ادامه مطلب...

همزیستی نیوز -  سوم ماه مه (دیروز جمعه) از سوی یونسکو به‌عنوان روز جهانی آزادی مطبوعات معرفی و از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز تأیید و تصویب شده است. متأسفانه برخی‌ها گمان می‌کنند که این مصوبات و روزها مفاهیمی کم‌مایه و از روی تفنن هستند که چندان دردی را از جوامع درمان نمی‌کنند.

به طور قطع در ایران نیز افرادی هستند که چنین برداشتی دارند. بنده در این یادداشت می‌خواهم با ارجاع به وضعیت کنونی ایران در اهمیت آزادی مطبوعات و هزینه‌های ناشی از بی‌توجهی تاریخی به آن بنویسم.
ابتدا بگویم که منظورم از آزادی مطبوعات، همان آزادی رسانه است، که شامل رادیو و تلویزیون و در حال حاضر فضای مجازی نیز می‌شود. همچنین منظور از آزادی، اغتشاش و هرج‌ومرج گفتاری و خبری نیست، بلکه آزادی در چارچوب حاکمیت قانون است، قانونی عادلانه و منصفانه که اجرای آن از سوی مرجع قضایی بی‌طرف تضمین می‌شود. ولی چرا آزادی مطبوعات رکن اصلی آزادی رسانه است؟ یک علت آن نقش و اهمیتی است که مطبوعات در آزادی بیان و اخبار داشته‌اند، نقشی که در ایران کنونی به نسبت ضعیف شده است.
کمتر سیاستمداری است که به قدرت برسد و از صمیم قلب از آزادی رسانه و مطبوعات خشنود باشد. علت نیز روشن است. مطبوعات و رسانه‌ها در عمل مانع از اقتدار و سلطه کامل سیاستمداران بر جامعه می‌شوند. به صراحت باید گفت رسانه‌ها در برخی موارد نیز مانع بدی هستند، چه بسا جوسازی کنند یا دروغ بگویند یا خرابکاری کنند. نمونه دم‌دستی آن همین خبر سهمیه‌ای شدن بنزین است که دیدیم چه عوارضی ایجاد کرد و تازه این کوچک‌ترین و ساده‌ترین نوع اختلال کارکردهای رسانه‌ای است. ولی باز هم به صراحت باید گفت که منافع آزادی مطبوعات و رسانه، آن چنان هست که این عوارض در برابر آن منافع بشدت کم‌رنگ و حاشیه‌ای محسوب می‌شود. یکی از مهم‌ترین این دستاوردهای مطبوعات و رسانه‌های آزاد، مختومه شدن پرونده اتفاقات است.
تمایزها میان جامعه ما با یک جامعه پیشرفته زیاد است ولی به نظر من یکی از مهم‌ترین تمایزات، وجود پرونده‌های مفتوح فراوان در ایران است. پرونده‌هایی که فکر و ذهن مردم و مطبوعات و رسانه را به خود مشغول کرده است و هر روز هم اسناد درست و غلطی به دادگاه افکار عمومی عرضه می‌شود و باز هم در نهایت رسیدگی نمی‌شود و هیچ حکم قطعی و نهایی صادر نمی‌شود.
پرونده‌های یک قرن اخیر از انقلاب مشروطیت گرفته تا روی کار آمدن رضاشاه و عملکرد او و جنگ دوم و کودتای 28 مرداد، ترورهای گوناگون و تا انقلاب و تمامی اتفاقات پس از آن، همه و همه همچنان باز است و هیچ قطعیتی نسبی در افکار عمومی در مورد آنها وجود ندارد و همچنان اسناد جدیدی و ادعاهای جدیدی همراه با متهمین و شاکیان جدیدی ارائه می‌شوند و مهم‌تر از همه اینکه هیأت منصفه (افکار عمومی) و دادستان و قاضی در این پرونده‌ها نیز روز به روز جدید می‌شوند و از زمانی هم که فضای مجازی وارد میدان شده است روز از نو روزی از نو.
آخرین نمونه آن گفت‌و‌گویی است که رئیس سابق صداوسیما با یک خانم و یکی از دوستان احمدی‌نژاد انجام داده و ویدئوی آن منتشر شده است. جالبی این ماجرا از آنجاست که کل قضیه اساساً اهمیت تاریخی و حتی سیاسی چندانی ندارد، ولی چون در زمان وقوع، رسانه از جمله صداوسیمایی که همان شخص رئیس آن بود، فاقد آزادی مطلوب بود، نتوانسته مسأله را در همان زمان رسیدگی و نهایی کند، لذا مثل زخم ناسور باقی ماند و اکنون که فضای مجازی آمده است، همان آقای رئیس صداوسیما به این فضا پناه برده است و این بار عکس ماجرای گذشته رخ می‌دهد. طبیعی است که این پرونده همچنان مفتوح باقی خواهد ماند. چون هیچ پرونده‌ای در نظام رسانه‌ای موجود ایران بسته نمی‌شود، همه پرونده‌ها یک‌سویه و با حضور یک طرف ماجرا رسیدگی خواهد شد.
مردمی که تا این اندازه در بند گذشته و پرونده‌های گذشته هستند، چگونه می‌توانند یا فرصت دارند که به حال و آینده فکر کنند؟ برای قطعی و مختومه شدن پرونده‌های گذشته، باید رسانه و دادگاه‌ها آزاد و بی‌طرف باشند تا هر ادعایی که هست در همان لحظه و در هنگامی که ماجرا در دست رسیدگی است، ارائه شود. جنجال سال 2000 انتخابات امریکا که درباره اختلاف نسبت به آرای دو نامزد جمهوریخواه و دموکرات بود، هرچه بود مختومه و تمام شد ولی ما هنوز درگیر نتایج سال 1388 و همه اتفاقات پیش از آن هستیم و شنیده‌ایم که برخی نیز نسبت به 1396 اعتراضات جدی داشتند و معلوم است که اگر این اعتراضات آشکار و علنی می‌شد این پرونده نیز به سرنوشت پرونده‌های مفتوح قبلی اضافه می‌شد!
تمامی کسانی که در گذشته مانع آزادی مطبوعات و رسانه‌ها بودند، امروز دارند چوب آن ممانعت را می‌خورند. آنان امروز آن قدر مورد تهاجم هستند که نمی‌دانند به کدام پاسخ دهند و دوغ و دوشاب نیز در این حملات علیه آنان قاطی شده است. متأسفانه هنوز هم به مسأله آزادی مطبوعات و اهمیت آن پی نبرده‌ایم. در مقام صاحبان قدرت توجه نمی‌کنیم که مطبوعات آزاد، هرچند مشکلاتی کوتاه مدت را ایجاد می‌کنند ولی منافع بلند مدت آنها قابل مقایسه با عوارض آنها نیست. پذیرفتن مطبوعات آزاد یک ضرورت است و نه یک انتخاب. باید به الزامات این ضرورت تن داد. برای نمونه نیروی انتظامی و امنیتی حق ندارند افراد دارای کارت خبرنگاری را بواسطه انجام وظیفه خبرنگاری و تهیه خبر دستگیر یا بازداشت کنند.
متأسفانه در روز جهانی کارگر برای چند نفر از همکاران ما این اتفاق رخ داده است. امیدواریم این همکاران زودتر آزاد شوند، ولی مهم‌تر از آزادی هر یک از این همکاران، پذیرش آزادی مطبوعات و رسانه از سوی صاحبان قدرت است.
*روزنامه نگار
منبع: روزنامه ایران، 14 اردیبهشت 1398

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - شماره 646هفته نامه همزیستی به تاریخ 7اردی بهشت ماه98 با مطالب متنوع منتشر شد. در این شماره می خوانیم:
« مهمان ناخوانده دوباره به #آق قلا آمد » این تیتر اول این شماره همزیستی است که به موضوع سیل دوم آق قلا و برخورد رسانه ها با این موضوع پرداخته است.
در این مطلب می خوانیم: «. آق قلایی ها که هنوز از مصایب ترو خشک کردن مهمان که نه بلکه هیولای قبلی، عرق تن شان خشک نشده بود، دوباره با هیولایی دیگر مواجه شدند که با خشونت ذاتی خود هست و نیست این مردم زجر کشیده را به چالش می کشید.»
در ادامه این مطلب آمده است: « گرچه در طول یک ماه گذشته هم مردم آق قلا ، هم مسئولان و هم #رسانه های جمعی و اجتماعی هرکدام در حیطه ظرفیت خود در یک ماراتن نفس گیر به مقابله با این مهمان ناخوانده برآمدند و ضمن یاری رساندن به قربانیان سیل به تفصیل درباره چرایی بروز این پدیده طبیعی و یافتن مقصران و عاملان خسارت های دردناک آن به بحث و جدل پرداختند، اما پرواضح است که هیچکس نمی تواند مدعی شود که چه دستگاهی در بروز این پدیده با این همه خسارت مقصر است و چه دستگاهی مقصر نیست.
در بخشی از این مطلب می خوانیم: « اما پایش و ارزیابی رسانه های غیر از #شبکه_ های اجتماعی از جمله خبرگزاری ها با توجه به تعداد اندک این رسانه ها و محصولات آنها به نظر می رسد که کار چندان دشواری نباشد، بر این اساس در پدیده سیل دوم آق قلا محصولات چهار #خبرگزاری ایرنا، ایسنا، فارس و مهر در بازه زمانی شروع این سیل تا حدود 24ساعت بعد، صرفا از نظر کمیت مقایسه شد و این نتایج به دست آمد: خبرگزاری فارس و خبرگزاری مهر هرکدام جمعا 13خبردر طول این بازه زمانی درباره سیل دوم آق قلا روی خروجی خود قرار دادند و بعد از این دو، خبرگزاری ایسنا با 9 خبر و خبرگزاری ایرنا با 8خبر در رتبه های بعدی قرار گرفتند.»
« هیچکدام از نامزدهای #استانداری_ گلستان نمی توانند چالش های استان را حل کنند » عنوان سحن هفته این شماره همزیستی است که دکتر محمد نظری از فعالان سیاسی اجتماعی استان گلستان نوشته و در بخشی از آن آورده است: « هرچند آقای قلیزاده، بیشترین اقبال را بخود جلب نموده است، ولی ایشان در حل مشکلات سنگین استان ناموفق خواهند بود،(همانند سایر گزینه های مطرح شده) زیرا مجموعه این افراد، به گروهی از بروکرات های اداری و جریانات سیاسی (#اعتدالگرایان و #اصلاح طلبان) تعلق دارند، که خود مقصر اصلی #سیل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی به شمار می آیند. »

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوینی از قبیل «درس های سیل گلستان»، «خشمگین تر از گذشته شدیم»، «سیل مخرب مصوبات کمیسیون ماده پنچ #گرگان»، «درباره مخاطرات سیل گلستان به مسئولان هشدار داده بودم» و چندین مطلب متنوع دیگر به چاپ رسیده است.
هفته نامه همزیستی که صاحب امتیاز و #مدیر_مسئول آن تاج محمد کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

ادامه مطلب...

شماره 645هفته نامه همزیستی به تاریخ 31فروردین ماه98 با مطالب متنوع منتشر شد. در این شماره می خوانیم:

« زمانی برای محاکمه!» این یادداشت اول این شماره همزیستی است که به موضوع سیل اخیر در استان گلستان و بخصوص در شهرستان آق قلا و انتقاد از عملکرد فرماندار این شهرستان در قبال این پدیده طبیعی پرداخته است.

در این مطلب که به قلم صدیقه جاذبی نوشته شده است، می خوانیم: « باورش باید سخت باشد یک نفر فرماندار، یعنی بالاترین مسوول یک شهرستان باشد و در یک موقعیت بحرانی از قدرت تصمیم‌گیری عاجز باشد. فرماندار آق‌قلا در حادثه سیل اخیر استان گلستان در زمره آن دسته از مسوولانی قرار گرفت که در ایفای نقش خود عاجز ماند. در اینکه آق‌قلا دچار یک غافلگیری شد شکی نیست ولی درست در همین بزنگاه‌های غافلگیری درحالی که اصحاب شبکه‌های مجازی برای شکافته شدن راه‌آهن به این در و آن در می‌زدند، فرماندار هنوز سیل را جدی نگرفته بود..»

در ادامه این مطلب آمده است: « جناب فرماندار آق قلا! هرچه قدر هم از عملکرد خود دفاع کنید، هرچه قدر هم در ادامه سعی کرده باشید با اقدامات دیگر، خودتان را تبرئه کنید و حتی تبرئه نه، اصلا خواسته باشید صادقانه خدمت کنید، باز مقصر کسی جز شما نیست. گاهی عذرخواهی و اعتراف صادقانه چیزی از شأن انسان کم نمی‌کند. شما یک دفعه به عمق فاجعه پی بردید و مثل استاندار معزول یک دفعه فهمیدید این « تو بمیری » از اون « تو بمیری » ‌ها نیست و جدی‌تر از این حرف‌ها است»

در بخش دیگر این مطلب آمده است: « مدیران ما وقتی به مدیریت می‌رسند قبل از اینکه دغدغه خدمت داشته باشند دغدغه این را دارند که چه کار کنند تا عمر مدیریتشان بیشتر شود و با توجه به اینکه نظرات مردم در جامعه ما محلی از اعراب ندارند مسوولان دنبال تایید از طرف مردم و گرفتن اعتبار از آنها نیستند، بلکه می‌خواهند اعتبارشان را از اقتدار و بالاسری ها بگیرند»

«سیل در برزخ!» عنوان دیگر این شماره همزیستی است که در آن دو دیدگاه کاملا متفاوت درباره سیل مطرح شده است.

«بچه ها در زیر آوار پسا سیل»، «هزارجریبی: مدیران استان گلستان بیشتر بحران ساز بوده‌اند»، «کشور دچار بحران مدیریت است»، «گلایه‌های جوانان گنبدی»، « مگر اطلاعات برای دکور در کتابخانه ها تهیه شده است؟»، « مزایده ۲۵ اسب سر اسب برای کمک به سیل زدگان» و چند مطلب و خبر از استان گلستان، دیگر مطالب این شماره همزیستی را تشکیل می دهند. 

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیر_مسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

ادامه مطلب...

شماره 644هفته نامه همزیستی به تاریخ 24فروردین ماه98 با مطالب متنوع منتشر شد. در این شماره که ویژه سیل گلستان است، می خوانیم:

« مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟ » این تیتر اول این شماره همزیستی است که به موضوع سیل اخیر در استان گلستان و نحوه مدیریت این پدیده طبیعی توسط مدیران ذیربط کشوری، استانی و شهرستانی پرداخته است.

در این مطلب می خوانیم: « نشست اعضای شورای مدیریت بحران استان گلستان به ریاست معاون اول رییس جمهوری و با حضور ۶ وزیر، نمایندگان مجلس و نماینده ولی فقیه شامگاه شنبه سوم فروردین و ششمین روز وقوع سیل مهیب دراین استان درحالی برگزار شد که مردم در بخش های وسیعی از منطقه ترکمن صحرا واقع در شرق و شمال این استان سوار بر قایق ها نظاره گر نابودی خانه، کاشانه، مال و زندگی خود بودند.»

در ادامه این مطلب آمده است: « بررسی اجمالی مطالبی که در این نشست مطرح و توسط رسانه ها منتشر شد واقعیات تلخی را به نمایش می گذارد، واقعیاتی که چندین دهه است نظام مدیریتی کشور را در بر گرفته و نتایج زیان بار آن را مردم در تمام عرصه ها با پوست و جان شان لمس می کنند.»

در بخشی از این مطلب می خوانیم: « وزیر جهاد کشاورزی هم در این نشست گفته که « زهکشی اراضی کشاورزی و جلوگیری از تغییر کاربری زمین‌ها می‌تواند جلوی سیل را بگیرد.» آقای وزیر هم  که سابقه طولانی در تصدی وزارت جهاد کشاورزی دارد به رغم اینکه #زهکشی از مهم ترین وظایف و ماموریت های قانونی این وزارتخانه بشمار می رود و پروژه های زهکشی نیز در استان سیل خیزی مانند گلستان در این چهار دهه گذشته باید به اتمام می رسیده است، تازه از نقش زهکشی در ممانعت از سیل سخن می گوید! مخاطب این سخنان، مگر غیر از خود ایشان و همکاران فعلی و گذشته وی در استان که در این چهل سال به وظایفشان عمل نکردند، کسان دیگری هم می تواند باشند!»

در بخش دیگر این مطلب آمده است: « چهار نفر از نمایندگان استان گلستان در مجلس نیز در این نشست به درستی از کم کاری ها، اهمال ها و ضعف های وزارتخانه های ذیربط  و دستگاه های اجرایی استان در برخورد با موضوع سیل اخیر انتقاد کردند و خط و نشان کشیدند که در مجلس از حق قانونی خود برای احضار و استیضاح مقصران این حادثه استفاده خواهند کرد! همان حقی که این نمایندگان و اسلاف شان در 9دوره گذشته مجلس کمابیش استفاده کردند ولی چه اتفاق خاصی افتاد؟

مگر نه اینکه دیر زمانی است از این مجلس جز نامی به نام خانه ملت نمانده و مصالح ملت در گیرو دار منافع جناحی، گروهی و شخصی به فراموشی سپرده شده است که اگر غیر از این بود، این گونه مردم نه در میان انبوهی از مشکلات ریز و درشت زندگی که امروز در میان آبهای ویرانگر سیل غرق نمی شدند!»

در این مطلب همچنین می خوانیم: «#جهانگیری نیز درسخنان خود در این نشست بجای اینکه مقصران عدم اجرای طرح های بنیادی مانند زهکشی در استان سیل خیزی مانند گلستان را در طول این چهاردهه گذشته به مردم معرفی کند و خواستار محاکمه و اشد مجازات آنها شود، بعد از وقوع این سیل های بنیان برانداز و در حالی که مردم بخت برگشته به دنبال نجات تنها ممر حیات شان تا کمر در آب فرو رفته اند، تازه از ضرورت اجرای طرح هایی مانند زهکشی سخن می گوید! »

« سیل بی تدبیری ها » عنوان سرمقاله این شماره همزیستی است که مدیر_مسئول همزیستی در روزهای اول وقوع سیل در استان گلستان نوشته و در بخشی از آن آورده است: « مردم استان گلستان و بخصوص ترکمن صحرا امسال نوروز و بهار را به گونه ای متفاوت آغاز کردند! متفاوت تر از همه سال ها و دهه های گذشته! کمتر کسی پیدا می شود که نوروزی مثل نوروز امسال را در این استان به خود دیده باشد. این روزها مهمان ناخوانده ای به نام سیل به این استان وارد شده و بلایی بر سر مردم این دیار آورده است  که در تاریخ کمتر تکرار می شود. معلوم نیست مردم ایران از دست این نوع مهمانان ناخوانده کی رهایی خواهند یافت ولی آنچه که معلوم است و مردم با پوست و تن شان آن را احساس می کنند، تبعات وحشتناک و خسارات جبران ناپذیری است که این مهمانان بر گرده این مردم بیگناه تحمیل می کنند.»

در ادامه این مطلب می خوانیم: « لطفا ستاد مدیریت بحران استان و بخصوص مدیران امور آب و خاک و #سدهای استان گلستان به این پرسش های این نوجوان روستایی گلستان و اکثریت شهروندان این استان پاسخ دهند که شما مگر مسئول و متولی حوادث غیرمترقبه!! از جمله سیل نیستید، این حادثه مگر فقط امروز و امسال اتفاق می افتد که شما مثل همیشه غافلگیر شدید! شما مگراز بیت المال حقوق نمی گیرید که وظایف قانونی خود را به بهترین نحو انجام دهید؟ مگرمهم ترین وظیفه شما جلوگیری از آسیب وارد شدن به جان و مال مردم درعرصه ماموریت قانونی شما نیست؟»

در بخش دیگر این مطلب آمده است: « بنده کوچک و همه کسانی که در طول این سال های طولانی در مقاطع و موارد مختلف چوب بی تدبیری های شما و مدیران پیش از شما را خورده اند، عاجزانه تقاضا داریم که حالا که اراده ای برای تغییر شرایط مدیریتی کشور وجود ندارد، شما بالاغیرتا لطفی درحق این مردم بکنید و اجازه بدهید کسانی که اهل این کار هستند وارد این عرصه شوند، من مطمئن هستم مردم بزرگوار حاضر هستند حتی به شما دوبرابر حقوق و مزایایی که الان می گیرید به حساب شما بریزند تا شما درکنار بایستید و در اموری که در این چند دهه اخیر موفق نبودید، دخالت نکنید! بگذارید مردم بیش از این، چوب بی تدبیری ها و ناکارآمدی ها را که از چپ و راست و از بالا و پایین بر سرشان فرود می آید، نخورند!»

« ترکمن صحرا، قبل و بعد از سیل » عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که به قلم صدیقه جاذبی روزنامه نگار و فعال اجتماعی نوشته شده و در بخش از آن آمده است: « هنوز توهين مسعود خلیلی رییس فدراسيون_ سوارکاری(به ترکمن ها) داغ بود و عده ای داشتند می رفتند که به نفع خلیلی حتی مظلوم نمایی کنند که یک دفعه سیل هرنوع خبر و حادثه ای را بلعید و اخبار بسیاری از شبکه‌های_ اجتماعی داخل استان گلستان را به خود اختصاص داد. آق قلا را سیل در نوردیده و یک فاجعه به وقوع پیوسته بود و #گمیشان سرسختانه مقاومت می‌کرد. مگر حدود 5 کیلومتر سپر را چطور می‌شود بدون همدلی و وحدت ساخت. همدلی مردم گمیشان در ساخت این سد مثال زدنی شد. آنها با چنگ و دندان و البته با اتحاد در مقابل این آزمون سربلند بیرون آمدند، هرچند به دلیل کمبود امکاناتی که باید #دولت اختصاص می‌داد 5 نفر را در کمال ناباوری از دست دادند اما استقامت و اتحادشان و جرأت انتقادشان از وضعیت موجود نشان داد که این مردم نجیب که نجابتشان دیگر داشت معنی سکوت در برابر هرنوع تبعیض و بی عدالتی را می داد، جایی که مورد تهدید قرار بگیرند می‌توانند نجابتشان را این‌گونه تعريف کنند: استقامت، اتحاد و انتقاد از وضع موجود.»

«راه آهن_ گرگان_ اینچه برون، موهبت یا مصیبت برای آق قلا ؟» عنوان یکی دیگر از مطالب این شماره همزیستی است که تاج محمد کاظمی نویسنده این مطلب به تفصیل با استناد به مدارک و خبرهای رسمی مربوط به پروژه ساخت این خط آهن، نتیجه گرفته که راه آهن در هنگام ساخت آن، عبور#سیلاب ازاین منطقه را پیش بینی و آبروهای کافی برای عبور سیلاب تعبیه نکرده است. در نتیجه، در سیل اخیر، این خط آهن مانند سد عمل کرده و به رغم شکافتن بخش هایی از آن که با تاخیر انجام شده، سیلاب به داخل شهر آق قلا برگشت خورده و با ماندگاری بیش از 20 روز آسیب های مادی و روانی جبران ناپذیری به مردم این شهر وارد کرده است.»

در پایان این نوشتار نویسنده از اینکه در پروژه هایی از این دست در شهرستان آق قلا از تخصص و تجارب متخصصان و تحصیل کردگان این دیار حداقل در بحث مشاوره هم استفاده نمی شود، انتقاد کرده و نوشته است: « اجرای این پروژه و نادیده گرفته شدن منافع مردم آق قلا در آن که نشانه اش در این سیل  نمایان شد، گویای این حقیقت تلخ است که  در طول دهه های گذشته حداقل در عرصه مدیریت این شهرستان، نخبگان، متخصصان و تحصیلکردگان این خطه به بازی گرفته نشدند. تا آنجا که نگارنده به عنوان یک آق قلایی  به یاد دارد چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب تا سال 76 که آق قلا از بخش به شهرستان تبدیل شد و بعد از آن تا حالا، نخبگان شایسته آق قلایی نه تنها با ابزارهای مختلف از جمله #تقسیمات کشوری از حضور در مجلس به عنوان نماینده آق قلا محروم  شدند، بلکه با نگاه های خاص برخی دستگاه های تاثیرگذار، حتی اعطای پست های مدیریتی ارشد در شهرستان از جمله #فرمانداری را هم از آنها سلب کردند تا همیشه نسخه های درمان دردهای مردم زجر کشیده آق قلا را افرادی بپیچند که فرسنگ ها از واقعیات این خطه دور بودند و سرانجام هم برسر این مردم آن آمد که امروز دنیا بر سوگ شرایط آنها به ماتم نشسته است.»     

همچنین در این شماره همزیستی گزارش ها، گفت و گوها و خبرهای مربوط به سیل با عناوینی از قبیل « ضرورت تشکیل شورای نگهبان زمین»، « چرا آق قلا و گمیشان زیر آب رفتند؟»، « آق قلا پایتخت همدلی و همبستگی مردم ایران »، « علاج سیل تدبیر بود » و چندین مطلب متنوع دیگر به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز -شماره ششصد و چهل و سوم هفته نامه همزیستی ویژه نوروز نود و هشت به تاریخ بیست و شش اسفند ماه نود و هفت  با مطالب متنوع منتشر شد.

مطلب اول این شماره همزیستی به تحلیلی درباره دلایل تداوم مشکلات در کشور اختصاص دارد. در این تحلیل که عنوان آن «سال تمام شد اما مشکلات تمام نشد؟» به قلم تاج محمد کاظمی صاحب امتیاز و مدیر مسئول همزیستی آمده است: سال تمام شد اما گرانی تمام نشد! سال تمام شد اما بیکاری تمام نشد! سال تمام شد اما اعتیاد تمام نشد! سال تمام شد اما زباله گردی تمام نشد! سال تمام شد اما دستفروشی در مترو و اتوبوس تمام نشد! سال تمام شد اما جرم و جنایت تمام نشد! سال تمام شد اما تبعیض تمام نشد! سال تمام شد اما اختلاس تمام نشد! سال تمام شد اما شعارهای توخالی تمام نشد! سال تمام شد اما...»

در بخش دیگر این مطلب نیز می خوانیم: امروز می خواهم به یک سئوال بزرگ بپردازم! این سئوال بزرگ این است: «چرا در طول این دهه های گذشته به جای اینکه مشکلات و سختی ها کم بشود، سال به سال بیشتر و بیشتر شده است؟»

در ادامه این مطلب هم آمده است: بنابراین، وقتی می بینیم که این مشکلات همچنان حل نشده باقی مانده اند، مثل روز روشن است که مسئولان ذیربط اراده و جرات حل این مشکلات را نداشته اند و بطورطبیعی مسئولیت خسارات و پیامدهای ناشی از این مشکلات در جامعه نیز به گردن تمام کسانی است که به نحوی از انحا در عرصه موضوع این مشکلات مسئولیتی را ولو به صورت موقت با اراده خودشان پذیرفته اند و با استفاده از مزایا و رانت های پست و جایگاه آن مسئولیت، بهره های مادی و معنوی را هم برده اند.

این تحلیل این گونه ادامه می یابد: حال این سئوال پیش می آید که چرا به رغم اینکه این مشکلات همچنان حل نشده باقی مانده و یک نمونه آن مثلا بیکاری خسارات و پیامدهای وحشتناکی را هم در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال داشته است، کسانی که در طول این مدت طولانی در ایجاد بحران عظیم بیکاری مقصر بوده اند، نه تنها بازخواست نمی شوند بلکه هرکدام با سلام و صلوات در جای دیگر همچنان به خدمت!!!به خدا و خلق خدا مشغولند و تازه طلبکار هم هستند که نگذاشتند آنها کاری کنند کارستان! و اگر موانع نبود آنها نه تنها بحران بیکاری را در ایران که در جهان هم حل می کردند!!

نویسنده این تحلیل می پرسد: یکی نیست از این شیفتگان خدمت بپرسد که شما اگر واقعا عاشق خدمت به این مردم و به عبارت دیگر کشته و مرده این مردم بودید چرا در همان سال اول نه، سال دوم نه، سال سوم نه، سال چهارم که دیگر همه چیز برای شما روشن شده بود و این سه کلیدواژه که متاسفانه شما در آن دوران اصلا  آن را قبول نداشتید، مانع خدمت شما بود، چرا در همان زمان به شدت و حدتی که امروز فریاد می کشید، فریاد نکشیدید؟ چرا وقتی دیدید کاری نمی توانید بکنید و می دانستید که ادامه کار شما جز از دست رفتن فرصت و تحمیل هزینه به مردم، چیز دیگری نیست، مثل مدیران همه جوامع در دنیا استعفا ندادید؟ مگر نه این است که برای شما در آن زمان حفظ و تداوم آن پست و مقام اصل و خدمت به مردم و انجام یک کار اساسی برای حل مشکلات جامعه، فرع بود؟

در ادامه این تحلیل می خوانیم: نگارنده معتقد است که این سناریو توسط یک سناریو دیگربه نام رسانه، آگاهانه یا ناآگاهانه، حمایت و پوشش کامل داده می شود و با توجه به قدرت بی بدیل رسانه، اکثر کاستی ها، ناکارامدی ها، سوء تدبیرها، تخلفات و ضعف های مدیران تحت عنوان دفاع از کلیت نظام، نادیده گرفته می شود و یا با دادن آدرس غلط به مردم، امنیتی آهنین برای مدیران فراهم می شود.

این تحلیل ادامه می یابد: بدیهی است که اگر رسانه در بیرون از حاکمیت، همانطور که درهمه دنیا متداول است، بطور مستقل به وظیفه ذاتی خود یعنی اطلاع رسانی همراه با تحلیل و نقد مسایل و موضوعات جامعه، فارغ ازهرگونه سمت گیری سیاسی، جناحی، گروهی، قومی و قبیله ای عمل کند و با بهره گیری از روزنامه نگاران حرفه ای توانمند به رصد کردن وقایع و عملکردها بپردازد به مثابه ابزاری قوی برای کنترل قدرت حاکمیت خواهد بود.

در ادامه این تحلیل آمده است: در هر صورت، فرصت گران سنگی از دست رفت، رسانه ها اگر از همان اول در جایگاه اصلی خود قرار گرفته بودند، هیچکس در این مملکت جرات نمی کرد قدمی کج بردارد، هیچکس جرات نمی کرد به حقوق مردم چپ نگاه کند، هیچکس جرات نمی کرد به نام مردم جیب مردم را خالی کند، هیچکس جرات نمی کرد به نام مقدسات، مردم را از مقدسات دور کند، هیچکس جرات نمی کرد به نام خودی و غیرخودی بین مردم شکاف بیاندازد و صدها موارد این گونه که در غیاب چشمان بینا رسانه های مستقل، مقتدر و حرفه ای در طول این زمان در این جامعه شکل گرفت و پیش آمد آنچه که نباید پیش می آمد!

نویسنده در انتهای این تحلیل می نویسد: آنچه که به عنوان نتیجه این نوشتار می خواهم بنویسم چیزی نیست جز اینکه بگویم مشکلات، امروز در جامعه ما جاخوش کرده اند، خیال هم ندارند به این زودی ها و به این راحتی ها ما را ترک کنند، به هر دری زدیم و به هر ندا و نوایی و به هر قول و قراری امید بستیم تا بلکه این مشکلات از جامعه ما بیرون بروند، اما راه به جایی نبردیم! برای بیرون راندن این مشکلات ازاین دیار راهی دیگر باقی نمانده است، الا به خود بیاییم و در این واپسین روزهای سال با خود عهد ببندیم که دیگر نه به قول و قرار کسانی که در آزمون های گذشته رفوزه شدند، دل ببندیم و نه چشم امید به آسمان بدوزیم و منتظر بارانی باشیم که ببارد و این مشکلات را بشورد و به دریا بریزد، بلکه به خود، به عقل خود، به شعور خود و به نیروی لایزال اراده خود اتکا کنیم و در تصمیمات خود در همه حال، گذشته را بنگریم که پر بیراه نگفته اند: « گذشته چراغ راه آینده است. »

« بهار و همزیستی» عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که به قلم صدیقه جاذبی اولین سردبیر همزیستی نوشته شده است. وی در این مطلب که از ترکیه برای نشریه خودش فرستاده است می نویسد: « ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که زمان بی رحمانه به ما می‌تازد؛ ما محدود  به زمانیم؛ خلاصی از زمان برای ما ممکن نیست. نگاه می‌کنم به خودم، بهار سال 80 بود که در نشریه همزیستی شروع به فعالیت کردم. با پیش شماره‌هایش و بعد شماره شماره چاپ کردیم. گرم و سردش را هم چشیدیم. تا چشم باز می‌کنم می‌بینم 18 سال گذشته است. من گرچه تمام این هیجده سال عضو هیات تحریریه همزیستی نبوده‌ام، اما همزیستی به ‌عنوان عضوی از من هیچ وقت از من جدا نشده است.

در ادامه این مطلب می خوانیم: چطور می‌شود نوزادی که از بدو تولد تا هفت سالگی‌اش شاهد رشدش بودم و چه شب‌ها بر بالینش تا دیروقت بیدار نشستم، فراموش کنم. حالا همین نوزاد هجده ساله می‌شود. بچه‌ای که در هفت سالگی ترکش کردم و حالا که برمی‌گردم و به عقب نگاه می‌کنم می‌بینم دوران طلایی زندگی مطبوعاتی من همان هفت سال در استان گلستان بوده است. دوران چالش‌ها و مبارزه‌ها و مجادله‌ها. مبارزه برای حرفه‌ای بودن و عاشقانه کار کردن.

جاذبی در انتهای مطلبش می نویسد: بهار که آمد به او لبخند بزنیم، در آغوشش بگیریم و حیات را از همین جا آغاز کنیم. از همین جا برای رسیدن به خواسته‌هایمان. برای بهتر کردن اوضاع بدی که به ما تحمیل شده و دائما از آن می‌نالیم. از همین بهار به فکر بهتر کردن اوضاع باشیم پیش از آنکه ذخیره عمرمان تمام شود. زمان حلال مشکلات نیست؛ ما هستیم، همین خود ما. به امید روزهای بهتر سال نو را به همه تبریک می‌گویم.

«برای احسان» عنوان دیگر این شماره همزیستی است که مدیر مسئول همزیستی درباره استعفا احسان مکتبی مدیرکل سیاسی، انتخابات و تقسیمات کشوری سابق استانداری گلستان نوشته است.

در این مطلب می خوانیم: برای من بسیار جالب بود در دولتی که مدیران آن نه براساس شایستگی های تخصصی و تجربی، بلکه براساس معیارهایی انتخاب شده و می شوند که هم من و هم احسان و هم، همه روزنامه نگاران اصیل و حرفه ای در هر فرصتی که به ما دست می دهد از انتقاد نسبت به آنها ابایی نداشته و نداریم، فردی مانند احسان به این پست بالا منصوب می شود. طبیعتا من از این اتفاق خوشحال شدم چون همیشه اعتقاد داشته و دارم که گرچه با یک گل بهار نمی شود اما همان تک گل تاثیرات مثبت خود را در محیط می گذارد( البته منظور گل طبیعی است و گل مصنوعی هیچگونه اثری بر اطرافش نمی گذارد).

در ادامه این مطلب آمده است: و امروز که خبر استعفا و توضیحات احسان را درباره آن خواندم احساس غریبی به من دست داد، از یک طرف دلم برای جامعه  سوخت، نه به این خاطر که یک پستی را که برای اولین بار در استان یک روزنامه نگار گرفته بود، از دست دادیم، بلکه به این خاطر که نیرویی که هم توانمند بود، هم سلامت نفس داشت و هم مردم از خدمات منبعث از این خصایص بهره مند و طبیعتا رضایتمند بودند، خیلی راحت از دست دادیم و آب از آب هم تکان نخورد.

از طرف دیگر خوشحال شدم چون که از لحظه ای نگران بود م که روزی چشمم به چشم احسان بخورد و ببینم او را که در کاروان بخشی از مدیران این جامعه حل شده و در کورس به اصطلاح ارتقاء مقام از دیوارتملق، ریا و دهها خصایص ویژه موردنیازاین ارتقاء بالا می رود!

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « انجمن ادبی چهارشنبه داستان، دریچه ای دوستانه به دنیای ادبیات»،    « کوچک شدن سفره هفت سین»، « بانوی آسمان »، « چالش صدا و سیما با آذری جهرمی »، « اتقاقات دفتر وزیر نفت »    » و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

ر

ششصد و چهل و دومین شماره هفته نامه همزیستی به تاریخ 11اسفند ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

سرمقاله، یک گزارش خبری و یک خبر همراه با عکس یک این شماره همزیستی به موضوع انتشار یک فایل صوتی منتسب به رییس فدراسیون سوارکاری ایران در فضای مجازی اختصاص پیدا کرده است. در این فایل مطالبی درباره مردم ترکمن استان گلستان با الفاظ و عبارات موهن بیان می شود که انتشار آن در فضای مجازی موجی از انتقادات، نارضایتی ها و درخواست ها از سوی مردم و مسئولان در استان گلستان وخراسان شمالی ایجاد کرده است.

در سرمقاله این شماره همزیستی که با عنوان«عیان عنان از کف ندهید!» توسط مدیرمسئول این نشریه به رشته تحریر درآمده است می خوانیم: «نگارنده که خود یک ترکمن اهل گلستان است و افزون بر 35سال نیز در عرصه رسانه های سراسری و استانی فعال بوده است به یاد ندارد که فردی، آن هم یک مدیر کشوری، این گونه عیان عنان از کف بدهد و صفات و خصوصیاتی ناروا و زشت را به مردمانی نسبت بدهد که حداقل هر اهل نظر و اندیشه ای نسبت به اصالت، هویت و حقانیت آنها تردیدی ندارد.

بنده به گواه این قلم ناچیز که در طول این دوران نسبتا طولانی در همه حال آن را نه با تعصب قومیتی که در راه همگرایی انسانی، فارغ از همه تفاوت ها، بکار گرفته و می گیرد، بنا ندارد که با توصیف خصوصیات مردم ترکمن در مقام دفاع از این مردم بربیاید که به قول معروف آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است. و یا در مقام پاسخگویی به افاضات! فردی بربیاید که ظاهرا از هفت خوان امنیتی، حراستی و عقیدتی گذر کرده و بر مسند مدیریت در نظام جمهوری اسلامی هم تکیه زده است!»

در ادامه این مطلب می خوانیم: «افرادی از این دست که کما بیش در بخش های مختلف جامعه در اشکال مختلف مشاهده شده و می شوند باید به خود بیایند و قبول کنند که دوران آپارتاید در دنیا بسر آمده و اگر قبول داریم که جزئی از جامعه جهانی هستیم، دل های مان را از هرگونه افکار و اندیشه های برتری جویی پاک کنیم و از مرزبندی های نژادی، قومیتی، دینی، مذهبی و جنسیتی بپرهیزیم که هرگونه متاعی در این بازار، نه تنها خریداری نخواهد داشت، بلکه بر سر صاحبان این گونه متاع ها، آن خواهد آمد که بر سر همه نژادپرست ها و شوونیست های دنیا آمده و خواهد امد.»

در بخش دیگر این مطلب آمده است:«دیگر آن زمان گذشت که انسان ها در خلوت خود و خودی های خود، برای دیگران تصمیم بگیرند، چرا که این خلوت ها دیگر به برکت فضای مجازی تبدیل به جلوت هایی شده است که چون شمشیر بر فرق تاریک اندیشان در تاریک خانه های شان فرود می اید و فضاهای تاریک و سیاه را در کسری از زمان در معرض دید و قضاوت افکار عمومی قرار می دهد.»

«واکنش ها به انتشار فایل صوتی منتسب به رییس فدراسیون » عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که در بخشی از آن آمده است: «. شهرام غراوی نماینده مردم شرق استان گلستان در مجلس شورای اسلامی در خصوص اظهارات توهین آمیز اخیر رئیس فدراسیون اسبدوانی کشور در مورد ترکمن ها، شدیدا واکنش نشان داد و تاکید کرد مصرانه موضوع را پیگیری می‌کند. غراوی در این خصوص گفته: "بنده فایل صوتی خلیلی رئیس فدراسیون سوارکاری کشور را شنیدم که حاوی الفاظ و کلمات توهین آمیزی بود که شایسته یک نفر مسئول در نظام مقدس جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نبود. این امر موجب رنجش خاطر بخش عظیمی از مردم استان به ویژه مردمان شریف ترکمن صحرا که سهم بزرگی در صنعت پرورش اسب دارند. آقای خلیلی ضمن عذرخواهی برای تنویر افکار عمومی توضیخ بدهید که چرا این مسایل عنوان شده و بنده هم مصرانه پیگیر این قضیه خواهم بود."..!؟

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « نمایندگان استان گلستان خواستار شدیدترین برخورد با رییس فدراسیون سوارکاری شدند»، « ضعف غیرمتعارف بنیه اندیشگی »، « موزه عصارخانه شاهی اصفهان

آثار مرارت ها و مشقت ها»، « اعضای دوره جدید اتاق بازرگانی گلستان مشخص شدند»و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان گلستان و منطقه آزاد قشم  به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - شماره ششصد و چهل و یکم هفته نامه همزیستی به تاریخ 4 اسفند ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

مطلب اول این شماره همزیستی به پدیده کودک همسری اختصاص دارد. در این مطلب  که عنوان آن «کودک آزاری یا کودک کشی؟» می باشد، آمده است: ازدواج دختران در سنین پایین می‌تواند مشکلاتی مثل «مرگ در هنگام زایمان»، «خشونت فیزیکی و جنسی»، «انزوا و افسردگی»، «سرطان دهانه‌ رحم و خطر ابتلا به بیماری های مقاربتی» و «مرگ نوزادان» را افزایش دهد. به همین دلیل باید برنامه‌های آموزشی برای افزایش آگاهی جامعه، والدین و رهبران مذهبی طراحی و اجرا شود.

در بخش دیگر این مطلب نیز می خوانیم: بیشتر از ۶۰ میلیون دختر در سراسر دنیا درگیر کودک همسری هستند ولی رواج آن در کشورهای مختلف متفاوت است. بر اساس آمار، آفریقا بیشترین و اروپای غربی کم‌ترین میزان کودک همسری را ثبت کرده‌اند. در ایران آخرین آمارها مربوط به سال ۹۵ است که ۵/۵ درصد از کل ازدواج‌های ثبت‌شده مربوط به کودکان بوده است. این آمار تنها آمار ازدواج‌های ثبت شده در دوران کودکی است.

با اینکه ازدواج کودکان ممکن است به دلیل آداب و رسوم و فرهنگ جامعه صورت پذیرد، ولی «فقر» دلیل اصلی کودک همسری است. هنگامی که دختران ازدواج می‌کنند، والدین از وظیفه اقتصادی آن‌ها آزاد می‌شوند یا گاهی اوقات از داماد منافع مالی به دست می‌آورند. خانواده‌ها عقیده دارند که ازدواج زودتر، دختران را از رفتارهای جنسی یا بارداری خارج از ازدواج محافظت می‌کند.

در ادامه این مطلب هم آمده است: برای توقف کودک همسری، نیاز به سیاست چند جانبه‌ای است که بر دختران، خانواده‌ها، جامعه و دولت تمرکز داشته باشد. به همین خاطر، باید برنامه‌های آموزشی و خدمات سلامت باروری را برای خانواده‌ها و جامعه فراهم کرد تا با توقف کودک همسری، بارداری زودهنگام و مشکلات مربوط به مرگ و میر و بیماری‌های مادران و نوزادان، کمتر شود.

« زبان مادری، مادر زبان ها» عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که به مناسبت روز جهانی زبان مادری چاپ شده و در بخشی از آن آمده است: « در بسیاری از کشور ها مانند ایران تنوع قومیتی بسیاری وجود دارد و همین موضوع باعث زیبا شدن فرهنگ این کشور ها می شود؛ این تنوع در زبان مادری هم آشکار است. در کشور ایران حدود 69 گویش و زبان رواج دارد که فارسی، آذری، عربی، کردی، گیلکی، مازنی، لری و… نمونه هایی از آنها است؛ که هر کدام فرهنگ و هنر گروهی از مردم ایران را به نمایش می گذارد؛ در واقع از بین رفتن هر کدام از این زبان ها از بین رفتن گوشه ای از فرهنگ و تاریخ ایران است همانطور که به گفته ی میلان کوندرا (نویسنده اهل چک): نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت، پاک کردن حافظه آن است، باید کتاب هایش را، فرهنگش را و زبانش را از بین برد.

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « آخرین وضعیت پرونده برادران روحانی و جهانگیری»، « خدشه به سیستم قضایی خدشه به حقوق مردم است»، « دایی به قول خود عمل کرد»، « استانداردهای دوگانه تلویزیون» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان گلستان و منطقه آزاد قشم به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

شماره ششصد و چهل هفته نامه همزیستی به تاریخ 27بهمن ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

مطلب اول این شماره همزیستی به پدیده زشت تکدی گری اختصاص دارد. در این مطلب  که عنوان آن «شهر بدون گدایم آرزوست!» می باشد، آمده است: این موضوع که تکدی گری فی نفسه درهمه جوامع مذموم است و ذات انسان ها با این گونه رفتارها هیچگونه قرابتی ندارد، محل مناقشه نیست، ولی اینکه پدیده هایی مانند تکدی گری در برخی از جوامع به شغل و محل درآمد برخی از انسان ها تبدیل می شود و مسئولان این گونه جوامع هر از چندگاه با شور و حرارت از ضرورت برخورد با این پدیده صحبت می کنند و چون خودشان قادر به مقابله با آن نیستند، دست یاری به سوی مردم دراز می کنند، این مساله محل سئوال است.

در ادامه این مطلب می خوانیم: گدایی یک زایده اجتماعی است که در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار، فقر مادی، پیری و از کار افتادگی، رخوت و سستی، #اعتیاد، معلولیت و بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن خانواده، مهاجرت از روستا به شهر، نابسامانی های اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالابودن هزینه زندگی،

در بخش دیگر این مطلب آمده است: مدیر طرح «شهر بدون گدایم آرزوست» می‌گوید: ما سازمانی مافیایی به نام گ.ت.ت داریم که علامت اختصاری «گدایان تهران و توابع» است. در این سازمان کودک اجاره می‌دهند، گریم می‌کنند و از این طریق افراد را نابینا و چلاق می‌کنند و حتی به گدایان خدمات سرویس رفت و برگشت ارائه می‌دهند. اعضای هیات رییسه این مافیا هفت نفر هستند و این سازمان باندهای زیرمجموعه‌ای هم دارد.

«تحقیر دانش آموزان» عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که در بخشی از آن آمده است: « چرا دانش آموزی که با زحمات فراوان رتبه اول یا دوم یا سوم را کسب میکند بعلت عدم توانایی خرید هدیه برای خود باید نظاره گر هدایای دیگرانی باشند که پدر و مادرش می تواند برای وی هدیه گران قیمت تهیه نماید و دانش آموز بی بضاعت در حسرت نداشته هایش باشد‌...!؟

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « فرمان‌آرا: همه چیز آزاد است،غیر از #شادی»، « افزایش حقوق کارمندان و کارگران؛ بایدها و نبایدها»، « عاقبتِ تلخِ بسته حمایتی #دولت»، « طبقه متوسط در جامعه ایران فقیرتر شده است » و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان #گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

 

 

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - شماره 639 هفته نامه همزیستی به تاریخ 13بهمن ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

این شماره همزیستی با توجه به اهمیت و دربرگیری بسیار بالای موضوع ناکامی تیم ملی فوتبال کشورمان در رقابت های جام ملت های آسیا 2019 امارات متحده عربی  که با شکست غیرمنتظره این تیم دربرابر ژاپن رقم خورد به تفاسیر و تحلیل های این شکست اختصاص دارد.

«برآیند فرهنگ درون و بیرون زمین» این عنوان سرمقاله این شماره همزیستی است که توسط مدیرمسئول این نشریه درباره انعکاس فرهنگ حاکم در جامعه امروز ما در این بازی نوشته است. در این مطلب می خوانیم:

بازی ایران و ژاپن در مرحله نیمه نهایی بازی های جام ملت های آسیا 2019امارات نه از بعد ورزشی و نتیجه حاصل از آن، بلکه از بعد فرهنگی، اجتماعی و بخصوص جامعه شناختی به شدت مورد نقد و بررسی مردم، کارشناسان و صاحب نظران کشورمان قرار گرفت.

در این بازی دو اتفاق بسیار مهم و سرنوشت ساز روی داد که هرکدام از آنها به اعتقاد همین افراد، زمینه تاسف، شرم و بعضا خشم را متاسقانه در سطح ملی فراهم ساخت.

اتفاق اول که زمینه ساز اتفاق دوم هم بود و باعث فرو ریختن کعبه آمال و آرزوی یک ملت شد، حرکت کاملا احساسی، غیرعقلانی، غیرحرفه ای، غیرفنی، غیرعرفی و غیر........تعدادی از بازیکنان خط دفاع تیم ملی کشورمان بود که به دنبال درگیری کاملا عادی خط دفاع ایران با یک فوروارد تیم ژاپن و به زمین افتادن این فوروارد، پیش آمد.

این حرکت عبارت از این بود که همه اعضای خط دفاع ایران به غیر از یک نفر با این توهم که داور خطای ایران را گرفته است، به رغم اینکه داور حتی سوت هم نزده بود، معترضانه به سوی داور یورش بردند و از فوروارد ژاپنی نقش برزمین شده، غافل ماندند و فرصتی طلایی برای او فراهم ساختند تا او به راحتی توپ را قبل از رفتن به خارج زمین در محوطه کرنر دوباره صاحب شود و با یک سانتر طلایی روی دروازه ایران، امکان فرو ریختن درواز ایران را برای اولین بار در این بازی ها توسط فوروارد دیگر ژاپنی فراهم بیاورد.

این اتفاق برای تیم ملی ایران که همه چیز برای رسیدن به فینال بعد از 42 سال حسرت، برایش مهیا شده بود، آنقدرغیرمترقبه و غیرقابل هضم بود که یکباره هیمنه و شیرازه آن فرو ریخت، بطوری که نه تنها دوبار دیگر دروازه این تیم، بلکه چندین بار دیگر دروازه اخلاق و فرهنگ ایران نیز در برابر دهها میلیون بیننده در سراسر دنیا، فرو ریخت.

حرکت بنیان برانداز خط دفاعی ایران که به گفته بسیاری از صاحب نظران مسائل فرهنگی و اجتماعی کشورمان، برآیند فرهنگ مرسوم و معمول در جامعه ماست، همان خصلتی است که ما در طول این چند دهه در وجودمان نهادینه کردیم و آن عدم تمکین به قانون، اعتراض به احکام صادره، خود داوری و خود محوری است. 

در اینجا مجالی برای ذکر دلایل نهادینه شدن این خصلت در نزد ایرانی ها نیست، اما به ضرس قاطع می توان گفت که هم  مردم ایران و هم  آن بازیکن و بازیکنان داخل زمین فی نفسه از این خصلت برخوردار نبوده و نیستند، بلکه کسانی که مدعی اداره و مدیریت جامعه هستند باید پاسخ بدهند که چرا نتوانستند زمینه قانون گرایی، نظم پذیری، پرهیز از قضاوت فردی و احترام به آراء جمع را در جامعه فراهم سازند. 

کسانی که دهه هاست شیپور را از سر گشاد آن می نوازند، ناشیانه سعی کردند اتفاقات بازی ایران و ژاپن را به دیدگاه های شکست خورده یکدیگر درقالب موضوع شکست خورده تری به نام برجام تشبیه سازی کنند با این هدف که به خیال خود از این نمد نیز مانند گذشته کلاهی برای خود بدوزند، غافل ازاینکه حریفان ما بدون توجه به این مباحث و کلاه سازی ها و کلاه برداری ها، دروازه متزلزل ما را بارها و بارها فرو ریخته اند!    

«نتیجه تجربه زندگی» عنوان مطلب دیگر این شماره همزیستی است که در بخشی از آن با اشاره به عکس مشهور صحنه قبل از گل اول بازی ایران و ژاپن از قول یک جامعه شناس آمده است: «ما از نظر تاریخی هم همواره به دنبال قهرمان و نجات دهنده بوده‌ایم و همیشه دنبال مقصر می‌گردیم تا گناهمان را به گردن دیگران بیندازیم و از بار مسؤولیت شانه خالی کنیم. این ویژگی فرهنگی ما ایرانی‌ها است و آن را از طریق تجربه تاریخی به دست آورده‌ایم. تمام شکست‌های ما در طول تاریخ نتیجه عدم اعتماد به خودمان بوده است. به همین دلیل است هر اتفاقی می‌افتد گناه آن را به گردن دیگران می‌اندازیم. بازیکنان تیم ایران به جای اینکه در آن صحنه به دنبال توپ بروند، به دنبال داور رفتند تا اعتراض کنند. این جامعه شناس با بیان اینکه این نتیجه تجربه زندگی مردم ایران است، می‌گوید: مردم ایران این چنین تربیت شده‌اند و چون در امور مشارکت نداشته‌اند و این چنین پرورش پیدا نکرده‌اند در نتیجه به دنبال مقصر می‌گردند و همیشه می‌گویند، «کی بود کی بود، من نبودم».

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « تاوان اشتباهات فردی»، « این شکست سازمان فوتبال ما بود»، « چرا سال هاست فوتبال ایران در آسیا نتیجه نمی گیرد؟»، «صدا و سیما باد کرد و باد کرد، تیم ملی ترکید»، « گزارشگران و مجریان تلویزیون را برای باخت آموزش دهیم»، «سربازانی که شاه خودی را مات می کنند»، « ما به خودمان باختیم»   و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - شماره 638هفته نامه همزیستی به تاریخ 6بهمن ماه97 با مطالب متنوع منتشر شد.

در این شماره می خوانیم:

« تلویزیون و مرجعیت خبری» این تیتر اصلی  این شماره همزیستی است که برآمده از مصاحبه با دکتر محمد مهدی فرقانی روزنامه نگار پیشکسوت، استاد علوم ارتباطات و عضو هیأت علمی و رییس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی درباره عملکرد و رویکرد تلویزیون(سیمای جمهوری اسلامی ایران) است.

در بخشی از این مصاحبه از قول دکتر فرقانی می خوانیم: «ما در تجربه حرفه‌ اي‌ زندگي روزمره مان مشاهده مي‌كنيم كه تلويزيون مرجع نيست، اگر مرجع بود، اين همه گرايش و علاقه احیانا به رسانه هاي برون مرزي نبود و مردم حتي براي كسب اطلاعات روزمره، رسانه‌هاي بيگانه را به رسانه‌هاي داخلي ترجيح نمی دادند.»

در ادامه این مطلب آمده است: «امروز مي‌بينيم خيلي از نخبگان سیاسی، اجتماعی و علمی به دليل اينكه گفتمان متفاوت با گفتمان تلويزيون را نمايندگي می کنند به این رسانه راهي ندارند. تلويزيون دولتي اگر بخواهد يك پوشش عمومي داشته و به نوعي مدعی نمایندگی افكار عمومي است، بايد مواضعش بي‌طرفانه تر، مردمي تر و عینی تر باشد و درمورد اخبار جبهه‌ گيري و جهت گیری خاصی هم نداشته باشد.»

این استاد دانشگاه در این مصاحبه گفته است: «تلویزیون کارشناس نماها را به جای کارشناس های واقعی می نشاند، چون کارشناس نماها یاد گرفته اند که گفتمان های تلویزیون را بازنشر کنند و کارشناسان واقعی گفتمان خودشان را، بنابراین معلوم است که چه اتفاقی در این بحث های کارشناسی در تلویزیون می افتد. تلويزيون ما به راحتي دكتر، مهندس، كارشناس، صاحب‌نظر و متخصص مي‌سازد و به راحتي پزشكاني را به برنامه هایش دعوت می کند كه حاضرند هزينه‌ اي هم بخاطر دعوت شدن به تلويزيون بدهند تا به صرف حضور در تلويزيون برای بیماران مرجع شوند، در حالي كه ممکن است پزشکان بهتري از او باشند. تلويزيون «سياست شادي» ندارد و انگاركه مردم اصلاً نياز به شادي و سرخوشي ندارند. به همين دليل وقتي مردم نتوانند از طريق تلویزیون این نیازها را تامین کنند به راه های دیگر برای تامین آنها متوسل می شوند.

سرمقاله این شماره همزیستی نیز به تلویزیون اختصاص یافته است. مدیرمسئول این نشریه دراین سرمقاله که با تیتر« تجارب سوخته» به چاپ رسیده است نوشته است: « رسانه سیمای جمهوری اسلامی ایران(تلویزیون) که مدیران و طرفدارانش از آن به عنوان رسانه ملی نام می برند بعد از گذشت چهار دهه از عمرش امروز در جایی قرا گرفته است که به گفته بسیاری از منتقدان این رسانه، نه تنها لباس زیبای ملی زیبنده تن آن نیست، بلکه به خاطر سیاست ها، برنامه ها و اقدامات آن در این چهار دهه در عرصه اطلاع رسانی کشور از آن تحت عنوان رسانه میلی نام برده می شود.»

در بخش دیگری از این مطلب می خوانیم: « معلوم نیست تلویزیون وقتی به برکت ساختار انحصاری خود هیچ رقیبی ندارد و همه برنامه های آن نیز در تمام شبکه هایش توسط یک اتاق فکر واحد طراحی، ابلاغ و اجرا می شود این رسانه از کدام موفقیت و پیروزی خود سخن می گوید. چون تراز موفقیت در مقایسه با رقیب یا رقبا به دست می آید، حال که رقیبی وجود ندارد سخن گفتن از درصد بالایی از مخاطبان، بینندگان، پیامک کنندگان و ....که فقط به یک رسانه دیداری دسترسی دارند، چه معنایی دارد؟

در قسمت پایانی این سرمقاله آمده است:  «می گویند آزموده را آزمودن خطاست و انسان عاقل از سوراخ مار یکبار گزیده نمی شود اما تلویزیون که همه نوع بازی را در طول دوران طولانی صدارت بلامنازع خود بر عرصه اطلاع رسانی کشور تجربه کرده است چرا از این تجارب سوخته خود عبرت نمی گیرد و یکبار هم شده تجربه ای ناب و نو را امتحان نمی کند؟»

همچنین در این شماره همزیستی مطالبی با عناوین « تلویزیون همچنان بر پاشنه سابق می‌چرخد!»، « بی‌دولتی جامعه را فلج می کند»، « آزمون در بین ۵ بازیکن برتر یک‌ چهارم نهایی جام ملت‌ها» و چندین مطلب متنوع دیگر همراه با خبرهای استان گلستان به چاپ رسیده است.

هفته نامه همزیستی  که صاحب امتیاز و مدیرمسئول آن تاج محمد  کاظمی است از سال 1380 منتشر می شود.

 

پیشخوان

آخرین اخبار