b_300_300_16777215_00_images_kor--1.jpg

در کتاب آسمانی قرآن کریم از تفاوت انسان ها در رنگ پوست، نژاد، قومیت، زبان و نظایر اینها سخن گفته شده وعلت آن شناخته شدن انسان ها از یکدیگر عنوان شده است. دراین کتاب از قول ذات اقدس تعالی آمده که «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (این‌ها ملاک امتیاز نیست) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!».( آیه ۱۳ سوره الحجرات)

اما چه شد که با رشد عقل انسان ها و به تبع آن پیدایش علم و دانش، انسان ها به همان میزان که در شکل و ظاهراز یکدیگر فاصله گرفتند درنحوه زندگی و برخورداری آنها از مواهب دنیا نیز شکاف ایجاد شد و هرچه دنیا پیشرفت کرد این شکاف عمیق و عمیق تر شد!

این شکاف بین انسان ها با گذشت زمان و با تشکیل طبقات انسانی به شکاف طبقاتی تغییر شکل یافت و انسان ها براساس منافع مشترک در طبقات مختلف جایگزین شدند و از این به بعد تفاوت انسان ها نه درافراد بلکه در طبقات خودش را نشان داد.

جامعه شناسان برای توصیف وضعیت افراد هر جامعه انسان ها را به طورکلی در سه طبقه اجتماعی ممتاز، متوسط و پایین طبقه بندی می کنند و در اکثریت قریب به اتفاق جوامع امروز دنیا، این تقسیم بندی طبقاتی وجود دارد و فقط ممکن است درصد جمعیت هریک از این طبقات متفاوت باشد.

وجه مشترک این طبقات درهمه جوامع این است که درصد جمعیت در طبقه پایین که از آن به عنوان طبقه کارگر هم نام برده می شود بسیار بالا و بیشتر از مجموع جمعیت دو طبقه ممتاز و متوسط  هم است و متاسفانه دنیا دراین معادله همچنان با افزایش جمعیت طبقه پایین روبروست.

در طبقهٔ ممتاز کهٔ بخشِ کوچکی از جمعیت هر جامعه را تشکیل می‌دهد(حدودِ ۱۰ درصد) اشرافِ زمین‌دار و کسانی است که از راه مالکیت بر زمین، تجارت، مستغلات و امثالِ آن ثروتمند می شوند و مستخدمانِ عالی رتبهٔ دولت نیز در این طبقه قرار می گیرند.

درطبقهٔ متوسط (میانی) نیز متخصصین و کارمندان از جمله معلمان، پزشکان، استادانِ دانشگاه، مدیرانِ کارخانه‌ها، کارکنانِ دفتری، مستخدمانِ دولت و غیره حدود 40 درصد از جمعیت هر جامعه ای را شامل می شود که از 10 درصد طبقه ممتاز ثروت کمتری داشته و از 50 درصد طبقه فقیر جامعه، ثروت بیشتری در اختیار دارند.

درطبقهٔ پایین (کارگر) هم  کارکنانِ خدمات و کارگرانِ یدی مثلاً پیشخدمت، آشپز، مکانیکِ اتوموبیل، بنا، رفتگر، کارگرانِ کارخانه‌ها و غیره قرار می گیرند که حدود 50درصد جمعیت هر جامعه را تشکیل می‌دهند.

روابط این طبقات با یکدیگر درهمیشه تاریخ محل نزاع بوده و گرچه افرادی از هر طبقه ممکن است به دلایل مختلف تغییر طبقه بدهند ومثلا فردی از میان طبقه پایین خود را به طبقه متوسط و حتی طبقه ممتازبرساند و یا برعکس افرادی از طبقات متوسط و ممتاز به طبقه پایین سقوط کنند، ولی آنچه که در این تغییر طبقات و ارتباط بین آنها مورد غفلت قرار می گیرد دستگیری از یکدیگر و توجه به نیازهای افراد هرطبقه از سوی افراد طبقات دیگر است.

به عنوان مثال افراد طبقات ممتاز که دراکثر جوامع جایگاه شان مرهون زحمات و تلاش های افراد طبقه پایین و طبقه متوسط است درحالی که امکانات و قابلیت حمایت از افراد این دو طبقه را دارا هستند کمتر به این اقدام مبادرت می کنند و ترجیح می دهند بر میزان ثروت شان بیافزایند تا اینکه دست مستمندان و افراد فرودست را در این دو طبقه بگیرند.

گرچه دین مبین اسلام و سیستم های حکومتی در دنیا برای جلوگیری از عمیق تر شدن شکاف طبقاتی و خفظ توازن بین طبقات راهها و مکانیزم هایی از جمله پرداخت خمس و زکات و اخذ مالیات از ثروت و درآمدهای افراد طبقه ممتازو حقوق بگیران طبقه متوسط درنظر گرفته اند ولی این راهها نتوانسته است مانع گسترش فقر در طبقه پایین جوامع شود و به همین دلیل این فاصله و شکاف طبقاتی بسان غده ای چرکین چهره انسانیت و مدنیت را در دنیا زشت و مخدوش کرده است.

برای اینکه به عمق این درد بی درمان(البته فعلا) یعنی فقر در جوامع انسانی پی ببریم کافیست به آمارهای رسمی سازمان ملل در خصوص تعداد افرادی که در دنیا از شدت فقر می میرند توجه کنیم و به یاد بیاوریم که اگر روزی یک نفر در طبقه ممتاز از درد پرخوری و چاقی می میرد در مقابل، هزاران نفردر طبقه پایین روزانه بخاطر نداری و گرسنگی می میرند و این نابرابری و تبعیض همچنان بر جامعه بشری سایه انداخته است.

به مصداق ضرب المثل مشهور« سواره از پیاده خبر ندارد؛ سیر از گرسنه » سایه این نابرابری هم فقط بر دوش افراد تهیدست و گرسنه سنگینی می کند و اکثریت افراد متمکن و شکم سیر در زیر این سایه به عیش ونوش مشغولند.

برای حل این معضل نابرابری چکار باید کرد؟ راقم این سطور معتقد است که برای حل این معضل به جای طرح ها و برنامه های موقت، موردی و زودبازده از قبیل کمک های ناچیز نقدی و توزیع یارانه به افراد ضعیف جامعه، دولت ها باید در پی ایجاد شغل پایدار برای این افراد از طریق شکوفا ساختن اقتصاد باشند. بدیهی است اقتصاد هر جامعه زمانی شکوفا خواهد شد که قانون، شفافیت و عدالت حرف اول را در مدیریت آن جامعه بزند.

همانطور که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب فرمودند «علاج فقر به شکل اصولی در هر جامعه‌ ای از راه استقرار عدالت اجتماعی و نظام عادلانه در محیط جامعه است... این یک وظیفه دولتی و حکومتی است؛ اما مردم هم به نوبۀ خود وظیفه سنگینی بر دوش دارند. اجرای برنامه‌های اجتماعی فقط در بلند مدّت و میان ‌مدّت و به تدریج امکان‌پذیر است؛ اما نمی‌شود منتظر ماند تا برنامه‌های اجتماعی به ثمر برسد و شاهد محرومیت محرومان و فقر گرسنگان در جامعه بود. این وظیفه خودِ مردم و همه کسانی است که می توانند در این راه تلاش کنند.» (بیانات معظم له در خطبه‌های نماز عید فطر 15/09/81)

 حاجی گلدی کر                       

 

 

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار