ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - اگر من با این‌گونه سختگیری‌ها، حتی در مواردی که بدوا به نظر بی‌اهمیت می‌آید، به‌کار بانک سروسامان و نظم نداده بودم بانک ملی از بین رفته بود.

به گزارش ایسنا، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «ابوالحسن ابتهاج در یکی از مقاطع حساس تاریخ معاصر به ریاست بانک ملی رسید. ابتهاج در شرح خاطراتش پس از توصیف مخاطرات سمت خویش، روحیات ایرانی‌ها و‌ مقوله معاش و زیست‌کاری‌شان را بیان می‌کند. وی ایرانی‌ها را «باهوش و با استعداد فوق‌العاده ولی بی‌دقت» می‌داند و همچنین در جای دیگر می‌گوید: «ایرانی همان‌ قدر که استعداد دارد درستکار باشد، همان‌قدر هم می‌تواند از راه راست منحرف شود.»

در ادامه بخشی دیگر از خاطرات او را می‌خوانید.

ساختمان بانک ملی در دهه ۲۰

با توجه به حجم کارهای چاپی بانک ملی، چاپخانه ویژه‌ای برای بانک به وجود آمد که علاوه بر کارهای بانک قادر بود از خارج از بانک هم سفارش بپذیرد. یکی از این موارد مربوط بود به انجام سفارشات ارتش آمریکا که در پی انتقال حساب‌های آنان به بانک ملی پیش آمد.

آمریکایی‌ها آن قدر از کار بانک ملی راضی بودند که بعد از چند ماه تمام کارهای چاپی خود را هم به ما سفارش دادند. ارتش آمریکا مجله «تایم» را در نقاط مختلف برای افراد ارتش چاپ می‌کرد. تمام کلیشه‌ها را از نیویورک با هواپیما به تهران می‌آوردند و در چاپخانه بانک ملی به چاپ می‌رساندند. چاپخانه بانک ماشین حروفچینی نداشت، آمریکایی‌ها ماشین حروفچینی خود را به چاپخانه بانک قرض داده و کارگرهای چاپخانه را هم تعلیم دادند. بعد از آن تمام نقشه‌ها،  بخشنامه‌ها و کارهای چاپی ارتش آمریکا در ایران منحصرا در چاپخانه بانک چاپ می‌شد و حتی یک بار هم موردی پیش نیامد که از کارشان نزد ما، چه در مورد حساب‌ها و چه کارهای چاپ، ناراضی باشند. خود من تمام کارهایی را که مربوط به آنها می‌شد، مخصوصا مکاتبات انگلیسی را، سرپرستی می‌کردم.

در موردی، توده‌ای‌ها رئیس چاپخانه بانک و تعدادی از کارگران آن را جلوی در بانک گرفته و در محل حزب توده که نزدیک بانک بود حبس کرده بودند. در آن زمان تعدادی از کارگران چاپخانه بانک به تحریک حزب توده دست به اعتصاب زده بودند ولی رئیس چاپخانه و تعدادی از کارگران به آنها ملحق نشده بودند و چاپخانه کماکان کارش را انجام می‌داد. قصد توده‌ای‌ها این بود که از کارگران اعتصابی حمایت کرده و این چند نفر را هم‌ مرعوب کنند تا بلکه چاپخانه تعطیل شود. می‌دانستم مراجعه به حکیم‌‌الملک (نخست وزیر) بی‌فایده است و برای حل این مشکل کاری از او برنمی‌آید. بنابراین به فکرم رسید به رزم‌آرا، که رئیس ستاد بود، مراجعه کنم. به او تلفن کردم و گفتم اگر این افراد فورا آزاد نشوند من قادر نخواهم بود در بانک بمانم، می‌روم و اعلامیه‌ای در روزنامه‌ها می‌دهم و اعلام می‌کنم مملکت صاحب ندارد و حزب توده آمده و جلوی در بانک عده‌ای از کارمندان مرا توقیف و زندانی کرده است و من هم هر تلاشی می‌کنم نتیجه‌ای برای آزادی آنها نمی‌گیرم. نزدیک ظهر رزم‌آرا تلفن کرد و گفت: کارمندان شما آزاد شدند و عاملان توقیف آنها را بازداشت کرده‌ام. من از این کار رزم‌آرا خیلی خوشم آمد و از آن پس برای او احترام خاصی قائل بودم. بعدا فریدون کشاورز از طرف حزب توده و یکی دو نفر دیگر پیش من آمدند و واسطه شدند که کارگران توده‌ای اخراجی را دوباره سر کار راه بدهم. گفتم غیر ممکن است مگر این که بیایند و کتبا اظهار پشیمانی کنند و معذرت بخواهند. پیشنهاد من موردپسند این آقایان قرار نگرفت ولی پس از مدتی عده‌ای از آنها آمدند و همین کار را کردند. چهار پنج نفر هم که نیامدند از بانک اخراج شدند.

مساله نادرستی کارکنان دولت

من بر خلاف عقیده کسانی که خیال می‌کنند ایرانی فطرتا نادرست است، معتقدم که ایرانی همان قدر که استعداد دارد درستکار باشد، همان قدر هم می‌تواند از راه راست منحرف شود. وضع او بسته به این است که در چه محیطی قرار بگیرد. اگر در محیطی باشد که درستی و نادرستی علی‌السویه باشد او طبعا مستعد است که دنبال نادرستی برود. این امر منحصر به ایرانی‌ها نیست و اگر طرز رفتار با هر ملتی چنان باشد که نتواند با حقوقش زندگی زن و بچه‌اش را تامین کند و از طرف دیگر ببیند روسای او دزدی می‌کنند و به مقامات بالاتر هم می‌ رسند نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و از راه راست منحرف می‌شود.

جوانی که تازه سر کار آمده بر سر یک دوراهی می‌رسد، یک راه صاف آسفالت شده که بیشتر مردم از آن راه می‌روند و یک راه دیگر که بسیار مشکل، کوهستانی و پر از سنگ و کلوخ است. آدم عاقل قاعدتا به خودش می‌گوید چرا از این راه راحت که اکثر مردم از آن می‌روند نروم؟ ولی اقلیتی، که دیگران آنها را احمق تصور می‌کنند، آن راه‌ مشکل کوهستانی را به خاطر اعتقاداتشان انتخاب می‌کنند. بارها به من می‌گفتند تو این کارها را برای چه کسی می‌کنی؟ اگر برای آن دنیا است بسیار خوب، اما اگر به خاطر این دنیاست که عمل تو عاقلانه نیست. جواب می‌دادم من این کار را برای ارضای خاطر وجدان خود می‌کنم.

جالب بود که یک بار، در زمان ریاستم در بانک ملی ایران و در اوج گرفتاری‌هایی که با بانک شاهی پیدا کردم، که شرح آن به جای خود خواهد آمد، یک شب در ضیافتی یکی از انگلیسی‌ها به من گفت شما چرا این قدر بانک شاهی را اذیت می‌‌کنید؟ روزنامه‌ها که هر روز شما را به اجنبی‌پرستی متهم می‌کنند.

وقتی در بانک  رهنی بودم یک روز، در یک مجلس عروسی در تجریش، شخصی که آشنایی قبلی هم با او نداشتم پیش من آمد و بعد از سلام و احوالپرسی گفت می‌خواهم به شما تبریک بگویم که رویه شما در بانک رهنی باعث شده است ارزیاب‌‌های بانک دست از رشوه گرفتن بردارند. چند روز پیش یکی از ارزیاب‌های بانک رهنی که برای ارزیابی خانه من آمده بود وقتی کارش را انجام داد خواستم به او پولی بدهم قبول نکرد. به او گفتم چطور شده است که دیگر پول نمی‌گیری، شما که سابق از من پول می‌گرفتی؟ ارزیاب جواب داد من سابقا از طرف شهرداری می‌آمدم ولی حالا از طرف بانک رهنی آمده‌ام. اسم ارزیاب را از آن شخص پرسیدم. نمی‌خواست بگوید. به او گفتم نمی‌خواهم او را تنبیه کنم بلکه می‌خواهم به او بگویم این هنر نیست که اگر از طرف بانک رهنی می‌روی پول نگیری، هنر این است که اگر از طرف شهرداری هم بروی پول نگیری.

موتمن‌الملک و استخدام افراد جدید

در بانک ملی دستور داده بودم هیچکس را استخدام نکنند مگر این که واجد شرایط باشد و تاریخ تقاضای استخدام هم از لحاظ تقدم در دفتر مخصوصی ثبت شود. داوطلبان باید امتحان می‌دادند و اگر قبول می‌شدند باید منتظر نوبت می‌ماندند تا به آنها خبر داده شود.

یک روز موتمن‌الملک نامه‌ای برای من فرستاد که جوانی به من مراجعه کرده و می‌گوید در بانک ملی امتحان داده و قبول شده ولی او را هنوز استخدام نکرده‌اند، در صورتی که افراد دیگری که بعد از او در نوبت بوده‌اند برای خدمت در بانک ملی دعوت شده‌اند. موتمن‌الملک در این نامه افزوده بود که ببینید این جوان چقدر بیچاره است که ناچار شده به من پیرمرد گوشه‌نشین هیچکاره متوسل شود.

وقتی یادداشت موتمن‌الملک را خواندم آتش گرفتم. فورا سیدحسین آزموده، رئیس کارگزینی بانک را که مرد بسیار درست و وظیفه‌شناس و با دقتی بود خواستم و داد و فریاد کردم که شما چطور چنین کاری کرده‌اید؟ گفت: اطمینان دارم که به هیچ وجه کار خلافی انجام نشده است. گفتم بروید فهرست متقاضیان استخدام را بیاورید. دفتر را آوردند، دیدم اسم آن شخص در دفتر نوشته شده و برای او هم به موقع دعوتنامه با پست سفارشی دو قبضه فرستاده‌اند. اما پستخانه نامه را به بانک عودت داده و روی پاکت نوشته است که هر چه در این نشانی در زدیم کسی جواب نداد. گفتم آن شخص را خواستند و موضوع را به او حالی کردند. او گفته بود این از بدشانسی من بوده که آن روز برای زیارت به قم رفته بودم.

من طوری تحت‌ تاثیر لحن نامه موتمن‌الملک قرار گرفته بودم که از او وقت خواستم و به دیدنش رفتم. نخستین باری بود که موتمن‌الملک را می‌دیدم. خیلی خیلی از این پیرمرد خوشم آمد. سوابق کاری آن جوان را به او نشان دادم و گفتم اینها را آورده‌ام که خودتان ملاحظه بفرمایید. به موتمن‌الملک توضیح دادم سوابقی که ملاحظه می‌فرمایید نمونه‌ای است از طرز کار من در بانک. من هیچ‌گاه در رفتارم نسبت به اشخاص تبعیضی قائل نمی‌شوم و با تمام طبقات، چه نفوذ داشته باشند و چه نداشته باشند، یکسان رفتار می‌شود.

موتمن‌الملک، که خودش از افراد قرص و استخواندار بود، پرسید شما چطور توانسته‌اید این‌طور کار کنید؟ به او جواب دادم من وقتی بتوانم به شاه بگویم نه، دیگر با سایرین اشکالی نخواهم داشت. موتمن‌الملک آن روز خیلی از روش من در قضیه میلسپو، که شرح آن به جای خود خواهد آمد، تمجید کرد و گفت بار اول که میلسپو به ایران آمد من رئیس مجلس بودم. میلسپو می‌خواست در کارهای مالی مجلس نیز دخالت و تفتیش کند و یک روز برای این کار به مجلس آمد. به او گفتم تو آمده‌ای قوه مقننه را تفتیش کنی؟ اگر بخواهید چنین کاری کنید دستور می‌دهم شما را به مجلس راه ندهند.

موضوع حضور و غیاب

ما ایرانی‌ها با وجود هوش و استعداد فوق‌العاده‌ای که داریم در کارها دقت کافی نمی‌کنیم و همین موضوع به ضرر ما تمام می‌شود. در سفری که بعدها به ژاپن داشتم دیدم که ژاپنی‌ها، با این که تیزهوشی و سرعت انتقال ایرانی‌ها را ندارند، به واسطه دقتی که در کارها می‌کنند تا مطلبی را درست مطالعه نکرده و به کنه آن پی نبرند نه اظهار عقیده می‌کنند و نه دست به اقدام می‌زنند. اما در ایران شما پرونده‌ای را می‌دهید به یک نفر که مطالعه کند. یک قسمت‌هایی را از اول، وسط و آخر پرونده می‌خواند و می‌آید با چنان زبردستی صحبت می‌کند که اگر طرف دقیق و وارد نباشد، خیال می‌کند او همه پرونده را با دقت مطالعه کرده است.

من که از این رویه اطلاع داشتم متقاعد نمی‌شدم، کنجکاوی می‌کردم و وقتی می‌دیدم شخصی کارش را خوب انجام نداده و سمبل کار کرده از او شدیدا مواخذه می‌کردم.

نتیجه‌ای که از کارم گرفتم بسیار جالب بود و به استثنای معدودی، اکثریت قریب به اتفاق کارمندان در نهایت دقت کار می‌کردند، آن هم در زمانی که دولت مرکزی به مفهوم واقعی وجود نداشت و حزب توده همه جا نفوذ کرده بود و هر کاری دلش می‌خواست می‌کرد، حتی کارمندان چاپخانه بانک را توقیف کرده بود و سختگیری‌های من با کارمندان می‌توانست هزار بهانه برای آشوب به دست توده‌ای‌ها بدهد.

با همه این اوضاع و احوال کاری کرده بودم که همه کارمندان سر ساعت معین در بانک حاضر می‌شدند. دستور داده بودم اشخاصی را که سه بار دیر می‌آیند در بار چهارم نزد من بفرستند. وقتی می‌‌آمدند به آنها می‌گفتم به شما اخطار کرده بودند که باید سر ساعت در بانک حاضر بشوید، چند بار هم به شما تذکر داده‌اند، چرا باز هم دیر آمده‌اید؟ آنها بهانه‌های مختلف می‌آوردند از جمله این که می‌گفتند راه ما دور است و باید یک ساعت پیاده راه بیاییم. می‌گفتیم این که حرف نشد. شما یک ساعت زودتر از خواب بیدار شوید تا بتوانید یک ساعت زودتر راه بیفتید. آن وقت سر ساعت به بانک خواهید رسید. به آنها می‌گفتم این آخرین اخطار است و بعد از این اگر دیر بیایید اخراج خواهید شد.

اگر چه در ظاهر امر این موضوع کوچک و بی‌اهمیت به‌ نظر می‌رسید و ممکن است بگویند که این نوع سختگیری‌ها زیاده از حد شدید و خارج از اندازه است، ولی اعتقاد من این بود که کار بانک با کار بسیاری از دستگاه‌های دیگر تفاوت زیادی دارد، مخصوصا بانکی مثل بانک ملی در اوضاع و احوال آن وقت ایران. به‌طور قطع اگر من با این‌گونه سختگیری‌ها، حتی در مواردی که بدوا به نظر بی‌اهمیت می‌آید، به‌کار بانک سروسامان و نظم نداده بودم بانک ملی از بین رفته بود.

شاید مهم‌ترین کاری که در بانک ملی کردم این بود که توانستم از دخالت دیگران در کارها جلوگیری کنم. به کرات کارمندان به چشم خود می‌دیدند که هیچ کس نمی‌تواند در بانک اعمال نفوذ کند.

این رویه اثر بسیار عمیقی در روحیه کارمندان گذاشت؛ به‌ طوری‌که تقریبا بدون استثنا همه به کارشان مومن شده بودند.

ادعا نمی‌کنم که در دوره تصدی من در بانک ملی، یا بعدها در سازمان برنامه، دزدی نشد. اما مسلما اگر کسی قصد دزدی داشت اول پیش خودش حساب می‌کرد که آیا برایش ارزش دارد دست به چنین کاری بزند یا نه، چون امکان نداشت من اطلاع پیدا کنم که در موردی دزدی یا سوءاستفاده شده و از سر تقصیر عاملان آن بگذرم.

باید بگویم که متاسفانه هیچ وقت مبارزه با فساد و رشوه‌گیری در کشور ما اهمیت زیادی پیدا نکرد.

مثلا وقتی محمود بدر را به عنوان نایب‌التولیه آستان قدس رضوی به مشهد فرستادند به شاه گفتم اعلیحضرت می‌دانید این شخص که به خراسان فرستاده‌اید نادرست است.

شاه جواب داد می‌دانم، ولی محمود جم مرا مستاصل کرد. گفتم جم چه حقی دارد چنین کسی را به اعلیحضرت تحمیل کند؟ شما با این کار علنا به مردم ایران اعلام فرموده‌اید که آدم درست و نادرست برایتان تفاوتی ندارد.

سال‌ها بعد، وقتی در سازمان برنامه بودم، یک روز به شاه گفتم فلان وزیرتان شخص درستکاری نیست. شاه پس از لحظه‌ای تفکر گفت این شخص در پایان جلسات هیات‌ دولت گزارش مذاکرات را با تلفن به سفارت انگلیس و آمریکا می‌دهد.

من بی‌اختیار با صدای بلند گفتم من این آدم را دزد می‌دانستم اما حالا که می‌فرمایید جاسوسی هم می‌کند چرا او را نگاه داشته‌اید؟ شاه، طبق عادتی که داشت خیره خیره به من نگاه کرد و جوابی نداد.

 وام عبدالرضا پهلوی

من می‌دانستم که اگر حتی در یک مورد، برای کسی استثنا قائل شوم و انعطاف‌پذیری نشان دهم دیگر نمی‌توانم جلوی تقاضاهای دیگران را بگیرم.

یک‌ بار عبدالرضا پهلوی که یک میلیون تومان از بانک ملی وام گرفته و سپرده ثابت خود را در بانک به عنوان وثیقه گرو گذاشته بود به بانک مراجعه و اظهار کرد که من به این سپرده ثابت احتیاج دارم و حاضرم به‌جای آن خانه‌ام را وثیقه قرار بدهم. با این تقاضا موافقت شد. در سررسید وام گزارش دادند که موعد بازپرداخت وام شاهپور عبدالرضا رسیده است ولی هر چه به او نامه می‌نویسیم پاسخی نمی‌دهد. دستور دادم تا مدت معینی به او مهلت بدهید و اگر تا آن روز بدهی خود را نپرداخت اجرائیه صادر کنید.

به پرویز کاظمی که وکیل بانک ملی بود، دستور داده شد که اگر شاهپور عبدالرضا بدهی خود را تا فلان تاریخ پرداخت نکرد اجرائیه صادر کنید. رونوشت نامه برای حکیم‌الملک، وزیر دربار فرستاده شد.

یک روز شاه به من گفت اگر عبدالرضا پول بانک را پس ندهد چکار خواهید کرد؟ گفتم خانه ایشان را حراج خواهم کرد.

شاه گفت مگر کسی کاخ عبدالرضا را می‌خرد؟ گفتم زمینش را قطعه قطعه می‌کنم و می‌فروشم. شاه گفت واقعا این‌کار را خواهید کرد؟ گفتم البته اعلیحضرت. و بالاخره هم شاه شخصا بدهی عبدالرضا را به بانک پرداخت کرد.»

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - از آنجایی که بحران شیوع ویروس کرونا تبدیل به موضوعی پیچیده برای کودکان شده است و لزوم دسترسی به اطلاعات صحیح و البته به زبان ساده برای کودکان درسنین ۵ تا ۹ سال که کنجکاوانه در پی پاسخ سوالات خود درباره‌ی این ویروس ناشناخته هستند، به شدت احساس می‌شود، انتشارات کتاب یک وظیفه‌ی خود دانست که در مدتی بسیار کوتاه این کتاب را به زبان فارسی ترجمه و در اختیار کودکان ایرانی قرار بدهد تا خانواده‌ها بتوانند کودکان خود را با زبانی ساده با بیماری کووید-۱۹ آشنا کنند و حال که این بیماری همه‌گیر زندگی بسیاری از کودکان را در سرتاسر دنیا دستخوش تغییر ساخته به کودکان آموخته شود که آن‌ها هم‌ می‌توانند در مبارزه با این بیماری کمک کنند و با برداشتن‌ قدم‌هایی کوچک، تحولی بزرگ در مقابله با آن انجام بدهند.

انتشارات کتاب یک امیدوار است با ترجمه و انتشار این کتاب سهم کوچکی در آگاهی‌رسانی و مقابله با این بحران جهانی داشته باشد.

به امید روزهای بهتر.

 نسخه‌ی الکترونیک کتاب به صورت رایگان در اختیار شما قرار می‌گیرد و نسخه‌ی چاپی اول اردیبهشت ماه منتشر خواهد شد.

 

انتشارات کتاب یک

@ketabeyekpublication

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با تاکید بر ضرورت توجه و نگاه ویژه دولت به آموزش و پرورش به عنوان زیربنایی‌ترین دستگاه آموزشی و فرهنگی گفت: انتظار جامعه فرهنگیان از دولت اجرای کامل نظام رتبه بندی فرهنگیان و اضافه شدن فوق العاده شغل مثل بقیه کارکنان دولت چه در کادر اداری و آموزشی و چه بازنشستگان است.

فریده اولادقباد در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: زمانی که دولت لایحه برنامه ششم را ارائه کرد، تنها بندی درباره خرید خدمات آموزشی در آن پیش بینی شده بود اما در کمیسیون آموزش ۲۴ بند دیگر در راستای احقاق حقوق فرهنگیان و حوزه آموزش و پرورش به آن اضافه شد که یکی از آنها رتبه‌بندی معلمان بود. این موضوع در ماده ۶۳ قانون برنامه ششم مورد تاکید قرار گرفت اما متاسفانه دولت آن را به صورت ناقص اجرا می‌کند در حالی که پیشنهاد ما این بود که در راستای ماده ۶۳ قانون برنامه ششم کمیسیون لوایح دولت لایحه ای را بدهد تا رتبه‌بندی معلمان اجرایی شود.

وی با بیان اینکه رتبه‌بندی معلمان تحت تاثیر ۵۰ درصد فوق‌العاده شغل کارمندان قرار می گیرد، افزود: رتبه‌بندی به عنوان یک ماده قانونی باید تحولی در آموزش و پرورش ایجاد می‌کرد و در قالب یک لایحه به مجلس ارجاع می‌شد اما این اتفاق نیفتاد. علاوه بر این ۵۰ درصد فوق‌العاده شغل باید مثل بقیه کارمندان دولت به فرهنگیان نیز اضافه شود.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه بازنشستگان به دلیل عدم اعمال ۵۰ درصد فوق‌العاده شغل در بدترین شرایط نظاره‌گر این تبعیض هستند، ادامه داد: همچنین تفاوت دریافتی کادر آموزشی و اداری در افزایش ۵۰ درصد باید لحاظ شود، آقای اللهیاری معاون وزیر آموزش و پرورش در صدا و سیما گفت که ۵۰ درصد فوق‌العاده شغل معلمان اعمال شده در حالی که این اتفاق هنوز نیفتاده است، ایشان همچنین گفت که بین یک‌ونیم تا دو میلیون تومان به حقوق فرهنگیان اضافه می‌شود در صورتی که این اتفاق نخواهد افتاد و عددش به این میزان نیست.

اولادقباد ادامه داد: جامعه فرهنگیان دو انتظار از دولت دارد؛ یکی اجرای کامل نظام رتبه بندی فرهنگیان و دیگری اضافه شدن فوق العاده شغل مثل بقیه کارکنان دولت چه در کادر اداری و آموزشی و چه بازنشستگان که نباید مورد بی‌توجهی قرار گیرند، حتی اگر شده این اعتبار باید از صندوق توسعه ملی برای اجرای رتبه بندی معلمان و همسان سازی حقوق شاغلان و بازنشستگان تأمین شود.

این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در بخش دیگری از اظهاراتش گفت: در مورد دانشجو معلمان ما شاهد کسر ۴۵ درصد حقوق آنها به نام رفاه دانشجویان بودیم، مگر آنها چقدر حقوق می‌گیرند؟ خیلی از آنها در شهرهای دیگر و دور از خانواده تحصیل می‌کنند، پس نباید آنها را دچار دلزدگی کنیم.

وی با اشاره به پیش‌بینی معافیت مدارس از پرداخت هزینه های آب و برق و گاز در بودجه سال‌های ٩٧ و ۹۸ گفت: هم سازمان برنامه و بودجه برای این حکم در سال ٩٨، صد میلیارد تومان پیش‌بینی کرده بود و برای بودجه سال آینده نیز همین مبلغ دیده شده است، در حالی که بین ۸۰۰ تا هزار میلیارد تومان نیاز است. همین حالا این قانون در بسیاری از مدارس اجرا نمی‌شود و خیلی از مدیران می گفتند که باید این مبلغ را پرداخت کنیم وگرمه آب و برق و گازشان قطع می‌شود.

اولادقباد با بیان اینکه سرانه آموزشی مدارس یا اصلا و یا به موقع پرداخت نمی‌شود و یا متناسب با تعداد دانش آموزان نیست، تاکید کرد: آموزش و پرورش هر سال با ۱۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه مواجه است.

 این عضو کمیسیون آموزش مجلس در پایان با ابراز امیدواری نسبت به اختصاص اعتبارات لازم به آموزش و پرورش برای اجرای نظام رتبه‌بندی، همسان سازی حقوق بازنشستگان و ۵۰ درصد فوق‌العاده شغل گفت: انتظار ما این است که دولت توجه و نگاه ویژه به آموزش و پرورش به عنوان زیربنایی‌ترین دستگاه آموزشی و فرهنگی داشته باشد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - ویدئوهای مسئولان بعد از مبتلا شدن به کرونا بحث داغ افکارعمومی شده است. مردم می‌پرسند از کی تا به حال، ابتلا به کرونا افتخار شده و کلاس دارد؟ فلسفه خنده مسئولان بعد از ابتلا به ویروس کرونا چیست؟ مثلا با این لبخند قرار است فضای ترسناک را در جامعه تعدیل کنند یا می‌خواهند چه بگویند؟

برخی می‌گویند شاید مسئولان می‌خواهند با این واکنش‌ها می‌خواهند مردمی بودن خود را به رخ بکشند و بگویند: «ببینید ما هم که مسئولیم کرونا می‌گیریم، یک وقت فکر نکنید این مصیبت فقط برای شماست. این هم سهم ما از کرونا.» تو گویی قرار بوده آنها مبتلا نشوند. این نگاه از کجا نشأت می‌گیرد؟ چرا کرونا گرفتن برای مردم گریه دارد و برای مسئولان خنده‌آور است؟

از سوی دیگر، واکنش مردم به ابتلای مسئولان به ویروس کرونا در نوع خود قابل توجه است. با گشت و گذاری در فضای مجازی و بخش نظرات سایت‌ها و پایگاه‌های خبری مختلف می‌توان دریافت که واکنش مردم به ابتلای مسئولان به کرونا، عمدتا لبخند همراه با تمسخر است. انگار برخی ته دل‌شان از این اینکه فلان مسئول هم گرفتار شده خوشحال هستند و به طعنه می‌گویند این ویروس عدالت را رعایت می‌کند؛ واکنشی که این پرسش را به ذهن می‌آورد که چرا ما از گرفتار شدن همدیگر در این وضعیت خوشحال می‌شویم؛ فرقی نمی‌کند چه مردم و چه مسئولان؛ منشأ این واکنش‌ها چیست؟

چند روز پیش علیرضا زالی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی و فرمانده عملیات مدیریت کرونا در تهران در یک برنامه‌ تلویزیونی در صحبت‌های خود درباره انتشار ویدئو و اعلام مثبت شدن تست کرونا توسط برخی مسئولان گفت: قطعا این افتخار نیست که مسئولی اعلام کند این ویروس را گرفته؛ چراکه موارد و الزامات مقابله با ویروس را رعایت نکرده و این موجب انتشار فرهنگ عدم محافظت در برابر ویروس می‌شود.

نمی‌دانند که با این کار دارند حرص مردم را درمی‌آورند

در ارتباط با این موضوع امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به ایرناپلاس می‌گوید: در میان همه ویدئوهایی که منتشر شده در روزهای اخیر و در این مسئله که شما اشاره کردید، اول از همه یک استثنا در این قضیه وجود داشت و آن هم شخص آقای دکتر ایرج حریرچی هستند. چون از نزدیک با ایشان ارتباط داشتم. می‌دانم انسان بسیار پرکاری هستند و همیشه هم در خدمت مردم بوده اند.

در این ویدئویی که منتشر کردند قطعا می‌خواستند به مردم آرامش بدهند و هیچ شوآفی در آن نبود. اما بعد از او برخی کسانی که انجام دادند بیشتر شبیه مانور تبلیغاتی بود برای نشان دادن اعتماد به نفس کاذبی که همیشه داشته‌اند. مانوری که در شرایط دیگر هم شاهد آن بوده‌ایم. مسئولان با این کارها می‌خواهند بگویند اعتماد بنفس بالایی دارند و آنها هم جدا از مردم نیستند در حالی که نمی‌دانند با این کار بعضا حرص مردم را درمی‌آورند.

حریرچی ادامه می‌دهد: مردم سؤال می‌پرسند که چرا باید آنها تست شوند ولی مردم عادی نشوند، مگر خون آنها رنگین‌تر است؟ ژن خوب اینجا هم جواب می‌دهد. برخی مسئولان هجوم آوردند که تست شوند در حالی که اساسا مشخص شده تا علائم نداشته باشی نیازی نیست، اما به مسئولان که می‌رسد معلوم می‌شود برای آنها کیت و امکانات تست و تشخیص هست. این تفکرات قالبی را خودشان در ذهن مردم درست می‌کنند. ما مبتلا شدیم اما از کنار قضیه اینطوری می‌گذریم در حالی که از آن طرف همه امکانات برای آنها همیشه مهیاست و به پشتوانه این امکانات لبخند می‌زنند.

کرونای مسئولان بدون علائم، زود و به موقع تشخیص داده می‌شود

این جامعه‌شناس می‌افزاید: اینکه پرسیدید کرونای مردم با کرونای مسئولان چه فرقی دارد، پاسخ روشن است. کرونای مسئولان بدون علائم، زود و به موقع تشخیص داده می‌شود و تمام امکانات برای آنها فراهم است.اما کرونای مردم باید به تب بالای ۴۰ درجه برسد. آن هم اگر کسی باشد آنها را معاینه کند و اگر جایی باشد که بستری شوند. تفاوت این است. البته امروز نمی‌شود چیزی را پنهان کرد. مردم کاملا متوجه هستند که چه تبعیضی در این زمینه وجود دارد؛ وقتی به راحتی از آنها تست گرفته می‌شود و پک به آنها هدیه دهند اما گاهی حتی یک ماسک هم گیر مردم عادی نمی‌آید. می‌خواهند بگویند ما تافته‌های جدابافته نیستیم درحالی که بعضا نشان داده‌اند که متفاوت از مردم هستند.

این استاد دانشگاه توضیح می‌دهد: در جوامعی که مسئولانش کنار مردم هستند، پابه‌پای مردم دارند زندگی می‌کنند، بالاترین مقاماتش با مترو و تاکسی رفت و آمد می‌کنند؛ می‌شود به آنها گفت مسئولان مردمی. اما برخی مسئولان ما همیشه ایزوله بوده‌اند.

حریرچی در پایان می‌گوید: همه این خبر را شنیده‌ایم و خواندیم که نرجس خانعلی‌زاده، پرستار بیمارستان میلاد لاهیجان با علائمی شبیه به کرونا جان باخت اما تست کرونا و نتیجه آن یک هفته بعد اعلام شد. اما برخی مسئولان صبح ساعت ۸ تب می‌کنند، ساعت ۱۰ تستشان مثبت می‌شود، ظهر قرنطینه و شب هم خبر سلامتی‌ خود را توییت می‌کنند.

وقت نمایش نیست

به گفته این جامعه‌شناس، در شرایطی قرار گرفته‌ایم که مردم فکر می‌کنند کرونا برای آنها مساوی با مرگ است اما برای مسئولان نه. مسئولان باید بدانند مردم به اندازه کافی گرفتار زندگی و معیشت هستند، به اندازه کافی در این روزهای اخیر درگیر هراس، ترس و استرس شده‌اند. بنابراین مسئولان باید این شرایط را درک و حال مردم را رعایت کنند و دست از این نمایش‌ها و مانورها بردارند. مسئولان باید بدانند الان وقت نمایش و مانور دادن نیست؛ ازنگاه برخی این کار آنها پوزخند به مردم است.

خودبزرگ‌بینی را کنار بگذاریم

البته به نظر می‌رسد توجه مخاطبان به این گونه اخبار مسوولین، به ویژه در فضای مجازی، در این موضوع بی تاثیر نبوده است. البته شب گذشته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در توییتی به این موضوع تذکر داد و نوشت: چند خبر منتشر امروز از مراکز واشخاص مسوول: ۱.تعداد ... از نمایندگان مجلس کرونا گرفتند. ۲. رئیس مرکز... کرونا گرفته است. ۳. نماینده شهرستان... :کرونای من کنترل شده است. او سپس خطاب به مسئولانی که مدام اخباری در مورد وضعیت سلامت خود در مواجهه با ویروس کرونا منتشر می‌کنند، نوشت: عزیزان: دغدغه مردم، کروناگرفتکی من و شما نیست. خودبزرگ‌بینی را کنار بگذاریم.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز- رییس دانشگاه آزاد اسلامی، در بخشنامه تشکیل ستاد آموزش غیرحضوری دانشجویان اعلام کرد: کلاس های غیرحضوری و برخط برای دانشجویان این دانشگاه از روز شنبه ۱۷ اسفند ماه آغاز می شود.

به گزارش روز سه شنبه دانشگاه آزاد، محمدمهدی طهرانچی بخشنامه تشکیل ستاد آموزش غیرحضوری در استان ها و واحدهای دانشگاهی را به روسای استان ها، واحدها و مراکز آموزشی، معاونت آموزش های عمومی و مهارتی دانشگاه آزاد اسلامی ابلاغ کرد.

وی در این بخشنامه تاکید کرده است: با توجه به شرایط خاص ایجاد شده ناشی از شیوع ویروس کرونا در کشور و نبود امکان برگزاری فعالیت های دانشگاه به صورت حضوری و لزوم استفاده از راهکارهای جایگزین آموزشی در کنار شیوه های متدوال و جاری برای جبران زمان از دست رفته برای ارائه آموزش های دانشگاهی در دروس نظری در همه مقاطع، این بخشنامه ابلاغ می شود.

بر اساس این بخشنامه، اجرای کلاس های آموزشی در تمام سطوح دانشگاه آزاد اسلامی برای ارائه مطلوب آموزش به صورت غیرحضوری و برخط خواهد بود.

همچنین بر اساس بندهای این بخشنامه در هر استان و در واحدهای ویژه و سطح یک، ستادی به عنوان ستاد آموزش غیرحضوری تشکیل تا مدیریت آموزش های غیرحضوری را مدیریت و نظارت کند. اعضای ستاد در استان ها شامل روسای استانی به عنوان رئیس ستاد، رئیس شورای آموزش استان به عنوان نائب رئیس، مدیر مرکز فناوری اطلاعات استان به عنوان دبیر و دو نفر از اساتید هیات علمی آشنا به آموزش مجازی به انتخاب رییس استان است.

همچنین اعضای ستاد در واحدها شامل رئیس واحد به عنوان رییس ستاد، معاون آموزشی واحد به عنوان نائب رییس مسئول فناوری اطلاعات به عنوان دبیر و دو نفر از اساتید آشنا به آموزش غیرحضوری به انتخاب رییس واحد است.

از سوی دیگر در این بخشنامه تاکیده شده است: در هر واحد یکی از اعضای هیات علمی به عنوان مدیر آموزش غیرحضوری از سوی رییس واحد منصوب می شود.

همچنین کمیته پشتیبانی تحت نظر مدیر آموزش غیرحضوری تشکیل و هدایت و کمک به اعضای هیات علمی و دانشجویان را در ارائه مطلوب دروس عهده دار است.

بر اساس بندهای این بخشنامه واحد آموزش الکترونیک دانشگاه وظیفه پشتیبانی نرم افزاری واحدهای دانشگاه و پشتیبانی فنی کمیته های پشتیبانی را عهده دار است.

دروس معارف اسلامی مطابق بخش ارسالی از سوی دفتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها از سوی نهاد ارائه می شود و دانشجویان ملزم به رجوع به سایت نهاد هستند.

در این بخشنامه آمده است: مدیریت ارائه دروس در واحدهای سطح دو و سه در هر استان با ستاد استانی است. در خصوص آن دسته از دروسی که امکان ارائه درس به صورت غیرحضوری بر خط وجود ندارد، میهمانی دانشجو به واحد آموزش الکترونیکی و در اولویت دوم ارائه و سپس توسط واحدهای دیگر استانی توصیه می شود.

همچنین آموزش های مکمل برای اساتید و کمیته های پشتیبانی از سوی ستاد مرکزی ارائه خواهد شد.

مرکز فناوری اطلاعات و شبکه علمی دانشگاه پشتیبانی سخت افزاری را عهده دار هستند. رییس مرکز فناوری اطلاعات و شبکه علمی به عنوان دبیر ستاد مرکز آموزشی غیرحضوری مسئولیت هماهنگی و نظارت را برعهده دارد./ایرنا

پیشخوان

آخرین اخبار