همزیستی نیوز - پنج تن از اعضای هیات موسس انجمن پیشسکوتان مطبوعات با حضور در ایسنا ضمن بیان توضیحاتی درباره اهداف پیشرو و دلایل تشکیل این انجمن، از وضعیت امروز خبرنگاران سخن گفتند.
علیاکبر قاضیزاده، بهروز بهزادی، هوشنگ اعلم، رضا قویفکر و مرتضی شادمانی از اعضای هیات موسس انجمن پیشکوتان مطبوعات هستند که با حضور در میزگرد خبرگزاری دانشجویان ایران، درباره اهمیت موضوعاتی چون انتقال تجربه از پیشکسوتان به نسل جدید روزنامهنگاران، ارتباط پیشکسوتان با دانشکدههای روزنامهنگاری و همچنین کمک به تاریخ روزنامهنگاری سخن گفتند.
اعضای هیات موسس انجمن پیشکسوتان مطبوعات عبارتند از: محمد بلوری، بهروز بهزادی، علیاکبر قاضیزاده، هوشنگ اعلم، رضا قویفکر، ابراهیم رستمیان، مسعود شهامیپور، مسعود مهاجر و مرتضی شادمانی.
اهالی مطبوعات ارزش خودشان را نمیدانند
هوشنگ اعلم: متأسفانه در جامعه ما ارزش روزنامهنگاران شناخته نشده است؛ این در حالی است که در تمام جوامع دنیا، خبرنگار و روزنامهنگار جزو طبقات برتر جامعه محسوب میشود و از تسهیلات ویژهای برخوردار هستند؛ به عنوان مثال برای سفرهای کاری، اولویت رزرو هتل و بلیت با خبرنگار است.
قوی فکر: یادم است برای مصاحبه با ماهتیر محمد (نخست وزیر مالزی) باید به مالزی سفر میکردم که پرواز دوم از کشور سنگاپور بود؛ به طور کلی روال بر این است که از سنگاپور به مالزی هر نیم ساعت یک بار یک هواپیما حرکت میکند و آن روز آنقدر جمعیت زیاد بود که اگر میخواستم بمانم، باید بیش از یک روز در صف منتظر میماندم؛ به همین خاطر به مسئول پذیرش فرودگاه گفتم من خبرنگارم و قرار مصاحبه با دکتر مهاتیر دارم؛ به محض آنکه این موضوع را مطرح کردم، سریعاً خارج از نوبت به من بلیت دادند. منظورم از بیان این خاطره این است که همه جای دنیا قدر و قیمت خبرنگاران بالاست، اما در اینجا با وجود اینکه بخشی از جامعه از اهمیت روزنامهنگاران و خبرنگاران آگاهی دارد، اما خیلی به این قشر بیتوجهی میشود.
بهزادی: مقصر اصلی این موضوع خود خبرنگارانند. بارها شاهد بودم که خیلی از بچههای مطبوعات به این دلیل در برخی از نشستهای مطبوعاتی شرکت میکنند که کارت هدیه بگیرند. برخی از بچههای خبرنگار خودشان را به خاطر مسائل مالی در اختیار دولت و حکومت قرار دادهاند. تا به حال هیچگاه به خبرنگارانم نگفتم که کارت هدیه نگیرید، ولی فکر میکنم ارزش خبرنگاران خیلی بیشتر از این کارتهای هدیه است. متاسفانه این روزها اهالی مطبوعات ما ارزش خودشان را نمیدانند.
بارها با روابط عمومیهای نهادهای مختلف بحث کردم و گفتم که شما میخواهید ندانمکاریهای روابط عمومی خودتان را از طریق هدیه دادن به خبرنگاران بپوشانید. یک مدیر روابط عمومی، آنقدر باید روابطش با خبرنگاران خوب باشد که اصلاً نیازی به این کارها نباشد؛ البته قبول دارم که مقصر اصلی این شرایط، وضعیت بد اقتصادی است، ولی این هم دلیلی برای توجیه این کار نمیشود. به هر حال معتقدم اگر این فرهنگ راه بیفتد که بدانیم ارزش اهالی مطبوعات و رسانه خیلی بیشتر از این حرفها است، حداقل یک قدم در راستای حفظ شأن خبرنگاران برداشتهایم.
قوی فکر: هرگز یادم نمیرود وقتی تازه، کار روزنامهنگاری را شروع کرده بودم، در برنامهای از طرف بانک مرکزی به خبرنگاران سکه هدیه دادند و آنقدر به ما برخورده بود که علیه آنها شوریدیم که مگر ما گدا هستیم؟
هوشنگ اعلم: اول از همه باید ارزش روزنامهنگار از طرف جامعه شناخته شود و جامعه زمانی میتواند این ارزش را بشناسد که به آن گفته شود. ما به عنوان اصحاب رسانه یکی از وظایفمان این است که جایگاه روزنامهنگاران و اصحاب رسانه را از طریق گفتار و عملکرد تبیین کنیم. امروز در تلگرام شاهد هستیم که جملات بزرگان رد و بدل میشود، اما هیچگاه درباره روزنامه و روزنامهنگاری و ارزش این کار گفته نمیشود. این موضوع البته به خود اهالی مطبوعات هم برمیگردد؛ به عنوان مثال وقتی خبرنگاری پیش یک هنرمند میرود که به هر دلیلی چهرهاش، هیجانزده میشود و از او خواهش میکند که مصاحبه کند، در واقع ارزش خودش را زیر پا گذاشته است.
اینکه بگوییم آقا یا خانم فلانی تو را به خدا به این سوال من جواب دهید، برای یک خبرنگار کسر شأن است. آن هنرمند، ورزشکار، سیاستمدار، رییس روابط عمومی و ... وقتی یاد بگیرد که اصحاب رسانه جزو طبقات برتر جامعه است، خودش را جمع و جور میکند و به خودش اجازه نمیدهد که با آنها اینطور برخورد کند یا کارت هدیه بدهد.
ما باید به جامعه نشان دهیم ما روزنامهنگاران ارزشمندیم و چشم بیدار شما هستیم. وقتی شما در خانهتان خوابیدهاید، ما بیداریم که ببینیم چه اتفاقی در حال وقوع است و آیا برای جامعه مفید است یا مضر؟ ما خبرنگاران خبرها را اطلاعرسانی و تحلیل میکنیم و به مسئولان جامعه خط میدهیم که باید چه کاری انجام بدهند. ما چشم بیدار جامعه هستیم و همان قدر که مردم برای چشمشان ارزش قائل هستند، باید برای اصحاب رسانه هم قائل باشند.
اما قبل از آنکه جامعه به ارزش روزنامهنگاران پی ببرد، باید خودمان متوجه این ارزش از لباس پوشیدن گرفته تا مدل برخوردمان با مقامات مسوول باشیم. یادم است قبل از انقلاب ساعت ۱۰ با وزیر کار قرار مصاحبه داشتم و به همین سبب ساعت ۱۰ در دفتر کار او حاضر شدم؛ ساعت که ۱۰ و ۵ دقیقه شد به مدیر مسوول دفتر گفتم «به جناب وزیر بفرمایید وقت من ارزش دارد. قرار ملاقات باشد برای وقت دیگر». یک مصاحبه را از دست دادم، مهم نبود. چون به جای آن ارزش خودم و همکارانم را حفظ کردم. وزیر به من احتیاج دارد، جون منِ روزنامهنگار، نردبان ترقی او هستم. او باید از من بخواهد که بیا با من صحبت کن تا حرفهایم را به گوش مردم برسانم. اگر با او کاری دارم و سوالی میخواهم از او بپرسم، موظف است که پاسخ دهد. امروز دیگر از من گذشته، اما جایگاه روزنامهنگاران این است. خودتان را برتر ببینید، اما با رعایت ادب. چراکه اولین شرط اخلاق روزنامهنگاری، رعایت ادب است.
قاضیزاده: من به عنوان خادم این حرفه شرمندهام که این حرفها را میشنوم و با این حرفها بیگانه نیستم. فکر میکنم یکی از علل این اتفاقات این است که مدل و شیوه روزنامهنگاری در کشور ما عوض شده است و قریب به ۹۰ و چند درصد از امور مملکتی ما دست دولت است؛ بنابراین شرکتها، موسسات، وزارتخانهها و ... بیشتر از آنکه نگران تولید و محصول کاریشان در رسانهها باشند، نگران میزشان هستند که نتیجه این طرز تفکر هم این میشود.
سؤال این است که امروز مطبوعات را چه کسی منتشر میکند؟ اگر ادعا کنیم که سطح و مجموعه روزنامهنگاری مملکت ما از لحاظ گسترش کیفیت از گذشته عقب رفته، بیانصافی است. نقصها و مشکلاتی وجود دارد که بخشی از آنها واقعاً بر عهده ماست که این نسل را پروردهایم و بخشی هم به دلایل دیگری برمیگردد. من خیلی با تحقیر جوانهایمان موافق نیستم. بچهها کار میکنند و خیلی اوقات روی سایتها، مجلات و روزنامهها که گاهی اتفاقاً خیلی گمنام هم هستند، گزارشها و مصاحبههای خوبی میبینم که شگفتزدهام میکند.
در بحث کارتهای هدیه هم خودم بارها شاهد بودم که برخی از خبرنگاران در این صفها نایستادهاند. این موضوع کمی جنبه شخصیتی و تربیتی دارد، ولی خوشبختانه عمومیت ندارد. این عیبها را باید برطرف کرد که با گفتههای ما هم حل نمیشود. خیلی مسائل باید از ریشه حل شود.
روزنامهنگاری در محیطی که بخش اعظم آن دولتی است، مشکلاتی اینچنین هم زیاد دارد. در جوامعی از این دست، رسانهها و مطبوعات را بیشتر یک بولتن خبری میپندارند و آنها را صرفاً به امر اطلاعرسانی میشناسند. آمریکاییها و انگلیسیها در همان بندهای اول قانون اساسیشان موضوعی به نام آزادی اطلاعرسانی را تضمین کردهاند، آن هم نه به این دلیل که بخواهند پُز آن را بدهند، بلکه به این خاطر که باور داشتهاند اگر این نوع آزادی نباشد، جامعه دوام و قوام نخواهد داشت.
مشکلات خیلی زیاد وجود دارد و اگر بخواهیم درباره آنها صحبت کنیم، سالها میتوان حرف زد ولی فعلاً اوضاع همین است و ما هستیم و این جامعه و مدیران روابطعمومی و روزنامهنگاران جوان. باید این نکته را در نظر داشت که قرار نیست ما روزنامهنگاران موضوعی را انقلابی عوض کنیم. هیچجای دنیا رسانهها موجب انقلاب نشدهاند، رسانهها انقلاب را تقویت میکنند و اثر میگذارند، اما هیچوقت همچنین وظیفهای بر عهدهشان گذاشته نشده است؛ به نظرم آنقدر موضوعی را بزرگ نکنیم که در برابر آن زانو بزنیم.
بهزادی: موافقم که هدیه دادن به خبرنگاران هرقدر کمتر گفته شود بهتر است؛ چراکه با مطرح کردنهای زیاد قبح آن میریزد. به هر حال نسل ما به گونهای مسؤول این موضوعات است. رشتههای روابطعمومی و ارتباطات از هم جدا نیستند و استادانی که سرکلاس این رشتهها مینشینند، این این موضوعات را به دانشجویان آموزش دهند. ما نیز در این زمینهها مقصریم و باید به یاد روزنامهنگاران بیاوریم که شما چه ارزشهایی دارید.
بچههای این دوره را خیلی باسوادتر از بچههای قدیم میدانم و حتی باسوادتر از خودم در سن امروز آنها. من شاید یک بُعد داشتم، اما بچههای امروز بُعدهای متعددی دارند، نوشتارشان پختهای است و باهوشترند که همین باهوشی ممکن است گاهی باعث برخی همین فسادهای موجود هم بشود. به هر حال باید هر دو طرف موضوع را گفت.
باید نشان داد که خبرنگاران از اقشار مهم جامعه هستند
اعلم: انتقال تجارب، اتصال روزنامهنگاری از زمان میرزا صالح تا افق آینده و بازیابی و حفظ شأن و حرمت اجتماعی روزنامهنگار و اصحاب رسانه آنچنان که شایسته آنها است، بخشی از اهداف انجمن پیشسکوتان مطبوعات است. همچنین این نکته هم خیلی مهم است که ما انجمن صنفی نیستیم، یعنی کاری به مسائل حقوق، مسکن و درمان روزنامهنگاران نداریم؛ چون معتقدیم که باید انجمنهای دیگری باشند که این کارها را دنبال کنند که متأسفانه هم انجمن صنفی مطبوعات بلاتکلیف است و هم سندیکای روزنامهنگاری که قبل از انقلاب تشکیل شده و امروز نه تعطیل است و نه فعال، در واقع معلق است و این در حالی است که سندیکا عضو انجمن جهانی قلم است.
بنابراین دوستانی که برای احیای انجمن صنفی یا تشکیل انجمنهای جدید، تلاش میکنند، توجه داشته باشند که ما در این امور دخالتی نداریم. اما وقتی میگوییم شأن اجتماعی روزنامهنگاران باید حفظ شود، اگر انجمنی بر فرض بگوید که روزنامهنگار نباید مستأجر باشد، ما از آن حمایت میکنیم، چرا که این موضوع بخشی از شأن یک روزنامهنگار است. اگر صنفی بگوید به عنوان مثال حقوق روزنامهنگاران کم است و ناچار است برای به دست آوردن زمینه زندگی دست به کارهایی بزند که شأن او نیست، ما وظیفه داریم که از او دفاع کنیم.
از دیگر موضوعاتی که تلاش داریم در انجمن پیشکسوتان به آن بپردازیم، تاریخ مطبوعات ایران است که به آن شکلی که باید مدون نشده است. اتفاقاتی که روزنامهنگاران قدیمی دیدهاند یا موضوعاتی که ما از روزنامهنگاران پیش از خودمان به روایت شنیدهایم، هیچجایی ثبت و ضبط نشده است. شاید فقط چند کتاب از خاطرات روزنامهنگاران پیشکسوت ما وجود دارد. آقای فرید قاسمی هم تاریخ مطبوعاتی در حال نگارش دارند که بیشتر ناظر بر خود ابزار رسانهای است، ولی تاریخ مطبوعاتی با نگاه تحلیلی که چه بر سر روزنامهنگاری ایران آمده است، وجود ندارد.
قرار است سایتی داشته باشیم که در واقع پیوندی صمیمانه بین نسل گذشته با نسل جوان محسوب میشود. وقتی انتقال تجربه باشد، جریانی که از جایی در تاریخ شروع شده است و ادامه خواهد داشت، دیگر قطع نمیشود. وقتی این جریان قطع نشود و تجربهها همواره منتقل شود، یقیناً روزنامهنگارانی که پس از این نسل روی کار میآیند با انبوه دانایی مواجهاند و خیلی سریعتر میتوانند به داشتههایی که لازم کارشان است، دست پیدا کنند. بنابراین یکی دیگر از وظایف انجمن این است که حلقه وصلی بین گذشته، امروز و آینده مطبوعات که در واقع ما به اصطلاح میگوییم از میرزا صالح تا فراسوی آینده. بارها گفتهام که ما پای میکروفن نیستیم و پرسشگریم؛ بنابراین باید آگاهی داشته باشیم. وقتی میگوییم ما جزو طبقات برتر جامعهایم، پس باید بتوانیم این برتری را در عمل نشان دهیم.
قویفکر: روزنامهنگاری به غیر از دانش یک فن و هنر است. ما زمانی که از رشته روزنامهنگاری فارغالتحصیل شدیم، خود را روزنامهنگار نمیدانستیم. وقتی در تحریریه روزنامه «کیهان» کنار افرادی مثل آقای بلوری آمدیم، تجربیات آنها را یاد گرفتیم. انتقال تجربه از طریق کلاسهای تئوریک حاصل نمیشود. در کلاس فن کار را یاد میدهند، اما برای ابتکار عمل به خرج دادن، باید این کار را از طریق استاد - شاگردی یاد گرفت. امروز خبرنگاران خیلی آگاهی دارند، ولی در علم و فن روزنامهنگاری مشکلاتی دارند. به همین دلیل هم وقتی روزنامهها را نگاه میکنیم، پر از غلط است. روزنامهنگاری یک فن است که فکر میکنم افراد با تجربه به جوانان امروز منتقل نکردهاند. یادم است استادمان، دکتر صدرالدین الهی هم میگفت، ما حتی اگر بمیریم هم سرمان را از قبر بیرون میآوریم که ببینیم آیا روی سنگ قبرمان مطالب را درست نوشتهاند یا نه. این عشق به نسل جوان منتقل نشده است که اگر بشود خیلی از مشکلات حل میشود.
انجمن پیشکسوتان مطبوعات میخواهد کارکشتگان مطبوعات را به روزنامهنگاران جوان امروز وصل کند که این کار از طریق حضورشان در روزنامهها و ارتباط با دانشکدههای روزنامهنگاری امکانپذیر است. در بلندمدت این انجمن قرار است جایی داشته باشد و کلاسهایی برگزار کند که تاریخ شفاهی مطبوعات هم جزو آنهاست. در این کلاسها از پیشکسوتان درخواست میکنیم که برای جوانان خاطرات، تجربیات و ابتکاراتی را که در کار روزنامهنگاری داشتهاند، تعریف کنند.
اعلم: انجمن پیشکسوتان مطبوعات به هیچ عنوان مشی سیاسی خاصی ندارد و طرفدار هیچ حزب و جناح و گروهی نیست. نه اصلاح طلبیم و نه اصولگرا، نه چپیم و نه راست. تک تک اعضای این انجمن هر کدام عقاید سیاسی خودشان را دارند، اما در قالب انجمن، دستشان زیر ساتور هیچ قدرت سیاسی نیست. ما مستقل و آزادیم، بنابراین شرط عضویت در این انجمن صرفاً روزنامهنگار و رسانهای بودن است. در قالب انجمن، ما فقط یک روزنامهنگار پیشکسوتیم و دوستان میتوانند جداگانه هر کدام فعالیتهای سیاسی خودشان را داشته باشند.
به چه کسی روزنامهنگار پیشکسوت گفته میشود؟
قویفکر: سالها برای تأسیس این انجمن و اینکه پیشکسوت به چه کسی اطلاق میشود، فکر شده و بحثهای طولانی شده است. مثلاً یکی از موضوعاتی که در انجمن درباره آن بحث کردیم این بود که روزنامهنگار به کسی گفته میشود که از راه خبر ارتزاق میکند. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که روزنامهنگار پیشکسوت باید ۳۰ سال سابقه فعالیت روزنامهنگاری و حداقل ۵۰ سال سن داشته باشد. یک شورای احراز صلاحیت که اسم آن را میتوان ریشسفیدان مطبوعات گذاشت، اعضا را تعیین میکنند. در مواقعی که افرادی ثبتنام کنند، ولی مدارکی برای ارائه نداشته باشند، این هیات با توجه به اطلاعاتی که دارند، میتوانند تشخیص دهند آیا این افراد صلاحیت دارند یا نه. آقای قاضیزاده پیشنویس اساسنامهای را برای انجمن طراحی کردند و از همه دوستان خواهش میکنیم اول آن را مطالعه و بعد در صورت داشتن شرایط برای ثبتنام اقدام کنند.
شادمانی: شانسی که ما داشتیم، اما در شرایط فعلی خبرنگاران امروز ندارند، این بود که در محیطهایی کار یاد گرفتیم که افرادی نظیر آقای قاضیزاده، فرقانی، شکرخواه، صدیقی و ... بودند، ولی امروز به سختی میتوان این افراد را پیدا کرد و از آنها بهره برد. هر هفته از مدارس، دانشگاهها و آموزشگاههای روزنامهنگاری برای بازدید از روزنامه «کیهان» میآمدند تا از سیر ابتدایی تا انتهایی انتشار روزنامه را ببیند و با این فرآیند آشنا شوند. اما متأسفانه این آموزشها در نسل امروز وجود ندارد. فاصلهای که بین ما و نسل بعدمان افتاده است، باعث شد تا شیرازه کار کمی از دست برود.
در حال حاضر تنها چند روزنامه مطرح هستند که کارشان را خوب انجام میدهند، اما بیشترشان مطالب تولیدی ندارند. در زمان ما ساعت ۱۰ صبح، خبرنگاری در تحریریه نبود؛ همه دنبال خبر بودند و در واقع تمام اخبار روزنامه تولیدی بودند. ولی امروز عموماً مطالب روزنامهها به نقل از خبرگزاریها، منتشر میشود.
اعلم: ذات کار ما آن زمان در رقابت بود، اینکه یک خبر را من داشته باشم و دیگری نداشته باشد. الان این رقابتها نیست و ۹۰ درصد مطالب روزنامهها به نقل از خبرگزاریها کار میشود.
انجمن پیشکوتان مطبوعات یا رسانه؟
اعلم: راجع به این مساله که انجمن پیشکسوتان مطبوعات باشد یا انجمن پیشکسوتان رسانه، خیلی صحبت شده است و گمان شخص من این است که رسانه انتخاب بهتری میتواند باشد؛ البته دوستان در انجمن باید با توجه به تخصصی که دارند، بررسی کنند و من فقط نظر شخصیام را مطرح کردم.
قاضیزاده: با توجه به تجربیات و بررسیهایی که انجام دادیم، تصمیم گرفته شد که عنوان انجمن پیشکسوتان مطبوعات را انتخاب کنیم. به عنوان مثال صداوسیما که یک رسانه محسوب میشود، هیچوقت در این موضوعات شرکت نکرده است و کلاً قوانین متفاوتی دارد؛ به عنوان مثال اعضای این سازمان حق عضویت در انجمنها را ندارند که اگر از بالا به این موضوع نگاه کنیم، به دلیل حساسیتهایی که وجود دارد شاید حق هم همین باشد. اما درباره خبرگزاریها، هیات ریشسفیدان در این مواقع تشخیص میدهد که یک خبرنگار یا روزنامهنگار چقدر فعالیت رسانهای و مطبوعاتی انجام داده است. به طور کلی از نظر شخص بنده، هر کسی که از انواع کار خبر ارتزاق میکند، روزنامهنگار است. در دنیا هم به همین صورت است. هیچگاه خبرنگاران اسوشیتدپرس (Associated Press) یا رویترز (Reuters) قدر و قیمت کمتری از خبرنگار یک روزنامه ندارند.
این نکته را هم باید در نظر داشت که از نظر قوانین جمهوری اسلامی ایران جایگاه اتحادیه، تعاونی، انجمن، کانون و سندیکا با هم متفاوت است. به عنوان مثال، در سال ۵۸، شورای انقلاب تصویب کرد که در ایران چیزی به اسم سندیکا دیگر در ایران نخواهیم داشت یا اینکه نماینده کانون و انجمن نمیتواند از حقوق روزنامهنگاران دفاع کند، ولی اتحادیه میتواند. اینکه ما روی این تشکل اسم «انجمن» گذاشتیم، به همین دلیل است که ما خیال نداریم، بیانیه بدهیم و برای حقوق خبرنگاران پیگیریهای قانون انجام دهیم. بیشتر هدفمان این است که بچههای قدیمی مطبوعات که امروز از هم بیخبر هستند، از هم مطلع شوند. همین الان چند تن از دوستان همکار ما در بستر بیماریهای سخت هستند و خیلی خوب است که ما این افراد را ملاقات و بتوانیم با خانوادههایشان صحبت کنیم. به نطرم این کارها خیلی شأن بهتری دارد تا اینکه دنبال کارهای بیمه و دیگر مشکلات خبرنگاران برویم.
درباره این موضوع هم که در انجمن پیشکسوتان مطبوعات چند نفر میتوانند عضو بشوند، طبق برآورد ما، حداکثر افرادی که در تهران شرایط عضویت در انجمن را داشته باشند، حدود 500 نفر میشود که اگر از این تعداد، 200 نفر عضو انجمن شوند، ما خیلی خوشحال میشویم.
قوی فکر: با وجود اینکه این انجمن، دستوری، دولتی و سیاسی نیست، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد از این انجمن استقبال کرده است. بعد از پایان عضوگیری و مشخص شدن اعضا، از دوستان دعوت میکنیم برای تشکیل یک مجمع عمومی حاضر شوند. در آن جلسه از ابتدا اساسانامه را به شور میگذاریم تا نهایی شود و بعد افرادی که حاضر هستند و میخواهند به عنوان هیات مدیره با انجمن همکاری داشته باشند، کاندیدا میشوند تا به آنها رای داده شود. اعضای هیات موسس به محض تشکیل هیات مدیره کنار میروند و همانند سایر اعضا در صورت تمایل و حصول رای در هیات مدیره فعالیتشان را ادامه میدهند.
اعلم: یکی از کارهای ما در انجمن پیشکسوتان مطبوعات رفتن به سراغ روزنامهنگارانی است که این روزها در بستر بیماری هستند، حتی چند نفر در خانههای سالمندان ساکنند. این افراد بر گردن نظام رسانهای ما حق دارند.
قاضیزاده: بحث انتقال تجربهها به نسل جوان خیلی موضوع مهمی است؛ بچههایی که امروز در رسانهها کار میکنند، شاید حقایقی را درباره شیوهها و مشکلات کار در گذشته ندانند. روشها امروز عوض شده و شما دیگر از آن گرفتاریها ندارید، نه اینکه گرفتاری نداشته باشید، بلکه نوع گرفتاریتان عوض شده است. به نظرم این تجربهها را میتوان در نشستهایی به خبرنگاران جوان منتقل کرد. در همین جلسات متعددی که در هیات موسس داشتیم، گاهی صحبتهایی پیش میآمد و بچهها خاطراتشان را از آن روزهای بخصوص میگفتند مثل روز اول جنگ و اعتصاب مطبوعات، افتتاح کوی نویسندگان، اگر اینها گفته نشود و آن هم از زبان دست اول، برای همیشه دفن میشود.
اعلم: در زمان ما سختیهای کار بیشتر بود. من هنوز هم بابت روزنامهنگار شدنم مقداری نذری بدهکارم. دبیرستانی که بودم چون انشاء خوب مینوشتم، فکر میکردم میتوانم روزنامهنگار هم باشم. به همین خاطر به دفتر مجله «روشن فکر» رفتم و با بزرگواری به اسم پرویز نقیبی که سردبیر بود، صحبت کردم. او شش موضوع را معرفی کرد و گفت به انتخاب خودت درباره سه موضوع گزارش تهیه کن. یکی از گزارشات درباره دو برادر کور بود که در پیادهروی خیابان ولیعصر ویلن میزدند. بعد از ۱۰ روز گزارش را به دفتر مجله بردم و فکر کردم که دیگر روزنامهنگار شدم، ولی نقیبی فکر کنم حتی به پاراگراف اول هم نرسیده بود که گفت ببر دوباره بنویس. شش ماه تمام من این گزارش را بردم و آوردم تا نهایتاً یک روز زمستانی کمی بیشتر روی گزارش تامل کرد و قبول کرد. اما امروز شرایط متفاوت شده است و اینچنین نیست.
هويت و اعتماد ، دو مقوله ساختاري و مبنايي در علوم اجتماعي به شمار مي رود. هويت به چيستي و ماهيت فردي و اجتماعي افراد واينكه كي هستند و به كدام آيين و مرام انساني متعلق اند، برمي گردد و اعتماد پيوند دهنده افراد و اشخاص يك جامعه است و زمينه ساز مشاركت ميان اعضاي آن .
اين روزها با گسترش و بسط كاربري در فضاي مجازي كه حاصل پيوست فن افزارهاي نرم و سخت در صنايع هاي تك همراه و همچنين ارتباطات كامپيوتر _واسط است، اين دو مفهوم علمي و بنيادي نيز دستخوش دگرگوني ماهوي شده و كمابيش حتي از صفحه ذهن كاربران حذف شده اند. طبق تئوري دو فضايي دكتر سعيد رضا عاملي استاد ارتباطات دانشگاه تهران، انسان امروز در دو فضاي واقعي و فيزيكي و فضاي مجازي و فاقد فيزيك و تجسم زندگي و سير مي كند و دائم در حال تغيير وضعيت دوگانه در بين اين دو حالت ؛ يكي ديدني و ملموس و ديگري ناديدني و و نامریی است. انسان هاي روزگار ما از سويي به جهت دسترسي به عناصر و ابزار هاي ارتباط دهنده و پوششگر رابطه ساز، در حال تجربه ، لمس و عينيت محیط محاط برخود هستند و از ديگر سو با حضور مجازي در سپهري فرازميني و مشاهده نشونده ، از ساحتی لذت و سود مي برند كه جنسی فرا مادیتی و رويت نشدني دارد .
برآيند برهم نشيني اين دو فضا و سير نوساني مشاركت در آن هم ، انسانِ دو فضايي را نقش مي زند كه ميان واقعيت و مجاز زندگي در حال دست و پا زدن است و در تعلیق وضعیت به سر می برد . پيش از اين آدم ها ، اعتماد و هويت فردي و اجتماعي خويش را در كنش و تعامل با ديگر اعضاي واقعي، ديدني و شناسنامه دار پيرامون خويش و در محدوده ميدان ديد و شناخت خود به تجربه مي نشستند ، با افراد و اشخاصي دوست و مصاحب مي شدند و هم كلام و هم قدم كه او را از نزديك مي شناختند، به اخلاق و روحيات ، خصلت ها و ويژگي هاي شخصيتي اش آگاهي و وقوف نسبتا جامعی داشتند و به قول معروف او را "سبك" و "سنگين" كرده بودند، در سفر و حضر آزموده و تا آنجايي كه راه و جا داشت، زير و بمش را درآورده بودند و گاه مدت ها و روزها ، هويت او را در ترازوي سنجش خود قرار داده بودند تا "اعتماد" خود را نصيب وي سازند.
اين اعتماد فردي و اجتماعي قامت افراخته ، مستحكم، بابنياد، اصيل و شريف بود. چرا كه در ارتباطي رو در رو با درك و هضم همه خصائص اصلي و فرعي طرف مقابل بدست آمده بود، اما فضاي مجازي داستاني ديگر رقم زد و هويت و اعتماد را به گونه اي دگرگونه معنا بخشيد. از آنجايي كه اساس فضاي مجازي بر غيرواقعي و مجاز بودن افراد و اشخاص است و هويت كاربران در بين پروفايل و حساب كاربري و گاه شماره اي پنهان و مستتر است و در برشي عمقي تر اصولا كاربران بر اين باورند كه سطح ارتباط و تماس آنان در حدي محصور به دنيايي غير از واقعيت هاي ملموس زندگي روزمره باقي مي ماند حساسيت ها و دقت نگري هاي آنان براي توزين و احراز هويت دوستان مجازي خود بسيار ساده انگارانه و در لايه رو توقف مي كند و از اين رو به آساني و سهولت "اعتماد" در فضاي آنلاين نضج مي گيرد و با درخواستي از سوي غريبه اي به استناد هويت كاربرانه اش به عنوان دوست، لایک محبت و پيام خوش آمد گويي مي گيرد، اما به شهادت آمار و گزارش هاي منتشره پليس مجازي داخلي و خارجي و همچنين مشاهده ها و تجربه هاي شخصي و روايات ديگران، اعتماد مجازي به ديگران هم گاهی بسيار مي تواند دردسر ساز، خطرآفرين و مهلک بوده و قصه اي دردناك را با سرانجامي ناخوش پديد آورد.
حكايت ها و داستان هاي شنيدني و عبرت آموز از اعتماد هاي نابجا و سهل انگارانه با تكيه بر هويت هاي تيره و مبهم مجازي بر سر زبان ها و يا در آيينه رسانه ها بازتاب پيدا كرده است. دكتر نگين حسيني در بهمن 1392 در مطلبي با عنوان "فرشته در تاريكي" درمجله مدیریت ارتباطات به بازخواني يك جنايت از محتواي پيام هاي فيس بوكي به ماجراي قتل دختر ايراني به نام "ساناز نظامی " در آمريكا مي پردازد. او در بخشي از گزارش خود با اشاره به آشنايي دختر مقتول ازطریق فیس بوک با جواني به نام نيما كه بعدتر منجر به ازدواج ، مهاجرت به آمريكا و نهايتا مرگ او (بر اثر ضرب و شتم شديد ) مي شود و رد و بدل دهها و بلكه صد ها كامنت بين دو نفر (دختر در تهران و پسر در آمريكا) بر اين نكته متمركز مي شود كه هويت واقعي و عريان آن جوان تا زمان زندگي مشترك و زير يك سقف كه بسيار هم كم مجال و اندك بوده بر دختر مقتول بازنمود نشده بود و اساس آشنايي و پی افكندن يك زندگي تنها بر پايه كامنت ها و پست هاي فيس بوكي و تبادل شده در فضاي مجازي بوده است.
از اين دست وقايع تلخ و گزنده كم نيست كه گاه مثل ماجراي ساناز به فرجامي بسيار اسف بار ختم مي شود و گاه شايد به قيمت تباهي يك زندگي و ..... وعمري سوخته منجر شود. كاربران فضاي مجازي مي بايست تخم مرغ طلايي اعتماد خود به ديگري را به سادگي در هر سبدی قرار ندهند و براي بدست آوردن هويت دوست مجازي خود، هوشمندي و فراست هزينه كنند.
كاربران فضاي مجازي دو دسته عمده اند؛ يا ادامه شخصيت واقعي افرادي اند كه در فضاي ملموس، هويت متشكل و مشخصي دارند و كاربران آنان را در كسوت دوست، همكار، همكلاسي تجسم و تجسد مي كنند و به خوبي يا در اندازه مقبولي مي شناسند و دسته دوم ناشناسان و گمناماني اند كه بنا به هر دليل و انگيزه اي با هويت هاي جعلي و دستكاري شده در فضاي مجازي فعالند. خطر و آسيب اين گروه بيشتر و كاراتر خواهد بود. اگر ريگي در كفش و طمعي در سر و دل داشته باشند، اينان ناشناخته اند، غيرواقعي اند، نيات تاريكي در سرپروانده اند، در سايه و ابهام قدم می زنند و مرموزانه قصد و غرضشان را از پوشش به خود گرفته بازنمي نمايانند، هويت گم و مه اندوده اينان زنگ هشداري است فرا راه كاربران (بدون توجه به جنسيت) كه طرف مقابل و دوست مجازي شان هويت تار و ماتي دارد و از وراي اين شيشه هاي به شدت دودي ، چهره او مشخص نيست و نمي بايست كليد سبز چراغ اعتماد را به آساني فشرد و او را به حريم خلوت خود ميهمان كرد. به همان سخت گيري كه هر كسي در زندگي فردي و اجتماعي خود براي گزينش دوست و رفيق و ... به كار مي گيرد، فضاي مجازي نيز هر نام و عنوانی، لايق و سزاوار دوستي و همدمي نيست و همانطور كه در فضاي واقعي تا هويت مشخص به طور نسبي و گاه دقيق موشكافانه عيان نگردد، دوست به حساب نمي آيد و از پس انداز "اعتماد" سكه اي برايش خرج نمي گردد، در فضاي مجازي نيز، هویت هم ركني مهم و ضروري است و اعتماد مجازي دست كمي از اعتماد در كوچه و خيابان و مدرسه و دانشگاه و ... ندارد و قابل دريغ و چشم پوشي نيست.
* روزنامه نگار و مدرس دانشگاه
همزیستی نیوز - لزوم رعایت منبع خبری و پیگیری صحت اخبار، یکی از مهمترین اصول اطلاعرسانی محسوب میشود، اما گاهی دیده میشود که رسانههای رسمی به این اصول پایبند نیستند و از فضای حرفهای دور میشوند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان رسانه، حرفهای عمل نکردن رسانهها پیش از هر چیزی منجر به صدمه رساندن به خود آن رسانه میشود؛ چراکه هر رسانهای با مخاطبانش معنا پیدا میکند و یکی از مهمترین اصول جذب مخاطب، اعتبار آن رسانه و میزان اعتماد مخاطبان است.
آنچه روز گذشته درخصوص اعلام خبر نادرست درگذشت یکی از مجریان شناخته شده در کانالی تلویزیونی رخ داد، اتفاقی نیست که به همین سادگیها بتوان از کنار آن گذشت.
بیژن نفیسی - روزنامهنگار پیشکسوت - در گفتوگو با ایسنا دربارهی بحث لزوم رعایت منبع خبری در صداوسیما به عنوان یک رسانه رسمی، اظهار کرد: یکی از مسائل مهم در ارتباطات، بحث اعتبار منبع خبری است که باعث میشود اخبار مورد پذیرش و اعتماد مردم قرار بگیرند. اگر رسانههای رسمی نتوانند اخبار معتبر ارائه دهند، قطعاً لطمه میخورند و میزان اعتماد و باورپذیری مخاطبان به آنها کم میشود.
او با اشاره به ظهور و حضور شبکههای اجتماعی در عرصه اطلاعرسانی، یادآور شد: امروز شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی احساساتی انجام میدهند، با موضوعات مختلف احساسی برخورد میکنند و به جنبه عقلایی و عمقی مسائل توجه نمیکنند؛ در این میان رسانههای رسمی باید به این نکته توجه کنند که به هیچ عنوان نباید از این شبکههای مجازی به عنوان منبع خبر استفاده کنند، مگر تا زمانی که فرهنگ اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی جا بیفتد که این خود فرآیند زمانبری خواهد بود. افراد باید متوجه شوند که تا وقتی تلفن هوشمند در اختیار دارند و میتوانند رسانه شخصی داشته باشند، یک مسؤولیت اجتماعی مهمی بر عهده دارند؛ ولی متاسفانه ما هنوز به این درجه مسؤولیتپذیری نرسیدهایم و همانطور که میدانید بدون توجه به صحت اخبار آنها را منتشر یا برای دیگران ارسال میکنیم.
نفیسی در ادامه متذکر شد: رسانههای رسمی باید سیاستشان به گونهای باشد که تحت تاثیر شبکههای اجتماعی قرار نگیرند، اما از طرف دیگر هم باید از طریق این شبکهها در جریان اخبار روز قرار بگیرند و صحت این اخبار را پیگیری کنند.
این روزنامهنگار پیشسکوت با اشاره به شایعهای که روز گذشته از طریق صداوسیما در جامعه و شبکههای اجتماعی پراکنده شده بود، اظهار کرد: زمانی که در شبکههای اجتماعی شایعهای پراکنده میشود که منبع خبری آن را صداوسیما عنوان میکنند، یک صدمه بسیار جدی به آن رسانه وارد شده است؛ چرا که صداوسیما علاوه بر مسئولیت اطلاعرسانی که بر عهده دارد، به نوعی باید بتواند به مسئولان و سایر اصحاب رسانه آموزش دهد که درباره صحت اخبار تحقیق کنند. این جزو اصول اولیه کار اطلاعرسانی محسوب میشود.
او خاطرنشان کرد: این درحالی است که گاهی شاهدیم در برخی از رسانههای رسمی و به ویژه صداوسیما احساسی برخورد کردن، باعث خدشهدار شدن اعتبار آنها میشود.
همزیستی نیوز - در دنیایی زندگی میکنیم با هزاران مشکل که گاه و بیگاه روی سرمان میریزد. هزاران اتفاق خوشایند و ناخوشایند که زندگیمان را تحت تاثیر قرار میدهد و مجبوریم راهی بسازیم برای مقابله. هزاران درهای بستهای در زندگیمان هست که به این راحتی نمیتوانیم بازشان کنیم.
به گزارش ایسنا، ما خبرنگاران مجبوریم بسیاری از درهای بسته را باز کنیم با دستانی که گاهی با هزار بهانه و تقصیر بسته است. با دستانی که میتوانی صرف نوشتن کنی باید بجنگی برای اثبات خیلی چیزها. برای باز کردن راههای بسته و گاهی راهی ساختن. راهی که تاکنون کسی به آن قدم نزده است.
هر سال برای روز خبرنگاران گزارش مینویسند مطلب مینویسند و حرف میزنند از همه کمبودها. کمبودهای جسمی و کسی به کمبودهای جانی نمیرسد.
موضوعاتی که هر روز و هر هفته و هر ماه دوست دارند پیگیری کنند. دوست دارند بنویسند از همه چیزهایی که توی جامعه حادث میشود و مردم را درگیر میکند و چالههای زندگیشان را زیادتر!
خبرنگاران دوست دارند از بعضی دردهایی که تحملشان سخت است بنویسند. دردهایی که گاه روز به روز زیاد و زیادتر میشوند.. خبرنگاران دوست دارند از زالوهایی بنویسند که خون جامعه را میمکند و ... اما دستهایشان بسته بندهایی است نامرئی، بندهایی که گاه دیگران گاه خودشان به دست بستهاند و امکانی برای گرفتن قلم به دست نیست.
این روزها اما روزهای گفتن و شنیدن از خبرنگار است و فرصتی برای پرسیدن از خبرنگاران. از بندهایی که به دستهایشان بستهاند و بستهایم! از خطهایی که قرمزشان کردهاند و کردهایم. خطهایی که اگر قرمز نبود شاید خیلی از اتفاقها نمیافتاد. اتفاقهایی که آه از نهادمان بر آورده است..
اما بسیاری از خبرنگاران در مقابل این سئوال که خط قرمز کجاست؟ آیا تا بهحال مرز ممنوعهای برایتان ترسیم شده است که شما را از برداشتن یک گام یا نوشتن یک خبر و گزارش، منع کند؟ پاسخی جز سکوت ندادند. سکوتی که پر بود از حرفهای ناگفته.
خبرنگار یا بمب گذار
یادم میآید چند سال پیش باید گزارشی در مورد عقرب گزیدگی تهیه میکردم. به تازگی دختر بچهای بر اثر عقرب گزیدگی در یکی از بیمارستانها فوت شده بود و کسی جوابی برای این موضوع نداشت. پیگیریها هم بینتیجه میماند، چرا که از همان خطوط قرمزی بود که وارد شدن به آن مشکل داشت. شاید بیمارستان یا پزشک در این مورد مجرم شناخته میشد و ما مجبور بودیم که این موضوع را بپذیریم یا ریسک کنیم. ریسک برای ورود به بیمارستان.
به نام بیمار وارد بیمارستان شدم و توانستم بخش عقرب گزیدگی را پیدا کنم و توی راهرو با برخی همراهان بیمار که میتوانستم مشغول صحبت شدم. حراست وارد بیمارستان شد و دنبال فردی میگشت ولی بیرون رفت و نتوانست متوجه شود. وقتی خواستم از درب خارج شوم حراست اجازه خروج نداد و به عنوان یک مورد مشکوک بازرسی شدم و پوشهای که در دستم بود گرفت و دیگر تحویل نداد. گفت مشکوکم به بمب گذاری، کامل داخل پوشه و کیف را بررسی کرد و البته بمبی هم کشف نشد. و اینگونه شد که از راه قانونی و غیرقانونی به نتیجهای نرسیدیم و آن پرونده برای من و سایر افرادی که برایشان اهمیت داشت تا ابد باز ماند. از راههای دیگر هم تلاش کردیم و باز بی نتیجه.
حتی یادم میآید برای یک گزارش توانستهام تمام مشکلات را به جان بخرم، مصاحبه کنم و کارهایی که باید را انجام دهم. گزارش را بنویسم و روی سایت بفرستم ولی به دلیل خطوط قرمز نادیدنی از روی سایت کنار رفته و هیچگاه هم دیده نشده است.
خبرنگار یا تعمیرکار کولر!
محمدامین صالحینژاد خبرنگار سابق ایسنای خوزستان و مدیر روابط عمومی جهاددانشگاهی خوزستان گفت: تصمیم گرفتم در مورد کودکان سرطانی بیمارستان شفا در اهواز گزارشی بنویسم؛ آن هم نه گزارشی انتقادی از سیستم درمانی، بلکه تنها میخواستم شرایط این کودکان و خانوادههای آنها را توصیف کنم. ابتدا با رییس بیمارستان تماس گرفتم و ایشان نیز با تصور اینکه میخواهم به اصطلاح "سیاهنمایی" کنم، گفتند اصلا ورود به بیمارستان شفا امکانپذیر نیست! نامهنگاریها حدود یکماه ادامه یافت و با وجود همکاری دانشگاه علوم پزشکی، مسئولان وقت بیمارستان حاضر به همکاری نبودند.
روزی از طریق یکی از دوستان با یکی از پرستارهای بیمارستان آشنا شدم و وقتی قصدم از تهیه گزارش را گفتم، گفت که کمک میکند و قرار بر این شد که منتظر تماس ایشان باشیم. چند روز بعد آن پرستار تماس گرفت و گفت کولر یکی از بخشهای بیمارستان خراب شده؛ شما به بیمارستان مراجعه کنید و به نگهبانی بگویید تعمیرکار کولر هستید! من و عکاس که مانده بودیم چه واکنشی نشان دهیم، گفتیم: "خب به محض اینکه شروع به عکاسی کنیم متوجه میشوند!" پرستار گفت: "شما نگران آن قسمت کار نباشید!"
به همراه عکاس به بیمارستان مراجعه کردیم. به درب ورودی رسیدیم و گفتیم تعمیرکار کولر هستیم و از آنجایی که گرمای اهواز طاقتشان را طاق کرده بود، ما را با سلام و صلوات راهی بخش مورد نظر کردند. در آن لحظه فقط دعا میکردیم نگهبان بیمارستان همه را از آمدن تعمیرکار کولر باخبر نکند، چون در آن شرایط ممکن بود بهجای اتاق بازی کودکان سرطانی، به پشتبام بیمارستان هدایت شویم! و از طرفی هم نگران آمدن تعمیرکار اصلی بودیم!
مشکل دیگر این بود که آن پرستاری که قرار بود به ما کمک کند را نمیشناختیم و تنها نام او را میدانستیم و تلفنی با او صحبت کرده بودیم. مانده بودیم حالا چگونه او را پیدا کنیم؛ اگر سراغی از او بگیریم، بقیه پرستارها نمیپرسند تعمیرکار کولر با پرستار بیمارستان چکار دارد؟!
شانس با ما یار بود و آن پرستار ما را شناخت و نگهبان هم ترجیح داد همان جلوی درب ورودی سر پستش بماند و ما را مشایعت نکند. پرستار ما را به اتاق بازی کودکان هدایت کرد و درب اتاق را قفل کرد. بعد با حالتی که انگار مریضی بدحال آوردهاند و ما هم جراح آن مریض هستیم، گفت: "بجنبید، وقت کمه!"
عکاس دوربین را درآورد و عکاسی را آغاز کرد؛ بچهها هم با سرهای بدون مو و ماسکهایی بر روی صورت، مشغول بازی بودند. به محض اینکه کسی قصد داشت وارد اتاق شود، پرستار اشاره میداد و عکاس هم دوربین را پنهان میکرد و ما هم مشغول بازی با کودکان میشدیم. کار تمام شد و چند روز بعد گزارش آن روز را نوشتم. رییس بیمارستان تماس گرفت و پرسید چطور وارد بیمارستان شدید؟! من مانده بودم واقعیت را چگونه بگویم که دکتر گفت: "گزارش را خواندم و لذت بردم. این بچهها را هر روز میبینم، ولی نه آنطور که در گزارش دیدم! هر وقت خواستی باز هم بیا."
تلاش برای رسیدن به دختران فراری
افسانه باورصاد خبرنگار ایسنا نیز گفت: چند سال پیش قصد داشتم یک گزارش در مورد دختران فراری و مشکلات و چیزهایی از این قبیل بنویسم و با توجه به اینکه مرکز نگهداری این دختران تحت اختیار بهزیستی است باید از آنها مجوز میگرفتیم. تلاش کردم و چندین بار با آنها تماس گرفتم و مراجعه کردم ولی هر بار یک بهانهای آوردند و هر بار نظرشان تغییر میکرد و سرانجام هم اجازه ندادند تا این گزارش را کار کنیم. حتی به آنها گفته بودم که نام دختران را تغییر میدهم و هیچ عکسی هم قرار نیست از آنها گرفته شود ولی با این حال باز هم مجوز صادر نشد.
خریدار داروهای قاچاق
محسن کریمی، خبرنگار سابق یکی از روزنامههای اراک نیز گفت: تلاش داشتیم اطلاعاتی در مورد داروهای قاچاق به دست بیاورم ولی از هر راهی وارد میشدم به هیچ میرسیدم. مسوولین می گفتند هیچ گونه قاچاقی نداریم و اگر هم هست جایی است که نمیتوان آن را به راحتی یافت. تصمیم گرفتم به عنوان خریدار این داروها به داروخانه ها و به عنوان معتاد به دستفروش ها مراجعه کنم. تازه دیدم عجب بساطی است و انواع و اقسام داروهای قاچاق به راحتی در اختیار یک نفر قرار میگیرد. وقتی گزارش را کار کردم چند بازخورد داشت که چرا بدبینی در جامعه ایجاد میکنید و نباید چنین موضوعی را مطرح کنید. البته من هم اهمیت ندادم.
با وجود تمام این وضعیتها هنوز هم مشکل داریم برای گزارش گرفتن. برای نوشتن حقیقتی که جای جای نقطههای شهرهای این کشور جاری است و ما حقی برای بازگو کردن آن نداریم. تمام مشکلاتی که هر روز گریبانگیر آدمهای زیادی میشود و ما حق نداریم بگوییم هستند. مجبوریم دست بزنیم به انکار چیزی که میدانیم هست. با تمام وجود حسش میکنیم. نمیدانیم باید انکار را انتخاب کنیم یا اجبار.
اما دیگر خبرنگارانی که از آنها سئوال کردیم سکوت کردند...
آتشسوزی در مدرسه درودزن
سردبیر ایسنا منطقه فارس نیز گفت: یکی از ماندگارترین روزهای فعالیت خبریام، به زمانی بازمیگردد که خبر آتشسوزی در مدرسه درودزن را کارکردم.
علیمحمد پشوتن با بیان اینکه آن روز به واسطه ممانعت نگهبان بیمارستان سوانح و سوختگی قطبالدین شیراز، به عنوان ملاقات کننده وارد بیمارستان شده و با بچهها و والدین آنان گفتوگو انجام شد، گفت: با وجود مخالفتها، تهدیدها و فشارهایی که از سوی مسئولان وقت آموزش و پرورش فارس به ما وارد شد اما آن خبر و گزارشهای بعدی بسیار اثرگذار بود.
پشوتن گفت: همان خبر و گزارش باعث ایجاد حساسیت لازم و رفع مشکلات دانشآموزان حادثه دیده درودزنی شد. موضوعی که سالها تداوم یافت و تا امروز همچنان یکی از خبرهایی که رسانههای مختلف آن را پیگیری میکنند، سوژه دانشآموزان حادثه دیده درودزنی بود.
سردبیر ایسنا منطقه فارس با بیان این که در آن زمان و سالها پس از درج گزارش در مورد حادثه درودزن، هزینههای زیادی به او و خانوادهاش تحمیل شد، گفت: از این خرسندم که طی دو دهه فعالیت رسانهای، هیچگاه منافع و مصالح جامعه و مردم را فدای خواستهای فردی نکردهام. اگرچه همیشه موضوع خطقرمزهای نامرئی، اجازه ورود به بسیاری از اخبار را نداده است.
رئیس دادگاههای عمومی و انقلاب شیراز در گفتوگو با ایسنا گفت: تنها خط قرمزهای کشور ما اصل ولایت فقیه، اصل جمهوریت و اصل اسلامیت است. باقی ماجراها جزو خطوط قرمز نیستند.
وی با بیان اینکه برخی مسائل نیاز نیست رسانهای شود چرا که در کشور بدبینی ایجاد میکند، گفت: همین مساله حقوقهای نجومی نیازی نبود رسانهای شود و تنها میشد با مسوولان مربوطه موضوع را مطرح کرد. در صورتی که حل میشد همه چیز به سادگی حل میشد در غیر این صورت موضوع را رسانهای میکردند.
علیاصغر تکبند عنوان کرد: اگر انتقاد سازنده بوده و قصد و نیت سیاسی در آن نباشد همه استقبال میکنند. متاسفانه نیت امروزه انتقاد نیست و مچ گیری مدنظر است.
وی گفت: البته باید ظرفیت آدمها نیز افزایش یابد. فرهنگ ما اینگونه است که در صورت انتقاد ناراحت میشویم. حتی در یک خانواده نیز همین شرایط وجود دارد.
تکبند افزود: باید مهارت داشته باشیم که به گونهای بنوسیم که با این شرایط فرهنگی کسی مشکلی نداشته باشد. باید در به کارگیری کلمات و نوع صحبت دقت بیشتری داشته باشیم و این راه را ادامه دهیم.
وی خاطرنشان کرد: در مصاحبهها و انتقادها میتوان از صحبتهای یک کارشناس استفاده کرد، در این صورت فرد یا افرادی که در معرض انتقاد هستند نمیتوانند اعتراضی داشته باشند.
به گزارش ایسنا بسیاری از مسائلی که نیاز به پیگیری بوده حتی سیاسی نبوده و کاملا موضوعی اجتماعی داشته ولی با این حال هیچگاه به نتیجه نرسیده. چرا که عدهای منافعشان به خطر میافتاده است. یا عدهای ناراحت میشدهاند. در کشوری زندگی میکنیم که نمیتوانیم به حرفههای مختلف شک کنیم. همه آدمهایی که در هر حرفهای مشغول به کار هستند خوب هستند. عالی هستند. صداقت دارند و هیچ چیز بدی در کشور وجود ندارد. کافی است بخواهی مثالی بیاوری از فردی که در حرفهای تخلف کرده است، پس از آن باید جوابگوی تمام افراد آن صنف باشی و تمام حرفها و توهینهای آنها را به جان بخری.
ما هنوز یاد نگرفتهایم که خیلی چیزها مقدس نیست. خیلی چیزها جای ایراد دارد. خیلی کارها و خیلی حرفها قابل بررسی است. ولی هیچگاه اجازه این بررسی وجود ندارد. ما مینویسیم و تلاش میکنیم از همه چیز خوب و بد بنویسیم. از همه چیز، ولی با زبان خودمان. با زبانی که نتوان به آن خرده گرفت. با زبانی که خرده خرده همه مسائل به دست مردم برسد. یک توفیق اجباری است برای رسیدن به مهارت. مهارت برای نوشتن. مهارت برای بهتر دیده شدن و بهتر حرف زدن.
گزارش از: طیبه رفیعی؛ خبرنگار ایسنا منطقه فارس
همزیستی نیوز - مدیران ارشد خبرگزاری کیودوی ژاپن میگویند در ژاپن یک خبرنگار هیچ خط قرمزی ندارد و آزادانه میتواند درباره همه افراد و اتفاقات مطلب بنویسد.
به گزارش ایسنا، دو نفر از مدیران ارشد خبرگزاری کیودو در گفتوگو با روزنامه «ایران» به حقایق جالب و تأملبرانگیزی درباره شرایط کاری خبرنگاران در کشورشان اشاره کردهاند.
این روزنامه آورده است: چندی قبل دو تن از مدیران ارشد خبرگزاری «کیودو» ژاپن به دعوت مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) به کشورمان سفر کردند. «کیودو» بزرگترین و معتبرترین خبرگزاری ژاپن شناخته میشود که در سال 1982 میلادی راهاندازی شد و با حدود 1600 نیروی انسانی در شهر توکیو فعالیت دارد.
در آخرین روز از این سفر، روزنامه ایران به بهانه آشنایی بیشتر خوانندگان با فعالیت این خبرگزاری وحرفه خبرنگاری در ژاپن، گپ و گفت صمیمانهای با «هیروکی سوگیتا» معاون خبر و «یوئیچی کاساکگاوا» معاون مدیرعامل اخبار خارجی خبرگزاری کیودو انجام داد که متن آن را در زیر میخوانید:
به عنوان نخستین سؤال برای آشنایی خوانندگان ما توضیح مختصری از فعالیتهای خبرگزاری «کیودو» بفرمایید.
هیروکی سوگیتا: خبرگزاری «کیودو» بزرگترین خبرگزاری در ژاپن است که دفتر اصلی آن در پایتخت- توکیو- قرار دارد. حدود 50روزنامه و 100 شبکه تلویزیونی، زیرپوشش و مشترک این خبرگزاری هستند و البته مطرحترین نشریات دنیا مانند نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال، واشنگتن پست از اخبار بخش انگلیسی ما استفاده میکنند. این خبرگزاری به چهار زبان انگلیسی، ژاپنی، چینی و کرهای منتشر میشود.
در این خبرگزاری 1600 نفر مشغول کار هستند که حدود 1000 نفرشان خبرنگار بوده و در بیشتر کشورهای دنیا از جمله ایران، امریکا، فرانسه و... نیز نمایندگی و خبرنگار داریم.
درخبرگزاری کیودو و سایر رسانههای معتبر ژاپنی برای خبرنگار شدن چه مراحلی باید طی شود و چه شرایطی لازم است؟
«یوئیچی کاساکگاوا»: بواقع خیلی سخت است. نخست باید به عنوان کارآموز و خبربیار کار را شروع کنند بعد ادیتور خبر شده و کم کم به مراحل بالاتر ارتقا پیدا کنند . خبرنگاران کار را ابتدا از دفاتر محلی خبرگزاری و با کار در حوزه حوادث و ترافیک شروع میکنند اما بعد از 5 یا 6 سال که مهارت و تجربه آموختند اجازه پیدا میکنند به دفتر مرکزی در پایتخت بیایند.
سوگیتا: سیستم استخدام خبرنگار در ژاپن بر اساس مهارت و توانمندی است. هر چند تحصیلات لازم است اما مهم تر از آن سختکوشی است. در ژاپن تحصیلات ژورنالیستی متداول نیست بلکه مهارت آموزی ضمن کار برتری دارد. سال ها قبل که اصلاً مدرسه و دانشگاه خبرنگاری هم نداشتیم اما در حال حاضر چند مدرسه به منظور آموزش و تحصیل رشته خبرنگاری راهاندازی شده است. در هر صورت برای رسیدن به مراحل بالا و یافتن ارتقای شغلی باید مسیر سختی را پیمود و هیچ تساهل و تسامحی در کار نیست.
محدودیتهای قانونی یا خطوط قرمزی که خبرنگاران ژاپنی باید رعایت کنند شامل چه چیزهایی میشود؟
کاساکگاوا: در ژاپن یک خبرنگار هیچ خط قرمزی ندارد و آزادانه میتواند درباره همه افراد و اتفاقات مطلب بنویسد. این خواست و مطالبه مردم از روزنامهها و خبرگزاری هاست که به عنوان یک دیدهبان و چشم تیزبین عمل کنند. مردم از ما میخواهند که عملکرد مقامهای کشور را زیر نظر بگیریم و آنها را تحت نظر داشته باشیم.
سوگیتا: تنها محدودیت مطبوعات و خبرگزاریها در کشور ما حفظ احترام خانواده سلطنتی است. این به معنای سانسور اخبار و اطلاعات نیست بلکه در اخباری که از آنها بیان میشود باید احترام به این خانواده حفظ شود. در قانون اساسی ما امپراتور، سمبل کشور ژاپن است. حتی نشریات به اصطلاح زرد نیز در کشور ما که کارشان نوشتن اخبار کم اهمیت و حتی شایعه پراکنی است سعی میکنند احترام به خانواده امپراتور را حفظ کنند. اما کار ما کلاً با آنها فرق دارد و به عنوان یک خبرگزاری مطرح میتوانیم از عملکرد تمامی مقامهای مملکت انتقاد کنیم و هیچ محدودیتی در این رابطه نداریم. مطبوعات در ژاپن بسیار قدرتمند هستند تا جایی که میتوانند با انتشار خبر و افشاگری در مورد رسواییهای مقامها و مسئولان آنها را مجبور به استعفا کنند. در کشور ژاپن رسواییهای مالی و اخلاقی به اندازهای شرمآور محسوب میشود که برملا شدن آن حتی نخستوزیر را نیز مجبور به استعفا میکند و این قدرت مطبوعات است.
آیا حرفه خبرنگاری در کشور ژاپن مانند ایران در زمره مشاغل سخت محسوب میشود؟
سوگیتا: خبرنگاری شغل سخت و طاقتفرسایی است اما در کشور ما نسبت به مشاغل دیگر مزایای خاصی برایش در نظر گرفته نشده است و با دیگر شغلها برابر است. مشکل کشور ما این است که جمعیت آن رو به پیری میرود و با کاهش جمعیت رو به رو هستیم بنابراین نمیخواهند مزایایی مانند بازنشستگی پیش از موعد و زود هنگام برای مشاغل از جمله خبرنگاری در نظر بگیرند چرا که در این صورت نیروی جایگزین ندارند. در واقع همه قوانین و حقوق و مزایا برای خبرنگاران با سایر مشاغل از جمله راننده تاکسی یا کارمند بانک برابر است و تبعیضی وجود ندارد.
کاساکگاوا: با وجود اینکه خبرنگاران ژاپنی زیادی در گوشه و کنار دنیا بر اثر حوادث شغلی و اتفاقات ناشی از جنگ جانشان را از دست دادهاند اما روزی به نام روز ملی خبرنگار نداریم. البته در خبرگزاری «کیودو» هر ساله برای چند تن از خبرنگاران که هنگام مأموریت در جریان جنگ یا حتی تصادف رانندگی جان باختند مراسم یادبود و بزرگداشت برگزار میکنیم و یادشان را گرامی میداریم. اما این کاری است که خود خبرگزاری ما انجام میدهد و جنبه ملی ندارد.
وضعیت امنیت شغلی خبرنگاران در ژاپن چگونه است؟
سوگیتا: در کشور ژاپن اتحادیه کارگری بسیار قوی وجود دارد که به کارفرما اجازه نمیدهد کارکنان خود را براحتی اخراج کند. در واقع قوانین کارگری در این کشور به حدی محکم است که براحتی امنیت شغلی کارگر را تأمین کرده و از این بابت نگرانی وجود ندارد. استخدام خبرنگاران نیز تابع همین قانون و بلند مدت است. در ژاپن خبرنگاران فقط در صورت ارتکاب قتل، درگیری با پلیس یا تخلفی که منجر به دستگیری آنها از سوی پلیس شود اخراج میشوند ولی به علت ضعف کاری و تخلف حرفهای اخراج نخواهند شد بلکه تنبیه و تذکر میگیرند یا به بخشهای دیگر منتقل میشوند.
کاساکگاوا: یک خبرنگار خودش میتواند هر زمان که خواست کارش را رها کند و به شغل دیگری رو آورد و ممانعتی ندارد.
درآمد خبرنگاران در کشور شما چه میزان است؟
سوگیتا: حقوقی که یک خبرنگار متوسط و نه یک مدیر یا خبرنگار ارشد دریافت میکند به حدی است که میتواند مخارج خود و خانوادهاش را برای داشتن یک زندگی معمولی براحتی تأمین کند.
با توجه به گسترش روزافزون شبکههای اینترنتی و مجازی در تمام دنیا شما به عنوان بزرگترین خبرگزاری ژاپن احساس خطر نمیکنید که مخاطبان خود را از دست بدهید؟
سوگیتا: شبکههای مجازی در کشور ما نیز محبوبیت زیادی بخصوص بین جوانان و نوجوانان دارند. اما موضوع جالب و مهم این است که در ژاپن با حدود 120 میلیون جمعیت بیشتر خانوادهها یک رسم سنتی و فرهنگی دارند که همانا داشتن اشتراک حداقل یک روزنامه است. یعنی خانوادههای ژاپنی روزنامه خواندن را یکی از عوامل مؤثر و منبع خوبی در تعلیم و تربیت فرزندانشان میدانند. بنابراین هر روز صبح مطالعه روزنامه را مانند صابون برای شستن دست و صورتشان لازم و ضروری میدانند. از سوی دیگر سیستم توزیع روزنامه در ژاپن بسیار خوب است و همین امر در جذب مخاطب تأثیر دارد. اما واقعیت این است که امروزه ما در حالگذار از یک دوره سنتی به مدرنیته هستیم و جوانان استقبال زیادی از شبکههای مجازی دارند و ما باید برای آینده فکری بکنیم. یکی از ایدهها این است که برای شبکههای مجازی که خبر ارسال میکنند هزینهای قائل شویم یعنی تیتر یا لید خبر را رایگان روی شبکه قرار دهیم اما برای خواندن ادامه مطلب پول دریافت کنیم چرا که ما برای تهیه خبر هزینه زیادی خرج میکنیم. البته این شامل خبرهای داخلی کشور خواهد شد نه اخبار سراسر جهان.
قبلاً هم به ایران سفر کرده بودید؟
کاساکگاوا: این چهارمین بار است که به ایران میآیم و از چند خبرگزاری مانند مهر، ایرنا و روزنامه ایران بازدید کرده ام.
وضعیت رسانهها در ایران را چگونه ارزیابی میکنید و چه تفاوتی در این زمینه با رسانههای کشور خودتان میبینید؟
سوگیتا: در سیستم مطبوعاتی ما نظامی وجود دارد که میگوید خبرنگار باید ناظر بر عملکرد مسئولان باشد. بر همین اساس در تمامی وزارتخانهها و نهادها اتاقی مخصوص خبرنگاران وجود دارد که خبرنگار هر روز به آنجا میرود و همیشه در محل مستقر است تا از جدیدترین اخبار و اتفاقات آنجا با خبر شود. خبرنگار میتواند براحتی هر وقت که بخواهد وارد اتاق وزیر و مقامهای دیگر شود و با او گفتوگو کند و آنها نیز نمیتوانند مانع این کار شوند. این امر برای مطبوعات مطرح مانند «کیودو» و «آساهی» امری طبیعی است. اما نمیدانم در مطبوعات ایران چگونه است؟ از سوی دیگر خبرگزاری ما نیروی خبری و اداری بسیاری دارد و در بیشتر کشورها دفتر نمایندگی و خبرنگار داریم که در مورد ایرنا و سایر خبرگزاریها اطلاع دقیقی ندارم که بخواهم مقایسه کنم.
همزیستی نیوز - روزنامهنگاری هم نوعی نویسندگی است و وقتی با بررسی زندگینامه نویسندگان مشهور متوجه میشوی تعداد قابل توجهی از آنها پیش از ورود به دنیای نویسندگی، درگیر دنیای خبر بودهاند، میتوانی نتیجه بگیری این دو عرصه در جاهایی به هم میرسند.
نویسندگان بسیاری بودهاند که اولین فعالیت حرفهای خود را در روزنامهها تجربه کردهاند؛ از «مارک تواین» و «دیکنز» گرفته تا «جک کرواک» و «استیگ لارسن». اما شاید جالب باشد بدانید برخی از بزرگترین نویسندگان جهان که در این گزارش به آنها اشاره شده، پیش از قدم گذاشتن به عرصه نویسندگی روزنامهنگار بوده و تا پایان عمر این حرفه را ادامه دادهاند.
به گزارش ایسنا، امروز هفدهم مردادماه روز خبرنگار است و به همین مناسبت یادی میکنیم از چند چهره برجسته ادبیات جهان که قلم زدن را از روزنامهها و نشریات شروع کردند و به رماننویسان مطرح بدل شدند.
«گابریل گارسیا مارکز»
«گابریل گارسیا مارکز» نویسنده کلمبیایی برنده نوبل و از چهرههای فراموشناشدنی ادبیات آمریکای لاتین بود که آوریل سال 2014 درگذشت. زمانی که او در دانشگاه ملی کلمبیا رشته حقوق میخواند، کارش را به عنوان روزنامهنگار شروع کرد. این نویسنده اولین اثر داستانی خود را در سال 1947 در روزنامه «ال اسپکتادور» چاپ کرد، اما دبیر ادبی همین نشریه درباره داستان او نوشت: نسل جدید کلمبیاییها دیگر در حوزه ادبیات خوب حرف جدیدی برای گفتن ندارد. او از سال 1948 تا 1949 برای «ال یونیورسال» کارتاخنا قلم میزد. بعدها از سال 1950 تا 1952 ستونی با نام «سپتیموس» را در روزنامه محلی «ال هرالدو»ی بارانکیلا میگرداند. نویسنده «عشق سالهای وبا» درباره این دوران گفته است: من یک مطلب برای «ال هرالدو» مینوشتم و آنها به من سه پزو میدادند.
او در این دوران به عضویت گروه غیررسمی روزنامهنگاران و نویسندگان که «گروه بارانکیلا» خوانده میشد، درآمد. این همکاری منبع مهمی برای تشویق و الهام گرفتن او برای دوران نویسندگیاش شد. «گابو» در این گروه با شخصیتهای تأثیرگذاری همچون «رامون وینیس» آشنا شد که همان کتابفروش پیر در رمان «صد سال تنهایی» است.
«مارکز» در همین دوران با آثار نویسندگانی چون «ویرجینیا وولف» و «ویلیام فاکنر» آشنا شد. او در سال 1954 تا 1955 در بوگوتا سکونت داشت و گهگاه برای «ال اسپکتاتور» مینوشت. او به یک منتقد فیلم فعال تبدیل شده بود. «گابو» در سال 1957 به محض ورود به پایتخت ونزوئلا، موقعیت شغلی در روزنامه «آل مومنتو»ی کاراکاس را پذیرفت.
او با فعالیتهای گروهی و مطالبی که در روزنامه منتشر میکرد در اتفاقات سیاسی مهمی از جمله تبعید رئیسجمهور وقت ونزوئلا «مارکوس پرز خیمنز» اثرگذار بود. «مارکز» طی سالهای بعد به کلمبیا سفر کرد و این بار همراه همسرش به کاراکاس بازگشت. او در سال 1958 به خاطر اختلافنظر با مدیر روزنامه «مومنتو» استعفا کرد و اندکی پس از آن سردبیر روزنامه «ونزوئلا گرافیکا» شد.
«ارنست همینگوی»
«ارنست میلر همینگوی» داستاننویس مشهور آمریکایی که با آثاری چون «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه» و نثر روزنامهنگاریاش در جهان شناخته میشود، در جریان جنگهای داخلی اسپانیا خبرنگار بود. او اندکی پس از بازگشت از جنگ، رمان «زنگها برای که به صدا درمیآیند» را نوشت.
خالق «برفهای کلیمانجارو» بین سالهای 1913 تا 1917 در دبیرستان «اوک پارک و ریور فارست» کلاسهای ورزشی از جمله بوکس، دوندگی، واترپولو و فوتبال شرکت کرد. یکی دیگر از کلاسهایی که او در آن حضور یافت، کلاسهای روزنامهنگاری با تدریس «فانی بیگز» بود. «همینگوی» اولین مطلب خود را در ژانویه 1916 در «تراپیز» چاپ کرد که موضوع آن اجرای یک گروه ارکستر سمفونیک محلی در شیکاگو بود. او همکاری خود را با این نشریه ادامه داد و در این راه زبان گزارشگران ورزشی را تقلید میکرد و مطالبش را با نام مستعار «رینگ لاردنر بزرگ» امضا میکرد.
او بعد از به پایان رساندن دبیرستان، همکاری خود را با «کانزاس سیتی استار» به عنوان گزارشگر مبتدی شروع کرد. او تنها شش ماه در این روزنامه کار کرد؛ اما در طول عمر نویسندگیاش، سبک خاص نگارش خود، یعنی استفاده از جملات و پاراگرافهای کوتاه، نگاه مثبت و استفاده از زبان ساده را سرلوحه کار خود قرار داد.
سال 1919 بود که یک دوست خانوادگی شغل خبرنگار و گزارشگر خارجی در هفتهنامه «تورنتو استار» را به «همینگوی» جوان پیشنهاد داد و او کار خود را شروع کرد. در ماه ژوئن سال بعد به میشیگان رفت و سپتامبر 1920 وقتی هنوز هم مطالبش را برای «تورنتو استار» میفرستاد، برای زندگی با دوستانش راهی شیکاگو شد. او در شیکاگو به عنوان دستیار دبیر با ماهنامه «کوآلپریتیو کامنولث» همکاری میکرد که با «شروود اندرسن» نویسنده آمریکایی آشنا شد.
«همینگوی» پس از ازدوداج با «هادلی ریچاردسون» به عنوان گزارشگر برونمرزی در «تورنتو استار» استخدام شد و به همراه همسرش راهی پاریس شد. او در آنجا با نویسندگان مطرحی چون «گرترود استاین»، «جیمز جویس» و «ازرا پاوند» آشنا شد.
«همینگوی» طی 20 ماه نخست سکونت در پاریس، 88 داستان برای روزنامه «تورنتو استار» نوشت. او جنگ ترکها و یونانیها را پوشش میداد. آنها در سپتامبر 1923 به تورنتو بازگشتند، اما دل «همینگوی» در پاریس جا مانده بود. او حالا دیگر ترجیح میداد به جای زندگی مثل یک روزنامهنگار، در فضای نویسندگی نفس بکشد.
«ماریو بارگاس یوسا»
«ماریو بارگاس یوسا» نویسنده، سیاستمدار، مقالهنویس و استاد دانشگاه پرویی است که در سال 2010 برنده نوبل ادبیات شد. «یوسا» در 14 سالگی توسط پدرش به آکادمی نظامی «لیونسیو پرادو» لیما فرستاده شد. 16 ساله بود که پیش از فارغالتحصیلی، کار خود را به عنوان روزنامهنگار در یک روزنامه محلی شروع کرد. آکادمی نظامی را کنار گذاشت و تحصیلات خود را به عنوان روزنامهنگار در روزنامهای محلی در پوئرا شروع کرد.
«یوسا» از همان سنین نوجوانی با نشریه «لاکرونیکا» همکاری داشت. با چاپ نخستین شعرهایش و سازماندهی اعتصابات دانشجویی نخستین سالهای دانشگاه، چهره یک روشنفکر تمامعیار را به خود گرفت. نویسنده «گفتوگو در کاتدرال» در روزنامه «لا اینداستریا»ی پوئرا مشغول به کار شد. او طی سالهای بعدی درگیر فضای سیاسی شد، با این حال علاوه بر نگارش کتاب، به فعالیتهای روزنامهنگاری هم ادامه داد. او هنوز هم هرازچندگاهی با انتشار مقالات انتقادی و تند، تیتر رسانههای سیاسی میشود.
«جورج اورول»
«اریک آرتور بلر» که با نام ادبی «جورج اورول» شناخته میشود، نویسنده رمانهای ماندگاری چون «مزرعه حیوانات» و «1984» است. او علاوه بر این که به نگارش رمان و مقاله میپرداخت و منتقد خوبی بود، به عنوان یک روزنامهنگار پرمجادله هم شناخته میشد. در ابتدای کار او در روزنامهنگاری موفقتر بود تا نویسندگی.
این رماننویس انگلیسی مقالاتی در نشریه ادبی - سیاسی «لوموند» منتشر میکرد. اولین کار او در سال 1928 به چاپ رسید و هفتههای پس از آن مقالاتی را درباره گدایان لندن، معضل بیکاری و یک روز از زندگی یک ولگرد در «پروگرس سیویک» به چاپ رساند. فقر که برای او معضلی آزاردهنده بود، تبدیل به دغدغه اصلی کارهایش شد. او چهار سال بعدی را در کنار نویسندگی، روزنامهنگاری میکرد. بیشتر کارهایش را در «تریبون»، «آبزرور» و «منچستر ایونینگ نیوز» منتشر میکرد.«جورج اورول» در عین حال با چندین نشریه سیاسی کوچک هم همکاری داشت. در همین دوران بود که شاهکار ادبیاش «1984» را به چاپ رساند.
«اورول» دو سال در سرویس شرقی «بیبیسی» فعالیت داشت و در سال 1943 با شرایطی ناخوشایند از کار خود استعفا کرد. چند ماه پیش اعلام شد پس از سالها مخالفت، مجسمه او در ورودی ساختمان این خبرگزاری و جایی که کارمندان برای سیگار کشیدن میایستند، نصب شده است. کنار تندیس اورول نوشته شده: «اگر آزادی اصلا معنایی داشته باشد، به معنی حق گفتن چیزهایی به مردم است که نمیخواهند بشنوند.»
«اورول» سال 1943 در استعفانامه خود نوشت: مدتی است متوجه شدهام که دارم وقت خودم و پول دولت را با کار کردن در اینجا که هیچ نتیجهای هم ندارد، هدر میدهم... احساس میکنم با برگشتن به کار نویسندگی و روزنامهنگاری میتوانم از الان مفیدتر باشم.
او در ادامه نوشته است که اتاق «101» در رمان ضدآرمانشهری «1984» خود را از اتاق کنفرانس خفهکننده «بیبیسی» الهام گرفته است.
این نویسنده و روزنامهنگار در سال پس از مرگ «ایلین» همسر اولش، حدود 130 مقاله و گزیدهای از مقالات انتقادی خود را که در زمان فعالیت در کمپینهای سیاسی نوشته بود، به چاپ رساند. نویسنده «مزرعه حیوانات» پستی و بلندیهای بسیاری را پشت سر گذاشت. او پس از مرگ خواهرش در می 1946 راهی جزیره «جورا» در اسکاتلند شد. اما بعد از از سر گذراندن ماجراهایی پرتنش، اواخر سال 1946 به لندن بازگشت و روزنامهنگاری ادبی را از سرگرفت. او حالا دیگر نویسندهای مشهور بود و همیشه درگیر کار. میتوان گفت «اورول» در دوران فعالیتهای حرفهایاش، بیشتر به خاطر روزنامهنگاری، نوشتن مقالات، نقدها، ستوننویسی در روزنامهها و مجلات شهرت داشت تا رماننویسی.
خبرنگار به عنوان بازوی اطلاع رسانی جامعه، نقش مهم و انکار نشدنی در عصر اطلاعات برعهده دارد. در دنیای کنونی با توجه به فناوری های ارتباطی پیشرفته و سهولت دسترسی به اخبار، همچنان بهترین راه کسب خبر موثق از راه خبرنگاران متعهد امکان پذیر است. آنانی که تمامی سختی کار را برای تهیه کردن و رساندن خبرها به مخاطبان می پذیرند و می کوشند تا دقت و صحت را سرلوحه فعالیت های خود قرار دهند.
خبرنگار و روزنامه نگار فردی به شمار می رود که با اتکاء به ذوق و استعداد شخصی خویش، پس از گذراندن دوره آموزش تخصصی و با توجه به مسوولیت اجتماعی این حرفه به کسب، تهیه، جمع آوری و تنظیم اخبار و انتقال آنها به مخاطبان بپردازد. در این میان بسیاری از فعالان عرصه خبر و رسانه با خطرهای فراوانی در این حوزه روبرو شده اند اما همواره کوشیده اند تا در مسیر تحقق آرمان های سرزمین خویش تلاش کنند، یکی از جمله این خبرنگاران، شهید محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) بود که در راه ایفای رسالت خبرنگاری به مقام والای شهادت دست یافت.
او در 17 مرداد 1377 خورشیدی هنگامی که گروهک تروریستی طالبان به شهر مزار شریف حمله کرد و این شهر را به اشغال خود درآورد، با ارسال آخرین خبر، خود خبر شد.
این خبرنگار شهید در 1375 خورشیدی به عنوان مسوول دفتر ایرنا در مزار شریف افغانستان به خدمت رسانی مشغول بود و با وجود آگاهی از تمامی خطرهای پیش رو در این سفر، با آغوشی باز به استقبال آن رفت تا رویدادهای این کشور را مخابره کند. این شهید والامقام آخرین خبر را این چنین فرستاد: «...اینجا محل کنسولگری ایران در مزارشریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی هستم، گروه طالبان چندساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، مزارشریف بدست طالبان سقوط کرد، عده ای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده می شوند به من بگویید که چه وظیفه ای....»
ایثارگری این فعال عرصه خبر و شهادت هشت تن دیگر از اعضای کنسولگری ایران در مزارشریف سبب شد تا شورای فرهنگ عمومی در نخستین سالگرد این رویداد، 17 مرداد، روز شهادت محمود صارمی را «روز خبرنگار» نامگذاری کند.
به همین مناسبت پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به گفت و گو با «علی گرانمایه پور» استاد روزنامه نگاری و مطالعات رسانه دانشگاه آزاد اسلامی و «فتانه انفرادی» استاد علوم ارتباطات دانشکده خبر پرداخت.
- در ادامه متن این گفت و گو را می خوانیم:
**ایرنا: یک خبرنگار دارای چه ویژگی هایی باید باشد و خبرنگار حرفه ای به چه فردی گفته می شود؟
***گرانمایه پور: دو تعریف درباره خبرنگار وجود دارد؛ نخست آنکه خبرنگار باید دارای شم خبری و هوش اجتماعی خوبی باشد و مطلب ها و حوادث را آن طور که هست به صورت صادقانه منعکس کند اما در حوزه تجربی این فعالان رسانه ای همچون دماسنج هستند و باید به بازتاب آن چیزی که از چشم مردم و مسوولان پنهان مانده است، بپردازند و به دنبال افشای حقیقت ها و ریشه تمامی مشکل ها در کشور باشند؛ به اینگونه فعالیت ها، روزنامه نگاری تحقیقی گفته می شود. البته در جامعه کنونی این نوع از روزنامه نگاری به دلیل وجود محدودیت های عصر نوین، جایگاه مناسب خود را از دست داده است. نقطه مشترک میان خبرنگار حرفه ای و تحقیقی، اخلاق حرفه ای به شمار می رود که باید رعایت شود. خبرنگاری کار هر فردی نیست و آنان باید از درصدی از هوش خبری برخوردار باشند، این فعالان رسانه ای کارمند نیستند و نویسنده و متفکر به شمار می روند و بایستی درباره مسایل اجتماعی بیاندیشند و بهترین مطلب ها را به خوبی بنویسند.
***انفرادی: خبرنگار فردی است که با حرفه خویش زندگی می کند. یک خبرنگار باید همواره عشق به مردم و علاقه به بیان حل مشکل های آنان را مدنظر داشته باشد. در واقع با غم آنها اندوهگین و با شادی آنان شاد شود. به یقین باید متوجه خوشی ها و ناخوشی های جامعه باشد و هر دو را بازگو کند. یک خبرنگار خوب، امید و بیم را با یکدیگر می نویسد و به تصویر می کشد. دنیای یک خبرنگار از تجربه و مشاهده های اجتماعی پر شده است. البته باید عنوان کرد به دلیل ورود جامعه به فناوری های نوین ارتباطی، خبرنگاران میدانی بسیار کاهش یافته اند. خبرنگار حرفه ای شدن ریاضت می خواهد. آگاهی و توانایی در کار نیز برای این فعالان رسانه ای اصل مهمی به شمار می رود و علاوه بر آن رعایت اخلاق حرفه ای رسانه یکی از ویژگی های اصلی یک خبرنگار واقعی محسوب می شود.
**ایرنا: رسالت خبرنگاری در جامعه کنونی از چه اهمیتی برخوردار است؟
*** گرانمایه پور: اکنون روزنامه ها در قید و بند جناح ها هستند بنابراین رسالت خبرنگاران تابعی از نظر و دیدگاه صاحبان آن رسانه محسوب می شود، بدین شکل آنان بسیاری از وقایع را کتمان خواهند کرد. رسالت روزنامه نگار بیان واقعیت و حفظ احترام توده ها و قشرهای مختلف مردم به شمار می رود، در 10 سال گذشته مکتب زشت روزنامه نگاری در کشور با عنوان توهین بنیان گذاشته شده است و آن چیزی که افراد در گفت و گوهای عمومی میان یکدیگر رد و بدل می کنند به تیتر، لید و یادداشت برخی روزنامه ها تبدیل شده است و این امر نشان می دهد که یکی از رسالت های روزنامه نگاری چون اخلاق، از جامعه خبری به تدریج کمرنگ می شود و سبب به چالش کشیده شدن این حرفه خواهد شد.
***انفرادی: خبرنگاران همواره می کوشند، اخلاق حرفه ای خبرنگاری را رعایت کنند تا اعتماد مردم و مخاطبان را به دست آورند و این امر بدون رعایت انصاف و حقیقت در نوشته ها میسر نیست. با توجه به ورود فناوری های نوین ارتباطی، مهم ترین موضوع جلب مخاطب است که رسانه به آن نیاز دارد و بایستی در خبرها رعایت شود و در صورت نبود این ویژگی ها، زمینه نگرانی افراد فراهم می شود و به رسانه ها آسیب می رساند زیرا آنها نیاز به اعتماد مردم دارند و این امر تنها با آموزش به خبرنگاران برای درست نویسی و انعکاس واقعیت ها تحقق می یابد.
**ایرنا: خبرنگاران چگونه می توانند در اطلاع رسانی دقیق به جامعه نقش آفرینی کنند؟
*** گرانمایه پور: تا هنگامی که انجمن صنفی روزنامه نگاران وجود نداشته باشد، خبرنگار از امنیت شغلی برخوردار نباشد، درگیر مسایل جناحی و سیاسی باشد و علاوه برآن روزنامه نگاران غیرحرفه ای وارد این عرصه شوند، به برخی از آرمان های مربوط به خبرنگاری به سختی می توان دست یافت. به این دلیل اطلاع رسانی دقیق در کشور دچار مشکل می شود.
***انفرادی: اطلاع رسانی دقیق را می توان بحث صداقت و درستی در ارایه اخبار و رویدادها دانست. این امر تنها در پرتو رعایت عواملی چون تامین نیازهای واقعی مخاطبان، ارایه اخبار بدون تحریف، خبرنگار علمی گرا بودن یعنی بازتاب موضوع های مهم علمی با بی طرفی، جداسازی خبر از تفسیر و اظهار نظرهای شخصی، آموزش افکار عمومی، دوری از جنجال آفرینی و جوسازی، توصیف و تشریح درست رویدادها، یادآوری به خویشتن درباره جایگاه، رسالت و مسوولیت اجتماعی به هنگام نوشتن مطلب های خبری و مدنظر قرار دادن بحث اخلاق حرفه ای خبرنگاری امکان پذیر می شود.
**ایرنا: خبرنگاران با استفاده از چه تاکتیک های خبری می توانند اخبار جامع و تاثیرگذار را به مردم انتقال دهند؟
*** گرانمایه پور: هنگامی که رسانه های خصوصی وجود داشته باشند، روزنامه نگار می تواند هرگونه مطلبی که می خواهد در آن رسانه منتشر کند اما در رسانه های شبه حزبی و جناحی، فعالیت خبرنگار محدود خواهد شد. البته در این عرصه، روزنامه نگاری شبکه های اجتماعی، آنلاین و شهروندی به وجود آمده است و این شبکه ها حوزه رسمی خبر را به چالش کشیده اند. در حال حاضر استفاده از فضای مجازی سبب ایجاد روزنامه نگاری جایگزین در ایران شده است که به صورت مستقیم دغدغه های مردم را منعکس می کند و در کنار آن روزنامه نگاران در رسانه ها می توانند مشکل های مردم را به صورت چکیده و غیرمستقیم در قالب خبر، گزارش و یادداشت منتشر کنند.
***انفرادی: در بحث تاکتیک های خبری باید به تاکتیک های الوین تافلر نویسنده آمریکایی اشاره کرد. هر رسانه ای با توجه به جهت گیری های خاص خود به یقین از این روش ها استفاده می کند. از جمله آنها تاکتیک های برجسته سازی و نظریه دروازه بانی خبر به شمار می رود. در این نظریه از میان خبرهای بسیاری که به دست خبرنگار می رسد باید انتخاب های مناسبی انجام شود که با توجه به نظرهای شخصی فرد نباشد و منافع ملی و مصالح عمومی کشور را تامین کند. یعنی خبرنگار باید بداند به دور از هرگونه جهت گیری های سیاسی به حرفه خود ادامه دهد و اگر اینگونه باشد خبرنگاری حرفه ای محسوب می شود که مشکل های مردم را با صداقت بازگو می کند. هر روزنامه ای با توجه به سیاست های کلی که برای خود ترسیم کرده است یک یا چند تاکتیک را مورد استفاده قرار می دهد. در جامعه کنونی اگر مسوولان رسانه ای به خبرنگاران اصل اخلاق، صحت، دوری از منافع شخصی و رعایت علمی گرایی در خبر را آموزش دهند، آن رسانه می تواند اعتماد مردم را جذب کند که این امر بازخوردهای خوبی را به دنبال خواهد داشت. از تاکتیک های دیگر می توان به رعایت صداقت و درستی، انتقاد سازنده از ضعف ها و نارسایی های کشور، پرهیز از انتشار مطلب های مغرضانه، دوری کردن از دامن زدن به اختلاف های مختلف، افترا و تهمت به دیگران اشاره کرد.
**ایرنا: خبرنگاران چگونه می توانند در ارتقای فرهنگ جامعه موثر باشند؟
*** گرانمایه پور: تا زمانی که فرهنگ جامعه به خود آگاهی کافی اجتماعی نرسد، اگر بهترین روزنامه نگاران هم فعال باشند نمی توانند در ارتقای فرهنگ اجتماعی موثر باشند. روزنامه های وزین و خبرنگاران فاخر زمانی می توانند در جامعه تبلور داشته باشند که نظام اجتماعی پویا و نقد در آن از جایگاه خوبی برخوردار باشد. بنابراین نبود این عوامل سبب می شود که یک روزنامه نگار و رسانه دچار خودسانسوری شود.
***انفرادی: هنگامی که خبرنگاران تمامی موارد مربوط به اصل خبرنگاری را مورد توجه قرار دهند به یقین فرهنگ سازی صورت می پذیرد. این قشر از جامعه در بحث پیشگیری از حوادث و رویدادها می توانند با نوشته های آموزنده خود یاری رسان دولت باشند. البته مسوولان نیز باید به خبرنگاران در تولید محتوای اخبار کمک کنند. خبرنگاران حوزه های مختلف می توانند نگاه مردم را نسبت به مسایل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باز کنند. اکنون خبرنگاران مقداری خبر زده شده اند و این امر به این معنا است که گاهی یک خبرنگار، خبری را بدون اطلاعات تکمیلی به مخاطب منتقل می کند. در حالی که اگر خبر را در کنار اطلاعات تکمیلی انتقال دهند، مردم با خواندن یک خبر اطلاعات بسیار مناسبی را دریافت می کنند و اینگونه به دانش و آگاهی های آنان افزوده می شود و امر فرهنگ سازی صورت می پذیرد.
**ایرنا: در مبارزه با فساد نقش و رسالت خبرنگاران چیست؟
*** گرانمایه پور: اکنون نقش شبکه های اجتماعی در این زمینه بسیار گسترده شده است. حوادثی که منتج به افشاگری برخی فسادها می شود بیشتر به وسیله روزنامه های شهروندی و مجازی صورت می پذیرد و این امر سبب کاهش نقش خبرنگاران روزنامه های رسمی در کشور می شود و رسالت آنان نیز در این زمینه تنها با رعایت اصول اخلاقی میسر خواهد شد.
***انفرادی: وقتی مفاسد بسیاری چون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... در جامعه به وقوع می پیوندد. خبرنگاران می توانند با رعایت اصول اخلاق حرفه ای وارد این حوزه شوند و با انتقادهای سازنده خویش مطالب مفیدی را به مسوولان ارایه کنند و اینگونه پل ارتباطی میان مردم و مسوولان شوند.
**ایرنا: رسانه های خبری گوناگون چگونه می توانند در پیشبرد منافع ملی در رویارویی با هجمه های رسانه های بیگانه مثمر ثمر باشند و حقانیت کشور را در مجامع بین المللی به اثبات برسانند؟
*** گرانمایه پور: هنگامی که رسانه های رسمی به خوبی به پوشش اخبار بپردازند و محتوای خبرهای پویایی و شنیداری با واقعیت های جامعه مطابقت داشته باشد، مردم به این رسانه ها اعتماد می کنند. رسانه ملی باید با فعالیت های خبری گسترده خود در جذب هرچه بیشتر مخاطبان بکوشد. زمانی رسانه ها می توانند در جهت منافع ملی و جذب مخاطب حرکت کنند که با مردم آشتی و ارتباطی نزدیک داشته باشند.
***انفرادی: هنگامی که کشوری به هر دلیل از طرف کشورهای دیگر مورد هجمه قرار می گیرد، نقش رسانه ها پررنگ می شود. اینجا است که می توان به بحث خبرنگاری بحران ورود پیدا کرد. در این میان رسانه ها باید فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی که دارند اصل وحدت، حفظ مصالح عمومی و منافع کشور را مد نظر قرار دهند.
**ایرنا: صاحبان یک روزنامه و رسانه تا چه اندازه می توانند در رشد فکری و ارایه اندیشه های خلاق یک خبرنگار نقش ایفا کنند؟
*** گرانمایه پور: مدیر مسوولی که فردی سیاسی و غیر حرفه ای است نمی تواند در اعتلای روزنامه نگاری کمک کند. البته می تواند منابع مالی را فراهم سازد. وزارت ارشاد در رویکردهای سال های آینده بهتر است تجدید نظر کند و از استادان ارتباطات در پست های روزنامه نگاری بهره ببرد. اکنون در کشور وارونگی در زمینه دادن امتیازهای روزنامه وجود دارد و بهتر است صاحبان سرمایه و قدرت در کنار خبرنگاران قرار بگیرند تا بتوانند با هم این رسانه های خبری را برای پیشبرد اهداف کشور اداره کنند.
***انفرادی: به یقین مسوولان سازمان های رسانه ای در رشد فکری یک خبرنگار نقش مهمی دارند. آنان می توانند با برگزاری دوره های آموزشی و اجازه حضور به خبرنگاران در سمینارهای مختلف به رشد فکری و غنای فرهنگی خبرنگاران کشور کمک کنند.
**ایرنا: نقش اخلاق در خبرنگاری حرفه ای را چگونه ارزیابی می کنید؟
*** گرانمایه پور: اگر روال بر این باشد که مکتب روزنامه نگاری توهین توسعه پیدا کند در آینده با تصویب قانون های بسیار هم نمی توان مانع از گسترش آن شد و اگر اخلاق حرفه ای و کلامی به وسیله خبرنگاران رعایت نشود، نخستین رویکردی که برای روزنامه نگاران روی می دهد، رواج بی اعتمادی مردم نسبت به آنان است.
***انفرادی: نخست آنکه باید تعریف کاملی از اخلاق رسانه ای در ایران صورت پذیرد و برپایه آن، پژوهشگران چند خبرگزاری و رسانه را مورد انتقاد قرار دهند و اصول رعایت مولفه های اخلاق حرفه ای را بررسی کنند، در آن هنگام می توان نظر داد که وضعیت اصول اخلاق حرفه ای در کشور چگونه است. هدف از نوشتن، اعتماد جامعه به رسانه است. اگر رسانه ای اعتماد جامعه را به دلیل نوشته های نادرست از دست بدهد محکوم به شکست خواهد بود. امید است مسوولان رسانه ای و دولت، به خبرنگاران و روزنامه نگاران بیش از پیش رسیدگی و توجه کنند و مشکلات این فعالان رسانه ای را برطرف سازند.
*گروه اطلاع رسانی(فاطمه مهدوی)
همزیستی نیوز – معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: حمایت مادی دولت ها از خبرنگاران اشتباه است و دولت ها نباید حمایت مستقیم مادی از روزنامه نگاران انجام دهند، زیرا استقلال آنها زیر سئوال می رود و اگر هم در گذشته دولت ها اینکار را کرده اند، اشتباه بوده است.
حسین انتظامی در آیین تجلیل از خبرنگاران استان اصفهان افزود: وظیفه و رسالت دولت در حوزه های دیگری است که انجام این رسالت برای روزنامه ها و روزنامه نگاران مفیدتر است.
وی بخشی از تامین امنیت شغلی خبرنگاران را بیمه شدن این قشر دانست اما در عین حال گفت: قانون مطبوعات صراحت دارد که بیمه همه خبرنگاران باید توسط خود رسانه ها و با پشتیبانی دولت انجام شود.
انتظامی تشکیل سازمان صنفی و حرفه ای همانند سازمان نظام پزشکی و نظام مهندسی برای خبرنگاران را ضروری دانست و افزود: تاسیس چنین سازمانی باعث خواهد شد تا به جای دستگاه های حاکمیتی، این سازمان به تخلف روزنامه نگاران رسیدگی کند و این مهم به ارتقای جایگاه و موقعیت حرفه خبرنگاری کمک می کند.
وی فراهم کردن زمینه آموزش خبرنگاران را از وظایف حاکمیت بیان کرد و یادآور شد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این راستا اقدامات خوبی را انجام داده و به وظایف خود عمل کرده است.
منبع: ایرنا
به گزارش ایرنا، حسین انتظامی چهارشنبه شب در مراسم تجلیل از خبرنگاران استان اصفهان افزود: راه مبارزه با فساد این است که حاکمیت پاسخگو باشد و مردم نیز به اطلاعات دسترسی داشته باشند.
وی با بیان اینکه یکی از بهترین ابزارها برای دسترسی مردم به اطلاعات ، رسانه ها و مطبوعات هستند، افزود: دسترسی مردم به اطلاعات نیز زمانی محقق می شود که رسانه ها و خبرنگاران به اطلاعات دست یابند و بتوانند این اطلاعات را انتشار دهند.
معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزیر ارشاد با بیان اینکه رسانه ها و خبرنگاران باید برای دسترسی به اطلاعات و انتشار آن از امنیت لازم برخوردار باشند، اظهارکرد: امنیت شغلی خبرنگاران به معنای فراهم شدن زمینه و فضای مناسب است تا روزنامه نگار و رسانه در انجام وظایف خود با مشکل مواجه نشود.
انتظامی اضافه کرد: در این راستا باید شرایطی فراهم شود که هیچکس خارج از ضوابط با خبرنگاران برخورد تند انجام ندهد و چارچوب های وظایف رسانه و خبرنگار نیز مشخص باشد و ابهامی در این وظایف وجود نداشته باشند.
وی با بیان اینکه فراهم کردن این شرایط، بهترین خدمت به رسانه و خبرنگار است، افزود: قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات قانونی مترقی، اسلامی و انقلابی است و باید از این قانون برای دسترسی آزاد مردم به اطلاعات از طریق رسانه ها استفاده کنیم.
انتظامی ادامه داد: براساس این قانون رابطه بین حاکمیت و مردم متفاوت است و حق و تکلیف مردم نسبت به حاکمیت مشخص شده و همه دستگاههای حاکمیتی و حتی بخش خصوصی که خدمات عمومی ارائه می کند، موظفند در صورت مراجعه شهروندان اطلاعات خود را در اختیار آنها قرار دهند و انتشار علنی هم بدهند.
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: با اتکا به این قانون می توانیم اطلاعات مورد نیاز که تاکنون جزو اسرار بود را انتشار دهیم و این بزرگترین خدمت به رسانه ها است و کمک می کند تا روزنامه نگاران وظایف خود را ایفا کنند.
در این مراسم که با حضور استاندار و نمایندگان مردم اصفهان در مجلس برگزار شد، از پیشکسوتان عرصه خبر استان تقدیر و از نخستین جلد دانشنامه روزنامه نگاران اصفهان از ابتدای مشروطه تا انقلاب اسلامی رونمایی شد.