همزیستی نیوز - هماندیشی «تاریخ شفاهی مطبوعات» با روایت خاطرات روزنامهنگاران پیشکسوت از تحریریههای سالهای پیش از انقلاب و تغییراتی که انقلاب در روزنامهها ایجاد کرده بود، برگزار شد.
به گزارش ایسنا، هماندیشی «تاریخ شفاهی مطبوعات»، عصر روز سهشنبه (چهارم دیماه) با روایت خاطرات محمد بلوری، بیژن نفیسی، منصور سعدی و هوشنگ اعلم از پیشکسوتان مطبوعات در دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها برگزار شد.
بیژن نفیسی، روزنامهنگار پیشکسوت و مدرس دانشگاه در سخنانی درباره روزهای نخستی که پا به عرصه روزنامهنگاری گذاشت، اظهار کرد: سال ۱۳۵۰ همزمان با تحصیل در رشته علوم ارتباطات وارد عرصه روزنامهنگاری در روزنامه «اطلاعات» شدم. آن زمان روزنامههای «اطلاعات» و «کیهان» مهمترین روزنامههای کشور بودند و نقش اصلی را ایفا میکردند.
او در ادامه ضمن بیان خاطرهای از دوران فعالیت خود در روزنامه «اطلاعات» در سالهای پیش از انقلاب، اظهار کرد: در دوره-ای هر روز صبح در روزنامه «اطلاعات» کاغذ کاهی در تحریریهها وجود داشت که مطالبی را که نباید به آنها در روزنامه میپرداختیم را عنوان کرده بود. آن زمان سرعت انتقال اطلاعات تا این اندازه زیاد نبود و ما تازه صبحها برخی از اخبار را از همین طریق متوجه میشدیم. از روی کنجکاوی برای پیگیری این اخبار با نهادها و افراد مختلفی تماس میگرفتیم و این ترتیب خبر در سطح شهر پراکنده میشد. جالب است بدانید که این کاغدها بعد از انقلاب توسط دکتر مجابی تحت عنوان استاد سانسور در دوران پیش از اتقلاب به چاپ رسید.
نفیسی ادامه داد: البته این زرنگی سردبیر ما بود که این برگه را که باید فقط خودش میدید را به سرویسها میفرستاد تا از حجم کاریش اندکی کم شود. اما وقتی صدای این اخبار در شهر پیچید و متوجه شدند که علت این موضوع چیست به او تذکر دادند که دیگر مفاد آن برگه را به تحریریهها اعلام نکند.
این روزنامهنگار پیشکسوت همچنین با اشاره به رقابتی که میان روزنامهنگاران آن دوره وجود داشت، گفت: ما روزنامهنگاران «اطلاعات» و «کیهان» رقابتهای زیادی با هم داشتیم، اما این رقابتها روی رفاقتهایمان تاثیری نداشت. به ویژه وقتی در سندیکا جمع میشدیم دیگر هیچ رقابتی میان ما وجود نداشت و همه در کنار هم به موضوعات مختلف در سندیکا میپرداختیم.
نفیسی در ادامه با اشاره به تحولات ایجاد شده در تحریریهها در سالهای منتهی به انقلاب، اظهار کرد: دامنه تغییرات بسیار زیاد بود و کاملا احساس میشد. آرشیو روزنامههای «اطلاعات» و «کیهان» به خوبی نگاههای اجتماعی همه گروهها را در آن دوره می¬تواند نشان دهد. چراکه تمام موضعگیریهای آن زمان از هر نگاه و جناحی دراین روزنامهها ثبت شده و هم اکنون در آرشیوها موجود است.
همچنین هوشنگ اعلم، روزنامهنگار پیشکسوت و مدیر مسئول مجله «آزما» ضمن مرور کوتاهی بر تاریخ مطبوعات ایران، با اشاره به روزنامه «کاغذ اخبار» به عنوان اولین روزنامه ایرانی، اظهار کرد: اولین روزنامه ایرانی در حالی دولتی و حکومتی بود که اکثر روزنامهها در دنیا از سمت مردم ایجاد شده بودند؛ اما «کاغذ اخبار» روزنامهای کاملا حکومتی بود و به همین خاطر هم با انتقادهایی از سوی مردم مواجه شد. بر همین اساس هم میرزا صالح بعد از مدتی تصمیم گرفت که اندکی دغدغههای مردم را نیز در این روزنامه انعکاس دهد. که در نهایت همین امر منجر به بسته شدن این روزنامه شد.
اعلم با بیان اینکه «از همان ابتدا و در طول تاریخ روزنامهنگاری کشورمان با بند ناف به دولتها وصل شده است»، گفت: در دوران مشروطه نیز که روزنامههایی برای تهییج مردم و تشویق آنها برای مخالفت با حکومت با آزادی بیشتری منتشر میشدند، وابسته به گروههای سیاسی بودند و چندان هم مردمی نبودند. در دوران رضاخان نیز روزنامهها بسیار محدود بودند، اما بعد از او و اوایل حکومت پهلوی دوم روزنامهها با آزادی زیادی مواجه شدند و توانستند صدای مردم باشند؛ اما متاسفانه در این دوره بدترین استفاده از آزادی مطبوعات صورت گرفت که حتی بعدها این دوره به دوره مطبوعات دهندریده شهره شد.
این روزنامهنگار پیشکسوت ادامه داد: با وجود آنکه برای تمام روزنامهنگاران آن دوره با تمام شهامتشان احترام قائلم، اما طبیعی است که در هیچ دورهای و از سمت هیچ دولتی فحاشی قابل قبول نبوده و نیست. یادم است حتی در یک شماره از نشریه «مرد امروز» تیتری با این مضمون زده شده بود که اگر هر کسی سر قوامالسلطنه را بیاورد ۱۰۰ هزار تومان جایزه میگیرد. این درحالی است که در هیچ کجای دنیای با وجود آزادی مطبوعات چنین موضوعی مرسوم نبوده و نیست.
به هر حال این نوع ادبیات در نشریات آن دوره باعث شد که آزادی مطبوعات کاهش پیدا کند و محدودیتها بیشتر شود.
اعلم خاطرنشان کرد: البته باز هم در دوران مصدق این آزادی مطبوعات تا اندازهای وجود داشت، ولی بعد از کودتای سال ۳۲ و با بازگشت دوباره شاه به قدرت بگیر و ببندهای رسانهای به شکل جدی آغاز شد.
او همچنین در بخش دیگری از سخنان خود درباره فضای تحریریهها در سالهای منتهی به انقلاب ۵۷، اظهار کرد: از سال ۵۰ به مرور جو جامعه شروع به تغییر کرد. میتوان گفت یکی از مهمترین ویژگیهای جامعه آن دوره این بود که با پولدار شدن بخشی از جامعه، فاصله طبقاتی زیادی به وجود آمد؛ موضوعی که اعتراض اقشار فرودست جامعه را به دنبال داشت.
اعلم همچنین با اشاره به تغییراتی که در فضای جامعه ایجاد شده بود، خاطرنشان کرد: به مرور با فعال شدن جوانان در عرصههای سیاسی، جامعه از دورن متحول شد. در سالهای ۵۳ و ۵۴ گروههای سیاسی فعالتر شده بودند، بحثهای سیاسی در جامعه بیشتر شده بود و زمزمههای عدالتخواهی شنیده میشد.
او همچنین در پایان سخنان خود خاطرهای از انتشار مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با نام مستعار «رشیدی مطلق» در روزنامه «اطلاعات» که باعث شد موج اعتراضات زیادی در برخی شهرهای ایران به ویژه قم به پا شود را بیان کرد.
محمد بلوری که از او با عنوان پدر حادثهنویسی مطبوعات ایران یاد میشود نیز در سخنانی ضمن بیان خاطراتی از تحریریه روزنامه «کیهان» از تفاوتهای شرایط روزنامهنگاری در آن دوره و امروز سخن گفت.
او اساس کار روزنامهها را در گذشته رقابت میان روزنامهنگاران برشمرد و گفت: اما ما در عین رقابتهای زیادی که با هم داشتیم با هم دوست بودیم و از هم منافع مشترکمان دفاع می کردیم. یادم است زمانی یکی از دوستان روزنامهنگار در روزنامه «اطلاعات» خبری را منتشر کرده بود که من جرات به انتشار آن در روزنامه «کیهان» نداشتم. خبر در این باره بود که دختری از شهرستان به تهران فرار کرده و یک افسر شهربانی او را گمراه کرده بود. خبرنگار روزنامه «اطلاعات» را شهربانی دستگیر کرد و سر او را کچل کرد. همه ما روزنامهنگاران اعتراض کردیم و در نهایت یکی از مسئولان شهربانی به تحریریه روزنامه «اطلاعات» رفت و از آن روزمامهنگارو سایر روزنامهنگاران عذرخواهی کرد.
بلوری همچنین با تاکید بر اهمیت تجربه در حرفه روزنامه¬نگاری، خاطرنشان کرد: یادم است که هیچ کسی در روزنامه «کیهان» بازنشسته نمیشد، چون آن زمان تاکید داشتند که باید از تجربیات افراد باسابقه برای انجام کارهای حرفهای تر استفاده کرد. در دوره ما خبرنگاران با تجربه بسیار ارزش داشتند و باعث میشدند بچهها فعالتر باشند و هر روز به دنبال خبرهای داغ و جدید بروند.
این روزنامهنگار پیشکسوت در ادامه با انتقاد بر پشت میز نشینی خبرنگاران و روزنامهنگاران امروز، یادآور شد: آن زمان 90 درصد مطالب روزنامهها تولیدی و اختصاصی بود و اصلا همانند امروز نبود که اغلب اخبار تکراری هستند. متاسفانه امروز خبرنگاران چلهنشین تحریریهها شدهاند. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که شرایط کاری روزنامهنگاران امروز هم چندان مطلوب نیست و طبیعتا نباید از آنها انتظار زیادی داشت.
او ادامه داد: در دوره ما روزنامهنگاران بهترین حقوقها را میگرفتند و بهترین زندگی و ماشین را داشتند. این درحالی است که روزنامهنگاران امروز با حقوقهای اندک کار میکنند و به همین خاطر هم اغلب خانمهایی که صبور و قانع هستند در تحریریهها مشغول به کار شدهاند. در این شرایط طبیعی است که دیگر شوق و ذوق روزنامهنگاری نیست. در فضایی که حقوق روزنامهنگاران بسیار اندک است و از سوی مدیرانشان نیز حمایت نمیشوند نمیتوان از روزنامهنگاران توقع زیادی داشت.
بلوری با بیان خاطراتی از دردسرهایی که با نگارش برخی گزارشهایش برای روزنامه «کیهان» ایجاد کرده بود و حتی بارها از سوی ساواک نیز احضار شده بود، از لزوم حمایت مدیران رسانهها از خبرنگاران سخن گفت و تاکید کرد که امروز اغلب خبرنگاران و روزنامهنگاران از سوی رسانهشان حمایت نمیشوند.
این روزنامهنگار که در حال حاضر در روزنامه «ایران» مشغول کار است و همچنان در کسوت روزنامهنگار قلم میزند، در روایت بخشی از خاطرات خود، اظهار کرد: سال ۵۶ در دولت آموزگار ممنوعالقلم شدم. من دیگر نمیتوانستم در هیچ روزنامهای کار کنم، اما از سوی روزنامه به من کمک مالی میکردند و حتی من و همسرم را به خارج فرستادند و بعد از مدتی که میتوانستم باز هم بنویسم، بازگشتیم. اما الان مدیران رسانهها حتی حقوق خبرنگاران را نمیدهند، دیگر چه برسد به حمایت! امروز من شرمنده نسل جوان هستم.
او همچنین با اشاره به نقش سندیکای روزنامهنگاران در حمایت از فعالان این عرصه، یادآور شد: وقتی خبرنگاری را از رسانهای اخراج میکردند، مدیرمسئول باید حتما به سندیکا میآمد و توضیح میداد.
همچنین منصور سعدی از روزنامهنگاران پیشکسوت نیز در سخنانی اظهار کرد: در سرمقاله سه شماره اول روزنامه «کیهان» داد سخن درباره آزادی مطبوعات داده شده بود. فکر میکنم امروز هم اگر روزنامهای بخواهد منتشر شود باز هم از آزادی مطبوعات سخن خواهد گفت. ما در همه این سالها دغدغه آزادی مطبوعات را داشته و داریم. البته فقط در دوره کوتاهی مطبوعات آزاد بودند؛ به غیر از سالچهای ۲۰ تا ۲۶ که هرج و مرج در روزنامههای کشور حاکم بود، دوره شاپور بختیار و بعد از اعتصاب مطبوعات، روزنامههای به معنای واقعی آزاد بودند. علت هم این بود که حکومتی بر کشور مسلط نبود، و در عین حال در روزنامهها هرج و مرجی هم وجود نداشت که هر چه میخواهند بنویسند، اما اتفاقات خیابانها و دغدغههای مروم را انعکاس میدادند.
او نیز درباره فضای تحریریه در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، خاطرنشان کرد: روزنامه «کیهان» نسبت به روزنامه «اطلاعات» اختلاف سلیقه و گرایشهای مختلف بیشتری داشت. یادم است که سال ۵۲ موج ضد روزنامه «کیهان» به دربار راه پیدا کرده بود و به همین خاطر هم تغییر و تحولاتی در سردبیری روزنامه ایجاد شد. این تحولات در روزنانه کم نبود و تا سال ۵۶ نیز همچنان ادامه داشت.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.