وقتی مردم به آسیای مرکزی فکر می‌کنند، اغلب بیابان‌های وسیع، شهرهای باستانی جاده ابریشم و خطوط لوله نفت که به بازارهای دوردست امتداد دارند را تصور می‌کنند. با این حال، فوری‌ترین و قابل احتراق‌ترین منبع این منطقه در زیر زمین دفن نشده است - بلکه بالای آن جریان دارد. آب، یا به طور دقیق‌تر، کمبود آن، به سرعت در حال تبدیل شدن به خط گسل تعیین‌کننده آینده آسیای مرکزی است. برای دهه‌ها، پنج جمهوری آسیای مرکزی با احتیاط از بحران رو به رشد آب عبور کرده‌اند. دو رودخانه اصلی که حیات را در این منطقه خشک حفظ می‌کنند، آمودریا و سیردریا، اکنون چنان مورد مناقشه و تخلیه قرار گرفته‌اند که آنچه زمانی یک مسئله فنی بود، به یک تهدید ژئوپلیتیکی تبدیل شده است.

رودخانه‌های اصلی منطقه، آمودریا و سیردریا، تحت فشار عظیمی هستند و کشاورزی، معیشت و ثبات منطقه‌ای را تهدید می‌کنند. در قلب این بحران، یک طنز غم‌انگیز وجود دارد. کشورهای بالادست، قرقیزستان و تاجیکستان، از نظر آب غنی هستند اما از نظر انرژی و نقدینگی فقیرند. آنها برای تولید برق آبی باید در زمستان آب را آزاد کنند. کشورهای پایین‌دست، به‌ویژه ازبکستان و ترکمنستان، می‌خواهند آب تا تابستان ذخیره شود تا مزارع وسیع پنبه و گندم را آبیاری کنند. نتیجه؟ بی‌اعتمادی متقابل، اختلافات دیپلماتیک گاه‌به‌گاه، و مسابقه‌ای شتابان برای سدسازی، تغییر مسیر و احتکار آب در منطقه‌ای که از قبل زیر بار تغییرات اقلیمی نفس نفس می‌زند.

منطقه‌ای خشک

آسیای مرکزی سالانه بیش از 60 میلیارد متر مکعب آب را برای آبیاری از حوضه‌های آمودریا و سیردریا استفاده می‌کند. با این حال، سال‌های اخیر شاهد کاهش جریان رودخانه‌ها بوده‌ایم، به طوری که جریان واقعی سیردریا 20 تا 23 درصد کمتر از حد معمول است. علاوه بر این، شبح دریای آرال - دریاچه‌ای که زمانی پررونق بود و اکنون بیش از 90 درصد از حجم و 74 درصد از مساحت آن کاهش یافته است - یادآور غم‌انگیزی از هزینه‌های سوء مدیریت است. میراث شوروی از آبیاری بیش از حد، به تلاشی برای کنترل پس از فروپاشی شوروی تبدیل شده است، جایی که آب نه تنها ابزاری برای بقا، بلکه اهرمی برای قدرت است. این خشک شدن، منطقه را دگرگون کرده و منجر به ظهور صحرای آرالکوم و ایجاد مشکلات شدید زیست‌محیطی و بهداشتی شده است.

تغییرات اقلیمی بحران را تشدید می‌کند

تغییرات اقلیمی، کمبود آب را در آسیای مرکزی تشدید می‌کند. یک مطالعه اخیر نشان داد که موج گرمای شدید در مارس 2025، با افزایش دما 5 تا 10 درجه سانتیگراد بالاتر از سطوح پیش از صنعتی شدن، به طور قابل توجهی توسط گرمایش جهانی تشدید شده است. چنین افزایش دما، ذوب یخچال‌های طبیعی را تسریع کرده و میزان تبخیر را افزایش می‌دهد و دسترسی به آب را بیشتر کاهش می‌دهد. طبق برخی تخمین‌ها، آسیای مرکزی می‌تواند تا سال 2050 بیش از 30 درصد از منابع آب شیرین خود را از دست بدهد. با این حال، این تهدید وجودی به جای تقویت همکاری، رقابت بیشتری را برانگیخته است. تلاش‌های بین‌المللی تا حد زیادی بی‌نتیجه مانده است. صندوق بین‌المللی نجات دریای آرال (IFAS)، نهاد اصلی همکاری آبی منطقه، با ناکارآمدی‌هایی مواجه است و قدرت اجرایی ندارد. بازیگران خارجی مانند چین و روسیه منافع خود را دارند و اغلب به جای بهبود شکاف منطقه‌ای، آن را عمیق‌تر می‌کنند.

مدیریت ناکارآمد آب

شیوه‌های ناکارآمد کشاورزی همچنان یکی از عمیق‌ترین و مداوم‌ترین عوامل سوء مدیریت آب در سراسر آسیای مرکزی است. در ازبکستان - کشوری که برای تولید محصولات کشاورزی خود به شدت به آبیاری وابسته است - تنها ۱۲ درصد از کانال‌های آبیاری دارای پوشش یا عایق‌بندی هستند که منجر به هدررفت گسترده آب از طریق نشت و نفوذ می‌شود. این نارسایی زیرساختی نشانه‌ای از یک غفلت سیستماتیک گسترده‌تر است، که در آن سیستم‌های آبیاری منسوخ دوران شوروی، علیرغم ناکارآمدی و هزینه‌های زیست‌محیطی آنها، همچنان بر چشم‌انداز روستایی تسلط دارند.

محققانی مانند فیلیپ میکلین به طور گسترده مستند کرده‌اند که چگونه گسترش آبیاری از دهه ۱۹۶۰ به طور چشمگیری جریان ورودی رودخانه‌های آمودریا و سیردریا به دریای آرال را کاهش داده است. به همین ترتیب، مایکل گلانتز تأکید کرده است که فقدان فناوری‌های صرفه‌جویی در مصرف آب و مدیریت ضعیف آبیاری، مقصران اصلی فروپاشی زیست‌محیطی دریای آرال بوده‌اند. تداوم این شیوه‌های منسوخ، همراه با اصلاحات ناکافی در سیاست‌گذاری، بر نیاز مبرم به سرمایه‌گذاری در فناوری‌های کم‌مصرف آب و اجرای شیوه‌های پایدار مدیریت آب برای کاهش تخریب بیشتر محیط زیست تأکید می‌کند.

عواقب این امر صرفاً زیست‌محیطی نیستند، بلکه عمیقاً اجتماعی-اقتصادی هستند. برداشت بیش از حد آب نه تنها یکی از بزرگترین دریاهای داخلی جهان را نابود کرده است، بلکه منجر به افزایش شوری خاک، کاهش عملکرد محصولات کشاورزی و افزایش آسیب‌پذیری روستایی نیز شده است. این عدم موفقیت در نوسازی زیرساخت‌های آبیاری، در مواجهه با افزایش تنش‌های اقلیمی و کاهش ذخایر آب شیرین، نشان دهنده یک بی‌تحرکی سیاسی حیاتی است که همچنان پایداری منطقه‌ای و همکاری منابع فرامرزی را تضعیف می‌کند.

تنش‌های ژئوپلیتیکی بر سر آب

یک تنش اساسی، زیربنای پویایی آب‌های فرامرزی آسیای مرکزی است: عدم تطابق زمانی شدید بین تقاضای آب در بالادست و پایین‌دست. قرقیزستان و تاجیکستان - که هر دو از نظر منابع محدود اما غنی از آب هستند - به شدت به آزادسازی آب در زمستان برای تأمین سوخت تولید برق آبی، منبع اصلی انرژی داخلی و ثبات اقتصادی خود، وابسته هستند. در تضاد کامل، کشورهای پایین‌دست مانند ازبکستان و ترکمنستان برای حفظ کشاورزی آبیاری محور خود، به ویژه کشت پنبه و گندم، به جریان آب قابل توجهی در ماه‌های تابستان نیاز دارند. این گسست فصلی باعث ایجاد اصطکاک مداوم شده است که با فقدان چارچوب‌های الزام‌آور و قابل اجرا برای تقسیم آب تشدید می‌شود. آنچه می‌توانست به عنوان پایه و اساس وابستگی متقابل همکاری باشد، در عوض به عاملی برای اختلافات مکرر تبدیل شده است. فقدان سازوکارهای یکپارچه مدیریت آب نه تنها اعتماد بین کشورهای ساحلی را از بین برده است، بلکه یک طرز فکر حاصل جمع صفر را نیز تثبیت کرده است، جایی که اقدام یکجانبه اغلب جایگزین برنامه‌ریزی هماهنگ می‌شود. در واقع، دیپلماسی آب آسیای مرکزی همچنان یک وصله پینه شکننده است که در برابر نوسانات سیاسی، شوک‌های اقلیمی و نیروی گریز از مرکز منافع ملی آسیب‌پذیر است.

فراخوانی برای اقدام مشارکتی

آنچه که به شدت مورد نیاز است، نه صرفاً اصلاحات سیاسی، بلکه بازنگری اساسی در مدیریت آب در سراسر آسیای مرکزی است. این منطقه باید از تصور منسوخ شده از آب به عنوان یک کالای مستقل فراتر رود و در عوض آن را به عنوان یک منبع وجودی مشترک - شریانی حیاتی که چندین ملت را حفظ می‌کند - بپذیرد. تبادل شفاف داده‌ها، چارچوب‌های توزیع عادلانه و سرمایه‌گذاری استراتژیک در فناوری‌های کارآمد آب دیگر نباید به عنوان آرمان‌های اختیاری در نظر گرفته شوند، بلکه ابزارهای ضروری برای بقای منطقه‌ای هستند.

با این حال، حتی این اقدامات بدون اراده سیاسی برای اقدام جمعی کافی نخواهد بود. تا زمانی که رهبران ملی از آب به عنوان ابزاری برای نفوذ به جای پایه‌ای برای همکاری استفاده می‌کنند، رودخانه‌هایی که زمانی تمدن‌های باستانی را متحد می‌کردند، همچنان به ایجاد شکاف در کشورهای مدرن ادامه خواهند داد. از این رو، حل بحران آب آسیای مرکزی بیش از مداخلات فنی نیاز دارد. این امر مستلزم یک روحیه همکاری جدید، برنامه‌ریزی قوی زیرساخت‌ها و تعهد جسورانه به مدیریت پایدار آب است. در غیاب چنین اقدام منطقه‌ای هماهنگ، آینده نه تنها فروپاشی زیست‌محیطی، بلکه تشدید آسیب‌پذیری اقتصادی و اختلاف ژئوپلیتیکی را نیز به همراه خواهد داشت.

منبع: The Times of Central Asia

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار