b_300_300_16777215_00_images_zheo.jpg

ژئوپارک یک مفهوم فراگیر در عرصه‌های محیطی٬ فرهنگی و اجتماعی است که از سوی بال فرهنگی سازمان ملل متحد(یونسکو) با هدف ارتقای سطح دانش بشری٬ کشف علل و عوامل زمین‌شناختی و زیست‌محیطی٬ ایجاد انگیزش در اجتماع جهت صیانت از مواهب خدادادی٬ ایجاد ساز و کاری پایدار جهت معرفی فرهنگ‌های مبتنی بر طبیعت و چگونگی هم‌پایی آن با محیط و در مقیاس محلی جهت جلب توجه افکار عمومی در بهره‌برداری‌های اصولی اقتصاد مدرن در شاخه‌های گوناگون٬ به برخی از مناطق نادر جهان اطلاق می‌شود.

ژئوپارک در مجموع گویای اهمیت ویژه این مناطق در جهان است٬ چه از نظر طبیعی و چه از نظر فرهنگی و در دو سطح محلی و جهانی.

چند سالی است ژئوپارک قشم توسط نهاد جهانی فرهنگی یونسکو به رسمیت شناخته شده و از آن به عنوان میراث مشترک بشری یاد می‌شود. عنوانی که از آن می‌توان دریافت غیر از عوارض زمین‌شناختی٬ عوامل دیگری هم در معرفی این منطقه به عنوان ژئوپارک نقش داشته‌اند٬ عواملی مانند غنای فرهنگی٬ اصیل و بکر ماندن باورها٬ آئین و شئون زندگی افراد بومی از معماری گرفته تا لباس و غذا و تلاش برای هماهنگ شدن با محیط و امرارمعاش.

تلاشی که طی قرون و هزاره‌های متمادی شکل گرفته و مردمان جزیره آموخته‌اند برای بهره‌مندی از مواهب طبیعت خداوند به جای تغییر در آن و بهره‌برداری باید با طبیعت هماهنگ و همراه شد و گزافه نیست اگر بگوییم نشانه‌های همراهی فرهنگ بومی جزیره با طبیعت است که نخستین بارقه‌های پیوند چهار عنصر آفرینش با این فرهنگ دیرپا را در اذهان متبادر می‌کند.

پیوندی ناگسستنی میان خاک و آب و باد و آتش٬ چهار عنصری که ستون‌های استوار این فرهنگ را پی‌ریزی کرده‌اند و باز هم به گزاف نگفته‌ایم که نشانه‌های پیدایش علومی مانند کیمیاگری و سایر علوم خفیه در هر گوشه از این جزیره و فرهنگ مردمانش نمایان است!

علومی که همانند گنجی عظیم در جای‌جای این جزیره به یادگار هستند و در بحران جهانی زیست‌محیطی که گریبان‌گیر بشریت است٬ راه‌حلی هستند برای نجات زمین از این ورطه!

برای رسیدن به این مفاهیم ناب باید گردوغبار تاریخ را زدود و نگریست که پیشینیان در این جزیره چگونه پای عهدنامه دوستی جزیرتی با جزیره را به عرق جبین و هوش محیطی خود ممهور کرده‌اند و قرن‌ها و هزاره‌های متمادی به آن عهد استوار مانده‌اند٬ از نسلی به نسل دیگر. البته نباید غافل بود که طبیعت شگرف و وسوسه‌گر جزیره باعث گردیده تا بسیاری از حقایق تاریخی و طبیعی و فرهنگی قشم٬ پیچیده در لفافه قصه و افسانه و افسون در کلام مردمانش جاری باشد چنان‌که گویی برخی از آنانی‌ که سودای یافتن راز کیمیاگری در سر داشته‌اند در گوشه و کنار جزیره فالگوش ایستاده‌اند تا زمانی که دیگر فقط تندیسی از پیکره آن‌ها به جای مانده٬ غافل از این معنی که کیمیای سعادت درک آفرینش است!

باری فرهنگ مردم سواحل جنوبی ایران‌زمین مملو از افسانه و افسون است چنان‌که اگر قدم‌های تازه‌واردی به قشم٬ خواب صدف‌های معابر تنگ و شوره‌زارها را از پس ده‌ها هزار سال آشفته کند و کوه‌های تراش‌خورده را به نگاهی لمس کند خواهد گفت؛ بی‌شک این‌جا محل پیدایش علوم خفیه است و محل پیوند علم با افسانه و با خود زمزمه خواهد کرد؛ علوم خفیه از این محل یا اگر این جزیره بدیلی داشته باشد از جایی شبیه به این‌جا سرچشمه گرفته‌اند٬ جایی که ساکنانش از هر جنسی که باشند چنین افسانه‌پرداز و واقف به علوم باستانی‌اند!

چنین فرضیه‌ای بی‌پایه نیست چراکه باید به ژئوپارک قشم از دو منظر نگاه کنیم٬ اول رویش از اعماق دریا٬ با تمام رمز و رازهای ناآشنا به چشم اغیار و نامحرمان که البته خلیج‌فارس در این جزیره با سخاوت و فراخ اندیشه همه نشانه‌هایی را که جزیرتی هوشیار برای سرایش شعر و قصه و افسون و افسانه نیاز داشته در اختیارش گذاشته و گویی مجال مدح‌گویی‌اش را به جزیره‌نشینان ارزانی داشته!

دوم فرسایش و سایش و صیقل به دست باد و آب و آفتاب٬ حادثه‌ای تکراری به عدد امواج خلیج ‌فارس و به شمارش طلوع و غروب‌های خورشید در افق‌های شرق و غرب خلیج ‌فارس و به بی‌پایانی وزیدن نسیم خلیج‌ فارس بر تن قشم٬ این جزیره شگفتی‌ها!

این‌جا نقطه آغاز آفرینش فرهنگ دریاست. این‌جا نقطه آغاز آفرینش رویاهای خیس دریاست. این‌جا نقطه آغاز کیمیاگری یک جزیره است. این‌جا نقطه آغاز آفرینش علوم دریایی و باستانی و جزیره‌ای و ...

در اخبار قدماست که آفرینش حیات از اختلاط عناصر است٬ یعنی خاک و آب و باد و آتش٬ که همه در جزیره قشم و ژئوپارک به وفور و از نوعی دیگرش آماده آفرینش دیگری بوده و حال آماده مکاشفه دیگری هستند!

اول خاک و سنگ رازآلود اعماق خلیج ‌فارس با تمام گفتنی‌ها از هبوط ملائک و عروج انبیا که به چشم دیده‌اند و حالا سخت و محکم بر سطح لطیف آب گسترده شده و به گام‌های هر جوینده سلام می‌گویند!

دوم موج‌های بازیگوش و گاه سرکش خلیج‌ فارس که هرگز از آمدن و رفتن نهراسیده‌اند و خسته نشده‌اند٬ موج‌هایی که هر لحظه سواحل را تطهیر می‌کنند و سفره جزیرتی‌ها را رنگین‌تر و خاک رازآلود جزیره را رازآلوده‌تر اما هرگز برای رسیدن و سرک کشیدن میان تنگه‌ها و دره‌ها و کوچه پس‌کوچه‌های جزیره قد نمی‌کشند و هر ذره خاک و سنگ جزیره با نفسی عمیق٬ حس بودن در کنار منبع آب‌های گرم و پاک خلیج فارس را لمس می‌کند!

سوم هرم داغ آفتاب روزافروز٬ آفتابی ساتع شده از منبع لایتنهی آتش. آفتابی داغ که خلیج ‌فارس را به جوش می‌آورد و شرجی‌اش پاسخی به حس بازیگوشی و کنجکاوی موج‌های مکرر خلیج‌ فارس است و ایامی هم در تدارک بشقاب خرمایی برای رنگینک سفره جزیرتی‌ها و ...

و باد که موجودیتش همانند هر آن‌چه که نمی‌توان آن را دید با افسانه همراه است و در جزیره باد حریروَش برخاسته از سطح نیلگون خلیج ‌فارس عنصری است از عناصر آفرینش که سر به سایر عناصر سپرده و تن به آن‌ها می‌ساید و به هر کنجی سرک می‌کشد و با هر هبوط و عروجی هم‌بال است و با هر رونده‌ای هم‌پا. عنصری که در مجاورت منابع لایتنهی آب و آتش و خاک راز‌آلود مداومتی دارد به طول غارهای جزیره!

مسلماً فرهنگی که بر پایه چهار عنصر آفرینش پی‌ریزی شده باشد و منابع الهام را کنار خود داشته باشد و ریشه در تاریخ بشریت٬ علوم عصر حاضر را که بر اساس فرمول‌های طراحی شده‌ی ریاضی مهندسی شده‌اند را به چالش خواهد کشید و ژئوپارک قشم به پشتوانه این فرهنگ کهن و آمیخته با طبیعت است که توجه فرهنگ‌دوستان جهان را چنین جلب کرده است.

اگر نگاهی به عوارض زمین‌شناختی مناطق هم‌جوار در جنوب شرق فلات پهناور ایران‌زمین بیندازیم به سادگی می‌توانیم سیاهه‌ای از شگفتی‌های طبیعی را تنظیم کنیم٬ هم‌چون دریاچه صورتی و تپه مریخی‌ها در استان سیستان و بلوچستان و یا موزه طبیعی ژوراسیک و گورستان دایناسورها و دره راین و گندم بریان در استان کرمان و ...

اما داستان ژئوپارک قشم چیز دیگریست!

داستانی از جنس فاش گفتن رازهای آفرینش٬ از چهار عنصری که به باور مردمان باستان و پیروان ادیان ابراهیمی سرآغاز خلقتند٬ داستانی که در تنگه‌ها و غارها و تندیس‌ها و جای‌جای جزیره نقش جان می‌گیرند و در ذهن مردمان نقش ماندگار می‌شوند.

باری٬ موسیقی رعب‌آور و مهیب‌گونه باد وقتی کوه یا صخره‌ای عظیم یا دهلیزی کشیده‌شده در درازنای رازها سازی زهی می‌شوند در دستانش یا بر لبانش مانند فلوت یا ترومپتی٬ و یا درخشش مسحور کننده دیواره‌های مملو از فسیل‌های هزاران ساله که مهتابِ آفتاب‌گونه شب‌های شرجی تابستانی جزیره به یاد روزهای اعماق دریا می‌اندازدشان و در چشمان مردمان جزیرتی اسرار می‌تراوند و یا هر لحظه موج دریا و سایش حریر شرجی بر سر جزیره و ساکنانش و رقص باله‌های رنگین موجودات ناشناخته اعماق دریا در باور جزیره و تقلب موج و باد و آفتاب و شرجی از روی دست جبرائيل امین هنگام خلقت٬ تقلیدی که به تولد تندیس‌ها و تندیس‌ها و تندیس‌های منتظر مکاشفه در گوشه‌گوشه جزیره منجر شده یا بازی وهم‌آلود نور و سایه میان تندیس‌ها که می‌توانند هر واقعیتی را به افسانه‌ای ژرف بدل کنند٬ همه و همه سبب شده‌اند که ژئوپارک قشم افسانه بسیار داشته باشد و علم زمین‌شناسی در ژئوپارک قشم پیوندی داشته باشد با زیباشناسی و اسطوره‌شناسی و اتصالی ناگسستنی با علوم باستانی!

و این‌گونه است‌ که ژئوپارک قشم منبع بی‌پایان علم و افسانه و فرهنگ و اسطوره و طبیعت و راز خلقت است از نادیده‌های اعماق دریا تا هنرمندی ابر و باد و مه و خورشید و ...

ژئوپارک قشم و چهار عنصر آفرینش مقاله‌ایست از کتاب «و اینچنین است قشم»

 

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار