ادامه مطلب...

«پاییز سال ۸۴ آقای احمدی‌نژاد به‌ عنوان رئیس دولت وقت، در یک شب ۷ مدیرعامل بانک را تغییر داد. ایشان در آن زمان اعلام کرد فهرست بدهکاران معوق سیستم بانکی در جیب من است. گزارش خردادماه همان سال بانک مرکزی نشان می‌داد که میزان کل معوقات بانکی ۶.۹ هزار میلیارد تومان بود، یعنی کمتر از ۷ هزار میلیارد تومان. در پایان ۸ سال دولت آقای احمدی‌نژاد که اتفاقاً می‌خواست با رانت مقابله کند، میزان معوقات بانکی که طی ۸۰ سال بانکداری در کشور ۷ هزار میلیارد تومان بود، به بالای ۸۰ هزار میلیارد تومان رسیده بود.»

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «از سال ۷۴ که فاضل خداداد به اتهام فساد ۱۲۴ میلیارد تومانی اعدام شد تا امروز مفسدان اقتصادی بسیاری با ارقام فساد به مراتب بیشتر، زندانی یا اعدام شده‌اند. مردم می‌پرسند با وجود برخوردهای گسترده قضایی با مفسدان پس چرا همچنان فساد اقتصادی تا این حد گسترده است و چرا هنوز مفسدانی کلان‌تر شناسایی و مجازات می‌شوند؟ محسن صفایی فراهانی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب علت را در این می‌داند که در برخورد با مفاسد اقتصادی به معلول‌ها توجه شده است نه به علت‌ها. یعنی همواره با شخص فاسد برخورد کرده‌ایم؛ بدون آن که زمینه‌های بروز فساد را شناسایی و اصلاح کنیم.

او در گفت‌وگوی پیش رو، هسته مرکزی سازوکار فسادزا را تشریح می‌کند؛ اندک‌سالاری یا الیگارشی در حوزه سیاست که به اندک‌سالاری یا الیگارشی در حوزه اقتصاد هم منجر شده است. به عبارت ساده‌تر، افراد یا گروه‌هایی که توانسته‌اند به حوزه قدرت راه یابند، به میزان نزدیکی خود توانسته‌اند یا به منابع دست یابند یا جریان منابع را در کنترل خود بگیرند. عماد افروغ هم به‌تازگی در گفت‌وگویی شبیه این گزاره‌ را مطرح کرد و گفت که قدرت سیاسی زمینه‌ساز بروز فساد است. از این رو مطابق دیدگاه صفایی فراهانی، مادامی که قدرت در ایران کثرت‌گرا نشود و دایره شمول آن به گروه‌های بیشتر اجتماعی تسری نیابد، فساد اقتصادی، البته با گستره و اندازه بیشتری، تداوم خواهد یافت، ولو این که به شدیدترین وجه با مفسدان زیادی برخورد شود یا حتی قوانینی هم در این رابطه نوشته شود. به عبارت دیگر باید گردونه مولد مفسدان را از کار انداخت نه این که فقط با محصولات این گردونه یعنی مفسدان برخورد کرد. این گفت‌وگو را بخوانید.

برخی صاحب‌نظران مانند آقایان عباس عبدی یا علی ربیعی معتقدند که بر اساس نظرسنجی‌های علمی، میزان «ادراک فساد» در جامعه، به‌مراتب بیشتر از میزان واقعی فساد است؛ یعنی ممکن است فساد در جامعه ۱۳ درصد باشد اما مردم فکر می‌کنند میزان فساد بیش از ۹۰ درصد است. به‌عنوان کسی که هم در حوزه سیاسی و هم مدیر اقتصادی هستید، ارزیابی شما چیست؟

میزان فساد به طور دقیق قابل اندازه‌گیری نیست تا بتوانیم درصد آن را مشخص کنیم اما به طور کلی، از میزان و سرعت گردش کار و نحوه توزیع امکانات منابع کشور می‌توان فهمید آیا فرآیندهای اجرایی کشور بر اساس قانون مقررات است یا این که سلیقه‌ای می‌باشد. مطابق این رویکرد، امروز فرآیندهای نظام اداری - سیاسی ایران بیانگر این است که قانونمندی و قانونگرایی در ارکان حکومتی وضعیت قابل دفاعی ندارد. وقتی که قانونگرایی به حداقل می‌رسد، طبیعتاً مردم با سلیقه‌های مسئولان و کارگزاران حکومتی افراد روبه‌رو هستند! درحالی که در جوامع توسعه یافته کلیه فرآیندها بر اساس مبانی و چارچوب‌های قانونی و منطقی پیش می‌رود. امروز در جامعه، با بی‌قانونی مفرط روبه‌رو هستیم و این افراط به حدی رسیده است که فساد به غارت تبدیل شده است.

منظور شما از غارت چیست؟

وقتی غارت مطرح می‌شود، روشن است که از چه صحبت می‌گردد. زمانی از فساد مالی میلیونی صحبت می‌شد اما امروز حرف از چپاول ۳ تا ۱۲ هزار میلیارد تومانی در میان است. دیگر نمی‌توان این احجام مالی را فساد نامید بلکه اسم دقیق آن غارت است. اگر کسی ماهانه ۱۰۰ میلیون تومان پس‌انداز کند، در سال می‌تواند یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان پس‌انداز نماید. اگر کسی ۱۰۰ سال متوالی، بتواند این پس‌انداز را داشته باشد در پایان ۱۰۰ سال فقط ۱۲۰ میلیارد تومان ذخیره داشته باشد با این وصف، وقتی کسی در یک فرآیند دو یا سه ساله، می‌تواند ۵ هزار میلیارد تومان از منابع کشور را به‌دست آورد، آن چه اتفاق می‌افتد، غارت است.

این فسادهای کلان یا به تعبیر شما غارت، چه پیامدهایی برای حوزه‌های پایین‌تر جامعه خواهد داشت؟

به این صورت، شاهد شکل‌گیری یک موجی در جامعه خواهیم بود که بر آن اساس، هر کس چاپیدن را برای خود یک فرصت می‌داند. یعنی اکثریتی خواهند گفت اگر دیگران می‌توانند این قدر ببرند، چرا من کم‌تر از این را نبرم؟ در چنین شرایطی، اگر وجدان جامعه بیدار باشد، مفسدان کلان الگو نخواهند شد اما اگر وجدان جامعه بیدار نباشد، مطبوعات آزاد نباشند و گردش اطلاعات آزاد نباشد و سیطره بر منابع کشور، تنها در محدوده الیگارشی خاصی باشد، در این صورت این انتظار که فساد کاهش یابد یا جامعه نسبت به فساد حساس گردد، خوش‌انگاری خواهد بود! در این صورت بگیر و ببند برخوردی انفعالی با ریشه فساد است! در جامعه‌ای می‌توان مبارزه با فساد را با منطق پیش برد که حاکمیت قانون و احساس مسئولیت ملی در آن جامعه بالا باشد. وقتی در جامعه، رعایت قانون و احساس مسئولیت ملی کاهش یابد، بی‌برو برگرد فساد به‌صورت گسترده‌ای در جامعه جریان می‌یابد و اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

شما در صحبت‌های خود از دو عبارت الیگارشی یا «اندک‌سالاری» و دیگری توزیع نامناسب منابع استفاده کردید. کارشناسان معتقدند اگر یک نظام سیاسی فراگیر و کثرت‌گرا باشد، توزیع منابع هم گسترده‌تر خواهد بود و هر چقدر نظام سیاسی از کثرت‌گرایی فاصله بگیرد، جریان منابع کنترل شده و به همان اندازه فساد هم گسترش می‌یابد. به‌تازگی هم آقای عماد افروغ اشاره کرد که «قدرت سیاسی منشأ فساد اقتصادی در کشور ماست.» آیا می‌توان گفت که در کشور ما هم تمرکز سیاسی، یکی از دلایل گسترش فساد باشد؟ سازوکار این فرآیند چیست؟

یکی از علت‌های فقدان رونق اقتصادی مکانیسم حاکم بر تنظیم بودجه سالانه کشور است، بودجه حاصل برنامه‌ریزی اقتصاددانان نیست بلکه بر اساس نظر سیاسیون (حاکمیت) است. در نگاهی به فرآیند ابعاد بودجه، می‌بینید که همواره احاطه سیاسیون نسبت به تنظیم بودجه تعیین‌کننده است. همچنان که احاطه سیاسیون بر نظام بانکداری ایران هم تعیین‌کننده است. به این ترتیب در کشور سیاست نقش اساسی در حوزه اقتصاد دارد. نتیجه و عوارض این نقش آفرینی یا دخالت، همان طور که این آقایان اشاره کردند، این خواهد بود که دخالت‌های حوزه سیاست به مبنا و زمینه فساد تبدیل می‌شود. دلیل این اتفاق هم ساده است. اگر بودجه از سوی اقتصاددانان تنظیم شود، هیچ گاه با چنین کسری یا شرایط تورم زایی بسته نمی‌شود اما می‌بینید که دخالت‌های سیاسیون چه در تنظیم بودجه و چه در نظام بانکی، عملاً شرایطی را به وجود آورده است که در نهایت حاکمیت سیاسیون بر اقتصاد کشور، جلوی نفوذ اقتصاددانان بر مسائل اقتصادی را بسته است!

سیاسیون از این اعمال نفوذها، اعمال نیت‌ها و اعمال انتظارات خود دنبال چه هستند؟ رضایت کسانی که به آنان رأی دادند یا چیز دیگری؟

حاکمیت (سیاسیون) تصور می‌کنند آن چه فکر یا دنبال می‌کنند حتماً صحیح است؛ در حالی که در این منطق صحیح نبوده و نبایستی فرآیندهای اقتصادی به هیچ وجه از حوزه سیاسی پیروی نمایند، بلکه باید مطابق سازوکارهای اقتصادی صرف مدیریت می‌شدند. اما در کشور ما قدرت، به سیاستگذار کل سیستم تبدیل شده است و چون در ۲۵ سال گذشته، سیاست ایران عموماً بر یک ویژگی خاص یعنی پیشبرد اهداف برون مرزی منطقه‌ای مبتنی بود، این امر ویژگی خاصی به شرایط سیاسی ایران داده است که به نوبه خود عوارض خاصی هم داشته و دارد.

اعمال نظر سیاستمداران در فرآیند اقتصادی چه تأثیری بر هدایت منابع کشور دارد؟ شما در گفت‌وگویی، از اصطلاح «حامی‌پروری» استفاده کردید. آیا می‌توان تصور کرد که هدایت‌های منابع از سوی این سیاسیون، اهداف خاصی را دنبال می‌کند؟ مثلاً پیمانکاران، نهادها یا حتی اقشار اجتماعی؟

وقتی از دخالت حاکمیت در اقتصاد یا تنظیم بودجه صحبت می‌شود، باید توجه داشت که این اقدام یعنی ایجاد فرآیند دسترسی محدود به امکانات! دسترسی‌هایی که امروز در بسترهای مختلف فعالیت اقتصادی یا اجتماعی کشور به وجود آمده و بدون حضور در یک دایره بسته، ممکن نیست که به آن بسترها دسترسی داشته باشید و این یعنی فرصت‌ها و رانت‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی که دسترسی به آنها، شرایط خاص خود را می‌طلبد! با توجه به این که الیگارشی خاصی در جهات مختلف بر تصمیم‌سازی‌ها احاطه دارد، پس منابع کشور هم به همین ترتیب هدایت می‌شود! در سال های اول انقلاب، یکی از اعتراض‌ها به رژیم گذشته، خام‌فروشی نفت بود و گفته می‌شد این کار به تاراج دارایی کشور منتهی شده است. اما در ۱۰ سال گذشته به اندازه همه ادوار گذشته ایران، مواد خام معدنی از کشور صادر شده است. بدون هیچ گونه عمل‌آوری در داخل کشور، تا ارزش افزوده صادرات آن در اقتصاد کشور اثر مثبت بگذارد و تولید ناخالص داخلی افزایش یابد! چه کسانی از این فرصت سود می‌برند؟ فرصت استفاده از رانت مجوز، انرژی ارزان و وام‌های کلان بانکی! چگونه این افراد یا گروه‌ها، امکان آن را دارند تا به چنین فرصت‌هایی دست یابند. وقتی دقیق‌تر شوی، ملاحظه می‌شود که این فرآیند فقط همان دسترسی محدود است که اتفاق می‌افتد، چون ارکان تصمیم‌گیر در دایره محدود امکان ایجاد یک مکانیسم جامع را برای توزیع منابع در کشور نمی‌دهند، تا هر فعال اقتصادی در بخش خصوصی بتواند در رقابت آزاد به آن منابع دسترسی پیدا نماید! به‌همین دلیل است که بارها عنوان کردم که یکی از مشکلات ما در کشور، بورژوازی غارتی است که جایگزین بورژوازی ملی شده است.

تفاوت بورژوازی غارتی با بورژوازی ملی چیست؟

بورژوازی ملی، کشور را به سمت تولید می‌برد. به این صورت که وقتی منابعی در اختیار می‌گیرد، خواه این منابع وام باشد، یا انرژی ارزان یا هر تسهیلات دیگری، آن را به سمت سرمایه‌گذاری مولد هدایت می‌کند، هزاران نیروی کار را به کار می‌گیرد و در نهایت امکانات اخذ شده در خدمت اقتصاد ملی خواهد بود. ممکن است در این شرایط هم دسترسی محدود حاکم باشد اما این دسترسی محدود در درون همان دایره بسته، رقابت را امکان پذیر می‌نماید. حال این فعالیت می‌تواند تولید فولاد یا اتومبیل یا مسکن باشد، درست است که متولی آن به قدرت اقتصادی می‌رسد ولی منافع آن به جامعه برمی‌گردد ولی کسانی که از مجوزهای خاص بهره برده و از انرژی ارزان استفاده کرده و منابع کشور را به ثمن بخس به خارج می‌فرستد، یعنی ثروت اندوزی که بازدهی برای مردم کشور ندارد و این یعنی غارت امکانات!

در پاییز سال ۸۴ آقای احمدی‌نژاد به‌ عنوان رئیس دولت وقت، در یک شب ۷ مدیرعامل بانک را تغییر داد. ایشان در آن زمان اعلام کرد فهرست بدهکاران معوق سیستم بانکی در جیب من است. گزارش خردادماه همان سال بانک مرکزی نشان می‌داد که میزان کل معوقات بانکی ۶.۹ هزار میلیارد تومان بود، یعنی کمتر از ۷ هزار میلیارد تومان. در پایان ۸ سال دولت آقای احمدی‌نژاد که اتفاقاً می‌خواست با رانت مقابله کند، میزان معوقات بانکی که طی ۸۰ سال بانکداری در کشور ۷ هزار میلیارد تومان بود، به بالای ۸۰ هزار میلیارد تومان رسیده بود، این نتیجه تصمیمات همان دسترسی محدود و رانت غارتی است.

معنای این افزایش ۱۰ برابر معوقات بانکی در ۸۰ سال چیست؟

کاملاً مشخص است! حاصل احاطه کامل، الیگارشی خاص بر نظام تصمیم‌سازی کشور بوده است، حاصل این فرآیند نه فقط تاراج منابع بانکی در یک فرصت محدود، بلکه غارت درآمدهای افسانه‌ای نفت در آن دهه هم بود، شرایطی که نشان می‌دهد آن ثروت افسانه‌ای منجر به رونق اقتصادی کشور در دهه ۹۴-۱۳۸۴ نشد!

تنها در سال ۱۳۹۰ درآمد نفتی کشور به ۱۱۸میلیارد دلار رسید، یعنی به طور متوسط ماهیانه ۱۰ میلیارد دلار! در تمام طول تاریخ ایران، کشور چنین درآمدی را تجربه نکرده بود، همه درآمد ارزی کشور در دهه ۴۰ به اندازه درآمد آن سال نبود. در همین دوره، اتفاق مهم دیگری هم افتاد و آن اصلاح اصل ۴۴ قانون اساسی کشور بود. فارغ از این که فرآیند قانونی این اصلاح طی شد یا نشد، علی الظاهر اصل ۴۴ به نفع مردم اصلاح شد، تصور بر این بود که با این اتفاق، بخش خصوصی می‌تواند در دامنه گسترده‌تری فعالیت‌های اقتصادی خود را رونق دهد و در کشور یک تحول اقتصادی به وقوع بپیوندد که با توجه به زیرساخت‌های ایجاد شده در دهه قبل از آن، این مهم دور از دسترس ملت نبود! اما بنا به گزارش وزارت اقتصاد و سازمان خصوصی‌سازی، در انتهای دوره دولت‌های نهم و دهم، ۸۳درصد واگذاری‌ها به نهادها بوده است و توزیع منابع به‌ صورتی کاملاً هدایت شده و بسته عمل شد که نتیجه آن به جای تحول اقتصادی برای ملت، رکود سنگین بود که در پایان آن دهه به کشور تحمیل کردند که هنوز هم ادامه دارد!

این گروه یا افرادی که بابت نزدیکی به سیاست از این منابع برخوردار شده‌اند، آیا در نهایت به قدرت سیاسی وفادار هستند یا راه خود را می‌روند؟

از اسم آن می‌شود فهمید که چه رویکردی دارند. وقتی از بورژوازی غارتی سخن به میان می‌آید، یعنی اعتقادی به کشور و مسائل ملی ندارند. در حالی که بورژوازی ملی عکس این فرآیند عمل می‌کرد، یعنی در داخل سرمایه‌گذاری و منابع را وارد چرخه تولید می‌کرد. اکنون چند سال است که آقای بابک زنجانی در زندان به سر می‌برد. گفته می‌شود او نزدیک به ۶/۲ میلیارد یورو (حدود ۳۲ هزار میلیارد تومان!) از منابع کشور را در اختیار گرفته است، نقش این منابع در اقتصاد کشور چه بوده است؟ در تمامی این سال‌ها در جراید اعلام شده، که کل دارایی ایشان در کشور کمتر از ۲ هزار میلیارد تومان ارزش داشته است! پس بقیه پول کجاست؟ یا یک سال و نیم پیش فردی به‌نام سلطان سکه بازداشت و اعدام شد. مطالبی درباره گردش مالی و نقش او در بازار منتشر شد. آیا بعد از بازداشت سلطان سکه، در داخل کشور، اثری از آن ثروت به دست آمد؟ این موارد نشان می‌دهد که بورژوازی غارتی، یعنی این که منابع کشور به معنی واقعی کلمه از حوزه اقتصاد و تولید ملی ایران بیرون رفته است. بدیهی است این افراد به هیچ کس وفادار نخواهند بود!

هرچند در سال‌های پیش از انقلاب مواردی بود اما به نظر می‌رسد بورژوازی غارتی به این صورت، متأخر است. چه شد که به اینجا رسیدیم؟

تا وقتی که درآمدهای کشور محدود بود، امکان شکل‌گیری بورژوازی غارتی وجود نداشت. در سال‌های ابتدایی انقلاب هم کشور درگیر مسأله جنگ با عراق شد که به تبع آن، منابع کشور هم صرف مشکلات مردم و جنگ می‌شد. از سال ۶۸ که دولت آقای هاشمی سر کار آمد، مسأله بازسازی و از بین بردن عوارض جنگ یکی از مشکلات عمده کشور بود. در سال‌های ۶۸ تا ۷۶ مجموع درآمد ارزی کشور کمتر از ۱۳۰ میلیارد دلار بود، در ۸ سال دولت اصلاحات هم این میزان به‌طور متوسط سالانه کمتر از ۲۰ میلیارد دلار بود. این اعداد را با درآمدهای نفتی سال‌های ۸۴ تا ۹۵ مقایسه کنید! به‌دلیل فقدان حاکمیت قانون و دسترسی محدود به اطلاعات و فقدان گردش اطلاعات در این سال‌ها همه راه‌ها به رانت‌های کلان محدود شد!

بنابراین، افزایش ناگهانی درآمدهای بادآورده نفتی که زحمتی هم برای آن کشیده نشد، باعث شد که حجم زیادی از آن در نهایت به مثابه رانت از دست اقتصاد ملی خارج شود؟

همانطوری که در بالا توضیح داده شد، دسترسی بسیار محدود فرصتی بسیار طلایی برای الیگارشی حاکم به وجود آورد که حاصل فقدان حاکمیت قانون، سازماندهی و تشکیلات مناسب، نبود برنامه استراتژیک و سیاست‌های مناسب، باعث شد که در، روی پاشنه دیگری بچرخد!

اگر شما بخواهید یک مجله جدید منتشر کنید حتماً نیازمند سازماندهی و برنامه‌ریزی هستید؟ آیا می‌توانید یک شبه یک مجله یا روزنامه تولید کنید؟ باید برای آن در یک زمانبندی مشخص برنامه‌ریزی و تدارکات لازم را در نظر بگیرید که کار به نتیجه برسد. در حالی که در یک بستر گسترده‌تر به‌ نام ایران، در یک دوره بسیار کوتاه، بخش عمده‌ای از منابع کشور را در اختیار گروه‌هایی خاص گذاشتند که اصلاً سازمان و تشکیلات مناسب آن حجم از کار را نداشتند. کسانی ناگهان با هزاران میلیارد تومان درآمد رو به رو شدند که اصلاً آمادگی و توان روبه‌رو شدن با آن حجم از منابع را نداشتند. اما باوجود این ناتوانی‌ها و بی‌تجرگی‌ها، همه این منابع به اضافه منابع نفتی، در اختیار این گروه‌های محدود قرار گرفت. در این صورت باید منتظر چه اتفاقی بود؟ آیا می‌توان تصور کرد با این نگرش محدود و بسته می‌توان به یک تحول اقتصادی رسید؟ انتهای این مسیر از بین رفتن همه منابع و رشد بهره وری منفی برای کشور خواهد بود!

چرا نظام کارشناسی و بوروکراتیک ما نتوانست در برابر این فرآیندها مقاومت کند تا منابع به مسیرهای ناصحیح منحرف نشود؟

در ۴۰ سال گذشته نهادسازی کشور بسیار ضعیف بوده است. وقتی نهادها محدودیت دارند، پیامدهای این امر در اداره و ساماندهی درازمدت کشور دیده می‌شود. در ابتدای انقلاب، جدال تعهد و تخصص در کشور مطرح شد، که معتقدم این جدال نمی‌تواند از سوی کسانی راه افتاده باشد که نگران سرنوشت ایران بودند. زیرا در آن سال‌ها بسیاری از استادان دانشگاه‌ها و مدیران غیر وابسته و کاردان که سرمایه علمی و مدیریتی کشور بودند، حذف شدند! روند مهاجرت مغزها بعد از سال‌های جنگ تحمیلی افزایش یافت، همه گزارش‌های بین‌المللی نشان می‌دهد که در سال‌های ۵۷-۱۳۳۰، مهاجرت از ایران نزدیک به صفر بوده است. می‌توان گفت که در دهه اول انقلاب عده‌ای به خاطر حوادث انقلاب یا عده‌ای به خاطر جنگ از کشور رفتند. اما بعد از آن چه؟ چرا در سال‌های ۶۸ تا امروز بالاترین آمار مهاجرت مغزها را در گزارش‌های بانک جهانی ایران دارد؟ این جا نقطه‌ای است که مسئولان راحت از آن عبور می‌کنند. حاکمیت توجه ندارد که چه عواملی باعث می‌شود این نوع نیروها به راحتی از کشور می‌روند! مسأله فقط فرار مغزها نیست. گزارش بانک مرکزی از ۶ماهه دوم سال ۹۶ نشان می‌دهد بیش از ۲۵میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده است. ۲۵ میلیارد دلار در ۶ ماه عدد کوچکی نیست. اگر فرار سرمایه را کنار فرار مغزها قرار دهید، این دو آمار به مسئولان و ملت هشدار می‌دهد که کسانی که می‌توانند در زمینه‌های فکری یا اقتصادی در کشور فعال بوده، خلاق و مولد باشند. به‌ دلیل شرایط تحمیل شده، مجبور به ترک کشور شدند!

قوه مجریه اعلام می‌کند توانستیم میزان قاچاق کالا را از ۲۵ میلیارد دلار در سال به ۱۵ میلیارد دلار در سال کاهش دهیم. این اقدام پسندیده است اما همین ۱۵ میلیارد دلار قاچاق سالانه با دلار آزاد، چه عددی می‌شود؟ رئیس ستاد مبارزه با مواد مخدر اعلام کرده است، که گردش مالی مواد مخدر در کشور بیش از ۱۶۰ هزار میلیارد تومان در سال است. در کشوری این اعداد مطرح می‌شود که به وجود سالانه حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان نیاز است! آن ۱۵ میلیارد دلار به همراه ۱۶۰ هزار میلیارد تومان، چند درصد بودجه سالانه ایران را شامل می‌شود؟ جمع این دو عدد نزدیک به ۷۵ درصد بودجه سالانه ایران خواهد شد. چطور می‌توان با چنین حجم سنگینی از پول کثیف مقابله کرد؟ چرا که این ارقام و این واقعیت‌ها به مسئولان می‌گویند شما با لشکر عظیمی از منابع و پول سیاه رو به رو هستید که این منابع سیاه روی همه فعالیت‌های کشور سایه انداخته است!

اشاره کردید که آن اندک‌سالاری سیاسی یا الیگارشی، امروز با یک اندک سالاری اقتصادی هم پیوند خورده است، گروهی که به رانت و منابع نظارت ناپذیر دسترسی دارد. پیامد درازمدت این پیوند چیست؟

همین شرایطی که امروز در کشور می‌بینید. چرا در طول سال‌های ۸۴ تا ۹۲ رشد اقتصادی ایران پایین است؟ آن هم با آن همه درآمدهای هنگفت نفت؟ در برنامه چهارم توسعه مصوب شده بود که با یک پنجم درآمدهای دولت‌های نهم و دهم، رشد ۸ درصدی در اقتصاد ایران تجربه خواهد شد. در عمل ۵ برابر آن درآمد پیش‌بینی شده محقق شد اما عملاً رشد متوسط اقتصادی به ۳ درصد نرسید! این نشان می‌دهد همه آن منابع عموماً در اختیار بخش‌های غیر مولد قرار گرفته است، با آن اقدام روز به روز بهره‌وری کشور منفی‌تر، نازل‌تر و مشکل‌دارتر شده است، به گونه‌ای که امروز رشد اقتصادی کشور فقط و فقط با سرمایه‌گذاری مطلق امکان‌پذیر است. درحالی که در برنامه چهارم توسعه، توقع قانونگذار این بود که حدود ۳ درصد رشد اقتصادی از محل بهره‌وری به دست بیاید! یعنی قرار بود توان مهارتی، فناوری و راندمان کاری جامعه افزایش یافته و ارزش افزوده کالایی که در داخل تولید می‌شود، بیشتر شود. چرا امروز بهره‌وری منفی شده است؟ به دلیل این غارت‌های لجام گسیخته که گریبان کشور را گرفته است!

توزیع نابرابر منابع و درآمدها، در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی چه پیامدی خواهد داشت؟

بحث‌هایی که تاکنون مطرح کردیم، اساساً درباره توزیع نابرابر است. وقتی می‌بینید یک الیگارشی خاص روی اقتصاد چنبره زده است، یعنی توزیع نابرابر. در حالی که اگر توزیع متوازن می‌بود، همه آحاد جامعه باید از این منابع و درآمدهای ملی، متناسب بهره‌مند می‌شدند، اعم از این که این شرایط بد است یا خوب است. اما می‌بینید که یک گروه ویژه از این فرصت حداکثر سوءاستفاده را کرده و یک اکثریت قریب به اتفاقی، مشکلات را باید تحمل کند!

به منابع سیاه اشاره کردید. قبلاً مثالی زدید مبنی بر این که پس از برجام، انتظار می‌رفت با امیدمندی جامعه، بورس کشور هم رشد کند، اما برعکس شد و شاخص بورس کاهش یافت. تحلیل شما این بود که این نشان می‌دهد کسانی که توانایی هدایت منابع و بازار را دارند، خواستند از این طریق به دولت سیگنال بدهند. امروز این منابع سیاه به چه حوزه‌هایی تسری پیدا می‌کند یا این‌ها با این منابع قادر به انجام چه کارهایی هستند؟

این منابع بسیار هنگفت است. اما برای فهم مسأله، ابتدا باید تحلیلی از بودجه سالانه دولت داشته باشیم و ببینیم بودجه کشور صرف چه کاری می‌شود؟ بودجه فعلی عمدتاً صرف پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان دولت و بازنشسته‌ها می‌شود. تا ۴ سال پیش صندوق‌های بازنشستگی می‌توانستند تا حدی خودشان دخل و خرج کنند اما از ۴ سال پیش، صندوق‌ها نیز برای پرداخت حقوق بازنشسته‌ها به بودجه دولت وابسته شدند. همین امسال دولت ناچار است نزدیک به ۷۰ تا ۸۰ هزار میلیارد تومان به این صندوق‌ها کمک کند. این ۸۰هزار میلیارد تومان، یعنی نزدیک به ۲۰درصد بودجه امسال. در کنار آن، یارانه‌های نقدی و یارانه‌های پنهان هم هستند که از سوی دولت تأمین می‌شوند. بنابراین اگر دولت منابعی را از فروش نفت، مالیات یا فروش برخی کارخانه‌هایی که هنوز تتمه‌ای از آنها مانده، جمع می‌کند، باید هر ماه این درآمدها را به خیل تراکم کارمندان یا بازنشسته‌ها به عنوان حقوق پرداخت کند. غیر از این دولت منابعی برای فعالیت‌های دیگر ندارد! در حالی که حاکمانی که آن بخش از منابع را در اختیار دارند، اعم از این که حاصل انواع قاچاق رانت‌های بادآورده باشد، آنان محدودیت‌های دولت را هم ندارند و منابع آنان مشخصاً در اختیار خودشان است. هر وقت دل‌شان بخواهد و اراده کنند، می‌توانند به قوه مجریه فشار بیاورند، به این دلیل ساده که منابع آنها منابع آماده است؛ می‌توانند در بورس، ارز، طلا یا مسکن تأثیرگذار منفی باشند! این منابع، منابعی است که هر وقت اراده کنند، می‌تواند صرف مبارزه با سیاست‌های اقتصادی کشور شود، همان طوری که در زمان تصویب برجام با کنترل شدید بورس آن را منفی نگه داشتند و یک سیگنال جدی به دولت نشان دادند!

تا اینجای گفت‌وگو، تصویر کلان و جامعی از چیستی مفاسد اقتصادی، ریشه‌ها و پیامدهای آن به‌ دست آمد. اخیراً شاهد برخورد با مفسدان اقتصادی هستیم که از سلطان سکه شروع شد تا رسید به‌ خانم نعمت‌زاده و دیگران. برخی از کارشناسان معتقدند فضای رسانه‌ای که همراه با این برخوردها ایجاد شد، می‌تواند یک ظرفیت انتخاباتی برای اصولگرایان باشد؛ حتی آقای باهنر هم اشاره کرد که اصولگرایان می‌توانند با تکیه بر مفهوم مبارزه با فساد، در انتخابات مجلس پیروز شوند. به نظر شما، اقداماتی که امروز می‌شود، برخورد با مفسد است یا با فساد؟ به‌علت می‌پردازد یا به معلول؟

نمی توان با مبارزه با مفسد، مشکل فساد موجود در اقتصاد ایران را حل کرد. نمی‌توان با معلول برخورد کرد و گفت اگر این عامل را از میان برداریم، مشکلات فساد حل می‌شود. زیرا حجم و روشی که برای بروز فساد وجود دارد از میان نمی‌رود و سازوکاری که فساد را تولید می‌کند، همچنان در حال تولید مفسد است، اما کسی با آن سازوکار برخورد نمی‌کند. به عبارت دیگر، با علت‌ها کاری ندارند، به سراغ معلول می‌روند! وقتی از یک الیگارشی خاص صحبت می‌شود، باید توجه نمود که این گروه، در شرایط اقتصاد بسته نمی‌تواند بدون اتکا به قدرت باشد. وقتی ریشه‌های اندک سالاری دست نخورده باقی می‌ماند، که در بستر موجود امری بدیهی می‌باشد، حجم و میزان قدرت آنها به حدی است که توان مهار سازوکارهای به ظاهر مزاحم را براحتی میسر می سازند، مشخص است با این نحو، مجدداً فساد و غارت به شکلی دیگر در جامعه خودنمایی خواهد کرد.

به‌ لحاظ تاریخی، می‌دانیم که وقتی اقتصاد و قدرت نظارت‌ناپذیر، با هم پیوسته می‌شوند، پیامدهای درازمدت و تاریخی برای یک جامعه خواهد داشت. در چنین شرایطی راهکار شما چیست؟ مثلاً دولت لایحه شفافیت یا لایحه تعارض منافع را به مجلس ارسال کرده است یا قانون دسترسی آزاد به اطلاعات تا حدودی اجرا شده، این دست لوایح و قوانین می‌توانند ریل گذاری تازه‌ای برای اقتصاد و سیاست ایران داشته باشند؟

اولین قدم مهم این است که ارکان حاکمیت خودشان به‌ قانونگرایی اعتقاد داشته باشند، زیرا در جامعه‌ای که به قانون و قانونگرایی اعتقاد نداشته باشد، نمی‌توان کاری از پیش برد. بتازگی ملکه انگلیس پس از گوش دادن به گزارش نخست‌وزیر آن کشور، با تعلیق پارلمان موافقت می‌کند. اما دیوان عالی کشور بررسی کرد، به رغم خواست نخست‌وزیر و موافقت ملکه، آن تعلیق را رد کرد! چه اتفاقی افتاد؟ هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط نخست‌وزیر گفت بر خلاف نظر من است ولی پارلمان شروع به‌ کار نمود! بنابراین وقتی قانون پیاده شود، برای همه افراد درون جامعه امنیت ایجاد می‌نماید. اما اگر در کشوری قانون پیاده نشود یا قانون مبنای اقدامات نباشد، براحتی و به شیوه‌ای که ارکان قدرت بخواهند تفسیر شود، صرف تصویب قانون شفافیت، مشکلی حل نخواهد شد! همین حالا قانون مناقصات در سیستم اقتصاد دولتی وجود دارد که هدف آن شفافیت است. آیا اجرا می‌شود؟ اگر این قانون اجرا نشد، ابزاری برای مقابله وجود دارد؟ کتاب «یک کلمه» را یوسف خان مستشارالدوله، زمانی که نماینده حکومت ایران در پاریس بود نوشت (حدود ۱۴۰سال پیش). او می‌گوید در پاریس مدام حسرت می‌خوردم، که چه اتفاقی اینجا افتاده است که این کشور تا این اندازه با ما تفاوت دارند و پیشرفت کرده اند؟ می‌گوید آنچه آنجا حاکم بود، یک کلمه بود؛ «قانون»! در آنجا کتابی با عنوان «یک کلمه» نوشت، اما وقتی به ایران آمد به دستور ناصرالدین شاه، با همان کتاب، آن قدر در زندان بر سر او زدند که کور شد! نزدیک به ۱۲۰ سال است که ملت ایران، دنبال حاکمیت قانون در کشور است اما همچنان در این زمینه مشکل جدی وجود دارد! تا زمانی که این «یک کلمه» در کشور پیاده نشود، مشکلی حل نخواهد شد.

اما تجربه تاریخی کشورهای توسعه یافته، نشان می‌دهد که حاکمیت قانون یعنی برابری همه مردم و همه ارکان در برابر قانون، بعد از یک نزاع طبقاتی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است، یعنی ائتلاف‌هایی درگیر بودند تا این مسأله در کشورهای‌شان مطرح شد.

درست است، اما یادتان نرود که ایرانیان نخستین ملت غرب آسیا هستند که به‌ دنبال قانون رفتند. امروز نزدیک به ۱۱۵ سال از صدور فرمان مشروطیت می‌گذرد و این یعنی ملت ایران از ۱۱۵ سال پیش به اهمیت و ضرورت قانون پی برده است و آن را پذیرفته است. پس چرا «دم در» قانونی شدن، مانده‌اند و از این «در» نتوانستند عبور کنند؟ تا زمانی که از این در عبور نکنند، مشکلات حل نمی‌شود. راه حل تنها همین است. امروز نظم همه کشورها براساس قانون است. امروز در کشورهای موفق مانند حوزه اسکاندیناوی که در حوزه علوم انسانی جزو ۵ کشور اول جهان هستند، دادگاه‌ها در حال تعطیلی است و ساختمان آنها به کتابخانه تبدیل می‌شود. این اتفاق به این دلیل نیست که آن کشورها اسلامی یا مسیحی هستند، به این دلیل است که در آن کشورها قانون و اجرای صحیح آن مبنای همه اقدامات است، یعنی در آن جوامع یک مبانی را پذیرفته‌اند و آن مبانی کمک کرده است جامعه به سمت اصلاح کامل برود. موقعی می‌توانیم از این مسیر عبور کنیم که اول از همه، ارکان حاکمیت به قانون تمکین کنند.

اما در همین برخورد با مفاسد اقتصادی، اتفاقاً یکی از مباحث دولت این بود که دادگاه ویژه مفاسد اقتصادی نباید با دور زدن قانون اجرا شود و باید مبتنی بر قانون باشد. البته رئیس سابق قوه قضائیه این را نپذیرفت و از شیوه دیگری استفاده کرد. باوجود این، برخوردهایی که قوه قضائیه با مفاسد می‌کند، هدفش چیست؟ زیرا به باور شما اگر قانون اجرا نشود، این برخوردها فایده چندانی نخواهد داشت.

مبارزه با فساد یکی از ارکان حکمرانی خوب است و کسی نمی‌تواند بگوید مبارزه با فساد یا برخورد با مفسدان بد است. نکته اینجاست که اگر این مبارزه، بدون توجه به علل بروز این مفاسد باشد، بدون از بین بردن علت‌های بروز فساد باشد، این مبارزه به سرانجام نمی‌رسد. نتیجه این می‌شود که شما با ۱۰۰ یا ۵۰۰ مفسد برخورد می‌کنید، اما چه کار می‌کنید که تا مفسدان تکثیر نشوند؟ آیا در مسیر فعلی و روش موجود جلوی تکثیر مفسدان را می‌گیرند؟ اگر منظور از مبارزه با مفسد، رسیدن به اهداف سیاسی است، بله، این کارها معمولاً در طبقه پایین جامعه طرفداران زیادی پیدا می‌کند. اما باید دید آیا به‌صورت ریشه‌ای و درازمدت هم مشکل جامعه را به معنای واقعی کلمه حل می‌کند یا خیر؟

بچه‌های متولد دهه‌های ۶۰ یا ۷۰، از طریق شبکه‌های اجتماعی، با دستاوردهای بشری روز دنیا و با مفاهیم جدید آشنا هستند. امروز آنان با هسته سخت قدرت مواجه شده‌اند که با هسته اقتصادی پیوند خورده است. شما به این نسل، روزنه امید و چه چشم‌اندازی می‌دهید؟

متأسفانه با ذکر یک چشم‌انداز نمی‌توان صدمات وارده بر کشور را که از ناحیه دسترسی بسیار محدود، بر مسائل اقتصادی، سیاسی و قانونگذاری حاکم شده، نادیده گرفت و توقع داشت با ذکر یک چشم انداز، انبوه مشکلات را حل نمود. نمی‌توان امیدهای واهی در جامعه ایجاد کرد، بدون آن که زیرساخت‌های آن امید فراهم شده باشد. اگر این زیرساخت‌ها فراهم شود، مطمئناً جامعه به سمت توانمندی و استفاده از ظرفیت‌های خود خواهد رفت، در غیر این صورت با مهاجرت‌های گسترده‌تر روبه رو می‌شویم و این آفت جامعه است. آنچه امروز نگران‌کننده است، همین مهاجرت گسترده است، مهاجرت مغزها بیشتر از فرار سرمایه جای توجه جدی دارد.

چند سال پیش وزیر مهاجرت کانادا گفته بود که ایرانیان با صدور نیروی انسانی، بیشترین سرمایه را به کانادا منتقل می‌کنند. این حرف به این معنی است که میلیاردها دلار نیروی فکری را به آن سوی دنیا صادر کردیم! این مغزها ارزشی ندارد؟ این مغزها هستند که می‌توانند برای این کشور در همه زمینه‌ها موقعیت خلق کنند. وقتی اینها از دست می‌روند، آسیبی که کشور می‌بیند، به مراتب از دلارهایی که از کشور بیرون می‌روند، بیشتر است. ارکان حاکمیت بایستی به‌طور ویژه به چالش‌های موجود در ارتباط با دوری از حکمرانی خوب توجه نمایند، سیاست‌های نظام دسترسی بایستی خیلی سریع اصلاح گردند، رسیدن به شرایط مطلوب مطلقاً دور از دسترس نیست، مشروط بر آن که ساختارهای قانونمند و پاسخگو بر مناصب حضور داشته باشند.»

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - یک اقتصاددان با بیان اینکه اگر دولت عزم کافی برای حذف یارانه پردرآمدها را داشته باشد در فقدان اطلاعات مالیاتی نیز به راحتی می تواند با دسترسی به حساب بانکی اطلاعات لازم را کسب کند گفت که در قانون بودجه امسال که این مورد نیز تصویب شده و دولت حق دارد در حال حاضر از هرگونه منابع اطلاعاتی که دارد برای شناسایی صاحبان درآمد استفاده کند.

مهدی هشی - اقتصاددان - در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه پرداخت یارانه­‌ها بدهی دولت به عنوان یک خطای سیاست­‌گذارانه به ملت است، اظهار کرد: یکی از مباحث مهمی که در طرح تحول اقتصادی که در سال ۱۳۸۶ به شکل جدی مطرح شد، بحث هدفمند کردن یارانه‌­ها است. یارانه کمکی است که دولت­ها در ایران از پیش از انقلاب هم می‌­دادند اما در هیچ کجای دنیا مرسوم نیست.

این اقتصاددان هدفمند نبودن یارانه‌­های نقدی را یکی از ایرادات پرداخت یارانه توصیف کرد و گفت: از نظر برخی از صاحب‌نظران هدف اصلی که در یارانه­‌ها برای کمک به قشر آسیب پذیر وجود داشت، محقق نمی­‌شد. در نتیجه همان سال­ها مسئله هدفمند کردن را در دستور کار قرار دادند. در یک مناظره در دهه ۶۰ آقای نوربخش به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی با آقای نوبخت که در آن زمان به عنوان نماینده مردم رشت در مجلس حضور داشتند، پای یک میز نشستند. در آن زمان نوبخت معتقد بود که این یارانه­‌ها نباید حذف شود و باید برای مردم بماند تا نگرانی­‌های اقتصادی رفع شود. اما دکتر نوربخش که از گروه اقتصاددانان دانشگاه شهید بهشتی بود معتقد بود که باید یارانه­‌ها هدفمند شود.

او با بیان اینکه در طرح تحول اقتصادی در دولت احمدی‌نژاد هم یکی از موارد مطرح شده در آن طرح هدفمند کردن یارانه‌­ها بود، ادامه داد: یک روی دیگر اصلاح قیمت، کالاها و خدماتی بود که دولت تولیدش را به عهده داشت و در ارائه به مصرف ­کنندگان کمتر از قیمت تمام شده از آنان دریافت می ­کرد. آب و گاز و برق از آن زمان تا به امروز همچنان چنین وضعیتی دارند. بعد از این دولت مبالغ مذکور را به عنوان کسری بودجه مجددا مطرح می­‌کرد.

اصلاح قیمت‌ها کار سنجیده‌ای بود

هشی با تاکید بر اینکه طرح اصلاح قیمت ­ها خیلی کار سنجیده­‌ای بود و باعث شد قیمت­‌ها واقعی شود، اضافه کرد: مشکل قضیه اینجاست که اقشاری از مردم که درآمد کمی دارند و جزو قشر آسیب­ پذیر محسوب می ­شوند در هزینه‌­های زندگی دچار مشکلات جدی می‌شوند. برای پاسخ به همین چالش بود که بنا شد دولت با سیستم هدفمند کردن یارانه­‌ها تا چند سال به اقشار واجد شرایط یارانه نقدی پرداخت کند.

این اقتصاددان ادامه داد: از سوی دیگر در همان طرح دولت موظف بود با استفاده از صرف­جویی حاصل شده با رونق دادن به اشتغال، سطح درآمد­های سایر مردم را نیز در روند افزایشی قرار دهد. در واقع پرداخت یارانه نقدی در طرح تحول یک برنامه بلند مدت نبود، بلکه کوتاه مدت و برای اقشار خاص بود. اما چرا اصلا این بحث مطرح شد که یارانه به همه‌­ی مردم داده شود؟ علت این بود که در انتخابات سال ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ ریاست جمهوری کاندیداها با رویکرد پوپولیستی در تبلیغات­شان به صورتی اعلام کردند که مبلغ نقدی یا سهام به مردم می­دهند.

او با اشاره به تاثیرگذاری مسائل انتخاباتی بر طرح تحول اقتصادی ادامه داد: این ادعاها که برای مردم مطرح شد به صورت مکمل طرح تحول نیز موارد مشابه را روی میز آورد و عملا آن یارانه نقدی که در طرح تحول قرار بود به صورت کوتاه مدت و به اقشار خاص باشد به هزینه بلند مدت برای همگان تبدیل شد. همین اتفاق برای سهام عدالت هم افتاد. در آن سال­ها گفتند ما شش میلیون خانوار داریم که قشر آسیب پذیرند که می‌خواهیم به آنها یک میلیون سهم بدهیم؛ در این جهت در مجموع دولت نزدیک به ۲۳ میلیون نفر را به عنوان جامعه هدف انتخاب کرد.

سهام عدالت با ۲۰ میلیون نفر شروع شد

هشی با بیان اینکه در دولت دهم وقتی طرح سهام عدالت شروع شد با حدود ۲۰ میلیون نفر شروع شد، گفت: دقیقا شروع یارانه‌­های نقدی نیز با همین تعداد افراد بود. اما بعد از اینکه دولت ثبت­نام را آغاز کرد و درواقع راستی آزمایی را به عهده مردم گذاشت. در پایان دولت حدود ۷۸  میلیون نفر ثبت نام کردند. درواقع تنها عده کمی از مردم حاضر به انصراف شدند. همین طور شد که گرفتن یارانه نقدی برای مردم تبدیل به چیزی مشابه ارثیه شد که در نهایت بر گردن دولت ماند.

این اقتصاددان اضافه کرد: در این فرایند اولین اشتباه را دولت دهم مرتکب شد که به دلیل اینکه در آن زمان درآمد نفتی بالا بود همه­ی مردم را ثبت نام کرد. حتی در آن زمان از پیامدهای منفی این طرح این بود که بر فرهنگ کار اثر منفی گذاشت. یعنی یک نفر می‌نشست در خانه با یارانه پنج عضو خانوار خود هزینه زندگی را کسب می‌کرد. البته این وضعیت موقت بود چون بعد از اینکه بعد از سال ۱۳۹۰ گرانی‌ها پیش آمد دیگر این رقم ناچیز شد. در نهایت چیزی که به دولت یازدهم به ارث رسید جمعیت معادل ۷۸ میلیون نفر ثبت­ نام شده بود.

اشتباه دولت یازدهم عدم راستی‌آزمایی بود

او با بیان اینکه اشتباه دولت یازدهم در پرداخت یارانه‌ها عدم راستی‌آزمایی بود ادامه داد: چون در آن زمان اقشار با درآمد بالا مشخص بودند دولت باید در همان ابتدا عده­ای که واجد شرایط نبودند را حذف می­کرد. اما این کار را نکرد تا اینکه بالاخره امسال حدود ۸۰۰ هزار نفر را حذف کرده است.

هشی ادامه داد: در سال ۱۳۸۷ که این طرح شروع شد قرار بود تعداد افرادی که به آن­ها یارانه پرداخت شود حدود ۲۰ میلیون نفر باشد. اگر این اطلاعات سال ۱۳۸۷ درست باشد، دولت امروزه به حدود ۵۸ میلیون نفر در طول این سال ها پول نقدی بدون دلیل داده است. پس اینکه ۸۰۰ هزار نفر را حذف کردند در مقایسه با این حجم جمعیت، مقدار ناچیزی است.

او با بیان اینکه حدود هفت میلیون نفر کارمند دولتی یا مشاغلی پردرآمد داریم که اطلاعاتشان هم در دست دولت است گفت: اگر هرکدام از این افراد چهار نفر خانوار داشته باشند، مجموعا ۲۸ میلیون نفر هستند که دولت می تواند یک شبه تعداد زیادی از یارانه‌بگیران را کم کند.

او با اشاره به اصل برابری مطرح شده در قانون اساسی ادامه داد: نباید وضعیتی پیش آید که در این کشور هر کس که قانونی عمل می­کند مجازات شود و هرکس که عمل غیرقانونی را پی می­گیرد منتفع باشد.

در پرداخت یارانه تبعیض صورت گرفت

این استاد دانشگاه اضافه کرد: در طرح یارانه ­ها متاسفانه اینطور شد و افرادی که واجد شرایط اخذ یارانه نبودند خودشان از قانون پیروی کردند و انصراف دادند اما عده دیگری که تعداد زیادی نیز هستند با اینکه واجد شرایط نبودند همچنان در حال گرفتن یارانه هستند. یعنی دولت مردمی که درستکار بودند و با دولت همکاری کردند را متضرر و بازنده کرده و عده‌­ای که در خیال خود زرنگی کردند و قانون را نادیده گرفتند منتفع شدند.

هشی با بیان اینکه حالا که دولت مقصر اصلی این بی‌قانونی است باید ریسک این مسئله را بپذیرد و فوری یارانه این افراد را حذف کند، گفت: در مرحله بعد به نظر بنده باید دولت لایحه­‌ای به مجلس ببرد و مبلغی که در طول این سال­ها به افراد غیر ذی صلاح داده شده است را نیز پس بگیرد؛ نمایندگان مجلس نیز باید دولت را مواخذه کنند.  باید برنامه دولت این موضوع را مشخص کند. اگر همچنان دولت قصد حامی پروری دارد باید به همین روال سابق در پرداخت­‌های نقدی ادامه دهد. اما این کار با قانون طرح تحول که مصوبه مجلس و الزام قانونی دارد متفاوت است.

او با تاکید بر اینکه اگر ما برخلاف قانون به قشرهایی که به آن­ها یارانه تعلق نمی­‌گرفت در این سال­ها یارانه دادیم مقصر دولت­ها هستند و باید این پول را پس بگیریم، ادامه داد: در زمینه مصارف باید بگویم که امسال کشور ما به دلیل مسائل تحریم‌­ها با مشکل درآمدی مواجه است. بحث مالیات هم مهم است ولی نمی­توان تنها به مالیات اکتفا کرد، زیرا ساز و کار وصول مالیات همچنان دچار مشکلات زیادی است. پس دولت مشکل کسری بودجه دارد. بهترین منبع برای استرداد اضافه پرداختی یارانه همین کسری بودجه دولت است.

دولت باید برای کم‌درآمدها برنامه‌ای تعیین کند

این استاد دانشگاه با بیان اینکه بالاخره دولت باید برای کم‌درآمدها برنامه ای تعیین کند ادامه داد: دولت باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد به روش فقیرپروری دوره گذشته با پول نقدی و سوبسید ادامه دهد؟ اصلا قرار نبوده که این دولت که با شعارهای خاصی سر کار آمده است از این روش‌­ها استفاده کند و به جای ارتقای سطح درآمد مردم فقط با حامی پروری اقدام کند. طبق طرح تحول و سیاست های ابلاغی اصل ۴۴ و برنامه توسعه تمام وظیفه دولت ارتقای سطح درآمد و زندگی مردم است. اما اگر بنا باشد این سیاست­‌های اقتصادی دنبال نشود، با وجود تورمی که در ایران وجود دارد دولت باید هر سال به مجلس برود و مبلغ یارانه‌­های نقدی را افزایش دهد. که البته این در حال حاضر وجه قانونی ندارد. مردم نیز دولتی انتخاب نکردند که فقیرپرور باشد.

هشی با تاکید بر اینکه اطلاعات لازم برای حذف یارانه پردرآمدها به سادگی در دسترس دولت‌هاست، اظهار کرد: در تمام دنیا سیستم بانکی متصل به نظام مالیاتی است. اما در ایران به دلیل اینکه اقتصاد زیرزمینی داریم، اصلاح نظام مالیاتی ما دچار مشکل شده است. هرچه هم دولت طرح اصلاح نظام مالیاتی را داده آن طور که باید مفید نبوده است. پس مهم ترین خلأ داده­‌ای در کشور ما عدم بهره ­مندی از اطلاعات مالیاتی است که نهادهای تصمیم­ گیری باید فکری به حال آن کنند. اما در کنار آن اطلاعاتی وجود دارد که این خلأ را پوشش دهد.

مالیات و بانک‌ها دو منبع اطلاعاتی شناخت پردرآمدها

او با بیان اینکه اگر دولت عزم کافی داشته باشد در فقدان اطلاعات مالیاتی نیز به راحتی می تواند با دسترسی به حساب بانکی اطلاعات لازم را کسب کند، گفت که در قانون بودجه امسال که این مورد نیز تصویب شده و دولت حق دارد در حال حاضر از هرگونه منابع اطلاعاتی که دارد برای شناسایی صاحبان درآمد استفاده کند.

این اقتصاددان استفاده از مانده حساب را برای دسترسی به اطلاعات درآمدی افراد نامناسب توصیف کرد و گفت: برای شناسایی پردرآمدها دو منبع مهم وجود دارد، یکی ورودی درآمد به تمام حساب­های فرد و دوم تراکنش بانکی است؛ چیزی که معادل آن در جهان تحت عنوان مالیات بر هزینه محاسبه می‌­شود اما در فقدان آن در کشور ما می­توانیم با رصد سیستم‌­های شبکه کارت­های بانکی این مبالغ را تشخیص دهیم.

هشی با توصیه به ایجاد شفافیت در فضای عملکردی دولت ادامه داد: شفافیت در نظام های بانکی و مالی امروزه از اولویت­‌های اصلی است؛ مسئولان البته باید از خودشان شروع کنند. این طرح ثبت اموال مسئولان که قانون آن چند دهه روی زمین مانده است باید بالاخره اجرایی شود و بعد از آن این شفافیت را در حوزه عمومی نیز دنبال کنند. 

او با بیان اینکه ریشه نارضایتی‌­های مردم در سال­های گذشته نارضایتی از فساد و عدم مقابله با آن از سوی مسئولان بوده است، اظهار کرد: دولت اگر بخواهد از ترس اینکه روزی سر و صدایی شود کار قانونی را زمین بگذارد، نه تنها باید این پول را پرداخت کند بلکه مردم هم متوقع می­‌شوند که این مبلغ کم است و باید افزایش پیدا کند، چرا که دولت تعهد اضافه برای خود درست کرده است.

حقوق‌دان باید به دنبال حق مردم باشد

هشی با بیان اینکه اعتماد مردم نسبت به دولت و مجلس تا حدی کمتر شده است ادامه داد: ماموریت بزرگ آقای روحانی بازگرداندن اعتماد مردم به دولت است چون ایشان گفت من حقوق­دان هستم. حقوق دان باید به دنبال حق مردم باشد. پس اگر دولت با مردم صریح و شفاف مشکلات را در میان بگذارد، وضعیت و دلایل را برای مردم تشریح کند، همچنین ساز و کار اعتراض به قطع یارانه را نیز برای مردم بیان کند کار به اعتراض نمی­‌رسد.

این اقتصاددان اضافه کرد: اشکال دولت این است که مردم را طرف گفت و گو قرار نمی‌­دهد. دولت قرار است وکیل مردم باشد و اگر وظایف وکالت را به درستی انجام دهد و از ابتدا طرح را با مردم در میان گذارد و گزارش مقطعی نیز ارائه کند قطعا مردم همراه خواهند شد. دولت باید به مردم اعلام کند که در طول این سال ها اشتباه کرده و به افرادی یارانه داده است که شامل این قانون نبودند و حال می خواهد قطار را به ریل اصلی بازگرداند، در این صورت مردم نیز با دولت همراهی لازم را خواهند کرد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - تعداد زیادی از مشتریان بازارهای جهانی خودرو علاقه و تمایل زیادی به خریداری و استفاده از خودروهای سریع و اسپرت ساخت بهترین شرکت‌های خودروسازی در جهان نشان می‌دهند.

به گزارش ایسنا، کارشناسان و متخصصان فعال در حوزه خودرو با بررسی عوامل و قابلیت‌های مختلف در خودروهای مختلف همواره سعی دارند خودروهای تولیدشده در کلاس‌های متعدد را در قالب دسته بندی‌های سریع، اسپرت، لوکس، شاسی بلند، سدان و کامپکت و غیره برای علاقمندان و مشتریان ارائه دهند تا بر اساس نیاز و علایق آنها، فهرست‌های گوناگونی را از خودروهای توسعه داده شده توسط برترین و معروف ترین خودروسازان جهان منتشر کنند. 

بر اساس گزارش وب سایت digital trends، از آنجایی که همواره سرعت یکی از فاکتورهای بسیار مهم برای علاقمندان به صنعت و بازار فروش خودرو در جهان بوده به شمار می‌رود، کارشناسان و متخصصان فعال در این حوزه به تازگی فهرستی از سریع‌ترین خودروهای موجود در بازارهای جهانی را منتشر کرده‌اند که به ترتیب سرعت آنها در زیر به آنها اشاره شده است: 

۱. بوگاتی شیرون سوپر اسپرت ۳۰۰ پلاس (Bugatti Chiron Super Sport ۳۰۰+):

سرعت: ۳۰۴ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۲. هنسی وینوم اف ۵ (Hennessey Venom F۵):

سرعت: ۳۰۱ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۳. اس اس سی تاتارا (SSC Tuatara):

سرعت: ۳۰۰ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۴. کونیگسگ آگرا آر اس (Koenigsegg Agera RS):

سرعت : ۲۷۸ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۵. هنسی وینوم جی تی (Hennessey Venom GT ):

سرعت: ۲۷۰ مایل در ساعت 

۶. بوگاتی ویرون سوپر اسپرت (Bugatti Veyron Super Sport):

سرعت: ۲۶۸ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۷. ریماک کانسپت ۲ (Rimac Concept Two):

سرعت : ۲۵۸ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۸. اس اس سی آلتیمیت آئرو (SSC Ultimate Aero):

سرعت : ۲۵۶ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۹. استون مارتین واکری (Aston Martin Valkyrie):

سرعت: ۲۵۰ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۰. مک لارن اسپیدتیل (McLaren Speedtail):

سرعت: ۲۵۰ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۱. تسلا رودستر (Tesla Roadster):

سرعت: ۲۵۰ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۲. میلان رد (Milan Red):

سرعت: ۲۴۹ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۳. سالین اس۷ تویین توربو (Saleen S۷ Twin Turbo):

سرعت: ۲۴۸ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۴. کونیگسگ سی سی آر (Koenigsegg CCR):

سرعت: ۲۴۲ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۵. مک لارن اف۱ (McLaren F۱):

سرعت: ۲۴۱ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

 

۱۶. پگانی هوآیرا بیسی (Pagani Huayra BC):

سرعت: ۲۳۸ مایل در ساعت

 

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - سازمان بین‌المللی کار تخمین زده است: اقامت و رستوران‌ها همراه با خدمات بخش خصوصی در پنج سال آینده، سریع‌ترین نرخ رشد را در بین همه بخش‌های اقتصاد دارند.

حمیرا محب‌علی ـ راهنما و کارشناس ارشد گردشگری ـ در مقاله‌ای که در اختیار ایسنا قرار داده با اقتباس از داده‌ها و گزارش‌های سازمان جهانی گردشگری که «گردشگری و اشتغال: آینده‌ای بهتر برای همه» را به عنوان شعار سال برگزیده، نوشته است: «نقش گردشگری در ایجاد شغل اغلب نادیده گرفته می‌شود. این در حالی است که ۱۰ درصد مشاغل دنیا به گردشگری مرتبط است و در هشتمین هدف از اهداف توسعه پایدار از گردشگری به عنوان پتانسیلی برای کار آبرومند نام برده شده است. سیاست‌های جدید سازمان جهانی گردشگری نیز به حداکثر رساندن پتانسیل گردشگری برای ایجاد و خلق مشاغل بیشتر و بهتر بویژه برای زنان و جوانان است.

سیاست‌های جدید نیز بر انعکاس و ترکیب پیشرفته‌ای از فناوری روز دنیا تاکید دارد. این سیاست‌ها باید بتواند بین مهارت‌های گردشگری که آموزش داده می‌شوند و آن‌هایی که کارفرمایان گردشگری به آن نیاز دارند، ارتباط برقرار کند. این امر به رویکردی جامع به آینده‌ی کار در صنعت گردشگری با همکاری بیشتر، بین همه فعالان از جمله بخش‌های دولتی و خصوصی نیازمند است.

سازمان جهانی گردشگری گزارش داده است: از هر ۱۰ شغل در دنیا، یک شغل به صورت مستقیم به گردشگری مربوط است و هر یک شغل در گردشگری، یک و نیم شغل دیگر را درگیر اقتصاد گردشگری می‌کند.

سازمان بین المللی کار نیز تخمین زده است: اقامت و رستوران‌ها همراه با خدمات بخش خصوصی در پنج سال آینده، سریعترین نرخ رشد را در بین همه بخش‌های اقتصاد داشته باشند.

به نظر می‌آید گردشگری یک فعالیت اقتصادی انعطاف پذیر است. در طول هفت سال پس از بحران اقتصادی جهان در سال ۲۰۱۰، تعداد توریست‌های خارجی در سطح جهانی بیش از ۴ درصد رشد داشته است. گردشگری یکی از عوامل توسعه پایدار در هدف‌های ۸ و ۱۲ و ۱۴ است. اشتغالزایی در هدف ۸ قرارگرفته است و این هدف می‌گوید که تا سال ۲۰۳۰ باید سیاست‌هایی برای ترویج توریسم پایدار که ایجاد شغل، ترویج فرهنگ و محصولات محلی را سبب می‌شود، تعریف شود.

در بیست و ششمین نشست سران کشورها در نوامبر ۲۰۱۸ نیز بیانیه‌ای تصویب شد که در آن گردشگری نقش کلیدی در رسیدن به اهداف توسعه پایدار ایجاد می‌کند. بیانیه‌ای هم در ۲۰ ژوئن ۲۰۱۹ در اوساکا مطرح شد که از صنعت گردشگری به عنوان عامل رشد اقتصادی جهانی و توسعه پایدار صحبت به میان می‌آید.

با این‌که گردشگری ۱۰ درصد از مشاغل جهان را به خود اختصاص داده اما در سیاست‌گذاری‌های مرتبط با اشتغال و کارآفرینی نادیده گرفته می‌شودسازمان جهانی گردشگری می‌گوید که از این پس در برنامه‌های آتی خود برای به حداکثر رساندن نقش این بخش در ایجاد مشاغل با کیفیت و کارآفرینی به ویژه برای زنان و جوانان در صنعت خلاق گردشگری، حفظ منابع طبیعی از طریق برنامه‌ریزی و مدیریت پایدارگردشگری و دستیابی به توسعه فراگیر و پایدار تلاش خواهیم کرد.

هرچند یک نکته وجود دارد: با وجود این‌که گردشگری ۱۰ درصد مشاغل جهان را مستقیما پوشش می‌دهد اما در سیاستگذاری‌های مرتبط با اشتغال و کارآفرینی نادیده گرفته می‌شود. یکی از دلایل آن را می‌توان، نبود تطابق بین صلاحیت‌های افراد و واقعیت‌های محیط کار دانست.

در واقع شکاف بین آموزش‌ها و مهارت‌ها و دانش و کمبودهای حوزه کار، چشم‌انداز ایجاد مشاغل مرتبط را زیر سوال می‌برد. از طرف دیگر گردشگری از چالش‌های مربوط به جذب و حفظ استعداد و بهبود شرایط کار، رنج می‌برد.

شعار سال ۲۰۱۸ سازمان جهانی گردشگری بر تحول دیجیتالی تاکید داشت و این سازمان در راستای شعار امسال خود مبنی بر اشتغالزایی، همچنان بر تحول دیجیتالی تاکید دارد.

سازمان جهانی گردشگری تاکید می‌کند که برای اشتغال‌زایی در این حوزه به بازنگری و به‌روز رسانی قوانین و مقررات قدیمی که از اشتغال، نوآوری، کارآفرینی و مدل‌های کسب و کار جدید پشتیبانی می‌کند، نیازمندیم.

این سازمان معتقد است: سطح پایین آگاهی و تخصص در فناوری‌های جدید و گرایش‌های تکنولوژیکی مانعی در توسعه گردشگری است.

بررسی‌های سازمان جهانی گردشگری نشان می‌دهد که شرکت‌های کوچک و متوسط، سازندگان اصلی صنعت گردشگری هستند به طوری که نیمی از کارکنان صنعت گردشگری در شرکت‌های کمتر از ۱۰ نفر و سه چهارم آن‌ها در شرکت‌های کمتر از ۵۰ نفر کار می‌کنند اما در تمام این عرصه ها به تحول دیجیتالی درایجاد شغل در گردشگری نیازمندیم چراکه صنعت گردشگری یک منبع پیشرو مهم در نوآوری و تنوع اقتصادی است.

ادامه مطلب...

نیمی از کارکنان صنعت گردشگری در شرکت‌های کمتر از ۱۰ نفر و سه چهارم آن‌ها در شرکت‌های کمتر از ۵۰ نفر کار می‌کنندمراسم روز جهانی گردشگری هر سال در ۲۷ سپتامبر برگزار می‌شود؛ مراسمی به رهبری سازمان جهانی گردشگری که هدف آن افزایش آگاهی در بین جامعه جهانی گردشگری برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار است و امسال (۲۰۱۹) تمرکز اصلی آن بر سه موضوع است: مهارت، آموزش و مشاغل و شعار «گردشگری و شغل: آینده‌ای بهتر برای همه» را برای امسال برگزیده و هند را میزبان مراسم امسال تعیین کرده است. دبیرکل سازمان جهانی گردشگری و وزیر گردشگری کشور در پیام‌هایی به اهمیت این شعار اشاره کرده و بیشترین تاکیدش بر اشتغال زنان و جوانان در عرصه گردشگری با هدف دستیابی به توسعه پایدار بوده است.

 پیش از این نیز در روز جهانی راهنمایان گردشگری (۲۱ فوریه ۲۰۱۹) و روز جهانی زن (۸ مارس ۲۰۱۹) اندیشه‌های جهانی، بر حضور زنان در فرصت‌های برابر و خلق مشاغل جدید تاکید داشت.

همان زمان سازمان ملل نیز تاکید کرد: زنان ۵۰ درصد از نیروی شاغل دنیا را برای دست آوردن آینده‌ای بهتر در جهان، تشکیل می‌دهند و از این پس دنیا تمام توانش را به کار خواهد گرفت تا از این ظرفیت برای توسعه اقتصادی در جهان و فراهم شدن زمینه‌های رشد اقتصادی و اجتماعی زنان و جوانان و دست یافتن به توسعه پایدار بهره ببرد.

اگر به پوستر روز جهانی گردشگری هم دقت کنیم، تاکید تصویر بیشتر بر نقش زنان  در فعالیت های فرهنگی گردشگری است.

نتیجه یکی از تحقیقات سازمان جهانی گردشگری نیز نشان می‌دهد: در بخش گردشگری،‌ جمعیت  زنان و جوانان شاغل به نسبت سایر بخش‌ها بیشتر است. تنها کمتر از نیمی از افراد شاغل در گردشگری (۴۷ درصد) بین ۱۵ تا ۳۴ سال دارند که یک سوم کارکنان اقتصادی را در اروپا تشکیل می‌دهند.

در کشورهای اروپایی زنان ۶۰ درصد پرسنل بخش گردشگری هستند که ۴۷ درصد از کارکنان خدمات را تشکیل می‌دهند. در واقعیت زنان نقش پیشرو در کارآفرینی حوزه‌های گردشگری دارند.

داده‌های سازمان جهانی گردشگری نشان می‌دهد که نرخ رشد جهانی کارآفرینی زنان در بخش هتل و رستوران ۳۶ درصد است درحالی‌که این نرخ در سایر بخش‌ها ۲۲ درصد است.
همزمان با چنین تحولی، اثبات شد: گردشگری در روستاها می‌تواند از طریق حفظ و احیای فعالیت‌های سنتی ایجاد شغل کند.

جمعیت زنان و جوانان شاغل در گردشگری بیشتر از سایر بخش‌ها است. در اروپا 60 درصد از پرسنل گردشگری را زنان تشکیل می‌دهند، با این وجود شکاف حقوق نابرابر در این بخش نیز حاکم استاما نکته حائز اهمیت در موضوع اشتغال زنان، پر کردن شکاف حقوق آن‌ها است که در گردشگری همانند سایر مشاغل، حاکمیت دارد؛ زنان به طور متوسط کمتر از مردان برای مهارت‌هایشان دستمزد و یا حقوق می‌گیرند. زنان معمولا به صورت غیراستاندارد به کار مشغول می‌شوند و از نظر تحصیل و آموزش از تبعیض رنج می‌برند.

زنانی که مهارت‌های پایین دارند آسیب پذیرتر هستند. آن‌ها خود را در معرض خطر شرایط کاری ضعیف، فرصت‌های نابرابر، خشونت، استثمار، استرس و آزار جنسی بیشتری می‌بینند. مشاغل موقت و نیمه موقت در میان زنان و جوانان در صنعت گردشگری بیشتر است. زنان معمولا دستمزد پایین دارند و امنیت اجتماعی آن‌ها کم است. ساعات کار آن‌ها نامنظم است. تغییرات غیر قابل پیش بینی دارند. چالش‌های آنها بیشتر است و مسؤولیت‌های خانوادگی آن‌ها گسترده‌تر است و دربعضی موارد، آن‌ها شغل گردشگری را با شغل‌های دیگر ترکیب می‌کنند.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - یک اقتصاددان با انتقاد از سرعت تصویب مواد لایحه تجارت در مجلس شورای اسلامی گفت که به قدری مواد تصویب شده لایحه جدید تجارت با مبانی و بدیهیات علم اقتصاد در تضاد است که از سوی اقتصاددانان قابل هضم نیست.

به گزارش ایسنا، نمایندگان مجلس در حال بررسی و تصویب لایحه ای بزرگ به نام "لایحه تجارت" هستند که به عنوان یک قانون مادر در اقتصاد شناخته شده است. در صورت تصویب این لایحه که بسیاری از مواد قانون قبلی آن تغییر داده شده باید منتظر تغییراتی اساسی در مسائل حقوقی مربوط به مبادلات و سازوکارهای اقتصادی از جمله قوانین کار و قراردادها باشیم.
قانون تجارت شامل بیش از ۱۳۰۰ ماده قانونی می شود که تغییر در هرکدام از آنها می تواند قاعده تبادلات اقتصادی را از اساس تغییر دهد. نگرانی عمده در تصویب مواد لایحه جدید، سرعت آن است؛ به طوری که در کمتر از چند روز بیش از ۳۰۰ ماده قانونی مورد تصویب قرار گرفته است. در این باره یک اقتصاددان معتقد است که این تغییرات می‌تواند تبعات بنیاد برافکنی برای نظام اقتصادی کشور داشته باشد.

علی مروی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به تصویب بیش از ۳۰۰ ماده از لایحه تجارت اظهار کرد: سرعت تصویب این ۳۰۰ ماده به قدری بالا بوده که فقط ظرف چند روز مورد تصویب نمایندگان قرار گرفته است. با این حال کسی نمی‌تواند به روال قانونی تصویب این مواد ایراد بگیرد؛ چرا که روند شکلی و قانونی آن رعایت شده است.

این اقتصاددان با بیان اینکه اغلب فعالان اقتصادی از تصویب فوری این لایحه متعجب هستند ادامه داد: به قدری مواد تصویب شده لایحه جدید تجارت با مبانی و بدیهیات علم اقتصاد در تضاد است که توسط اقتصاددانان قابل هضم نیست؛ چرا که تبعات بنیاد برافکنی در نظام اقتصادی کشور خواهد داشت.
او با بیان اینکه در فرایند نگارش و اصلاح لایحه تجارت هیچ کدام از اقتصاددانان معتبر مشارکت نداشته‌اند، گفت: نه تنها متن تصویب شده از یافته‌های روز دنیا در حوزه طراحی قراردادها و سازوکارهای اقتصادی بی‌بهره است، بلکه برخی از اصول بدیهی علم اقتصاد نیز در آن رعایت نشده است.
مروی قانون تجارت را مهم‌ترین قانون در حوزه تجارت ارزیابی کرد و گفت: سایر قوانین مادر مانند قوانین مالیاتی یا قوانین پولی و بانکی همگی متاثر از قانون تجارت هستند و نحوه تصویب آن بسیار مهم است. نزدیک به هشت دهه است که قانون فعلی تجارت مورداستفاده قرار گرفته و بسیاری از سازوکارهای اجرایی نهادهای رسمی نیز بر این اساس شکل گرفته است و تغییر این قانون به صورت یک شبه اصلا امکان‌پذیر نیست.
او با تاکید بر اینکه لایحه فعلی تجارت قانون موجود تجارت را به طور کامل کنار گذاشته است ادامه داد: این لایحه مفاهیم ابتدایی بسیاری مانند قراردادها یا امکان ورود به قراردادها یا امکان ادعای طرفین روی قراردادها را متحول کرده که این قضیه باعث تغییر اساسی فرایندهای فعلی می‌شود. این مساله در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست و حتی فعالان حقوقی و قضایی نیز که به قانون قبلی عادت کرده‌اند را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.
این اقتصاددان، فرار سرمایه‌ها به دلیل ایجاد فضای نااطمینانی ناشی از تصویب لایحه جدید تجارت را دور از ذهن ندانست و گفت: بخش عمده‌ای از ذینفعان شامل نمایندگان اتاق بازرگانی و اقتصاددان‌ها در تدوین لایحه تجارت حضور نداشته‌اند که این می‌تواند برای اقتصاد کشور خطرآفرین باشد.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز -  آماده‌ترین کشورها برای جذب توریست خارجی با بررسی وضعیت ۹۰ شاخص در بازارهای گردشگری معرفی شدند. گزارش مجمع جهانی اقتصاد از «رقابت‌پذیری سفر و گردشگری ۲۰۱۹» در ۱۴۰ کشور نشان می‌دهد اسپانیا برای سومین دوره متوالی، بهترین کشور برای گردشگران خارجی شناخته شده است. این بررسی جهانی، ایران را ارزان‌ترین کشور برای سفرهای توریستی اعلام کرده؛ به‌طوری‌که تحت تاثیر افزایش نرخ دلار و سایر ارزها، ایران در شاخص «رقابت‌پذیری قیمتی در حوزه گردشگری» رتبه نخست را در بین سایر کشورها به‌دست آورده است. نمره ایران در «ایمنی و جذابیت‌های فرهنگی» نیز مناسب است.

به گزارش دنیای اقتصاد «مجمع جهانی اقتصاد» تازه‌ترین گزارش خود را تحت عنوان «رقابت‌پذیری سفر و گردشگری ۲۰۱۹» منتشر کرد. در این گزارش، اسپانیا به‌عنوان بهترین کشور دنیا برای پذیرایی از گردشگران در ۲۰۱۹ معرفی شده است. این کشور مدیترانه‌ای توانسته است از سال ۲۰۱۵ (برای سومین دوره متوالی) جایگاه خود را به‌عنوان رقابت‌پذیرترین کشور جهان در حوزه گردشگری حفظ کند. در ادامه این رتبه‌بندی فرانسه، آلمان، ژاپن و آمریکا به‌عنوان آماده‌ترین کشورها برای میزبانی از گردشگران به ترتیب در رده‌های دوم تا پنجم قرار دارند. به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای‌اقتصاد» از دیگر نکات مهم گزارش «مجمع جهانی اقتصاد»، وضعیت رقابت‌پذیری بخش گردشگری ایران است. در گزارش امسال، ایران با جهشی چهار پله‌ای نسبت به نسخه ۲۰۱۷ به جایگاه ۸۹ آماده‌ترین کشورهای جهان برای گردشگران رسیده است. در این گزارش دوسالانه، وضعیت رقابت‌پذیری ۱۴۰ کشور جهان در چهار حوزه اصلی که شامل ۱۴ بخش می‌شود مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. یکی از این ۱۴ بخش «رقابت‌پذیری قیمتی» است که در آن ارزان‌ترین کشورهای جهان برای گردشگران بین‌المللی معرفی می‌شوند. بر این اساس در گزارش امسال ایران توانسته‌ است از میان ۱۴۰ کشور در رده نخست رتبه‌بندی این بخش بایستد، جایگاهی که کشورمان را به‌عنوان ارزان‌ترین کشور جهان برای گردشگران می‌شناساند. «مجمع جهانی اقتصاد»، یکی از برجسته‌ترین نهادهای اقتصادی جهان که در ژنو سوئیس مستقر است، جدیدترین گزارش رقابت‌پذیری خود را برای بخش «سفر و گردشگری» منتشر کرد. در این گزارش از میان ۱۴۰ کشور جهان، بهترین و آماده‌ترین کشورها برای میزبانی از گردشگران معرفی می‌شوند.

در این رتبه‌بندی آمریکا توانسته‌ است با افزایش ۶/ ۲ درصدی نمره جایگاه انگلیس را در رده پنجم تصاحب کند. البته این جابه‌جایی را می‌توان تا حدی ناشی از افت عملکرد انگلیس دانست؛ تنها کشوری که در میان ۱۰ رتبه برتر، نمره آن کاهش یافته است. سایر ۱۰ کشور برتر این رتبه‌بندی با بهبود نمره، ولی بدون تغییر رتبه، جایگاه پیشین خود را حفظ کرده‌اند. ده کشور برتر و رقابت‌پذیر دنیا برای میزبانی از گردشگران به ترتیب عبارتند از: اسپانیا، فرانسه، آلمان، ژاپن، آمریکا، انگلیس، استرالیا، ایتالیا، کانادا و سوئیس. در گزارش امسال برخی کشورها نسبت به سایرین عملکرد چشمگیرتری داشته‌اند. بر این اساس در میان ۳۵ رتبه نخست، بهترین بهبود متعلق به هند است که با جهش هفت‌پله‌ای خود را از رده ۴۰ گزارش پیشین (۲۰۱۷) تا رده ۳۴ بالا کشیده است. بین رتبه‌های ۳۶ تا ۷۰، مصر توانسته با ۹ پله ترقی از رده ۷۴ گزارش قبلی به رده ۶۵ در گزارش امسال برسد. در رده‌های انتهایی رتبه‌بندی امسال یمن، چاد، لیبریا، بروندی و جمهوری کنگو به ترتیب با قرار گرفتن در رده‌های ۱۴۰ تا ۱۳۶ بدترین کشورهای جهان برای سفر گردشگران در ۲۰۱۹ هستند.

در میان مناطق جهان، منطقه اروپا و اوراسیا عملکرد خود را به‌عنوان رقابت‌پذیرترین منطقه در حوزه سفر و گردشگری حفظ کرده‌اند. ۶کشور از ۱۰ رتبه برتر در این منطقه واقع هستند. این منطقه یکی از غنی‌ترین منابع فرهنگی را دارد و از زیرساخت‌های زمینی و خدمات توریستی پیشگام بهره می‌برد. دومین منطقه‌ای که بیشترین آمادگی را برای پذیرش گردشگران دارد، آسیاپاسیفیک است. در این منطقه ژاپن با قرار گرفتن در رده چهارم پیشتازی می‌کند. ترکیبی ایده‌آل از منابع طبیعی و فرهنگی هسته اصلی رقابت‌پذیری گردشگری آسیاپاسیفیک محسوب می‌شود، منطقه‌ای که یکی از بهترین زیرساخت‌های حمل‌ونقل هوایی را نیز در جهان دارد. سه منطقه آمریکا، خاورمیانه و شمال آفریقا(منا)، و جنوب صحرای آفریقا به ترتیب در رده‌های بعدی آمادگی برای پذیرش گردشگران قرار دارند.

به گزارش «مجمع جهانی اقتصاد» در میان ۱۴۰ کشور، ایران از لحاظ آمادگی برای پذیرش گردشگر با نمره ۴/ ۳ از ۷ امتیاز ممکن، در جایگاه ۸۹ جهان قرار دارد. نسبت به گزارش قبلی (۲۰۱۷) نمره ایران ۴/ ۳ درصد و رتبه آن ۴ پله بهبود یافته است. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا معروف به «منا»، امارات و قطر رقابت‌پذیرترین بخش گردشگری را دارند، کشورهایی که در رتبه‌بندی جهانی به ترتیب در رده‌های ۳۳ و ۵۱ ایستاده‌اند. در میان ۱۴ کشور مورد بررسی منطقه «منا»، ایران در جایگاه دهم رقابت‌پذیری گردشگری منطقه قرار دارد. جزئیات رقابت‌پذیری کشور به تفکیک حوزه‌ها و بخش‌ها نیز جالب‌توجه است. در این گزارش در مجموع رقابت‌پذیری کشورها در ۴ حوزه کلی شامل ۱۴ بخش مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر این اساس بهترین عملکرد گردشگری ایران که در سطح جهانی شهرت یافته، در بخش «رقابت‌پذیری قیمتی» است. در این بخش ایران با نمره ۷/ ۶ واحدی از ۷ امتیاز ممکن، به‌عنوان ارزان‌ترین کشور برای گردشگران در میان ۱۴۰ کشور در رده نخست ایستاده است.

جالب اینکه انگلیس که در شاخص کل رده ششم را دارد، در بخش «رقابت‌پذیری قیمتی» در جایگاه آخر (۱۴۰) قرار گرفته است. به گزارش «مجمع جهانی اقتصاد»، هزینه‌های پایین گردشگری در یک کشور در دو حوزه جذابیت ایجاد می‌کند: «ورود گردشگران» و «سطح سرمایه‌گذاری‌ها در این بخش». ازجمله زیرشاخص‌هایی که در این بخش مورد ارزیابی قرار می‌گیرند عبارتند از: مالیات بلیت هواپیما یا عوارض فرودگاهی، هزینه‌های مربوط به اقامت هتل، هزینه زندگی، میزان برابری قدرت خرید و هزینه‌های سوخت. بر این اساس، یکی از عوامل اثرگذار در افزایش قدرت خرید گردشگران مسافر به ایران، افزایش نرخ ارز بوده است. «منابع فرهنگی» و «ایمنی و امنیت» دو بخش دیگری هستند که ایران به نسبت وضعیت بهتری در آنها دارد (هم نسبت به سایر بخش‌ها، و هم سایر کشورها). بر این اساس در بخش «منابع فرهنگی» نمره ۸/ ۲ واحدی، جایگاه ۳۳ جهانی را برای کشور رقم زده است. چین، فرانسه و اسپانیا به ترتیب در رده‌های اول تا سوم رتبه‌بندی این بخش قرار دارند. در بخش «ایمنی و امنیت» نیز ایران با نمره خوب ۴/ ۵ واحدی (که بعد از رقابت‌پذیری قیمتی بالاترین نمره در ۱۴ بخش است) در جایگاه ۷۴ قرار دارد. به اعتقاد مجمع، «ایمنی و امنیت» یکی از ارکان اصلی رقابت‌پذیری گردشگری کشورها است.  به‌طور معمول گردشگران تمایلی برای سفر به کشورهای پرخطر ندارند، امری که عاملی منفی برای توسعه بخش گردشگری محسوب می‌شود. فنلاند، ایسلند و عمان به ترتیب سه کشور برتر این حوزه هستند. در نهایت طی دو سال اخیر و نسبت به گزارش قبلی یکی از بهترین بهبودهای گردشگری ایران در بخش «آمادگی فناوری اطلاعات و ارتباطات» حاصل شده است.

در طرف مقابل اما گردشگری ایران بدترین وضعیت را در دو بخش «محیط کسب‌وکار» و «باز بودن بین‌المللی» دارد، بخش‌هایی که نقطه کور عملکرد اقتصاد ایران نیز محسوب می‌شوند. در بخش «محیط کسب‌وکار»، ایران با نمره ۹/ ۳ واحدی در رده ۱۲۱ جهان قرار دارد. سه کشور برتر این بخش به ترتیب عبارتند از هنگ‌کنگ، سنگاپور و سوئیس. در بخش «باز بودن بین‌المللی» نیز نمره پایین ۴/ ۲ واحدی، کشور را در جایگاه ۱۱۸ رتبه‌بندی جهانی قرار داده است. نیوزیلند، استرالیا و سنگاپور کشورهایی هستند که آزادترین مراوده را با جهان دارند. نسخه ۲۰۱۹ «گزارش رقابت‌پذیری سفر و گردشگری» بر مبنای آخرین «شاخص رقابت‌پذیری سفر و گردشگری» مجمع ارائه شده است.

در این شاخص که هر دو سال یک‌بار منتشر می‌شود، رقابت‌پذیری سفر و گردشگری ۱۴۰ اقتصاد جهان – که در مجموع ۹۸ درصد از تولیدناخالص‌داخلی بخش گردشگری را پوشش می‌دهند – بر مبنای عوامل و سیاست‌هایی که منجر به توسعه پایدار این بخش می‌شوند مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، در ۴ حوزه اصلی شامل ۱۴ بخش و ۹۰ زیرشاخص. بر این اساس این گزارش ابزار مقایسه‌ای استراتژیک برای کسب‌وکارها و دولت‌ها محسوب می‌شود تا بخش سفر و گردشگری خود را به‌طور پایدار و سازگار توسعه دهند. این مهم با امکان مقایسه و الگوبرداری از پیشرفت‌هایی که سایر کشورها در حوزه رقابت‌پذیری بخش گردشگری دارند و اطلاع از سیاست‌ها و سرمایه‌گذاری‌های آنها تحقق می‌یابد.

نمره «شاخص رقابت‌پذیری سفر و گردشگری» هر کشور در مقیاس یک (بدترین) و ۷ (بهترین) ارائه می‌شود. حوزه الف: «محیط توانمندساز» که شرایط عمومی انجام فعالیت در هر کشور را در بردارد و شامل ۵ بخش و ۴۰ زیرشاخص می‌شود: ۱. محیط کسب‌وکار (۱۲ شاخص)؛ ۲. ایمنی و امنیت (۵ شاخص)؛ ۳. سلامت و بهداشت (۶ شاخص)؛ ۴. سرمایه انسانی و بازار نیروی‌کار(۹ شاخص)؛ و ۵. آمادگی فناوری اطلاعات و ارتباطات (۸ شاخص). حوزه ب: «سیاست و شرایط توانمندساز سفر و گردشگری» که سیاست‌ها و ابعاد استراتژیکی که به‌طور مستقیم بر صنعت سفر و گردشگری اثر می‌گذارند را در بردارد و شامل ۴ بخش و ۲۳ زیرشاخص می‌شود: ۱. اولویت‌بخشی به سفر و گردشگری (۶ شاخص)؛ ۲. باز بودن بین‌المللی(۳ شاخص)؛ ۳. رقابت‌پذیری قیمتی (۴ شاخص)؛ ۴. پایداری محیط‌زیستی(۱۰ شاخص). حوزه ج: «زیرساخت» که دسترسی و کیفیت زیرساخت‌های فیزیکی هر کشور را در ۳ بخش و ۱۷ زیرشاخص شامل می‌شود: ۱. زیرساخت‌ حمل‌ونقل هوایی (۶ شاخص)؛ ۲. زیرساخت زمینی و پایانه‌ها (۷ شاخص)؛ و ۳. زیرساخت خدمات گردشگری (۴ شاخص). حوزه د: «منابع طبیعی و فرهنگی» که از مهم‌ترین دلایل برای سفر است و شامل ۲ بخش و ۱۰ زیرشاخص می‌شود: ۱. منابع طبیعی(۵ شاخص)؛ و ۲. منابع فرهنگی و سفرهای کاری (۵ شاخص).

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

ادامه مطلب...

 همزیستی نیوز - فرشاد مؤمنی یکی از اقتصادانان نهادگرای کشور معتقد است، «دلار‌های نفتی و غیر نفتی، اعتبارات بانکی و بانک‌های خصوصی، گمرگ و مناقصه‌های دولتی ۵ کانون اصلی فساد در ایران که انگیزه‌ای برای مبارزه با آن وجود ندارد.»

وی در این باره می گوید: «یکی از پنج کانون فساد دلار‌های نفتی است. توزیع غیر شفاف و غیر برنامه‌ای دلار‌های نفتی طی پنجاه ساله‌ی گذشته بزرگترین کانون رانت و فساد در ایران بوده است.»
 
این اقتصاددان با اشاره به اینکه در نحوه‌ی قاعده گذاری نظام گمرکی ایران و در نحوه‌ی اجرای آن ماجرا‌های بسیار تکان دهنده‌ای وجود دارد، اظهار داشت: «آقای احسان سلطانی چند سال پیش مطالعه‌ای کرده بود چهارصد هزار میلیارد تومان رانت در تجارت خارجی ایران فقط با امارات وجود دارد.»

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: «اگر قرار باشد این مسئله با چین، ترکیه، هند مورد بررسی قرار گیرد، موضوع بسیار بزرگتر می‌شود؛ بنابراین یک حیطه‌ی بسیار مهم هست که خیلی شفاف و سریع می‌توان آدرس‌ها را داد و اگر در این حیطه‌ها شفاف سازی اتفاق بیفتد مسأله تا حدودی کنترل می‌شود.»

مومنی افزود: «برآورد ما این است که اگر پنج محور شفاف شوند و امکان اعمال نظارت‌های تخصصی مدنی در آن‌ها فراهم شود بیش از ۷۵ درصد زمینه‌های بروز فساد در ایران منتفی می‌شود. آدرس به این اندازه سر راستی خیلی کم پیدا می‌شود؛ بنابراین ما می‌توانیم از خودمان بپرسیم که چرا در این زمینه تلاش‌های بایسته صورت نمی‌پذیرد؟»

برای جلوگیری از بروز فساد باید نوع سیاست گذاری‌ها تغییر کند
حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهراء  هم در گفتگو با فرارو با اشاره به اینکه برای جلوگیری از ایجاد فساد در ایران باید سیاست‌گذاری‌ها مورد اصلاح قرار بگیرد، اظهار داشت: «نوع نگاهی‌ که سیاست‌ها را شکل می‌دهند، باید تغییر کند، چرا که این سیاست‌ها اگر اصولی نباشد می‌تواند عواقب جبران ناپذیری به دنبال خود داشته باشد.»
 
ادامه مطلب...
حسین راغفر 
 
این اقتصاددان نهادگرا با اشاره به اینکه سیاست‌هایی که تحت عنوان آزاد سازی اقتصادی با خصوصی سازی صورت گرفت، صدمات‌ بسیار زیادی را به اقتصاد ایران وارد کرد، گفت: «خصوصی‌سازی بنگاه‌های دولتی این روز‌ها مشکلات بسیار زیادی از جمله، تعدیل نیرو‌ها، ندادن حقوق کارکنان، کم شدن ظرفیت تولید و تعطیلی برخی از این بنگاه‌ها را به بار آورده است.»

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه اصلاح کارکرد‌های نظام‌های مالیاتی و بانکی نیز باید دگرگون شود، گفت: «فعالیت‌ها و اقداماتی که بانک‌ها در فضای اقتصادی کشور انجام می‌دهند، تاثیر بسیار مخربی را بر جای گذاشته است، با توجه به نوع تسهیلات دهی بی حساب و کتابی که در این راستا داده شده، این امر فساد‌های بسیار زیادی را ایجاد کرده که دادگاه‌های آن این روز‌ها در حال برگزاری است.»

راغفر اضافه کرد: «منابع بانکی به جای اینکه در جای درست خود که همانا اعتباردهی به بخش تولید و مولد اقتصاد است، خرج شود، طی سالیان گذشته به مفسدان اقتصادی پرداخت شد به مانند آن‌چه که در پرونده بانک سرمایه رخ داد، یا اینکه در فعالیت‌های غیر مولد و سوداگرانه مصروف شد که این قضیه ضربه بسیار مهلکی را بر پیکره اقتصاد ملی کشورمان وارد ساخت.»
 


نظام‌های بانکی و مالیاتی ناکارآمد هستند
وی با اشاره به اینکه بانک‌ها باید به وظیفه اصلی خود که همانا تامین مالی بخش تولید کشور است عمل کنند، گفت: «اما بانک‌ها طی سالیان اخیر از این موضوع فاصله گرفته‌اند و به دلیل سیاست‌های غلطی که بر آن‌ها حاکم است، انحرافات زیادی در عملکردشان ایجاد شده که نتیجه آن این همه فسادی است که گریبان نظام بانکی را گرفته و اختلاس‌هایی است هر روزه اخبار آن را می‌شنویم.»

این پژوهشگر اقتصادی با تاکید بر اینکه نظام مالیاتی کشور بسیار ناکارآمد است، اظهارداشت: «سالیانه صد‌ها میلیاردتومان فرار مالیاتی در اقتصاد ایران رخ می‌دهد، این درحالیست که علاوه بر آن دیگر فعالیت‌های تجاری و سوداگرانه‌ای که هر روزه انجام می‌شود، هیچ‌گونه مالیاتی بابت آن پرداخت نمی‌شود.»

راغفر با اشاره به اینکه برای اصلاح نظام مالیاتی باید پایه‌های جدید مالیاتی اضافه شود، بیان داشت: «با توجه به فرار مالیات گسترده‌ای که وجود دارد، باید مالیات بر ثروت و عایدی سرمایه هر چه زودتر به مرحله اجرایی درآید، چراکه این‌ها حقوق حقه‌ای است که باید گرفته شود و خرج ایجاد زیرساخت‌های عمومی و مسائل اساسی جامعه از جمله آموزش و بهداشت شود.»

این استاد دانشگاه با بیان اینکه در کنار نظام بانکی و مالیاتی، گمرک نیز یکی از مهم‌ترین گلوگاه‌های فساد در ایران است، گفت: «با توجه به نظام تعرفه‌ای که در حال حاضر وجود دارد، این امر باعث ایجاد قاچاق چندین میلیارد دلاری در کشور شده، در صورتیکه اگر نظام تعرفه‌ای کارکرد درستی داشت، از یک طرف نباید این همه قاچاق صورت می‌گرفت و از سوی دیگر نیز تولیدکنندگان داخلی به این حال و روز می‌افتادند.»
 

بیشتر بخوانید:

 
توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت، در سایه ایجاد فساد 
وی با اشاره به اینکه یکی از مهم‌ترین عوارض فساد گسترده، توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت است، افزود: «زمانیکه که پرونده‌هایی نظیر بانک سرمایه، پتروشیمی و... در این ابعاد گرفتار فساد هستند، منابع عمومی کشور را به غارت می‌برند، منابعی که بانک‌ سرمایه باید خرج معلمان می‌کرد، یا منابع پتروسیمی که باید در بودجه و یا صندوق توسعه ملی می‌آمد و صرف زیرساخت‌های عمومی کشور می‌شد، توسط عده‌ای حیف و میل شده است.»

راغفر ادامه داد: «اگر نظام بانکی کشور به درستی کارکرد داشت، باید با توجه به نقل و انتقالات کلان و مشکوکی که در این پرونده‌های فساد رد و بدل شده، مورد شناسایی قرار می‌گرفت، اما به دلیل ناکارآمد بودن سیستم بانکی چنین وضعی به وجود آمده است.»

این استاد اقتصاد با تاکید بر اینکه یکی از ریشه‌های اصلی فساد را می‌بایست در نابرابری‌های ساختاری به دنبال آن گشت، گفت: «در این باره باید به این نکته مهم توجه کرد، که نابرابری‌ها در حوزه اقتصاد وجود ندارد، بلکه نابرابری‌هایی که در حوزه تصمیم‌گیری کلان رخ می‌دهد، در نهایت نابرابری در موقعیت را موجب خواهد شد.»

وی افزود: «با به وجود آمدن بانک‌های به اصطلاح خصوصی نابرایری‌ها زیاد شد، چراکه آن‌ها با دادن تسهیلات و وام با بهره‌های پایین به صورت رانتی به برخی اشخاص شکاف‌ها را بسیار بیشتر کردند، بطوریکه این فاصله‌این روز‌ها غیر قابل جبران است.»
منبع: فرارو

ادامه مطلب...

مترجم: مهدی نیکوئیمنبع: European Business review : سازمان‌های مختلف، از هر صنعتی که باشند، به جست‌وجوی راه‌های تقویت رقابت‌پذیری خود در خلال تحولات دیجیتال و تغییر چشم‌انداز رقبای خود برآمده‌اند. برای هدایت سازمان‌ها در میان آب‌های متلاطم قرن ۲۱ نیاز به چارچوب جدیدی برای شکل‌دهی به استراتژی سازمانی و تصمیم‌گیری وجود دارد. به این منظور، چارچوب جدید تدوین استراتژی به نام «تریپ» طراحی و شکل داده‌ایم که در شرایط مختلف آزمایش خود را پس داده است.
ادامه مطلب...

ماهیت رقابت در بسیاری از صنایع در حال تغییر است. سازمان‌هایی که پیش از این مانند صخره‌هایی مستحکم و غیرقابل انعطاف فعالیت می‌کردند، اکنون برای ایجاد نوآوری به همکاری با یکدیگر روی آورده‌اند. مثال بارز آن را می‌توان در صنعت خودرو مشاهده کرد که در آن برخی از قدرتمندترین رقبا به همکاری می‌پردازند. بی‌ام‌و و مرسدس بنز با یکدیگر همکاری می‌کنند تا با تجمیع منابعی که هر کدام از آنها در اختیار دارند، بتوانند به طراحی موثرتر قالب‌های جدید خودرو، باتری‌های خودروهای الکتریکی و پیشبرد فناوری رانندگی خودکار برسند. در همین زمان، شرکت‌های جدیدی که از بطن جهان دیجیتال متولد شده‌اند به‌دنبال انقلاب دیجیتال در بازار و تغییر ساختارهای رقابت می‌گردند. در صنعت خودرو، یکی از شرکت‌های زیرمجموعه گوگل به نام وایمو (Waymo)، تاکسی‌های روباتیکخود را در شهر چندلر آریزونا آزمایش می‌کند؛ البته هنوز برای احتیاط یک راننده پشت فرمان می‌نشیند.

با وجود این تغییر و تحولات که در صنایع مختلف دیده می‌شود، بسیاری از سازمان‌ها در ۵ تا ۱۰ سال گذشته نتوانسته‌اند همگام با پویایی‌های صنعت، تغییر خواسته‌های مشتریان و سرعت نوآوری‌ها پیش بروند. برای ایجاد و حفظ یک جایگاه رقابتی نیاز است به محیط پیرامونی شرکت و ظهور موج‌های جدید رقابت در بین رقبای سنتی و غیرسنتی توجه کرد. یکی از اقداماتی که بسیاری از سازمان‌ها برای اطمینان از آینده خود به آن متوسل شده‌اند، تنوع‌بخشی به فعالیت‌ها است. آنها دیگر به «کسب‌وکار محوری» و اصلی خود بسنده نمی‌کنند و وارد حوزه‌های مختلف شده‌اند.

سازمان‌ها باید تمام تلاش خود را برای افزایش چابکی و انعطاف‌پذیری خود انجام دهند تا بتوانند سهمی از حوزه‌های جدید در حال‌ظهور (که هنوز شرکتی بر آنها مسلط نشده است) کسب کنند. یکی از کارهایی که می‌توان انجام داد، تمرکز بر «استراتژی‌سازی» به جای خود «استراتژی» است. استراتژی‌سازی به فعالیت و تدوین استراتژی در واکنش به محیط‌های جدید بازار، یادگیری از تصمیمات و رفتارهای گذشته و بهره بردن از آنها در واکنش به فرصت‌ها و چالش‌های آینده گفته می‌شود. اعضای سازمان‌ها اکنون بیش از همیشه باید به تخصص‌های عملی، دانش و تجربیات ضمنی خود اتکا کنند تا سازمان بتواند در محیط‌های جدید با موفقیت به پیش برود.

  چارچوب تریپ (TRIP)

در واکنش به محیط پیچیده، به سرعت در حال تغییر و دیجیتالی کنونی، چارچوبی برای استراتژی‌سازی با نام تریپ طراحی کرده‌ایم. این چارچوب به تصمیم‌گیرندگان سازمان‌ها و صنایع مختلف کمک می‌کند تا به ارزیابی، تحلیل و حرکت در محیط‌های خود پرداخته و فرصت‌های جدید برای ارزش‌آفرینی را شناسایی کنند. چارچوب تریپ شامل چهار مولفه است: شفافیت۱، حساسیت و واکنش‌پذیری۲، اطلاعات۳ و شخصی‌سازی۴. در این چهار حوزه، تمام سازمان‌های سنتی و نوظهور باید تخصص داشته باشند تا بتوانند به شناسایی و بهره بردن از فضاهای جدیدی که در بازار پدید می‌آید اقدام کنند.

این چهار مولفه بر یکدیگر اثر می‌گذارند و با هم یک اثر پویای «فشار سازمانی» و «کشش مشتری» ایجاد می‌کنند. شفافیت و اطلاعات که ماهیتی سازمانی دارند (فشار سازمانی) به‌دنبال آن هستند که از طریق شفافیت و جریان‌های آزاد اطلاعات (شفافیت) به افزایش قدرت رقابت منجر شوند؛ آنها در همین حال متوجه تغییرات نیازهای مشتریان و دستاوردهای جدید رقبا هستند تا بتوانند از دانش روزافزون بازار هم بهره ببرند (اطلاعات). در همان زمان که سازمان از طریق دو مولفه یاد شده به‌دنبال فشار آوردن بر بازار و کسب جایگاه است، دو مولفه دیگر یعنی «واکنش‌پذیری» و «شخصی‌سازی» باعث می‌شوند که یک کشش از سمت مشتریان هم ایجاد شود و تقاضا و انتظارات جدید آنها مورد توجه قرار گیرد. پیشنهاد ما این است که سازمان‌ها باید در رویکردهایشان انعطاف‌پذیرتر شده و بتوانند خود را با نیازهای جدید مشتریان و فرصت‌های تازه‌ای که ایجاد می‌شد، انطباق دهند (حساسیت و واکنش‌پذیری). در همین زمان، بسیاری از سازمان‌ها از توانایی انطباق محصولات و خدمات خود با نیازهای خاص مشتریان و ذی‌نفعان بهره می‌برند (شخصی‌سازی). هدف از این کار، آن است که تاکید بر یک محصول و خدمت واحد کاهش یافته و عملا برای هر مشتری محصول و خدمتی اختصاصی تولید شود؛ هر چند این تغییرات گاهی بسیار کوچک هستند، اما ارزش بسیار بالایی دارند.

چارچوب استراتژی‌سازی تریپ به خوبی می‌تواند در سازمان‌ها به کار گرفته شده و سازمان‌ها را از اثرگذاری چهار مولفه آن بر یکدیگر بهره‌مند سازد. این چارچوب می‌تواند چشم‌انداز سازمان‌ها را تغییر داده و شالوده لازم را برای بازنگری در استراتژی‌سازی سازمان در میان‌مدت و بلندمدت فراهم کند.

هرچند ممکن است سازمان‌ها رویای آن را داشته باشند که بتوانند همزمان بر هر چهار مولفه چارچوب تریپ تمرکز کنند، در صورتی که نیاز به عکس‌العمل سریع و پیشرفت موثر در بازار وجود داشته باشد، چنین کاری توصیه نمی‌شود. در این صورت می‌توان بر یک مولفه از فشار سازمان (شفافیت یا اطلاعات) و یک مولفه از کشش مشتری (واکنش‌پذیری یا شخصی‌سازی) متمرکز شد تا اقدامات استراتژیک قابل شناسایی و عملی‌تری در پیش گرفته شوند.

  شفافیت

زمانی که مسیر استراتژیک سازمان در نظر گرفته می‌شود، شفافیت اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. همزمان با تدوین مقررات دولتی جدید برای عصر دیجیتال، مشتریان و ذی‌نفعان مختلف سازمان‌ها، خواستار شفافیت بیشتری در فعالیت‌ها و برنامه‌های آنها هستند.

مشتریان و ذی‌نفعان مختلف سازمانی به‌طور روزافزونی پیش از آنکه با شما همکاری کنند، خواستار شفافیت هستند. آنها ترجیح می‌دهند با سازمان‌هایی همکاری کنند که رویکردی واضح و شفاف در فعالیت‌های کسب‌وکار خود در پیش می‌گیرند. در سال‌های اخیر، سازمان‌های موفق بسیاری بوده‌اند که به‌دلیل اقدامات غیراخلاقی و گاهی غیرقانونی به دردسر افتاده‌اند. این مساله در مورد مدیران سازمان‌ها هم مصداق دارد؛ موضوعی که در بانک‌های بزرگ جهان (مانند دانسکه بانک)، شرکت‌های خودروسازی (مانند نیسان، آئودی و فولکس‌واگن) و رسانه‌های اجتماعی (مانند فیس‌بوک)رسوایی به بار آورد.

شفافیت و روشن بودن فعالیت‌ها از این جهت اهمیت دارد که دولت‌ها و نهادهای ناظر بیش از پیش به بررسی عمیق فعالیت‌ها می‌پردازند تا هرگونه اقدام نامنصفانه و غیراخلاقی را شناسایی کنند. سازمان‌های بسیاری در سال‌های گذشته (مانند گوگل و اپل) به جریمه‌های سنگین دچار شده و اقدامات آنها در رسانه‌ها بر ملا شده است. این وضعیت به مثابه هشداری برای سایر سازمان‌ها است تا هر چه زودتر فعالیت‌های خود را شفاف کرده و خود را در مقابل هرگونه اتهام و رسوایی مصون کنند.

یکی از مسائل مهم در شفافیت سازمانی عصر دیجیتال، احترام به حریم خصوصی مشتریان و اطلاعات آنها است. در پژوهش جدیدی که با همکاری شرکت جن‌تک (GenTech) انجام شد، ۵۴ درصد از کاربران فناوری‌های دیجیتال ۱۹ تا ۲۴ ساله بیان کردند که به شدت نگران دسترسی سازمان‌ها به داده‌ها و اطلاعاتشان هستند. در این پژوهش تنها ۱۹ درصد از پاسخ‌دهندگان بیان کردند که از این بابت نگرانی چندانی ندارند. بیش از ۷۰ درصد از پاسخ‌دهندگان هم بیان کردند که اطلاعات بیش از حدی از آنها در اختیار گروه کوچکی از شرکت‌های جهانی از جمله گوگل، آمازون و فیس‌بوک است. با این شرایط، واضح است که نسل دیجیتال شروع کرده است به تردید درباره رفتارهای اطلاعات‌محور شرکت‌ها و مدل‌های کسب‌وکار بسیاری از سازمان‌ها (که اقدام به فروش داده‌ها و اطلاعات کاربران خود به گروه‌های مختلف می‌کنند). همزمان با این تهدید، فرصتی طلایی برای سازمان‌های جدیدی به وجود آمده که شفافیت داده‌ها و اطلاعات بالایی دارند و گزینه‌های جدیدی برای حریم اطلاعاتی کاربران ارائه می‌کنند.

شفافیت نه‌تنها به شیوه برخورد سازمان‌ها با اطلاعات مشتریانشان مربوط می‌شود، بلکه به اخلاقی‌ بودن و پایدار بودن روش‌های کارشان هم بازمی‌گردد. در سال‌های گذشته شاهد ظهور سازمان‌های انتفاعی و غیرانتفاعی مختلفی بوده‌ایم که اصول کارشان (یا دست‌کم بخشی از کارشان) را معطوف به فعالیت‌های اخلاقی و پایدار مانند کاشت درخت، توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر، کمک به حل معضل بیکاری یا مشکلات اجتماعی دیگر کرده‌اند. شرکت‌های دیگری مانند بافر (Buffer) هم به‌طور مستقیم اطلاعات مربوط به میزان حقوق کارکنان و مدیران، سرمایه‌گذاری در پروژه‌های مختلف و عملکرد مالی خود را منتشر می‌کنند. این روندها به حدی سرعت گرفته که سازمان‌های دیگری به‌وجود آمده‌اند که نزدیک‌ترین شرکت‌های شفاف و سبز نزدیک به شما را معرفی می‌کنند.

  واکنش‌پذیری

توانایی واکنش به نیازهای نوظهور و فرصت‌های جدیدی که در بازار به وجود می‌آید، برای رقابت‌پذیری سازمان‌ها بسیار مهم است. در شرایطی که مشتریان نیازهای جدیدی پیدا می‌کنند و فناوری‌های دیجیتال هم نیازهای دیگری پدید می‌آورند، شرکت‌هایی که بتوانند به سرعت نسبت به این نیازها واکنش نشان دهند، گام بلندی در مسیر موفقیت برداشته‌اند.

واکنش‌پذیر بودن به معنای آن است که سازمان‌ها باید بر روندهای محلی و جهانی نظارت کرده و به این نتیجه برسند که کدام روندها بر آنها اثرگذار خواهد بود. یکی از روندهای جهانی، رشد شهرنشینی است و برآورد می‌شود که تا سال ۲۰۵۰، حدود ۶۸ درصد از مردم جهان در شهرها زندگی و کار خواهند کرد. معرفی اینترنت ۵G هم اتفاق دیگری است که بر سرعت و پوشش اینترنت اثر می‌گذارد و بسیاری از نیازها و رفتارهای عصر دیجیتال را تقویت می‌کند.

برای افزایش واکنش‌پذیری، سازمان‌ها نیاز دارند تا به استقبال استراتژی‌‌هایی بروند که امکان تغییر مسیر و واکنش به فرصت‌های نوظهور را به آنها می‌دهد. کوچک‌ کردن ساختار سازمانی، بهره‌گیری از تیم‌های کاری متشکل از افراد توانمند و با تخصص‌های مکمل و همچنین نفع بردن از فناوری‌ها و قابلیت‌های عصردیجیتال، مواردی هستند که به واکنش‌پذیری سازمان و قدرت مانور آن کمک می‌کنند.

  اطلاعات

سازمان‌هایی که شفاف و واکنش‌پذیر هستند، در محیط‌های پویا و دیجیتالی چند گام از رقبای خود جلو می‌افتند. با این حال، نیاز است که سازمان‌ها علاوه‌بر این موارد، قادر به کسب دانش نوین، جدیدترین اطلاعات و داده‌های قابل اتکا و همچنین بهره‌گیری از این عوامل برای طراحی و اجرای اقدامات استراتژیک نوین خود باشند. البته افزایش بیش از حد اطلاعات، ممکن است منجر به بحران «گره‌های اطلاعاتی» شود که نیاز به سازماندهی موثر آنها را گوشزد می‌کند. از طرف دیگر، اطلاعات عصر دیجیتال به سرعت منقضی می‌شوند و بهره‌گیری سریع از آنها و کنار گذاشتن اطلاعات تاریخ گذشته اهمیت فراوانی دارد.

یکی از ویژگی‌های شرکت‌های اطلاعات‌محور، توانایی کسب اطلاعات و قابلیت‌های جدید از طریق همکاری با سایرین است. اغلب، یک سازمان به تنهایی تمام مهارت‌ها، دانش و قابلیت‌های مورد نیاز برای رقابت موثر در عصر دیجیتال را ندارد. در نتیجه این وضعیت، شاهد افزایش همکاری بین شرکت‌هایی هستیم که توانایی‌ها و قابلیت‌های مکمل دارند و به همراه یکدیگر تلاش می‌کنند برای بازارهای جدید ارزش‌آفرینی کنند. تمام شرکایی که به این صورت وارد یادگیری و اشتراک دانش می‌شوند، اطلاعات خود را برای نوآوری‌های بیشتر در آینده تقویت می‌کنند.

  شخصی‌سازی

شخصی‌سازی و ارائه محصولات و خدمات اختصاصی برای هر مشتری، مدت‌ها بود که رمز موفقیت بسیاری از شرکت‌ها به‌شمار می‌رفت. در این زمینه، فناوری‌های دیجیتال گام بزرگی برداشتند و امکان ارائه محصولات و خدمات اختصاصی (مانند ویدئوهای پیشنهادی در یوتیوب) را فراهم ساختند. مشتریان نیز بیش از هر زمانی خواستار محصولات و خدمات اختصاصی خود هستند. با پیشرفت‌های فناوری و افزایش توانمندی‌های تولیدی، نه‌تنها سازمان‌های بیشتری می‌توانند در مسیر شخصی‌سازی حرکت کنند؛ بلکه توجه به آن برای بسیاری از صنایع و سازمان‌ها ضروری شده است. انتظار می‌رود که شخصی‌سازی در صنایع مختلفی مانند خودروسازی، مد، ساختمان‌سازی، بهداشت و درمان، گردشگری و خدمات مالی همچنان اهمیت بیشتری پیدا کند.

شخصی‌سازی در مقیاس گسترده، به وسیله استفاده از فناوری‌های دیجیتال مانند هوش مصنوعی، الگوریتم‌های یادگیری ماشینی و شبکه‌های عصبی مجازی تسهیل شده است. این فناوری‌های قدرتمند، رفتارها و اقدامات کاربران و مشتریان را ردگیری می‌کنند تا با یاد گرفتن علاقه‌مندی‌ها و ترجیحات آنها، رفتارهای آینده‌شان را پیش‌بینی کنند. سازمان‌هایی که از این شیوه جمع‌آوری اطلاعات برای شخصی‌سازی بهره‌ می‌برند، بیش از بقیه باید به شفافیت توجه کنند. آنها موظفند تا رضایت مشتریان را پیش از جمع‌آوری داده‌ها و اطلاعات آنها به دست آورده و در مورد شیوه جمع‌آوری و تحلیل داده‌های فردی هم صادق باشند. زمانی هم که اطلاعات مذکور برای شخصی‌سازی محصولات و خدمات (و ایجاد ارزش‌افزوده برای مشتریان) جمع‌آوری و تحلیل شد، حفاظت از آنها اهمیت می‌یابد. پژوهش‌های جدید حاکی از آن است که حفاظت از اطلاعات محرمانه مشتریان به‌طور روزافزونی دشوارتر می‌شود اما فناوری‌های جدیدامنیت اطلاعات به کمک سازمان‌ها می‌آید و آنها را در این مسیر همراهی می‌کند.

  پاورقی

۱- Transparency

۲- Responsiveness

۳- Intelligence

۴- Personalisation

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - جانشین دبیر اجرایی سی و دومین نمایشگاه ملی صنایع‌دستی درباره‌ی امکانات و حمایت‌های معاونت صنایع دستی از هنرمندان و صنعت‌گران برای حضور در این نمایشگاه می‌گوید که به غیر از برخی از هنرمندان استان‌های محروم، از سایر هنرمندان حمایتی صورت نمی‌گیرد و حمایت‌های کلی معاونت تنها در حوزه تبلیغات و اطلاع‌رسانی است.

فرزاد اوجانی در گفت‌وگو با ایسنا درباره نارضایتی برخی از هنرمندان و صنعت‌گران حاضر در نمایشگاه صنایع دستی امسال مبنی بر تفاوت چشمگیر میان سالن اصلی با سایر سالن‌ها، با بیان اینکه «شرایط استاندارد دنیا در نمایشگاه صنایع دستی رعایت شده است»، اظهار کرد: به طور کلی دو نوع ساخت در غرفه‌سازی‌های وجود دارد؛ یک نوع غرفه پیش‌ساخته است که از گذشته وجود داشت و در حوزه صنایع‌دستی نیز اغلب از همین قالب استفاده می‌شود. شکل دیگر غرفه، خودساز است که شرکت‌کننده خودش غرفه‌سازی می‌کند. این مدل هم‌اکنون در سالن‌ ۸ و ۹ نمایشگاه پیاده‌سازی شده است.

او با بیان اینکه «۹۰ درصد نمایشگاه‌های خوب و مطرح با مدل غرفه‌سازی برگزار می‌شود»، خاطرنشان کرد: در حوزه صنایع‌دستی برای اولین بار در سال ۹۳، هنرمندی تصمیم گرفت خودش غرفه‌ای که در اختیار داشت را بسازد. به مرور زمان هنرمندان دیگر نیز به این نتیجه رسیدند که اگر محصولاتشان را زیبا و شکیل و با نورپردازی خوب ارائه دهند، در جذب مشتری بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

جانشین دبیر اجرایی سی و دومین نمایشگاه ملی صنایع‌دستی خاطرنشان کرد: امسال دو ماه پیش از برگزاری نمایشگاه به استان‌ها نامه زدیم و درخواست کردیم که متقاضیان غرفه‌های خودساز به ما اطلاع‌ دهند. حتی اگر استان‌ها نتوانستند با هنرمندان ارتباط برقرار کنند، کارشناسان ما به صورت مستقیم وارد عمل شدند. ماحصل این شد که برای ۴ هزار متر مربع متقاضی غرفه خودساز اعلام آمادگی شد. در واقع بخش اول نمایشگاه بیشتر در اختیار شرکت‌هایی است که در حوزه صنایع‌دستی فعالیت می‌کنند و البته هنرمندانی هم هستند که در این بخش حضور دارند یا کسانی که به صورت مشترک غرفه گرفته‌اند.

اوجانی با بیان اینکه «قدرت یک نمایشگاه به حضور شرکت‌کننده‌های آن است»، یادآور شد: طبیعی است میان هنرمندی که در غرفه‌ای ۲۰۰ متری کالای خود را خوب عرضه می‌کند با کسی که غرفه ۱۲ متری دارد و فن تجارت را نمی‌داند، تفاوت است. باید بپذیریم که اگر بخواهیم همیشه در یک نقطه درجا بزنیم، هیچ‌وقت پیشرفت نمی‌کنیم.

او همچنین در پاسخ به این پرسش که اولویت معاونت صنایع دستی حضور هنرمندان و صنعت‌گران  است یا شرکت‌ها و هنرمندانی که از نظر مالی و فروش در جایگاه مناسبی قرار دارند؟، گفت: همیشه باید نیازی در ما باشد که به واسطه آن حرکتی انجام دهیم. ما به برخی از هنرمندان پیشنهاد دادیم که به صورت مشترک به سالن اصلی بیایند، اما قبول نکردند؛ این درحالی است که کار با وجود هزینه‌هایی که داشت، در میزان فروششان بسیار تاثیرگذار بود. امروز نوع ارائه در فروش و بازاریابی محصولات بسیار مهم است و بسیاری از هنرمندان نیز به این نتیجه رسیده‌اند. به همین خاطر است که ۲۴ متر غرفه خودسازِ سال ۹۳، الان به ۴ هزار متر رسیده است.

اوجانی در ادامه در واکنش به نارضایتی برخی هنرمندان از کاهش میزان فروش محصولاتشان در نمایشگاه صنایع دستی امسال، اظهار کرد: این گله‌ها اغلب منصفانه و منطقی نیستند. به هر حال حضور در نمایشگاه همواره با ریسک‌هایی همراه است. ممکن است یک سال نمایشگاه برای فردی خوب باشد و سال آینده خوب نباشد. از طرفی کیفیت کالا، نوع معرفی، قیمت و نوع جنس بسیار اهمیت دارد. ما هنرمندانی داریم که زحمت می‌کشند و کالا تولید می‌کنند، اما نه بر اساس سلیقه‌یابی مشتریان. امروز دیگر تولید مهم نیست، بلکه دوره بازاریابی است؛ یعنی باید بر اساس مشتری، تولید انجام شود. نتیجه هم این می‌شود که برخی اینگونه تصور می‌کنند که هر کالایی که تولید کرده‌اند را «باید» در نمایشگاه بفروشند؛ در حالی که چنین نیست و «باید» را سلیقه مشتری تعیین می‌کند. هنرمندی که با خودش حتی نایلون هم نمی‌آورد که کالا را در آن تحویل بدهد، طبیعی است که مشتری هم نداشته باشد. 

او یادآور شد: به جرأت می‌گویم کسانی که اعتراض می‌کنند همان افرادی هستند که هر سال هم در نمایشگاه شرکت می‌کنند؛ در حالی که چه کسی گفته است که آنها هر سال باید شرکت کنند؟ اگر قرار باشد عدالت برقرار شود نباید این اتفاق بیفتد. اگر هم به این افراد بگوییم نیایید، می‌گویند معاونت صنایع دستی با ما بد است. این در حالی است که مگر چند نفر را می‌توان در نمایشگاهی که سالی یک بار برگزار می‌شود، پوشش دارد. ما ۳۰۰ هزار هنرمند صنایع دستی داریم که اگر بخواهیم نوبت‌بندی کنیم سال‌ها طول می‌کشد همه آنها بتوانند در نمایشگاه شرکت کنند.

 ادامه مطلب...

 جانشین دبیر اجرایی سی و دومین نمایشگاه ملی صنایع‌دستی همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه معاونت صنایع دستی چه حمایتی از هنرمندان استان‌های مختلف کشور به‌ویژه هنرمندانی که کمتر مورد توجه قرار دارند، انجام می‌دهد؟ توضیح داد: تا پیش از سال ۹۳ سازمان صنایع دستی هزینه اسکان و غرفه هنرمندان حاضر در نمایشگاه را پرداخت می‌کرد، اما از آن سال به بعد این حمایت‌ها قطع شد؛ البته به شخصه فکر می‌کنم وظیفه معاونت صنایع دستی همچنان این است که رسالت‌های خود را در راستای حمایت از هنرمندان ضعیف صنایع دستی انجام دهد. در همین راستا نیز ما هنوز بخش حمایتی استان‌های کم‌برخوردار را داریم. بر این اساس هر سال نزدیک به ۳۰ هنرمندان از این استان‌ها در نمایشگاه شرکت می‌کنند که هزینه غرفه‌ و اسکان را نمی‌دهند و در واقع این حمایت‌ها برای استان‌های کم‌برخوردار قطع نشده است.

اوجانی در پاسخ به این پرسش که معاونت صنایع‌دستی به غیر از فراهم کردن محیط نمایشگاه چه حمایت کلی از هنرمندان انجام می‌دهد؟ بیان کرد: در بسیاری از نمایشگاه‌هایی که توسط بخش خصوصی برگزار می‌شود، هیچ هزینه‌ای برای تبلیغات پرداخت نمی‌شود؛ این در حالی است که معاونت صنایع‌دستی به عنوان یک سازمان دولتی تبلیغات و اطلاع‌رسانی را یکی از اصلی‌ترین رسالت‌های خود می‌داند. این کار را هم از طریق رسانه ملی و هم از طریق تبلیغات محیطی انجام داده است. همچنین به تمام ارگان‌ها و موسسات دولتی کارت دعوت فرستادیم و با معاونان توسعه منابع انسانی دستگاه‌های گوناگون همانند بانک‌ها و شهرداری‌ها نامه‌نگاری کرده‌ایم که خرید خودشان را از نمایشگاه صنایع دستی انجام بدهند.

ادامه مطلب...

همزیستی نیوز - سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «صنعت خودروسازی به اندازه یک جنگ به کشور خسارت می‌زند»، خواستار تصمیم گیری جدی قوای سه گانه در این زمینه شد.

 بهرام پارسایی در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به برخورد قوه قضائیه با تخلفات خودروسازها اظهار کرد: فساد گسترده در صنعت خودروسازی موضوعی غیر قابل انکار است که عوامل موثر در آن هم بسیار زیاد است. لذا صرف برکناری یک مدیرعامل خودروسازی و بازداشت او کفایت نمی‌کند و باید ریشه‌های اصلی فساد مشخص شود.

وی اضافه کرد: باید روشن شود پولی که خودروسازها از مردم گرفته‌اند، بدهی آنها به قطعه سازان و پولی که از بانک‌ها گرفته‌اند که مجموعا ۸۰ هزار میلیارد تومان می‌شود کجاست؟ و چرا با وجود این حمایت‌ها ۳۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارند یا ارزی که به خودروسازان اختصاص یافته کجا هزینه شده؟، آیا همه قطعه سازان توانسته‌اند از آن استفاده کنند؟ چرا برخی قطعه سازان پولشان را نقد گرفته‌اند و با قیمت غیر متعارف قطعاتشان را فروختند و برخی دیگر طلبکارند به نحوی که اکثرا اقدام به تعدیل نیرو و اخراج نیروهایشان می‌کنند.

نماینده مردم شیراز در مجلس شورای اسلامی ادامه داد: باید روشن شود خودروهایی که نقدی فروخته شده با چه شرایطی بوده که بعد از چند ثانیه از عرضه آنها، فروخته شده و کسی هم موفق به ثبت نام نشده است و بعد با دو برابر قیمت و سود کلان در بازار به فروش رسیده است. خودروسازان می‌گویند به دلیل نداشتن قطعه خودرو را تحویل نمی‌دهیم در حالیکه طبق ضوابط در صورت عدم وجود قطعه اجازه پیش فروش خودرو ندارند. اینها نیاز به ریشه یابی دارد و اینکه چطور به آنها اجازه داده شده فروش نقدی داشته باشند در حالیکه خودروهای پیش فروش شده را نداده‌اند.

سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی با طرح این سوال که چرا بعد از این همه حمایت، صنعت خودروسازی نتوانسته پیشرفتی کند و خواست مصرف کننده را تامین کند؟ یادآور شد: جای تاسف است که امروز خواسته اغلب مردم ما داشتن خودروی خارجی است. این نشان می‌دهد حقوق مردم به انحای مختلف تضییع شده و کسی هم پاسخگو نبوده است. اگر واقعا بخواهد به این فساد گسترده رسیدگی شود بسیار فراتر از دستگیری یک یا چند مدیرعامل است.

پارسایی با بیان اینکه «پرونده خودروسازی در کمیسیون اصل ۹۰ اطلاعات کامل و خوبی را در خود جای داده است» یادآور شد: ما جلسات مختلفی با وزیر صنعت داشتیم. خودروسازان نیز وعده‌هایی دادند که به آن عمل نکردند. آنها گفتند اگر اجازه دهید پنج درصد زیر قیمت بازار بفروشیم در هر مرحله قیمت را پنج درصد کاهش می‌دهیم تا قیمت بازار را پایین بیاوریم ولی این اتفاق هرگز محقق نشد و هر روز شاهد گرانتر شدن خودرو هستیم.

وی از درخواست خود برای تشکیل جلسه ویژه خودرو بین کمیسیون اصل ۹۰ و رئیس قوه قضائیه خبر داد و خاطرنشان کرد: قوه قضائیه باید پیگیری کند بدهی ۲۵ هزار میلیارد تومانی خودروسازی به مردم، بدهی ۲۵ هزار میلیارد تومانی خودروساز به قطعه ساز و همچنین بدهی ۳۰ هزار میلیارد تومانی خودروسازها به بانک کجاست؟ مردم هم در چند نوبت تجمعات اعتراضی مقابل مجلس و وزارت صنعت داشته‌اند و ما شاهد عدم پاسخگویی وزارتخانه و سازمان حمایت از حقوق مصرف کننده بودیم.

این نماینده مجلس ادامه داد: بعضی‌ها می‌گویند با این همه مشکلات مردم چرا به موضوع خودرو چسبیده‌اید. صنعت خودروسازی به اندازه یک جنگ به کشور خسارت می‌زند. ما شاهد آمار تلفات سالانه ۱۷ هزار نفری ناشی از تصادفات خودرو هستیم و به ازای این خسارت جانی خانواده‌های بی سرپرست، کودکان یتیم و آسیب‌های اجتماعی گسترده خواهیم داشت. همچنین سالانه ۳۳۰ هزار مصدوم در تصادفات رانندگی و ۱۱ هزار مرگ به علت آلودگی هوا داریم که ۸۰ درصد آلودگی هوا هم مربوط به خودروهاست. برخی می‌گویند آمار بالای تلفات ناشی از تصادفات به خطای رانندگی بر می‌گردد اما اگر خودرو ایمن باشد با ۱۰۰ درصد خطای رانندگی هم از جان سرنشین محافظت می‌کند. در تمام دنیا هم خودرو را بر این اساس می‌سازند، اما آیا در خودروهای داخلی می‌توان تست تصادف اجرا کرد؟.

پارسایی خواستار تصمیم گیری جدی قوای سه گانه در مورد وضعیت صنعت خودروسازی شد و گفت: میزان مصرف بنزین ما روزانه ۹۰ میلیون لیتر است در حالیکه تعداد خودرو در کشور ترکیه از ما بیشتر است ولی مصرف سوخت آنها از ما خیلی کمتر است که یکی از دلایل آن استفاده از خودروهای هیبریدی یا مصرف پایین سوخت خودروهاست. علاوه بر این به علت سیستم‌های فیلتر و کاتالیزور، بنزین مصرفی آنها کمترین آلایندگی را هم ایجاد می‌کند. اگر در کشور ما نیمی از مصرف روزانه ۹۰ میلیون لیتر بنزین کم می‌شد حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در سال از هزینه‌ای که به ملت تحمیل می‌شود کم می‌شد.

سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در پایان با بیان اینکه «صنعت خودروسازی خواست مصرف کننده را تامین نمی‌کند و در عین حال مصرف کننده محکوم به خرید خودروی داخلی است» یادآور شد: این در شرایطی است که مصرف کننده باید پول را از قبل پرداخت کند و معمولا با تاخیر خودرویش را تحویل بگیرد. در حال حاضر یک جامعه ۸۰ میلیون نفری درگیر وضعیت خودروسازی است و جا دارد این موضوع به صورت ریشه‌ای حل شود. من معتقدم تنها راهش این است که خودروسازی از حالت انحصاری خارج شود زیرا امکان ندارد فضا انحصاری باشد و با هر راهکار دیگری بتوانیم از این بن بست خارج شویم.

انتهای پیام

پیشخوان

آخرین اخبار