همزیستی نیوز - ترکیه که داعیه دار دولتی سکولار است، در زدودن دین از دامن دولت خود عاجز است.مصطفی عبدی عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قشم با این مقدمه نوشته است: امروزه دوجریان اصلی در ترکیه به اصطلاح سکولار مناسبات قدرت را تعیین می کنند، که هردو جریان رگه های مذهبی دارند. مهم ترین جریان سیاسی حاکم بر ترکیه امروز که مناسبات قدرت را تحت تاثیر قرار داده و در شکست ها و پیروزی های سیاسی نقش دارد، دولت موازی موجود در دل دولت حاکم است. یعنی علاوه بر اردوغان شخص دیگری سکان دار قدرت و مناسبات آن در داخل ترکیه است. محمد فتح الله گولن روحانی سرمایه دار ترکیه که امروزه به دلیل عمیق تر شدن شکاف سیاسی بین او رقیبانش و خصوصاً اردوغان در امریکا به سر می برد، با برنامه ریزی های دقیق و حساب شده از طریق آموزش و تعلیم و تربیت نخبگان نظامی و سیاسی شبکه نفوذی را در حاکمیت ترکیه ایجاد کرده که امروزه دولتمردان ترک از آن با نام دولت موازی یاد می کنند. دست پروردگان و شاگردان فتح الله گولن پس از ورود به دولت، ارتش و سیستم قضایی با هموار شدن راههای ترقی و پیشرفت توسط همان شبکه گولن به جایگاهها و مناصب بالایی در حاکمیت سیاسی ترکیه دست یافتند و امروزه این ارتقاء یافته گان در سیستم ارتش، دولت و قضائی آن شبکه دولت موازی را تولید و بازتولید می کنند. گفته می شود رجب طیب اردوغان نیز خود از طریق همین شبکه گولن پله های ترقی را طی نموده و بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده است. اما با بروز اختلافات بین گولن و اردوغان زمینه های پی ریزی کودتا های متعدد در ترکیه امروزی فراهم شد. کارشناسان بر این گمانه هستند که هدف از ارتقاء اردوغان فراهم کردن بستر تبدیل گولن به یک رهبر سیاسی ـ دینی کاریزما که همچون امام خمینی در ایران بازیگر انقلابی اسلامی در ترکیه باشد بود. البته اسلام مورد نظر گولن متفاوت از اسلام انقلابی ایرانیان است. پس این عدم وفای به عهد اردوغان منجر به رویارویی دو جریان یکی قدیمی (گولن چی ها) و دیگری جدید که با اردوغان و تاسیس حزب عدالت و توسعه اسلامی به وجود آمد شد.
نقش کلیدی ارتش
در این رویارویی دو جریان اسلام گرا که هردو برای ترکیه سکولار مسئله خواهند بود و آن سکولاریسم مورد نظر را دستخوش تغییر خواهند کرد، ارتش نقش کلیدی دارد چون بازوی قدرت گولن چی ها قدرت نظامی است. پس اردوغان برای آنکه طعم خوش قدرت را بیشتر حس کند و آن را به گولن تقدیم نکند باید پیش از هرچیز برای ارتش چاره ای بیندیشد. این کشاکش در سال های گشته نیز به شکل های دیگر بروز کرد مثلا چندسال پیش خبری حاکی از رو رفتن طرح یک کودتا و دستگیری نخبگان آن در ارتش منتشر شد و بعد از آن نیز فساد مالی کابینه اردوغان افشاء شد و حتی در این افشاگری پای پسر اردوغان نیز به میان آمد. پس این کشاکش همچنان امتداد دارد تا اینکه چند روز پیش خبر یک کودتای نظامی در ترکیه توسط خبرگزاری های متعدد بین االمللی اعلام شد.
یکی از گمانه های اصلی علت بروز این کودتا خود رجب طیب اردوغان است. برخی بر این نظرند که با توجه به برنامه های پیش رو دولت اردوغان برای اصلاحات، او با این کودتای نافرجام پایه های مردمی خود را تقویت نموده و با این مقبولیت به دست آمده زمینه برای پیش برد اصلاحات فراهم تر می شود. از طرف دیگر با این کودتای نمایشی اردوغان و یاران اش راحت تر می توانند این دولت موازی رقیب خود را سرکوب کنند. بیشترین نفوذ دولت موازی در ارتش است و با این کودتای نافرجام اردوغان می تواند مهره های دولت موازی در ارتش را تسویه حساب می کند.
گمانه زنی دیگر درخصوص علت این کودتا به گولن و دولت موازی او باز می گردد، گولن با کودتا می تواند اردوغان را کنار زده و قدرت را به دست گیرد. کودتا در ادبیات جامعه شناسی سیاسی به معنای تغییر هرم قدرت بدون تغییر ساختارهای سیاسی و اجتماعی به شکل سریع است. اما با اعلام رسمی محمد فتح الله گولن مبنی بر عدم ارتباط با کودتا چیان به نظر مصداق رد اینگونه تحلیل ها ظاهر شد.
همانطور که در سطور بالا بیان شد؛ دو فرض برای این کودتا مطرح است. فرض اول این مسئله را دامن می زند که کودتا توسط خود اردوغان و نیروهایش به راه افتاده و یا حداقل امکان ایجاد آن فراهم شده تا با سرکوب کودتا و به میدان فراخواندن مردم زمینه های تقویت مقبولیت اجتماعی دولت اردوغان و برنامه های در دست اقدامش فراهم شود. و فرض دوم نیز کودتا را منتسب به گولن و دولت موازی او می دانند. هردو اقدام بعید به نظر نمی رسد اما من بنا به شواهدی مسیر دوم را برای راه اندازی کودتا محتمل تر می دانم به چند دلیل؛ یکی آنکه گولن از طرف دولت های ابرقدرت جهان و نظام سرمایه داری غرب به شکل آشکار و پنهان حمایت می شود و از این رو به دلیل نزدیک تر شدن اردوغان در این اواخر به رقیب اصلی اردوگاه سرمایه داری غربی، یعنی روسیه و همچنین جریان روبروی این اردوگاه در مسئله سوریه حساسیت آن ها را برانگیخته است. تجربه نشان داده که در این گونه مواقع که برخی کشورها از مواضع آمریکا و کشورهای هم پیمانش دور می شوند، یکی از سیاست های این ابرقدرت ها در مقابله با این کشورها تقویت مخالفان داخلی و بیرونی آن هاست تا به شکل غیر مستقیم به آن ها فشار آورده و آن ها را به سمتی که خود می خواهند هدایت کنند. مثلاً نمونه مشابه این موضوع را در خصوص رو درویی چین با امریکا و هم پیمانانش در مسئله تحریم ها و فشار بر ایران را می توان در تاریخ نزدیک مشاهده کرد. در آن زمان که چین سیاستی به غیر از سیاست مورد نظر آمریکا را اتخاذ کرد بلافاصله امریکا دالایی لاما را از یکی از مناطق دور افتاده هند برای مذاکره و پررنگ کردن مسئله حقوق بشر در چین به امریکا فراخواند تا این مخالفان دیرین دولت چین را در معرض توجه افکار عمومی جهانی قرار دهد. پس یکی از راهکارهای مقابله با سیاست های غیر همسو با سیاست های امپریالیسم تقویت مخالفان است و از این بابت گولن و دولت موازی او یک ظرفیت بالقوه است که یکی از راههای به بالفعل در آوردن آن می تواند همین کودتا باشد.
سمت گیری دولت اردوغان ناهمسو با منافع آمریکا
علاوه بر این سمت گیری دولت اردوغان در مواجه با روسیه و مسائل جهانی، اسلام گرایی، تغییرات در قانون اساسی ترکیه با این گرایش اسلامی، در مسیر تأسیس جمهوری مادام العمر قدم نهادن و سایر برنامه های دولت و حزب اردوغان می تواند همسو با اهداف و منافع امریکا و خصوصاً گولن نباشد، گولن که خود اسلام گرایی نوینی را پی انداخت و درصدد استوار کردن آن در ترکیه سکولار است، با اینگونه برنامه ها و اصلاحات برنامه ها و زحمات چندین ساله خود را در خطر می بیند.
حال با تمام این توضیحات می گویند چون گولن این ارتباط را تکذیب کرده است پس ارتباطی با این کودتا ندارد و تحلیل حاضر یکی از مصادیق رد خود را یافته است. پاسخ من به این نقد تحلیلم آن است که در ترکیه هیچ جریان و شبکه منسجم و قوی دیگری جزء دولت موازی گولن وجود ندارد که توان رودرویی در سطح ملی را با دولت حاکم داشته باشد. شبکه اجتماعی اقلیت های قومی همچون کردها نیز گرچه مخالف دولت و بطور کلی نظام سیاسی هستند ولی توانایی مقابله آن ها ملی نبوده و درسطح قومی و محلی است که تنها می تواند چند قسمت جغرافیایی کشور را درگیر مبارزه کند ولی این شبکه اجتماعی در درون سیستم سیاسی رسوخ کرده و دربین ارتشیان، دولتمردان و خصوصا سیستم قضایی مهره های بسیاری دارد که نقش های کلیدی را هم برعهده دارند.
پس تنها نیروی سیاسی ـ اجتماعی که توان چنین اقدامی را دارد دولت موازی است. حال اینکه این اقدام از طریق مهره های دولت موازی صورت گرفته برکسی پوشیده نیست ولی با محکوم کردن این اقدام مردان دولت موازی توسط رهبرشان(گولن) این ذهنیت ایجاد شده که مردان کودتا بدون ارتباط با رهبر خود دست به این اقدام زده اند که به نظر چنین اقدامی بعید می آید. خوب پس چرا گولن این ارتباط را انکار می کند، فرض نویسنده آن است که با آشکار شدن مصادیق شکست کودتا و آشکار شدن ایستادگی مردم در صف مقابل، فتح الله گولن برای حفظ منزلت و وجه مردمی خود، در سخن خود را از هرگونه ارتباط با این کودتا بعنوان برهم زننده نظم عمومی و زندگی روزمره عوام و همچنین مخرب مهم ترین منبع درآمد مردم ترکیه( توریسم) مبراء اعلام می کند.
در خصوص ارتباط احتمالی امریکایی ها با این کودتا با دنبال کردن لحظه به لحظه اخبار این کودتا درروز اول پس از شب کودتا برای من شبه ای ایجاد شد؛ به راستی چرا تلوزیون ایران( شبکه6) لحظه به لحظه این مسئله را پوشش می داد ولی تلوزیون هایی چون بی بی سی اعم از فارسی و غیره و صدای آمریکا این همه شور و هیجان و تحرکات سیاسی و اجتماعی را رها کرده و مدام به حادث تروریستی فرانسه که روز قبل اتفاق افتاده بود می پرداختند؟ مسئله ای که روزهای قبل نیز به آن پرداخته بودند. این شبکه های تلوزیونی فقط در زمان مقرر اخبار شان توجه خود را معطوف به گزارش تقریبا مفصل کودتا نمودند، این زمان نیز زمانی بود که کودتا سرکوب شده بود. این را نمی توان بعنوان مصداقی برای یک تحلیل سیاسی و یا هر ادعای دیگر بشمار آورد ولی در هر حال موضوعی پرسش برانگیز است.
با این وجود درخصوص ارتباط یا عدم ارتباط فتح الله گولن با کودتا که موارد عدم ارتباط او مصداقی مبنی بر درست نبودن تحلیل حاضر است موضوع دیگری باید یاداور شد و آن اینکه اردوغان باوجود ادعای گولن مبنی بر عدم ارتباط با این مسئله سیاسی همواره بر نقش کلیدی او در این قضایا تاکید کرده و بر این باور است که پشت پرده تمام این وقایع دولت موازی و درنهایت رهبر این دولت موازی همانا محمد فتح الله گولن است.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.