همزیستی نیوز – مدیرعامل شرکت نمایشگاه های بین المللی استان گلستان با انتشار پیامی انتصاب سید مناف هاشمی را به سمت استانداری گلستان تبریک گفت.
به گزارش پایگاه خبری همزیستی نیوز مهرداد یزدی در این پیام که تصویر یک نسخه آن روز شنبه به این پایگاه واصل شده است استاندار جدید گلستان را یک خادم صدیق و دلسوز با کوله باری از تجربه خوانده و اظهار اطمینان کرده که حضور ارزشمند وی در این سمت می تواند فصلی نوین و درخشان در تاریخ توسعه این استان سرشار از نعمت های الهی بگشاید.
متن کامل این پیام به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر ارجمند جناب آقای سید مناف هاشمی
استاندار محترم و معزز گلستان
با سلام و احترام:
بدینوسیله انتصاب شایسته حضرتعالی را به سمت استاندار گلستان صمیمانه تبریک عرض می نمایم. رجاء واثق دارم حضور ارزشمند جنابعالی در این مسئولیت خطیر به عنوان خادمی صدیق و دلسوز با کوله باری از تجربه می تواند فصلی نوین و درخشان در تاریخ توسعه این استان سرشار از نعمت های الهی بگشاید.
مطمئن هستم با هدایت های جنابعالی استان گلستان بیش از پیش در سالی که با تدبیر مقام معظم رهبری سال”اقتصاد مقاومتی –تولید و اشتغال ” نامیده شده، در مسیر تحرک و پویایی در همه بخش ها قدم خواهد گذاشت و مردم شریف این استان شاهد شکوفایی، موفقیت و پیشرفت های استان خواهند بود.
در پایان توفیق، عزت و سربلندی را برای جنابعالی در انجام این مسئولیت خطیر از پیشگاه خداوند منان آرزو می کنم و امیدوار هستم که با همت و درایت جنابعالی و تلاش های همکاران صدیق و زحمتکش شما، حرکت کاروان توسعه و عمران استان گلستان در مسیر رسیدن به رفاه و سعادت مردم این استان بیش از پیش سرعت بگیرد.
از طرف مهرداد یزدی
مدیرعامل شرکت نمایشگاه های بین المللی استان گلستان
و اعضای هیات مدیره
فرماندار سابق ترکمن و آق قلا انتصاب استاندار جدید گلستان را تبریک گفت
همزیستی – فرماندار سابق ترکمن و آق قلا با ارسال پیامی انتصاب استاندار جدید گلستان را تبریک گفت.
حاجی گلدی کر در این پیام که تصویر یک نسخه آن روز دوشنبه به همزیستی نیوز واصل شد سیدمناف هاشمی را از نیروهای ارزشی و ولایی و از ذخایر و سرمایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی خوانده است. متن کامل این پیام به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر ارجمند جناب آقای دکتر سید مناف هاشمی
استاندار محترم استان گلستان
با درود و صلوات بر حضرت محمد(ص) و آل محمد، بدینوسیله انتصاب شایسته جنابعالی را به سمت استاندار گلستان که حاکی از تعهد، توانمندی و حسن سوابق خدمتی می باشد، صمیمانه تبریک عرض می نمایم و رجاء واثق دارم که تخصص و تجارب شما زمینه ارائه خدمات گسترده ای را به هم استانی های فرهیخته و فهیم فراهم خواهد نمود.
استان گلستان از دیرباز مهد پرورش بزرگ مردانی بوده است که خدمات بی شائبه و بی بدیلی را به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ارزانی داشته اند و دین خود را به این آب و خاک به بهترین نحو ممکن ادا نموده اند.
لذا داشتن مدیری مدبر، خدوم و دلسوز در رأس هرم اداری استان حق مسلم مردم ولایت مدار و با فرهنگ استان گلستان است و ان شاءا… تعهد و کارآمدی جنابعالی، مردم شریف استان را به افق های وسیع تری به نظاره واداشته و با تکیه بر سوابق و تجارب حضرتعالی در کشور که در طول سال های پرافتخار خدمت به ملت شریف ایران کسب نموده اید، شاهد پیشرفت و تحولات شگرفی در تمامی عرصه های توسعه این استان خواهیم بود.
اینجانب ضمن تبریک این انتصاب شایسته به شما برادر بزرگوار که به حق از نیروهای ارزشی و ولایی و از ذخایر و سرمایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی می باشید، برای جنابعالی عزت، سربلندی، سلامتی و توفیق روزافزون در خدمتگزاری به اسلام و انقلاب و نظام و ملت عزیز ایران اسلامی خصوصاً مردم شریف استان گلستان، همان طور که تاکنون در تمامی مسئولیت های خویش داشته اید، از درگاه خداوند متعال مسألت داریم.
همچنین از زحمات جناب آقای دکتر صادقلو استاندار سابق صمیمانه تشکر و قدردانی می نمائیم و برای ایشان نیز آرزوی سربلندی داریم.
همکار شما در استانداری گلستان و فرماندار سابق ترکمن و آق قلا - حاجی گلدی کر
همزیستی – سید مناف هاشمی روز دوشنبه در آیین تودیع و معارفه استاندار گلستان رسما سکان تشکیلات اجرایی این استان را به دست گرفت تا به عنوان هشتمین استاندار گلستان راه اسلاف خود را البته با رنگ و لعاب متفاوت تداوم ببخشد.
وی که مانند استاندار جدید مرکزی سابقه معاونت وزارت ورزش و جوانان را در کارنامه فعالیت های اجرایی خود دارد برخلاف آرزوی محافل سیاسی استان که سنگ یک استاندار بومی را بر سینه می زدند، از استان همجوار یعنی مازندران آمد، استانی که تا سال 76منطقه گرگان و دشت یعنی استان فعلی گلستان بخشی از آن محسوب می شد. قبل از هاشمی چهارمین و ششمین استاندار این استان یعنی علی محمد شاعری و جواد قناعت نیز از مازندران آمده بودند
گرچه دولت دوازدهم بنا را بر گماردن استانداران غیر بومی گذاشته است، اما تجارب حداقل استان جوان گلستان نشان داده است که تفاوت چندانی در عملکرد استانداران بومی و غیربومی وجود نداشته و ندارد و دلیل این ادعا گفته یک نماینده مجلس این استان است که رتبه این استان را در بسیاری از شاخص های توسعه در بین 31استان، بیست و هفتم عنوان کرده است.
به گزارش خبرگزاری ها در آیین تودیع و معارفه استاندار گلستان وزیر کشور گفته است: ما در انتخاب‌ها مجموعه مسائل را در نظر می‌گیریم و هاشمی مدیون هیچ شخص و یا جناح و حتی مدیون وزیر کشور نیز نیستند زیرا ما بر اساس شاخص‌ها ایشان را ارزیابی و انتخاب کردیم.
رحمانی فضلی گفت که استاندار باید خصلت بزرگواری داشته باشد، از برخی مسائل رد شود ،فضای مجازی مهم نباشد به کار ما مردم نگاه می کنند و باید استان را با همکاری وتعامل اداره کند.
به گفته وی ملاک، قانون اساسی است و نباید کسی فکر کند که به او اجحاف شده است و هر کسی که به کشور خدمت کند از او استفاده می کنیم.
همچنین نماینده ولی فقیه در گلستان و امام جمعه گرگان نیز در این آیین به استاندار جدید استان توصیه کرد که از توانمندی شایستگان همه اقوام، نسل جوان و بانوان در جهت توسعه بیشتر گلستان استفاده کند وگفت که پیشرفت و رونق استان در بخش های مختلف و از جمله اقتصادی از خواسته های ما است.
آیت الله نورمفیدی در خصوص روند انتخاب استاندار گلستان نیز اظهار کرد : پس از آن که مشخص شد بنای دولت تغییر در استان‌هاست، فضای پرتلاطمی در گلستان به وجود آمد و گروه‌های مختلف وارد عرصه شدند و منتخب خود را مطرح کردند.
به گفته امام جمعه گرگان؛ انتخاب استاندار در اختیار دولت بوده و ما هم پیگیر بوده و در جلسه‌ای با حضور نمایندگان استان اذعان کردم که انتخاب استاندار گلستان به دولت واگذار شود و نمایندگان هم پذیرفتند.
دبیر مجمع نمایندگان استان گلستان در این مراسم استفاده از مدیران ناکارآمد را یک تهدید و مشکل بیان کرد و گفت که باید مدیران شایسته‌ای سر کار بوده و بین آنها تعامل باشد.
نورمحمد تربتی نژاد که از زمان جلوس به صندلی سبز مجلس در سال 94 ، ناکارآمدی مدیران استان کلیدواژه سخنرانی هایش بوده است، اضافه کرد: ما نمایندگان گلستان در مجلس شورای اسلامی میثاق بسته‌ایم که برای توسعه و پیشرفت استان قدم برداریم و در خدمت استاندار هم خواهیم بود.
سید مناف هاشمی متولد سال 1346 در ملرد هزارجریب نکا بوده و تحصیلات خود را در مقطع فوق لیسانس در انستیتوی کارولینسکا سوئد در رشتهٔ شهرسازی به پایان رساند ودکتری تخصصی (PHD) خود را در رشته برنامه‌ریزی شهری از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات در1391 کسب کرد.
وی پیش از این معاونت توسعه و پشتیبانی و جانشینی وزارت ورزش و جوانان را برعهده داشت.
هاشمی در دوران مدیریت محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران مسئولیت‌هایی مانند معاونت برنامه‌ریزی و توسعهٔ شهری، قائم مقام معاونت خدمات شهری، مدیرکل تشخیص و وصول درآمد را بر دوش داشته است؛ و با روی کار آمدن حسن روحانی به معاونت وزارت ورزش و جوانان منصوب شد و پس از استعفای محمود گودرزی، سرپرست وزارت ورزش و جوانان شد.
ایران به جام جهانی رفت، آوردگاهی بین المللی که حضور در آن آرزوی هر کشوری است، رویدادی بزرگ که ایران را در صدر اخبار رسانه ها قرار داد، این خبر بقدری دلگرم کننده و نشاط آفرین بود که گویی خون تازه ای بر رگ های خسته ایرانیان جاری شد. از این منظر دوشنبه 22 خرداد 96 شبی متفاوت بود.
تیم ملی با برد شیرین بر ازبکستان به جام جهانی 2018 روسیه سلام داد. سلامی گرم و روحیه بخش. سردار آزمون 'غزال تیزپای ایران' در این بازی ستاره میدان بود. او یک گل زد، یک پاس گل داد و به عنوان بهترین بازیکن انتخاب شد و این افتخاری است برای همه ما به ویژه ترکمن ها.
فوتبال فراتر از مرزها است. حد و مرز ندارد. رنگ و زبان ، مذهب و نژاد نمی شناسد. همدلی و وفاق می آفریند. حس مشترک با هم بودن را زنده می کند. با صعود ایران به جام جهانی همه ایرانیان با هر زبان و فرهنگ و دین و آیینی شاد و خوشحال شدند. دیشب در شهرهای کوچک و بزرگ جشن و پایکوبی برپا بود. این پیروزی برای همه ما غرور آفرین بود.
هفته قبل کام ایرانیان با حادثه تروریستی تلخ شد. اگر چه مردم ایران یکدل و همدل این حادثه موحش را محکوم کردند ولی دلها نگران بود. ذهن ها مشوش شد. فضای ناامنی تداعی می شد. اما درست چند روز بعد راهیابی تیم ملی به جام جهانی کامها را شیرین ساخت و لبخند را بر لبان هموطنان جاری ساخت.
ایران با مربی پرتقالی اش به این موفقیت بزرگ دست یافت. اگر کی روش نبود چه بسا که این پیروزی بزرگ به دست نمی آمد و اینجاست که نقش و جایگاه مربی، مدیر، رهبر در پیشبرد یک تیم ورزشی و یا سیاسی، اقتصادی ، آموزشی و . . چقدر تاثیرگذار است.
هنر کی روش، استفاده از بهترین ها بود. دوری از انحصارطلبی و تعصب ها بود. بها دادن به بازیکنان شایسته بود. او استعدادهای ناب ایرانی را در داخل و خارج کشور کشف کرد. برای اولین بار به یک جوان ترکمن و اهل سنت در تیم ملی میدان داد. این جوان هم ستاره شد و به اعتماد مربی اش پاسخ شایسته داد.
سردار آزمون جوان خوش قد و قامت گنبدی اینک به جوان اول ایران تبدیل شده است. در مسابقات همه نگاه ها به سوی او است. او اینک یک نماد است. نماد استعداد والای ترکمن ها در ورزش پرطرفدار فوتبال.
ترکمن صحرا دیروز فوتبالیست هایی باتکنیک و قدرتمند چون: قربان پله، حاجی مارادونا، کاکا چلی، اسد کردبچه، جلال توکلی، قدیر غفاری و جلیل گل چشمه و . . داشت که اگر توسط مربیان و متولیان دیده می شدند می توانستند در سطح تیم ملی بدرخشند و افتخار کسب کنند و امروز جوانانی پا به توپ و خستگی ناپذیر در سطح شهرها از گنبد تا بندرترکمن و در سطح روستاها از قازانقایه و مالای شیخ تا عطاباد و دوگونچی . . دارد که اگر به آنها میدان داده شود می توانند امید اول ایران شوند.
سردار در ایران محبوب است و در ترکمن صحرا محبوبترین. جوانان و نوجوان و حتی نونهالان ترکمن، او را الگوی خود می دانند، دوست دارند چون او بزرگ شوند و برای کشور عزیزشان خدمت کنند.
اکنون برخی ترکمن ها را با سردار و فرهاد (قائمی) می شناسند. این دو جوان، دو برند ترکمن صحرا هستند. سردار و فرهاد بسان دو بال یک پرنده ملیت، هویت و قومیت شان را به آسمان ها سوق می دهند.
بیاد آوریم که مناطق ترکمن نشین خاستگاه افتخارآفرینانی چون سردار آزمون، عزت پورقاز، فرهاد قائمی، ابراهیم سن سبلی، غیاث صحنه، صادق گرگانی، غفار سقر است. سرزمینی که اغلب آن را با اسب و اسبدوانی می شناسند ولی اینک به لطف توان و قدرت فرزندانش در فوتبال، والیبال، دو ومیدانی حرف هایی برای گفتن دارد.
ورزشکاران ایرانی ترکمن اگر همت مضاعف و نگاه عادلانه و متوازن مسئولین از سطوح ملی تا استانی و شهرستانی به همراه داشته باشند می توانند از این فراتر هم ظاهر شوند و در میادین مختلف جهانی برای کشورشان عزت و آبرو به دست بیاورند و برای هموطنان امید، روحیه و شادی به ارمغان بیاورند. چنین باد
منبع: پایگاه خبری اولکامیز
همزیستی نیوز - مدیر کل بحران استان گلستان با تایید فوت 21 معدنچی نسبت به نجات سایر محبوس شدگان ابراز امیدواری کرد.
به گزارش ایسنا، صادق علی مقدم مدیر کل بحران استان گلستان با تایید فوت 21 نفر در معدن زمستان یوت گفت: همکاران ما به عمق 1200 متری تونل که انفجار آن را به دو بخش تقسیم کرده بود رسیدند و در بخش اول که موفق به بررسی آن شدیم به علت انفجار شدید و درجه بالای مونواکسید کربن 21 نفر از معدنچیان جانشان را ازدست دادند.
مدیر کل بحران استان گلستان ادامه داد: تا شناسایی همه عزیزان کارمان را ادامه می‌دهیم و دستگاه‌های جدیدی هم آمده‌اند تا پیش روی سریع‌تر انجام شود و بتوانیم با هوادهی مونواکسید موجود در تونل را خالی کنیم و به عمق بالاتر ورود کنیم.
وی با ابراز امیدواری نسبت به زنده ماندن سایر معدنچیان گفت: باتوجه به اینکه انفجار در بخش اول صورت گرفته است این احتمال وجود دارد که در قسمت‌های انتهایی اکسیژن بیشتری وجود داشته باشد و بتوانیم معدنچیان را نجات دهیم.
مقدم عنوان کرد: پس از رخ دادن انفجار به دلیل فضای احساسی تعدادی از عزیزان که همکارانشان در تونل مانده بودند برای امداد نجات وارد شدن که بخشی از آنها دچار حاثه شدند بر اساس آخرین آمار حدود 32 تا 35 نفر در آن‌جا مبحوس شدند که 21 نفرشان فوت کردند.
همزیستی نیوز - رئیس ستاد انتخابات استان گلستان گفت: تعداد نهایی ثبت نام کنندگان انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در استان گلستان به 8 هزار و 477 نفر رسید.
به گزارش ایسنا-منطقه گلستان، علی اصفر طهماسبی در جمع خبرنگاران افزود: از این تعداد 7 هزار و 924 مرد و 553 زن هستند که با مراجعه به فرمانداری ها و بخشداری های سراسر استان داوطلب عضویت در شوراهای شهر و روستا شدند.
وی با بیان اینکه این افراد در مجموع در 30 حوزه شهری و افزون بر 900 روستای گلستان داوطلب شده اند، اضافه کرد: در حوزه های شهری هزار و 484 نفر و در روستاها 6 هزار و 993 نفر داوطلب کسب کرسی های نمایندگی شوراها هستند.
طهماسبی ادامه داد: بانوان داوطلب شامل 194 نفر در شهرها و 359 نفر در روستاها بوده و مردان شامل هزار و 290 نفر در شهرها و 6 هزار و 634 نفر در روستاها می باشند.
ثبت نام داوطلبان شوراهای اسلامی شهرها و روستاها از 30 اسفند 95 آغاز و تا ساعت 24 یکشنبه شب، 6 فروردین 96 ادامه داشت.
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا 29 اردیبهشت ماه برگزار خواهد شد.
همزیستی نیوز - "رئیس رادیوهای برون مرزی به رادیوهای محلی بودجه نمی‌دهد تا از خواننده‌ها و نوازنده‌های موسیقی نواحی برای اجرا دعوت کنند. هر زمان که می‌پرسم چرا از ما برای خواندن در رادیو دعوت نمی‌کنید، می‌گویند پول نداریم. شاید من نهایتا ۱۰ سال دیگر زنده باشیم. اگر الان از من استفاده نکنند، چه زمانی می‌خواهند این کار را انجام دهند؟! رادیو و تلویزیون محلی در این زمینه ضعیف عمل می‌کند. گاهی آهنگ‌هایی پخش می‌کنند که سالم نیستند. بارها گفته‌ام این آهنگ‌هایی را که از رادیو پخش می‌شود، در عشق‌آباد (ترکمنستان) هم گوش می‌دهند، آبروی یک ملت در میان است. این موسیقی‌ها را منتشر نکنید، یک شاعر و نوازنده خوب دعوت کنید و موسیقی آنها را پخش کنید."
خاطراتش را با دوتارش مرور می‌کند و همان‌طور که صحبت می‌کند، گاهی هم دستش روی سیم‌های سازش می‌رود و می‌نوازد. گاهی گله می‌کند و گاهی هم از خاطرات خوبش می‌گوید.
داستان علاقه شما به موسیقی از کجا و چگونه شروع شد؟
بعد از هفت سال کار در کنار «نظرلی محجوبی» که یکی از بزرگ‌ترین باغشی‌ها - نوازندگانی که زبان گویای مردم هستند - در ایران است و در واقع اولین استادی است که با آن شروع به کار کردم، اجازه‌ی اجرای مستقل از طرف استاد برایم صادر شد. در کتاب خاطراتم که قرار است در آینده چاپ شود، اسم چهار استاد را قید کرده‌ام. «مختوم‌قلی قارلیف» یکی از استادان موسیقی است که از بخارا تا عشق‌آباد شهرت دارد و با دوتار ابریشم می‌نواخت و آواز می‌خواند. «صاخی جبار» از طایفه «آخال تکه» یکی دیگر از استادان برجسته موسیقی است. هرچه را که او می‌خواست بخواند، مختوم‌قلی از پیش خوانده بود. به همین دلیل سبک دیگری را ابداع کرد و با سبک خود غوغا کرد. «نوربردی قولوف» چهارمین استاد من از طایفه یوموک بود، او نیز یکی دیگر از استادان برجسته بود که ۱۸۰ شاگرد داشت.
زمانی که برای اسب، جو می‌ریختم، نصفی از آن را بدون آن‌که پدرم متوجه شود، می‌فروختم تا بتوانم برای استادم سیگار بخرم. در مدت هفت سالی که در کنار استاد یاد می‌گرفتم، خیلی زحمت کشیدم. یادم نمی‌آید پدرم را روی دوشم گذاشته باشم و از آب رد شده باشم، اما بارها و بارها استادم را روی دوش گرفتم تا بتوانم او را از رودخانه رد کنم. آن زمان که پل نبود، آب رودخانه هم سرد بود. گاهی هم اگر مرغی یا خروسی در خانه داشتیم، آن را می‌کشتم و به جای دستمزد پیشکش استاد می‌کردم تا از او کار یاد بگیرم.
همچنین خواننده‌ای به نام شیخ سهراب در روستای ما بود که نی می‌زد و شخصی هم به نام آرش برزین در مراسم عروسی‌ها آواز می‌خواند و می‌نواخت. وقتی آنها می‌نواختند هیچ صدایی از انسان بلند نمی‌شد. من نیز در کنار آنها می‌خواندم. بعد از مدتی به مادرم گفتم دوتار می‌خواهم. یک گاو شیرده و یک اسب داشتیم که مادرم گفت، هر کدام را که دوست داری بده و دوتار بخر. گاو شیرده را دادم و یک دوتار خریدم.
هنوز هم آن ساز را دارید؟
بله؛ آن ساز هدیه مادرم است و آن را همیشه نگه می‌دارم، اما بعدها سازهای دیگری هدیه گرفتم که مجبور شدم برای تامین هزینه زندگی، آنها را بفروشم. «آق مراد چاریف» سازنده و نوازنده بزرگ عشق‌آباد نیز یک ساز به من هدیه داد که هر جا برای نواختن می‌روم، آن را با خودم می‌برم.
بعد از آن‌که گاو را فروختید و ساز خریدید، با سازتان چه کردید؟
نزد استاد گرکزی رفتم، او نیز مرا نزد نظرلی برد. استاد نظرلی در برخورد اول اصلا من را تحویل نگرفت، حتی نگاهی به من یا دوتارم هم نکرد. وقتی به خانه برگشتم، بارها و بارها آهنگ عشق‌آباد را گوش کردم تا بالاخره دو آهنگ ساختم. بعد از دو سال دوباره برای ملاقات استاد نظرلی رفتم. وقتی من را دید، گفت بزن. وقتی زدم، گفت این آهنگ‌ها را از کجا یاد گرفتی؟ گفتم خودم آنها را ساخته‌ام. دوتارش را آورد شروع به نواختن کرد و به من گفت بخوان. فردای آن روز من را با خودش به رادیو گرگان برد. چهار آهنگ او خواند و چهار آهنگ هم من خواندم.
دو هفته بعد برای نواختن در یک مراسم عروسی در روستایی دعوت شدم و خواندم. با تشویق زیادی روبه‌رو شدم و هر کسی دو قِران، پنج زار یا ۱۰ شاهی که آن زمان پول زیادی بود، به‌عنوان هدیه به من داد. همین‌طور که می‌نواختم، مردی را دیدم که با کوله‌پشتی جلویم ایستاده است. پرسیدم چرا این آقا نمی‌نشیند؟ گفت من چوپانم و ۴۰ سال است که سر پا هستم. من نیز شعر چوپان را برایش خواندم. او هم به جای آهنگی که برایش خواندم، یک بره‌ی سفید به من داد. وقتی آن را به خانه بردم، مادرم گفت آن را برای خودت قربانی کن.
چند سال است که در این حرفه مشغول هستید؟
۵۴ سال است که از استاد اجازه گرفته‌ام. نزد استادان بسیاری رفتم، ۳۵ استاد را دیدم که در حال حاضر فقط یکی از آنها زنده است؛ اما استاد اصلی من نظرلی است. از پشت بجنورد تا انتهای دریای خزر جایی نیست که من نشناسم و نرفته باشم. خیلی داستان برای تعریف کردن دارم. خیلی جاها که برای اجرا می‌روم یا می‌خوانم، می‌گویند استاد این‌ها را ضبط کن، اما من که نمی‌توانم ضبط کنم. من حتی سواد هم ندارم. گاهی همه‌ی این داستان‌ها را برای دوستانم تعریف می‌کنم و آنها هم یا صحبت‌هایم را ضبط می‌کنند یا می‌نویسند. قرار است آنها را به یک کتاب تبدیل کنم.
در این سال‌ها چند شاگرد تربیت کرده‌اید؟
تا کنون ۱۸ شاگرد تربیت کرده‌ام، اما دیگر نمی‌توانم این کار را ادامه دهم. از من گذشته است.
در چند جشنواره شرکت کرده‌اید؟
از عشق‌آباد تا شیراز، مهاباد و تهران، به خیلی از شهرها برای شرکت در جشنواره‌ها رفتم. فکر می‌کنم تا کنون در ۴۰ جشنواره شرکت کرده‌ام. سال گذشته از من خواستند که برای اجرا به ترکیه بروم، اما نتوانستم، زیرا قلبم را عمل کرده‌ام و نمی‌توانم سوار هواپیما شوم. ۷۵ سال سن دارم و هر جشنواره‌ای که از من دعوت کند، برای اجرا می‌روم؛ اما دیگر در مراسم عروسی اجرا نمی‌کنم.
وضعیت موسیقی در منطقه شما چگونه است؟ جوانان از موسیقی سنتی استان گلستان استقبال می‌کنند؟
سبک موسیقی در حال تغییر است. به هر خانه‌ای که وارد یا به هر ماشینی که سوار می‌شوید، همه در حال گوش کردن به موسیقی ترکی هستند. من ۵۴ شعر در رادیو گرگان خواندم که فقط ۱۰ شعر آن پخش می‌شود. نمی‌دانم چرا شعرهای دیگر را پخش نمی‌کنند. چند باری هم که اعتراض کردم گفتند، شعرهایی که خوانده‌ای با موضوع عشقی است! انگار نمی‌دانند در خیابان‌ها چه چیزها که نمی‌فروشند و مردم در گوشی موبایل‌های‌شان چه چیزهایی که نمی‌بینند. همه ماهواره دارند و در ماهواره‌ها چه چیزها که نشان نمی‌دهند. به عقیده من، باید موسیقی‌های اصیل را پخش کنند تا مردم از موسیقی‌های سطحی دیگر که به راحتی در دسترس قرار دارند، دوری کنند. سه آهنگ بدون کلام ساخته‌ام. وقتی به رادیو می‌گویم این آهنگ‌ها را که بدون شعر است، چرا نمی‌گذارید، جواب می‌دهند، نداریم؛ در حالی که همان آهنگ‌ها در برنامه دیگری از رادیو پخش می‌شود! نمی‌دانم چگونه است و رادیو چه نوع مدیریتی دارد که آهنگ‌هایی را که من ساخته‌ام، برنامه‌ای که در یکی از اتاق‌های همان ساختمان پخش می‌شود، دارد، اما در یک اتاق دیگر ندارند!
رئیس رادیوهای برون مرزی به رادیوهای محلی بودجه نمی‌دهد تا از خواننده‌ها و نوازنده‌های موسیقی نواحی برای اجرا دعوت کنند. هر زمان که می‌پرسم چرا از ما برای خواندن در رادیو دعوت نمی‌کنید، می‌گویند پول نداریم. شاید من نهایتا ۱۰ سال دیگر زنده باشیم. اگر الان از من استفاده نکنند، چه زمانی می‌خواهند این کار را انجام دهند؟! رادیو و تلویزیون محلی در این زمینه ضعیف عمل می‌کند. گاهی آهنگ‌هایی پخش می‌کنند که سالم نیستند. بارها گفته‌ام این آهنگ‌هایی را که از رادیو پخش می‌شود، در عشق‌آباد (ترکمنستان) هم گوش می‌دهند، آبروی یک ملت در میان است. این موسیقی‌ها را منتشر نکنید، یک شاعر و نوازنده خوب دعوت کنید و موسیقی آنها را پخش کنید.
در حال حاضر چگونه زندگی‌تان را می‌گذرانید؟
با حقوق ۱۵۰ هزار تومانی که وزارت فرهنگ و ارشاد می‌دهد، امرار معاش می‌کنم و به‌جز آن هیچ منبع درآمد دیگری ندارم. مگر آن‌که گاهی دوستان برای نوازندگی از من دعوت کنند و ۱۰۰ یا ۲۰۰ هزار تومان بدهند. با وامی که از بنیاد مسکن کلاله گرفتم، خانه‌ای ساختم و با ۱۵۰ هزار تومانی که از وزارت ارشاد حقوق می‌گیرم، نمی‌توانم اقساط وام را بپردازم. حالا هم درخواست وام ۲۰ میلیونی از موسسه حمایت از هنرمندان پیشکسوت را داده‌ام تا اقساط عقب‌افتاده خانه‌ام را بپردازم.
بیمه شده‌اید؟
بیمه خدمات درمانی هستم. در دوران ریاست آقای صفار هرندی در وزارت ارشاد در یک برنامه‌ای، آهنگ خلیج فارس را که خودم ساخته بودم، خواندم و او دستور داد که من را بیمه کنند؛ اما بیمه گفت چون سن‌ات بالاست نمی‌توانیم!
هنرمندان توقع زیادی ندارند، اگر ماهانه ۵۰۰ هزار تومان به‌عنوان مستمری به ما بدهند، می‌توانیم روزگار بگذرانیم. از زمانی که سکته کرده‌ام، یکی از انگشتانم از کار افتاد و نمی‌توانم آن را حرکت دهم. برادرم نیز کمانچه‌نواز است و برخی اجراها را با هم انجام می‌دادیم، اما از وقتی که او پارکینسون گرفته است، دیگر نمی‌تواند بنوازد. وضعیت زندگی او نیز چندان خوب نیست. واقعا آینده یک نوازنده بعد از اینکه به بیماری مبتلا شد چه می‌شود؟
کبریا حسین‌زاده - ایسنا
