b_300_300_16777215_00_images_973_collagenaser.jpg

وقتی صدای خواننده مشهور ایرانی را که در آن سوی کره زمین در سوگ ناصر ملک مطیعی می خواند از رادیو شنیدم، بی اختیاز بغض در گلویم جمع شد!

انگار کوهی از آوار بر سر و رویم باریدن گرفت، آوارهایی که منتظر بودند جرقه ای زده شود و بغضی بترکد تا سیلی را راه بیاندازد!

انگار همه چیز و همه کس در انتظار بودند تا ناصر این جرقه را بزند و او نه جرقه را زد که بغضش ترکید، با یک دست کلاه مخملیش را روی سرش نگهداشت و با دست دیگرش شکاف زخم خنجر نامرد را گرفت و فریاد برآورد: قیییییییییییییییییصر! کجایی که داش فرمانت را کشتند!

گرچه قیصر درعالم فیلم انتقام خون داش فرمانش را گرفت و تک به تک به حساب نامردهای روزگار رسید اما در عالم واقع، قیصر کجاست تا به حساب کسانی برسد که 40سال  ناصر ملک مطیعی را در چنبره توهمات ساخته و پرداخته خود به اسارت گرفتند و نگذاشتند روح جوانمردی و لوطی گری داش فرمان ها و قیصرها به تن جوانان بعد از انقلاب این مملکت دمیده شود.

درگذشت ناصر ملک مطیعی درگذشت یک فرد نبود! درگذشت یک هنرمند هم نبود! درگذشت یک اسوه و اسطوره هم نبود! درگذشت یک حس غریب بود که سال های سال  در وجود مردم بود، مردمی که با این حس زندگی کردند و هرگز از آن جدا نشدند، همانطور که از ناصر ملک مطیعی جدا نشدند!

ناصر ملک مطیعی و ناصر ملک مطیعی ها نه تاریخ مردم خود که نمونه و عین خود این مردمند! بغض 40ساله ناصر ملک مطیعی بغض 40ساله کسانی است که 40سال پیش بپاخاستند تا بغض شان را به مهر و نشاط  تبدیل کنند، اما 40سال است که همچنان روی پا هستند و بغض در گلو!

ناصر ملک مطیعی  و ناصر ملک مطیعی ها ایستاده و بغض در گلو از میان مردمش رفتند، اما این مردم، رفتن آنها را به آمدنی بزرگ تبدیل کردند و آنها چه زیبا آمدند و این مردم چه زیبا آنها را نه در آغوش خود که در درون قلب های خود جای دادند!

طنز تلخ این واقعه این است که امروز در غیاب ناصر ملک مطیعی هرکس به ظن خود یار او شده است! به این امید که جایی در دل میلیون ها مشتاق او بازکند غافل از اینکه اهالی کوی عشق او دیر زمانی است دوست و دشمن او را شناخته اند.

آنهایی که تمام داشته های این مردم را به پای باورهای خودساخته به حراج گذاشتند و خود بریدند و خود دوختند و بزرگان این مرز و بوم را با انگ های صد من یه غاز خانه نشین کردند، امروز حق به جانب برای ناصر ملک مطیعی اشک تمساح می ریزند!

کار به جایی رسیده که نه تنها جریان واپس گرایی که مردم را از ربنای شجریان محروم می کند در زیر علم ناصر ملک مطیعی سینه می زند، بلکه جریان به اصطلاح معتدلی هم که نماینده اش هرهفته با ادبیات خشن، فرهنگ مدارا یک ملت متمدن را در نزد جهانیان به چالش کشیده و کشور را به آستانه جنگ کشیده است، درگذشت این الگوی تحمل و مدارا را تسلیت می گوید.

اما بی شک روح بلند ناصر ملک مطیعی در کنار اظهار ارادت میلیون ها مشتاق اهل کوی عشق او از هتک حرمت یکی دو تا عقل کل جامعه امروز ما نسبت به شخصیت آن مرحوم آزرده خاطر شده است، عقل کل هایی که 40سال است نه با زبان منطق که با تویخانه به جان این ملت افتاده اند و از عجایب روزگار که همچنان مدعی و طلبکارهم هستند.

ناصر ملک مطیعی از 88 سال عمرش، 48سالش را در سینمای قبل از انقلاب آقایی کرد و لوطی گری و چون در مرام لوطی گری چیزی برای از دست دادن نداشت، پس از انقلاب بعد از اندک اقامت در خارج به وطنش بازگشت و به رغم تمایل به بازگشت به پرده سینما بخاطر مخالفت همان عقل کل ها 40سال بغض در گلو به نظاره نالوطی ها نشست و سرانجام بسان داش فرمان در غیاب قیصر به دیدار یار شتافت! روحش شاد!

تاج محمد کاظمی   

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار