"در دنیای امروز قرار دادن فرهنگ اصیل و ملی در فرآیند تبادل و همگرایی ملت ها می تواند یکی از مهم ترین ظرفیت ها برای ایجاد ارتباط و متعاقبا صلح بین ملل شود زیرا سیاست امروزی نتوانسته برای بشر عامل تثبیت و امنیت باشد."

عباس سالاری شاعر و پژوهشگر فولکوریک جنوب ایران در گفت و گو با همزیستی با بیان این مطلب گفت: به همین علت منابع محلی ما و فرهنگ کهن ما در همسویی جهان می تواند نقش سازنده ای در ایجاد احترام و عزت داشته باشد .

وی افزود: بیم آن داشتم فرهنگ ناملموس ما در رویارویی با تعارضات فعلی به ورطه فراموشی سپرده شود، به همین علت، انگیزه ای قوی برای حفظ و انتقال این فرهنگ  در من ایجاد شد.

این شاعر با گلایه از مسئولان فرهنگی شهرستان رودان ( زادگاه این شاعر) بخاطر عدم حمایت از تهیه و تولید چنین محتواهایی تصریح کرد: اما! بنده دینی بر گردن داشتم و دارم و برای تمهید و تحصیل فرهنگ و هنر ناملموس زادگاهم، داعیه اصلی را مردم می دانم، زیرا محرک و سبب میل هنرمندان به تداوم در آثار آنها هستند.

موضوعات و مضامین شعری سالاری هر چند به گفته خودش برگرفته از موضوعات اجتماعی است اما معتقد است غالبا تمایل به سرودن در مضامین عاشقانه و عارفانه دارد.

وی در این خصوص گفت: معتقدم زندگی پرهیاهوی بشرِ مغموم امروزی حاکی از مشقت و رنج  شده است، برانگیختن و نوسازی ذهن چنین انسان مسخر شده ای ضرورت دارد. هر چند سوق انسان به خواندن و مطالعه ناچیز است اما محتواهای عاشقانه می تواند محرک خوبی برای ذائقه از دست رفته باشد.

به گفته وی انسانِ روایی دائم در حال کسب تجربیاتی از قبیل انتخاب، شکست و مبارزه است.

سالاری تصریح کرد: من یقین دارم تنها عشق همواره کیمیاست برای رنج بشر، پرداختن به مضامین عاشقانه می تواند مسکن و مُبَلِغ خوبی برای انسان خسته ی معاصر باشد.

متن کامل گفت و گوی همزیستی را با عباس سالاری با هم می خوانیم:

 

آیا کتاب یا کتاب های شعر از جنابعالی منتشر شده است، اگر پاسخ مثبت است لطفا آن کتاب یا کتاب های تان را از نظر محتوا بطور مختصر معرفی بفرمایید. این معرفی می تواند شامل مضمون و ویژگی ها وسایر موارد مورد نظر شما باشد. همچنین انگیزه و هدف شما برای سرودن این اشعار و انتشار این اثر چه بوده است؟

دو کتاب منتشر شده دارم، یکی با مضمون شعر با عنوان " پشت این پنجره پر از دیوانگیست"و دیگری مجموعه آواهای زنان جنوب شرق استان هرمزگان شهرستان رودان با عنوان  "را " با موضوع فرهنگ عامه مردم که با همت انتشارات پر سرخ درسالهای1400 و 1401 در تیراژهای 1000نسخه به چاپ و فروش رسید

دوران کودکی و نوجوانی من در روستای زادگاهم (برنطین) همواره در دامان طبیعت سپری شد ،عناصر طبیعت در انگیزه و شکل گیری شخصیت جستجو گر من نقش بسزایی داشت و این جاذبه من را به سمت شعر سوق داد .  همجواری با المان های طبیعت هویت سازنده ای را در من شکل داد، واژه های پراکنده و تراوشات ذهنی تعامل و تعایش را توام ساخت و هر صباحت در طبیعت و انسان علت محرکی برای نوشتن و سرودن بود. و مجموعه شعر "پشت این پنجره پر از دیوانگیست " حاصل این دوران است.

در کتاب دوم "را" فرهنگ بومی و ملی ما که از گذشتگان برجای مانده عامل مهمی بود که تمیز دانستم در راستای تعامل و تکامل آن نقش خود را ایفا کنم زیرا در دنیای امروز قرار دادن فرهنگ اصیل و ملی در فرآیند تبادل و همگرایی ملت ها می تواند یکی از مهم ترین ظرفیت ها برای ایجاد ارتباط و متعاقبا صلح بین ملل شود زیرا سیاست امروزی نتوانسته برای بشر عامل تثبیت و امنیت باشد.

بدین سبب معتقدم  منابع محلی ما و فرهنگ کهن ما در همسویی جهان می تواند نقش سازنده ای در ایجاد احترام و عزت داشته باشد . بیم آن داشتم فرهنگ ناملموس ما در رویارویی با تعارضات فعلی به ورطه فراموشی سپرده شود و حفظ و انتقال آن انگیزه من بود. چه بسا در تهیه و تولید چنین محتواهایی هنوز هیچ حمایت و انگیزه ای از مسئولین شهرستان رودان دیده نمی شود اما! بنده دینی بر گردن داشتم و دارم و برای تمهید و تحصیل فرهنگ و هنر ناملموس زادگاهم داعیه اصلی را مردم می دانم زیرا محرک و سبب میل هنرمندان به تداوم در آثار آنها هستند.

 

لطفا بفرمایید چگونه وارد عالم شعر و شاعری شدید؟ چه عوامل یا اتفاقاتی باعث شده که تصمیم به سرودن شعر گرفته اید؟  مراحل طی شده از زندگی تان از دوران کودکی تاکنون را که منجر به تولید اثر یا آثاری توسط شما شده به صورت توصیفی بیان نمایید.

عوامل موثر در ورود من به دنیای شعر ابتدا حس خوشایند نوشتن و متفاوت نوشتن بود. نوشتن گویا قدرتی را در من ایجاد می کرد و هر پدیده ای در اطراف من حس کنجکاوی داشت. نوشتن خانه امن و خلوتی برای بروز عواطف و احساسات قلبی من ایجاد کرده بود زیرا در دوران کودکی و نوجوانی همه ما از قابلیت هایی برخورداریم اما ! درک شدن و پذیرفته شدن مسئله مهمی هست که در نگرش جامعه ما نیست. مآمن حمایت گری برای تبلور احساسات و بروز عواطف وجود ندارد و من برای پر کردن این خلاء نوشتن را انتخاب کردم.گاهی در خلوت، خود را در دنیایی دیگر تصور و روایت  می کردم، آنچه از اطراف نمی یافتم در داستان ها جستجو می کردم، جمعیت زیاد خانواده ها در روستا کودکان را درونگرا و منزوی می کرد اما نوشتن یک محرک قوی برای تنها نشدن و ابراز افکار درونی من بود، دنیاهای خوب و اساطیر غالبا در ذهن نویسنده های خلاق نوشته می شوند و هر آنچه در عدم باشد ذهن جستجوگر نویسنده خلق می کند.

 

موضوعات ومضامین شعرهای شما کدام است و هدف شما از پرداختن به این موضوعات و مضامین چیست؟

موضوعات و مضامین شعری من هر چند برگرفته از موضوعات اجتماعی می تواند باشد اما غالبا تمایل به سرودن در مضامین عاشقانه و عارفانه دارم زیرا معتقدم زندگی پرهیاهوی بشرِ مغموم امروزی حاکی از مشقت و رنج  شده است .برانگیختن و نوسازی ذهن چنین انسان مسخر شده ای ضرورت دارد. هر چند سوق انسان به خواندن و مطالعه ناچیز است اما محتواهای عاشقانه می تواند محرک خوبی برای ذائقه از دست رفته باشد. انسانِ روایی دائم در حال تجربیاتی از قبیل،انتخاب، شکست و مبارزه است و من یقین دارم تنها عشق همواره کیمیاست برای رنج بشر، پرداختن به مضامین عاشقانه می تواند مسکن و مُبَلِغ خوبی برای انسان خسته ی معاصر باشد.

 

قالب شعری مورد علاقه شما چیست و علت علاقه تان به این قالب چیست؟

بیشتر قالب های شعری را تجربه کردم اما غزل در آهختن حس از درون شاعر قوی تر است و مرا در سرودن بهکام و مخاطب را در اشتیاق اقناع می کند. گرچه هر از گاهی واژگان راه خود را در شعر پیدا می کنند و شاعر ناخواسته از اختیار و تصرف در سبک سلب می شود.گاه پدیده صبیحی آوند شعر می شود:

دارم از چشم تو رنگی به غزل می پاشم

نکند عطسه کنی،خنده کنی،گریه کنی

چشم نبندی تو کنون

شعر من می پاشد،می شکند،می گرید

من از آن چشم توحتما غزلی خواهم ساخت

بند بند غزلم مثل شرابی کهنه

وقت خواندن همه را مست کند

زمانی نیز در تکامل شعر ذهن توفیق اختیار دارد و غزل را چنین خلق می کنم:

 

خیره گشتم تا به تو، چشمم پر از مهتاب شد

روزگار تیره ام رنگین به رنگ آب شد

عطر گل افروز تو باغ دلم را شانه زد

روح افسرده ی من بی تاب شد

باحضورت فرودین در من شکفت

حوض چشمم مملو از قندآب شد

اسم شیرینت به کامم مزه کرد

طعم تو روی زبانم آب شد

در دلم شوری بپا شد آمدی

روح ب آلود من بی خواب شد

بغض خرسندی گلویم را شکافت

اشک شوقم همچو یک سیلاب شد

 

اولین شعرتان را در چه قالب و با چه مضمونی سرودید؟ عنوان و چند بیت از آن را مرقوم بفرمایید.

اولین شعر من متاثر از خریدن اولین کتاب شعر سهراب سپهری بود.شعرهای تصویر گرا و طبیعت گرای سهراب پر بود از نمادهای روشن و مبهم، او در شعرهایش همان چیزی را دنبال می کرد که من بودم او مدام نگران تضاد انسان بود و طبیعت و همین حس متقابل من را به سمت سرودن شعر کشاند این قالب شعری و همخوانی پیرامون من با دنیای سهراب شرایط مفهوم پذیری بهتری را مهیا می نمود .اینگونه بود که تتبع در شعرهای سهراب باعث می شد چنین به وجد آمده و شعرهایم را نگارش کنم:

 باران مهر دیشب بارید

شیشه پنجره را

جای خاک اندوزیِ سوسک سرگینِ غلطانک را

زخم بازِ شهریور را

همه را شست همه

و من از ولوله ی ذوق چمن

مثل یک تندر بی تاب پریدم از خواب

 

عضو تشکل های شاعران هستید؟ لطفا نام ببرید، نقش این تشکل ها را در توسعه کمی و کیفی شاعران چگونه می بینید؟

تشکل ها و انجمن های شعری کم رونق و از چارچوب موثر خود بدور هستند و انجمن های شعری جاذبه لازم برای ایجاد دانش افزایی موثر ندارند و هیچ مکانیزم معینی برای غنا بخشیدن به شعر و کتاب وجود ندارد  و شاید دلیل مهم آن عدم حمایت لازم از سوی متولیان امر و بی میلی هنرمندان از نبود چشم انداز لازم در حوزه های هنری باشد.

 

بیوگرافی:

 عباس سالاری

تخلص  "سالار"

متولد تیرماه 1355

زاده شهرستان رودان روستای برنطین

ساکن جزیره قشم

کارمند سازمان منطقه آزاد قشم

متاهل و دارای 2 فرزند

کتاب های منتشر شده 2عنوان (شعر-فرهنگ عامه) کتاب شعر با عنوان "پشت این پنجره پر از دیوانگیست"- عنوان دیگر کتاب "را" آواهای زنان جنوب شرق استان هرمزگان (رودان)

تا پایان سال نیز یک رمان به اتمام خواهد رسید و برای چاپ و انتشار اقدام خواهد شد

 2نمونه از اشعار

پشت این پنجره پر از دیوانگیست

بارانی هست برای خیس شدن

و خیابانی برای پیوست

چتری پر از ذوق و جنونی در کفش

زیر پایم گسل های زمین

که با سایه ی جفنی همزاد پُر می شود

قناری آنطرف تر حنجره تر می کند با غزل

کوچه شاب می شود از باران

پشت این پنجره پر از دیوانگیست

گوش کن صدای غرش ابر

این همان استعاره زندگیست

و بالاتر خدایی که رنگین کمان شده است

******

از سیلی روزگار بی باکم و این نکته بدانم

بی صیقل و سمباده ،نگین تکه ی سنگ است

حرف پایانی:

از کلیه کسانی که مشوق من بودند به ویژه همسر عزیزم که همواره نقش بسزایی در آرامش و پیشرفت من داشت تشکر می کنم.

دیدگاه‌ها  

0 #3 معصومه 1403-11-03 05:32
محتوای کتاب ها بسیار عالی و دلنشبن ،شعرها روح نواز و زیبا ،،،ان شالله همیشه بدرخشید آقای سالاری عزیز ،،،بی صبرانه منتظر رمان و کتاب های بعدی هستیم،موفق باشی
نقل قول کردن
0 #2 علی مصلحی 1403-11-01 15:07
درود .مطالبات بسیار عالی بود
نقل قول کردن
0 #1 R.s 1403-11-01 08:48
خیلی عالی ...

مسیر قشنگی که کمتر کسی بهش توجه دارد

موفق باشین
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار