همزیستی نیوز - نامش "خالد نژاد باسعیدو" بود. یکی از صیادان بومی جزیره قشم. 34 ساله است با لباس بومیان جزیره قشم. او را در اداره صنعت، معدن و تجارت منطقه آزاد قشم دیدم.
او مدیرعامل تعاونی شرکت مروارید شکیل قشم است و برای پیگیری واگذاری پست برق به واحد تولیدی اش به این اداره مراجعه کرده بود. واحد تولیدی ای که در روستای "دوستکو" در جزیره قشم قرار دارد و به گفته خودش بهترین میگو در منطقه را پرورش می دهد.
خالد جوان بومی سرمایه گذاری است که امید به آینده و توسعه روستایش از چشمانش پیدا بود اما نیازمند حمایت بیشتر مسئولان است.
گفتگو با وی را می خوانیم.
درباره شروع به کار واحد تولیدی خود در روستای "دوستکو" ی جزیره قشم توضیح بفرمایید؟
ما در سال 91 این شرکت تعاونی را به ثبت رساندیم. سال 92 به دنبال مسائل مربوط به واگذاری زمین بودیم. استعلام از محیط زیست، منطقه آزاد قشم و شیلات در کنار مجوزهای لازم اخذ شد. در سال 94 قرارداد بین ما با امور اراضی سازمان جهاد کشاورزی منعقد شد. از مهر ماه 1394 به ساخت و ساز سایت پرورش میگو در روستای "دوستکو" مشغول شدیم. مقدار زمانی که برای ساخت و ساز صرف شد حدود 10 ماه بود و از ابتدای مردادماه 1395 اولین ذخیره سازی با دو میلیون لارو میگو در شش استخر آغاز شد.
در کل چند استخر در واحد شما وجود دارد؟
کلا 105 استخر در برنامه داریم که فعال کنیم که در حال حاضر 30 استخر آن زیر کشت پرورش میگو رفته است که البته با مشکلات تامین برق مورد نیاز دست به گریبان هستیم.
ظرفیت کل تولید شما چقدر است؟
ظرفیت 1008 تن میگو در این واحد تولیدی در سال وجود دارد که این عدد قابل افزایش است. اگر مشکلات مربوط به تامین برق حل شود این عدد به راحتی به 2 هزار تن میگو در سال خواهد رسید. یعنی در هر هکتار 20 تن میگو.
میزان اشتغالزایی شما چند نفر بوده است؟
در حال حاضر 30 نفر در این واحد تولیدی فعال هستند که با توسعه کار به 120 نفر خواهد رسید.
و چه میزان سرمایه¬گذاری کرده اید؟
حدود 10 میلیارد تومان.
بازه زمانی کشت میگو تا محصول نهایی و ارائه به بازار چقدر است؟
هر دوره کشت و پرورش و برداشت بین 100 تا 120 روز زمان می برد که در طول سال می توانیم دو بار تولید داشته باشیم.
بازار محصولات شما کجاست؟
میگویی که در واحد ما تولید می شود در کل با هدف صادرات است. می توان گفت هم اکنون 90 درصد میگوی ما صادر می شود و اروپا، روسیه و چین مشتریان میگوی ایران هستند. یک دوره تولید میگو داشتیم و از طریق شرکت های صادراتی میگو را صادر کردیم.
چه انتظاراتی از مسئولین دارید؟
مشکلات برق ما هنوز حل نشده است. ما نیازمند یک شبکه 9 کیلومتری برق هستیم تا برق مورد نیاز به واحد تولیدی ما برسد که اداره برق قشم می گوید بودجه ای برای آن ندارد. برق روستایی کفاف کار ما را نمی دهد و آن توانی که باید داشته باشد را ندارد.
و سخن پایانی؟
ما پارسال در هر هکتار 7 تن تولید داشتیم در حالی که میانگین تولید میگو در این ابعاد بین 3 تا 3 و نیم تن در هکتار است که اگر توجه کنید ظرفیت ما دو برابر است. عمق استخرهای واحد ما چهار متر است و دارای یک خروجی مرکزی است که این برای اولین بار در کشور اتفاق افتاده است ضمن اینکه در واحد ما برداشت میگو، به جای خروج میگو از دریچه ها، ما میگو ها را با تور برداشت می کنیم که در سالم ماندن میگو بسیار تاثیر گذار است. در برداشت دریچه ای آب استخر پایین می آید تا میگو از دریچه های تعبیه شده خارج شود ولی در سیستم ما برداشت با تور انجام می شود که هم میگو سالم می ماند و هم لازم نیست سطح آب را کاهش دهیم. این راهکارها را هم چون سابقه صیادی داریم به اجرا رساندیم. ضمن اینکه یکی از مهم ترین کارهایی که کرده ایم تولید لارو میگو است که تا پیش از این لارو میگو را وارد می کردیم و آن را پرورش می دادیم ولی امروزه خودمان می توانیم لارو میگو را تولید کرده و برای پرورش آماده کنیم.
گفت و گو: میثم غلامی
منبع: فرینا
همزیستی نیوز - مشاور مديرعامل و جانشين معاون توسعه مديريت سازمان منطقه آزاد قشم گفت: منابع انسانی لایق، کارآمد و چابک سرمایه های اصلی و اساسی سازمان منطقه آزاد قشم هستند و در راستای غنی سازی این پتانسیل، ابلاغیه دولت با هدف چابک سازی نیروها در این سازمان حاکمیتی اجرا می شود.
به گزارش روابط عمومی منطقه آزاد قشم، محمد رضا مرادی با بیان این مطلب اعلام کرد: برای حفظ نیروها قرار است بخش تصدی گری و امورات مربوط به آن در سازمان منطقه آزاد قشم به شركت ها و موسسات تابعه و بخش خصوصی واگذار شود تا علاوه بر ایجاد سرعت عمل و خدمات رسانی بهتر، در بهبود اصلاح روند اداری نیز تاثیرگذار شود.
به گفته وی، براین اساس نيروهايی كه در قسمت های تصدی گری فعاليت می کنند با حفظ سابقه و برنامه های بهسازی و توسعه ای به واحدهای اجرايی سطح منطقه واگذار می شوند و اين امر علاوه بر توسعه نيروی انسانی و اصلاح روند اداری آنان، باعث رشد اقتصاد دانش بنيان در منطقه نیز می شود.
جانشين معاون توسعه مديريت سازمان منطقه آزاد قشم اظهار کرد: سَنجه و شاخص ماندگاری تمامی نيروهای بومی و غيربومی در هریک از پست های سازمانی در سازمان منطقه آزاد قشم به ارزيابی عملكرد آنان بستگی دارد.
او با اشاره به اخبار غیرواقعی و شایعه تعدیل 15 درصدی نیروهای سازمان منطقه آزاد قشم که در نتیجه تفسیر اشتباه بعضی از وبلاگ نویسان و خبرسازان از سخنان مدیرعامل این سازمان منطقه آزاد قشم بود، افزود: سخنان مديرعامل سازمان در جلسه شورای اداری مورخ 96.3.9 بر مبنای ابلاغيه ریاست جمهوری و با توجه به پياده سازی صحيح اقتصاد مقاومتی با هدف توليد و اشتغال بهره ور عنوان شد و اين اقدام می بايست بطور جد و با راهكارهای استراتژيك و ظرفيت سنجی انجام شود.
مرادی گفت: سازمان های دولتی و وابسته به دولت مكلف هستند از ابتدای سال 1394 تا پايان سال 1396 نسبت به جايگزينی 15 درصد از نيروهای كيفی بجای نيروهای كم بهره ور و نامستعد اقدام کنند.
وی ادامه داد: طبق برنامه ريزی انجام شده، نیروهای کیفی اعم از بومی و غیربومی براساس ساختار مصوب جایگزین نيروهای كم بهره ور خواهند شد.
به گفته مشاور مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم، از ابتدای سال 94 تاكنون نيروهایی با هدف جبران بخشی از فعاليت های اقتصادی و اداری كه بيشتر بومی هستند از طريق شركت تعاونی كاركنان جذب این سازمان شده اند.
مرادی، جذب خانواده شهدا، ایثارگران و جانبازان را از دیگر سیاست های حمایتی سازمان منطقه آزاد قشم برشمرد و بیان داشت: سال گذشته حداقل هفت نفر از خانواده معظم شاهد که همگی بومی هستند در رسته مدیریتی و پائین تر جذب سازمان شدند.
او گفت: مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم توجه ویژه ای به نیروهای بومی توانمند جزیره دارد به طوری که بورسیه تحصیلی 50 نفر از بومیان این منطقه با هدف بکارگیری آنان در بخش های اثرگذار سازمان از سال گذشته آغاز شده و در نخستین سال اجرای این طرح 10 نفر از بومیان جزیره در رشته های مختلف بورسیه شده اند.
به گفته وی، سنجه و شاخص ماندگاری و سند هويتی نيروی انسانی در سازمان منطقه آزاد قشم كاركنان با كيفيت و بهره ور خواهد بود و برای داشتن یک سازمان پويا و توسعه يافته كه بتواند منويات مقام معظم رهبری را در اجرای اقتصاد مقاومتی و اشتغال بهره ور و پايدار رقم بزند بايد بر اساس برنامه های دولت و با پرورش و جايگزينی نيروهای مستعد بجای نيروهای كم بهره ور سريعاً اقدام کرد.
مرادی با بیان اینکه سازمان منطقه آزاد قشم به نيروهای كارآمد و كاردان بومی وغير بومی نیاز دارد، افزود: در شرايط مساوی توان سنجی، اولويت با استقرار نيروهای بومی و بالاخص خانواده معظم شهدا، جانبازان و ايثارگران توانمند و در نهايت نخبگان و سرمايه های انسانی قشم خواهد بود.
بنا به این گزارش، شورای عالی اداری و برنامه جامع اصلاحات نظام اداری موضوع تصویبنامه شماره 127675.ت 50642 هـ تاریخ 1393.10.28 هیات محترم وزیران با هدف افزایش کارآمدی نیروی انسانی بخش دولتی، ایجاد نظام اداری بهرهور و بهینه سازی ساختار و ترکیب نیروی انسانی بخش دولتی، «دستورالعمل ساماندهی نیروی انسانی دستگاههای اجرایی» را تصویب نموده است.
همزیستی نیوز - مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سازمان منطقه آزاد قشم از برنامه توسعه پارک کروکودیل قشم به عنوان یکی از جاذبه های دیدنی این جزیره، خبر داد.
به گزارش روابط عمومی سازمان منطقه آزاد قشم، سید محمدامین جعفری حسینی گفت: فاز دوم و سوم طرح توسعه پارک کروکودیل قشم با هدف ایجاد پارک آهوان و آکواریوم بزرگ قشم با حمایت سازمان منطقه آزاد و سرمایه گذاری بخش خصوصی، احداث می شود.
به گفته وی، قرار است در کنار تنها پارک کروکودیل ایران در جزیره قشم، انواع آهو، گوزن، کل و بز و ... در یک پارک ویژه حیوانات و انواع آبزیان دریایی هم در یک آکواریم زیبا نگهداری شوند.
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سازمان منطقه آزاد قشم اظهار کرد: با توسعه این مجموعه بازدید کنندگان می توانند در فضایی مناسب، زیبا و بدون حصار با نحوه زندگی این حیوانات آشنا شوند.
او بیان کرد: پارک کروکودیل قشم مجموعه ای بی نظیر در خاورمیانه است و به همت یک زوج کارآفرین راه اندازی شده و در طول سال پذیرای ساکنین و گردشگران جزیره قشم است.
به گفته جعفری حسینی، ویژه برنامه «عصرهای خانوادگی با حیوانات» که هر روز عصر در پارک کروکودیل انجام می شود و شامل غذا دادن به حیوانات توسط بازدید کنندگان است بسیار مورد توجه ساکنین و گردشگران قرار گرفته است.
وی، جذب گردشگران بیشتر به جزیره، آشنایی فرزندان و خانواده ها با حیوانات، ترویج دوست داشتن حیوانات و ایجاد فضایی دلنشین و با نشاط برای خانواده ها را از جمله اهداف اجرای چنین طرح هایی در جزیره زیبای قشم دانست.
جزیره قشم با یک هزار و 500 کیلومتر مربع وسعت با داشتن ظرفیت های فراوان طبیعی و تاریخی همچون طولانی ترین غار نمکی جهان، جنگل های دریایی حرا، دره و تنگه چاهکوه، بام قشم، خلیج دلفین ها، سایت تخم گذاری لاک پشت های پوزه عقابی، جزایر ناز، دره ستاره ها، غارهای خوربس، چاه های تلا، بادگیرها، کوه ها، اشتران،آهوان، ماهیان زیبا، قلاع پرتغالی ها، آئین های سنتی، صنایع دستی و ... به عنوان یکی از مهمترین مناطق گردشگری کشور در جنوب ایران واقع شده است.
همزیستی نیوز - مشاور امنیتی و انتظامی سازمان منطقه آزاد قشم گفت: پلاک ویژه وسایل نقلیه شماره گذاری شده در این جزیره به زودی تعویض می شود.
به گزارش روابط عمومی منطقه آزاد قشم، حسین افشار با بیان این مطلب در جمع خبرنگاران اعلام کرد: این طرح با هدف ساماندهی وسایل نقلیه شماره گذاری شده در این جزیره و با هدف ارتقای کمی و کیفی ارائه خدمات با هماهنگی پلیس راهور ناجا به زودی اجرایی می شود.
وی ادامه داد: برنامه افزایش ظرفیت اعداد در پلاک خودروها، بهره مندی از صفحه پلاک کارآمد متناسب با نیازهای منطقه آزاد قشم و صور مختلف شکلی و نوشتاری پلاک وسیله نقلیه از سال 1394 در این سازمان آغاز شد و در ماه های پایانی سال 95 با توافق پلیس راهور ناجا به نتیجه رسید.
به گفته مشاور امنیتی و انتظامی سازمان منطقه آزاد قشم، براساس توافق صورت گرفته صفحه پلاک خودروهای این منطقه در ابعاد 48X 19 سانتیمتر با دو نگارش فارسی و لاتین، اختصاص کد دورقمی منقش به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و لوگوی سازمان منطقه آزاد قشم با کاربری های همسان با سرزمین اصلی نهایی و برای انجام تشریفات قانونی در مرحله ابلاغ، تولید و اجرا قرار گرفته است.
وی یادآور شد: در طرح تعویض پلاک به طورحتم مباحث امنیتی، انتظامی و اقتصادی به طورجدی ملاک عمل قرار گرفته و خودروهای فرسوده که از ایمنی پائینی برخوردارند نیز در مسیر اسقاط و از رده خارج خواهند شد.
افشار گفت: با اجرای عملیات یکپارچه سازی طرح تعویض پلاک خودروهای منطقه آزاد قشم، این منطقه به پایلوت این طرح در مناطق آزاد کشور تبدیل می شود.
وی بیان داشت: در صفحه پلاک های طراحی شده توسط واحد شماره گذاری و عملیات فنی سازمان منطقه آزاد قشم، مواردی از قبیل تفکیک پذیری و دسته بندی وسایل نقلیه، هویت دهندگی، ضریب امنیتی (با اضافه شدن بارکد) به نحو قابل ملاحظه ای ارتقاء یافته و پلیس بنا به ضرورت در کمترین زمان ممکن قادر به دسترسی به اطلاعات مورد نیاز وسایل نقلیه شماره گذاری شده در این منطقه خواهد بود.
همزیستی نیوز - مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم گفت: جزیره قشم در آستانه تحول بزرگ اقتصادی قرار دارد و باید هدف گیری های توسعه ای جزیره با تکیه بر اقتصاد دانش بنیان انجام شود.
به گزارش روابط عمومی منطقه آزاد قشم، حمیدرضا مومنی در شورای عالی بورسیه این سازمان گفت: تربیت و پرورش نیروهای متخصص و ماموریت محور از مهمترین رویکردهای این سازمان برای نقش آفرینی نخبگانی است که ریشه در همین خاک دارند و باید شرایط و فرصت خدمت کردن آنان در این منطقه شکوفا شود.
وی ادامه داد: پرورش و بورسیه نیروهای متخصص در رشته های تحصیلی مورد نیاز قشم، به منطقه آزاد کمک می کند تا سریعتر به اهداف اقتصادی و توسعه ای خود دست پیدا کند.
رییس هیات مدیره سازمان منطقه آزاد قشم اظهار داشت: پرورش نیروهای ماموریت محور و متخصص و به کارگیری استعدادها و طرح های آنان در سازمان منطقه آزاد قشم به افزایش بهره وری نیروهای سازمانی و تدوین برنامه کاربردی برای توسعه جزیره کمک شایانی می کند.
مومنی با بیان مذاکره سازمان منطقه آزاد قشم با شرکت های بزرگ و مطرح دنیا برای توسعه پایدار قشم، افزود: با توجه به چشم اندازهایی که برای آینده جزیره در نظر گرفته شده، توانمند سازی جامعه محلی در حوزه های فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جز نخستین اولویت های این سازمان است.
وی ادامه داد: قشم از توانمندی، استعداد و ظرفیت های خدادادی فراوانی برخوردار است و باید با تلفیق آنها برنامه جامع توسعه پایدار را تدوین کرد.
مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم گفت: توسعه از مجرای جامعه محلی می گذرد و هرچه جامعه محلی به عنوان موتور محرک توسعه آگاه تر باشد، رشد و شکوفایی در این منطقه سریعتر حاصل می شود.
مومنی، از داشنجویان بورسیه شده به عنوان پایلوتی از جامعه محلی نام برد که عملکرد آنان مبنای برنامه ریزی های آتی جزیره خواهد بود.
بنا به این گزارش، شورای بورسیه سازمان منطقه آزاد قشم به ریاست مدیرعامل این سازمان، جمعی از مدیران و معاونان سازمان، روسای دانشگاه ها و آموزش و پرورش و دانشجویان بورسیه شده در مرکز بین المللی رشد قشم برگزار شد.
شهره اکبری: دهم اردیبهشت در تقویم کشورمان عنوان روزی را بر خود دارد که مانند هر ورق دیگر این تقویم٬ روایتگر حماسهای است جاوید.
دهم اردیبهشت یادآور حماسهای است از جنس حماسه عملیات کربلای پنج دوران دفاع مقدس٬ از جنس حماسه ۲۲ بهمن٬ از جنس حماسه شکست سپاه روم در رومشکان٬ از جنس حماسه...
آری این حماسه را هم حافظه تاریخی ایرانزمین به خوبی به یاد دارد و هم به عمق خلیج فارس حک شده بر لوح ذهن و یاد و قلب همه ساکنانش از دلاوران دست از جان شسته٬ پاسداران همیشه بیدار و نامآوران گمنامی که قلم فردوسی پاکنام در توصیف وطنپرستیشان چنین مینگارد «چو ایران نباشد تن من مباد» و اینگونه است که دهم اردیبهشت در تاریخ ازلگونه ایرانزمین که تا به ابد٬ خط سرخ شهادت را مینگارد نقش بسته است.
دهم اردیبهشت روز ظفرمندی سپاه ظفرمند ایران است که با ارادهای آهنین بر تمام مشکلات و دشواریهای نبردی نابرابر چیره شد و نه برای اولین بار و نه برای آخرین بار دشمنی را که چشم طمع به گنجینه دریاها٬ خلیج فارس دوخته بود و در خور این نام و آن طمع تدارک و ساز و برگ جنگ دیده بود و در پشت دژهای استوار سنگر گرفته بود را با شکستی سخت٬ درس عبرت برای هر دشمن کرد.
دهم اردیبهشت به روایت مورخان سالگرد یورش دلاورانه دلاورمردان ایرانزمین است به قلب استحکامات و مرکز اصلی قوای اشغالگر پرتغالی.
قوای آن روزگار امپراطوری پرتغال که به علت در اختیار داشتن سلاح گرم توپ و تفنگ و بهرهگیری از فلزات در ساخت کشتیهای جنگی دارای نیروی مهاجم پرقدرتی بود و بر بسیاری از مناطق جهان یورش برده بود و نوعی استعمار و استثمار را به وجود آورده بود پس از شکست در چنین روزی در حدود ۴۰۰ سال پیش٬ امپراطوری استعمارگر و استثمارگرشان رو به اضمحلال نهاد.
به شکرانه این فتحالفتوح که سببساز رهایی بسیاری دیگر از سرزمینها و ملتها از بند اسارت شد ایرانیان بهویژه ایرانیانی که کرانههای خلیج فارس را مأوای خود گزیدهاند یاد این روز حماسی را گرامی میدارند و به روان پاک تمام پاسداران دریادلی که در حماسه٬ جان به طبق اخلاص گذاشتند درود میفرستند.
باشد که در تمام تاریخ این نام و هر نامی که پاسدار آزادی و آزادگی است درخشان در ذهنها باقی بماند.
همزیستی نیوز - مدیر امور بنادر و حمل و نقل دریایی سازمان منطقه آزاد قشم از پهلوگیری نخستین فروند کشتی اقیانوس پیمای «کروز» مجهز به امکانات تفریحی و رفاهی در صبح بیست و چهارم فروردین در جزیره قشم خبر داد.
به گزارش روابط عمومی منطقه آزاد قشم پژمان بهرامی گفت: کشتی اقیانوس پیمای «کروز» با نام «سانی» شامگاه چهارشنبه 23 فروردین با حضور 400 گردشگر و پرسنل از جزیره کیش حرکت می کند و پس از یک سفر دریایی تفریحی و یک شب به یادماندنی صبح 24 فروردین در بندر کاوه قشم پهلو می گیرد.
وی ادامه داد: این کشتی به منظور ارائه خدمات مطلوب و فراهم نمودن سفر دریایی ایمن برای گردشگران وارد آب های خلیج فارس شده و در مسیر دریایی کیش، قشم و سایر بنادر همچون چارک و بندرعباس تردد می کند.
به گفته بهرامی این کشتی 9 طبقه ، دارای 176 متر طول و 23 متر عرض است و با 130 کابین که 77 عدد از آنان کابین های درجه یک هستند و 417 تخت اقامتی امکانات خوبی برای گردشگران دارد.
مدیر امور بنادر و حمل و نقل دریایی سازمان منطقه آزاد قشم بیان کرد: سه هزار و 500 مترمربع فضای رستورانی، کافی شاپ، استخر و سونا، 2 سالن سینما، کتابخانه، اتاق مطالعه، سالن برگزاری همایش و اتاق بازی برای کودکان و آشپزخانه ایرانی برای پخت انواع غذاهای ایرانی از دیگر امکانات این کشتی است.
وی ادامه داد: کشتی «سانی» می تواند150 خودروی سواری به همراه 30 کامیون که در صورت نیاز به جای کامیون ها می توان 100 خودروی سواری دیگر را جابجا کند.
به گفته بهرامی کشتی کروز «سانی» برای سفرهای کوتاه مدت چهار تا هفت روزه دریایی توسط کشور سوئد ساخته شده و یکهزار و 600 صندلی دارد.
جزیره قشم در جنوب ایران و تنگه هرمز واقع شده و با وسعت یکهزار و 500 کیلومتر مربع دارای جاذبه های فراوان گردشگری است و هرساله میلیون ها گردشگر داخلی و خارجی را به سمت خود جذب می کند. مسیر دریایی بین جزیره قشم وکیش 127 کیلومتر است و این نخستین باری است که یک کشتی تفریحی کروز این مسیر را طی می کند.
همزیستی نیوز - دهان باز کرده و مبهوت به تماشای سرنوشت نشسته؛ خسته، شکسته و زهوار دررفته. نصفش غرق آب است و نصف دیگر رو به آبی آسمانی که سالهاست پشت ابرهای طوسی و سفید قایم شده، هوا میخورد. آفتاب پوست تنش را سفال کرده، درست مثل همقطارهایش. همه آنها که نخستین روز فروردین، مثل هر روز دیگری، زخمشان باز است و هر بادی که میوزد، ماسهها را درسته هورت میکشند.
روزنامه «شهروند» افزود: با آن هیکل غولآسا، چند قدم مانده به ساحل، رو به خلیجی که آن ساعت از روز، از انعکاس ابرهای ریشه کرده در دریا، برق میزند، به پهلو نشستهاند و نگاه میکنند به موجهایی که در کش و قوساند و تهمانده آب را به پایشان میریزند. به پای لنجهای چوبی، لنجهای چوبی پاکستانی؛ همانها که اگر بخت یارشان بود حالا کیلومترها دورتر از ساحل «گوران» در دل دریا، پیش میرفتند و با موجها همبستر میشدند. بومیها جهاز صدایشان میکنند، جهاز بوم و بغله، جهاز سمبوک و غنجه و کوتی. جهازهایی که برای خیلی از آنها، جز نام، چیزی نمانده.
صدای اره دستی و شباسه و ضربههایی که بر سر مسمارهای سمج فرود میآید، به ٧٨ کیلومتر آن طرفتر که شهر قشم است، نمیرسد اما هر روز در دل و گوش اهالی روستای گوران و رهگذران چکشکاری میکند، حالا با آرامشی بیشتر از قبل. رهگذران، اهالی نیستند، گردشگران نوروزی جزیره قشم هستند که سر از روستای گوران درآوردهاند، سر از کارگاه لنجسازی آقای اسماعیلی.
کارگاه حالا با ٣٠ سال پیش، با آن زمان که سالی ٥، ٦ سفارش در دفترش ثبت میشد و کارگرانی که صبح تا شب روی تختهچوبهای ساج و کُنار و کِرت و کنوکارپوس، ارهکشی و تینه و چکشکاری میکردند و درزها را با کلفات پر میکردند و آخر سر با سیفه (روغن جگر کوسه) بدنه لنج را آببندی میکردند، فرق میکند.
کارگاه ساکت و خموده است، جان ندارد و استراحت کارگران در نخستین روز فروردین، ماتم کارگاه را بیشتر کرده. تنها صدای گردشگران پرهیاهوست که از بالای نردبان چوبی، عرشه جهاز بوم را دیدهاند و از ذوق، سکوت را شکستهاند.
کارگران یک روز را تعطیل کردهاند، آمدنشان خیلی هم توفیری نداشت، سفارش مشتریها دیر نمیشود، اصلا سفارشی نیست که بخواهد دیر یا زود شود. سه، چهارسال بیشتر است که صدای چکشکاریها از کنار ساحل، کمتر دل اهالی را تکان میدهد. کارگرها آب رفتهاند، یا ماهیگیر شدهاند یا نجار یا رفتهاند روستاهای دیگر. قدیمیها هم دیگر جان ندارند، ٤٠، ٥٠ سال چکشها را گرفتند و کوبیدند و حالا بدون آوردهای برای زندگیشان، کنار کشیدهاند، صبح به صبح تورشان را به دریا میاندازند و به انتظار سرخو، گاریز، بیاح، هامور و میگو مینشینند. «علی گورانی» یکی از آنهاست. دریانوردی که ٥٠ سال پیش، با لنج بادبانی و به قول خودش «بادبادی»، به آفریقا رفت و حالا ماهیگیر است و با لباس سفید محلی، روی کنده چوبی نشسته و مسافران را برای بالا رفتن از نردبان چوبی که به عرشه لنج نیمهکارهای ختم میشود، راهنمایی میکند: «محکم بگیر نیفتی.» کار دومش، نگهبانی است، نگهبانی از لنجهای کارگاه آقای اسماعیلی: «این لنج نیمهکاره است، صاحبش مرده و حالا پسرانش آن را فروختهاند.»
- چند؟
٤٠٠، ٥٠٠ میلیون تومان. دست دوم است.
- لنج جدید چند است؟
نزدیک به یک میلیارد و ۲۰۰ تا یک میلیارد و ٥٠٠، ٦٠٠ میلیون تومان. بستگی به وزنش دارد.
علی گورانی ٨٠ سال دارد، زیر و بم لنجسازی را میداند: «هر مترمکعب چوب ساج برای ساخت لنج، نزدیک به ٢٢ میلیون تومان است. ساج، چوب هندی است و از دوبی میآید.» لنجها را ذهنی میسازند، بدون نقشه. نقشه اولیه را لنجسازها از پدرانشان و پدرانشان از آبا و اجدادشان بلد شدهاند. هیچکس نقشه طراحیشدهای ندیده. هر چه هست، تجربی است. گورانی میگوید که بومیها نقشهای ندارند اما هر کس میسازد از روی مدل پاکستانی یا ناکو میسازد: «الان خیلی از روستاها لنجسازی میکنند، اما رفتهاند به سمت فایبرگلاس. فایبرها ارزانترند، نزدیک به ٤٠٠، ٥٠٠ میلیون تومان درمیآیند. چهار، پنج ماهه هم ساخته میشوند. اما لنجهای چوبی، یکسال بیشتر طول میکشد تا تمام شود. در عوض لنجهای چوبی، نزدیک به یک قرن عمر دارند، اما فایبرها، ٢٥ نهایت ٣٠ سال.»
او میگوید که فایبرگلاسها، بلای جان کارگران شدهاند و زیستگاه را نابود میکنند: «ساخت لنجهای فایبرگلاس، ریه کارگران را با مشکل مواجه میکند، از اینها گذشته، اگر لنجهای فایبر در دریا غرق شوند، زیستگاه را نابود میکنند و ماهیها را فراری میدهند، درحالیکه لنجهای چوبی، حتی در صورت غرق شدن هم تبدیل به محلی برای زندگی صدفها و جلبکها میشوند.»
بازار لنجسازها کساد است، آنقدر کساد که سالی یک سفارش هم در این کارگاه ثبت نمیشود: «دیگر کسی لنج نمیسازد، مردم پول ندارند. اگر همین چند لنج تعمیری و نصف و نیمه نباشد، کارگاه تعطیل میشود.» فقط روستای گوران نیست که کارگاه لنجسازی دارد، بندر لنگه، چابهار، خرمشهر و کنارک هم هستند، اما تنها روستایی که هنوز با چوب لنج میسازد، همین روستای گوران است. مابقی رفتهاند سمت لنجسازی با فایبرگلاس.
سایه بزرگ لنجهای نیمهکاره روی ساحل خوابیده، درست رو بهروی دستهدسته لنجهایی که از فاصله ساحل تا عمق دریا، اندازه یک قایق پارویی به چشم میآیند، انبوه لنجهایی که افق را سیاه کردهاند و میروند به سمت سرنوشت. سرنوشتی دورتر از همسایگی با قبرستان هزارساله. قبرستان بینام و نشانی که بیخ گوش کارگاه، تن خسته خیلی از دریانوردان این روستا را به آغوش کشیده.
علی پوزن، کمی آن طرفتر، فرمهای نظرسنجی را میان گردشگران، دست به دست میکند. مسئول گردشگری روستای گورانِ قشم است و هر کس سوالی درباره لنجها دارد، از او میپرسد: «چوب این لنجها فقط از ساج نیست، از چوب درخت کرت، کُنار هندی و کنوکارپوس هم هست، کرت درخت بومی اینجاست. اما ساج بهترین چوبی است که به درد این کار میخورد. ٥٠ سال هم در دریا باشد، شاید دو تا سه میلیمتر آب به داخلش نفوذ کند.»
موزهای به وسعت یک ساحل
برای ساخت هر لنج باید نزدیک به ٢٠ تا ٣٠ درخت را قطع کرد، اما سالها پیش، حاج عبدالله مدالی، یکی از لنجسازهای قدیمی، به ازای هر لنجی که میساخت، چند درخت هم میکاشت تا ١٠ سال بعدش، از چوب همان درختان، بدنه لنج جدیدی بسازد. به گفته پوزن، این کار نمونه توسعه پایدار در گوران بود اما از آن حمایتی نشد: «از آن زمان که لنجسازی در گوران شکل گرفت تا حالا، نزدیک به ١٥٠ تا ٢٠٠ لنج ساخته شده است.»
پوزن ادامه حرفهایش را میگیرد: «همه رفتهاند سمت فایبرگلاس. اما ما نرفتیم و نگذاشتیم اینجا از این لنجها بسازند. چون میخواستیم لنجسازی به شکل سنتی آن حفظ شود. قبلا یک مُهر گلی در دزفول پیدا شده بود که نشان میداد تاریخ دریانوردی در این منطقه، به ٦هزارسال پیش از میلاد میرسد، حالا هم معروفترین منطقه لنجسازی در ایران، روستای گوران است و ما میخواهیم آن را به همین شکل حفظ کنیم.»
او خبر دارد که میخواهند ساحل گوران را تبدیل به موزه کنند: «قرار است با حمایت سازمان ژاپنی جایکا، این ساحل و لنجهایش تبدیل به موزه شود. گفتهاند امسال قرار است این کار انجام شود و از کارگاه لنجسازی اول تا آخر، تبدیل به موزه شود.» پوزن میگوید که اقتصاد روستای گوران بر محور لنجسازی میچرخید، بهطوری که ٩٠درصد اهالی روستا در این کار بودند. خیلی از کشورهای عربی لنجها را همین جا سفارش میدادند. حالا این صنعت کم رونق شده و خیلیها به سمت ماهیگیری و کارهای دیگر رفتهاند.
او از اینکه صنعت لنجسازی مهجور مانده گلایه میکند: «در گوران آخرین نسل لنجسازی با چوب زندگی میکنند، اما هیچ حمایتی از این صنعت نشده، سازمان کشتیرانی و دولت، اهمیتی به این موضوع نمیدهند، همین چندسال پیش متوجه شدند که لنجسازی یک هنر است و لنجسازی در سازمان یونسکو، بهعنوان اثرهای ناملموس ثبت شد. حالا در دنیا جزو ٣٦٠ اثر ناملموس و در ایران جزو ١٠ هنر ملی شناخته میشود.»
به گفته پوزن، مدلهای مختلف و قدیمی لنج را عربها خریدند و بردند و دیگر در ایران از آن مدلها پیدا نمیشود، درحالیکه اگر حمایت میشد، الان میتوانستند از همان مدلها در موزه استفاده کنند. متاسفانه سازمان بنادر و کشتیرانی، حمایتی نکرد: «اداره بنادر و کشتیرانی زمانی مجوز لنج جدید میدهد که لنج قبلی از بین برود، درحالیکه میتوانند از آن لنجها با کاربری رستوران استفاده کنند یا آن را برای بازدید گردشگران به نمایش بگذارند، اما این کار را نکردند.»
ساحل گوران، بندر طبیعی است، درختان جنگل حرا، نقش موجشکن را دارند و با ایجاد جزر و مد، فضای خوبی برای توقف لنجها ایجاد کردهاند، خیلی از لنجها در همین منطقه لنگر میاندازند: «تابستانها اینجا، بهشت اهالی گوران بود، آنقدر که کار سرشان میریخت. از همه روستاها به اینجا میآمدند بری کار. از دولاب، چاهو، طبل، سهلی، پی پشت. اینجا مرکز لنجسازی در قشم است.»
«احمد گوران» پاها را ستون کرده و حرفهای پوزن را گوش میدهد. میگوید ٧٢ ساله است و چروکهای صورت، این حقیقت را تأیید میکند. از صیادان قدیمی گوران است که حتی برای یک بار هم پایش به تهران نرسیده. سرش را پیچ میدهد و میگوید: «مردم اینجا پول ندارند، جوانان ماهیگیری میکنند و چند نفری هم لنجسازی. حالا کسی لنج نمیخرد، هر کس هم که بار دارد، اجاره میکند، هر بار ٢٠ تا ٣٠ میلیون تومان.» از این طرف نمک و میوه میبرند و از آن طرف، پارچه و پوشاک و مواد غذایی میآورند. مسیرها به دوبی و قطر و عمان ختم میشود.
«علی پوزش»، یکی از لنجسازهای قدیمی روستای گوران است. او نزدیک به ٢٠ سال است که نقشه لنجها را در ذهنش میریزد، آستینها را بالا میزند و با ١٠، ١٥ کارگر، تختههای ساج را کنار هم میچیند و میدوزد. پوزش از ١٨ سالگی، لنجسازی میکند، حالا ٣٨ ساله است: «دو، سه سال، کنار پدرم بودم که کار را یاد گرفتم.» با اینکه حالا تنها منبع درآمد پوزش، از لنجسازی است اما به گفته خودش، کار کساد است: «مردم دیگر لنجهای چوبی سفارش نمیدهند. برایشان صرف ندارد.» حرف که میزند چینهای عمیق پیشانی آفتابسوختهاش، بالا و پایین میرود: «از وقتی چوب گران شد سفارش ساخت لنج هم کم شد.» علی چشمهایش را در همین روستا به این لنجهای کبود باز کرد: «از سال ٩٠ بود که کمکم قیمت چوب بالا رفت، الان هر متر چوب ساج، ٢١ تا ٢٢ میلیون تومان است، از همه اینها گذشته باید لنجها حداقل ٥٠٠، ٦٠٠ تنی باشند وگرنه ساختش نمیصرفد.» لنجها اندازه و نقشههای متفاوتی دارند، اما هر لنج ٥٠٠، ٦٠٠ تنی، نزدیک به ٩٠ تا ١٠٠ تخته چوب میبرد و همین هم شده تا قیمت هر لنج، از یکمیلیارد و دویستمیلیون تومان شروع و به یکمیلیارد و ٩٠٠میلیون تومان هم برسد.
لنجهای چوبی را معمولا از چوب درختهای کنار، بلوط، توت، سنجد، کرت و ساج میسازند، ساجها، هندی هستند و از دوبی وارد بندر میشوند: «برای ساخت هر لنج، باید درخت های زیادی قطع شوند. اما این درختها باید طوری قطع شود که بتواند دوباره ریشه کند و از دو ماه بعدش، خودش را ترمیم کند.» لنجهای چوبی، مدل زیاد دارند. بوم، محبوبترین مدل لنج است، لنجی که سر و تهاش مثل هم است تا موج را بشکند، پاکستانی یا ناکو و سمبوک مدلهای دیگر لنجها هستند. مدل پاکستانی، رایجترین مدل در ایران است؛ لنجهایی که برای باربری استفاده میشود و دو مدل رجعی و تخم مرغی دارد.
آخرین نسلِ لنجساز
لنجها یا عقب گِرد است یا عقب راست. هر کدام کاربری متفاوتی دارد، لنجهای ٤٠٠ تُن به پایین را معمولا عقب راست میسازند، ٤٠٠ تن به بالا را عقب گِرد. همه اینها برای حرکت راحتتر در دریاست. «علی» همه اینها را از پدرش یاد گرفته.او آن روز را به استراحت گذرانده و حرف برای گفتن زیاد دارد: «الان اصلا سفارش جدید نداریم، هر چه کار هست، مربوط به سال ٩٤ است. تعدادی از لنجهایی که مال سالهای ٩٠ و ٩١ است هم نصفهکاره مانده و صاحبش دنبالش نیامده.» حالا آرزوی لنجسازان، ماندگار کردن هنر لنجسازی است: «ما میخواستیم این حرفه را تبدیل به موزه کنیم، لنجسازی هنر است، کار دست است و نمیتوان آن را تعطیل کرد، ما آخرین نسل لنجسازی در ایران هستیم، بعد از ما کسی نیست که بتواند نقشه لنجها را بکشد، چون ما هم بهطور ذهنی و تجربی این کار را میکنیم، اما متاسفانه چون بازار راکد لنجسازی روی اقتصاد اهالی گوران تأثیر گذاشته، لنجسازها به سمت کارهای دیگر کشیده شدهاند، کارشان را تعطیل کردهاند. حالا فقط دو، سه نفر در روستای گوران هستند که با چوب لنجسازی میکنند». «علی» میگوید، هر اتفاقی برای این هنر افتاده، به دلیل گرانی است، بههرحال وسیله گران شده، چوب گران شده، مردم سفارششان را پس میگیرند و میروند سمت فایبرگلاسها.
لنجسازها ماهیگیر شدهاند
لنجهای فایبرگلاس برای لنجسازهای قدیمی، سرطان است، غدهای است که روی دلشان نشسته: «حالا در کنار روستای گوران، دولاب، پی پشت و لافت و بندر لنگه، بندر خمیر و بندر کنارک، لنجسازی هنوز زنده است، اما همانها هم کمکم به سمت لنجهای فایبرگلاس رفتهاند، چون بازار بهتری دارد، غافل از اینکه فایبرگلاسها، با اینکه ارزانترند و زمان ساختشان کمتر است، اما کمتر عمر میکنند و به کارگران آسیب میزنند و محیط را آلوده میکنند.» اینها را میگوید و ادامه حرفهایش را میگیرد: «بهطور کلی، کار لنجسازی کساد شده، چه فایبرگلاسها و چه چوبیها. تاجران، بارشان را با کانتینر و با کشتیهای بزرگ میآورند، این لنجها دیگر برایشان صرفه اقتصادی ندارد.» حالا براساس آنچه «علی» میگوید، در همین روستای گوران، قبلا ٥٠، ٦٠ نفر لنجساز بودند که حالا تعدادشان از انگشتهای دو دست هم کمتر شده: «خیلیها لنجسازی را کنار گذاشتند، یا دریانورد شدند یا ماهیگیر. این کار خرجشان را نمیدهد.»
لنجهای درب و داغان و شکسته کنار ساحل گوران، به پیشواز رهگذران میآیند، لنجهایی که به گفته «علی پوزش» قرار است تعدادی از آنها تعمیر و در موزه از آنها استفاده شود. برخی هم بیصاحب رها شدهاند، لاشه آنها، ساحل را قبرستان چوب کرده.
١٠٠ سال لنجسازی
«محمد هدری»، همان اطراف است، او هم بیهدف کنار ساحل میچرخد. لنجساز ٤٧ سالهای است که ٢٥ سالی میشود گوشهایش به صدای چکشکاری بندر عادت کرده: «کار را پدرم یاد داد، همه ما تجربی لنجساز شدیم، حالا ولی کار کساد شده، سه سالی میشود، طوری که در این سه سال، تنها دو لنج ساختهایم، لنجهایی هم که رویشان کار میکنیم، از قدیم اینجاست، کار جدید نداشتهایم.»
پدر محمد، حالا لنجسازی را کنار گذاشته و ماهیگیری میکند: «لنجسازی کار سختی است و بیشتر از ٥٠سال نمیشود روی آن کار کرد. همین هم شده تا خیلیها به سمت لنجسازی نیایند، چون به اندازه سختی کارش، درآمدی ندارد.» محمد از لنجهای بادبانی هم خاطره دارد، پدرش با همین لنجهای بادبانی تا کویت میرفت و جنس میآورد. حالا ١٠٠ سالی میشود گورانیها ریتم زندگیشان را با همین چکشکاریها هماهنگ کردهاند: «این لنجها معمولا از بندرعباس و بندر لنگه، بوشهر و آبادان، به سمت دوبی میروند.»
شهره اکبری: دریا به شدت آرام بود و آفتاب چنان آرامآرام و بیعجله دریا را ترک میکرد که به قول مادربزرگم از رفتنش شاخ ملخ هم نمیجنبید!
هرگوشهی دریا سوسوی چراغی پیدا بود و گاهگاهی قایقموتوریای از روی آرامش چند ماهی میگذشت. هر قایقرانی گوشهای از دریا را برای صیادی انتخاب کرده بود٬ بعضی تور در دریا میریختند٬ بعضی انبوهی از قفسهای ماهی[گرگور] در قایق انباشته کرده بودند و انگار به دنبال دلبری ماهیهای زیباتر در دریا بالا و پایین میرفتند و پرسه میزدند! و بعضی به نظر هیچ کاری نمیکردند٬ تنها ایستاده بودند به تماشای دریا و غروب٬ گویی با پری دریایی یا با عروس دریایی یا با نهنگ عنبر یا با نهنگی که یونس پیامبر را قورت داده یا... قرار ملاقات دارند و او سر قرار نیامده!
نگاهی به اطراف انداختم. پارک زیتون در غروب روزهای تابستانی رنگارنگتر از همیشه به نظر میرسید. زنها و بچهها از خلوتی پارک استفاده میکردند و مشغول تفریح و تفرج و بازی بودند. جزیره لارک هم به همان شکل همیشگیاش بود٬ ساکت٬ نزدیک٬ مهآلود و اسرارآمیز٬ مانند نگین انگشتری که رمالی با چند ورد و فوت جادویش کرده باشد و حالا میان حلقهی قایقرانها٬ میان نور فانوسهای روشن کننده راه ماهیها٬ منتظر شب بود٬ شبی افسانه ای!
پرسیدم: «این قایقها که هیچ کاری نمیکنند! چطور ماهی میگیرند؟»
خیره به شبح جزیره لارک٬ جواب داد: «فکر کنم اینها منتظر صیدی هستند که به دنبال صیاد باشد!»
گفتم: «جای مولانا خالی! صید در پی صیاد!»
با حالت خلسهای که از آرامش و نیروی مسحور کننده لارک و ماه نوظهور آسمان ناشی میشد گفت: «آره٬ جالبه! از بین این همه صیاد منتظر٬ این همه طعمه٬ اینهمه قلاب٬ این همه فانوس٬ این همه خواهش تور و گرگور ومُشتا و لیه و این همه سفرهی پهن منتظر و... صید باید صیادش را پیدا کند! مرگ یک ماهی برای گذران و غذای یک روز صیاد و خانوادهاش٬ فرآیندی بی اشتباه در طول تاریخ٬ نه کسی صیادی با خانهای مجللتر از خانهی ماهیها دیده! و نه کسی دیده٬ صیادی شبی گرسنه خوابیده باشد و نه ماهیای که از صیادی گلهمند باشد و نه مُشتایی که مرغهای ماهیخوار تنبل را ناامید کرده باشد٬ بقا! تعادل طبیعت٬ راز همزیستی صید و صیاد٬ کویر و دریا٬ آب و آفتاب٬ باد نرم و کوه سخت و تندیسهای آفرینش٬ همزیستی دو صیاد و وابستگیهایشان بههم...»
گفتم: «یعنی این صیادها با نور فانوس٬ راه صید شدن را به ماهیها نشان میدهند؟! جای مولانا خالی! اگر بود در فیهمافیه باز مینوشت٬ صید در پی صیاد! یونس پیامبر صید شد برای سیر شدن شکم نهنگ٬ یا نهنگ صید یونس شد برای برگشتن یونس به بهشت! شاید هم تقدیر یونس پیغمبر و نهنگ این بوده٬ مثل تقدیر همه ماهیها و...
گفت: «صیاد در پی صید٬ یا صید در پی صیاد٬ فرق نمیکند٬ مساله بقای صید و صیاد است٬ مثل کویر و دریا٬ مثل شرجی و آفتاب٬ مثل...
گفتم: «متضادهایی که مکمل هم میشوند برای معنای همزیستی برای بقا٬ مثل جزیره قشم! مرکز همزیستی دریا و کویر و باد و آفتاب و آدم و نهنگ و ...
گفت: «اینجا از این مثالها زیاد است٬ به قول مولانا
با زنگی امشب چو شدستی به مصاف
از سـیـنـهٔ خود سینهٔ شب را بشکاف
در کـعـبـهٔ عـشـاق طـوافـی چـو کـنی
دریـاب کـه کـعـبه می کند با تو طواف