"٤٠ سال است که در دانشگاه ارتباطات درس میدهم و در این ٤٠ سال به یاد ندارم که آمار تیراژ مطبوعات کاغذی به این راحتی عنوان شود. در طول این ٤٠ سال این آمار شبیه یک راز مگو بود که نباید عنوان میشد و مدیران و مسوولان، سعی در پنهان کردن آن داشتند. اما حالا باید از حسین انتظامی تشکر کرد که به عنوان معاون مطبوعاتی، عدد و رقمی از تیراژ مطبوعات را به راحتی اعلام میکند و میگوید که ٢٠٠ روزنامه داریم و تیراژ آنها در مجموع به ٩٠٠ هزار نمیرسد."
مهدی محسنیانراد استاد ارتباطات و جامعهشناس در روزنامه اعتماد با این مقدمه نوشت: "در روزگاری دورتر با مرحوم کاظم معتمدنژاد و به وقت بررسی و پژوهش درباره وضعیت مطبوعات در ایران و میزان مخاطب، کاملا به این نتیجه رسیدیم که اوضاع فاجعه است. در تحقیقی که در سال ١٣٥٦ انجام دادیم، وقتی سرانه روزنامهها در ایران را بررسی کردیم، به این نتیجه رسیدیم که به نسبت آمار جهانی، این سرانه عدد و رقمی نزدیک به مصیبت است. از آن سالها تا همین امروز وضعیت به همان ترتیب باقی مانده است و اگر بخواهم تحلیل کنم که چرا شرایط اینطور است، چرا سرانه مطالعه مطبوعات پایین است، چرا مطبوعات کاغذی به مشکل برخوردهاند و... باید یک سخنرانی چند ساعته با نمودار و فکتهای دقیق علمی داشته باشم. اما در این متن کوتاه و در یک جمعبندی خلاصه میتوانم دو دسته از دلایل این اتفاق را عنوان کنم و دربارهاش حرف بزنم. عواملی که مطبوعات کاغذی را به چنین وضعیتی رسانده، دو دسته است. دسته اول علل مزمن و ریشهدار است و دسته دوم هم علتهای جدید و مدرن و البته کمی جهانی.
در توضیح دسته اول مشکلات که مشکلات ریشهدار و قدیمی هستند، سه نکته قابل توجه است. نکته اول اصل استبداد است؛ استبدادی که من محقق واژه دیگری نمیتوانم برای آن پیدا کنم و در واقع یک دلیل کاملا جهانی و عمومی است که رسانهها را محدود میکند و در هر جامعهای شکل و شمایل خودش را دارد. دسته دوم این مشکلات نگاه سنتی حکومتداران به رسانه و نوع توقع و استنباط آنها از رسانه است. در واقع حکومتداران رسانه را در جهت اهداف و منافع خود قبول دارند و نه در موقعیتی مستقل و آزاد. با همین توقعات و خواستها است که رسالت واقعی رسانه انکار میشود و مقابل رشد مطبوعات میایستد. سومین نکته هم تصور مدیران از ماهیت رسانه است. در واقع مدیران معتقدند که باید از مردم، دولت، نظام و... دربرابر هر اتفاق و هجمهای مراقبت کنند و برای این مراقبت و پیشگیری، تمام آنچه توسط رسانهها منتشر میشود را نوعی خطر محسوب میکنند. در واقع تصور مدیران این است که مردم با شنیدن یک خبر از تلویزیون یا خواندن آن در روزنامه بلافاصله تحتتاثیر قرار میگیرند و ممکن است این تاثیرپذیری نتایج خوشایندی نداشته باشد و مقابل آن میایستند تا پیشگیری از حادثهای را داشته باشند که مشخص نیست چطور قرار است رخ دهد و چرا مردم باید اینچنین تاثیرپذیر از آن باشند.
اما درباره دسته دوم دلایل به نقطهای میرسیم که مدرن، جدید و کمی هم جهانی است. به مشکلاتی که مختص ایران و رسانههای ایرانی نیست و در واقع مشکلی تازه و همگانی است. دسته دوم همان است که این روزها درباره آن صحبت هم بسیار میشود و اما و اگر و بحثهایی دارد که اگر بخواهیم واقعبینانه با آن برخورد کنیم، نه تنها پژوهشگران و کارشناسان رسانههای ایرانی که حتی پژوهشگران خارجی هم همچنان نمیتوانند با قطعیت درباره آن صحبت کنند و نظری دهند. این دسته دوم همان گسترش دسترسی به اطلاعات و ابزار مدرن اطلاعرسانی و خوانش است. اتفاقی که نه تنها درباره مطبوعات کاغذی که درباره کتابها هم رخ داده و آنها را آسیبپذیر کرده است. تا آنجا که پژوهشهای سال ٢٠١٥ و ٢٠١٦ کارشناسان جهانی را مطالعه کردهام، این سردرگمی جهانی است و خاص ما نیست. ما همچنان نمیدانیم که آخر و عاقبت کاغذ چیست و آیا زمانی به کلی از بین میرود یا برعکس، مردم دوباره به روزگار کاغذخوانی بازمیگردند و دوباره کتاب و روزنامه به دست میگیرند. این استفاده روزانه که نه، لحظهای از تکنولوژی و دسترسی آزاد و سریع و حتی بدون مدیریت، باعث شده تا مردم به سمت دنیای دیجیتال روی بیاورند و بیشتر از توجه به مطبوعات کاغذی و کتاب، وقت خود را در سایتهای خبری، کانالهای تلگرامی و... بگذرانند.
با این دلایل میشود به صورت خلاصه گفت که چرا در جامعه ایرانی و با جمعیت ٨٠ میلیونی تیراژ مطبوعات کاغذی پایین است و چه اتفاقی افتاده است. اما نکته مهمتر از این دلایل و مشکلات که تفاوت ما را با کشورهای پیشرفته اروپایی، امریکا، کانادا و حتی ژاپن مشخص میکند این است که در این کشورها، اهالی رسانه به دنبال تدبیرهای تازه میگردند و اندیشهای برای نجات از چنین وضعیتی پیدا میکنند. اما در کشور ما این امکان وجود ندارد و نمیشود آسیبشناسی دقیقی کرد و برنامه اجرایی دقیقتر و موثری داشت. آسیبشناسی و ترمیم این وضعیت به عوامل زیادی مانند تیراژ، حقوق اهالی مطبوعات، دایره وظایف، دسترسی به اطلاعات، آزادی رسانه و... دارد که به همین راحتی نمیتوان انتظار داشت تا زمانی که این مشکلات وجود دارد، این وضعیت هم آسیبشناسی و ترمیم شود. حتی میتوان گفت که مساله مطبوعات و رسانه در جامعهای که مردمش مشکلات مهمتری مانند مشکلات اقتصادی، بیکاری نسل جوان و... دارند، در درجه دوم اهمیت است. اینچنین است که به عنوان یک محقق و کارشناس بعد از ٤٠ سال از شنیدن اعلام رسمی تیراژ مطبوعات خوشحال میشوم و همین را به فال نیک میگیرم."
همزیستی نیوز - وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه دسترسی به اطلاعات به شفافسازی و رفع فساد کمک میکند، این شاخصها را جزو فرآیند دموکراسی دانست و گفت: دسترسی آزاد به اطلاعات یک فرآیند دو سویه است که هم دستگاهها باید اطلاعات خود را در اختیار مردم بگذارد و هم مردم به صورت صحیح از این اطلاعات استفاده کنند.
به گزارش ایسنا، سامانه انتشار و دسترسی آزاد بعد از ۸ ماه کار مطالعاتی و تطبیقی و با پیگیری سازمان فناوری اطلاعات، صبح امروز با حضور محمود واعظی و سید رضا صالحی امیری، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به بهره برداری رسید.
این سامانه بعد از ابلاغ قانون دسترسی آزاد اطلاعات و تدوین آیین نامه های آن طراحی و راه اندازی شده است. قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در سال ۸۸ ابلاغ و در دولت یازدهم درسال ۹۳ آیین نامه اجرایی آن تدوین شد.
بعد از هشت ماه کار مطالعاتی در خردادماه سال جاری سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات به صورت آزمایشی فعالیت می کرد و در ۱۷ تیرماه به صورت رسمی رونمایی شد.
سازمان ها و نهادها از طریق این سامانه موظف هستند تا حداکثر ۱۰ روز اطلاعات درخواستی مورد نیاز مردم را در این سامانه ارایه کنند.
محمود واعظی امروز در مراسم رونمایی از سامانه انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات اظهار کرد: با راهاندازی نسخه آزمایشی سامانه انتشار و دسترسی آزاد اطلاعات، ۴۵ روز است که مردم میتوانند اطلاعات مورد نیاز خود را دریافت کنند و همچنین دستگاهها نیز باید اطلاعات خود را در اختیار این سامانه قرار دهند.
وی با بیان اینکه با نسخه آزمایشی میتوانیم نواقص و ضعفها را ببینیم، افزود: دسترسی آزاد به اطلاعات یک مسئله ملی است. اگر دولتی بخواهد مردمی بماند باید پاسخگو باشد و ابزاری داشته باشد که بین حاکمیت و مردم ارتباط برقرار کند. این سامانه یکی از این ابزارهاست.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ادامه داد: ما باید نظارت مردم بر خود را بالا ببریم و این سیستم این کار را انجام میدهد. دسترسی آزاد به اطلاعات یک فرآیند دموکراسی است و اگر ما ادعا داریم در کشور دموکراسی دینی انجام میشود، حکومت و دولت باید امانتدار اطلاعات مردم باشند.
واعظی با تاکید بر در اختیار قرار دادن اطلاعات در راستای شفاف سازی و رفع فساد اظهار کرد: از یک طرف دولت باید اطلاعات را در اختیار مردم بگذارد و از سوی دیگر مردم باید از این اطلاعات به صورت صحیح استفاده کنند، زیرا سوء استفاده از اطلاعات موجب ایجاد محدودیت میشود. بنابراین هر چه مردم بهتر از اطلاعات استفاده کنند، انگیزه دستگاهها برای در اختیار قرار دادن اطلاعاتشان بالا میرود.
وی با اشاره به محدودیتهای موجود در راه دسترسی آزاد به اطلاعات بیان کرد: محدودیت اول منافع و امنیت ملی و نظم عمومی است، دومین محدودیت حریم خصوصی افراد و اسناد تجاری شرکتها و محدودیت سوم اطلاعاتی است که در تصمیمگیریهای مهم موثر است.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه دسترسی آزاد به اطلاعات یک کار جدید نیست، افزود: ۱۴۰ کشور جهان دسترسی آزاد به اطلاعات را در قوانین خود دارند و حدود ۹۰ کشور در تلاشند که آن را اجرا کنند. زیرساختهایی امروز در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات فراهم شده تا این دسترسی را به همه آحاد ملت در سراسر کشور از روستاها تا مناطق دور افتاده بدهد.
واعظی با بیان اینکه بسیاری افراد از این شبکه استفاده میکنند تا ارتباطات خود را برقرار کنند، گفت: اگر دولت الکترونیک زودتر راهاندازی شود، به این کار کمک میکند و بنا داریم که این کار تا چهار هفته آینده انجام شود. دولت الکترونیک میتواند در اختیار این کار قرار گیرد و بسیاری از اطلاعات در این دولت شفاف است.
وی همچنین فرهنگسازی را یکی از موضوعات مهم دسترسی آزاد به اطلاعات دانست و اظهار کرد: اگر ما این شبکه را راهاندازی کردیم و در آینده دستگاهها به آن متصل شدند، باید آموزشی نیز برای دستگاهها بگذاریم تا در برابر در اختیار قرار دادن اطلاعات مقاومت نشان ندهند. همچنین باید به مردم آموزش دهیم که به دنبال چه اطلاعاتی باشند و چطور از آنها استفاده کنند. امیدواریم این گام یک قدم جدی برای نزدیک کردن مردم و حاکمیت باشد.
به گزارش ایسنا، در حالی که نسخه آزمایشی سامانه دسترسی آزاد به اطلاعات، اوایل خرداد در اختیار مردم قرار گر فته بود، این سامانه امروز به صورت رسمی با حضور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نصرالله جهانگرد- رئیس سازمان فناوری اطلاعات-، حسین انتظامی – دبیر کمیسیون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات- راهاندازی شد.
همزیستی نیوز - رییس جمهور با اشاره اینکه فناوری ارتباطات و فضای مجازی را نمی توان از زندگی مردم حذف کرد، گفت: همزمان با مبارزه جدی و کاستن از هرگونه تهدید ارزشهای اسلامی و اهداف ملی، جامعه باید از فرصت های فضای مجازی بهره مند شود.
به گزارش ایسنا، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی عصر شنبه در جلسه شورای عالی فضای مجازی با اشاره به نقش فزاینده فناوری ارتباطات و شبکه های اجتماعی در زندگی جوامع، افزود: امروز اقتصاد، فضای کسب و کار، آموزش، فرهنگ و به طور کلی سبک زندگی جامعه با شبکه های اجتماعی پیوند خورده است و در این عرصه نگاه اثباتی باید بر نگاه سلبی غلبه کند.
رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بر تحکیم ارزشهای اسلامی و ملی در فضای مجازی تاکید کرد و دستور داد گزارش اقدامات انجام شده برای تحقق شبکه ملی اطلاعات در جلسات آینده به شورا ارائه شود.
در جلسه شورای عالی فضای مجازی به ریاست رییس جمهور همچنین گزارشی در رابطه با آخرین وضعیت شبکه های اجتماعی ارائه شد و اعضای شورا به بحث و تبادل نظر پیرامون آن پرداختند.
همزیستی نیوز - اطلاعات مهم دخیره شده روی دستگاههای هوشمند همیشه برای هکرها جذاب است؛ به خصوص اگر امنیت دستگاههای هوشمند شما پایین باشد. برای اینکه بتوانید از دسترسی دیگران به اطلاعات حساس خود جلوگیری کنید با کجارو همراه باشید.
ممکن است که شما در تفریح باشید اما هکرها نه. احتیاط زیاد میتواند امنیت شما را افزایش دهد و به شما کمک کند تا از تلفن همراه هوشمند و کامپیوتر خود حفاظت کنید. اینجا ۴ راه برای اینکه بتوانید از دزدیده شدن اطلاعاتتان هنگام پرواز به خارج از کشور جلوگیری کنید به شما معرفی میکنیم.
۱. وقتی از کشورهایی مانند روسیه و چین، که جاسوسان خبرهای دارد و سابقه حملات سایبری نیز دارند دیدن میکنید بسیار محتاط باشید. سازمان سرویس امنیت جهانی نقشهای که دارای کدهای رنگی است منتشر کرده که نشانگر درجههای سلامتی، خشونت و جرمهای سایبری است.
۲. همیشه نرمافزارهایتان را بهروز نگه دارید. اطلاعات حساسی که نمیخواهید با خود به سفر ببرید را پاک کنید. اطلاعات باقی مانده را نیز با اپلکیشینهای مخصوص مانند FileVault برای آی.او.اس و BitLocker برای ویندوز رمزگذاری کنید. از وصل شدن به پورتهای بیگانه و استفاده از یو اس بی های خارجی خودداری کنید.
۳. تمامی شبکهها را ناامن فرض کنید. این شامل هتل، فرودگاه و رستوران هم میشود. نرم افزار جستجوگر وب HTTPS Everywhere را دانلود کنید تا از کانکشنهای امن استفاده کنید. بعضی از متخصصان پیشنهاد میکنند که از نرم افزارهای Secure’s Freedome یا Private Internet Access برای محافظت از دید جاسوسان استفاده کنید.
۴. دن گادو (Dan Guido) مدیر ارشد Trail of Bits میگوید: «مهمترین قانون من این است که اگر لازمش نداری با خودت نبرش.» او همچنین پیشنهاد میدهد که در سفر از آیفون و آیپد و برای لپ تاپ هم از گوگل کروم استفاده کنید. اینها امنترین وسایل ارتباطی موجود در بازار هستند. در آخر هیچ وقت دستگاه خود را بدون محافظ نگذارید.
همزیستی نیوز - «وجه مثبت فضای مجازی این است که مانند هر رسانه دیگری جنبه نظارتی دارد و برای مجری و برنامهساز موثر است تا برای خود چارچوبی قائل شوند؛ اما سوال اینجاست آیا فضای مجازی که در آن اظهار نظر میشود از سوی جامعه و مردم است؟»
مهدی مهدی قلی، مجری تلویزیون در گفتوگو با ایسنا درباره لزوم وجود اتاق فکر در برنامههای تلویزیونی گفت: اولین مسئله این است که آیا اتاق فکری برای تولید برنامهها وجود دارد تا افرادی تصمیم بگیرند که از صفر تا صد یک برنامه چگونه تولید شود؟ تجربه نشان داده برنامههایی که اتاق فکر دارند، کمتر دچار حاشیه میشوند یا حداقل به هدفگذاری که مدنظرشان است بیشتر نزدیک میشوند.
او با اشاره به برنامههای مجریمحور ادامه داد: برنامهای که اتاق فکر ندارد و مجری هم شناخته شده است، به سمت مجریمحور شدن میرود. شاید برنامهای با وجود مجری معروف، به مجری وابسته نباشد، بلکه مهمان و موضوع برنامه برای مخاطبان جذابیت ایجاد کند، اما همه این موارد تحتالشعاع مجری قرار میگیرد و مجری خودش اتاق فکر میشود، حتی خودش را بینیاز از اتاق فکر میبیند و به خودش اجازه میدهد اظهارنظرهایی داشته باشد که فکر میکند درست است.
او ادامه داد: این امر یک عارضه است، زیرا باید بدانیم در صداوسیما و در هر شبکهای که کار میکنیم، فقط خودمان نیستیم؛ ما نماینده مردم، سازمان و یا نهاد حاکمیت هستیم. اگر این موارد را در نظر داشته باشیم، از بیان نظرات شخصی پرهیز میکنیم. مجری در برنامهها به عنوان یک شهروند میتواند نظر دهد، اما به عنوان نماینده رسانه نمیتواند هر حرفی را بزند. اینجاست که اتاق فکر مهم میشود و اگر اتاق فکر نباشد، مجری خودش را به دلیل شهرتی که دارد مجاز میداند تا اظهار نظر کند و این امر باعث حاشیهسازی در جامعه میشود.
این مجری با اشاره به فضای مجازی اظهار کرد: فضای مجازی وجهه مثبت و منفی دارد. وجهه مثبتش این است که مانند هر رسانه دیگری جنبه نظارتی دارد و برای مجری و برنامهساز موثر است تا برای خود چارچوبی قائل شوند. اما سوال اینجاست آیا فضای مجازی که در آن اظهار نظر میشود از سوی جامعه و مردم است؟ آیا از طرف اتاق فکرهای خاصی جریانسازی نمیشود؟ فضای مجازی میتواند موثر واقع شود زیرا جریانسازی مثبت یا منفی میکند.
او با ارائه مثالی اظهار کرد: برای مثال من در سال گذشته با حجتالاسلام حسن خمینی مصاحبهای داشتم که به مزاح حرفی ر ا در برنامه بیان کرد و جالب بود که این حرف در فضای مجازی سریع منعکس شد. این عکس العملها قطعا در مجری تاثیرگذار است که میتواند او را محدود یا بیپرواتر کند.
او با انتقاد از برخی مجریان برنامههای تلویزیونی گفت: مشکل اساسی این است که برخی مجریان زمانی که مطرح میشوند به "من" تبدیل میشوند، یعنی خودشان را فقط میبینند، اما یک برنامه با تمامی عواملش ایجاد میشود و باید همه عوامل به پای کار بیایند تا برنامهای تولید شود. در واقع اگر نگاهمان مثبت باشد، فضای مجازی میتواند آثار مثبتی به همراه داشته باشد.
مهدی قلی با اشاره به ویژه برنامههای ماه رمضان اظهار کرد: من معتقدم که این برنامهها باید در طول سال پخش شوند و نباید مختص ماه رمضان باشند. ما چه اصراری داریم که برای ماه رمضان ویژهبرنامه تولید کنیم؛ زیرا این برنامهها اگر در طول سال هم تولید و پخش شوند، تفاوتی نمیکند. من معتقدم باید برنامههایی برای این ماه تولید شود که تداعیکننده مبارکی رمضان باشند. اگر برنامهای غم آلود تولید شود چه لطفی دارد؟ آیا خروجی این برنامه منجر به معنویت مردم میشود ؟ باید درباره این موضوعات فکر کرد و در حوزههای مدیریتی تصمیم گرفت.
او افزود: البته سازمان صداوسیما محدویت و ملاحظاتی برای تولید دارد، اما با این حال میتوان بهتر کار کرد وبرنامههای بهتری تولید کرد.
همزیستی نیوز - یک استاد علوم ارتباطات با اشاره به نقش تعیینکننده شبکههای اجتماعی در انتخابات آتی، تاکید میکند: در زمانه حاضر شما نمیتوانید جلوی جریان اطلاعات را بگیرید. شاید فکر میکنید میتوانید بگیرید اما باید متوجه باشید که بهمحض اینکه واقعاً جلوی جریان اطلاعات را بگیرید شایعه ساخته میشود.
روزنامه «ایران» آورده است: نظامهای سیاسی اصولاً علاقهای به ارائه اطلاعات به بدنه اجتماعی ندارند. تا قبل از خلق و گسترش شبکههای اینترنتی، امکان محدودسازی اطلاعات وجود داشت اما رفته رفته با آمدن اینترنت و نرمافزارهای اطلاعرسان، حصر اطلاعات معنا و مفهوم خود را از دست داده است و با مجهز شدن گوشیها به اینترنت، اخبار در ثانیههای ابتدایی وقوع، در فضاهای اجتماعی پخش میشوند و خلأهای آن نیز با شایعات پر میشود و هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد و بهراستی که در عصر انفجار اطلاعات بهسر میبریم.
این فرآیند یک فرصت است یا یک تهدید؟ جریان آزاد اطلاعات یا فیلترینگ؛ کدامیک در جهت منافع جامعه است؟ نظامهای سیاسی با این پدیده چه باید بکنند؟ نقش شبکهها و کانالهای تلگرامی در انتخابات چگونه است؟ این فضای گفتوگوی ما با دکتر حسن نمکدوست کارشناس برجسته رسانه است که از نظرتان میگذرد.
آقای دکتر نمکدوست همان طور که میدانید شبکه اجتماعی بویژه تلگرام در ایران خیلی مورد اقبال عمومی قرار گرفته است یک نکته مهم در مورد این شبکهها وجود دارد؛ در مورد تلگرام گفته میشود که حدود ۸۰-۷۰ درصد کاربران آن ایرانی هستند، چرا این شبکه خاص اینقدر در ایران محبوب شد؟
این را واقعاً نمیدانم چون یکباره هم شد، مردم همه در وایبر و... بودند. سرعت در وایبر پایین آمد و همه گفتند یک پیامرسان دیگری هست که میشود رفت آنجا و یکباره همه کوچ کردند.
گویی کوچ دوم آریاییها اتفاق افتاد! خب چرا آنقدر که ایرانیها در سراسر دنیا به وایبر پیوستند در مورد ملیتهای دیگر این اتفاق نیفتاد. چرا جامعه ایران اینقدر از این رسانه استقبال کرد؟
من روی اینکه چرا رفتهاند سراغ وایبر و تلگرام و نه واتساپ خیلی کار نکردهام. دقیق نمیدانم.
تا آنجایی که اطلاع دارم در آمریکا فیسبوک هنوز رسانه اول است. درحالیکه اینجا تلگرام رسانه اول است. چه تفاوتی دارد؟ اینجا چه اتفاقی افتاده است؟
این فرق میکند رسانه اول برای کجا؟ فیسبوک یک شبکه اجتماعی دوست بنیاد است که برای مسائل عمومی مورد توجه است. وقتی میخواهید بروید سراغ بحثهای جدیتر لینکدین و اینها میآیند وسط. توئیتر شبکه خبررسانی است. تعداد کاربران محدود است. توئیتر برای دادن خبر طراحی شده است، فیسبوک برای زندگی روزمره و آشنایی، لینکدین برای کارهای دانشگاهی و ... اول بودن را اگر به لحاظ تعداد میفرمایید درست است.
من میخواهم بگویم چرا بدنه اجتماعی ما در فیسبوک بودند اما فیسبوک الآن خلوت شده است. این یک علت خاص دارد.
حتماً همینطور است. به خاطر اینکه کار با این خیلی خیلی راحتتر و در دسترستر است.
خب این راحتی در آمریکا هم است!
آنجا هم استفاده میشود، آنجا پیامرسانهای دیگری هست نه تلگرام؛ اما فیسبوک آنجا از رونق نیفتاده است.
نه. شما همیشه با یک بوم طرفید و بعد استابل میشوید.
خاطرتان هست که وقتی وبلاگ آمد ما همهمان وبلاگ درست کردیم؟ شما آخرین باری که پست وبلاگی گذاشتهاید کی بود؟
خیلی وقت پیش...
خیلی وقت پیش. همیشه در آغاز ورود یک تکنولوژی رسانهای یک هجومی داریم که بعد از یک مدتی میافتد روی خط مستقیم. فیسبوک هم همینجور بود. البته وقتی شما همهجا گوشی موبایلتان همراهتان است، تلگرام همراهتان است. کمتر به میل باکستان سر میزنید چون خیلی از پیامها را از تلگرامتان میگیرید. آنجا هم همین کارها را انجام میدهد.
منظورم از طرح این سؤال این است که آیا این طور نیست که چون خیلی از حرفهای ناگفته در جامعه ما وجود دارد که مردم از این طریق میتوانند بشنوند...
نه. همه این امکانات به شما اجازه میدهد آنچه نشنیدهاید را بشنوید. شما همان جور که از تلگرام استفاده میکنید ماهواره هم تماشا میکنید. مگر نمیکنید؟
مسأله گستردگی است...
قبول دارم. سؤال این است که آیا سه سال دیگر مردم همینطور که سراغ تلگرام رفتهاند بازخواهند رفت یا چیز دیگری پیدا میشود؟ اتفاقی که در فضای وب و اینترنت افتاده این است که خیلی سرعت تحولات و نوآوریها زیاد است. ممکن است دو سال دیگر، سه سال دیگر، نمیگویم حتمی است، ممکن است، جوری درباره تلگرام صحبت کنیم که الآن درباره گوگل پلاس داریم صحبت میکنیم. دیگر کسی سراغ گوگل پلاس نمیرود، سراغ فیسبوک کمتر میرود. این احتمال وجود دارد که دو سه سال دیگر این اتفاق برای تلگرام هم بیفتد. چون فناوری نوزادهای تازهای میزاید و این نوزادها قبل از اینکه بزرگ شوند نوزاد بعدی میآید. ما مواجه شدهایم با خانوادهای که هرسال یک بچه در آن متولد میشود.
شبکههای اجتماعی اینترنتی و به زبان مردم، شبکههای مجازی در زمره بدیهیترین ابزارهای اطلاعرسانی در عصر حاضر به شمار میروند و هر چه پیش میرویم دسترسی جامعه به این گونه ابزارها آسانتر میشود، به اعتقاد شما نظام سیاسی ما چه رفتاری با این شبکههای مجازی داشته باشد؟
اولاً حکومت نباید کاری به کار این شبکهها داشته باشد و پیش از آنکه به رفتار این شبکهها کار داشته باشد باید به رفتار خودش توجه کند.
رفتار خودش این است که تاحدامکان امکانات دستیابی مردم به اطلاعات درست و بسامان را تقویت کند.
اگر حکومت نتواند اطلاعات درست به مردم بدهد بیتردید میتوان گفت که هم خودش را سرکار گذاشته و هم ما را و از سوی دیگر با توجه به پیشرفت تکنولوژی هیچ کاری هم در مواجهه با شبکههای اجتماعی نمیتواند بکند. به زبان دیگر در زمانه حاضر شما نمیتوانید جلوی جریان اطلاعات را بگیرید.شاید فکر میکنید میتوانید بگیرید اما باید متوجه باشید که بهمحض اینکه واقعاً جلوی جریان اطلاعات را بگیرید شایعه ساخته میشود.
ما شاهد بودیم زمانی که ویدئو وارد ایران شد با آن شدیداً برخورد شد اما نتیجه بخش نبود، اکنون نیز تکنولوژی جدیدتری به بازار آمده است چرا نمیخواهند باور کنند؟
واقعاً نمیدانم. از این جنس پرسشها خیلی جدی و فراوان است. در ظاهر مثل اینکه نمیدانند. سؤال شما کاملاً درست است. یک چیزهایی را ما بدیهی میگیریم. ببینید! ما هنوز که هنوز است باید برای مجله مجوز بگیریم. گرفتن مجلهای که شاید هزار نسخه فروش داشته باشد، ممکن است به چند سال زمان نیاز داشته باشد.باید استعلامهای گوناگون از وزارت اطلاعات، دادگستری و... بگیرند که آیا این مجله دربیاید یا نه.
اکنون هم میگویند کانالهایی که بالای ۵ هزار مخاطب دارند باید مجوز بگیرند. ۵ هزار شمارگان ۵ برابر شمارگان برخی مجلههای ماست.
که البته آن هم عملیاتی نیست...
آن را که برای شوخی گفتند. راه دور چرا برویم، اینستاگرام آقای دکتر فلان نزدیک ۳۰-۲۰ هزار فالوئر دارد. ایشان تازه یک استاد دانشگاه است. یک خانم هنرپیشه ۱۰۰ هزار فالوئر دارد.
درواقع ما باید تعریف دوبارهای از این فرآیند داشته باشیم.
اساساً شما کانال تلگرام، صفحه اینستاگرام، صفحه فیسبوکی دارید از یک آدم که ۵۰۰ هزار، ۱۰۰ هزار و ۱۰ هزار نفر فالوئرش یا دوستش هستند که این صفحه کار خودش را میکند، اما برای کتاب هابرماس، رورتی، سروش و یا... میخواهیم هزار نسخه چاپ کنیم برای این باید هم ناشر مجوز داشته باشد و هم مجوز موردی کتاب برای انتشار گرفته شود.
یعنی جلوی انتشار آثار فاخر گرفته میشود...
من جلوتر از این میگویم. نویسندهای که برای ۴۰۰ نسخه مجوز به او نمیدهیم در مورد همان کتاب فاخر عرض میکنم که نویسنده میتواند کل کتابش را در شبکهای که دارد بگذارد کما اینکه میگذارند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ممیز و همه اینها هوا میشوند.
این شبکهها در فرآیند انتخابات بسیار اهمیت دارند که در انتخابات قبل آن را تجربه کردیم و شاهد فعالیت گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی بودیم تأثیراین شبکهها در انتخابات چگونه است؟
شبکهها امکان جدیدیاند که طبعاً مسائل متعددی دارد. مثلاً یک کانال ابزار ارتباطی خیلی خوبی است و انتخابات قبل نشان داد که باید نسبت به محتوای آنها و کسانی که آنها را مدیریت میکنند با دقت بیشتری برخورد کنیم. نمونه اخیر آن در انتخابات آمریکا بود که بحثهای جدی ایجاد کرد. از طریق این کانالها و شبکهها یک جریان پیوسته با حرفهایی که دقیق نبود وارد جامعه شد. از آنجایی که در این شبکهها هیچ نوع دروازهبانی به معنی حرفهای آن وجود ندارد ممکن است تعداد زیادی از آدمهایی که در جریان موضوعات نیستند تحت تأثیر این اخبار قرار بگیرند بنابراین ممکن است دریک بزنگاه رأیی که میدهند خیلی دقیق نباشد.
این فرآیند به جریان پوپولیستی هم میتواند کمک کند؟
در جریان انتخابات آمریکا این کار کاملاً صورت گرفت و طبیعی هم هست. البته از تلویزیون و روزنامهها هم میتوان استفاده پوپولیستی کرد. رفتارتلویزیون هم پوپولیستی است. ما ۱۰سال زودتر ازآمریکا رفتار پوپولیستی را تجربه کردیم از این جهت میتوانیم بگوییم که ما از ملت آمریکا جلوتریم! و زودتر پوپولیسم را تجربه کردیم و زودتر هم توانستیم بفهمیم چه فجایعی میتواند بیافریند. آنها ۸ سال دیگر میفهمند چه بلایی سرشان آمد.
البته اگر امپراتوری ترامپ به دوره دوم هم بکشد!
ممکن است دموکراسی این کار را انجام دهد. البته این استدلالهای پوپولیستی در اینجا هم میسر است. نه تنها درمورد همین شبکهها بلکه اساساً درمورد رابطه مردم و رسانهها، مردم به صورت طبیعی گمان میکنند آنچه رسانه میگوید درست است درحالی که مردم باید نسبت به آنچه رسانهها میگویند دقیقتر بیندیشند و هر آنچه را رسانهها میگویند الزاماً مساوی با واقعیت قرار ندهند. به خاطر اینکه این اتفاق نیفتد و مردم یک تأمل رسانهای نسبت به پیامهای رسانهای داشته باشند. یک مفهومی در جهان شکل گرفته است به اسم سواد رسانهای. سواد رسانهای امر عمومی و یک امر تدریجی است به این معنی که باید کمک کنیم عموم مردم از حداقل دانشی که به آنها این توجه را میدهد که پیام رسانهای الزاماً مساوی با واقعیت نیست آگاه شوند بدین معنا که الزاماً تصور نکنند هرچه رسانه میگوید، چه رسانه اجتماعی و چه شبکهها و چه تلویزیون چه تلگرام و... واقعیت است.
در انتخابات قبل در جامعه خودمان اصولگرایان در یک غافلگیری رسانهای از طریق تلگرام به نوعی انتخابات را باختند. شاید اگر میدانستند شبکههای اجتماعی از چنین جایگاهی برخوردارند بیشک به گونهای دیگر عمل میکردند شاید هم به فیلترینگ فکر میکردند. شما چه تحلیلی از کارکرد این شبکهها در آخرین انتخابات ایران به دست میدهید؟
من اینجا یک تأمل دارم. در سال ۸۴ هم که اصلاً شبکه اجتماعی نبود آقای احمدینژاد از ارتباطات و رسانههای سنتی خیلی خوب بهره گرفت. شاید ما تا سال ۸۴ اصلاً به اجتماعاتی مثل عزاداریها، مولودیها، دعا، روضهها و مراسمی که در فضای سنتی با آن مواجه هستیم، توجه نمیکردیم آقای احمدینژاد روی آن خط سوار شد. شما میدیدید که برخی از مداحان در مداحیها از ایشان حمایت میکردند. میخواهم بگویم استفاده از تکنیکهای مختلف ارتباطی و رسانهای اگر دقیق و بسامان باشد هرکسی میتواند از آن بهره خودش را ببرد.
اما در انتخابات ۹۴ یک غافلگیری رخ داد...
البته آن طرف هم از این شبکهها استفاده کرد. به همین خاطر من فکر نمیکنم استفاده از شبکهها تأثیر تعیینکنندهای را در نتیجه انتخابات گذاشت. جلوهها ارتباط میان فردی، ارتباط چهره به چهره، ارتباط میان گروهی، ارتباط درونگروهی است که همه اینها عمل میکند، ارتباطجمعی هم عمل میکند. در تلگرام از طرف برخی شخصیتهای سیاسی مورد قبول مردم پیامی آمد که به این فهرست رأی دهید و مردم دقیقاً به آن فهرست رأی دادند. حال فرض کنیم اگر شبکههای اجتماعی نبودند و این پیام میآمد چه اتفاقی رخ میداد.
احتمالش این بود که پیام به همه نمیرسید.
نه من مطمئنم میرسید. چون آن زمان مردم به طریق چهره به چهره میگفتند. از طریق اسام اس میگفتند. با تلفن به هم میگفتند. کما اینکه در دوره قبلتر گفتند. اما این شبکهها تسهیل میکند. ما باید اینطور بگوییم این وسایل حتماً تسهیلکننده و کمککنندهاند اما تمامکننده نیستند. اصل قضیه این است که یک آدمی مثل رئیس دولت اصلاحات، یک آدمی به اسم هاشمی رفسنجانی یا محمدرضا عارف وجود داشته باشند که خطر کنند و بگویند به کی رأی بدهید و این طرف قضایا هم باید آدمهایی باشند که خطر کنند و از آن آدمها انتظار داشته باشند که چنین پیامی را بدهند. این چهرهها اگر مخاطب شنوایی وجود نداشت جرأت نمیکردند این کار را بکنند یا به این کار اقدام نمیکردند. این تعامل در جامعه خیلی پیچیده است. تا که از جانب معشوقه نباشد کششی / کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد . اگر مردمی نباشند که این انتظار را ایجاد کنند که آن شخصیتها نمیآیند پیام بدهند. به همین خاطر هم هست ما در ارتباطات میگوییم: نمیدانیم چه کسی آغازگر یک فرآیند ارتباطی است. من رفتم به همسرم سلام کردم و از او خواستگاری کردم اما اگر خانمم به من نشانهای نشان نمیداد من جرأت نمیکردم به او سلام کنم و از او خواستگاری کنم. به همین خاطر شما میبینید کسی میگوید من با طرف قهر کردم دیگر با او حرف نمیزنم اما وقتی زیر پوستش میروید میبینید او قبلاً این فرد را بایکوت کرده است. در ارتباطات نمیتوانیم بگوییم که اول چه کسی شروع کرد. مثل قصه مرغ و تخممرغ است.
دو انتخابات در پیش است شما بهعنوان کارشناس رسانه، کارکرد فضای مجازی بویژه عرصههای تلگرامی را چگونه پیشبینی میکنید؟
الآن واقعاً پیشبینی سخت است. به خاطر اینکه آقای روحانی و دولتش نتوانستند مسائل را خوب به مردم توضیح دهند و خوب برای مردم روشن کنند. الآن یک گسست ارتباطی بین دولت و مردم حتی رأیدهندگان میبینم گرچه ممکن است مردم درنهایت تصمیم بگیرند برای بدتر نشدن اوضاع به آقای روحانی رأی بدهند اما من بهعنوان یک شهروند احساس نمیکنم که مجاری ارتباطی و اطلاعرسانی بین دولت و مردم خوب عمل میکند. مردم پرسشهای بدون پاسخ فراوان از دولت دارند و جواب نمیگیرند. این به نظر من یک ضعف جدی است.
این شبکهها چه کمکی میتوانند به آقای روحانی بکنند؟
به نظر من قبل از شبکهها، آقای روحانی خودش باید یک فکری برای خودش بکند. دولت باید فکر کند که بسیاری سؤالها بدون جواب در سطح جامعه وجود دارد، که اصلاً به معنی دشمنی نیست. سؤال وجود دارد. در این مملکت گفته شده است که هشت سال مصیبت بوده، هشت سال بدبختی بوده، ما همه این را با گوشت و پوست خودمان احساس کردیم اما این دولت هیچ چیز را به ما توضیح نمیدهد.
خب دولت رسانه فراگیری ندارد!
در همان حدی که دارد.
نمیخواهید بگویید که شبکههای مجازی را که دارد؟
حتماً دارد! ولی قبل از آن خبرگزاری جمهوری اسلامی را دارد، روزنامه ایران را دارد. اصلاً چرا آقای رئیسجمهوری باید صبر کند که در تلویزیون با مردم صحبت کند. آقای رئیسجمهوری مگر نمیتواند ماهی یک ربع، بیست دقیقه صحبت کند بگذارد روی خبرگزاری جمهوری اسلامی؟ چرا این کار را نمیکند؟ چرا مثل مجریهای تلویزیون که عصا قورت دادهاند باید بیاید صحبت کند؟ آقای فریدون صدیقی و جنابعالی و آقای شکرخواه کسانی هستند که از کف خیابان مردم خبر دارند، بنشینید جلوی آقای روحانی بدون هیچگونه تعارف و مجاملهای سؤالهایشان را مطرح کنید بعد خبرگزاری جمهوری اسلامی روی خط بگذارد. به شما قول میدهم تمام خبرگزاریهای داخلی و دنیا آن را نقل میکنند. مگر میشود رئیسجمهوری صحبت کند و نقل نشود.
آن هم در شرایطی که این همه اتهام به دولت وارد میکنند...
واقعاً چرا توضیح نمیدهد؟ من جزو کسانی هستم که باور دارم اتفاقات اقتصادی دوره احمدینژاد برای سالهای سال برای این ملت مصیبت خواهد بود که توضیح میخواهد. اگر یکی دچار سرطان شود دکترها معتقدند باید به او به صراحت گفت که سرطان است دیگر از این خبر بدتر نیست. چرا میگویند باید گفت. چون حق اوست و باید بداند در چه وضعیتی است تا بتواند برای مدتی که زنده است برنامه داشته باشد. شاید بخواهد چند تصمیم مهم بگیرد. بیخبری کمکی به او نمیکند. اینجا هم همینجور است. میخواهم بدانم چه خبر است.
اگر قرار باشد شبکههای مجازی را آسیبشناسی کنید خصوصاً با رویکرد سیاست و انتخابات به چه نکاتی میتوانید اشاره کنید؟
با پیشفرضهایی که دارم اینکه شبکههای اجتماعی ادامه زندگی طبیعی ما هستند و ما هستیم که آنجا هستیم. اگر آنها اشکالی دارند یعنی ما اشکال داریم، فناوری که اشکالی ندارد. نکته دوم؛ اساساً کارکرد فناوریهای رسانهای در جامعه ماهیتاً مثبت است. ماییم که از آنها بد استفاده میکنیم. در زمینه انتخابات ما باید کمک کنیم تا آنقدر اطلاعات درست از مجاری بسامان اطلاعرسانی کرده و اطلاعات بدهیم که زمینه بروز شایعه در شبکههای اجتماعی، تلگرام و در رسانههای دیگر به صفر برسد باید پچپچ بین مردم را کم کنیم. راهش هم همین است که اطلاعات درست بدهیم. اگر ندهیم چه بخواهیم، چه نخواهیم نصیحت هم بکنیم آنها شایعهسازی میکنند.
اگر قرار باشد به کسانی که به پدیده فضای مجازی، نگاه امنیتی دارند توصیهای داشته باشید، چه میگویید؟
میخواهم بگویم، اساساً در معنای امنیت تجدیدنظر کنند. معنای امنیت در جهان امروز یعنی شهروند آگاه. یعنی شهروندی که میداند و بر اساس دانستن تصمیم میگیرد. آن یعنی امنیتی واقعی. شهروندی که نمیداند و بر اساس ندانستن تصمیم میگیرد یعنی نبود امنیت. خیلی ساده است کودتاها در کدام کشورها رخ میدهد؟ جنگها در کدام کشورها رخ میدهد؟ امنیت ملی کدام کشورها پایینتر است؟ درکشورهایی که آزادی دسترسی به اطلاعات، آزادی بیان، آزادی حریم خصوصی کمتر رعایت میشود. کشورهایی که به آزادی دسترسی دارند، آزادی بیان دارند، آزادی حریم خصوصی دارند بالاترین امنیت ملی جهانی را هم دارند. امنیت ملی سودان بیشتر است یا سوئد؟ عراق بیشتر است یا کانادا؟
برخی معتقدند که در فضای انتخابات باید شبکههای مجازی و مشخصاً تلگرام محدود یا فیلتر شوند؟
هیچ اتفاقی نمیافتد. مردم کانال خودشان را پیدا میکنند. جریان اطلاعات کانال خودش را پیدا میکند. این محدودیتسازیها فایدهای ندارد. خاطرتان هست دهه ۷۰ آب دریای خزر بالا آمد و به داخل شهرهای ساحلی پیشروی کرده بود. من رفته بودم آستارا و آب آنجا هم پیشروی کرده بود تا حدی که طبقه اول خانههایی که در ۲۰۰ متری ساحل بودند را آب گرفته بود. نمیدانم کدام نابغهای پیشنهاد کرده بود که کنار دریا سنگهای بزرگ بریزند و بین سنگها بتون تزریق کنند. همینطور تریلی سنگ میآورند و بعد بین اینها بتون تزریق میکردند دو اتفاق افتاد؛ یک اینکه آب از زیر نفوذ کرد و از لای کاشی خانهها میزد بالا. اتفاق دوم این بود که یک روز دریا طوفانی شد دیگر از این سدسنگی ردی باقی نماند! آب سنگها را درنوردید. وقتی جامعهای تشنه اطلاعات است آن هم در مقطع انتخابات، شما فیلتر کنید از زیر زمین، از روی هوا، از پنجره از هرکجای دیگر اطلاعات میگیرند. فقط یادمان باشد که این کارها احتمال حجم اطلاعات خطرزا را بالا میبرد. یعنی دروغ، شایعه، کلک... و شما نمیتوانید از پس آن بربیایید. ما در جامعهای زندگی میکنیم که به هر دلیلی ظرفیت پذیرش شایعه بالاست. این را هیچ کاری هم نمیتوانید بکنید.
آقای دکتر! به نظر شما شبکههای اجتماعی توانستـهاند روی تصمیمگیریهای مسئولان تأثیرگذاری داشته باشند؟
به نظر من روند بسیار بسیار بدی است. به این معنا که دولتمردان ما نشستهاند منتظر که یکی از این کانالها، گروهها یا یکی از این شبکهها چه میگویند که پاسخ آن را بدهند. درحالیکه ملت این همه سؤال دارند درحالی که آنها وظیفه دارند به سؤالها پاسخ بدهند.
در مورد یک اتفاق اجتماعی...
در مورد هرچیزی. مسئولان ما فکر میکنند باید جوابگوی هر چیزی باشند که در شبکهها گفته میشود درحالی که پرسشهای جدیتری در جامعه وجود دارد. پرسشهایی که یک ملت در آرای خود بیان کرده را نادیده میگیرند، نگاه میکنند به یک کانال ۵۰۰ تایی - ۱۰۰۰ تایی که چه میپرسد. از آن دچار وحشت میشوند. به آن سؤالها پاسخ میدهند، اما به این سؤالهای اساسی جامعه جواب نمیدهند. چرا ما باید در جامعهمان بعد از این همه سال محدودیت مطبوعات داشته باشیم؟ چرا آدمها باید به خاطر اعتقاداتشان از کار و تحصیل محروم شوند؟ از شغل محروم شوند؟ این همه سؤال در جامعه داریم. اینها نمیترساندشان اما اینکه یک کانال ۵۰۰ تایی، ۷۰۰ تایی چه میگوید میترساند.
در پایان اگر حرف ویژهای در حوزه رسانه و سیاست و انتخابات دارید بفرمایید!
هرچه به سمت انتخابات میرویم امیدمان باید این باشد که مشارکت مردم مبتنی بر اطلاعات و آگاهی دقیقتر باشد. من این توقع را اصلاً از دولت آقای احمدینژاد نداشتم که چنین کاری بکند، اما انصافاً از این دولت دارم چون مردم بویژه در این ۱۲ - ۱۰ سال گذشته انصافاً تلاش کردند که وضع جامعه بهتر شود و بابت آن تاوان دادند. واقعاً تلخترین تاوانها را هم در این سالها دادهاند وکاملاً محقاند که بدانند در جامعهشان چه میگذرد. برای اینکه تصمیم درست بگیرند احتیاج به این اطلاعات دارند. این دولت یک بدهی بزرگ به این مردم دارد و آن عبارت است از اطلاعات دقیق و وسیع. پیشنهاد من این است چه از طریق شبکههای اجتماعی، چه رسانههای اصلی و... با مردم سخن بگویند. من جزو کسانی نیستم که فکر کنم تیم رسانهای رئیسجمهوری ضعیف است چون در آنجا آدمهای درجه یکی را میشناسم اما مطمئنم که دستشان بسته است. همچنان که روزنامه ایران، روزنامه خوبی است و باید دستش را بازتر گذاشت.
همزیستی نیوز - نویسنده سریال نوروزی «مرز خوشبختی» درباره علت عدم استقبال از سریالهای نوروزی بر این باور است که مشکل به سریالها برنمیگردد بلکه به تلویزیون برمیگردد که سالهاست مخاطبان خود را از دست داده است.
این نویسنده به بهانه تحلیل برنامههای نوروزی تلویزیون گفتوگویی با ایسنا داشت و گفت: چند سالی است که تلویزیون بینندههای خود را از دست داده است و مردم نسبت به کل سازمان و برنامههایش بدبین و ناامید شدهاند و برگرداندن مخاطب با این شرایط سخت است و زمان میبرد؛ چرا که با یک کار ضعیف ریزش مخاطب خیلی به طول نمیانجامد اما جمع کردن بیننده سالها زمان میبرد تا با یک کار خوب مخاطب به تلویزیون برگردد.
این نویسنده درباره سریالهای نوروزی و رقابت آنها با یکدیگر اظهار کرد: در نظرسنجیهایی که برخی از سایتها انجام دادهاند تقریبا همه سریالها در یک اندازه و سطح قرار دارند و آن طور که در این سایتها نشان داده شده است سریال «مرز خوشبختی» به عنوان دومین سریال در میان مجموعههای نوروزی کسب آراء کرده است.
مخاطبان به خاطر پایتخت به «علیالبدل» وفادار بودند
خودسیانی درباره مجموعه «علیالبدل» و اینکه آن طور که باید نتوانست با مخاطبان ارتباط برقرار کند، اظهار کرد: مخاطبی که از عوامل این سریال، «پایتخت» را دیده است آن هم با بازیهای درخشان، انتظارش از سریال «علیالبدل» دو چندان میشود. «پایتخت ۴» زمانی که ساخته شد ضعفهای زیادی داشت اما با این حال نسبت به سریال «علیالبدل» یک سروگردن بالاتر بود. باز هم مخاطبان نسبت به سریال «علیالبدل» وفادار بودند آن هم به دلیل اینکه پس زمینه آن به «پایتخت» برمیگشت.
این نویسنده ادامه داد: قصه مجموعه «علیالبدل» در قسمتهای پایانی به مرگ و قتل و ... هم رسید که فکر میکنم این نوع سوژهها برای لحظات نوروزی خیلی خوشایند نباشد.
سریالی که فاقد قصه بود
خودسیانی درباره مجموعه «دیوار به دیوار» که از شبکه سه سیما به کارگردانی سامان مقدم به روی آنتن رفت، اظهار کرد: سریال «دیوار به دیوار» فاقد قصه بود به همین جهت پیوستگی لازم را نداشت و به شکل آیتمی نگارش شده بود. هر چند نگارش به این شکل بسیار دشوار است و یکی از کارهای سختی است که نویسنده نتوانسته بود از پس آن برآید.
بازیگرانی کارکشته اما قصههایی نه چندان دلچسب
نویسنده «مرز خوشبختی» در ادامه درباره این سریالها معتقد است: در هر سه این سریالها اگرچه بازیگران کارکشتهای از جمله مهدی هاشمی، مهدی فخیمزاده، فرهاد آییش، گوهر خیراندیش و ... حضور داشتند و هر کدام به تنهایی در یک مجموعه تلویزیونی کفایت میکردند، اما نتوانستند آن طور که باید و شاید مخاطبان را راضی نگه دارند؛ به عنوان مثال مجموعه «دیوار به دیوار» اگر رگه مخاطبی هم داشت پس زمینههای آن به سریال «پژمان» برمیگشت و کار آیتمی برای این سریال دشوار بود به نوعی که از ابتدا کار طراحی آن اشتباه بوده است.
انتقاد از سریال خود
این نویسنده نقدی هم داشت بر سریال «مرز خوشبختی» که خود آن را نگارش کرده است.
او درباره این سریال معتقد است: ما سعی کردیم در «مرز خوشبختی» قصه داشته باشیم اما نقطه ضعف بزرگ این مجموعه این بود که به دلیل اینکه قصه داشت، لحظات طنز کمتری داشت و در زمان ساخت این مجموعه وقتی احساس شد که طنز آن کم است برخی شوخیها و طنزهایی که به آن اضافه شد برای من ناخوشایند بود و برخی صحنهها که مربوط به بیاحترامی به بزرگتر و کتککاریها دیده میشد، خوشایند من نبود اما فکر میکنم این سریال، سریال بدی نبوده است.
کلاه قرمزی متعلق به تاریخ و مخاطب است/گروکشی غیرمنصفانه است
خودسیانی در بخش دیگری از گفتوگوی خود درباره حذف «کلاه قرمزی» از پخش نوروزی تلویزیون و تأثیرات آن اظهار کرد: «کلاه قرمزی» متعلق به یک تهیهکننده و کارگردان یا سازمان نیست. کلاه قرمزی متعلق به تاریخ و مخاطب است و گروکشی کردن آن به واسطه درخواست پول کردن غیرمنصفانه است. تلویزیون تا آنجایی که بتواند به نظرم برای این برنامه هزینه میکند، اما امسال به نظر میرسد به دلیل زیادهخواهیهای یک شخص این اتفاقات برای کلاه قرمزی افتاد. در غیر این صورت هنرمندان این برنامه محبوب و دوستداشتنی هستند و همه اشکالات به زیادهخواهیهای تهیهکننده برمیگردد. تلویزیون در این شرایط در بسیاری از مواقع میتواند پاسخگوی این نیازها باشد اما در جاهایی هم نمیتواند کوتاه بیاید.
کوتاهی تلویزیون در قبال یک برنامه محبوب
او در همین زمینه و تلاشهایی که تلویزیون در این سالها برای جایگزین کردن برنامههای دیگری به جای کلاهقرمزی نداشته است ، اشاره و مطرح کرد: تلویزیون نتوانسته است در این سالها شخصیتهایی را جایگزین این برنامه کند و کلاه قرمزی ۲۰ سال است که در این حوزه یکهتازی میکند. مدیران تلویزیون ۲۰ سال فرصت داشتهاند برنامههای جذاب دیگری را خلق کنند تا یک تهیهکننده نتواند این گونه گروکشی کند چرا که حق امتیاز این برنامه برای سازمان صداوسیما است. بنابراین هم کوتاهی از طرف سازمان صداوسیماست که نتوانسته است در این سالها برنامهای را جایگزین کلاه قرمزی کند و هم اینکه مدیران جرأت ریسک کردن را ندارند، از سویی هم به زیادهخواهیهای تهیهکننده برمیگردد.
خندوانه و افت شدید
خودسیانی در ادامه درباره مجموعه «خندوانه» به افت شدیدی که داشته است، اشاره کرد و گفت: این افت به نبود جنابخان برمیگردد. همچنین از طرفی به جهت اینکه مخاطب احساس میکند این برنامه حرف تازهای برای گفتن ندارد ریزش داشته است. هر چند «خندوانه» در بدو ورودش به تلویزیون تازه به نظر میرسید دیگر این تازه بودنش را از دست داده است. بنابراین تلویزیون باید از ایدههای نو حمایت کند. چرا که مخاطب منتظر ایدههای نو است.
سکوت مهران مدیری به خاطر قضاوت ها
این نویسنده درباره مجموعه «دورهمی» نیز اظهار کرد: «دورهمی» همچنان با اجرای مهران مدیری مخاطبان خود را حفظ کرده است اما نکتهای که وجود دارد این است که نگرانیهای مهران مدیری در سری جدید به خاطر قضاوتهایی که خواهد شد بیشتر شده بود به همین دلیل این مجری و بازیگر و کارگردان در این سری از «دورهمی» خیلی نتوانست دیالوگ برقرار کند. مدیری اظهارنظری هم نمیکرد و بیشتر در کنار مهمان برنامه شنونده بود و علت آن شاید به این دلیل بوده است که توصیههایی به او شده است که دچار حاشیه نشود.
او در بخش پایانی گفتوگوی خود اظهار کرد که تلویزیون ریزش مخاطب داشته است و آشتی مردم با تلویزیون به بسیاری از عوامل برمیگردد و یکی از آنها ساختن سریالهای جذاب است.
زمانی که مخاطب احساس میکند تلویزیون ملی نیست
او در عین حال گفت: تغییر در مجریان، تغییر در سیاستی که تلویزیون پیش رو گرفته است از جمله این موارد است. زمانی که مخاطب احساس میکند تلویزیون ملی نیست و حکومتی است از آن دوری میکند و نسبت به آن بیاعتماد میشود و به عنوان مثال سعی میکند اخبار خود را از شبکههای دیگر دنیا دنبال کند.
هر چند این نویسنده دلیل عمده ریزش مخاطب را شبکههای اجتماعی دانست و گفت: کسانی که از تلویزیون اخبار را پیگیری میکردند در حال حاضر در شبکههای اجتماعی این کار را میکنند. شبکههای ماهوارهای نیز در زمینه جذب مخاطب در پخش سریالها موفق بوده است. بنابراین تا زمانی که تلویزیون نپذیرد کم آورده است و با ریزش مخاطب روبرو بوده است نمیتواند به دنبال بازنگری خود باشد.
او با بیان اینکه مسئولان تلویزیون باور ندارند ریزش مخاطب شکل گرفته، معتقد است: متأسفانه در حال حاضر هر شبکهای فکر میکند کارش درستتر است و مدیران تلویزیون فراموش میکنند راجع به تلویزیون یک مجموعهای به اسم صداوسیما حرف بزنند. آنها اگر باور نکنند که تلویزیون نیاز به بازنگری دارد این اتفاق میافتد که سال به سال هر سال دریغ از پارسال میشود.
مسابقات تقلیدی و ضعیف
خودسیانی در ادامه درباره مسابقهای که تحت عنوان «استندآپ کمدی» در تلویزیون با اجرای عبدالله روا و حضور بازیگران تلویزیون به عنوان داوران این مسابقه به روی آنتن رفت، اظهار کرد: قطعا این برنامه به تقلید از برنامههای استیج ماهوارهای بوده است و زمانی که مخاطب این نوع برنامه را با آن برنامههای ماهوارهای قیاس میکند از برنامههای ضعیف تلویزیون دوری میکند. متأسفانه مشکلی که تهیهکنندگان ما دارند این است که قدرت ریسک کردن ندارند و سعی میکنند از کارها و مجریانی که امتحان پس دادهاند استفاده کنند و فکرها و ایدههای نو کم است.
موفقیت سریال های نوروزی نسبت به سال گذشته
علی خودسیانی در پایان درباره سریالهای نوروزی اظهار کرد: امسال این سریالها نسبت به سال گذشته موفقتر بودند، حتی مجموعه «علیالبدل» یک سروگردن بالاتر از «پایتخت ۴» بود اما مخاطبان با دیدن این سریال فیلم «ایران برگر» جعفری جوزانی را به یاد میآوردند که حال در قالب مجموعه تلویزیونی کشدار شده است. البته نکته منفی که در این سریال قابل مشاهده بود این بود که هیچ یک از شخصیتها کار خوبی بلد نیستند و همه کلاهبردار هستند و سوءاستفاده میکنند و با بدبینی و سوءظن و دروغ کارشان را پیش میبرند. متأسفانه اینها همه داستانهای سیاهنمایی سینماست که به تلویزیون هم ورود کرده است.
خودسیانی سپس اظهار امیدواری کرد تحولی در نوع نگرش مدیران تلویزیون به وجود بیاید و حال صداوسیما بهتر شود. همان گونه که سینما کمی حالش خوب شده و از کما درآمده است.
همزیستی نیوز - مسائلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و ... از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
«خبرآنلاین» در ادامه نوشت: جامعه ایرانی کم کم در حال پوستانداختن و گذار از مرحلهای که سالها در آن درگیر بوده است. طی سالهای پایانی دهه ۷۰ و سالهای پایانی دهه ۸۰ رویدادهایی در جامعه ایرانی رخ داد که محلی از تلاش برای کنشگری اجتماعی بود. کنشگری به این معنا که مردم خود وارد عرصههای سیاسی و اجتماعی شوند و سعی کنند، سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را رقم بزنند. در سالهای ۸۸ تا ۹۰ این کنشگری به واسطه مسدود بودن فضای اجتماعی و سیاسی با چالش همراه شد. اما تولد شبکههای اجتماعی باعث شد، مسدود بودن کنشگری در فضای عمومی منجر به اقبال شبکههای اجتماعی شود.
نخستین قدمها با فیس بوک و پیامرسانها برداشته شد و حالا تلگرام، توییتر، اینستاگرام و... ابرازهایی برای ایفای نقش شهروندی شدهاند. به این شکل که در قدمهای نخست شهروندان در شبکه های اجتماعی با سرگردانی خاصی خود را در فضای شبکه های اجتماعی می دیدند. اما کم کم این فضا شکست و در سال ۹۵ جامعه ایرانی شاهد حجم بالایی از کنشگری در شبکههای اجتماعی بود. مسایلی مانند حقوقهای نجومی، کمپین نه به خرید خودروی داخلی، توجه به گرد و غبار و سیل در استانهای جنوبی، توجه به مسایل مردم در مناطق محروم، مساله املاک نجومی، مساله حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک و... از جمله کنشگریهای مردم در شبکههای اجتماعی است.
حتی این کنشگریها تا جایی پیش رفته که در روزهای آخر سال ۱۳۹۴، گروهی از اساتید ارتباطات به نقش تعیین کننده شبکههای اجتماعی در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی اشاره کردند. این اتفاق حتی میتواند در سال آینده نیز تاثیر گذار باشد و انتخابات ریاست جمهوری را تحت شعاع خود قرار دهد. در مجموع کنشگری در شبکههای اجتماعی اتفاق کم نظیری در سال ۹۵ بود و این نوید را میدهد که در ادامه نیز زمینهساز تاثیرات اجتماعی و سیاسی متعددی در جامعه ایرانی شود. در ادامه به برخی از موارد کنشگری در سال ۹۵ اشاره میشود.
حادثه پلاسکو و دیر رسیدن خودروهای امدادی
حادثه پلاسکو یکی از تلخترین حوادث طی دههای اخیر در این بود. شاید بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی در مواجهه با ماجرای پلاسکو همدردی کردند اما آنچه تاثیرگذار تر از همیشه بود، اثرگذاری دو رویداد بود.
یکی پرداختن بی تعارف به کارنامه مدیران و حواشی این اتفاق، و بعد از آن اعتراض به نوع اطلاع رسانی در این حادثه. در واقع در ساعات نخست حادثه پلاسکو بخش زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی از تجمع مردم و ایجاد اخلال در رسیدن خودروهای امدادی انتقاد کردند. در واقع این اتفاق میتواند اثرگذاری اجتماعی بالایی داشته باشد و کم کم میتواند میزان حساسیت نسبت به خودروهای امدادی را بالا ببرد.
علاوه بر این اعتراض به وضعیت اطلاعرسانی یکی دیگر از کنشگریهای شبکههای اجتماعی بود. اخبار ضد و نقیض پلاسکو مانند هر بحران دیگری از اخطارها شروع شد؛ از جایی که معاون شهرسازی و معماری شهرداری آمار اخطارهای دادهشده به هیأتمدیره ساختمان پلاسکو مبنیبر ایمننبودن ساختمان را هفت بار اعلام کرد؛ مهدی چمران، رئیس شورای شهر ۱۴ بار و شهرام گیلآبادی، مدیر روابط عمومی شهرداری تهران، این آمار را ۳۰ بار اعلام کردند.
افزایش شایعات و اخبار ضد و نقیض درباره اتفاقات و حوادث پلاسکو باعث شد که خانوادههای آسیبدیدگان که خود را مخاطب اصلی این خبرها میدیدند، بیش از همه در معرض تنشهای روانی قرار گیرند؛ خبرهایی که بهدلیل انسداد خبری و انحصار اطلاعاتی، بازار شایعات را داغ کرده بود و بیشترین حجم از اخبار منتشرشده در دقایق اول تکذیب میشدند؛ خبرهایی که از نجات ۱۷ آتشنشان خبر میداد و بهدنبال آن، امید را در دل بسیاری از خانوادههای آسیبدیده زنده کرد و ساعتی بعد تکذیب شد. خبری که از خارجشدن پیکر چهار آتشنشان از زیر آوار خبر میداد و تمامی رسانهها را پوشش داد و دقایقی بعد تکذیب شد. اینها فقط نمونههایی از اخبار منتشرشده و سپس تکذیبشدهای هستند که در روزای نخست، حادثه پلاسکو را درگیر شایعات و اخبار ضد و نقیضی کرد. بر همین اساس اعتراضات مردم در شبکههای اجتماعی خیلی زود تاثیرگذار شد و کم کم اطلاعرسانی درباره پلاسکو با سرعت و دقت بهتری رخ داد.
فوت آیتالله هاشمی رفسنجانی
یکی از مسائلی که در سال ۹۵ ذهن مردم در شبکههای اجتماعی به خود درگیر کرد، فوت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. در واقع تاثیری که شبکههای اجتماعی بر این حادثه داشتند، تجمیع احساسات عمومی به نفع آیتالله بود.
املاک نجومی و حقوقهای نجومی
ماجرای حقوقهای نجومی از شبکههای اجتماعی آغاز شد. پس از آن نیز ماجرای املاک نجومی شهرداری تهران نیز در شبکههای اجتماعی پا گرفت. در واقع شبکههای اجتماعی در این دو ماجرا نقش وجدان بیدار جامعه را ایفا کرد. به این معنا که فارغ از رنگ و جریان سیاسی برای مقابله با فساد جریانسازی کردند.
برخی از این ماجرا نیز البته بستگی به محدودیتهای رسانهها داشت. در واقع رسانههای ایران با خط قرمزهای خاصی مواجه اند و شبکههای اجتماعی با این خطوط قرمز مواجه نیستند. این اتفاق هم می تواند در اثر گذاری هر چه بیشتر شبکههای اجتماعی تاثیر داشته باشد.
ماجرای کیارستمی و خطاهای پزشکی
به جرات میتوان گفت پزشکان طی سالهای اخیر در میان سایر اصناف دارای بالاترین میزان از دست دادگی پایگاه اجتماعی هستند. در سال ۹۵ این ماجرا ادامه پیدا کرد و با مرگ عباس کیارستمی کارگردان ایرانی شدت گرفت. ماجرا از آنجایی آغاز شد که هنرمندان در شبکههای اجتماعی کم کم زمزمههایی از خطای پزشکی در پرونده کیارستمی را راه انداختند. این زمزمهها با همراهی مردم در شبکههای اجتماعی بالا گرفت و موج بی سابقهای علیه پزشکان راه انداخت.
کار تا جایی پیش رفت که ویدیو صبحتهای جنجالی داریوش مهرجویی بر علیه پزشکان در شبکههای اجتماعی منتشر شد و واکنشهای پزشکان به او نیز در همین شبکهها. در واقع تاثیر اجتماعی و کنشگری که شبکههای اجتماعی در این ماجرا داشتند ایجاد حساسیت عمومی بر علیه خطاهای پزشکی بود. در حال حاضر نیز کمترین خطاهای پزشکی در شبکههای اجتماعی بازخورد دارد و در این مورد نیز شبکههای اجتماعی وجدان بیدار اجتماعی شدهاند.
توجه به سیل در جنوب و گرد و غبار در اهواز
صدای مردم خوزستان را شبکههای اجتماعی به گوش مسئولان رساند. مطالبات مردم از شبکههای اجتماعی فریاد شد و بعد از آن کاربران شبکههای اجتماعی در گوشه گوشه گوشه ایران بودند که این مطالبه برای آنها ایجاد شد و با ساخت هشتگهایی این مطالبه را پیگیری کردند. در واقع بحران ریزگردهای خوزستان یک بحران زیستمحیطی است که در استان خوزستان وجود دارد. در حال حاضر، کانون اصلی تولید این ریزگردها، از داخل ایران است اما ریزگردهایی که از کشورهای همسایه از جمله عراق وارد خاک ایران میشوند شرایط را تشدید کردهاند. بخشهای جنوبی تالاب هورالعظیم در ایران و نابودی تالابهای بینالنهرین در عراق کانونهای اصلی تولید ریزگردها هستند.
گردوغبارها و ریزگردها در چند سال اخیر در ایران افزایش یافتهاند که علت آن خشک شدن تالابهای ایران و عراق است.با انتقال آب و خشک شدن بیش از ۲ میلیون هکتار از تالابهای عراق و بیش از ۴۰ درصد تالابهای خوزستان، این تالابها تبدیل به کانون ریزگرد شده و یکی از راهِ حلها برای حلّ این معضل، احیای تالابها است. همچنین مسئولان دولتی نیز از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای گزارشهای خود استفاده کردند و در آخرین مورد معصومه ابتکار در اینستاگرام خود گزارش عملکرد محیط زیستی داد.
همزیستی نیوز – شماره 605هفته نامه همزیستی روز سه شنبه 17اسفند 95 با مطالب متنوع منتشر شد.
در این شماره می خوانیم:
1- آقای استاندار! خبرنگاران چگونه کار کنند وقتی که .............؟
در بخشی از این مطلب آمده است:
خبرنگاری که جنابعالی می گویید نحوه سئوال کردن را هم نمی داند، محصول و برآیند سیاست های رسانه ای کشور در طول سال های بعد از انقلاب است که به رغم فریادهای دلسوزانه استادان و متخصصان علوم ارتباطات و صاحبنظران عرصه رسانه در کشور مبنی بر ضرورت تغییر این سیاست ها، هیچوقت گوش شنوایی( نه در مجلس و نه در دولت) پیدا نشد و این صنف هنوز که هنوز است از داشتن یک نظام رسانه ای(مانند نظام پزشکی، نظام مهندسی و .....) محروم است، معلوم است که در فقدان این نظام، هر فردی می تواند چه به عنوان ناشر و چه به عنوان خبرنگار وارد صنف مطبوعات شود و بر سر مطبوعات آن بیاید که تا بحال آمده است.
2- فرهادی خود یک رسانه است
دربخشی از این مطلب می خوانیم:
گفتم بچه ها! ساکت باشید! خبر مهمی قرار است اعلام شود! وقتی گفتم که ایران برای دومین بار جایزه اسکار گرفته و این افتخاری بزرگ برای همه ما ایرانیان است، گل از گل بچه ها شکفت و این بار لبخندشان نه تمسخر که موجی از غرور و افتخار را به نمایش گذاشت
3- زبان مادری بسترساز هویت فرهنگی
در بخشی از این مطلب آمده است:
روز جهانی زبان مادری فرصتی برای طرح یک مساله مهم در زندگی ما انسان هاست، زیرا زبان برای ما غیر از ابزار ارتباطی، وسیله ای برای بیان احساسات، آرزوها، نیازها و در یک کلام هویت ماست.
زبان همچنین پیوند دهنده قلب های ماست. قلب هایی که ذاتا سپیدند و برای یکدیگر می تپند، زبان حامل این تپش ها هم است، حامل پیام عشق، محبت، دوستی و صلح میان انسان هاست و البته حامل پیام هایی از جنس دیگر نیز است، پیام دشمنی، نفرت پراکنی، کینه ورزی و مانند اینها نیز متاسفانه توسط زبان منتقل می شود.
4- عامل کلیدی تقویت فرهنگ عذرخواهی
با عذرخواهی مجدد وزیر محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از فرماندار و مردم شهرستان محروم بدره استان ایلام به نظر می رسد که فرهنگ حسنه عذرخواهی در میان دولتمردان و مجلسیان کم کم درحال گسترش است و می طلبد که این ره آورد دولت یازدهم و مجلس دهم بیش از پیش مورد حمایت و عنایت همه دلسوزان واقعی کشور قرار بگیرد.
البته فرهنگ عذرخواهی که دراین دولت و مجلس باب شده است از قواعد بازی در یک نظام مردم سالارانه محسوب می شود و مورد دکتر سید حسن هاشمی و قبلا نیز آقایان دکترعارف و دکتر پزشکیان که به صراحت از مردم عذرخواهی کرده اند، نه به عنوان یک رویه همگانی در این دو قوه که بنا به اعتقاد راسخ راقم این سطور، ناشی از شخصیت والا و نگاه بلند این بزرگواران به مقوله پاسخگویی به مردم است.
جایی که سنگها هم حس دارند!
در بخشی از این مطلب می خوانیم:
پنجره ماشین مانند دریچهای به تصورات افسانهمانند از شنیدههایی بود که تجسمشان هم سخت است و حالا باید آنچه را میدیدم باور میکردم. سعی کردم با دست٬ شیشه را تمیز کنم اما شیشه کاملاً تمیز بود! دقیق شدم. برای دیدنش انگار میلیمتر هم برای خودش مسافتی بود در خور توجه! در ذهن به دنبال جزئیات روایاتی میگشتم از انسانهای مقدس و مقربی که با مقام الوهیتی خود میتوانستهاند کارهای فوق توان بشری انجام دهند٬ و در این بین٬ انجیل کتاب مقدس مسیحیان از صفحه ذهنم دور نمیشد!
با خودم گفتم یعنی ممکن است معجزهای که در کتاب آسمانی انجیل آمده و به بانوی مقرب درگاه احدیت٬ مادر حضرت مسیح نسبت دادهاند اینجا؟ در جزیره قشم؟ و من از داخل ماشین شاهد آن باشم؟
و چندین خبر، گزارش، مقاله و .......
هفته نامه همزیستی در قطع روزنامه ای با مدیرمسئولی تاج محمد کاظمی و با گستره توزیع سراسری منتشر می شود/