همزیستی نیوز - تلاش قوه قضائیه برای بازداشت محمود صادقی - نماینده مردم تهران در مجلس - سروصدای زیادی بهپا کرد. در همین روزها، یک نماینده مجلس ششم که آن زمان سه هفته را در بازداشت سپری کرده بود، ماجرای مشابه خود را روایت کرده است.
به گزارش ایسنا، روزنامه «اعتماد» آورده است: حسین لقمانیان حالا ٦٣ ساله است. ١٤ سال پیش به دنبال نطقی كه در مجلس اصلاحطلب ششم داشت به مدت سه هفته بازداشت شد تا نخستین نمایندهای باشد كه در طول دوره نمایندگیاش روانه زندان شد. نخستینی كه میرفت تا دو شب گذشته با بازداشت محمود صادقی، نماینده تهران، دومین را هم داشته باشد و نشد.
حالا لقمانیان ١٤ سال بعد از مجلس ششم و درست در روزهایی كه از او به عنوان تنها نماینده بازداشت شده نام برده میشود حرفها و خاطرات مهمی برای گفتن دارد؛ حرفهایی كه حتی ١٤ سال بعد هم شنیدنی است. حسین لقمانیان، نماینده مردم همدان در مجلس ششم در گفتوگو با «اعتماد» از بازداشت ٢١ روزهاش میگوید:
با توجه به اتفاقاتی كه در خصوص نماینده مردم تهران رخ داد و احضار ایشان به دادسرا، خوب است كه روایتی هم از آنچه مشابه همین رفتار در مجلس ششم و در ارتباط با شما روی داده، داشته باشیم.
داستان طولانی است...
با توجه به اتفاقات چند روز گذشته جالب است بدانیم.
حقیقت این است كه به محض اینكه من به عنوان نماینده راهی مجلس شدم، در همان هفتههای ابتدایی آقای مهدی كروبی كه ریاست مجلس ششم را برعهده داشتند من را صدا زدند و چند سوال از من پرسیدند و من هم پاسخ دادم. ما آن موقع جوان بودیم. به من گفت شما نماینده جوان همدان هستی؟ گفتم بله. [...] گفت كه بقیه را هم دیگر خودت میدانی؟ گفتم نه نمیدانم. گفت كه چطور نمیدانی؟ فكر نكنم بگذارند تو نماینده باشی. پرسیدم چرا؟ گفت: خودت میدانی دلیلش چیست؟ گفتم نه نمیدانم. گفت: این همه در همدان در مورد منتظری سخنرانی كردی. گفتم كه من منتخب مردم هستم. خندید[...] ما هم وقتی به مجلس رفتیم، جرأت نمیكردیم بیاییم پشت تریبون و صحبت كنیم. در حوزه انتخابیه خودم نیز مردم از من میپرسیدند كه تو كه آنگونه پیش از انتخاب شدن حرف میزدی الان كه مجلس رفتهای چرا حرف نمیزنی؟ من هم میگفتم كه صبر داشته باشید. كمكم به نمایندگان گفتم وضعیت من اینگونه است شما هم بدانید كه اگر من را گرفتهاند نه كلاهبردارم و نه پول كسی را خوردهام. بالاخره زمینه را آماده كرده بودم.
اینها همه در دو هفته اول آغاز مجلس ششم روی داد؟
بله. بعد از آن هم تا سه ماه همچنان ادامه یافت. تا سه ماه من سخنرانی نكردم تا یك روز پس از آنكه مراجعات زیادی به دادگاه داشتم و قوه قضاییه پشتسر هم ما را احضار میكرد، گفتم هرچه میخواهد بشود، بشود و برای نطق به پشت تریبون رفتم.
رفت و آمد شما به دادگاه برای سخنرانی پیش از نمایندگی بود؟
بله. بنابراین در آن روز نطقی كردم كه طی آن خطاب به آقای شاهرودی كه در زمان ورود به قوه قضاییه گفته بودند «من از آیتالله یزدی ویرانه تحویل گرفتم»، گفتم شما كه ویرانه را ویرانهتر كردهای. [...] این را كه من گفتم آقای كروبی صدایم زد و گفت تو چنین كلماتی را بهكار بردهای؟ گفتم: بله. گفت: دیگه كارت تمام شد. خلاصه وضعیت همچنان ادامه پیدا كرد تا نطق دیگر بنده، كه از سوی دادگاه من را احضار كردند. تا زمانی كه ماجرا بیخ پیدا كرد و آقای كروبی هم تصمیم داشتند به حج مشرف شوند، شرایط برای بازداشت من فراهم شد. من را گرفتند[...] آن موقع من حرف مردم را میزدم. حقوق مردم را تقاضا میكردیم كه به مذاق خیلیها خوش نمیآمد. دوست داشتند مجلسی باشد فرمایشی و نمایشی كه فقط اسمش مجلس باشد. اما شخصیت من جوری نبود كه خیلی مطیع باشم.
بازداشت شما چگونه بود؟ كجا توانستند شما را دستگیر كنند؟
تعداد مراجعات من به دادگاه زیاد بود. آخرش خسته شدم، گفتم من به دادگاه نمیآیم، هر كاری میخواهید بكنید. اول میخواستند بیایند مجلس من را دستگیر كنند كه نتوانستند. بالاخره ما همه مراحل قانونی و قضایی را طی كردیم تا اینكه پرونده به دیوان عالی كشور رفت. بالاخره یك روز در خیابان توانستند من را دستگیر كنند.
عناوین اتهامی شما چه بود؟
اتهام نشر اكاذیب و توهین. ما میگفتیم حرفهای من در چارچوب وظایف نمایندگی است البته من توهینی نكرده بودم. آن زمان یادم میآید كه آقای خاتمی نامه نوشته بودند و ١٧ حقوقدان برجسته هم نطق من را شنیده بودند و اعلام كردند كه چنین جرمی اتفاق نیفتاده است.
چند روز در بازداشت بودید؟
سه هفته.
در اوین؟
بله در اوین بودم.
آن زمان چه كسانی پیگیر حل مشكل شما بودند؟
مجلس ششم بود و همه نمایندگان یكپارچه. همه پشتم ایستادند و نزدیك بود كه مجلس به تعطیلی كشیده شود. بنابراین تصمیم گرفتند كه من را آزاد كنند. البته این را هم بگویم كه ١٣ ماه زندانی برای من حكم داده بودند. گفتند باید برود مدت زندانی خود را طی كند. اما پس از شلوغی فضا، من را آزاد كردند و گفتند تو را بخشیدهایم.
در روزهای بازداشت، شما از رایزنیها باخبر بودهاید؟
زیاد بود. بعضیها پیغام میدادند كه معذرتخواهی كن. اما من حرفم این بود كه جرمی مرتكب نشدم تا بخواهم عذرخواهی كنم. بعد گفتند حداقل پروندهات را بگیر و بخوان كه گفتم آن را هم نمیخواهم. گفتند حداقل یك نامهای بنویس، گفتم نه نمیخواهم همین جا در بازداشت جایم راحت است. دیگر مسئولیتی ندارم و در قبال مردم هم پاسخگو نیستم؛ جای خوبی من را آوردهاید. كمكم دیدند كه ماندن من در بازداشت نتیجهای جز ضرر ندارد خودشان گفتند بفرمایید بیرون. من به مجلس بازگشتم و همچنان ادامه دادم.
در روزهای بازداشت ملاقاتی هم داشتید؟
نه نداشتم.
برخوردها با شما چگونه بود؟
نماینده بودم و هوای ما را داشتند.
در سلول انفرادی كه نبودید؟
دو روزی در انفرادی بودم و بعد از آن من را به بندی بردند كه عمادالدین باقی و اكبر گنجی در آن حضور داشتند.
خود آقای كروبی برای آزادی شما چه اقداماتی انجام دادند؟
آقای كروبی نقش خیلی مؤثری داشت. فكر نمیكنم الان دیگر كسی بتواند آن نقش را بهخوبی ایفا كند.
روایتهایی كه از تلاش وی برای آزادی شما میشد، چه بود؟
خیلی تلاش كرد. مدیریت مجلس را ترك كرد. اداره مجلس خیلی سخت شده بود. خودش به من گفت كه دفاع از شما باعث شد كه من سیبل واقع شوم. خدا انشاءالله شرایط مثبتی را برای او فراهم كند.
آن زمان ٤٠ نفر از نمایندگان نامهای را برای آزادی شما امضا كردند و از آیتالله شاهرودی درخواست داشتند كه از رهبری عفو شما را بخواهند...
آن موقع جناح راست این كار را كرد. آن هم چون چارهای نداشتند و تنها برای خالی نبودن عریضه. ولی من چنین چیزی را از دیگران نمیخواستم.
پس از آزادی صحبتی با نمایندگان جناح راست داشتید؟
نه. آنها كه از ابتدا میانهشان با ما خوب نبود. حرف میزدیم با هم ولی آنها از من خوششان نمیآمد.
نكته جالبی از آن زمان در خاطر دارید؟
قبل از اینكه نمایندگان زمینهساز آزادی ما باشند مطبوعات و مردم و همشهریها تلاشهای زیادی كردند. نقش اول و آخر را در تحولات و جریانات مردم میزنند. مردم اگر بخواهند همهچیز به خوبی شكل میگیرد.
الان مشغول چه كاری هستید؟
دچار بیماری شدهام و در خانه خوابیدهام.
انشاءالله كه سالم و سرحال باشید.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.