادی هم  بودند و هستند که عرصه رسانه را محملی مناسب برای رسیدن به اهداف شخصی، گروهی و جناحی خود دیده و با زد و بند با محافل ومافیای قدرت در رسانه های دولتی و حکومتی از حرفه روزنامه نگاری، سکویی برای پرش به مناصب و مقام های بالا، بهترین استفاده را برده و می برند.

و همین رسانه های دولتی و حکومتی به نظر راقم این سطور، پاشنه آشیل نهضت مقدس روزنامه نگاری در جامعه ماست، چرا  که ساختار این رسانه ها از یک تفکر عقب افتاده تاریخی متعلق به دوره قاجار مبتنی بر ارائه گزارش روزانه مملو از تعریف و تملق از دربار شاهی، نشآت گرفته است.

 بعد از دوره قاجار، شاهان پهلوی هم به رغم ادعاهای تجدد و غربگرایی، همان راه شاهان قاجار را ادامه دادند و گرچه مظاهر مدرن وسایل ارتباط جمعی و رسانه های غربی از جمله ایستگاه ها و استودیوهای رادیو و تلویزیون و بنگاه های بزرگ مطبوعاتی ایجاد کردند و دستگاه های پیشرفته چاپ برای مطبوعات و سایر ملزومات مدرن و بروز رسانه ای را وارد کشور کردند و حتی دانشکده و موسسات آموزش رسانه های نوین را راه اندازی کرده و به تربیت روزنامه نگاران نیز همت گماشتند، اما هرگز تا آخرین لحظه سقوط خاندان شان، متوجه خلاء رسانه آزاد  در کشور نشدند.

 به این معنی که این پدر و  پسر پهلوی در طول بیش از پنج  دهه حکومت در ایران، متوجه نشدند که در عرصه رسانه ، سخت افزار و لشکریان خبر، عکس و فیلم یا میکروفون، مصاحبه و کنفرانس و مانند اینها نیستند که کارکرد و رسالت واقعی رسانه را بروز و ظهور می دهند، بلکه استقلال واقعی رسانه از هرگونه قدرت در جامعه است که در چارچوب اصول بنیادین  دموکراسی و آزادی بیان و نشر و طبق موازین  و قوانین پذیرفته شده جهانی، نمود پیدا می کند و توسط رسانه های مستقل و درعین حال قدرتمند، متشکل از روزنامه نگاران حرفه ای، نمایندگی می شود و به عنوان قوه یا رکن چهارم دموکراسی، مستقل از سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه  به رصد و نقد عملکرد این سه قوه می پردازد.

این خلاء سرانجام کار دست خاندان پهلوی داد و شاه پسر که سرمست از قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی منتج از سیاست تنش زدایی و دوستی با همه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، حرف اول را در منطقه می زد و در داخل نیز رضایت عمومی مردم را فراهم ساخته بود غرق در تملق و مجیزگویی رسانه های دولتی و شبه خصوصی از توسعه سیاسی و تحزب و ایجاد موتور محرک آنها یعنی رسانه های آزاد و مستقل غفلت کرد و تا آمد ببیند که چه اتفاقی برایش افتاده است، خود را در محاصره نیروهایی یافت که در نبود فضای باز سیاسی و رسانه های آزاد و  مستقل به سمتی دیگر غش کرده و در صف دشمنانش، تیشه به ریشه اش زدند.

تداوم قصه خلاء رسانه آزاد

و اما این قصه با سقوط خاندان پهلوی و به قدرت رسیدن نظام جمهوری اسلامی در 42 سال پیش هم ادامه یافت و از آنجا که لجستیک و ماشین پرقدرت رسانه ای خاندان پهلوی با آن ساختار وابسته به رژیم شاه، یکباره و یک کاسه در اختیار حاکمان جدید قرار گرفت و وابسته به خاندان جمهوری اسلامی شد، پر کردن خلاء رسانه آزاد که با تغییر ساختار و رویکرد رسانه امکان پذیر بود، جاذبه ای برای صاحبان جدید نداشت.

رسانه های اصلی کشور یعنی رادیو، تلویزیون، خبرگزاری و دو  روزنامه بزرگ  همراه با معدود رسانه های کوچک خصوصی که بطور مستقیم و غیر مستقیم وابسته به رژیم شاه بودند پس از مصادره شدن توسط  جمهوری اسلامی با عناوین جدید ولی با همان ساختار فعالیت خود را آغاز کردند و متولیان عرصه  رسانه  در اوایل انقلاب نه تنها به توصیه ها و نصایح استادان علوم ارتباطات، روزنامه نگاران دلسوز و صاحبنظران مستقل مبنی بر استقلال رسانه ها از حلقه قدرت و تشکیل نهادها و سندیکاهای قانونی مستقل رسانه ها، وقعی ننهادند، بلکه با توسل به حربه قانون، انحصار رسانه ها را در قانون اساسی و سایر قوانین موضوعی چهارمیخه کردند و در نتیجه، خلاء رسانه آزاد با رنگ و لعابی جدید و دلیل و برهانی دیگر در قالبی سخت و محکم تداوم یافت.

این خلاء همانطور که کار به دست رژیم شاه داد، کاری بزرگ تر هم به دست جمهوری اسلامی داد و امروز بعد از 42 سال که لشکری از رسانه های صوتی، تصویری، نوشتاری و برخط  با پشتیبانی لشکری از وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات، بنگاه ها و شرکت های حکومتی، دولتی و شبه خصوصی با صرف هزاران میلیارد ریال از بیت المال 24 ساعته در این خلاء، محصولات خبری خودشان را به صورت کاملا یک طرفه و غیر رقابتی در این 42 سال به خورد ملت دادند، چه چیزی عاید حوزه رسانه در این کشور شد؟

بدیهی است متولیان حوزه  رسانه  در کشور همانطور که 42 سال پیش گفتند مرغ یک پا دارد امروز هم  بر این موضع پای می فشارند و همانطور که در آن زمان  در رسانه های انحصاری، خودشان به خودشان کارت های صد آفرین می دادند، امروز نیز در همان رسانه ها از قول خودشان یا مراکز نظرسنجی و ارزیابی وابسته به خودشان، بیشترین نمره را به عملکرد خودشان می دهند و به قول معروف خود می گویند و خودشان هم تایید می کنند، در حالی که امروز ماجرا کاملا عوض شده است.

انقلاب شبکه های اجتماعی

شاید 42 سال پیش یا حتی 32 سال پیش بخش اعظم جمعیت کشور هرآنچه که تلویزیون می گفت اگر هم قبول نداشتند به آن استناد می کردند، چرا که منبع دیگری یا وجود نداشت و اگر هم  وجود داشت، برد و پوشش آنچنانی نداشت، ولی امروز، پیشرفت شگرف تکنولوژی های ارتباطی و گسترش بی حد و مرز شبکه های اجتماعی در فضای مجازی، همانطور که انقلابی در سرعت، دامنه، کمیت و کیفیت تبادل اطلاعات بین مردم در سراسر دنیا ایجاد کرد، خواب شیرین کسانی را  نیز که همچنان خود را قیم ارتباطات مردم  می دانند، بهم زد و آرزوهای آنها را که می خواستند و می خواهند منابع و منافع کشورها را به نام مردم ولی به کام خودشان سند بزنند، برباد داد.

شبکه های اجتماعی امروز در دنیا کاری کردند کارستان، یعنی انقلابی که این شبکه ها در جوامع امروز انسانی به راه انداختند آنقدر قوی، گسترده، سریع و بنیان و بنیاد برافکن بوده و هست که معلوم نیست تاریخ نویسان در آینده، این انقلاب را در کدام دسته بندی های رایج انقلابات قرار خواهند داد و ریشه آن را به  کجا منتسب خواهند کرد.

این شبکه ها گرچه همه حکومت ها را در دنیا مقهور قدرت بی بدیل خود کردند، اما قربانی اصلی این شبکه ها، حکومت هایی هستند که شهروندان خود را درجه بندی کرده و با تقسیم مردم به خودی و غیرخودی، اکثریت جامعه را از مشارکت در تعیین سرنوشت خودشان محروم کرده و با استفاده از رسانه های انحصاری خودشان، نظرات اقلیت را به نام اکثریت جا می اندازند.

و اینجا بود که این شبکه ها به داد این شهروندان غیر خودی در این نوع حکومت ها رسیدند و با تبادل آراء، نظرات، دیدگاه ها، انتقادها، اطلاعات ومدارک در قالب تکست، عکس، صوت و مخصوصا فیلم در بین میلیون ها شهروند در طول کسری از ثانیه رسانه های انحصاری را در این حکومت ها آچمز کردند!

و امروز داستان کلا عوض شده است، دوران روزنامه نگاری قدیم و حتی روزنامه نگاری نوین بسر رسیده و دورانی جدید با ابزاری جدید و روزنامه نگارانی جدید در جوامعی مانند جوامع ما که طلایی ترین دوران روزنامه نگاری اش را از دست داد، آغاز شده است، و من امروز به عنوان  نسل سوخته این دوران طلایی در سوگ از دست دادن این دوران، نظاره گر تولد نسلی نو از روزنامه نگاران جوان وطنم هستم که در قالب شهروند خبرنگار با تنها ابزار در اختیار خود یعنی گوشی تلفن همراه به روزنامه نگاری می پردازند.

این نسل بطور قطع آینده ای درخشان در انتظارش است، روزنامه نگاران این نسل مانند ما نه در قید و بند قوانین محدود کننده هستند و نه در قید و بند چارچوب های اداری و  استخدامی بنگاه های رسانه ای دولتی و حکومتی، بلکه در دریایی به نام فضای مجازی سوار بر قایق هایی به نام شبکه های اجتماعی، فارغ از هر قید و بندی در تعامل مستقیم هم با منبع و هم با مخاطب خبر         

به آگاه و هوشمند سازی  مردم البته نه در عمق بلکه بیشتر در سطح مشغول هستند که این حد از آگاه سازی نیز لااقل اذهان و افکار عمومی را از جمود و رکود و یکسونگری مورد نظر متولیان حوزه رسانه ها در جوامع خاص دور نگه داشته است.

رسانه های آزاد، دشمن فساد

برگردم به قصه پرغصه خلاء رسانه آزاد در جوامع انسانی  که مانع از شکوفایی دوران طلایی روزنامه نگاری در آن جوامع شده است، یعنی در برخی از جوامع انسانی مبارزات و هوشمندی پارلمان ها، احزاب و دولت های منتخب مردم باعث شد این خلاء ازطریق ایجاد نظام های رسانه ای آزاد و  مستقل پر شود و این دوران طلایی روزنامه نگاری همراه وهمسو با رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن جوامع رقم بخورد.

اما در برخی جوامع انسانی دیگر، این خلاء پر نشد و پارلمان ها و دولت ها به هر دلیلی از پرداختن به این مهم بازماندند و به رغم  توسعه و گسترش مظاهر و سخت افزار رسانه ها در این نوع جوامع، نظام مستقل رسانه ای در آنها شکل نگرفت و در نتیجه  روزنامه نگاری شکل گرفته در درون قدرت از درون تهی شد و نه تنها به رسالت و ماموریت ذاتی خود نتوانست عمل کند بلکه به ابزاری برای پیشبرد برنامه های قدرت در این جوامع تبدیل شد.

به نظر راقم این سطور اگر در جامعه ای این خلاء پر شود و نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند در آن شکل بگیرد فساد، تبعیض، تضییع حقوق مردم و ظلم درهمه بخش ها به حداقل خواهد رسید، چرا که رسانه های آزاد و مستقل ذاتا به رصد فعالیت های منجر به این پدیده ها می پردازند و آنها را درهمان نطفه افشا و مانع شکل گیری آنها می شوند.

حال نگاه کنید چه دم و دستگاهی و چه تشکیلاتی و مهم تر از همه، چه منابع، انرژی و بودجه های کلانی برای مقابله با این پدیده ها در جوامع فاقد نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند  هزینه می شود که این فرایند، خودش منشاء بسیاری از مشکلات و معضلات در این جوامع است، در صورتی که کل فرایند این مقابله و مبارزه تنها با برقراری نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند بدون کمترین هزینه ای طی می شود.

در این شرایط با یک  حساب سرانگشتی می توان صرفه جویی ابر کلان در بودجه های جاری مربوط به این فرایند در این جوامع را محاسبه و نتیجه هزینه کردن این بودجه ها برای رفاه و آسایش مردم آن جوامع را ارزیابی و نتیجه گیری کرد که متولیان حوزه رسانه این جوامع در فقدان نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند، چگونه مقدرات یک ملت را برباد می دهند.

مضاف بر اینکه آموزش، آگاهسازی و ارتقاء فرهنگ نیز دراین جوامع در فقدان این نظام رسانه ای با چالش های متعدد روبروست، به این ترتیب که لشکریان پیدا و نهان عرصه فرهنگ در این جوامع که با ایجاد دیوانسالاری، خود به مانع اصلی ارتقاء فرهنگ تبدیل شده اند با حضور این نظام رسانه ای، محلی از اعراب نخواهند داشت، چرا که این رسانه ها مانع تکوین این دیوانسالاری و شکل گیری هرنوع فساد در این عرصه خواهند شد.

سخن آخر

 آنچه که در سطور بالا به بهانه انتشار هفتصدمین شماره هفته نامه همزیستی در خصوص نقش رسانه ها در چارچوب یک نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند مطرح کردم، درد دلی با مخاطبان این نشریه بود که قبلا نیز به مناسبت های مختلف در طول این 20 سال عمر این نشریه، اشاراتی به آنها داشتم به این امید که در این وانفسای بی توجهی به موضوعات اساسی جوامع، طرح موضوعاتی از این دست روزی بتواند توجهات را به سمت خود جلب کرده و به رغم از دست رفتن فرصت ها و دوره های طلایی، روزنه هایی هرچند کوچک برای شکل گیری و رفتن به سوی آرزوی بزرگ ایجاد نظام آزاد رسانه ای مستقل و قدرتمند در جامعه باز شود.

به امید آن روز

تاج محمد کاظمی

مدیرمسئول

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار