b_300_300_16777215_00_images_989_3-1.jpg

در اولین بخش سلسله یادداشت های همزیستی به مناسبت برگزاری یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با عنوان «حلقه مفقوده نظارت مجلس» در شماره 667 این نشریه به تاریخ 11 آبان 98 به چاپ رسید یادآوری کردیم که «... همه ما وظیفه داریم که به وسع توان مان بکوشیم مانع تداوم روند شکل گیری سنتی این مجلس شویم!»

در این بخش می خواهیم به این پرسش کلیدی پاسخ بدهیم که چگونه مردم به عنوان صاحب اصلی این مجلس از شکل گیری مجلسی همانند مجالس ادوار گذشته (10دوره قبلی) که نتایج تاسف آورعملکرد آنها اظهرمن الشمس است در این دوره جلوگیری کنند.

طبیعی است بسیاری از ما به این پرسش، این پاسخ را خواهیم داد که مگر مردم جز رای دادن یا رای ندادن(تحریم انتخابات) کار دیگری می توانند انجام دهند و به عبارت دیگر، مردم امکان دیگری هم دارند که در شکل گیری مجلس، آن طور که دلشان می خواهد و به صلاحشان است، تاثیرگذار باشند و مجلسی برآمده از آرزوها و علایق خودشان تشکیل دهند.

اما این پاسخ، بخشی از حقیقت تلخی است که کما بیش در روند شکل گیری مجالس گذشته حاکم بوده و چون این روند در راستای تحکیم قدرت گروه و گروه هایی از حاکمیت بوده است، این گروه ها از آشکار شدن بخش دیگر این حقیقت که همانا صیانت از رای مردم توسط خود مردم است، جلوگیری می کردند.

پرواضح است که این گروه ها با تمسک به اصول متعدد قانون اساسی و قوانین مرتبط با انتخابات و مجلس شورای اسلامی ادعا خواهند کرد که در تمام انتخابات ادوار گذشته مو به مو مر قانون اجرا شده است و مردم با رفتن به پای صندوق ها به کاندیداهای مورد نظر خود رای داده اند و همه این مجالس برآمده از آراء خود مردم هستند، حال اینکه این مجالس نتوانستند به آرزوها و آمال مردم جامه عمل بپوشانند، این، مشکل مردم است!

قاعدتا در جامعه ای مانند جامعه ما که بر خلاف اکثر جوامع دیگر، ابزارهای قدرت مردم از قبیل احزاب، مطبوعات و جامعه مدنی محلی از اعراب ندارند، گروه هایی که قدرت را قبضه کرده اند با استدلال هایی از این دست، نهادهای به ظاهر انتخابی را از درون تهی می کنند و چون پاسخگوی ناکارآمدی این نهادها هم نیستند توپ را به زمین مردم می اندازند و می گویند« مردم خودشان انتخاب کردند و خودشان هم باید نتایج انتخاب خود را بپذیرند.»

این گروه های قدرت و بخصوص ابزارهای نظارتی و اجرایی آنها که حرف اول و آخر را در انتخابات می زنند هیچگاه حاضر نیستند به این پرسش پاسخ بدهند که اگرسیاست و روش برگزاری انتخابات درست بوده چرا بعد از 10دوره آزمون و خطا و گذشت چهل سال از عمر مجلس، نمایندگان مجلس از اصلی ترین وظیفه خود یعنی نظارت بر اجرای قوانین عاجز مانده اند؟ عجزی که این همه مصیبت را برای مردم به بار آورده است.

آیا می توان قبول کرد که مردم(منظور افرادی که به هردلیل به پای صندوق های رای آمدند) در 10 دوره در این 40سال اشتباه کردند و به رغم دیدن نتایج انتخاب خود، هرچهارسال بازهم به افرادی رای می دادند که راه شکست خورده اسلاف خود را پی می گرفتند واین تسلسل بی فایده برای مردم ادامه داشته باشد؟

طبیعی است یک جای کار می لنگد، یا رای دهندگان، کسانی هستند  که نه تنها دوبار بلکه حتی 10بار هم از سوراخ مار گزیده شوند بازهم دست شان را در آن سوراخ فرو می کنند به این امید که ان شاء الله این بار گربه  است!

 یا اینکه صحنه گردان های پشت صحنه با صحنه آرایی (بخوان مهندسی) انتخابات، چنان در صحنه سازی استاد شده اند که مردم به رغم ناامیدی از کارآمدی مجلس، صرفا بخاطر برخی مطالبات نازل شخصی، خانوادگی، فامیلی، قومی، محلی و امثال اینها به پای صندوق های رای می روند.

 پرواضح است مجلسی که پایه اش بر مطالباتی از این دست بنا نهاده شود، در مقابل معضلات غول پیکر بر زمین مانده جامعه، حرفی برای گفتن نخواهد داشت، همانطور که در ادوار گذشته مجلس، همه شاهد و ناظر این واقعیت تلخ بودیم.

این  نوشتار را عجالتا با این پرسش به پایان  می بریم که اگر قبول داریم روند برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس با این شرایطی که اشاره شد در انتخابات پیش رو هم  تکرار خواهد شد، راهی را می توان متصور شد که درعین حضور فعال مردم در این انتخابات، نماینده هایی انتخاب شوند که برخلاف همه اسلاف خود در 10دوره گذشته این مجلس، نه در قول و وعده، بلکه در عمل، در کنار مردم و درمقابل قدرت های تمامیت خواه بایستند و اگر نایستند از نمایندگی ساقط شوند؟  

نوشتن دیدگاه

نظراتی که حاوی توهین یا افترا می باشند، منتشر نخواهند شد.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

پیشخوان

آخرین اخبار