در شهر و از دیدِ عابران روزمرگی٬ رمضان یعنی خوردن سحری و افطار و امساک و...٬ اما رمضان برای مرغ دلهایی که با نوای ادعیه به عرش ملکوت سر میزنند تفاوتی از جنس پرواز در وادی بهاریهها دارد و به همین دلیل است که عارفان معتقدند رمضان در حکم دام و دانه برای صید مرغ دلهاست.
طلوع هر روز ماه رمضان با دعای سحر است٬ دعایی که حتی از میان کتاب نوربار مفاتیحالجنان هم درخشندگی خیرهکنندهای دارد.
همه روزهداران دعای سحر را میشناسند؛ برخی به عادت٬ برخی به شوق و... و در این میان پیر سفر کردهی جماران دعای سحر را رمزگونه میشناسد! رموزی که سالکان را به عالم معنا رهنمون میکند.
رسم آن است که شارحان متنی را برای مریدان خود رمزگشایی کنند اما حضرت امام (ره) در کتاب خود گره بر گره میزند و در هر سطر و ورقش بر پیچیدگیها میافزاید چنانکه گویی او صیاد مرغی (دیگر) است! و به تعبیر لسانالغیب حافظ شیرازی؛
تو ای سالک چه در انبانه داری! بیا دامی بنه گر دانه داری
بدو گفتا دام دارم ولیکن که سیمرغ میباید شکارم
شرحی بر دعای سحر٬ نخستین کتاب حضرت امام (ره) است که در سن ۲۷ سالگی و به زبان عربی نگاشته شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به کوشش (سید احمد الفهری) به فارسی ترجمه گردید. مترجم در مقدمه کتاب از دشواریهای فنی ترجمه این متن مینویسد و از ایراداتی که حضرت امام (ره) چندین نوبت بر ترجمه وارد میکنند. این دشواریها از ۲ جهت است اول قلم متفاوت و دوم معنای دیگراندیشانه حضرت امام (ره).
«««سپاس خدای را که جلوه جمالش بر ساکنان ملک و ملکوت گسترش یافته و شعاع حسنش بر اهالی عوالم جبروت و لاهوت درخشیدن گرفته است. از غیب هویت با جمالی هر چه زیباتر جلوهگری کرد و بجز حجاب جلال٬ برقعی نداشت.»»»
شرح دعای سحر حضرت امام (ره) بهانهی بیبهانگی و شرح عاشقی است و به تعبیری بسامد فلسفی و عرفانی موجود در دعا را بسط میدهد و هرگز در پی توضیح نیست.
سرآغاز دعای شریفه سحر چنین است؛ «««اللّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِابْهاهُ، وَ كُلُّ بَهائِكَ بَهِىُّ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ»»»
دکتر الهی قمشهای ترجمهی این دعای شریف را در ذیل متن اصلی در کتاب مفاتیحالجنان چنین مینویسد؛ «خدایا به درخشندهترین مراتب درخشندگیات با این که تمام مراتب آن درخشنده است٬ خدایا درخواست کنم به همه مراتب درخشندگیات.»
و حضرت امام (ره) در شرحی بر این دعا چنین مینویسد؛ «بار الها از تو سؤال میکنم به زیباترین زیباییات٬ و همه زیبایی تو زیباست٬ خداوندا از تو سؤال میکنم به همه زیباییت.»
پیچیدگی ترجمه متون عربی در چنین جاهایی بیشتر معلوم میگردد. مانند معنای (اسْئَلُكَ) و (بَهائِكَ).
دکتر الهی قمشهای برای رسیدن به واژه (روز) از متن اول دعا بر درخشندگی (عظمت) و (درخواست (معاش)) تأکید دارد اما حضرت امام (ره) زیبایی (عظمت) و سؤال (شیدایی) را برای رسیدن به وجه الله بر میگزیند و در ادامه چنین شرح میدهد؛ «پس کسی که بازگشت انسان از (اسفلالسافلین) را به عهده گرفته و او را از دوزخ تاریک به محل کرامت و امن الهی باز میگرداند و از تاریکیها به نور میکشاند و از راهزنان سلوک محافظت میکند همان (الله) است.»
برای آنهایی که با زبان عربی آشنا هستند اصل متن دعای سحر مملو از شاعرانگی است و شرحی که حضرت امام (ره) بر آن نوشته به مانند پژواک زمزمه قنوت امام محمدباقر(ع) در شبستان مسجد و از زبان سلالهاش است.
بنابر توضیحات (شیخ عباس قمی (رضی ال...)) صاحب کتاب مفاتیحالجنان٬ راویان٬ اصل این دعا را از زبان حضرت امام رضا (ع) نقل کردهاند و از آن بزرگوار نیز نقل شده که نخستینبار این دعا در زمزمههای سحرگاهان رمضان امام محمدباقر(ع) شنیده شده.
و زمزمهی پایان دعا چنین است؛ «اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِما تُجيبُنى بِهِ حينَ اسْئَلُكَ فَاجِبْنى يا اللُّه»
و حضرت امام (ره) در شرحی بر آن چنین مینویسد؛ «بار الها سؤال میکنم به آنچه که هرگاه به آن از تو سؤال کنم مرا اجابت خواهی کرد پس اجابتم فرما.»
رمضان بار دیگر میهمان شهرها شده و مجالی برای تفکر و شیدایی است...
«««پس چون سالک به حضرت الهی رسید و با چشم بصیرت حضرت احدیت را بدید و پروردگار متعالش با تجلیات اسمایی و صفاتی از برای او تجلی کرد و سالک متوجه گردید پارهای از اسما محیط است و پارهای از آنها محاط٬ بعضی فاضل و بعضی افضل...»
«««پس این مقام را شهود کردن یا به آن متحقق شدن کسی را دست ندهد مگر آن که نردبان تعینات را پله پله بالا برود.»»»
«««هرچه انس و خلوت و صحبت است در تجلی جمال است و هرچه دهشت و هیبت و وحشت است اثر تجلی جلال است٬ پس اگر بر قلب سالک با لطف و انس تجلی شد متذکر جمال گردد و گوید؛ (بارالها از تو سؤال میکنم که به زیباترین زیباییات بر من تجلی کنی) و چون تجلی به قهر و عظمت و کبریا و سلطنت شود متذکر جلال شود و سالک عرض کند؛ (بارالها با جلیلترین جلالت بر من تجلی کن)»»»
«««و درود و سلام بر آن کس که کلید باب وجود و رابط میان شاهد و مشهود است و غیب هویت را بابالابواب و ردای عمائیت بر دوش و حضرات خمسه الهیه را حافظ است. همان کسی که در مقام قرب به فقر ذاتی خود رسید و در مقام امتثال امر او را پایداری کرد٬ دایره وجود را سرآغاز بود و سرانجام... »»»
رمضان است و شرحی بر دعای سحر در دسترس و خوشا بهاریههای جانها و...
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.