در آشپزخانه فردی موشی بود. این موش همیشه با ترس در رفت و آمد بود؛ اما یک روز این موش جسور شد و کارش به جایی رسید که دیگر از چیزی نمیترسید و صاحبخانه را آدم حساب نمی کرد. راحت در رفت و آمد بود و به غذاهای صاحبخانه راحت دستبرد می زد.
صاحبخانه پیش حکیمی رفت و دلیل جسارت موش را پرسید. حکیم گفت سوراخش را بررسی کنید احتمالا به گنجی دست یافته و پشتش به جایی گرم است. سوراخش را کندند و یک سکه طلا پیدا کردند و متوجه شدند که موش به اعتبار همان سکه جسور شده است. حکیم خواست که آن سکه را از او بگیرند. حرکت اخیر امیر مقصودلو معروف به تتلو من را یاد این داستان کلیله و دمنه میاندازد.
آخرین پستهای اینستاگرامی امیر مقصودلو معروف به تتلو که باعث شد اینستاگرامش بسته شود، دعوت او از دختران پانزده تا بیست سال ساکن استانبول برای تشکیل حرمسرایش بود. شاید در هیچ کجای دنیا هیچ سلبریتیای جرات گفتن چنین حرفی را نداشته باشد. اصولا مسائل اخلاقی و مخصوصاً جنسی جزو خطوط قرمزی است که سلبریتیها سعی میکنند اینقدر مواظب باشند که یک وقت چیزی در این رابطه از دهانشان در نرود و یا خطایی از آنها در جامعه منتشر نشود که یک وقت باعث رسوایی و آبرو ریزی نشود.
به عنوان نمونه بازیگر اصلی یکی از این سریالهای ترکی به اسم یاساک الما پارسال از جانب دختری که به او لباس سر صحنه را میپوشاند شکایت شد تنها به این دلیل که موقع پرو لباس توسط دختر او طوری با دختر صمیمی حرف زده بود که از حالت حرف زدن و چهرهاش افاده جنسی شده بود. همین مساله به قدری در مدیا سروصدا کرد که آبرویی برای این بازیگر اصلی نماند و بسیاری از بازیگران مطرح و حتی همکارانش که با او در آن سریال همبازی بودند واکنش نشان دادند، در همان دوره خیلیها بطور مقطعی همکاری شان را تا روشن شدن موضوع با او متوقف کردند. جامعه هنری بر علیهاش موضع گرفت، شاید به این دلیل که خندهای کرده بود که از آن برداشت جنسی میشد.
این روزها مسائل جنسی و با بسیط تر شدن معنی تجاوز جنسی این مسائل جزو مسائل باریکتر از مو است. اینها چیزهایی نیست که آدم بخواهد جار بزند و اگر هم چنین چیزی رخ دهد در خفا و با ترس همراه خواهد بود. ترس از اینکه مبادا بیآبرو و رسوا شوم. حالا یک سلبریتی به اسم تتلو توی روز روشن در بین آن همه فالورش فریاد میزند که آهای یکی به نیازهای من توجه کند. من حرمسرا میخواهم و تازه حرمسرای من دخترانش باید بین پانزده تا بیست سال ساکن استانبول یا ترکیه باشند.
من سوالم این است چه چیز باعث میشود که این آدم چنین وقیحانه دست به نشر چنین مطلبی ولو در حد شوخی که البته این شوخی نبود، بزند؟ او جسارتش را از کجا میآورد؟
بله تتلو جسارتش را از همان فالورها و طرفدارانش میآورد. در واقع طرفداران او برایش در حکم همان سکه طلا و درواقع گنج هستند. حالا سوای اینکه دختران بین 15-18 سال کودک به حساب میآید و در صورت عملی شدن چنین چیزی رسما جرم تجاوز به کودک را مرتکب میشود، خود همین جار زدن به تشکیل حرمسرا عدول از هنجارهای اخلاقی جامعه است.
در صحبت با طرفداران تتلو بسیاری از آنها به صورت زنجیره وار به این اعتقاد دارند که چون در جامعه ما همه زیر زیرکی هر غلطی دلشان میخواهد میکنند او رو بازی میکند و هیچ خودش را سانسور نمیکند.
حال سوال اینجاست؛ آیا زیر زیرکی خلاف کردن عدهای دلیلی برای جار زدن درخواستهای جنسی نامشروع تو میتواند باشد. زیرپا گذاشتن اخلاق ذاتا بد است اما بدتر از آن بیاخلاقی را جار زدن و بالیدن به آن است.
وقتی که با اعتراض عدهای از فعالان مدنی صفحه اینستاگرام تتلو بسته شد باز این هوادارانش بودند که به دفاع از او برخاسته و فعالان را به باد تهدید و فحش گرفتند. حال سوال اینجاست که چطور میشود که این هواداران که غالبا هم در سنین بین پانزده تا بیست هستند چنین از این عمل غیراخلاقی دفاع میکنند؟ اینجا مشکل ما یک تتلو نیست بلکه مشکل ما انبوهی از نوجوانانی است که سینه چاک عاشق این موجود هستند. چرا که او خودش است و دیگران فیلم بازی میکنند. حال ما با این سوال مواجه میشویم که فرزندان ما چطور به اینجا رسیدند؟ چرا اینطور شدند؟ این سوالی است که باید ما را بترساند. بچههای ما در فضای پر از سانسور جامعه به کدام ریسمان دارند چنگ میزنند؟
ما بهعنوان خانواده این بچهها از خودمان باید بپرسیم بچههایمان را چطور تربیت کردیم که دارند گلهای از یک بیاخلاقی محض دفاع میکنند.
ما باید بیشتر از اینکه از این حرکت تتلو بترسیم از نوجوانانمان که آرمانشان چنین فردی است بترسیم. درحالیکه جامعه ما پر از مصداقهای آدمهای بیپروا و آگاه و دانا است نوجوانان ما مصداق بیپروایی و جسارت را در امیر مقصودلو دیدهاند. همان موشی که با یافتن سکهاش فکر کرده سلطان شده است و دلش حرمسرا هم میخواهد!
صدیقه (آیلا) جاذبی
روزنامهنگار- استانبول
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.