کتاب « خشت دل » اولین کتاب هاجر مظاهری است که آخرین روز تیرماه سال جاری در خانه کتاب قشم با حضور جمعی از اصحاب شعر، قلم و رسانه و علاقه مندان فرهنگ و هنر رونمایی شد.
هاجر مظاهری این کتابش را مجموعه ای از داستان های زندگی معمولی افراد جامعه توصیف می کند که به گفته خودش قهرمانان این داستان ها زنان هستند.
وی که از کودکی شیفته کتاب و قصه ها بوده است، پدر و مادرش را عامل دوستی خود با کتاب و این دوستی را انگیزه ای قوی برای نوشتن اولین کتابش می داند.
هاجر مظاهری که مدیر خانه کتاب قشم است گرانی کتاب را یکی از دلایل کم بودن سرانه مطالعه در کشور ارزیابی می کند و معتقد است که برای کتاب خوان کردن افراد جامعه باید انگیزه کتاب خوانی را از دوران کودکی ایجاد وعلاقه آنها به کتاب در وجودشان نهادینه شود.
مشروح گفت و گوی همزیستی با هاجر مظاهری نویسنده کتاب خشت دل که توسط انتشارات « پر سرخ » با مدیریت ایرج اعتمادی منشر شده است را با هم می خوانیم.
*****
کتاب « خشت دل » را از نظر محتوا لطفا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها و سایر موارد مورد نظر شما باشد.
کتاب « خشت دل » شامل هشت داستان کوتاه با موضوعات مختلف است. داستان هایی روان، با کش و قوس هایی نه چندان پیچیده و روایتگر زندگی معمولی افراد جامعه ماست، اضافه می کنم که اکثر داستان ها راوی محور و قهرمانانش زنان هستند که در دوره های مختلف زمانی روایت شده اند.
انگیزه و هدف شما برای نوشتن این اثر چه بوده است؟ غیر از اهداف معنوی و فرهنگی آیا امیدی به جنبه مادی و تجاری این اثر هم داشتید؟ چرا؟ لطفا مفصل توضیح بدهید.
از کودکی شیفته کتاب و قصه ها بودم یادم هست مادرم به شیوه خلاقانه برایم کتاب می خواند، مادرم برای هر شخصیت یک صدای جداگانه در می آورد و با این کار جذابیت کتاب را برایم صد چندان می کرد. پدرم هم همیشه برایمان کتاب هدیه می خرید با مناسبت یا بی مناسبت. همین باعث شد این دوستی با کتاب همیشه در وجود من باشد و انگیزه شد که روزی من به جای خواندن کتاب نویسنده باشم و بقیه، داستان های مرا که با عشق می نویسم، بخوانند.
کاملا واضح است که نوشتن کتاب جنبه اقتصادی چندانی برای نویسنده ندارد به این دلیل که هزینه چاپ نسبتا بالا هست و از طرفی هیچ نهادی نویسنده را پشتیبانی مالی نمی کند و تمام هزینه چاپ و ویرایش به عهده شخص نویسنده است.
استقبال از کتاب تان را بعد از چاپ چگونه می بینید؟ دلایل استقبال یا عدم استقبال را در چه می بینید؟
خدا رو شکر تا امروز استقبال خوب بوده است. از آنجایی که خودم مدیر خانه کتاب قشم هستم، افراد زیادی بخصوص زنان برای خرید به ما مراجعه می کنند و می گویند علاقه زیادی به خواندن کتاب دارند ولی به خاطر مشغله خانه، مدرسه بچه ها و غیره ... وقت کتاب خواندن ندارند. از آن جایی که کتاب «خشت دل» شامل هشت داستان کوتاه هست گزینه مناسبی برای آن ها و کسانی که مشغله زیاد و زمان کمی دارند، بشمار می رود.
به رغم جایگاه رفیع کتاب و کتابخوانی در فرهنگ و قاموس ایرانی ها، آمارهای رسمی حاکی از کاهش شدید سرانه مطالعه کتاب در جامعه ماست. دلایل این کاهش به نظر شما کدامند و پیشنهادات شما برای افزایش این سرانه چیست؟
یکی از مهم ترین دلایل کم بودن سرانه مطالعه در کشورمان بدون شک گران بودن قیمت کتاب هست که آن هم نسبت مستقیمی با گرانی کاغذ وارداتی دارد. و از طرفی متاسفانه سیستم آموزشی مدارس ما به گونه طراحی نشده اند که دانش آموزان را به غیر از خواندن کتاب های درسی به خواندن کتاب های غیر درسی تشویق کند.
برای کتابخوان کردن افراد بهتر است این تشویق و ایجاد انگیزه از دوران کودکی شروع شود، مثل عضو کردن کودک در کتابخانه، خرید کتاب های مناسب و هدیه دادن به کودک به مناسب های مختلف تا این علاقه در وجودش نهادینه شده و در گذر زمان رشد کرده و شکوفا شود.
مهم ترین آثار مثبت کتابخوانی افراد و مهم ترین عوارض و پیامدهای منفی کتاب نخواندن آنها در یک جامعه کدامند؟ اشاره به حداقل 10 مورد از هرکدام مورد امتنان خواهد بود.
همان طور که آمارهای جهانی نشان می دهد سرانه کتاب خواندن در کشورهای توسعه یافته بسیار بالاست، پس نمی توان از تاثیر مستقیم کتابخوانی بر ارتقا فرهنگ و توسعه یک کشور چشم پوشید. به علاوه تاثیر کتاب خواندن در بالا بردن سطح زندگی شخصی افراد نیز بسیار تاثیر دارد.
به عنوان مثال دانش آموزانی که بیشتر کتاب می خوانند دایره لغات وسیع تر، اطلاعات عمومی بالاتر و دیدگاه وسیع تری نسبت به زندگی دارند.
توسعه شگرف فناوری ارتباطات و اطلاعات و گسترش بیکران فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به نظر شما آیا مانع توسعه کتابخوانی در کشور شده است؟ لطفا توضیح بدهید.
توسعه شبکه اجتماعی یک شمشیر دو لبه هست که هم در جهت ارتقا فرهنگ کتابخوانی تاثیر دارد و هم در کاهش آن. از طرفی وجود صفحات و گروه های کتاب خوانی که به معرفی کتاب های خوب و ارزشمند می پردازند باعث تشویق افراد به تهیه و خواندن کتاب می شود و از طرف دیگر، جاذبه های شبکه های اجتماعی باعث می شود افراد اوقات فراعت خود را با آن ها پر کرده و کمتر به سمت خواندن کتاب بروند.
سرکار که به مرحله رفیع تولید محتوا(نویسندگی کتاب) رسیده اید لطفا بفرمایید چگونه به نوشتن علاقه مند شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم گرفته اید دست به قلم بشوید؟ باعث امتنان است مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.
من همیشه علاقه وافری به نوشتن داشتم. در دوران مدرسه انشاهای تخیلی و طولانی می نوشتم که مورد تشویق دوستانم قرار می گرفتم. از سال ۹۵ که به انجمن داستان راه پیدا کردم، علاقه ام به نوشتن دو چندان شد، ضمن این که حالا راه و شیوه های نوشتن را هم یاد گرفته بودم.
همچنین در مسابقه داستان نویسی نماز و نیایش که از طرف اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی منطقه آزاد قشم در سطح کشوری در سال 1399 برگزار شد در بخش دلنوشته، داستان من تحت عنوان « جواب نامه » اول شد. داستان من و دیگر داستان هایی که در بخش های دیگر مقام آورده بودند در کتابی با عنوان « مناجات و گلدسته ها » با حمایت این اداره کل به چاپ رسید که این اتفاق انگیره ام را برای نوشتن بیشتر کرد.
به کدام نویسنده یا نویسندگان(ایرانی- خارجی) علاقه مندید و چه اثر یا آثاری از آنها را خوانده و چه نظری درباره آنها دارید؟
از میان نویسندگان ایرانی علاقه بسیار زیادی به آقای هوشنگ مرادی کرمانی دارم، چرا که قلم بسیار روانی دارند و قصه هایشان از دل زندگی مردم عادی به زیباترین شکل بیرون می آید، چنانچه قصه های مجید هنوز هم پس از گذشت چند دهه یکی از آثار محبوب مردم ایران است.
جلال آل احمد با مدیر مدرسه، بزرگ علوی با کتاب چشمهایش و علی محمد افغان با کتاب شوهر آهو خانم برای من در بخش کتاب های بزرگسالان و فرهاد حسن زاده با کتاب زیبا صدایم کن و جمال الدین اکرمی با کتاب بازگشت پرفسور زالزالک در بخش کتاب کودک و نوجوان نویسندگان مورد علاقه ام هستند.
و البته از میان نویسندگان خارجی به داستان ها و تخیلات رولد دال که یکی بهترین و تاثیرگذارترین نویسندگان کودک و نوجوان دنیاست بسیار علاقه دارم به خصوص به کتاب ماتیلدا و دنی قهرمان دنیا که با تمام عشقش به کودکان نوشته است.
چارلز دیکنز و ویکتور هوگو دو نویسنده برجسته جهان، نویسندگانی که بهترین داستان ها را به مردمان کره زمین هدیه دادند داستان هایی با قهرمانان ملموس و واقعی و برآمده از فقر و قربانی سیاست و افکار سیاستمداران. مگر می شود گوژپشت نتردام یا بینوایان هوگو را خواند و به فکر فرو نرفت و آیا می شود برای الیورتویست چالز دیکنز دل نسوزاند.
در آخر این را اضافه می کنم که زندگی جای عجیبی است یک روز کتاب می خوانی یک روز قصه می گویی یک روز داستان می نویسی و بالاخره روزی از راه می رسد که آنچه با جان دل نوشتی به صورت کتاب با اسم تو چاپ می شود...
دیدگاهها